
𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎 𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔
𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔 𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎،
𐬉𐬭𐬁𐬥𐬱𐬀𐬵𐬭 𐬟𐬭𐬀𐬰𐬈𐬥𐬛. ❈♔
gēlānīg Husraw, Ērānšahr frazend. ꕥ♛
https://www.instagram.com/husraw_gelanig
t.me/Husraw_Gelanig
𐬉𐬭𐬁𐬥𐬱𐬀𐬵𐬭 𐬟𐬭𐬀𐬰𐬈𐬥𐬛. ❈♔
gēlānīg Husraw, Ērānšahr frazend. ꕥ♛
https://www.instagram.com/husraw_gelanig
t.me/Husraw_Gelanig
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
TekshirilmaganIshonchnoma
ShubhaliJoylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaOct 07, 2018
TGlist-ga qo'shildi
Nov 16, 2024"𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎 𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔" guruhidagi so'nggi postlar
Repost qilingan:
کتابخانۀ ساسانیان

19.04.202505:02
نقش برجستۀ سنگی، از انوشیروانِ دادگر
https://t.me/sasanianLibrary
-ساختۀ غلامرضا رحیمزاده (ارژنگ)
-محل نصب: دیوار کاخ دادگستری تهران
-سال ساخت: ١٣٢۵ خورشیدی
https://t.me/sasanianLibrary


17.04.202505:19
هفت گویش از حاشیه زاگرس (گویشهای لری بختیاری هفتلنگ، لری درهجوزانی، لری سگوند، گورانی گورهجویی، لکی دلفانی، کردی کلهری، کردی گهوارهای)
سلمان علییاری بابلقانی
تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1396
سلمان علییاری بابلقانی
تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1396
14.04.202518:11
«u-tān nimāyēm kū ciyōn zad bawād dēw az dast ī yazdān.»
(ayādgār ī zarērān, wīst-ēk bann.)
ترجمه از #پهلوی به #پارسی:
«و به شما نشان خواهیم داد
که چگونه دیو به دست یزدان نابود میشود.»
(یادگار زریران، بند بیست و یکم.)
خوشنویسی از: #Husraw
نوشته شده با خامهی دزفولی سه دانگ مشقی. (3/6mm)
#Pārsīg
#Hām_dibīrīh
#Pahlawīg_gulwāng
#ayādgār_ī_zarērān
#زبان_پارسیگ
#هام_دبیری
#گلبانگ_پهلوی
#یادگار_زریران
(ayādgār ī zarērān, wīst-ēk bann.)
ترجمه از #پهلوی به #پارسی:
«و به شما نشان خواهیم داد
که چگونه دیو به دست یزدان نابود میشود.»
(یادگار زریران، بند بیست و یکم.)
خوشنویسی از: #Husraw
نوشته شده با خامهی دزفولی سه دانگ مشقی. (3/6mm)
#Pārsīg
#Hām_dibīrīh
#Pahlawīg_gulwāng
#ayādgār_ī_zarērān
#زبان_پارسیگ
#هام_دبیری
#گلبانگ_پهلوی
#یادگار_زریران


14.04.202505:07
خونِ #𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁 در رگهایم...
13.04.202520:31
ōn az tō marg andar andōx ram-ēw!
durdīg-kaš ī-t ayād may bēm hamēw
man may hišt estēd did u-t ham xūn-xwāy
had xūn-šān uzdāyam az-im dōisr nam-ēw
#gēlānīg_Husraw
srūd pad rōz ī Ohrmazd, māh ī Day, sāl ēk hazār ud sēsad ud nawad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Padišxwārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به مادیان(متن) پارسی:
ای آنکه از مرگِ تو مردمی در اندوهاند!
همواره دُردیکَشِ مَیِ یادِ تو خواهیم بود.
من دیگر می را هِشتهام و خونخواهِ توام.
با خونشان از دیدهام نَم(اشک) پاک خواهم کرد.
