Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
نشر نی avatar

نشر نی

www.nashreney.com :وب‌سایت
اینستاگرام: Instagram.com/nashreney
تهران، خیابان فاطمی، خیابان رهی معیری، نبش خیابان فکوری، شماره ۲۰
تلفن دفتر نشر: ۸۸۰۲۱۲۱۴
تلفن واحد فروش: ۸۸۰۰۴۶۵۸
ایمیل: info@nashreney.com
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
JoylashuvІран
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaЛют 07, 2025
TGlist-ga qo'shildi
Груд 17, 2024
Muxrlangan guruh

"نشر نی" guruhidagi so'nggi postlar


‌🔈 انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران برگزار می‌کند:
Jane Eyre by Charlotte Brontë

1️⃣ پخش فیلم جین ایر (۲۰۱۱)
📆 شنبه ۶ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی، سالن غدیر

2️⃣ نقد و بررسی فیلم جین ایر
📆 یکشنبه ۷ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
👤 همراه با فرید متین، منتقد سینما
📍 دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی، سالن غدیر

3️⃣ گفت‌وگو با رضا رضایی، مترجم آثار خواهران برونته
📆 دوشنبه ۸ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی، سالن غدیر

✅ ورود برای عموم آزاد و رایگان است

🆔 @UTELSSA
Instagram.com/ut.elssa

‌نظام‌های سرمایه‌داری در خارج از غرب در بحران به سر می‌برد نه به این دلیل که جهانی شدن بین‌المللی در حال شکست است، بلکه به این علت که کشورهای در حال توسعه و کمونیستی سابق قادر به «جهانی کردن» سرمایه در داخل کشورهای خود نبوده‌اند. بیشتر مردم آن کشورها به این نظام به‌عنوان یک باشگاه خصوصی نگاه می‌کنند، یک نظام تبعیضی که فقط به غرب و طبقات ممتازی که در داخل حباب بلورین در کشورهای فقیر زندگی می‌کنند فایده می‌رساند.
در سرتاسر جهان، بیشتر مردم ممکن است کفش‌های نایک بپوشند و ساعت‌های دیجیتالی پر زرق و برق خود را تکان بدهند، اما حتی درحالی‌که کالاهای غربی را مصرف می‌کنند، کاملاً آگاه هستند که هنوز در پیرامون بازی سرمایه‌داران معطل مانده‌اند و در آن هیچ سهمی ندارند. جهانی شدن نباید به این معنی باشد که فقط حباب‌های بلورین، گروهی معدود و ممتاز را به یکدیگر متصل کند. نظام سرمایه‌داری در قرن نوزدهم موفق بوده و تا زمان انقلاب روسیه و بحران بزرگ بر سرتاسر جهان صنعتی شده حاکم بود. اما نظام سرمایه‌داری با وجود سلطه و آزمودگی آن، همواره آسیب‌پذیر بوده است.

از کتاب «راز سرمایه»
ارناندو د سوتو
ترجمهٔ فریدون تفضلی

‌‌منتشر شد
«سوءتفاهم»
نمایش‌نامه
آلبر کامو
ترجمهٔ شهلا حائری

در مسافرخانه‌ای دورافتاده، در سرزمینی بی‌افق، مادر و دختری زندگی می‌کنند که رؤیای رفتن در سر دارند. پسر خانواده پس از بیست سال دوری به سرزمینش بازمی‌گردد که مادر و خواهرش را بازیابد و خوشبخت‌شان کند. او را به جا نمی‌آورند. آلبر کامو از این «سو‌ءتفاهم» تراژدی مدرن و تکان‌دهنده‌ای می‌آفریند.

"اگه شما از زندگی‌تون خسته‌اید، من در حد مرگ از این افق بسته خسته‌م، و حس می‌کنم که دیگه نمی‌تونم یه ماه هم این‌جا دووم بیارم. هر دومون از این مسافرخونه حال‌مون به هم می‌خوره، و شما تو این سن‌وسال فقط می‌خواین چشم‌هاتون رو ببندین و فراموش کنین. اما من که هنوز ذره‌ای از آرزوهای بیست سالگی تو دلم مونده، می‌خوام کاری کنم که برای همیشه از دستشون خلاص شم… (از متن نمایش‌نامه)"

‌تصوير ابن بطوطه به‌عنوان قصه‌گويى گرم‌دهن و هوشيار و خوش‌حافظه و صميمى هيچ‌گاه از ذهن خواننده دور نمى‌افتد. او در همه حال هوشيار است و تيزبين ونكته‌سنج و براى خواننده رحله قصه‌گويى است زيرک و دوست‏‌داشتنى، كه هيچ دقيقه‌اى از زيركى‌هاى اهل روزگار از نظر تيزبين او پنهان نمى‌ماند و زيركى‌ها و گربزى‌هاى خود را نيز بى‌هيچ پرده‌پوشى و رياكارى با خواننده در ميان مى‌گذارد. روايت با عبارتى پراحساس از حسب حال قصه‌پرداز آغاز مى‌شود:
روز پنجشنبه دوم ماه رجب سال ۷۲۵ به قصد حج و زيارت قبر پيغمبر، يكه و تنها، از زادگاه خود طنجه بيرون آمدم. نه رفيقى داشتم كه به صحبتش دل بندم و نه كاروانى كه با آن همراه گردم. ميل شديد باطنى و اشتياقى كه براى زيارت آن مشاهد متبركه در اعماق جانم جايگزين بود مرا بدين سفر برانگيخت. دل بر هجران ياران نهادم و بسان مرغى كه از آشيان خود جدا افتد از وطن دورى گزيدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حيات بودند و دورى ما در يكديگر سخت مؤثر بود. من بيست‌ودوسال داشتم...

