
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Theoreal | تئورئال
"the narrator of diverse perspectives."
https://zil.ink/theoreal
https://zil.ink/theoreal
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
TekshirilmaganIshonchnoma
ShubhaliJoylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaApr 25, 2024
TGlist-ga qo'shildi
Apr 18, 2025Muxrlangan guruh

Theoreal
153
Rekordlar
18.04.202523:59
264Obunachilar10.01.202523:59
0Iqtiboslar indeksi12.04.202523:59
76Bitta post qamrovi18.03.202503:33
76Reklama posti qamrovi08.04.202523:59
2.70%ER11.04.202500:47
28.79%ERRmedia kontentga
11.04.202521:41
- جوک گفتن ریگان
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
* دفتر اووال یا همون دفتر بیضی، دفتر رئیسجمهور آمریکا است
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal


10.04.202501:47
خدا کجاست؟ من به شما میگویم ؛ ما او را کشتهایم من و شما! ما همه قاتلان اوییم!
اما چگونه این کار را کردیم؟
چگونه توانستیم دریا را بنوشیم؟
چه کسی به ما اسفنجی داد تا افق را از بین ببریم؟
چه کردیم هنگامی که این زمین را از زنجیر خورشید رها کردیم؟
اکنون به کجا میرویم؟
آیا رو به هیچ میرویم؟
آیا در فضای تهی بیپایان نمیلغزیم؟
آیا بالا و پایین هنوز وجود دارد؟
آیا بهسان شب یک سر به ما نمیوزد؟
آیا نباید چراغها را در بامداد روشن کنیم؟
آیا صدای گورکنانی را نمیشنویم که خدا را به خاک میسپارند؟
آیا بوی گند پوسیدگی خدا را حس نمیکنید؟
خدا مرده است. خدا مرده است! و ما او را کشتیم
- نیچه
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
17.04.202517:23
مسئله آگاهی ساسانیان از هخامنشیان
یکی از مهم ترین مسئله ها دربارهی تاریخ ساسانیان این پرسش است که آیا ساسانیاناز هخامنشیان آگاهی داشته اند یا نه؟ بیش از دو پاسخ وجود ندارد؛ پاره ای از پژوهندگان بااشاره به اینکه هخامنشیان از تاریخ ملی ایران حذف شده اند و منابع اسلامی نشان نمیدهندکه ساسانیان، هخامنشیان را میشناخته اند، عقیده دارند که ساسانیان هیچگونه شناخت واما دیگرخاطره ای تاریخی از هخامنشیان نداشته اند. (نک: Yarshater, :1971 531-517)،
اما عده ای دیگر از پژوهندگان باوردارند که ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند.(نک: Sh,Shahbazi:2001)
دریایی هم درمقالهی"تاریخ ملی یاتاریخ کیانی؟سرشت تاریخنگاریزردشتی در دورهی ساسانی" به مسئله پیوند ساسانیان و هخامنشیان پرداخته است و باور
دارد که ساسانیان ازهخامنشیان آگاهی داشتند و حذف هخامنشیان از تاریخ رسمی به علتسرشت تاریخنگاری ایرانی و تاریخنگاری در اواخر عهد باستان به طورکلی، بوده است.¹
او میگوید اشاره هایی در منابع یونانی و رومی، کتیبه های ساسانی، منابع یهودی و مسیحیو منابع اسلامی نشان میدهند که ساسانیان فرمانروایان هخامنشی را میشناخته اند.
اما این موبدان زردشتی بودند که در پایان دورهی ساسانیان هنگامی که خداینامه/ تاریخ ملی ایرانیانرا مینوشتند، تاریخ هخامنشیان نازردشتی را به فراموشی سپردند و با یک سوگیری زردشتی
تاریخ گذشتهی ایران را چنان نوشتند که دراوستا آمده بود؛ ازاینرو، به دلیل سرشت زردشتیتاریخنگاری ساسانیان، خاطرهی هخامنشیان که زردشتی نبودند، شایستهی به یادآوردن نبود
و در این تاریخنگاری، آگاهانه و هدفمند، هخامنشیان از خاطرهی تاریخی حذف شدند وپیشدادیان و کیانیان اوستایی نیاکان ساسانیان گردیدند.²
منابع:
1) تاریخ و فرهنگ ساسانی،پروفسور تورج دریایی،ترجمه دکتر قدرت دیزجی،ققنوس،1384،صفحات 63تا74
2)همان،63تا74
برداشته شده از مقاله "چشم انداز تاریخ و فرهنگ ساسانیاندر نوشته های تورج دریایی" نوشته دکتر شهرام جلیلیان
پانویس:
مسئله دین هخامنشیان،مسئله بسیار پیچیده ای است.اما امروزه تقریبا تمام دینپژوهان باستانی و ایران شناسان معتقدند هخامنشیان زرتشتی بودند(کلنز،دیانگ،شروو،فریدنژاد،بویس،گرشویچ و...)