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ اورمزد، ماهِ دی، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پدشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۲۳
#Pārsīg
#Hām_dibīrīh
#Pahlawīg_gulwāng
#Pārsīg_uzwān_ī_amāh
durdīg-kaš ī-t ayād may bēm hamēw
man may hišt estēd did u-t ham xūn-xwāy
had xūn-šān uzdāyam az-im dōisr nam-ēw
#gēlānīg_Husraw
srūd pad rōz ī Ohrmazd, māh ī Day, sāl ēk hazār ud sēsad ud nawad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Padišxwārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به مادیان(متن) پارسی:
ای آنکه از مرگِ تو مردمی در اندوهاند!
همواره دُردیکَشِ مَیِ یادِ تو خواهیم بود.
من دیگر می را هِشتهام و خونخواهِ توام.
با خونشان از دیدهام نَم(اشک) پاک خواهم کرد.
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ اورمزد، ماهِ دی، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پدشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۲۳
#Pārsīg
#Hām_dibīrīh
#Pahlawīg_gulwāng
#Pārsīg_uzwān_ī_amāh


11.04.202522:13
#گلهای_تازه برنامهی شمارهی ۶۰
«تمنای دوست»
آواز: #سیاوش (استاد شجریان)
آواز در بیات اصفهان
با همکاری اوستادان:
#احمد_عبادی
#حبیب_بدیعی
#منصور_صارمی
#جهانگیر_ملک
چامه: #سعدی_شیرازی
گوینده: #آذر_پژوهش
صدابردار: #محمد_جهان_فرد
«تمنای دوست»
آواز: #سیاوش (استاد شجریان)
آواز در بیات اصفهان
با همکاری اوستادان:
#احمد_عبادی
#حبیب_بدیعی
#منصور_صارمی
#جهانگیر_ملک
چامه: #سعدی_شیرازی
گوینده: #آذر_پژوهش
صدابردار: #محمد_جهان_فرد
11.04.202520:14
u-m murdag dīd hān tahm spāhbed ī nēw, «Zarēr» ī man pidar. bē agar ašmāh bayān sahēd, man hilēd dā šawēm ud pidarān kēn xwāhēm...
#ayādgār_ī_zarērān
ترجمه از #پارسیگ(پهلوی) به پارسی دری:
من مرده دیدم آن سپاهبدِ دلیرِ نیو(شجاع)، «زَریر» را که پدرِ من بود. اما اگر شما خدایگان را پسند اوفتد، مرا بهلید تا بروم و کینِ پدر خواهم...
#یادگار_زریران
منظومهی پهلویِ «یادگار زریران»، بند ۸۹،
از زبانِ بَستوَر، پسرِ کوچکِ زریر، خطاب به کیگشتاسپ، پس از دیدنِ پیکرِ بیجانِ پدر در کارزار و بازگشتن نزدِ شاه.
خوشنویس: Husraw
#Pārsīg
#Pahlawīg_gulwāng
#gēlānīg_Husraw
#زبان_پارسیگ
#گلبانگ_پهلوی
#ayādgār_ī_zarērān
ترجمه از #پارسیگ(پهلوی) به پارسی دری:
من مرده دیدم آن سپاهبدِ دلیرِ نیو(شجاع)، «زَریر» را که پدرِ من بود. اما اگر شما خدایگان را پسند اوفتد، مرا بهلید تا بروم و کینِ پدر خواهم...
#یادگار_زریران
منظومهی پهلویِ «یادگار زریران»، بند ۸۹،
از زبانِ بَستوَر، پسرِ کوچکِ زریر، خطاب به کیگشتاسپ، پس از دیدنِ پیکرِ بیجانِ پدر در کارزار و بازگشتن نزدِ شاه.
خوشنویس: Husraw
#Pārsīg
#Pahlawīg_gulwāng
#gēlānīg_Husraw
#زبان_پارسیگ
#گلبانگ_پهلوی


10.04.202518:45
مارسلینوس که در هنگام لشکرکشیِ #یولیانوس، امپراطور روم، در سال ۳۶۳ ترسایی برای نبرد با #شاپور_بزرگ به عنوان افسر نظامی همراه سپاهیانِ رومی میجنگید، رخدادهای این نبرد و سرانجام کشتهشدن یولیانوس به دست سپاه ایران را در ۲۶ ژوئیهٔ آن سال دید.