از کتابِ «ابن بطوطه»
محمدعلی موحد
اهمیت این باور که لازم نیست آدمی فضیلت‌مند باشد تا دوستی «راستین» یا عمیق داشته باشد، دو جنبه دارد. جنبۀ نخست اینکه ارسطو در آنچه دوستی راستین می‌داند نوعی خلوص می‌بیند که این خلوص برای بسیاری از ما تقریباً دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد. همانگونه که الکساندر نهاماسِ فیلسوف اخیراً نوشته است: «از نظر ارسطو بیشتر ما آدم‌ها عملاً بی‌دوست هستیم». اگر برخی از دوستی‌هایمان را کمتر سطحی بدانیم باید از این اندیشه دست برداریم که دوستی‌های عمیق به نوعی خلوص شخصی نیاز دارند.
جنبۀ دوم که در پیوند با جنبۀ نخست است، این است که ارسطو فضیلت‌مندبودن را لازمۀ دوستی عمیق می‌داند و گویی این دیدگاه او آدم‌ها را از تأثیراتی که شرایط اجتماعی‌شان بر آنها دارد جدا می‌کند. ارسطو منکر این می‌شود که احتمال دارد کسی بتواند در جامعه‌ای که اساساً بویی از فضیلت نبرده است تبدیل به یک انسان فضیلت‌مند شود. اما تأکید او بر آدم‌های فضیلت‌مند برای دوستی راستین و اذعان او به اینکه همین امر تلویحاً یعنی دوستی راستین کمیاب است، گویی دوستی را از شرایط معیوبی که ما خود را در آن‌ می‌یابیم جدا می‌کند.

از کتاب «دوستی در عصر اقتصاد»
تاد می
ترجمهٔ کاوه بهبهانی
برخی از مهم‌ترین دستاوردهای جیمسن در نقد با هرمنیوتیک سروکار دارند. او در مقام منتقد، دغدغهٔ کشف این نکته را دارد که تفسیر چگونه رخ می‌دهد، چه نیروهایی آن را شکل می‌دهند، و تفسیر به چه شیوه‌هایی عمل می‌کند و دریافت می‌شود. این همان مسئله‌ای است که موهانتی آن را مسئلهٔ فراانتقادی سیاست تفسیر می‌نامد. این مسئله فراانتقادی است به این دلیل که شکلی از نقد دربارهٔ نقد است، یعنی به شیوه‌ای انتقادی نحوه‌ای را که نقد یا تفسیر صورت می‌پذیرد بررسی می‌کند؛ و دربارهٔ سیاست تفسیر است، به این دلیل که ــ تا آن‌جا که به جیمسن مربوط می‌شود ــ هر تفسیری سیاسی است؛ هر تفسیری را شیوهٔ ارتباط انسان‌ها با یکدیگر و همچنین واقعیت‌های اجتماعی ـ اقتصادی که شالوده و تعیین‌کنندهٔ شیوهٔ تحقق این روابط است، شکل می‌دهد.

«‌فردریک جیمسن»
مارکسیسم، نقد ادبی و پسامدرنیسم
آدام رابرتس
ترجمهٔ وحید ولی‌زاده

امکان سفارش چاپ تک‌نسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور

‌چاپ دوازدهم منتشر شد
«تحلیل ردیف»
چاپ هفتم از ویراست سوم
براساس نت‌نویسی ردیف میرزا عبدالله با نمودارهای تشریحی
داریوش طلایی

اثر برگزیده در سی‌وچهارمین دوره‌ی کتاب سال ۱۳۹۵ در حوزه‌ی موسیقی

‌در موسیقی ایرانی کارگانی متشکل از گوشه‌ها، آوازها و دستگاه‌ها که شامل مجموعه‌ای از ملودی‌هاست ردیف نامیده می‌شود و استادان موسیقی ایرانی از دیرباز برای حفظ و آموزش موسیقی ایرانی آن را به کار برده‌اند. این کارگان در اصل به صورت شفاهی، با سلیقه‌ها و در شکل‌ها و اندازه‌های متنوع تدریس می‌شده است. این شیوه‌ی تدریس به «روش آموزش سینه به سینه» معروف است. به تدریج و خصوصاً از زمان ثبت نوشتاری و صوتی موسیقی در ایران، ردیف شکل تثبیت شده‌تری یافت و بعضی از کامل‌ترین روایت‌های آن به نام راویانش شناخته شدند.
این کتاب با روشی نو و یگانه ردیف میرزا عبدالله، یکی از معتبرترین روایت‌های ردیف موسیقی ایرانی و در عین حال رایج‌ترین آن‌ها، را تحلیل و بررسی می‌کند. ویژگی این روش نگاه به ردیف موسیقی دستگاهی ایران به مثابه یک زبان موسیقایی خاص است.