اما همانطور که پروفسور دریایی متذکر شده اند:
"به نظر میآید که در دوره هخامنشیان دین زرتشتی هرگز آن تشکیلاتی که بعدها در دوره ساسانیان پیداکرده بود نیافته بود."
همچنین نک: (Religion and Politics in Pre-Islamic Iran,Albert de Jong)
#𝐍𝐞𝐮𝐭𝐫𝐢𝐧𝐨
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
یکی از مهم ترین مسئله ها دربارهی تاریخ ساسانیان این پرسش است که آیا ساسانیاناز هخامنشیان آگاهی داشته اند یا نه؟ بیش از دو پاسخ وجود ندارد؛ پاره ای از پژوهندگان بااشاره به اینکه هخامنشیان از تاریخ ملی ایران حذف شده اند و منابع اسلامی نشان نمیدهندکه ساسانیان، هخامنشیان را میشناخته اند، عقیده دارند که ساسانیان هیچگونه شناخت واما دیگرخاطره ای تاریخی از هخامنشیان نداشته اند. (نک: Yarshater, :1971 531-517)،
اما عده ای دیگر از پژوهندگان باوردارند که ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند.(نک: Sh,Shahbazi:2001)
دریایی هم درمقالهی"تاریخ ملی یاتاریخ کیانی؟سرشت تاریخنگاریزردشتی در دورهی ساسانی" به مسئله پیوند ساسانیان و هخامنشیان پرداخته است و باور
دارد که ساسانیان ازهخامنشیان آگاهی داشتند و حذف هخامنشیان از تاریخ رسمی به علتسرشت تاریخنگاری ایرانی و تاریخنگاری در اواخر عهد باستان به طورکلی، بوده است.¹
او میگوید اشاره هایی در منابع یونانی و رومی، کتیبه های ساسانی، منابع یهودی و مسیحیو منابع اسلامی نشان میدهند که ساسانیان فرمانروایان هخامنشی را میشناخته اند.
اما این موبدان زردشتی بودند که در پایان دورهی ساسانیان هنگامی که خداینامه/ تاریخ ملی ایرانیانرا مینوشتند، تاریخ هخامنشیان نازردشتی را به فراموشی سپردند و با یک سوگیری زردشتی
تاریخ گذشتهی ایران را چنان نوشتند که دراوستا آمده بود؛ ازاینرو، به دلیل سرشت زردشتیتاریخنگاری ساسانیان، خاطرهی هخامنشیان که زردشتی نبودند، شایستهی به یادآوردن نبود
و در این تاریخنگاری، آگاهانه و هدفمند، هخامنشیان از خاطرهی تاریخی حذف شدند وپیشدادیان و کیانیان اوستایی نیاکان ساسانیان گردیدند.²
منابع:
1) تاریخ و فرهنگ ساسانی،پروفسور تورج دریایی،ترجمه دکتر قدرت دیزجی،ققنوس،1384،صفحات 63تا74
2)همان،63تا74
برداشته شده از مقاله "چشم انداز تاریخ و فرهنگ ساسانیاندر نوشته های تورج دریایی" نوشته دکتر شهرام جلیلیان
پانویس:
مسئله دین هخامنشیان،مسئله بسیار پیچیده ای است.اما امروزه تقریبا تمام دینپژوهان باستانی و ایران شناسان معتقدند هخامنشیان زرتشتی بودند(کلنز،دیانگ،شروو،فریدنژاد،بویس،گرشویچ و...)