#Ērānšahr
#Latin
#Ammianus_Marcellinus
#Ērānšahr
#Latin
#Ammianus_Marcellinus
10.04.202518:45
گزارش مورخ و افسرِ رومیِ یونانیتبارِ سدهی چهارم ترسایی، #آمیانوس_مارسلینوس، به عنوان شاهدی عینی در نبردِ سنگین محاصرهی شهرِ آمیدا به فرماندهی شاهنشاه #شاپور دوم ساسانی، ۱۶۰۰ سال پیش. نویسنده به حضور اقوام گوناگونِ ایرانشهر در ارتش شاپورشاه، از جمله گیلانیان و سیستانیان و ارّانیهای شمال رود ارس و همبستگیِ میهنپرستانهی ایشان اشاره کرده و همهی آنان را با نام «Persae»(پارسیان/ ایرانیان) در کتاب «تاریخِ روم» خود یاد میکند:
«Persae» omnes murorum ambitus obsidebant «Gelani» meridiano lateri sunt destinati, tractum servabant septentrionis «Albani», occidentali portae oppositi sunt «segestani», acerrimi omnium bellatores.
(Αμμιανός Μαρκελλίνος)
ترجمه از زبان لاتین به پارسی:
«پارسیان»(ایرانیان) پیرامونِ همهی دیوارهای شهر را گرفتند. «گیلانیها» در سمت جنوبی و «اَرّانیها» در شمال مستقر شدند و «سیستانیها»، جنگاورترینِ آنان، در غرب جای گرفتند.
(آمیانوس مارسلینوس، تاریخ روم)
نوشته از: Husraw
#پاینده_ایران
«Persae» omnes murorum ambitus obsidebant «Gelani» meridiano lateri sunt destinati, tractum servabant septentrionis «Albani», occidentali portae oppositi sunt «segestani», acerrimi omnium bellatores.
(Αμμιανός Μαρκελλίνος)
ترجمه از زبان لاتین به پارسی:
«پارسیان»(ایرانیان) پیرامونِ همهی دیوارهای شهر را گرفتند. «گیلانیها» در سمت جنوبی و «اَرّانیها» در شمال مستقر شدند و «سیستانیها»، جنگاورترینِ آنان، در غرب جای گرفتند.
(آمیانوس مارسلینوس، تاریخ روم)
نوشته از: Husraw
#پاینده_ایران


09.04.202519:58
ēdar ka-z-om ōzanānd an ham pattūg
vaxšed hamē az man ātaš īg im mān sūg
suxr ast zamīg az xūn ī-mān ērān
ō xāmag-ē ī nē ōš bōy ast xayūg!
#gēlānīg_Husrav
srūd pad rōz ī Zāmyād, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud navad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Padišxvārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به مادیان(متن) پارسی:
ایدر حتی اگر مرا بکشند، من پایندهام و همواره از من آتشِ سوگِ این میهن زبانه خواهد کشید.
زمین از خونِ آزادگانمان سرخ است.
تف بر خامهای که بویِ مرگ از آن نیاید!
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ زامیاد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پدشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۲۰
#Pārsīg
#Pahlawīg_gulwāng
#Pārsīg_uzwān_ī_amāh
vaxšed hamē az man ātaš īg im mān sūg
suxr ast zamīg az xūn ī-mān ērān
ō xāmag-ē ī nē ōš bōy ast xayūg!
#gēlānīg_Husrav
srūd pad rōz ī Zāmyād, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud navad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Padišxvārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به مادیان(متن) پارسی:
ایدر حتی اگر مرا بکشند، من پایندهام و همواره از من آتشِ سوگِ این میهن زبانه خواهد کشید.
زمین از خونِ آزادگانمان سرخ است.
تف بر خامهای که بویِ مرگ از آن نیاید!
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ زامیاد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پدشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۲۰
#Pārsīg
#Pahlawīg_gulwāng
#Pārsīg_uzwān_ī_amāh
09.04.202509:33
ترانهای از من به زبان پارسیِ میانه(پارسیگ/پهلوی) و خط پهلویِ کتابی(هامدبیری):
nūn-z ēdar ātaxš moγān mānd estēd
ō was ō ēn tār u tom rānd estēd
Tāzīg agar ci-m hamag ciš ba truft-ēm *
əzwān-im aziš abāz-im əstānd estēd
srōd ud dibīrīh az: #gēlānīg_Husraw
srāyīhist pad rōz ī Ard, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud nawad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Patišxwārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به نثر پارسی دری:
هنوز ایدر مانده است آتشِ مغان.