‌پس از تأملات فراوان به اين نتيجه رسيده‌ام كه اهداى اين جايزه به من، به نمايندگى از جنبش [سياه‌پوستان امريكا]، نشانگر درک عميق جهان از قابليت پاسخگويى عدم خشونت به پرسش‌هاى پراهميت سياسى و اخلاقى زمان ما و نيز نشانگر پى‌بردن به نيازى است كه انسان به غلبه بر ستم و خشونت، بدون دست‏يازى به ستم و خشونت، در خود حس مى‏كند.
تمدن و خشونت دو مفهوم متضاد با يكديگرند. سياه‏پوستان ايالات‌متحد با الگوپذيرى از مردم هند نشان داده‌اند كه عدم خشونت روشى منفعلانه و بى‌سرانجام نيست، بلكه نيروى معنوى قدرتمندى است كه جامعه را بسوى دگرگونى پيش مى‌برد. دير يا زود تمامى مردم جهان به كشف راهى نائل خواهند شد كه به آنها امكان همزيستى در صلح را مى‌دهد و بدین طريق مرثيهٔ فراگير فعلى به سرود زندگى‌بخش برادرى بدل خواهد شد... من بر اين اعتقادم كه سخن آخر را در دنياى واقعيت، حقيقت غيرمسلح و عشق بى‌قيد و شرط خواهد گفت. و به همين دليل است كه حق، هنگامى‌كه موقتاً شكست را تجربه مى‌كند، قدرتمندتر از شرّ است كه مست پيروزى است.

از سخنرانى كينگ هنگام دريافت جايزهٔ صلح نوبل

از کتاب مهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ
مری کینگ
ترجمهٔ شهرام نقش‌تبریزی

‌چاپ بیست‌ودوم منتشر شد
«میناگر عشق»
شرح موضوعی مثنوی معنوی
کریم زمانی

مثنوی معنوی به شیوه‌ی مرسوم به ابواب و فصول، مدون و مرتب نشده، بلکه بر پایه‌ی اجمال و تفصیل انشاء شده است. بدین معنی که مولانا به‌سبب سرعت انتقال و قوّت ابتکار، از سخن، سخن می‌شکافد و از نکته، نکته می‌آرد و از حکایت به حکایت دیگر می‌رود و از تمثیل به تمثیل دیگر. آن‌گاه از هر بخشِ حکایت، نکاتی صدرنگ بر حسب استعداد مخاطب ایراد می‌کند و گریزهای اخلاقی و عرفانی و اجتماعی و روان‌شناختی می‌زند. چه بسا در ضمن ایراد نکات، حکایت در دل حکایت آورد، حال آن‌که هنوز حکایت اصلی را به پایان نبرده، و این توالی حکایات با نکته‌گویی‌های بی‌شمار همراه است تا آن‌که دوباره بر سر سخن اصلی بازگردد.
این جهش‌ها و انتقالات پیاپی و لایه لایه بودن موضوعات مثنوی یکی از علل دشواری فهم مثنوی است، حال آن‌که در مثنوی وضوحی تام به‌کار رفته و هیچ مطلبی به روش فضل‌فروشان حرفه‌ای گنگ و مغلق بیان نشده است. بدین‌سان برای فهم اندیشه‌های مولانا چاره‌ای نیست جز آن‌که مطالب اجمالی را به مطالب تفصیلی و بالعکس ارجاع دهیم و تفسیر مثنوی را از خود مثنوی بجوییم.
بحث دورکم این بود که تغيير ميزان خودكشى نتيجهٔ تغييرات جريان‌هاى اجتماعى است:
«وقتى گفته مى‌شود جامعه‌اى استعداد بيش‏تر يا كم‏ترى براى خودكشى دارد، اين گفته صرفاً يک استعاره نيست؛ اين اصطلاح مبتنى بر طبيعت چيزهاست. هر گروه اجتماعى واقعاً داراى تمايلى جمعى براى اين عمل است كه كاملاً خاص خودش است، و منشأ هر تمايل فردى است، نه نتيجهٔ آن تمايلات. اين تمايل جمعى از آن جريان‌هاى خودخواهى، نوع‌دوستى، يا بى‌هنجارى تشكيل مى‏‌شود كه درون جامعه تحت بررسى در جريان هستند و گرايش به افسردگى رخوتناک، كناره‌گيرى فعال، يا ملال زجرآور را با خود به همراه دارند. اين تمايلاتِ كل كالبد اجتماعى، با متأثر كردن افراد، موجب مى‌شوند كه آنان دست به خودكشى بزنند».

اگرچه او اظهار داشته است كه از استعارهٔ صرف استفاده نمى‌كند، اما كاملاً اين‏طور به نظر مى‌رسد كه مفهوم جريان‌هاى اجتماعى از تمثيلى الكتريكى كمک مى‌گيرد، و اين مسئله، همراه با پافشارى كم‌وبيش مبالغه‌آميز او بر واقعيت امور واقع اجتماعى، اين تصور را ايجاد مى‌كند كه او به وجود ذهن گروهى معتقد است.