اما همانطور که پروفسور دریایی متذکر شده اند:
"به نظر میآید که در دوره هخامنشیان دین زرتشتی هرگز آن تشکیلاتی که بعدها در دوره ساسانیان پیداکرده بود نیافته بود."
همچنین نک: (Religion and Politics in Pre-Islamic Iran,Albert de Jong)
#𝐍𝐞𝐮𝐭𝐫𝐢𝐧𝐨
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
16.04.202517:48
- زبانشناسی (linguistics)
▪️زبانشناسی همچنانکه از نام آن بر می آید دانش شناخت و بررسی زبان به طریقه علمی است. منظور از روش علمی آن است که ابتدا واقعیات و پدیده های عینی و محسوس زبانی گردآوری شده طبقه بندی و فهرست بندی میشوند و از روی این فهرستها نتیجه گیری به عمل می آید. سپس نتایج و فرضیات به دست آمده به محک آزمایش زده میشوند تا در صورت درست یا غلط بودن به عنوان یک نظریه پذیرفته و یا مردود شناخته شوند. معمولاً نظریه ای قابل پذیرفتن است که «جامع¹»، «مانع²» و «اقتصادی³» باشد. منظور از «جامع» این است که تمام حقایق خود را توجیه نماید. منظور از «مانع» این است که در آن هیچ گونه تناقض درونی یافت نشود. منظور از «اقتصادی» این است که ساده و روشن و صریح یا به سخن دیگر مختصر و مفید باشد. اگر نظریه ای از این سه معیار برخوردار نبود باید آن را رد و یا اصلاح کرد. در مطالعات زبانشناسی آنچه اهمیت بیشتری دارد ارائه فرضیات نیست بلکه سنجش این فرضیه ها با پدیده های زبانی و توصیف آنهاست. البته علم تنها به توصیف پدیده ها و تدوین قوانین حاکم بر آنها بسنده نمیکند بلکه در پی یافتن علل و توضیح عوامل دخیل و مؤثر در تکوین و تغییر پدیده ها نیز بر می آید و زبانشناسی را میتوان به این اعتبار علم توصیف زبان دانست.به طور کلی در زبانشناسی زبان از دو جهت مورد بررسی قرار میگیرد. از یکسو زبان به عنوان قوه نطق یعنی همان ویژگی خاصی که فصل ممیز انسان از حیوان است مورد مطالعه قرار گرفته قوانین ناظر بر آن بررسی میشود. از سویی دیگر به بررسی همه زبانها و از جمله زبان مادری میپردازد تعداد زبانهایی که امروزه در دنیا به کار میروند فراوان است. تا چند دهه قبل تعداد زبانهای رایج در دنیا تقریباً تا سه هزار برآورد شده بود ولی در پژوهشهای اخیر این تعداد به بیش از چهار هزار نیز افزایش یافته است. البته باید توجه داشت که تعداد گویندگان برخی از این زبانها از عدد انگشتان تجاوز نمی کند. همچنانکه در تعریف زبان یادآور شدیم اجتماعات هیچ گاه ثابت نبوده پیوسته دستخوش انقلابات و تحولات هستند و نهادهای خود را نیز به تبع خویش دگرگون می سازند. بنابراین زبان هم به دلیل ماهیتش که نهادی اجتماعی است امری ثابت نیست و پیوسته به دنبال تحول اجتماع در حال تغییر و تحول است. البته این تحولات زبانی بر اساس قانونهای ویژه ای صورت میگیرد که شناخت آن تحولات و این قوانین نیز در محدوده کار زبانشناسی است.
البته به این نکته نیز باید توجه داشت که قانونهای زبانشناسی که به طریق استقراء و از بررسی اجزاء به دست می آیند مانند قانونهای ریاضی محتوم و مختوم نیستند.