او بسیار با این تاریکی و تَم پیکار کرده است.
تازی اگرچه همه چیزِ مرا به یغما برد
زبانم را از او بازستاندهام.
شعر و خط از: #خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ ارد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پتشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۱۷
* در اَفسمَن(مصراع) سوم «hamag» را «hama» باید خواند.
#Pārsīg
#Hām_dibīrīh
nūn-z ēdar ātaxš moγān mānd estēd
ō was ō ēn tār u tom rānd estēd
Tāzīg agar ci-m hamag ciš ba truft-ēm *
əzwān-im aziš abāz-im əstānd estēd
srōd ud dibīrīh az: #gēlānīg_Husraw
srāyīhist pad rōz ī Ard, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud nawad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Patišxwārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به نثر پارسی دری:
هنوز ایدر مانده است آتشِ مغان.
او بسیار با این تاریکی و تَم پیکار کرده است.
تازی اگرچه همه چیزِ مرا به یغما برد
زبانم را از او بازستاندهام.
شعر و خط از: #خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ ارد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پتشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۱۷
* در اَفسمَن(مصراع) سوم «hamag» را «hama» باید خواند.
#Pārsīg
#Hām_dibīrīh


Repost qilingan:
صادق هدایت

08.04.202522:24
فلاندن کمی سکوت کرد بعد گفت: [...] میدانی که من بهیچچیز اعتقاد ندارم ولی من در مدت زندگانی خودم تنها یکبار خدا را بدون ریا در نهایت راستی و درستی پرستیدم آن هم در ایران نزدیک همان پرستشگاه آتش بود که عکسش را دیده ای. [...] سایه سنگهای شکسته، کرانه محو آسمان، ستارههایی که بالای سرم میدرخشیدند و بهم چشمک میزدند جلو خاموشی باشکوه جلگه، میان این ویرانههای اسرارآمیز و آتشکدههای دیرینه مثل این بود که محیط، روان همه گذشتگان و نیروی فکر آنها که بالای این دخمهها و سنگهای شکسته پرواز میکرد، مرا وادار کرد، یا بمن الهام شد، چون بدست خودم نبود، منکه به هیچچیز اعتقاد نداشتم بیاختیار جلو این خاکستری که دود آبیفام از روی آن بلند میشد زانو بزمین زدم و آنرا پرستیدم! نمیدانستم چه بگویم ولی احتیاج به زمزمه کردن هم نداشتم، شاید یک دقیقه نگذشت که دوباره بخودم آمدم اما مظهر آهورامزدا را پرستیدم – همانطوریکه شاید پادشاهان قدیم ایران آتش را میپرستیدند، در همان دقیقه من آتشپرست بودم. حالا تو هرچه میخواهی درباره من فکر بکن. شاید هم سستی و ناتوانی آدمیزاد است!
