𝕯𝖗𝖆𝖌𝖔𝖓
Repost qilingan:
ufo
19.04.202507:07
آلدو؛ اگر کاسه‌ی صبرم لبریز شود، کاری می‌کنم که تاوانش را بدهی.
•بندها
•بندها
13.04.202504:59
وقتی درد، راهی برای بیرون رفتن پیدا نکنه، تبدیل می‌شه به همون چیزی که ازش متنفر بودی.
09.04.202518:18
داشتن آدم حسابی تو زندگی و معاشرت کردن با آدمای خوش وایب>>>
05.04.202520:41
من از زخم هایم شرمنده نیستم، آنها گوته قدرت من اند اما از اینکه آنان را چه کسانی به من زدند، شرمنده ی قلب خود هستم.
28.03.202522:36
شعری که تو را جان می بخشد، یک بار شاعرش را کشته است.
16.04.202521:03
قفلی منه🧟♀🫀
@lDragoonl
@lDragoonl
12.04.202510:42
برای معتاد شدن «هیچ» اختلال و مشکل زمینه‌ای لزوما نیاز نیست.تنها امتحان کردن کافیست! تمام مشکلات حاصل از لذت همینطوره مثل؛خیانت، قمار.حتی گاهی یکبار تجربه ی اونها کافیه که اثر انگشتش برای همیشه روی پیشونی زندگیتون بمونه.زندگی تجربه‌ی هرچیزی نیست، انتخاب بین تجربه‌هاست.
09.04.202518:15
دیگه وانمود نمی کنم یادم رفته. انقدر محکم شدم که حتی اگه یادم بیاد، تاثیری روم نداره!
Repost qilingan:
Deja vu
07.04.202514:45
یونگ میگه ببینید فرد از چه چیزی می‌ترسد، دقیقا از همان‌جا رشد خواهد کرد. چیزی که داره تورو می‌ترسونه دقیقا همون چیزیه که باید انجامش بدی؛ منظور اون کارایی نیستن که خطرناکن و سلامت جسمانیمون رو به خطر می‌ندازن، بلکه کارایی که از انجام دادنشون، فرار می‌کنیم در حالی که همونا، می‌تونن مارو با چالش‌هایی مواجه کنن که این چالش‌ها شروع بیرون اومدن از منطقه‌ی امنمون و رشد کردنه.
05.04.202504:11
هر چقدر دیرتر شیرجه بزنی، آب رودخونه گرم تر نمیشه.
O'chirildi30.03.202500:30
27.03.202520:41
موسیقی تنها راه فرار است، بی آنکه خانه را ترک کنی.
14.04.202506:09
@lDragoonl
12.04.202506:24
09.04.202509:48
با من طوری رفتار کردند، که انگار قلب ندارم و من هم نشان دادم که حق با آنهاست.
04.04.202521:30
افسانه ها درمورد دختری که رگ های دستش معلومه میگه؛ این دست ها راز یا قدرت خاصی رو در خود دارن مثل توانایی در شفابخشی، جادو یا ارتباط با طبیعت.دستهای رگ دار و استخونی به معنی قدرت، خرد، تجربه و اعتماد به نفس هستش.
26.03.202523:01
13.04.202506:03
دردِ حبس‌شده، مثل زخم بسته‌ایه که چرک می‌کنه؛ یه روزی، از یه راهی که فکرشو نمی‌کنی، سر باز می‌کنه.برای همین گاهی حرف زدن، گریه کردن، نوشتن، حتی سکوتِ آگاهانه می‌تونه نجاتمون بده. در واقع وقتی درد راهی برای “خروج” پیدا نکنه، راهی برای “تبدیل” پیدا می‌کنه به چیزی که همیشه ازش می‌ترسیدی یا نمی‌خواستی شبیهش بشی.
11.04.202510:31
منو تا وقتی عصبانیم و حرف می زنم جدی بگیر، مشکل تو حل کن چون اگه بعدش سکوت کنم دیگه نمی شناسمت.
08.04.202518:01
اگه واقعا یه چیزی رو از ته دلت می خوای، باید واقعا بیخیال همه چی شی.
Repost qilingan:Deja vu
06.04.202504:46
زمان بدین به خودتون و ناراحتی‌هاتون؛ زمان و صبوری بهت نشون میده همه‌ی مشکلات اونقدری هم که فکر می‌کنی بزرگ نیستن، آدما اونقدری که برای خودت بزرگشون کردی، پررنگ نیستن؛ اهدافت اونقدر که فکر می‌کنی ازت دور نیستن؛ زمان بدین به خودتون; رفته رفته خیلی چیزا کمرنگ میشن و شما روز به روز رهاتر.
Repost qilingan:Deja vu
29.03.202508:42
لطف بیش از اندازه، مخصوصا وقتی یک‌طرفه باشه انتظاری رو در آدما ایجاد می‌کنه که باعث می‌شه این رو وظیفه‌ی ما تلقی کنند که دائما بهشون سرویس بدیم. مهربونی وقتی ارزشمند تلقی می‌شه که اولا این محبت به اندازه و متقابل باشه و ثانیا با آدمی روبرو باشی که قدر بدونه و ظرفیت پذیرش محبت رو داشته باشه.
26.03.202522:09
ازت هیولا میسازن، بعد ناراحت میشن که ترسناک شدی!
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 47
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.