دربارهی کلمهی "ادایی"
یک:
کلمهی ادایی از معنای اولیه خودش جدا شده و حالا با توسعهی معنایی! همه رو گرفتار کرده. قبلا بهمعنی "ساختگی/دروغین/فیک و کلیشهزده" بکار میرفت. مثلا کسی که مایله تصویری دروغین از زیستش ارائه کنه (عمدهی بلاگرها)، میتونه شایستهی این کلمه باشه، اما الان فهميدن کارکردهای جدید این واژه و منظور دقیقش راحت نیست، هر چه هست، برای کوبیدن اقشار خاص، طبقه متوسط و بالاتر استفاده میشه.
دو:
اینروزها تا از چیزی سر درنمیارن بهش میگن "ادایی". مثلا به کسی که سینمای کلاسیک رو دوست داره میگن ادایی! نقاشی پیکاسو رو دوست داره، میگن ادایی. موزه میره، میگن ادایی. این کلمه عملا به خنجری برای انتقامگیری از دیگران تبدیل شده. کافیه حس کنند که کسی نسبت بهشون در جایی برتری داره (برتری فکری، فرهنگی و هنری و برتری در پسند و سلیقه) فورا پناه میبرند به این فحش: ادایی. این کلمه گاهی با هدف تسکينبخشی هم استفاده میشه. چیزی در سلیقهی والای دیگری هست و ناخواسته ضعفهای من رو به روم میاره، پس رنج میبرم و سعی میکنم با توهین انتقام بگیرم. اینجاست که دست میبرم به خنجرم و اون واژه رو بیرون میکشم.
سه:
چرا ادایی؟ چون میتونه شعر مدرن رو درک کنه؟ موسیقی بیکلام گوش بده؟ کافکا بخونه و نقاشیِ مونه رو بپسنده؟ اشعار احمدرضا احمدی و یدالله رویایی رو استوری کنه؟ عدهای انگار باورشون نمیشه که بههرحال کسانی زحمت کشیدن و روی سلیقه و ذائقهشون کار کردن و میتونن واقعا از موسیقی کلاسیک و مجسمه و نقاشی امپرسیونیستی، سینمای تارکوفسکی و آنتونیونی، اوزو و غیره لذت ببرند.
چهار:
تو هر سطحی که هستیم، بهتره تربیتِ سلیقه و دل رو جدی بگیریم. رشد کنیم و چیزی رو که درک نمیکنیم، تحمل کنیم. یا اگر نقد میکنیم، مستدل باشه.
#معین_دهاز
@nabayad_m