Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کلوپ شعر و ادب avatar

کلوپ شعر و ادب

لینک کانالمون رو واسه دوستات بفرست.
شعرها گفتم ...
که شاید دل بسوزاند به من ...
انچنان در شعرهایم سوز بود ....
خود سوختم
دیدگاه کلوپ شعر و ادب
https://t.me/+3KOIT5pu_opkNmE0
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaКвіт 15, 2024
TGlist-ga qo'shildi
Бер 21, 2025
Muxrlangan guruh

"کلوپ شعر و ادب" guruhidagi so'nggi postlar

واژه ای دلخسته ام ، افسانه می خواهم چکار
عندلیبی خسته ام ، شادانه می خواهم چکار

رفت عمر و خستگی ماند و کمی ، دلواپسی
در سرابِ عاشقی ، رُخسانه می خواهم چکار

چار فصلم گشته ، این گلواژه های بی ثمر
سینه ای آشفته ام ، فتانه می خواهم چکار

در مصافِ زندگی ، همواره مغبون بوده ام
در دلِ گردابِ غم ، رقصانه می خواهم چکار

ساقی ام گفتا ، میِ جانانه ام درمانِ توست
منکه مستِ ناله ام ، مستانه می خواهم چکار

شهرِ ویرانم ، که هرگز قصدِ آبادی نداشت
در پریشان حالی ام ، پندانه می خواهم چکار

ماهیِ درمانده ی ، این برکه ی ویرانه ام
در حصارِ این لجن ، سامانه می خواهم چکار

از صفِ خوبانِ عالم ، بی گمان جا مانده ام
ناصرم ؟ جامانده ی دیوانه می خواهم چکار



ناصرعرب_ناصریااا


🥀
در مسیر روشنی ,طارق خطاها رفته ام 
بسته بودم دیده را تا ناکجاها رفته ام 

بوسه گاه پای من خار مغیلان بود و بس
خسته از دیوانگی ,بی آشیان,بی هم‌نفس

سوز بادی از کویر آتش به نخلستان کشید
 نخل خاکسترنشین را با تنی عریان کشید 

اینچنین آیین دل با ما مدارا می کند 
قتل هر آیینه را  با  سنگ خارا می کند 

سرنوشت عاشقی آوارگی در جُستن است
طالب باران شدن ,در خاک تشنه رُستن است

چون غزالی زخمی از چنگال مرگم در هراس
می دَوم در بیشه زار آشفته حال و بی حواس

زخم بالم را نبین ! تا مرز رویا رفته ام 
تشنه ای در قایقم تا قعر دریا رفته ام

بغض کوهم بی صداتر از سکوت درّه ها
بی زبان چون قاصدک در پنجه ی طوفان رها

حیف از آن عمری که در پای رفاقت داده ام
آه از آن جانی که در راه صداقت داده ام

 باغبانی را ندیدم همدلی با گل کند
قطره ای اشکی بریزد یادی از بلبل کند

با اقاقی خواب مرگ شاملو را دیده ام 
بی فروغ از اطلسی ها پچ پچی نشنیده ام

شعر هستی طنز تلخی را برای ما نوشت 
مرگ با لبخندِ بیماری کزازی را نوشت

ناخدا تا زنده ام از موج سیلی می خورم 
صخره ای با زخم تاریخم از آرامش پُرم

روز پروازم مرا بر تخته سنگی یاد کن 
مرغ شیدا را به یادم  از قفس آزاد کن



ناشناس

🥀
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد استاد سخن،
شیخ اجل سعدی،
یادروز سعدی نام گرفته است

شیخ مصلح الدین سعدی بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را با نور خیره کننده اش روشن ساخت و آن روشنی با چنان تلألویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند.

یکم اردیبهشت روز جهانی بزرگداشت استاد سخن «سعدی»گرامی باد.💚
قلعه فلک الافلاک

فَلَک‌الافلاک یا دژٍ شاپورخواست قلعه‌ای تاریخی در مرکز شهر خرم‌آباد در استان لرستان است. فلک‌الافلاک با نام قلعه دوازده برجی هم شناخته می‌شود. قلعه فلک‌الافلاک بر فراز تپه‌ای مشرف به شهر خرم‌آباد و در نزدیکی رودخانه خرم‌آباد قرار گرفته و چشم‌گیرترین اثر تاریخی و گردشگری درون شهر خرم‌آباد است. این بنا مربوط به دورهٔ ساسانیان است و در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
💚
.


مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم

   منم در موج دریاهای عشقت
  مرا گویی کجایی من چه دانم

              
#مـــولانـــا



        درود صبحتـون پُر امیـــد
❤️



❣️نـفـســ مـبـهـمـــ❣️


🥀
دیدنت از دور ڪافے نیست من ڪم طاقتم
من فقط وقتے در آغوشت بمیرم راحتم

با رقیبان می‌نشینے و صداے خندہ هات
می‌شود اندوہ و مے افتد بہ جان غیرتم

عاقبت یڪ روز رسوا می‌ڪند این ڪوہ را
رود غمگینے ڪہ راہ افتادہ روے صورتم

گیرم اصلا شاعر خوبے شدم اما چہ سود
بے تو من  فرمانروایے بے سپاہ و دولتم

هیچ ڪس با نیت ماندن نیامد سمت من
مثل مسجدهاے بین راہ سردم،خلوتم

باتمام بدبیارے هاے تقدیرم هنوز
راضے ام از اینڪہ نامت بردہ شد در قسمتم

گرچہ نزدیڪے بہ من اما رهایم میڪنے
مثل فروردین و اسفند است با تو نسبتم

نہ نیازے نیست عذرم را بخواهے مدتے ست
با همہ وابستگے دنبال رفع زحمتم...



سجاد_صفرے


🥀
.

صـبـح
مـے جـویـم
تـو را
در هـسـتـے و آفـاق و ݜـعـر

تـا ڪـه
جـان گــیـرد
ز تـو ایـن صـبـح بـے آغـاز مـن

#‌‌هـمـا_ڪـݜـتـگــر


روزتــــــون نـیـلـوفـرانــــه


❣️نـفـســ مـبـهـمـــ❣️

🥀
❤️


آن ݐـریـشـانـے ݜـب هـاے دراز و غـم دل

هـمـه در سـایـهـ‌ ے گــیـسـوے نـگــار آخـر ݜـد


#حـافـظ

شبتـون نـاب و دلارامـ



❣️نـفـســ مـبـهـمـــ❣️


🥀
🐲🐲🐲🐲✔️🐲🐲🐲🐲


درود و احـتـرام عـزیــزان و دوسـتـاں جــان


      دعوتید بہ ویسڪال ادبـے ڪانال

            
#ڪـلـوݐ_ݜـعـر_و_ادب

           
❣️نـفـســ مـبـهـمـــ❣️


               شـنـبـه هـا: سـاعـت 𝟏𝟖


https://t.me/kolopsherodeklame

🥀
🥀

https://t.me/kolopsherodeklame
گرچه زد سوی دلت مرغ دلم بال و پری
خبرم هست که از حال دلم بی خبری

خبرت هست که دلتنگ توام زیبا رو
پس چرا هیچ نداری به هوایم گذری

بی خبر مانده ای از من که پر از دردم و غم
غرق در نازی و سویم ننمایی نظری

تیغ بر روی دل من نکش ای دلبر ناز
که بجز مهر تو در دست ندارم سپری

چه شود پرده براندازی از آن چهره ی ماه
چه کسی گفته بماند پس ابری قمری

نغمه گر گشته ام از روی گلت چون بلبل
کاشکی دل ببرم از تو به این نغمه گری

ترسم آن روز بگیری خبر از عاشق خود
که به جز این غزلم هیچ نیابی اثری

نوری از روزنه ی عشق نمی تابد و من
خبرم هست که از حال دلم بی خبری




آرمین_نوری


🥀
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من
 
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
 
خیال خود به شبگردی ، به زلفش دیدم و گفتم
 
رقیب من چه می خواهی تو از جان حبیب من
 
نهیبی می زدم  با  دل  که  زلفت  را  نلرزاند
 
ندانستم  که زلفت  هم ،  بلرزد  با  نهیب  من
 
خوشم من با تب عشقت ، طبیب آمد جوابش کن
 
حبیبم ، چشم  بیمار تو  بس  باشد  طبیب  من
 
 در آن زلف چلیپایی که دلها خود صلیب اوست
 
نوازد  مریم  عذرا  به  لالایی  صلیب  خود
 
غروبی زاید از زلفت که دل باشد غریب آنجا
 
حبیبم  با غروبت  گو نیاز دارد غریب  من
 
عجب دارم که زلفت را پریشان می کنم از دور
 
به آه خود که آه  از این دل و آه  عجیب  من
 
نصیب از ظلمت هجران به جز حسرت نخواهد بود
 
حساب روشنی دارد دل حسرت نصیب من
 
من از صبر و شکیبم شهریارا شهره ی آفاق

همه آفاق هم حیران از این صبر وشکیب من...