از کتابِ «امیل دورکم»
کنت تامپسن
ترجمهٔ شهناز مسمی پرست

منتشر شد
«شاهزاده خانم»
رمان تاریخی
گیتا مِهتا
ترجمهٔ عطا گیلانی

گیتا مهتا، نویسنده، روزنامه‌نگار و کارگردان، ۱۳ دسامبر ۱۹۴۳ در خانواده‌ای هنرمند و فرهنگ‌دوست در هندوستان به دنیا آمد. در هند و سپس در دانشگاه کیمبریج تحصیل کرد. غیر از کارهای هنری‌اش در عرصهٔ سینما و تلویزیون، آثار ارزشمندی با محتوای فرهنگی و فلسفی از او به چهارده زبان در بیست و هشت کشور منتشر شده‌اند. از کتاب‌هایش، غیر از کتاب حاضر که در زبان انگلیسی به نام راج و در آلمانی به نام مهارانی شناخته شده است، رازهای یک رود مقدس و کوکاکولای مقدس به شهرت رسیده‌اند. مهتا ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳ در دهلی از دنیا رفت.
از عطا گیلانی، مترجم این کتاب، رمان بلند گاو، قصهٔ قصه‌ها و آثار نمایشی و مقالات اجتماعی مختلفی در ایران به انتشار رسیده‌اند.

‌مرگ است که لذت و جهان‌جویی و شور و امید را در زندگانی به ارمغان می‌آورد. زندگی نامیرایان چنین نیست. یکنواخت است و ملال‌آور. آن‌ها در زندگی جاودانۀ خود همه‌چیز از سر گذرانده‌اند و دوباره نیز همان‌ها را از سر خواهند گذراند. در نظرت ملال‌آور نیست؟ اگر خطرِ ورود به دنیای مردگان و پیوستن به خیل آن ارواح در قدم به قدم زندگی در پی ما نباشد، کجا می‌توانیم تمنای دل، شوق، هیجان و بی‌قراری داشته باشیم؟

از نمایش‌نامهٔ «اودوسئوس و پنلوپه»
ماریو بارگاس یوسا
ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب
از مجموعهٔ جهان نمایش

فرهنگ اندیشه‌های سیاسی ترجمهٔ مدخل‌هایی از بخش سیاست و فلسفهٔ سیاسی کتاب فرهنگ تاریخچهٔ اندیشه‌هاست که مهم‌ترین کتاب مرجع نیمهٔ دوم قرن بیستم شناخته می‌شود. مزیت بزرگ مقالات این کتاب آن است که علاوه بر شرح و توضیح مفاهیم، تاریخچهٔ پدیدآمدن آن‌ها و سیر تکوین و تحول‌شان نیز مورد بحث قرار گرفته است و می‌تواند دیدی تاریخی به خواننده بدهد.
در این کتاب مقالات به سه دستهٔ کلی تقسیم شده‌اند: نخست مفاهیم کلی، سپس مفاهیم مرتبط با لیبرالیسم و سرانجام مفاهیم مرتبط با سوسیالیسم و مارکسیسم. نويسندگان مقالات همگى دانشورانى شناخته‌‏شده و متخصص بوده‏‌اند كه طبيعتاً وجهه علمى خودشان را سوداى سياست روز نمى‌كرده‌اند.

«فرهنگ اندیشه‌های سیاسی»
ترجمهٔ خشایار دیهیمی


امکان سفارش چاپ تک‌نسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور

منتشر شد
«شاه‌موش و مارا و دیوار»
ناتاشا محرم‌زاده
نمایش‌نامه
از مجموعه‌ی جهان نمایش (۷۲)

○ اوه پیرزن، همه‌ی این ماجراها خیال‌پردازیه. تو فکر می‌کنی تو سر انقلابیون دنیا و همین میرزای شما و کل قشونش چیزی جز خیال هست؟ خیاله که خطرناکه، وگرنه واقعیت مگه چیه؟ هرچی هست زیر سر همین قدرت خیاله که می‌آد توی پاها و بر و بازوی آدم‌ها…
(از صفحهٔ ۱۱۵ کتاب)

جهان نمایش مجموعه‌ای است از متن‌هایی که برای صحنه‌ی نمایش یا درباره‌ی آن نوشته شده‌اند. انواع نمایش‌نامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایش‌نامه‌هایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متن‌های نظری در حوزه‌ی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای می‌گیرند.