#آتشپرست
#صادق_هدایت
طرح اثر فلاندن
@Sadegh_Hedayat_Channel
#آتشپرست
#صادق_هدایت
طرح اثر فلاندن
@Sadegh_Hedayat_Channel


08.04.202506:56
𐬗𐬋𐬥 𐬨𐬀𐬥 𐬐𐬀𐬯𐬉 𐬉𐬛𐬀𐬭 𐬀𐬔 𐬰𐬍𐬈𐬛 𐬞𐬁𐬐 𐬎 𐬞𐬀𐬎𐬎𐬁𐬔
𐬀𐬰 𐬵𐬀𐬭𐬎𐬎 𐬯𐬭𐬀𐬑𐬙 𐬠𐬀𐬱 𐬭𐬀𐬟𐬈𐬛 𐬬𐬀𐬯 𐬔𐬀𐬥𐬥𐬁𐬔
𐬠𐬉 𐬞𐬀𐬛 𐬑𐬁𐬐 𐬍𐬔 𐬊𐬵𐬭𐬨𐬈𐬰𐬛، 𐬀𐬌𐬌 𐬉𐬭𐬁𐬥
𐬀𐬥 𐬠𐬎𐬥 𐬵𐬀𐬨 𐬐𐬉 𐬥𐬉 𐬬𐬌𐬯𐬌𐬫𐬀𐬨 𐬵𐬀𐬨𐬗𐬋𐬥 𐬙𐬁𐬔
#𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔_𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎
𐬯𐬭𐬁𐬫𐬌𐬵𐬌𐬯𐬙 𐬞𐬀𐬛 𐬭𐬋𐬰 𐬍 𐬀𐬱𐬙𐬁𐬛، 𐬨𐬁𐬵 𐬍 𐬁𐬛𐬎𐬭، 𐬯𐬁𐬮 𐬉𐬐 𐬵𐬀𐬰𐬁𐬭 𐬎𐬛 𐬯𐬉𐬯𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬥𐬀𐬎𐬎𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬗𐬀𐬵𐬁𐬭 𐬪𐬀𐬰𐬛𐬔𐬌𐬭𐬛𐬍𐬔. 𐬀𐬥𐬛𐬀𐬭 𐬉𐬭𐬁𐬥𐬱𐬀𐬵𐬭، 𐬞𐬀𐬛𐬌𐬱𐬓𐬁𐬭𐬔𐬀𐬭، 𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥.
آوانوشتِ لاتینِ ترانهی #پهلوی نوشتهشده با #دیندبیری:
cōn man kas-ē ēdar ag zīed pāk u pavāg
az harv sraxt ba-š rafed vas Gannāg
bē pad xāk īg Ohrmezd, ay Ērān
an bun ham kē nē visiyam hamcōn tāg
#gēlānīg_Husrav
srāyihist pad rōz ī Aštād, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud navad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Padišxvārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به نثر پارسی دری:
چون من اگر کسی اینجا پاک و درست زیَد، گنّامینو(اهریمن) از همه سو بر او سخت بتازد.
بی(اما) در خاکِ اورمزد، یعنی ایران،
من ریشهام که همچون شاخه نخواهم گسست.
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ اشتاد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پدشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۱۸
#uzvān_ī_Pārsīg
#Pāzand
#Dēn_dibīrīh
#Pahlavīg_gulvāng
#Pārsīg_uzvān_ī_amāh
#زبان_پارسیگ
#پازند
#دین_دبیری
#گلبانگ_پهلوی
#پارسیگ_زبان_ما
𐬀𐬰 𐬵𐬀𐬭𐬎𐬎 𐬯𐬭𐬀𐬑𐬙 𐬠𐬀𐬱 𐬭𐬀𐬟𐬈𐬛 𐬬𐬀𐬯 𐬔𐬀𐬥𐬥𐬁𐬔
𐬠𐬉 𐬞𐬀𐬛 𐬑𐬁𐬐 𐬍𐬔 𐬊𐬵𐬭𐬨𐬈𐬰𐬛، 𐬀𐬌𐬌 𐬉𐬭𐬁𐬥
𐬀𐬥 𐬠𐬎𐬥 𐬵𐬀𐬨 𐬐𐬉 𐬥𐬉 𐬬𐬌𐬯𐬌𐬫𐬀𐬨 𐬵𐬀𐬨𐬗𐬋𐬥 𐬙𐬁𐬔
#𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔_𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎
𐬯𐬭𐬁𐬫𐬌𐬵𐬌𐬯𐬙 𐬞𐬀𐬛 𐬭𐬋𐬰 𐬍 𐬀𐬱𐬙𐬁𐬛، 𐬨𐬁𐬵 𐬍 𐬁𐬛𐬎𐬭، 𐬯𐬁𐬮 𐬉𐬐 𐬵𐬀𐬰𐬁𐬭 𐬎𐬛 𐬯𐬉𐬯𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬥𐬀𐬎𐬎𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬗𐬀𐬵𐬁𐬭 𐬪𐬀𐬰𐬛𐬔𐬌𐬭𐬛𐬍𐬔. 𐬀𐬥𐬛𐬀𐬭 𐬉𐬭𐬁𐬥𐬱𐬀𐬵𐬭، 𐬞𐬀𐬛𐬌𐬱𐬓𐬁𐬭𐬔𐬀𐬭، 𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥.
