Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
شعر. avatar

شعر.

فکر می‌کردم شعر نجاتم می‌دهد؛
غرقم کرد.
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaЛист 14, 2024
TGlist-ga qo'shildi
Бер 08, 2025

"شعر." guruhidagi so'nggi postlar

کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم
بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم
بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد
زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم
آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد
چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم
ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده
کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم
آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام
داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم.
-کاظم بهمنی.
دل يکي داريم
و در يک دل نمی گُنجد دو يار.
-اوحدی.
مست رویت بودم از اغواگری ها بیشتر،
می‌برند عقل از سرم، مو فرفری ها بیشتر.
به چه می اندیشی؟
به خزانی که گذشت؟
به بهاری که نبود؟
به امیدی که کنون رفته به باد؟
یا به عهدی که دگر رفت ز یاد؟
به چه می اندیشی؟
به دوچشمی که تو را هیچ ندید؟
به دودستی که تو را هیچ نخواست؟
به رفیقی که غبار غمت از چهره نرفت؟
یا به قلبی که برایت سخن از عشق نگفت؟ 
به چه می اندیشی؟ 
به بهاری دیگر به امیدی دیگر یا رفیقی دیگر؟
بی‌تاب‌شدن، دم‌نزدن، عادتم این است،
با خون جگر ساخته‌ام، قسمتم این است.
-حسین دهلوی.
Repost qilingan:
شعر. avatar
شعر.
گفتند که از لبان او غافل شو
ماه رمضان است کمی عاقل شو؛
می بوسم و از کسی ندارم ترسی
ای روزه اگر معترضی، باطل شو.
از زلزله و عشق، خبر کس ندهد،
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای.
-شفیعی کدکنی.
حالا که دگر نیست هوای تو به خانه،
این کلبه‌ی ویرانه سزاوار کُلنگ است.
-الهام هاشمی.
او صبر خواهد از من، بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی، قصدی که او ندارد.
-شهریار.
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه‌ی تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم.
-قیصر امین‌ پور.
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست
یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم
بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟
ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من
من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم
لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم.
-کاظم‌بهمنی.
مشتاق توام با همه جوری و جفایی
محبوب منی با همه جرمی و خطایی.
-سعدی.
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی
تو همان ناب ترین جاذبه‌ی دنیایی
مثل اشعار اهورایی باران پاکی
و به اندازه‌ی لبخند خدا زیبایی
خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا
چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی
مثل یک حادثه‌ی عشق پر از ابهامی
و گرفتار هزاران اگر و امایی
ای تو آن ناب ترین رایحه‌ی شعر بهار
تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟
من به اندازه‌ی زیبایی تو تنهایم
تو به اندازه‌ی تنهایی من زیبایی.
- نادر صهبا.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید.
-حافظ.

Rekordlar

14.04.202523:59
50.2KObunachilar
25.11.202423:59
0Iqtiboslar indeksi
08.03.202523:59
8.5KBitta post qamrovi
19.04.202516:40
0Reklama posti qamrovi
09.03.202523:59
5.02%ER
08.03.202523:59
22.42%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
ГРУД '24СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

شعر. mashhur postlari

14.04.202514:49
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم
بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم
بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد
زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم
آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد
چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم
ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده
کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم
آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام
داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم.
-کاظم بهمنی.
27.03.202519:41
دل يکي داريم
و در يک دل نمی گُنجد دو يار.
-اوحدی.
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.