تازمانی که امنیت یک جامعه را گروهی محدود می‌توانند برهم بزنند یا تامین کنند آنها اجازه نخواهند داد رقابت در اقتصاد و سیاست شکل بگیرد

از مولانا شنیدم شبی میان مریدان می‌گفت: آن گدا بهر شکستن گرسنگی شکم گوید خدا و عاشق متقی از عین جان و از سویدای وجود به تمنای سوزان عشق گوید خدا. او خدا گوید و این هم خدا... اما این کجا و آن کجا؟!

تمام آن‌چه دربارهٔ یهودیان می‌دانم چیزهایی است که پدربزرگم به من یاد داده است. می‌گفت: «آن‌ها بی‌خداترین مردم‌اند.» «آن‌ها با این عقیده شروع می‌کنند که خوبی باید در این دنیا اتفاق بیفتد نه آن‌سوی گور. بنابراین آن‌ها فقط برای فتح همین دنیا کار می‌کنند.»

مشکل از آنجا آغاز می‌شود که افراد منابع را برای کسب رانت‌هایی اختصاص می‌دهند که غایت اجتماعی سودمندی ندارند.

«شمس ما را از ایستادن برحذر می‌دارد. می‌گوید به هیچ مرتبه‌ای اکتفا نکن، عالی‌تر را بنگر و آن را طلب کن. نه به فقیه بودن رضایت بده، نه به صوفی بودن و نه به عارف بودن. مقصدی در کار نیست، مقصد تو هم راه توست.»