Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лёха в Short’ах Long’ует
Лёха в Short’ах Long’ует
‌ ‌ 𝖱ꭎ𝗄ᥝ avatar
‌ ‌ 𝖱ꭎ𝗄ᥝ
‌ ‌ 𝖱ꭎ𝗄ᥝ avatar
‌ ‌ 𝖱ꭎ𝗄ᥝ
20.02.202516:53
Repost qilingan:
ㅤشفَقِ قطبے avatar
ㅤشفَقِ قطبے
20.02.202516:34
13.02.202518:42
13.02.202518:37
لطفه زیباها ، متشکرم بابت نظراتون.
13.02.202518:36
مثل همیشه جذاب .
05.02.202520:57
بعدش میتونید بیاید پیوی تا بهتون پلی لیست بدم
20.02.202516:53
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
20.02.202516:26
13.02.202518:42
پول مولتو ندادم توله؟!
13.02.202518:37
چه زیبا
13.02.202518:36
اینجاروووو
چقدر خوشگلهههه
22.11.202418:15
.
20.02.202516:34
18.02.202514:07
13.02.202518:42
کسننت
13.02.202518:37
attractive
22.11.202416:01
اومدین؟😭
Repost qilingan:
ㅤشفَقِ قطبے avatar
ㅤشفَقِ قطبے
20.02.202516:34
ㅤㅤ
‌‌‌ ‌دࢪ جسٺ‌وجوے یادِ ٺو

وقتی ڪـہ سڪوت دنیا به گوش می‌ࢪسد، یاد تو چون ستاࢪه‌ای دࢪ آسمان دل می‌دࢪخشد. هࢪ لحظـہ‌ای که دوࢪی‌ات ࢪا احساس می‌کنم، دنیا بࢪایم بی‌معنی می‌شود. تو بودی و زندگی؛ با وجودت ࢪنگ و بو گࢪفت، اما حالا که ࢪخت بࢪبستـہ‌ای، شادابی همه چیز به زࢪدی خزانی بدل شده است.
یاد آن ࢪوزها می‌افتم که دستانت ࢪا دࢪ دستانم می‌گࢪفتم و دنیا دࢪ آن لحظـہ متوقف می‌شد. صدای خنده‌ات مثل شیرینی دل‌انگیزی دࢪ باغچه‌های خاطࢪاتم می‌پیچید. تصوࢪ می‌ڪࢪدم عشق‌مان جاودانه است، اما حالا می‌فهمم که همـه چیز در این دنیا گذراست. فاصلـہ‌ها مانند سایه‌های بلند، بین من و تو نشسته‌اند و هر ࢪوز باࢪ سنگینی از یاد تو ࢪا به دوش می‌کشم.
دوࢪی از تو نه تنها جسم‌ام را آزاࢪ می‌دهد، بلکه ࢪوح‌ام را هم به زنجیࢪ می‌کشد. در هر نفس، غمی عمیق ࢪا حس می‌کنم ڪه از قلبم به سوی آسمان پࢪتاب می‌شود. آسمانی که دیگر ࢪنگ آبی‌اش را فراموش ڪࢪده و هیچ ستاره‌ای نمی‌تابد. انگاࢪ دنیا به من می‌خندد و می‌گوید: به خاطر چه می‌گࢪید؟.. ولی نمی‌داند ڪه هࢪ ڪلمه و هࢪ خاطࢪه‌ای که از تو به جا مانده، مانند تیࢪی دࢪ قلبم است.
اشك‌هایم، اشك‌های بی‌پناهی‌اند ڪه در بࢪزخ بین زنده بودن و مࢪده بودن گم‌شده‌اند. چه دردناك‌ است اینڪه ࢪویای دیداࢪت را همه‌روزه با دل خالی بسازم و بخواهم از زندگی بی‌تفاوت بگذرم. از عشق‌ات، بوی خوش می‌آمد که اکنون بࢪ آغوشم مثلِ غم نشسته است.
و حالا، دࢪ این دوࢪی ابدی، چه ڪسی می‌داند که ڪجای قلب‌ام تصوࢪ تو ا نگهداࢪی می‌ڪند؟ دࢪ گوشه‌ای از شاخ و برگ‌های خشکیده‌ی دࢪختان، یا دࢪ عمیق‌تࢪین زوایای تاࢪیك‌ ذهن؟ تو خاطره‌ای هستی که هرگز از یاد نمی‌ࢪود، اما دوࢪیت همچنان زخم‌هایی بࢪ دل می‌زند که هیچ‌گاه التیام نخواهند یافت.
بگذاࢪ هࢪ قطࢪه اشڪی ڪه می‌ࢪیزم، ادامه‌ی عشق‌ام باشد، ادامه‌ی داستانی که هیچ‌گاه به پایان نمی‌ࢪسد. شاید این دوࢪی به معنای تمام شدن نباشد، بلکه بـہ معنای یادآوࢪی بی‌پایان آن عشق شیࢪین و دࢪدناك‌ باشد که هࢪگز فࢪاموش نخواهد شد.

آࢪیشا، ‌‌‌۲۰ فوࢪیه ۱۹۹۸، دࢪخت عشقِ بی‌بࢪگ
17.02.202516:32
فعلا بیاید اینجا تا ببینم چیکار می‌خوام بکنم
13.02.202518:37
13.02.202513:47
22.11.202412:13
اومدم ادم می‌کنی؟😭😔
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 32
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.