شهریار

🥀
از راه رسیدی و شدی دار و ندارم
خواهم که بمانی همه ی عمر کنارم

عطرِ نفست هوش مرا برده به یغما
مدهوشم و در دشت جنون یکّه سوارم

توصیف تو و عشق بُوَد نور عَلیٰ نور
شمس دلی و قرص قمر در شب تارم

رفته است ز دنیای من آن ظلمت مطلق
چشمان تو روشنگر هر لیل و نهارم

ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد
یا اینکه بر این سینه سرت را بگذارم

شعر است هوای تن این بیشه ی احساس
آهو صفتی با غزلی کرده شکارم

تو مال منی و منِ عاشق نتوانم
یک لحظه تو را دستِ خدا هم بسپارم

غیرت کُشَدم گر که کسی بر تو دهد دل
وقتی که به ناموس کسی چَشم ندارم

یارب مددی کن به سر آید غم هجران
تا کی گذر ثانیه ها را بشمارم؟

شعرِ است اگر حرفِ دلم، نیست ملالی
وقتی که به هر قافیه عشق است شعارم

شاد است اگر یا که پُر از غم، نُتِ عمرم
بشنو سخن عشق از آهنگ سه تارم

آس دل تو بوده مرا برگ برنده
بازنده اگر بر سر این میز قمارم

دست دلِ من را تو نگهدار به دستت
من تاب نگهداری دیوانه ندارم


حامد_بیدل

🥀
دل! تو را لیلی ِ عاشق پیشه، عصیانگر نکرد
خاطری از رفتنت ماند و دلم باور نکرد

چون‌تویی خاتونِ زیبایم به قصرِ آرزو
هیچ‌کس حال بدَم را لحظه‌ای بهتر نکرد

واژه‌های خطِّ نستعلیقِ چشمت دیدنی است
کار زیبای نگاهت را دو صد اختر نکرد 

حق من جز حسرت و اندوه و دلتنگی نبود
ای‌خوشا این دل، که هرگز  بی‌حضورت سر نکرد

قهر و نازت می‌زند بر دیده و دل زخم‌ها
زخم تیغ تیز مژگان تورا خنجر نکرد

سر به روی شانه‌هایت می‌گذارم لحظه‌‌ای
خوب می‌دانم که جز اشکم در آن بستر نکرد

می‌روم‌تا اوج عشقت، بی‌نهایت تاخیال
گرچه هرگز خاطرت عشق مرا نوبر نکرد

بوی گل‌های بهاری می‌دهد موهای تو
عَنبر افشانیِ زلفت را گل قمصر نکرد



بیژن_عظیمی

🥀
یار گفت از ما بکن قطع نظر، گفتم به چشم
گفت قطعاً هم مبین سوی دگر، گفتم به چشم

گفت یار از غیر ما، پوشان نظر، گفتم به چشم
وانگهی دزدیده در ما می‌نگر، گفتم به چشم

گفت با ما دوستی می‌کن به دل، گفتم به جان
گفت راه عشق ما می‌رو به سر، گفتم به چشم

گفت با چشمت بگو تا در میان مردمان
سوی ما هر دم نیندازد نظر، گفتم به چشم

گفت اگر با ما سخن داری به چشم دل بگو
تا نگردد گوش مردم با خبر، گفتم به چشم

گفت اگر خواهی غبار فتنه بنشیند ز راه
برفشان آبی به خاک رهگذر، گفتم به چشم

گفت اگر خواهد دلت زین لعل میگون خنده‌ای
گریه‌ها می‌کن به صد خون جگر، گفتم به چشم

گفت جان من کجا لایق بود؟ گفتم به دل
گفت می‌خواهم جز این جای دگر، گفتم به چشم

گفت اگر گردی شبی از روی چون ماهم جدا
تا سحرگاهان ستاره می‌شمر، گفتم به چشم

گفت اگر دارد "هلالی" چشم گریانت غبار
کحل بینائی بکن زین خاک در، گفتم به چشم



هلالی_جغتائی


🥀

Rekordlar

29.03.202523:59
11.8KObunachilar
31.03.202523:59
500Iqtiboslar indeksi
20.03.202507:26
1.6KBitta post qamrovi
20.03.202523:59
2.3KReklama posti qamrovi
17.04.202507:19
7.55%ER
20.03.202507:26
15.24%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.