Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
یادداشت‌های تیرداد بنکدار avatar

یادداشت‌های تیرداد بنکدار

تیرداد بنکدار
جمهوری‌خواه ملی و فلسفی
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaSep 09, 2019
TGlist-ga qo'shildi
Mar 20, 2025

"یادداشت‌های تیرداد بنکدار" guruhidagi so'nggi postlar

برای برخی از دوستان این پرسش پیش آمده بود که چطور شاخص فلاکت استان اصفهان از مثلاً استان سیستان و بلوچستان بالاتر شده است؟
پاسخ این موضوع البته بسیار ساده و روشن است. شاخص فلاکت متاثر از دو متغیر تورم و بیکاری، تابع جمعیت است و به تبع آن بالا و پائین می‌رود. یعنی وقتی جمعیت اصفهان از جمعیت سیستان و بلوچستان بیشتر است، در شرایط نامساعد نرخ فلاکت در آن به عدد و نه نسبت بالاتر می‌رود. به بیان دیگر مثلاً در یک استان کم‌جمعیت ۱۰۰ هزار نفر انسان فلاکت‌زده وجود دارد، ولی در یک استان پرجمعیت ۱ میلیون نفر دچار این وضعیت هستند. حالا ممکن است آن ۱۰۰ هزار نفر نیمی از جمعیت آن استان کم‌جمعیت باشند و آن ۱ میلیون نفر به فرض ده درصد جمعیت استان پرجمعیت، اما آنچه در این شاخص‌گیری محاسبه می‌شود تعداد افراد فلاکت‌زده است که مشخصاً در استانی که ۱ میلیون نفر به آن دچار هستند بیشتر می‌شود.
@Tirdadbonakdar
یادِ چه گاری؟!
فرضیه‌ای بر پدیده یادگاری نویسی

تا همین چند دهه پیش خوش‌گذرانی نوروزی عمدتاً محدود بود به دید و بازدیدهای خانوادگی که ای بسا تعدادشان از روزهای تعطیلات عید بیشتر می‌شد. شاید چندسالی یک‌بار سفری با اتوبوس یا قطار یا شاید هم پیکان دایی ممد نامی به فلان شهری که فلان فامیل در خانه بازی هم آنجا بود دست می‌داد. اما دو سه دهه‌ای گذشت و همه‌چیز تغییر کرد. خانواده‌ها هسته‌ای و منزوی شدند و رفت‌و آمدها هم کسل‌کننده و هزینه‌بر. دید و بازدیدها به زحمت دو سه روزی را پر می‌کند و باقی تعطیلات می‌ماند با آپارتمان‌های نقلی ملال‌آور و ماشین فسقلی پرایدی که باید باز هم جور خانه را بکشد و ساکنینش را به تفریح نوروزی ببرد. و آن ابوطیاره هم چه تفریحی می‌تواند ببرد در مکان و‌ زمانی که نه تفریحگاه و نه اندوخته قابل اعتنایی است؟! لذا مسافرت با بنزین مفتی که حاکمان به تقاص به قول خودشان ناترازی‌هایشان ناچارند که از جیب آیندگان به باشندگان بدهند، ره‌توشه‌ای می‌شود برای سفری که قرار است جایگزین تفریح و التیام‌بخش بی‌پولی شب عید باشد. سفری که مرکب و منزلش یکی می‌شود یا منزلش هم بر سقف مرکبش می‌نشیند و یا در بهترین حالت از تعطیلی مدارس بهره برده و به مدرسه می‌رود.
مسافر مهمان خوش‌نشین شهری می‌شود که اجاره بهایی برای آن نمی‌دهد و مبادله اقتصادی قابل اعتنایی هم با اهل آن‌جا نمی‌کند و فقط زندگی روزمره و نظم عمومی میزبان را دچار اخلال و به هم‌ریختگی می‌کند. دور از انتظار نیست که در چنین وضعیتی روی خوشی نبیند و بخواهد خشم فروخفته خود را از وضعیت ناگوار و نا‌به‌هنجاری که خود به طور وارونه‌ای ابتدا معلول و سپس علت آن شده است، با یادگاری گذاشتن یا یادگاری بردن که در ذهن تحقیر شده‌اش به طور ناخودآگاه و به ترتیب غلبه یا غارت فرض می‌کند، خالی کند و انتقام بگیرد. شاید هم چنین نباشد و بخواهد یادگاری از سفری که مصداق بارز همین کنایه نوظهور برگرفته از سخنان سیاوش قمیشی است داشته باشد، یادِ چه گاری؟!

https://t.me/tirdadbonakdar/1074
بیش از 800 نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشته‌های گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیه‌ای تحلیلی درباره وقایع مرتبط با نوروز امسال، ضمن محکوم کردن سیاست‌های فرهنگی مرتبط با وقایع نوروز امسال در آذربایجان غربی و کردستان و نیز مواضع استاندار آذربایجان شرقی، و برشمردن پیامدهای این سیاست‌ها و اقدامات برای ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگرایی‌های محلی دانستند. این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان، چهره‌های ملی شناخته شده و برجستگان ایران شناسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشته‌های گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از نقاط مختلف کشور در کنار یکدیگر نسبت به مسأله‌ای ملی هشدار می‌دهند. در این بیانیه اسامی چهره‌هایی چون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلال‌الدین کزازی، علی اشرف صادقی، علی‌اصغر دادبه، حسن انوری، موسی غنی نژاد، کاوه بیات، نصرالله پورجوادی، سهراب پورناظری، داریوش پیرنیاکان، تهمورس پورناظری، مرضیه برومند، علی مصفا، رخشان بنی اعتماد، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمت الله ملاصالحی به چشم می‌آید. متن کامل بیانیه(که امضای آن هنوز ادامه دارد)، به همراه اسامی امضاکنندگان تا آخرین لحظه، در ادامه آمده است.