‌‌ژان ژاک روسو خانواده را با «طبيعت» همسان مى‌پنداشت. براى او مسلم بود كه «جامعه» نابرابرى مى‌آفريند، حال آن‌كه «طبيعت» در ذات خود برابرى‌خواه است. «جاى ارباب و برده در خانواده نيست بلكه فقط در طبقه است». «جامعه» تفاهم انسانى را در حصار تنگ عقلانيت، كه روسو «فلسفه» مى‌نامد، اسير مى‌كند اما خانواده سرشار از زندگى عاطفى، به‌ويژه هم‌دردى است. «فلسفه است كه بشر را به انزوا مى‌كشاند؛ از رهگذر فلسفه است كه آدمى مى‌تواند با ديدن انسانى كه رنج مى‌كشد در نهان بگويد: اگر مى‌خواهى بمير، جاى من كه امن است». در خانواده حس «طبيعىِ» همبستگىِ انسانى همچنان حكمفرماست، اما در «جامعه» اين حس با خودپرستى كاسب‌كارانه بورژوازى نابود شده است. از اين نظر، روسو طليعهٔ باور مدرن است به اين‏كه در درون خانواده آزادى برقرار است و حرف اول را نيازهاى عاطفى اعضاى آن مى‌زند. يكى از خوش‌ترين لحظات زندگى روسو زمانى رسيد كه به هنگام ترک پاريس ساعت خود را دور انداخت.

از کتابِ «سرمایه‌داری، خانواده، و زندگی شخصی»
ایلای زارتسکی
ترجمهٔ منیژه نجم‌عراقی

Rekordlar

14.03.202513:08
9.9KObunachilar
05.12.202423:59
0Iqtiboslar indeksi
15.02.202505:36
2.1KBitta post qamrovi
01.03.202506:22
1.1KReklama posti qamrovi
26.02.202506:50
6.90%ER
14.02.202500:47
21.12%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

نشر نی mashhur postlari


‌مردگانی را که پیش از این مرده‌اند تهنیت می‌گویم،
بیش از زندگانی که هنوز زنده‌اند.
و نیکبخت‌تر از این هر دو،
کسی است که هنوز به دنیا نیامده،
و ظلمی را که زیر آفتاب روا می‌شود نمی‌بیند.

از عهدِ عتیق؛ کتاب‌های حکمت (جلد سوم)، کتاب جامعه
ترجمهٔ پیروز سیار

‌🔈 انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران برگزار می‌کند:
Jane Eyre by Charlotte Brontë

1️⃣ پخش فیلم جین ایر (۲۰۱۱)
📆 شنبه ۶ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی، سالن غدیر

2️⃣ نقد و بررسی فیلم جین ایر
📆 یکشنبه ۷ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
👤 همراه با فرید متین، منتقد سینما
📍 دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی، سالن غدیر

3️⃣ گفت‌وگو با رضا رضایی، مترجم آثار خواهران برونته
📆 دوشنبه ۸ اردیبهشت
🕚 ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۳:۳۰
📍 دانشکده زبان‌ها و ادبیات خارجی، سالن غدیر

✅ ورود برای عموم آزاد و رایگان است

🆔 @UTELSSA
Instagram.com/ut.elssa

منتشر شد
«چین چگونه از تلهٔ فقر گریخت»
یوئن یوئن انگ
ترجمهٔ محمدسعید نوری نائینی

مائو تسه تونگ، از نام‌آورترین انقلابیون جهان در قرن بیستم، مردمی آشفته و سرخورده را سامان داد و به ملتی یکپارچه و فداکار بدل ساخت. اما مدیریتش تلخ و ناگوار بود. طی سی سال حکومت مائو، چین دچار دو فاجعه شد: یکی تحمیل الگوی ایدئولوژیکی آشفته‌ای بود در سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ با عنوان «جهش بزرگ به جلو» به قصد سرعت بخشیدن به تولید، که نتیجهٔ عکس داد؛ تحول دوم به نام «انقلاب فرهنگی» در سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ به قدرت گرفتن «جوانان گارد سرخ» انجامید و از لحاظ اقتصادی و سیاسی فاجعه‌بار از کار درآمد.
گشایش هنگامی آغاز شد که دنگ شیائو پینگ، رفیق مغضوب مائو، قدرت را به دست گرفت. درسی دردناک که دنگ و هم‌رزمانش آموخته بودند این بود که تمرکز قدرت در دستان خودکامه به سوءاستفاده و نتایج ویرانگر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد انجامید. آن‌ها می‌دانستند که باید ایدئولوژی جزمی را کنار بگذارند و «حقیقت را در واقعیت موجود بجویند.»

▫️ بخشی از کتاب

‌توده تابع امیال آنی است، دمدمی و تحریک‌پذیر است. توده به‌شدت تلقین‌پذیر و زودباور است، غیرنقاد است، امر نامحتمل برایش وجود ندارد. احساسات توده به‌شدت ساده و به‌شدت افراطی‌اند. به عبارت دیگر، توده نه شک را می‌شناسد نه عدم قطعیت را. توده بی‌درنگ ره به افراط می‌برد. در توده امری مشکوک به‌محض جاری‌شدن بر زبان بلافاصله به «مدرکی بی‌چون‌وچرا» بدل می‌شود، و بیزاری شکل «نفرتی جنون‌آمیز» به خود می‌گیرد.
از آن‌جا که توده هیچ تردیدی ندارد که چه چیز درست است چه چیز غلط و هم‌زمان از قدرت عظیم خود آگاه است، همان‌قدر که در برابر قدرت ناشکیباست، پذیرای آن نیز هست. توده به قدرت احترام می‌گذارد و مهربانی فقط به میزان اندکی تحت تأثیرش قرار می‌دهد، توده مهربانی را فقط نوعی ضعف می‌داند. آنچه توده از قهرمانانش انتظار دارد زور و حتی گرایش به خشونت است. می‌خواهد تحت سلطه باشد و سرکوب شود و از اربابش بهراسد. توده که اساساً در همه‌چیز محافظه‌کار است، نفرت عمیقی از نوآوری و پیشرفت دارد و سنت برایش بی‌نهایت مقدس است.

