مسئلهی اعتماد
امروز در یک جلسهٔ مذاکره که مهم بود و عدد و رقم بزرگی داشت، به یه نقطهای رسیدم که واقعاً گیر کرده بودم. گفتم برای شما هم بگم شاید یه زمانی به کار بیاد.
ماجرا این بود که طرف مقابل در بخشی از توافق، از من انتظار داشت به فرد دیگری اعتماد کنم و یکی از پیوستهای قرارداد رو که به اون آدم مربوط میشد، صرفاً بر اساس اعتماد بپذیرم.
مشکل این بود که من واقعاً به طرف روبهرو اعتماد داشتم (و در واقع مجبور بودم اعتماد کنم و احترام بذارم). اما دلم نمیخواست من رو برای پیوست قرارداد هم تحت فشار بذاره. از طرفی مدام تأکید میکرد که مطمئن باش و من اون طرف سوم رو میشناسم.
نهایتاً به اینجا رسیدم که گفتم:
Trust is not transitive. I trust you but do not expect me to trust the person you trust.
اعتماد، قابلانتقال نیست. من به تو اعتماد دارم، اما از من انتظار نداشته باش به کسی که تو بهش اعتماد داری اعتماد کنم.
دیگه بحث از اصل قرارداد برداشته شد و کمی دربارهٔ این جمله صحبت کردیم و قانع شد. چون هر کس به کسی اعتماد میکنه، معناش اینه که پذیرفته کمی در برابر اون آسیبپذیر بشه. من به طرف مقابل اعتماد میکنم و اجازه میدم در برابرش آسیبپذیر باشم. اما اعتماد من به اون و شخصیتش و اخلاق و اصول اخلاقیش به این معنا نیست که محاسبات آسیبپذیری اون رو هم میپذیرم.
خلاصه بهخیر گذشت و با نهایت احترام جلسه تموم شد.
پینوشت
این خاصیت transitive بودن (ترایایی) رو احتمالاً از ریاضی یادتونه. مثلاً اگر a بزرگتر از b باشه و b بزرگتر از c میشه گفت a بزرگتر از c هست.
در مورد اعتماد، اگر بگیم ترایایی وجود داره. یعنی پذیرفتهایم که اگر الف به ب اعتماد کنه و ب به ج اعتماد کنه. منطقیه که الف به ج اعتماد کنه.
#مذاکره #اعتماد