https://www.sharghdaily.com/بخش-روزنامه-100/990628-نوروز-را-قربانی-سیاست-نکنید
بهاره هدایت به درستی از ضرورت میثاق بودن ایران گفته است، اما در ادامه ایران را متعلق به پادشاهی دانسته است. به این ترتیب به نظر می‌رسد که ایشان هنوز باید زمان بیشتری را صرف شناخت ایران بکند تا دریابد که ایران کشوری تمدن بنیان و دیرپاست که به فراخور این قدمت تمدنی همانطور که دارای ادوار دینی و اعتقادی بوده و خواهد بود، ادوار متفاوت حکومتی را هم گذرانده و خواهد گذراند. لذا همانطور که نمی‌شود با ایران با قید اسلامی به میثاق رسید، با ایران مقید و متعلق به پادشاهی و سلطنت نیز چنین میثاقی شکل نمی‌گیرد و شرط لازم برای کسی که می‌خواهد مدعی میثاق قرار دادن ایران باشد، درک ماهیت مستقل ایران از تعابیری است که می‌توانند به محض انقضای کارکرد تمدنی‌شان هم در تقابل با اگر نه ماهیت که دست‌کم منفعت و مصلحت آن قرار بگیرند.
@Tirdadbonakdar
دو روز پیش سوار بر کشتی در استانبول، به ناگهان با دو پارسی‌گوی غیر ایرانی آشنا شدم. یکی کرد ترکیه‌ای و دیگری پاکستانی. مرد کرد نامش احمد یا به گویش خودشان احمت اهل شهر دوبایزید بود که در نزدیکی مرز ایران قرار دارد. گفت طایفه ما دو شاخه شده‌اند. ما کرد ترکیه‌ای هستیم و عمویم و فرزندانش ایرانی آذری. سپس همراه خود را که نامش را فراموش کردم، معرفی کرد. همراه او هم یک پاکستانی بود. احمت گفت که زبان مشترک ما فارسی است. در کار تجارت لوازم ارتوپدی بودند که در جریان تجارت در ایران با هم آشنا شده بودند. حالا هیچ‌کدام به دلیل قوانین دست‌وپاگیر گمرکی، مایل به تجارت با ایران نبودند. احمت می‌گفت ترکیه از سازندگان بزرگ تجهیزات ارتوپدی در جهان است که بازار پررونقی هم در این عرصه دارد، اما ایران که تولید‌کننده بسیار ضعیفی است، برای واردات این نوع کالا مانع‌تراشی می‌کند. به گفته احمت، پاکستانی پارسی‌گوی برای شرکت در نمایشگاه تجهیزات ارتوپدی به استانبول آمده و مهمان او بود که در استانبول زندگی می‌کند.
من و احمت نیم‌ساعتی گپ زدیم. سعی کردم از احساسش نسبت به ترکیه و ایران سر در بیاورم. گفت که در تهران یک هتل‌دار اردبیلی به او گفته بود که شما کردهای ترکیه خیلی مردم قدرنشناسی هستید که در کشور آتاترک ناسپاسی می‌کنید. احمت به او گفته بود که آتاترک برای ترک‌ها خوب بود، ولی برای من کرد جز ظلم و کشتار و اشک و زاری نداشته است. سخنانش را تأیید کردم. گفت که ترکیه و ایران و سوریه و عراق، دیگر نمی‌توانند به کردها ظلم کنند. زمانی کردها بی‌سواد و بی‌پول بودند، اما امروز کردها تحصیل‌کرده و پولدار هستند. گفت دانشگاه‌های ترکیه مملو از دانشجویان کرد است و با اشاره به خانه‌های اعیانی اطراف دریا، گفت که بسیاری از اینها کردهایی هستند که در سال‌های اخیر پیشرفت شخصی کرده‌اند و بیشترشان هم علاقه‌مند به هویت کردی خود می‌باشند. به احمت یادآور شدم که موضوع ایران با ترکیه متفاوت است. ایران یک کل است که می‌تواند اجزای قومی داشته باشد، میان ایرانی بودن با کرد یا آذری بودن هیچ منافاتی نیست، ولی در ترکیه فقط می‌توان ترک بود یا نبود. کرد هم مانند ارمنی و یونانی نمی‌تواند جزئی از ملت ترکیه باشد. احمت حرف من را تائید کرد و گفت در ایران ناحیه کردها را کردستان می‌گویند مانند سایر اقوام. بعد اضافه کرد که اینجا آنقدر شوونیست هستند که پرچم‌شان را به پنجره خانه‌هایشان آویزان می‌کنند. در پایان احمت از خاطراتش از ایران گفت و آرزو کرد که بتواند دوباره با ایران که روزهای زیادی را در آن به غم و شادی گذرانده است، کار کند.
@Tirdadbonakdar

https://t.me/tirdadbonakdar/1069
نوروز ۷ سال پیش در سفری به استانبول، تجربه بسیار جالبی داشتم و با دو تاجر کرد ترکیه‌ای و پاکستانی آشنا شدم که زبان مشترک و ارتباطی‌‌شان پارسی بود. همان سال شرح این دیدار و گفتگو را در فیسبوک و اینستاگرامم نوشتم و امروز با یادآوری فیسبوک به نظرم رسید که بازنشر آن در این کانال هم خالی از لطف نباشد. شرح آشنایی و گفتگوی مختصرم با این دو را در فرسته پسین بخوانید.⬇️
@Tirdadbonakdar
جسارتی که رئیس‌جمهور ترکیه نسبت به تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران می‌کند، پیامد مستقیم آن سیاست‌های ضدملی است که آخرین نمود آن در تظاهرات زننده اخیر پان‌تورک‌الهی‌ها در ارومیه بود. بنابراین بیش از آنکه به اردوغان بپردازیم باید آن‌هایی که با قومی و به ویژه ترکی‌سازی سیاست و قدرت در ایران، زمینه‌ساز زیاده‌گویی اردوغان شده‌اند را سرزنش کنیم که با این سیاست‌ها عملاً کشور را در مقابل ‌رویاهای توسعه‌طلبانه نوعثمانی‌گری آسیب‌پذیر کرده‌اند…
@Tirdadbonakdar
هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
نگین همزیستی تاریخی اقوام ایرانی را تنگ‌نظری‌های قومی و پروژه‌های ضدایرانی مشکوک و رسوا تهدید می‌کند