از کتابِ «روان‌شناسی توده‌ای و تحلیل اگو»
زیگموند فروید
ترجمهٔ سایرا رفیعی
‌‌
‌آن چشم كه تو دارى چه شورابه‌ها از چشم من برآورده
و آن اشكدانه‌هاى كودكانه چه رسوا كرده‌اند سيماى مرا.
آرى، اين چشم‌ها كه هرگز اشک اندوه نفشانده‌اند
نه حتى در آن دم كه پدرم، يورک، و ادوارد مى‌گريستند
آنگاه كه ناله‌هاى دلگداز راتلند را مى‌شنيدند
آن دم كه كليفورد دژم‌سيما شمشير بر او كشيد.
و نيز نه آن روز كه پدر جنگجوى تو، كودک‌وار
داستان غمبار مرگ پدرم را با من مى‌گفت
و در ميان سخن بيست‌بار به هق‌هق و زارى افتاد
و جمله حاضران نيز گونه تر كردند
چون درختانى در هجوم باران.
حتى در آن دم نيز چشم مردانه من آن اشک‌هاى درمانده‌وار را به تحقير گرفت.
حاليا، اشكى كه آن همه اندوه از چشم من برنياورد
جمال تو بر گونه‌ام جارى مى‌كند و گريه راه بر بينايى‌ام مى‌بندد.
هرگز پيش دوست و دشمن به تكدى نرفته‌ام
و زبانم به الفاظ چرب و شيرين خو نكرده است.
حاليا جمال تو به جبران آن سرسختى وامى‌داردم.
دل مغرورم به تكدى افتاده و زبانم را به گفتار برمى‌انگيزد.

از نمایشنامهٔ ریچارد سوم؛ ویلیام شکسپیر؛ ترجمهٔ عبدالله کوثری

‌‌منتشر شد
«سوءتفاهم»
نمایش‌نامه
آلبر کامو
ترجمهٔ شهلا حائری

در مسافرخانه‌ای دورافتاده، در سرزمینی بی‌افق، مادر و دختری زندگی می‌کنند که رؤیای رفتن در سر دارند. پسر خانواده پس از بیست سال دوری به سرزمینش بازمی‌گردد که مادر و خواهرش را بازیابد و خوشبخت‌شان کند. او را به جا نمی‌آورند. آلبر کامو از این «سو‌ءتفاهم» تراژدی مدرن و تکان‌دهنده‌ای می‌آفریند.

"اگه شما از زندگی‌تون خسته‌اید، من در حد مرگ از این افق بسته خسته‌م، و حس می‌کنم که دیگه نمی‌تونم یه ماه هم این‌جا دووم بیارم. هر دومون از این مسافرخونه حال‌مون به هم می‌خوره، و شما تو این سن‌وسال فقط می‌خواین چشم‌هاتون رو ببندین و فراموش کنین. اما من که هنوز ذره‌ای از آرزوهای بیست سالگی تو دلم مونده، می‌خوام کاری کنم که برای همیشه از دستشون خلاص شم… (از متن نمایش‌نامه)"

‌‌ژان ژاک روسو خانواده را با «طبيعت» همسان مى‌پنداشت. براى او مسلم بود كه «جامعه» نابرابرى مى‌آفريند، حال آن‌كه «طبيعت» در ذات خود برابرى‌خواه است. «جاى ارباب و برده در خانواده نيست بلكه فقط در طبقه است». «جامعه» تفاهم انسانى را در حصار تنگ عقلانيت، كه روسو «فلسفه» مى‌نامد، اسير مى‌كند اما خانواده سرشار از زندگى عاطفى، به‌ويژه هم‌دردى است. «فلسفه است كه بشر را به انزوا مى‌كشاند؛ از رهگذر فلسفه است كه آدمى مى‌تواند با ديدن انسانى كه رنج مى‌كشد در نهان بگويد: اگر مى‌خواهى بمير، جاى من كه امن است». در خانواده حس «طبيعىِ» همبستگىِ انسانى همچنان حكمفرماست، اما در «جامعه» اين حس با خودپرستى كاسب‌كارانه بورژوازى نابود شده است. از اين نظر، روسو طليعهٔ باور مدرن است به اين‏كه در درون خانواده آزادى برقرار است و حرف اول را نيازهاى عاطفى اعضاى آن مى‌زند. يكى از خوش‌ترين لحظات زندگى روسو زمانى رسيد كه به هنگام ترک پاريس ساعت خود را دور انداخت.

