Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
ㅤ AYLAㅤ 𖧷ㅤدیـزایــن avatar
ㅤ AYLAㅤ 𖧷ㅤدیـزایــن
ㅤ AYLAㅤ 𖧷ㅤدیـزایــن avatar
ㅤ AYLAㅤ 𖧷ㅤدیـزایــن
26.04.202509:00
امروز پست جدید داریم 🍭
O'chirildi20.04.202520:33
17.04.202520:35
‏‌‌ ⃨⃨ㅤೃ ͙ ͙✨️ یاد گرفتن مفهـومی دروس ترم دو
+ تیکه کتـاب و پـرونده‌ هـای مـعروف
+ ابزار موبــایل
(✿) @‌‌‌‌here
O'chirildi20.04.202520:33
16.04.202512:09
چک کنید)
O'chirildi20.04.202520:33
Repost qilingan:
ㅤ& . avatar
ㅤ& .
13.04.202507:23
O'chirildi10.04.202512:03
Repost qilingan:
ㅤㅤ࿚࿙ ࿚࿙ avatar
ㅤㅤ࿚࿙ ࿚࿙
08.04.202514:08
O'chirildi08.04.202514:18
Repost qilingan:
‌  💲 avatar
‌  💲
06.04.202513:02
𝖱 %
4 ❔❔
𝖢$𝖤? 𝖭𝖮 #𝗇𝗂𝗀𝗀𝖺
𝖫 𝟢 𝖫 нет
26.04.202508:57
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤ
ㅤㅤㅤㅤ 🌺ㅤㅤ𝟣𝟫𝟫𝟪⠀ ‌⠀:       نیمـه یِ شب
O'chirildi20.04.202520:33
16.04.202512:09
سلام ، میتونی از با وایب دریا و چیزای آبی بزاریی؟https://t.me/Pngrxu/15283?single مرسییی
O'chirildi20.04.202520:33
13.04.202507:20
جهت رزرو ادیت به ناش پیام بدید 🎁
O'chirildi08.04.202514:18
06.04.202514:05
بچه ها از اینجا سین کنید
O'chirildi08.04.202514:18
Repost qilingan:
‌  💲 avatar
‌  💲
06.04.202513:02
20.04.202520:30
⚡ .
O'chirildi20.04.202520:33
16.04.202512:10
برای استفاده از پرمیوم باید پرمیوم خریداری کنید
O'chirildi20.04.202520:33
16.04.202505:51
⚡ ا ین پست + این پیام رو فوروارد کنید پست مشخص کنید ازتون فور کنم!
O'chirildi20.04.202520:33
10.04.202511:11
بچه ها پست بعدی از چی باشه؟
O'chirildi08.04.202514:18
06.04.202513:06
O'chirildi08.04.202514:18
06.04.202512:49
 جواهرے به رنگـ او ៸ سـال ۱۹۷۷ 𝂂

از لحظه ای که پاش رو گذاشت بیرونِ در شروع کرد به دویدن. تقریبا از مغازه‌ی جواهر فروشیِ پدرش تا کوچه‌ی انتهای خیابون رو پرواز کرد و وقتی رسید از شدت نفس نفس زدن روی زانوهاش افتاد اما ثانیه ای بعد سرش رو بالا آورد و دست های پسرک که موهای روشنی داشت رو از روی چشم های پر از اشکش برداشت.
"هی فلیکس منو نگاه کن! ببین چی برات آوردم!"
پسرک دست از گریه برداشت و به هیونجین و چیزی که توی دستش بود نگاه کرد.
"این چیه..؟"
پسر بزرگ تر دستبندی که به یاقوت های سرخ مزین شده بود رو به دور دستش بست و لحظه‌ای متحیر از زیباییِ ترکیبش با رنگ برفیِ پوست فلیکس شد اما وقتی برای پرداختن بهش رو نداشت پس دوباره دست های فلیکس رو گرفت و مجبورش کرد از روی زمین بلند بشه.
"این راه نجات مادرته، می فروشیش و هزینه درمانشو میدی."