اینجا ارومیه است.شهری ایرانی که درفراز و فرودهایش،یورشهای بیگانگان روس و عثمانی،فریبکاریها و تفرقه افکنی های میسیون های فرانسوی و بریتانیایی و خون آشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژه های تجزیه طلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقه های استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشه وری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقه الاسلام، تربیت ،تمدن ، منوچهر مرتضوی ، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشته های فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است.فرزندان و همدلان  آنها زنده اند و نظاره گر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند.ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند.آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانی_ هخامنشی ( آتروپات) دارد با پیشینه ای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته.مگر عثمانی های اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم،ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد ،اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی_ مذهبی در آشفته بازار  سالهای پس از جنگ جهانی اول راه اندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلق اش را به ایران و ایرانی گری هیچگاه از دست نداده است.همه آنها رفته اند.اما ارومیه مانده و ایران اش و سنت های ملی نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر و شب چله.ارومیه ای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز  ایران و هم میهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت
همان ارومیه ای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمه ها و نقشه های پلید و تفرقه افکنانه بیگانه شد.زخم کشتار و قتل عام هزاران شهروند جانش را خسته کرد.ولی سر خم نکرد.هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید ،به روشنی می توان دستان منحوس بیگانه و بی تدبیری و ساده لوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سده هاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشته اند
ویروس قوم گرایی پانترکی و پانکردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند.ولی اطمینان دارم به سان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد
شک نکنید،قوم و قبیله گرایی های ساختگی و تعمدی و پروژه ای نهایتا همدلی بین شهروندان این شهر را عمیق تر کرده و قوم گرایان را از هر سنخی باشند رسوا تر از گذشته خواهد کرد
فریب برخی رویه های تباه و قوم گرایانه تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید.موج سواران و ساده لوحان شاید دلخوش به این ها باشند.ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد

بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده ،گرامی اش داشته اند.
نوروز ترکی و کردی هم نداشته و نداریم
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفت سین و سیزده بدر و چهارشنبه سوری اش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژه بازان و کسانی که راه را بیراهه می روند و سنت های ملی_ایرانی را به قوم گرایی باطل و تفرقه افکنانه فرومی کاهند. اینجا کسی متعلق به ملت ترک و ملت کرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکل گیری اختلافات ساختگی بشوند.حیات و ممات روزانه و دیربن ترکها و کردها در این منطقه در هم تنیده تر از این هست که پروژه بازان بخواهند از این آب گل الود ماهی های تفرقه و فدرال خواهی و درگیری های تصنعی و ضدایرانی  بگیرند
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابتها نیست.نمی خواهم برخی ناهنجاری ها را پرده پوشی ساده لوحانه بکنم
ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد.اگر اهل خرد حساسیت ها را دریابند،اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانی گری و همگامی و همدلی با دیگر هم میهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تاکید موکد کنند
پاینده باد ایرانزمین
یاشاسین ارومیه
بژی ارومیه
افشین جعفرزاده
۵ فروردین ۱۴۰۴_ایران،آذربایجان غربی،ارومیه


از اینجا می توانید چکامه زیبای استاد شهریار را دروصف ارومیه بخوانید:

https://t.me/Afshinjafarzadeh/1109

💚🤍❤️
در همان زمانی که رئیس‌جمهور نوعثمانی ترکیه خواستار مصادره به مطلوب جشن برآمده از فرهنگ ایرانی نوروز برای ایدئولوژی نژادگرای خود و شرکایش می‌شود، در ایران گروهی حاکم هستند که از بدو امر تاکنون همواره به دنبال بهانه‌ای برای «امسال عید نداریم!» بودند و جماعت به اصطلاح اصلاح‌طلبشان هم فرجام ربع قرن تلاش مسالمت‌جویانه ملت برای تغییر در سیاست‌های ضدملی را با فضاحت هرچه تمامتر به قوم‌گرایی فروکاسته‌اند و البته اصلاح‌نطلبانشان هم مدتهاست که به وقت مقتضی با این بازیچه خطرناک بازی می‌کنند.
در چنین وضعیتی است که در ایران هیچ جشن رسمی و عمومی برای نوروز که مهم‌ترین مناسبت ملی این کشور دیرپا است برگزار نمی‌شود و در این بین هم خواسته و ناخواسته زمینه برای برگزاری مراسم نوروزی محدود به یک گروه قومی در شهر متکثر ارومیه فراهم میاید و عده‌ای از قوم‌گرایان کرد نیز می‌کوشند در بیشه خالی از شیر شده عرض اندام کنند و به این آئین ملی همه ایرانیان رنگ و بوی قومی ببخشند. در مقابل هم قوم‌گرایان ترکی که مدتهاست به دلیل وابستگی‌های آشکارشان به حکومت ایران به «تورک‌اللهی» مشهور شده‌اند هم از این فرصت «قومی کردن نوروز» برای تهییج جمعیتی بیشتر از وزن اجتماعی واقعی‌شان سواستفاده کرده و لشگر چماقداران را به سرکردگی‌‌ نادر قاضی‌پور و با میدان‌داری پان‌تورک‌هایی که ظاهراً برای عزاداری امام اول شیعیان حیدر حیدر می‌گویند ولی به رسم توتم‌پرستیشان همزمان زوزه گرگ هم می‌کشند، به خیابان میاورند.
مجموعه این وقایع تاسف‌آور روزهای اخیر ارومیه البته این حُسن را هم داشت که خطر قوم‌گرایی و چهره کریه واقعی آن را بیش از پیش نزد انظار و افکار عمومی ملت ایران آشکار کرد تا جایی که حتی نوشریعتیست‌هایی چون حسن محدثی که قوم‌گرایی را آخرین سنگر برای ایران‌ستیزی شیادانه‌شان یافته بودند را به مرزبندی ولو ظاهری با این «عقب‌ماندگی» واداشت.
به طور قطع همزمانی این تخریب داخلی با آن سرقت خارجی، هوشیاری و حساسیت ملت ایران را نسبت به دشمن پلید و بدکردار موجودیت خود، یعنی پان‌ترکیسم بیش از پیش خواهد افزود. دشمنی که پایی در قدرت داخلی و پایی در حکومت‌های همسایه دارد و هرگونه همراهی با آن خیانتی نابخشودنی به ملت ایران است و دیری نخواهد پائید که کاسه صبر این ملت از هر تبار و زبانی نسبت به هرگونه نابه‌کاری پان‌ترکیستی هم لبریز بشود.
@Tirdadbonakdar

