Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝖥𝖾𝗋𝗇𝗐𝖾𝗁 avatar

𝖥𝖾𝗋𝗇𝗐𝖾𝗁

    𝖨 𝗃𝗎𝗌𝗍 𝗄𝗂𝗌𝗌𝖾𝖽 𝗒𝗈𝗎,
    𝖸𝗈𝗎 𝗍𝗎𝗋𝗇𝖾𝖽 𝗂𝗇𝗍𝗈 𝖺 𝗉𝗈𝖾𝗆 𝖺𝗇𝖽 𝗉𝗈𝗎𝗋𝖾𝖽.
TAB: @FernwehAds
Unk; http://t.me/HidenChat_Bot?start=957087859
                   
TGlist reytingi
0
0
TuriShaxsiy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
JoylashuvІран
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaMay 09, 2025
TGlist-ga qo'shildi
Oct 17, 2024
Muxrlangan guruh

Rekordlar

22.04.202513:13
8.9KObunachilar
30.03.202520:06
20Iqtiboslar indeksi
12.03.202519:47
878Bitta post qamrovi
12.03.202519:47
878Reklama posti qamrovi
24.03.202523:59
783.33%ER
12.03.202519:47
10.28%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
FEB '25MAR '25APR '25MAY '25

𝖥𝖾𝗋𝗇𝗐𝖾𝗁 mashhur postlari

10.05.202519:53
این ویدیو شامل محدودیت سنی می‌باشد.
💢این ویدیو شامل دو پارت میباشد‼️
ⵌ Nsfw     ִֶָ ʚ📹ɞ
๋࣭ꪆ୧ ♨️ ورژن بدون سانسور♨️ 𝆬

#sims ﹙🪭﹚ @TKFernweh
تهیونگ و جونگکوک کنار هم در حال تمرین هستن:)))
این عکس کاملا واقعیه🫠🫠
#𝖴𝗉𝖽𝖺𝗍𝖾   ﹙🛐﹚  @TKFernweh
#𝖥𝖺𝗇𝖺𝗋𝗍  ﹙🧢﹚ @TKFernweh
O'chirildi18.04.202515:45
17.04.202507:42
آرت جدیده استقبال کنید ازش🌚🌚
O'chirildi13.04.202515:28
12.04.202511:34
چرا به این ارت هیومن کم لطفی شده چشمای تهکوک رو دیدین اصلا؟🫠🌚
O'chirildi03.05.202503:15
01.05.202509:44
آرت جدیده ماه بدین🌚🌚
این ویدیو شامل محدودیت سنی می‌باشد.
ⵌ Nsfw     ִֶָ ʚ☁️ɞ
๋࣭ꪆ୧ ♨️ ورژن بدون سانسور♨️ 𝆬

#sims ﹙🎀﹚ @TKFernweh
O'chirildi13.04.202515:28
12.04.202506:51
آرت جدید🌚🕊
#𝖥𝖺𝗇𝖺𝗋𝗍  ﹙🌒﹚ @TKFernweh
11.05.202505:24
چرا ریاکشن این پست انقدر کمه در مقابل سین؟ خیلی زحمت داره مگه ریاکت دادن؟🫠🌚
- برای نگه‌داشتنِ عطر‌ یاسِ تویی که مهم‌تر از قوانینم حسابت کردم، اهمیتی به آشوبی که به‌زودی راه می‌افته، نمی‌دم.
با من مدارا می‌کنی، آره؟!