فلیکس نمی دونست چیکار کنه یا چی بگه فقط متعجب تر از هر لحظه ای زبون باز کرد.
"اما هیونجین این.."
پسر بزرگتر دستاشو محکم تر فشرد و سعی کرد بهش اطمینان خاطر بده.
"اما و اگر نداره فلیکس. نگران چیزی نباش و فقط کاری که گفتم رو انجام بده، باشه؟"
دست هاشو آروم رها کرد و چند قدمی به عقب برداشت.
"دیگه میرم تا پدرم نفهمیده داخل مغازه نیستم
بعد میبینمت."
و لحظه‌ای بعد فلیکس با یک جواهر گرون قیمت و فکری که توی لحظات پیش مونده بود تنها توی کوچه، به جای خالی هیونجین نگاه می کرد.

- چند روز بعد
با لبخندی که بعد از مطمعن شدن از حال مادرش داشت دست به لباس های نویی که به لطف هیونجین بود کشید و راهشو به سمت جواهر فروشیِ هوانگ کشید، کل راه رو با خودش تمرین می کرد که چطور از هیونجین تشکر کنه اما هیچکدوم کافی نبود. دستی به صورتش کشید و خودشو جلوی همون در آشنا دید، در رو باز کرد و قدمی به داخل گذاشت.
نگاهش به درخشش جواهرات قیمتیِ داخل دکور ها افتاد و ثانیه‌ای بعد مرد بلند قامتی که پدر هیونجین بود رو دید.
"خوش اومدید مرد جوان، چطور میتونم بهتون کمک کنم؟"
"اوه راستش من برای دیدن پسرتون هیونجین اومدم."
اخمی روی صورت مرد نشست و صداش عصبی شد.
"هیونجین؟ اون پسره‌ی احمق بی عرضه؟"
آهی کشید و اسم هیونجین رو بلند صدا زد تا بیاد.
هیونجین سریع پیداش شد اما سرش رو پایین گرفته بود.
"بله پدر.."
"ایشون با تو کار دارن خوب حواستو جمع میکنی پسره‌ی احمق."
هیونجین سری تکون داد نگاهشو آروم به رو به رو داد و بعد از دیدن فلیکس بی اراده قلبش گرم شد اما سرشو بالا نیاورد، دست فلیکس رو گرفت و برد پشت جواهر فروشی.
"اینجا چیکار میکنی فلیکس؟ نمیدونی خطرناکه اگه پدرم چیزی راجبت بفهمه و فکر کنه تو دزدی؟ باید سریع تر برـ"
حرفش با حس دست فلیکس روی صورتش قطع شد. دست دیگه‌اش موهای لَخت مشکیِ هیونجین رو به سمت بالا نوازش کرد و تونست کبودی گونه‌‌‌اش رو هم ببینه.
"اینا کار پدرته؟"
هیونجین چیزی نگفت و فقط به تیله های براق پسرک نگاه می کرد، اما بعد از چند لحظه نگاهشو گرفت.
"چیزی نیست که بخوای بابتش نگران باشی، خوب میشه."
خواست چیز دیگه ای بگه ولی پسرک مو بلوند با بوسیدن زخم کنار لبش دهنش رو بست.
O'chirildi20.04.202520:33
18.04.202514:43
مورد علاقه‌هاتو اد کردی ؟🤩
بزن اینجا و اینجا 🤩
O'chirildi20.04.202520:33
16.04.202512:09
چطور میتونم boost بشم و از استیکرای پرمیوم استفاده کنم؟؟؟
15.04.202505:20
🥥 🥥 🥥 🥥 🥥 🥥
O'chirildi10.04.202512:03
Repost qilingan:
ㅤㅤ࿚࿙ ࿚࿙ avatar
ㅤㅤ࿚࿙ ࿚࿙
08.04.202514:08
            ❍  #pack 
                           ﹕ Rainbow  , PNG  🧁 .           
O'chirildi08.04.202514:18
06.04.202513:02
pov : 𝒴 our ℳarch as 𝒴 erin's ℱriend.
O'chirildi08.04.202514:18
06.04.202512:49
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 199
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.