https://t.me/tirdadbonakdar/1064
در همان زمانی که رئیس‌جمهور نوعثمانی ترکیه خواستار مصادره به مطلوب جشن برآمده از فرهنگ ایرانی نوروز برای ایدئولوژی نژادگرای خود و شرکایش می‌شود، در ایران گروهی حاکم هستند که از بدو امر تاکنون همواره به دنبال بهانه‌ای برای «امسال عید نداریم!» بودند و جماعت به اصطلاح اصلاح‌طلبشان هم فرجام ربع قرن تلاش مسالمت‌جویانه ملت برای تغییر در سیاست‌های ضدملی را با فضاحت هرچه تمامتر به قوم‌گرایی فروکاسته‌اند و البته اصلاح‌نطلبانشان هم مدتهاست که به وقت مقتضی با این بازیچه خطرناک بازی می‌کنند.
متن کامل در فرسته پسین⬇️
@Tirdadbonakdar
Repost qilingan:
فرّ ایران avatar
فرّ ایران
#ویدئو🎥
#پیام_نوروزی_تیرداد_بنکدار
📌 ٢ دقیقه


نوروز، پیام‌آور نوزایی و آزادی ✨


نوروز، تنها یک جشن نیست؛ نماد امید، پیوند و رهایی است.

🔸همان‌گونه که زمین از زمستان گذر می‌کند و بهار را در آغوش می‌کشد،

🌹ما نیز به آینده‌ای روشن‌تر برای ایران چشم دوخته‌ایم.

🔸آینده‌ای که در آن، سرزمین و فرهنگ کهن پارسی به جایگاه شایسته‌اش بازگردد، آزاد و سرافراز باشد.

👈به همین مناسبت، بر آن شدیم در گروه فرّ ایران، پیام‌های نوروزی تنی چند از عزیز باشندگانِ ایران‌دوست را با شما به اشتراک گذاریم ؛

🔷 صدایی از دل امید، برای ایرانی که سزاوار شکوه و آزادی است.


نوروزتان پیروز، ایران‌مان آزاد! 🌿✨


🔗لینک های دسترسی:

لینک کانال فرّ ایران در تلگرام
پیج اینستاگرام فرّ ایران
توییتر فرّ ایران
نوروز آغاز هر ساله جهان ایرانی است. هر سال ایران‌زمین با بهار طبیعت، بهار خود را آغاز می‌کند و سالی دیگر به سال‌های هزاره‌ای شده خود می‌افزاید. هزاره‌هایی که تاریخ ایران‌زمین را با همه فراز و فرودهایش و شادکامی‌ها و تلخ‌کامی‌هایشان شکل داده‌اند.
امیدوارم که این نوروز سرفصلی باشد بر هنگامه شادکامی‌ها و کامیابی‌های پایدار برای ملت بزرگ ایران.
نوروز بر همه ایرانیانی که دوستدار جهان ایرانی‌ دیرینه‌شان هستند، شاد و خجسته پیروز باد!
@Tirdadbonakdar
یکی از مزایای سال کبیسه همین تعطیلی مستقل از نوروز سالروز ملی شدن صنعت نفت است که اگرچه همواره در تقویم رسمی تعطیل می‌باشد، اما در عمل مصادف با نوروز شده و از این روی این تنها تعطیلی ملی معاصر در تقویم رسمی فعلی ایران چنانکه بایسته است احساس نمی‌گردد. آن هم در کشوری که هرآنچه عایدی جهت پیشبرد توسعه اقتصادی افتان و خیزان خود در دهه‌های گذشته داشته از برکت اعمال حق حاکمیت ملی بر این سرمایه ملی بوده است که نصیب شاه و شیخی شد که در دشمنی با دکتر مصدق رهبر جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران از بدو امر تا کنون اشتراک نظر و گاه مساعی داشته‌اند. جالب اینکه هیچ یک هم هرگز نهایتاً از به اصطلاح خام‌فروشی که از بابت همین نفت ملی شده نصیب‌شان شد فراتر نرفتند تا همچنان هم این افتخار برای دولت ملی دکتر مصدق در تاریخ معاصر ایران بر جای بماند که علی‌رغم ملی‌‌سازی صنعت نفت، سیاست اقتصادی آن وابسته به درآمد نفت نبود و باز هم علی‌رغم این وضعیت، توانست که تراز بازرگانی مثبت در تجارت خارجی کشور داشته باشد و البته مهم‌تر از این هم که رانت نفت را پشتوانه‌ای برای اعمال استبداد و سلب آزادی‌های دموکراتیک ملت نکند.
@Tirdadbonakdar
چهارشنبه سوری جشن مقاومت ملی ایرانیان
چهارشنبه سوری فاقد پیشینه در ایران باستان است. در ایران باستان روزهای ماه به نام امشاسپندان بود و تقسیم‌بندی هفتگی نداشت و همچنین پریدن از روی آتش نیز در آئین‌ زرتشت، کاری نکوهیده و توهین‌آمیز نسبت به آتش بوده است. اما این جشن به طور قطع از همان قرون اولیه اسلامی در میان ایرانیان گسترش یافت. به نظر می‌رسد که با منع ایرانیان نومسلمان از برپایی جشن‌های مجوسی، آن‌ها جشن نوینی را پدید آوردند که به جای آتش بزرگ، آتش‌های کوچکی را برپا می‌کردند و از روی آن می‌پریدند و به این ترتیب ضمن آنکه از اتهام آتش‌پرستی مبرا می‌شدند، باور و علاقه خود را به آتش به مثابه عنصر حیات‌بخش در فرهنگ ایرانی بیان می‌کردند. به این ترتیب جشن سوری جشنی شد که مقاومت ملی و فرهنگی ایرانیان را در مواجهه با فاتحین رقم زد و تعلق خاطر باستانی به آتش را تداوم بخشیده و با گذر از اعصار و قرون به امروز رساند. امروزی که میراث‌داران آن فاتحین سعی‌شان را برای تخفیف و تخریب این مقاومت دیرینه ملی به کار بردند، چون دقیقاً همین ویژگی ملی و ضدامتی آن را می‌دانستند ولی موفق نشدند.
@Tirdadbonakdar
هدف از مجازات شلاق در همان اعصار پیشامدرن هم که وضع و اجرا می‌شد، بیش از آنکه آزار جسمانی محکوم باشد، سلب حیثیت اجتماعی او بود. به این دلیل روشن که آسیب ناشی از آزار جسمانی در مورد این مجازات محدود و گذرا بود. اما سابقه اعمال این مجازات معمولاً در جرایم و مواردی بود که در مغایرت با ارزش‌های عمومی جوامع آن دوران‌ها بود و لذا در یادها می‌ماند.
اما اعمال مجازات شلاق در ایران امروز البته به دلیل مغایرت آشکار نظام ارزشی و چارچوب هنجاری امروز جامعه ایران با این قبیل مجازات‌ها، در عمل محدود به همان آزاررسانی جسمی به افراد شده است، ولی زمانی که در قبال یک کنشگر عرصه عمومی اعمال می‌شود، گویای این است که تصور امکان تحقق هتک حیثیت اجتماعی محکوم برای صادرکننده حکم هم بوده است، در حالی که صدور چنین حکمی برای مثلاً هنرمند محبوب و متعهدی چون مهدی یراحی به جرم دفاع از حق آزادی پوشش، نتیجه‌ای کاملاً برعکس برای حاکم و محکوم دارد.
@Tirdadbonakdar

Rekordlar

24.03.202523:59
793Obunachilar
25.02.202523:59
0Iqtiboslar indeksi
22.02.202504:00
895Bitta post qamrovi
26.02.202523:59
895Reklama posti qamrovi
07.03.202514:07
50.00%ER
20.02.202503:35
59.32%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25

یادداشت‌های تیرداد بنکدار mashhur postlari

بهاره هدایت به درستی از ضرورت میثاق بودن ایران گفته است، اما در ادامه ایران را متعلق به پادشاهی دانسته است. به این ترتیب به نظر می‌رسد که ایشان هنوز باید زمان بیشتری را صرف شناخت ایران بکند تا دریابد که ایران کشوری تمدن بنیان و دیرپاست که به فراخور این قدمت تمدنی همانطور که دارای ادوار دینی و اعتقادی بوده و خواهد بود، ادوار متفاوت حکومتی را هم گذرانده و خواهد گذراند. لذا همانطور که نمی‌شود با ایران با قید اسلامی به میثاق رسید، با ایران مقید و متعلق به پادشاهی و سلطنت نیز چنین میثاقی شکل نمی‌گیرد و شرط لازم برای کسی که می‌خواهد مدعی میثاق قرار دادن ایران باشد، درک ماهیت مستقل ایران از تعابیری است که می‌توانند به محض انقضای کارکرد تمدنی‌شان هم در تقابل با اگر نه ماهیت که دست‌کم منفعت و مصلحت آن قرار بگیرند.
@Tirdadbonakdar
06.04.202519:16
بیش از 800 نفر از متخصصان، هنرمندان و کارشناسان رشته‌های گوناگون دانشگاهی، فرهنگی و هنری کشور در بیانیه‌ای تحلیلی درباره وقایع مرتبط با نوروز امسال، ضمن محکوم کردن سیاست‌های فرهنگی مرتبط با وقایع نوروز امسال در آذربایجان غربی و کردستان و نیز مواضع استاندار آذربایجان شرقی، و برشمردن پیامدهای این سیاست‌ها و اقدامات برای ملت ایران، رویکرد دولت را در این زمینه تهدیدی برای انسجام و امنیت ملی و تقویت واگرایی‌های محلی دانستند. این برای نخستین بار است که تنوعی از اندیشمندان، چهره‌های ملی شناخته شده و برجستگان ایران شناسی، استادان دانشگاه، پژوهشگران علمی و فرهنگی، نویسندگان، هنرمندان رشته‌های گوناگون موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی، و فعالان دانشجویی از نقاط مختلف کشور در کنار یکدیگر نسبت به مسأله‌ای ملی هشدار می‌دهند. در این بیانیه اسامی چهره‌هایی چون ژاله آموزگار، کیخسرو پورناظری، میرجلال‌الدین کزازی، علی اشرف صادقی، علی‌اصغر دادبه، حسن انوری، موسی غنی نژاد، کاوه بیات، نصرالله پورجوادی، سهراب پورناظری، داریوش پیرنیاکان، تهمورس پورناظری، مرضیه برومند، علی مصفا، رخشان بنی اعتماد، محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد جعفری قنواتی، عبدالمجید ارفعی، علی دهباشی و حکمت الله ملاصالحی به چشم می‌آید. متن کامل بیانیه(که امضای آن هنوز ادامه دارد)، به همراه اسامی امضاکنندگان تا آخرین لحظه، در ادامه آمده است.