آوانوشتِ لاتینِ ترانهی #پهلوی نوشتهشده با #دیندبیری:
cōn man kas-ē ēdar ag zīed pāk u pavāg
az harv sraxt ba-š rafed vas Gannāg
bē pad xāk īg Ohrmezd, ay Ērān
an bun ham kē nē visiyam hamcōn tāg
#gēlānīg_Husrav
srāyihist pad rōz ī Aštād, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud navad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Padišxvārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به نثر پارسی دری:
چون من اگر کسی اینجا پاک و درست زیَد، گنّامینو(اهریمن) از همه سو بر او سخت بتازد.
بی(اما) در خاکِ اورمزد، یعنی ایران،
من ریشهام که همچون شاخه نخواهم گسست.
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ اشتاد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پدشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۱۸
#uzvān_ī_Pārsīg
#Pāzand
#Dēn_dibīrīh
#Pahlavīg_gulvāng
#Pārsīg_uzvān_ī_amāh
#زبان_پارسیگ
#پازند
#دین_دبیری
#گلبانگ_پهلوی
#پارسیگ_زبان_ما
07.04.202507:27
خواننده: زنده یاد بانو #مهستی
ترانهسرا: #پاکسیما
آهنگساز و آراستار: #منوچهر_چشم_آذر
ترانهسرا: #پاکسیما
آهنگساز و آراستار: #منوچهر_چشم_آذر
06.04.202522:54
𐬥𐬏𐬥𐬰 𐬉𐬛𐬀𐬭 𐬁𐬙𐬀𐬑𐬱 𐬨𐬊𐬖𐬁𐬥 𐬨𐬁𐬥𐬛 𐬈𐬯𐬙𐬉𐬛
𐬋 𐬬𐬀𐬯 𐬋 𐬉𐬥 𐬙𐬁𐬭 𐬎 𐬙𐬊𐬨 𐬭𐬁𐬥𐬛 𐬈𐬯𐬙𐬉𐬛
𐬙𐬁𐬰𐬍𐬔 𐬀𐬔𐬀𐬭 𐬗𐬌𐬨 𐬵𐬀𐬨𐬀 𐬗𐬌𐬱 𐬠𐬀 𐬙𐬭𐬎𐬟𐬙𐬉𐬨
𐬆𐬰𐬎𐬎𐬁𐬥𐬌𐬨 𐬀𐬰𐬌𐬱 𐬀𐬠𐬁𐬰𐬌𐬨 𐬆𐬯𐬙𐬁𐬥𐬛 𐬈𐬯𐬙𐬉𐬛
#𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔_𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎
𐬯𐬭𐬁𐬌𐬌𐬍𐬵𐬌𐬯𐬙 𐬞𐬀𐬛 𐬭𐬋𐬰 𐬍 𐬀𐬭𐬛، 𐬨𐬁𐬵 𐬍 𐬁𐬛𐬎𐬭، 𐬯𐬁𐬮 𐬉𐬐 𐬵𐬀𐬰𐬁𐬭 𐬎𐬛 𐬯𐬉𐬯𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬥𐬀𐬎𐬎𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬗𐬀𐬵𐬁𐬭 𐬪𐬀𐬰𐬛𐬔𐬌𐬭𐬛𐬍𐬔. 𐬀𐬥𐬛𐬀𐬭 𐬉𐬭𐬁𐬥𐬱𐬀𐬵𐬭، 𐬞𐬀𐬙𐬌𐬱𐬓𐬁𐬭𐬔𐬀𐬭، 𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥.
آوانوشتِ لاتین ترانهی #پهلوی نوشتهشده با #دیندبیری:
nūn-z ēdar ātaxš moγān mānd estēd
ō was ō ēn tār u tom rānd estēd
Tāzīg agar ci-m hamag ciš ba truft-ēm *
əzwān-im aziš abāz-im əstānd estēd
#gēlānīg_Husraw
srāyīhist pad rōz ī Ard, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud nawad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Patišxwārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به نثر پارسی دری:
هنوز ایدر مانده است آتشِ مغان.
او بسیار با این تاریکی و تَم پیکار کرده است.