از کتابِ «سرمایه‌داری، خانواده، و زندگی شخصی»
ایلای زارتسکی
ترجمهٔ منیژه نجم‌عراقی

‌تصوير ابن بطوطه به‌عنوان قصه‌گويى گرم‌دهن و هوشيار و خوش‌حافظه و صميمى هيچ‌گاه از ذهن خواننده دور نمى‌افتد. او در همه حال هوشيار است و تيزبين ونكته‌سنج و براى خواننده رحله قصه‌گويى است زيرک و دوست‏‌داشتنى، كه هيچ دقيقه‌اى از زيركى‌هاى اهل روزگار از نظر تيزبين او پنهان نمى‌ماند و زيركى‌ها و گربزى‌هاى خود را نيز بى‌هيچ پرده‌پوشى و رياكارى با خواننده در ميان مى‌گذارد. روايت با عبارتى پراحساس از حسب حال قصه‌پرداز آغاز مى‌شود:
روز پنجشنبه دوم ماه رجب سال ۷۲۵ به قصد حج و زيارت قبر پيغمبر، يكه و تنها، از زادگاه خود طنجه بيرون آمدم. نه رفيقى داشتم كه به صحبتش دل بندم و نه كاروانى كه با آن همراه گردم. ميل شديد باطنى و اشتياقى كه براى زيارت آن مشاهد متبركه در اعماق جانم جايگزين بود مرا بدين سفر برانگيخت. دل بر هجران ياران نهادم و بسان مرغى كه از آشيان خود جدا افتد از وطن دورى گزيدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حيات بودند و دورى ما در يكديگر سخت مؤثر بود. من بيست‌ودوسال داشتم...

از کتابِ «ابن بطوطه»
محمدعلی موحد
اهمیت این باور که لازم نیست آدمی فضیلت‌مند باشد تا دوستی «راستین» یا عمیق داشته باشد، دو جنبه دارد. جنبۀ نخست اینکه ارسطو در آنچه دوستی راستین می‌داند نوعی خلوص می‌بیند که این خلوص برای بسیاری از ما تقریباً دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد. همانگونه که الکساندر نهاماسِ فیلسوف اخیراً نوشته است: «از نظر ارسطو بیشتر ما آدم‌ها عملاً بی‌دوست هستیم». اگر برخی از دوستی‌هایمان را کمتر سطحی بدانیم باید از این اندیشه دست برداریم که دوستی‌های عمیق به نوعی خلوص شخصی نیاز دارند.
جنبۀ دوم که در پیوند با جنبۀ نخست است، این است که ارسطو فضیلت‌مندبودن را لازمۀ دوستی عمیق می‌داند و گویی این دیدگاه او آدم‌ها را از تأثیراتی که شرایط اجتماعی‌شان بر آنها دارد جدا می‌کند. ارسطو منکر این می‌شود که احتمال دارد کسی بتواند در جامعه‌ای که اساساً بویی از فضیلت نبرده است تبدیل به یک انسان فضیلت‌مند شود. اما تأکید او بر آدم‌های فضیلت‌مند برای دوستی راستین و اذعان او به اینکه همین امر تلویحاً یعنی دوستی راستین کمیاب است، گویی دوستی را از شرایط معیوبی که ما خود را در آن‌ می‌یابیم جدا می‌کند.

از کتاب «دوستی در عصر اقتصاد»
تاد می
ترجمهٔ کاوه بهبهانی

هر‌کس که رنج می‌برد می‌کوشد رنج خود را منتقل کند (یا با بدرفتاری‌کردن با کسی، یا با طلب ترحم از او) تا از رنج خود بکاهد، و به‌راستی به این شیوه آن را کاهش می‌دهد. در مورد انسانی که به پایین‌ترین درجه رسیده است، کسی که هیچ‌کس بر او رحم نمی‌آورَد، کسی که امکان بدرفتاری با هیچ‌کس را ندارد (اگر فرزند یا کسانی را نداشته باشد که او را دوست بدارند)، رنج در درونش لانه می‌کند و او را مسموم می‌سازد.
این قانون، مانند جاذبه، مطلق است. چگونه می‌توان از آن رهایی جست؟ چگونه باید از نیرویی که شبیه به جاذبه است رهایی جست؟
میل به پراکندن شرّ به بیرون از خود: هنوز این میل را دارم! اشخاص و اشیاء آن‌قدرها برایم مقدس نیستند. باشد که هرگز چیزی را آلوده نسازم، هر‌چند یکسر به لجن تبدیل شده باشم. نیالودن هیچ چیز، حتی در اندیشه. حتی در بدترین لحظات نیز نمی‌خواستم یک پیکره‌ی یونانی یا فرسکویی از آنِ جوتو را نابود کنم. پس چرا چیزهای دیگر را خراب کنم؟ مثلاً لحظه‌ای در زندگی یک انسان را که می‌توانست در آن لحظه شاد باشد.