https://www.sharghdaily.com/بخش-روزنامه-100/990628-نوروز-را-قربانی-سیاست-نکنید
برای برخی از دوستان این پرسش پیش آمده بود که چطور شاخص فلاکت استان اصفهان از مثلاً استان سیستان و بلوچستان بالاتر شده است؟
پاسخ این موضوع البته بسیار ساده و روشن است. شاخص فلاکت متاثر از دو متغیر تورم و بیکاری، تابع جمعیت است و به تبع آن بالا و پائین می‌رود. یعنی وقتی جمعیت اصفهان از جمعیت سیستان و بلوچستان بیشتر است، در شرایط نامساعد نرخ فلاکت در آن به عدد و نه نسبت بالاتر می‌رود. به بیان دیگر مثلاً در یک استان کم‌جمعیت ۱۰۰ هزار نفر انسان فلاکت‌زده وجود دارد، ولی در یک استان پرجمعیت ۱ میلیون نفر دچار این وضعیت هستند. حالا ممکن است آن ۱۰۰ هزار نفر نیمی از جمعیت آن استان کم‌جمعیت باشند و آن ۱ میلیون نفر به فرض ده درصد جمعیت استان پرجمعیت، اما آنچه در این شاخص‌گیری محاسبه می‌شود تعداد افراد فلاکت‌زده است که مشخصاً در استانی که ۱ میلیون نفر به آن دچار هستند بیشتر می‌شود.
@Tirdadbonakdar
نوروز ۷ سال پیش در سفری به استانبول، تجربه بسیار جالبی داشتم و با دو تاجر کرد ترکیه‌ای و پاکستانی آشنا شدم که زبان مشترک و ارتباطی‌‌شان پارسی بود. همان سال شرح این دیدار و گفتگو را در فیسبوک و اینستاگرامم نوشتم و امروز با یادآوری فیسبوک به نظرم رسید که بازنشر آن در این کانال هم خالی از لطف نباشد. شرح آشنایی و گفتگوی مختصرم با این دو را در فرسته پسین بخوانید.⬇️
@Tirdadbonakdar
25.03.202516:00
هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
نگین همزیستی تاریخی اقوام ایرانی را تنگ‌نظری‌های قومی و پروژه‌های ضدایرانی مشکوک و رسوا تهدید می‌کند


اینجا ارومیه است.شهری ایرانی که درفراز و فرودهایش،یورشهای بیگانگان روس و عثمانی،فریبکاریها و تفرقه افکنی های میسیون های فرانسوی و بریتانیایی و خون آشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژه های تجزیه طلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقه های استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشه وری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقه الاسلام، تربیت ،تمدن ، منوچهر مرتضوی ، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشته های فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است.فرزندان و همدلان  آنها زنده اند و نظاره گر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند.ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند.آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانی_ هخامنشی ( آتروپات) دارد با پیشینه ای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته.مگر عثمانی های اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم،ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد ،اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی_ مذهبی در آشفته بازار  سالهای پس از جنگ جهانی اول راه اندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلق اش را به ایران و ایرانی گری هیچگاه از دست نداده است.همه آنها رفته اند.اما ارومیه مانده و ایران اش و سنت های ملی نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر و شب چله.ارومیه ای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز  ایران و هم میهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت
همان ارومیه ای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمه ها و نقشه های پلید و تفرقه افکنانه بیگانه شد.زخم کشتار و قتل عام هزاران شهروند جانش را خسته کرد.ولی سر خم نکرد.هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید ،به روشنی می توان دستان منحوس بیگانه و بی تدبیری و ساده لوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سده هاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشته اند
ویروس قوم گرایی پانترکی و پانکردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند.ولی اطمینان دارم به سان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد
شک نکنید،قوم و قبیله گرایی های ساختگی و تعمدی و پروژه ای نهایتا همدلی بین شهروندان این شهر را عمیق تر کرده و قوم گرایان را از هر سنخی باشند رسوا تر از گذشته خواهد کرد
فریب برخی رویه های تباه و قوم گرایانه تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید.موج سواران و ساده لوحان شاید دلخوش به این ها باشند.ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد

بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده ،گرامی اش داشته اند.
نوروز ترکی و کردی هم نداشته و نداریم
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفت سین و سیزده بدر و چهارشنبه سوری اش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژه بازان و کسانی که راه را بیراهه می روند و سنت های ملی_ایرانی را به قوم گرایی باطل و تفرقه افکنانه فرومی کاهند. اینجا کسی متعلق به ملت ترک و ملت کرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکل گیری اختلافات ساختگی بشوند.حیات و ممات روزانه و دیربن ترکها و کردها در این منطقه در هم تنیده تر از این هست که پروژه بازان بخواهند از این آب گل الود ماهی های تفرقه و فدرال خواهی و درگیری های تصنعی و ضدایرانی  بگیرند
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابتها نیست.نمی خواهم برخی ناهنجاری ها را پرده پوشی ساده لوحانه بکنم
ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد.اگر اهل خرد حساسیت ها را دریابند،اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانی گری و همگامی و همدلی با دیگر هم میهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تاکید موکد کنند
پاینده باد ایرانزمین
یاشاسین ارومیه
بژی ارومیه
افشین جعفرزاده
۵ فروردین ۱۴۰۴_ایران،آذربایجان غربی،ارومیه