#WarOfHearts

#Spoil ﹙🐚﹚ @TKFernweh
10.05.202518:36
میرقصه،
جوری که انگار برایِ این کار بوجود اومده
جوری که انگار اون میله جزوی از دارایی هاشه که اون با رقصیدن دورش ازش محافظت می‌کنه
انعطافی که تو بدنش وجود داره می‌تونه ردِ نگاهِ هر موجودِ زنده‌ای که اونجا نفس می‌کشه رو بدزده
البته من هیچوقت زود کم نمیاوردم نه حداقل برا هرکسی که ماهر بودنش توی رقصیدنو به رخم بکشه،
اما موجودی که جلویِ چشمام می‌رقصید فقط ماهر، زیبا، درخشنده، هات و لوند نبود اون غیر از نگاهم داشت نفس هامو هم می‌دزدید!
نمی‌دونم به همه موقع رقصیدنش وقتی اون کمر لعنتیشو به اون میله‌ی لعنتی ترش میچسبونه و بهش یه قوس میندازه عمیق نگاه می‌کنه یا ردِ نگاهِ من اینقدر تیز بوده که ذهنشو خط انداخته و اینجور مبهم بهم زل زده؟!
مگه نمیگفتن چشما حرف میزنن؟ ولی چرا پسری که رو به روی من دور اون میله با مهارت خاصی می‌چرخید داشت با رقصیدنش و انتخاب حرکاتش حرف می‌زد!
حداقل این برداشتی بود که من داشتم،
تموم وجودم جوری محوِ اون استریپر نفس گیرنده شده بود که تاحالا نشده بود
جوری که نمی‌دونستم کِی اون کرم ابریشم داخل شلوارم داره تبدیل به یه اژدها میشه!
میخواستم نزدیکش بشم، لمسش کنم، اون انحنایِ خواستنی‌شو توی دستم بگیرم و اینقدر فشار بدم تا رد انگشتام رویِ پوستش بمونه
میخواستم چشمایِ همه‌ی آدمایِ اینجارو از جاش دربیارم و بندازم داخل نوشیدنی هاشون که زیباتر از قبل سرو بشن،
اون کارش تموم شده بود و این من بودم که میخواستم خودمو سرگرم نشون بدم که اونقدر مشتاق بنظر نرسم
نزدیکم میشد و من قطعا و کاملا متوجهش بودم
من متوجهِ وجودِ یه موجودی که برای اولین بار دیده بودم و با دیدنش داشتم به موجود بودنِ خودم شک میکردم شده بودم و این برام عجیب بود!
نشست کنارم و مخاطبش من بودم
+«نگاهت همیشه اینقدر خاص و بُرندس یا...
پریدم وسط حرفش: «خودم خاصم»
+«و چی باعث شده که بخوای قبل از اینکه سوالمو بشنوی خودتو خاص بدونی؟»
-«چون اطمینان دارم که هستم و نگاهم مثل هر احمقی که اینجا هست هفت روز هفته بطور خاص هَرز نمیچرخه.»
+«تو الان غیر از تایید کردن خودت یه جورایی به خاص بودن من اعتراف کردی!»
اون جمله رو ادا کرد و نگاه من موند بین فاصله‌یِ لبهاش
-«و جدا از اعترافم، مطمئن باش که من غیر از نگاهم یه توانایی خاصی دارم که رنگِ بالم لبتو به پررنگ یا حتی کبود تغییر بدم»
لبخندی که روی لبهاش بعد حرفم ایجاد شد؟
همونو باید حک میکردم
+«این چی بود یه اعترافِ آخرشب؟!
درهرصورت من از جوری که مکالمه رو پیش میبری خوشم میاد و حالا می‌خوام یه بازی رو باهم پیش ببریم هردومون به نوبت یه کلمه سه حرفی که مربوط به خودمونه رو میگیم و فقط پنج ثانیه برا گفتن هرکدوم وقت داریم اگه زمان بگذره و جواب ندیم باید چیزی که همون لحظه میخواییم رو بیان کنیم اوکی؟»
-«و فایده این بازی چیه؟»
+«من عاشق کارای پیش بینی نشده و یهویی‌م و از اونجایی که یه خورده مستم و تو بنظرم غیرقابل پیش بینی میای دلم میخواد ببینم چجوری تمومش می‌کنی»
اون بود که اول شروع کرد
+رقص
-قرص
+کفش
-مرگ
+اسب
-اسب عاخه؟!
+حیوون موردعلاقمه خب
-درد
+آبی
-لبت
+«آهای داری جِر زنی می‌کنی گفتم چیزایی که مربوط به خودته»
-«و کی گفته که لبت از حالا به بعد متعلق به من نیست؟»
تعجبی که تو نگاهش رنگ گرفته بود دیدنی بود
+«تو خیلی پُررو-
-«میدونم، ادامه بده»
«<strike>سکوت</strike>»
-«...سه، چهار، پنج وقتت تموم شد بیب
و حالا چیزی که آلردی می‌خوام، شاید
اممم سکس؟»
یه دستمو دورش حلقه کردم و به آرومی زیر گوشش زمزمه کردم:
«سه حرفی‌ای که اگه بدنت سرمایِ لحاف رو و انگشتام پایین‌تر از قوسِ کمرتو لمس کنه،
منو به حیوون موردعلاقت تبدیل می‌کنه،
حالا منو ببین
به این میگن یه Late night confessionِ خاص!»

#Scenario ﹙❣️﹚ @TKFernweh
    ★  ๋࣭ ⭑ ꪆ୧ Uncensord Ver 𝆬  
#𝖥𝖺𝗇𝖺𝗋𝗍 ﹙🌧﹚ @TKFernweh
O'chirildi16.04.202512:33
15.04.202507:53
آرت جدید هیومن🌚
    ★  ๋࣭ ⭑ ꪆ୧ Uncensord Ver 𝆬  
#𝖥𝖺𝗇𝖺𝗋𝗍 ﹙🌬﹚ @TKFernweh
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.