تازی اگرچه همه چیزِ مرا به یغما برد
زبانم را از او بازستاندهام.
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ ارد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پتشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۱۷
* در اَفسمَن(مصراع) سوم «hamag» را «hama» باید خواند.
در پایانِ همین لَخت، «ēm» ریخت متاخر همان «hēm» است.
#Pārsīg
#Pahlawīg_gulwāng
#Pārsīg_uzwān_ī_amāh
𐬋 𐬬𐬀𐬯 𐬋 𐬉𐬥 𐬙𐬁𐬭 𐬎 𐬙𐬊𐬨 𐬭𐬁𐬥𐬛 𐬈𐬯𐬙𐬉𐬛
𐬙𐬁𐬰𐬍𐬔 𐬀𐬔𐬀𐬭 𐬗𐬌𐬨 𐬵𐬀𐬨𐬀 𐬗𐬌𐬱 𐬠𐬀 𐬙𐬭𐬎𐬟𐬙𐬉𐬨
𐬆𐬰𐬎𐬎𐬁𐬥𐬌𐬨 𐬀𐬰𐬌𐬱 𐬀𐬠𐬁𐬰𐬌𐬨 𐬆𐬯𐬙𐬁𐬥𐬛 𐬈𐬯𐬙𐬉𐬛
#𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥𐬍𐬔_𐬵𐬎𐬯𐬭𐬀𐬎𐬎
𐬯𐬭𐬁𐬌𐬌𐬍𐬵𐬌𐬯𐬙 𐬞𐬀𐬛 𐬭𐬋𐬰 𐬍 𐬀𐬭𐬛، 𐬨𐬁𐬵 𐬍 𐬁𐬛𐬎𐬭، 𐬯𐬁𐬮 𐬉𐬐 𐬵𐬀𐬰𐬁𐬭 𐬎𐬛 𐬯𐬉𐬯𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬥𐬀𐬎𐬎𐬀𐬛 𐬎𐬛 𐬗𐬀𐬵𐬁𐬭 𐬪𐬀𐬰𐬛𐬔𐬌𐬭𐬛𐬍𐬔. 𐬀𐬥𐬛𐬀𐬭 𐬉𐬭𐬁𐬥𐬱𐬀𐬵𐬭، 𐬞𐬀𐬙𐬌𐬱𐬓𐬁𐬭𐬔𐬀𐬭، 𐬔𐬉𐬮𐬁𐬥.
آوانوشتِ لاتین ترانهی #پهلوی نوشتهشده با #دیندبیری:
nūn-z ēdar ātaxš moγān mānd estēd
ō was ō ēn tār u tom rānd estēd
Tāzīg agar ci-m hamag ciš ba truft-ēm *
əzwān-im aziš abāz-im əstānd estēd
#gēlānīg_Husraw
srāyīhist pad rōz ī Ard, māh ī Ādur, sāl ēk hazār ud sēsad ud nawad ud cahār yazdgirdīg. andar Ērānšahr, Patišxwārgar, Gēlān.
ترجمهی ترانه(رباعی) #پارسیگ (پهلوی) به نثر پارسی دری:
هنوز ایدر مانده است آتشِ مغان.
او بسیار با این تاریکی و تَم پیکار کرده است.
تازی اگرچه همه چیزِ مرا به یغما برد
زبانم را از او بازستاندهام.
#خسرو_گیلانی
سروده شد به روزِ ارد، ماهِ آذر، سالِ یکهزار و سیصد و نود و چهار یزدگردی. در ایرانشهر، پتشخوارگر، گیلان.
۲۵۸۴/۱/۱۷
* در اَفسمَن(مصراع) سوم «hamag» را «hama» باید خواند.
در پایانِ همین لَخت، «ēm» ریخت متاخر همان «hēm» است.
#Pārsīg
#Pahlawīg_gulwāng
#Pārsīg_uzwān_ī_amāh
Rekordlar
14.04.202523:59
452Obunachilar23.03.202523:59
0Iqtiboslar indeksi27.02.202518:47
395Bitta post qamrovi30.04.202523:59
63Reklama posti qamrovi01.04.202514:05
46.43%ER20.03.202518:47
91.22%ERRKo'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.