از اولین دانشمندان و مشاهیر علم زبانشناسی میتوان پانینی(قرن پنج پیش از میلاد) سخنور خردمند هندی که نویسنده ی اولین دستور زبان سانسکریت است نام برد، پس از او برخی دانشمندان یونانی که در فلسفه و منطق انقلاب کرده بودند نیز نظراتی در باب زبانشناسی و ریشه شناسی لغات داشته اند. در ۱۷۸۶ میلادی سِر ویلیام جونز قاضی انگلیسی مقابل انجمن آسیایی کلکته خطابهای ایراد کرد که در آن به همخانوادگی فارسی، انگلیسی، سانسکریت، لاتین و یونانی اشاره داشت و موجب انقلاب ریشه شناسی درمیان پژوهندگان علوم زبانی شد، پس از وی نیز کشمکش هایی در دهه ۱۹۶۰ رخ داد اما به طور کلی پس از قاضی جونز جناب فردینان دوسوسور (قرن بیستم میلادی) مولف سوئیسی کتاب وزین و مشهور دوره زبانشناسی عمومی شناخته شده ترین زبانشناس تاریخ است که زبانشناسی را به عرصه ی علوم مدرن وارد کرد، وی با تاکید بر «نظام زبان»، میان پژوهشهای زبانیِ «همزمانی» و «در زمانی» تمایز قائل شد، وی در معیت چارلز سندرز پیرس علم نشانهشناسی را بنیان گذاشت؛ نوآم چامسکی (زادهٔ ۷ دسامبر ۱۹۲۸) چهرهی فرهنگی سرشناس آمریکا پس از دوسوسور تا کنون هدایتگر دانش زبانشناسی است، او گاها از سوی جامعهی زبانشناسان پدر زبانشناسی مدرن خطاب میشود، تلاشهای او درباب زبانشناسی زیستی و ذاتی بون زبان در خرد انسان ستودنی است.
عمده مکاتب زبانشناسی عبارتاند از مکتب پراگ و کپنهاگ که در دهههای ابتدائی قرن بیستم میلادی شکل گرفتند، البته مکتب کپنهاگ با مرگ پایهگذار آن یعنی لوئی ترول یلمسلو (به دانمارکی: Louis Trolle Hjelmslev) فروپاشید، اما مکتب پراگ که توسط ویلم ماتسیوس (Vilém Mathesius) پایهگذاری شده بود تا سال ۱۹۳۹ دایِر بود و پس از آن اعضای آن مایل به تکروی شدند و فعالان این انجمن به صورت انفرادی در نقاط مختلف جهان به کار خود ادامه دادند.
¹ ᵉˣʰᵃˢᵗⁱᵛᵉ
² ᶜᵒⁿˢⁱˢᵗᵉⁿᵗ
³ ᵉᶜᵒⁿᵒᵐⁱᶜᵃˡ
——————————————
#دانیال
#زبانشناسی
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
▪️زبانشناسی همچنانکه از نام آن بر می آید دانش شناخت و بررسی زبان به طریقه علمی است. منظور از روش علمی آن است که ابتدا واقعیات و پدیده های عینی و محسوس زبانی گردآوری شده طبقه بندی و فهرست بندی میشوند و از روی این فهرستها نتیجه گیری به عمل می آید. سپس نتایج و فرضیات به دست آمده به محک آزمایش زده میشوند تا در صورت درست یا غلط بودن به عنوان یک نظریه پذیرفته و یا مردود شناخته شوند. معمولاً نظریه ای قابل پذیرفتن است که «جامع¹»، «مانع²» و «اقتصادی³» باشد. منظور از «جامع» این است که تمام حقایق خود را توجیه نماید. منظور از «مانع» این است که در آن هیچ گونه تناقض درونی یافت نشود. منظور از «اقتصادی» این است که ساده و روشن و صریح یا به سخن دیگر مختصر و مفید باشد. اگر نظریه ای از این سه معیار برخوردار نبود باید آن را رد و یا اصلاح کرد. در مطالعات زبانشناسی آنچه اهمیت بیشتری دارد ارائه فرضیات نیست بلکه سنجش این فرضیه ها با پدیده های زبانی و توصیف آنهاست. البته علم تنها به توصیف پدیده ها و تدوین قوانین حاکم بر آنها بسنده نمیکند بلکه در پی یافتن علل و توضیح عوامل دخیل و مؤثر در تکوین و تغییر پدیده ها نیز بر می آید و زبانشناسی را میتوان به این اعتبار علم توصیف زبان دانست.