از کتابِ «جاذبه و رحمت»
سیمون وی
ترجمه‌ی بهزاد حسین‌زاده

‌همایون دشتی و خوش مرغزاری
که شیرین را بود آنجا گذاری

مبارک منزلی ، دلکش مکانی
که شیرین در وی آساید زمانی

فضایی خوشتر از فردوس باید
که آنجا خاطر شیرین گشاید

مهی کش در دل و جان است منزل
ز آب و گل کجا بگشایدش دل

گلی کش نالهٔ دلها خوش آید
سرود کبک و دراجش نشاید

بتی کش خو به دلهای فکار است
کجا میلش به گشت لاله زار است

کسی کش خسرو و فرهاد باید
کجا از سرو و بیدش یاد آید


از منظومهٔ فرهاد و شیرین؛ وحشی بافقی
نقاشی: فرهاد و شیرین، حسین بهزاد

‌مرگ است که لذت و جهان‌جویی و شور و امید را در زندگانی به ارمغان می‌آورد. زندگی نامیرایان چنین نیست. یکنواخت است و ملال‌آور. آن‌ها در زندگی جاودانۀ خود همه‌چیز از سر گذرانده‌اند و دوباره نیز همان‌ها را از سر خواهند گذراند. در نظرت ملال‌آور نیست؟ اگر خطرِ ورود به دنیای مردگان و پیوستن به خیل آن ارواح در قدم به قدم زندگی در پی ما نباشد، کجا می‌توانیم تمنای دل، شوق، هیجان و بی‌قراری داشته باشیم؟

از نمایش‌نامهٔ «اودوسئوس و پنلوپه»
ماریو بارگاس یوسا
ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب
از مجموعهٔ جهان نمایش

‌ما آدم‌ها، چه مرد و چه زن، از ناشتا تا شام بسى ناكامى‌ها را نيز فرومى‌خوريم، اشك‏هاى‌مان را پس مى‌رانيم و دور لب‌هاى‌مان كمى رنگ مى‌بازد و در پاسخ پرسش‌ها مى‌گوييم «آه، چيزى نشده!» غرور به دادمان مى‌رسد، و غرور هيچ بد نيست اگر فقط وادارمان كند جراحت‌هاى خود را پنهان سازيم، نه آن‌كه به ديگران جراحت وارد كنيم.

از رمانِ «میدل مارچ»
داستان یک شهر
جورج الیوت
ترجمهٔ رضا رضایی

شخصیت‌های رمان میدل مارچ به‌رغم سادگی ظاهری‌شان زندگی درونی بغرنجی دارند. بعضی بر معیارهایی پای می‌فشارند که همگان آن‌ها را صرفاً تحسین می‌کنند و نه تشویق، بعضی دیگر بر عادیاتی متکی‌اند که همگان آن‌ها را تشویق می‌کنند و نه تحسین. میدل مارچ داستان یک شهر است با همه‌ی ابعاد و مناسباتش.

فرهنگ اندیشه‌های سیاسی ترجمهٔ مدخل‌هایی از بخش سیاست و فلسفهٔ سیاسی کتاب فرهنگ تاریخچهٔ اندیشه‌هاست که مهم‌ترین کتاب مرجع نیمهٔ دوم قرن بیستم شناخته می‌شود. مزیت بزرگ مقالات این کتاب آن است که علاوه بر شرح و توضیح مفاهیم، تاریخچهٔ پدیدآمدن آن‌ها و سیر تکوین و تحول‌شان نیز مورد بحث قرار گرفته است و می‌تواند دیدی تاریخی به خواننده بدهد.
در این کتاب مقالات به سه دستهٔ کلی تقسیم شده‌اند: نخست مفاهیم کلی، سپس مفاهیم مرتبط با لیبرالیسم و سرانجام مفاهیم مرتبط با سوسیالیسم و مارکسیسم. نويسندگان مقالات همگى دانشورانى شناخته‌‏شده و متخصص بوده‏‌اند كه طبيعتاً وجهه علمى خودشان را سوداى سياست روز نمى‌كرده‌اند.

«فرهنگ اندیشه‌های سیاسی»
ترجمهٔ خشایار دیهیمی


امکان سفارش چاپ تک‌نسخهٔ کتاب از سایت نشر نی www.nashreney.com
ارسال رایگان به سراسر کشور

‌منتشر شد‌
‌«همراهی فقها با عقلا»
پانزده مقاله
مهدی منتظرقائم


شریعت اسلام مستند به بخشی از قرآن و سنت است که در دو قرن آغازین ظهور اسلام شکل گرفت. فقهای شیعه از قرن چهارم برای فهم شریعت با تدبر در آیات و روایات به تدوین فقه پرداختند و اغلب سعی کردند از چارچوب فهم مردم معاصرِ تشریع و تبیین خارج نشوند. اما تحولاتی که قرن‌ها بعد در زندگی مردم پدید آمد بعضی از این فتواهای فقها را به چالش کشید. امروزه با توجه بیشتر به تفاوت عصر تشریع و تبیین با عصر نوین و تأثیر شرایط زمانی و مکانی در موضوعات احکام می‌توان بعضی از فتواها را کنار گذشت و برای برخی موضوعات به فتواهای جدید رسید. با بازنگری در ادلهٔ بعضی از احکام فقهی می‌توان جلوه‌ای از قرآن و سنت را ارائه داد که با عقلا مقابله نمی‌کند، نقل و عقل را رودرروی هم قرار نمی‌دهد و به نقش بزرگ عرف در استنباط و اجرای احکام توجه دارد. همراهی فقها با عقلا حاصل تلاش فقهی در عصر نوین است و بسیاری از اشکال عقلایی فقه را برطرف می‌کند.
(از صفحهٔ ۹ کتاب)

▫️بخشی از کتاب
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.