از اینجا می توانید چکامه زیبای استاد شهریار را دروصف ارومیه بخوانید:

https://t.me/Afshinjafarzadeh/1109

💚🤍❤️
جسارتی که رئیس‌جمهور ترکیه نسبت به تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران می‌کند، پیامد مستقیم آن سیاست‌های ضدملی است که آخرین نمود آن در تظاهرات زننده اخیر پان‌تورک‌الهی‌ها در ارومیه بود. بنابراین بیش از آنکه به اردوغان بپردازیم باید آن‌هایی که با قومی و به ویژه ترکی‌سازی سیاست و قدرت در ایران، زمینه‌ساز زیاده‌گویی اردوغان شده‌اند را سرزنش کنیم که با این سیاست‌ها عملاً کشور را در مقابل ‌رویاهای توسعه‌طلبانه نوعثمانی‌گری آسیب‌پذیر کرده‌اند…
@Tirdadbonakdar
07.04.202516:06
یادِ چه گاری؟!
فرضیه‌ای بر پدیده یادگاری نویسی

تا همین چند دهه پیش خوش‌گذرانی نوروزی عمدتاً محدود بود به دید و بازدیدهای خانوادگی که ای بسا تعدادشان از روزهای تعطیلات عید بیشتر می‌شد. شاید چندسالی یک‌بار سفری با اتوبوس یا قطار یا شاید هم پیکان دایی ممد نامی به فلان شهری که فلان فامیل در خانه بازی هم آنجا بود دست می‌داد. اما دو سه دهه‌ای گذشت و همه‌چیز تغییر کرد. خانواده‌ها هسته‌ای و منزوی شدند و رفت‌و آمدها هم کسل‌کننده و هزینه‌بر. دید و بازدیدها به زحمت دو سه روزی را پر می‌کند و باقی تعطیلات می‌ماند با آپارتمان‌های نقلی ملال‌آور و ماشین فسقلی پرایدی که باید باز هم جور خانه را بکشد و ساکنینش را به تفریح نوروزی ببرد. و آن ابوطیاره هم چه تفریحی می‌تواند ببرد در مکان و‌ زمانی که نه تفریحگاه و نه اندوخته قابل اعتنایی است؟! لذا مسافرت با بنزین مفتی که حاکمان به تقاص به قول خودشان ناترازی‌هایشان ناچارند که از جیب آیندگان به باشندگان بدهند، ره‌توشه‌ای می‌شود برای سفری که قرار است جایگزین تفریح و التیام‌بخش بی‌پولی شب عید باشد. سفری که مرکب و منزلش یکی می‌شود یا منزلش هم بر سقف مرکبش می‌نشیند و یا در بهترین حالت از تعطیلی مدارس بهره برده و به مدرسه می‌رود.
مسافر مهمان خوش‌نشین شهری می‌شود که اجاره بهایی برای آن نمی‌دهد و مبادله اقتصادی قابل اعتنایی هم با اهل آن‌جا نمی‌کند و فقط زندگی روزمره و نظم عمومی میزبان را دچار اخلال و به هم‌ریختگی می‌کند. دور از انتظار نیست که در چنین وضعیتی روی خوشی نبیند و بخواهد خشم فروخفته خود را از وضعیت ناگوار و نا‌به‌هنجاری که خود به طور وارونه‌ای ابتدا معلول و سپس علت آن شده است، با یادگاری گذاشتن یا یادگاری بردن که در ذهن تحقیر شده‌اش به طور ناخودآگاه و به ترتیب غلبه یا غارت فرض می‌کند، خالی کند و انتقام بگیرد. شاید هم چنین نباشد و بخواهد یادگاری از سفری که مصداق بارز همین کنایه نوظهور برگرفته از سخنان سیاوش قمیشی است داشته باشد، یادِ چه گاری؟!

https://t.me/tirdadbonakdar/1074
23.03.202514:05
در همان زمانی که رئیس‌جمهور نوعثمانی ترکیه خواستار مصادره به مطلوب جشن برآمده از فرهنگ ایرانی نوروز برای ایدئولوژی نژادگرای خود و شرکایش می‌شود، در ایران گروهی حاکم هستند که از بدو امر تاکنون همواره به دنبال بهانه‌ای برای «امسال عید نداریم!» بودند و جماعت به اصطلاح اصلاح‌طلبشان هم فرجام ربع قرن تلاش مسالمت‌جویانه ملت برای تغییر در سیاست‌های ضدملی را با فضاحت هرچه تمامتر به قوم‌گرایی فروکاسته‌اند و البته اصلاح‌نطلبانشان هم مدتهاست که به وقت مقتضی با این بازیچه خطرناک بازی می‌کنند.
در چنین وضعیتی است که در ایران هیچ جشن رسمی و عمومی برای نوروز که مهم‌ترین مناسبت ملی این کشور دیرپا است برگزار نمی‌شود و در این بین هم خواسته و ناخواسته زمینه برای برگزاری مراسم نوروزی محدود به یک گروه قومی در شهر متکثر ارومیه فراهم میاید و عده‌ای از قوم‌گرایان کرد نیز می‌کوشند در بیشه خالی از شیر شده عرض اندام کنند و به این آئین ملی همه ایرانیان رنگ و بوی قومی ببخشند. در مقابل هم قوم‌گرایان ترکی که مدتهاست به دلیل وابستگی‌های آشکارشان به حکومت ایران به «تورک‌اللهی» مشهور شده‌اند هم از این فرصت «قومی کردن نوروز» برای تهییج جمعیتی بیشتر از وزن اجتماعی واقعی‌شان سواستفاده کرده و لشگر چماقداران را به سرکردگی‌‌ نادر قاضی‌پور و با میدان‌داری پان‌تورک‌هایی که ظاهراً برای عزاداری امام اول شیعیان حیدر حیدر می‌گویند ولی به رسم توتم‌پرستیشان همزمان زوزه گرگ هم می‌کشند، به خیابان میاورند.
مجموعه این وقایع تاسف‌آور روزهای اخیر ارومیه البته این حُسن را هم داشت که خطر قوم‌گرایی و چهره کریه واقعی آن را بیش از پیش نزد انظار و افکار عمومی ملت ایران آشکار کرد تا جایی که حتی نوشریعتیست‌هایی چون حسن محدثی که قوم‌گرایی را آخرین سنگر برای ایران‌ستیزی شیادانه‌شان یافته بودند را به مرزبندی ولو ظاهری با این «عقب‌ماندگی» واداشت.
به طور قطع همزمانی این تخریب داخلی با آن سرقت خارجی، هوشیاری و حساسیت ملت ایران را نسبت به دشمن پلید و بدکردار موجودیت خود، یعنی پان‌ترکیسم بیش از پیش خواهد افزود. دشمنی که پایی در قدرت داخلی و پایی در حکومت‌های همسایه دارد و هرگونه همراهی با آن خیانتی نابخشودنی به ملت ایران است و دیری نخواهد پائید که کاسه صبر این ملت از هر تبار و زبانی نسبت به هرگونه نابه‌کاری پان‌ترکیستی هم لبریز بشود.
@Tirdadbonakdar