به طور کلی در زبانشناسی زبان از دو جهت مورد بررسی قرار میگیرد. از یکسو زبان به عنوان قوه نطق یعنی همان ویژگی خاصی که فصل ممیز انسان از حیوان است مورد مطالعه قرار گرفته قوانین ناظر بر آن بررسی میشود. از سویی دیگر به بررسی همه زبانها و از جمله زبان مادری میپردازد تعداد زبانهایی که امروزه در دنیا به کار میروند فراوان است. تا چند دهه قبل تعداد زبانهای رایج در دنیا تقریباً تا سه هزار برآورد شده بود ولی در پژوهشهای اخیر این تعداد به بیش از چهار هزار نیز افزایش یافته است. البته باید توجه داشت که تعداد گویندگان برخی از این زبانها از عدد انگشتان تجاوز نمی کند. همچنانکه در تعریف زبان یادآور شدیم اجتماعات هیچ گاه ثابت نبوده پیوسته دستخوش انقلابات و تحولات هستند و نهادهای خود را نیز به تبع خویش دگرگون می سازند. بنابراین زبان هم به دلیل ماهیتش که نهادی اجتماعی است امری ثابت نیست و پیوسته به دنبال تحول اجتماع در حال تغییر و تحول است. البته این تحولات زبانی بر اساس قانونهای ویژه ای صورت میگیرد که شناخت آن تحولات و این قوانین نیز در محدوده کار زبانشناسی است.
البته به این نکته نیز باید توجه داشت که قانونهای زبانشناسی که به طریق استقراء و از بررسی اجزاء به دست می آیند مانند قانونهای ریاضی محتوم و مختوم نیستند.
از اولین دانشمندان و مشاهیر علم زبانشناسی میتوان پانینی(قرن پنج پیش از میلاد) سخنور خردمند هندی که نویسنده ی اولین دستور زبان سانسکریت است نام برد، پس از او برخی دانشمندان یونانی که در فلسفه و منطق انقلاب کرده بودند نیز نظراتی در باب زبانشناسی و ریشه شناسی لغات داشته اند. در ۱۷۸۶ میلادی سِر ویلیام جونز قاضی انگلیسی مقابل انجمن آسیایی کلکته خطابهای ایراد کرد که در آن به همخانوادگی فارسی، انگلیسی، سانسکریت، لاتین و یونانی اشاره داشت و موجب انقلاب ریشه شناسی درمیان پژوهندگان علوم زبانی شد، پس از وی نیز کشمکش هایی در دهه ۱۹۶۰ رخ داد اما به طور کلی پس از قاضی جونز جناب فردینان دوسوسور (قرن بیستم میلادی) مولف سوئیسی کتاب وزین و مشهور دوره زبانشناسی عمومی شناخته شده ترین زبانشناس تاریخ است که زبانشناسی را به عرصه ی علوم مدرن وارد کرد، وی با تاکید بر «نظام زبان»، میان پژوهشهای زبانیِ «همزمانی» و «در زمانی» تمایز قائل شد، وی در معیت چارلز سندرز پیرس علم نشانهشناسی را بنیان گذاشت؛ نوآم چامسکی (زادهٔ ۷ دسامبر ۱۹۲۸) چهرهی فرهنگی سرشناس آمریکا پس از دوسوسور تا کنون هدایتگر دانش زبانشناسی است، او گاها از سوی جامعهی زبانشناسان پدر زبانشناسی مدرن خطاب میشود، تلاشهای او درباب زبانشناسی زیستی و ذاتی بون زبان در خرد انسان ستودنی است.
عمده مکاتب زبانشناسی عبارتاند از مکتب پراگ و کپنهاگ که در دهههای ابتدائی قرن بیستم میلادی شکل گرفتند، البته مکتب کپنهاگ با مرگ پایهگذار آن یعنی لوئی ترول یلمسلو (به دانمارکی: Louis Trolle Hjelmslev) فروپاشید، اما مکتب پراگ که توسط ویلم ماتسیوس (Vilém Mathesius) پایهگذاری شده بود تا سال ۱۹۳۹ دایِر بود و پس از آن اعضای آن مایل به تکروی شدند و فعالان این انجمن به صورت انفرادی در نقاط مختلف جهان به کار خود ادامه دادند.
