Notcoin Community
Notcoin Community
Whale Chanel
Whale Chanel
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
Whale Chanel
Whale Chanel
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
iRo Proxy | پروکسی
iRo Proxy | پروکسی
‌ ‌ ‌ ‌𝚨𝖼𝗈𝗀𝖾𝖽𝗈𝗋 avatar
‌ ‌ ‌ ‌𝚨𝖼𝗈𝗀𝖾𝖽𝗈𝗋
‌ ‌ ‌ ‌𝚨𝖼𝗈𝗀𝖾𝖽𝗈𝗋 avatar
‌ ‌ ‌ ‌𝚨𝖼𝗈𝗀𝖾𝖽𝗈𝗋
Davr
Ko'rishlar soni

Iqtibos

Postlar
Repostlarni yashirish
04.02.202522:25
شب بخیر دردونه هام
04.02.202517:08
03.02.202519:25
🏳‍🌈 لیستـی از چنـلای هـات و تهکـوک‌ ‌ 🍓 ‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌
03.02.202510:14
به زیبایی نگاهت قسم،تا به آخر
رسیدن ما،تمامم را برای یک لبخندت به دست
باد می سپارم...

عزیز کرده من،نمی توانی حتی تصور کنی
که چقدر نقشت درون داستان غم انگیز زندگی ام
پر رنگ می ماند.
کجا رفتی ماهزاد من،حسرت یک بار دیگر بودن
با تورا تحمل میکنم.
در بهشتی که با وجودت زیبایش کردی،
قلب پر زخم مرا تسکین بده...

در آتش جهنم هر لحظه ام را در پرستش رخسارت
میگذرانم
02.02.202520:02
ᥣ᥆ⱱ𝛊ᜒꪀց someone
is never a 𑜎ɑ𝛊ᜒ᥉𝗍…
04.02.202519:29
04.02.202517:08
مثل همیشه برام باز نشد
برخی از تصمیم هایم بی فایده بودند
مثل دوست داشتن تو !
تلخ است اما حقیقت دارد
دلیلش را برایت بازگو میکنم ؛من درهم شکستم ، از بین رفتم و خاکستر قلبم را تقدیمت کردم تا درمانش کنی . امید داشتم درمان شوم ولی باز هم این حسِ طرد شدن از جانب تو قلبم را شکست
اما هیچوقت دوست داشتن تورا فراموش نمیکنم
عزیز بودن تورا فراموش نمیکنم
با ارزش بودنت را فراموش نمیکنم
به قلبم یاداوری میکنم ؛ و شور و شوق چشمان افسونگرت را هم فراموش نمیکنم .
قول میدهم هیچکس به اندازه قلب من برایت گرم نشد و جا باز نکرد.
03.02.202511:29
03.02.202508:56
02.02.202519:37
Repost qilingan:
ɐɯoʍɐğǝʌ avatar
ɐɯoʍɐğǝʌ
04.02.202519:29
𝐍𝐨𝐭𝐡ı𝐧𝐠 𝐌𝐚𝐭𝐭𝐞𝐫𝐬 //
𝐁𝐮𝐭 #𝐌𝐞
𝐇𝐚𝐯ı𝐧𝐠 𝐄𝐯𝐞𝐫𝐲𝐭𝐡ı𝐧𝐠 //
𝐁𝐮𝐭 𝐍𝐨𝐭 #𝐌𝐞
03.02.202517:05
03.02.202511:29
پیویمو داری
02.02.202520:04
02.02.202519:37
04.02.202517:08
03.02.202520:12
03.02.202517:05
فولدر با یه اکانت دیگه اد شده
03.02.202510:14
02.02.202520:02
یـاد‌های بی‌پایانـ دَر سُکـوتِ دَریــا ؛
نشسته بودم کنار دریا، جایی که امواج با صدای آرامشان به ساحل می‌خوردند و گویی هر موج یک یادآوری از تو بود. در دستانم فنجانی نسکافه بود که گرمایش هیچ‌گاه نمی‌توانست سرمای دلتنگی‌ام را از بین ببرد. چشمان سیاه و پر از راز تو همیشه در ذهنم بودند، همان‌طور که موهای کوتاه موج‌دار تو در باد دریا می‌رقصیدند؛ هر لحظه با یاد تو، قلبم سنگین‌تر می‌شد، دلتنگی درونم چنان گسترش می‌یافت که گریه‌هایم بی‌صدا فرو می‌ریختند. اشک‌هایم همچون قاصدک‌هایی می‌شدند که در باد می‌رقصیدند و به دوردست‌ها می‌رفتند، اما هیچ چیزی نمی‌توانست این غم را از من بزداید؛ حتی ستاره‌ها در آسمان شب، درخشان‌تر از همیشه می‌درخشیدند، ولی برای من، تمام این زیبایی‌ها تنها یادآوری از نبود تو بودند. معشوقم، هر لحظه بیشتر در قلبم جایی می‌گرفتی، اما من همچنان در این ساحل تنها مانده بودم.
Ko'rsatilgan 1 - 4 dan 4
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.