https://t.me/tirdadbonakdar/1064
29.03.202517:26
دو روز پیش سوار بر کشتی در استانبول، به ناگهان با دو پارسی‌گوی غیر ایرانی آشنا شدم. یکی کرد ترکیه‌ای و دیگری پاکستانی. مرد کرد نامش احمد یا به گویش خودشان احمت اهل شهر دوبایزید بود که در نزدیکی مرز ایران قرار دارد. گفت طایفه ما دو شاخه شده‌اند. ما کرد ترکیه‌ای هستیم و عمویم و فرزندانش ایرانی آذری. سپس همراه خود را که نامش را فراموش کردم، معرفی کرد. همراه او هم یک پاکستانی بود. احمت گفت که زبان مشترک ما فارسی است. در کار تجارت لوازم ارتوپدی بودند که در جریان تجارت در ایران با هم آشنا شده بودند. حالا هیچ‌کدام به دلیل قوانین دست‌وپاگیر گمرکی، مایل به تجارت با ایران نبودند. احمت می‌گفت ترکیه از سازندگان بزرگ تجهیزات ارتوپدی در جهان است که بازار پررونقی هم در این عرصه دارد، اما ایران که تولید‌کننده بسیار ضعیفی است، برای واردات این نوع کالا مانع‌تراشی می‌کند. به گفته احمت، پاکستانی پارسی‌گوی برای شرکت در نمایشگاه تجهیزات ارتوپدی به استانبول آمده و مهمان او بود که در استانبول زندگی می‌کند.
من و احمت نیم‌ساعتی گپ زدیم. سعی کردم از احساسش نسبت به ترکیه و ایران سر در بیاورم. گفت که در تهران یک هتل‌دار اردبیلی به او گفته بود که شما کردهای ترکیه خیلی مردم قدرنشناسی هستید که در کشور آتاترک ناسپاسی می‌کنید. احمت به او گفته بود که آتاترک برای ترک‌ها خوب بود، ولی برای من کرد جز ظلم و کشتار و اشک و زاری نداشته است. سخنانش را تأیید کردم. گفت که ترکیه و ایران و سوریه و عراق، دیگر نمی‌توانند به کردها ظلم کنند. زمانی کردها بی‌سواد و بی‌پول بودند، اما امروز کردها تحصیل‌کرده و پولدار هستند. گفت دانشگاه‌های ترکیه مملو از دانشجویان کرد است و با اشاره به خانه‌های اعیانی اطراف دریا، گفت که بسیاری از اینها کردهایی هستند که در سال‌های اخیر پیشرفت شخصی کرده‌اند و بیشترشان هم علاقه‌مند به هویت کردی خود می‌باشند. به احمت یادآور شدم که موضوع ایران با ترکیه متفاوت است. ایران یک کل است که می‌تواند اجزای قومی داشته باشد، میان ایرانی بودن با کرد یا آذری بودن هیچ منافاتی نیست، ولی در ترکیه فقط می‌توان ترک بود یا نبود. کرد هم مانند ارمنی و یونانی نمی‌تواند جزئی از ملت ترکیه باشد. احمت حرف من را تائید کرد و گفت در ایران ناحیه کردها را کردستان می‌گویند مانند سایر اقوام. بعد اضافه کرد که اینجا آنقدر شوونیست هستند که پرچم‌شان را به پنجره خانه‌هایشان آویزان می‌کنند. در پایان احمت از خاطراتش از ایران گفت و آرزو کرد که بتواند دوباره با ایران که روزهای زیادی را در آن به غم و شادی گذرانده است، کار کند.
@Tirdadbonakdar

https://t.me/tirdadbonakdar/1069
23.03.202514:04
در همان زمانی که رئیس‌جمهور نوعثمانی ترکیه خواستار مصادره به مطلوب جشن برآمده از فرهنگ ایرانی نوروز برای ایدئولوژی نژادگرای خود و شرکایش می‌شود، در ایران گروهی حاکم هستند که از بدو امر تاکنون همواره به دنبال بهانه‌ای برای «امسال عید نداریم!» بودند و جماعت به اصطلاح اصلاح‌طلبشان هم فرجام ربع قرن تلاش مسالمت‌جویانه ملت برای تغییر در سیاست‌های ضدملی را با فضاحت هرچه تمامتر به قوم‌گرایی فروکاسته‌اند و البته اصلاح‌نطلبانشان هم مدتهاست که به وقت مقتضی با این بازیچه خطرناک بازی می‌کنند.
متن کامل در فرسته پسین⬇️
@Tirdadbonakdar
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.