¹ ᵉˣʰᵃˢᵗⁱᵛᵉ
² ᶜᵒⁿˢⁱˢᵗᵉⁿᵗ
³ ᵉᶜᵒⁿᵒᵐⁱᶜᵃˡ
——————————————
#دانیال
#زبانشناسی
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
17.04.202519:47
- سوسیالیست حقیقی
▪️اگر سوسیالیسم یک سابقه جهانی ظلم و فقر بهجا گذاشته و کشورها برای دستیابی به رونق و شکوفایی باید از آن دوری کنند، پس سوسیالیستهای آمریکا در صدد چه چیزی هستند؟ چرا میخواهند فقر و اشک را انتقال دهند؟
البته آنها تاریخ و نتایج اقتصادی و سیاسی تمام رژیمهای سوسیالیستی گذشته را حاشا میکنند. همچنین اصرار دارند که دیگران موضوع را اشتباه متوجه شدند و شاید آن رژیمها «سوسیالیست حقیقی» نبودهاند. چقدر این واژه سوسیالیست حقیقی وقیح است. اگر یک ایده اقتصادی یک یا دو بار حتی سه بار شکست بخورد میتوان گفت ایده خوبی است فقط اجرای ضعیفی داشته است.
اما اگر بیست و پنج بار شکست بخورد و در جهان حتی یک مثال مبنی بر عملکرد خوب آن نباشد، سادهلوحانه است اگر فکر کنیم که اشکال کشفنشدهای از آن وجود دارد. یا فکر کنیم قبلاً استفاده نشده و بالاخره قابلیت خود را نشان خواهد داد. گرایش دوباره به سوسیالیسم شبیه هشتمین ازدواج الیزابت تیلور است: جشنی برای امیدواری به پایان یافتن روزهای بد گذشته.
چرا تجربه شکست رژیمهای سوسیالیست گذشته سوسیالیستهای امروز را برحذر نمیکند؟ چه چیزی برایشان سوسیالیسم را زنده نگه میدارد؟ پاسخ روشن است: رویای سوسیالیست.
📕آمریکا تحت لوای سوسیالیسم
دینش دسوزا
#سوسیالیسم
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
▪️اگر سوسیالیسم یک سابقه جهانی ظلم و فقر بهجا گذاشته و کشورها برای دستیابی به رونق و شکوفایی باید از آن دوری کنند، پس سوسیالیستهای آمریکا در صدد چه چیزی هستند؟ چرا میخواهند فقر و اشک را انتقال دهند؟
البته آنها تاریخ و نتایج اقتصادی و سیاسی تمام رژیمهای سوسیالیستی گذشته را حاشا میکنند. همچنین اصرار دارند که دیگران موضوع را اشتباه متوجه شدند و شاید آن رژیمها «سوسیالیست حقیقی» نبودهاند. چقدر این واژه سوسیالیست حقیقی وقیح است. اگر یک ایده اقتصادی یک یا دو بار حتی سه بار شکست بخورد میتوان گفت ایده خوبی است فقط اجرای ضعیفی داشته است.
اما اگر بیست و پنج بار شکست بخورد و در جهان حتی یک مثال مبنی بر عملکرد خوب آن نباشد، سادهلوحانه است اگر فکر کنیم که اشکال کشفنشدهای از آن وجود دارد. یا فکر کنیم قبلاً استفاده نشده و بالاخره قابلیت خود را نشان خواهد داد. گرایش دوباره به سوسیالیسم شبیه هشتمین ازدواج الیزابت تیلور است: جشنی برای امیدواری به پایان یافتن روزهای بد گذشته.
چرا تجربه شکست رژیمهای سوسیالیست گذشته سوسیالیستهای امروز را برحذر نمیکند؟ چه چیزی برایشان سوسیالیسم را زنده نگه میدارد؟ پاسخ روشن است: رویای سوسیالیست.
📕آمریکا تحت لوای سوسیالیسم
دینش دسوزا
#سوسیالیسم
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
09.04.202522:26
نگاهی تاریخی به قرآن
گوشه ای از مصاحبه پروفسور امیرمعزی
#𝐍𝐞𝐮𝐭𝐫𝐢𝐧𝐨
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
گوشه ای از مصاحبه پروفسور امیرمعزی
#𝐍𝐞𝐮𝐭𝐫𝐢𝐧𝐨
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal


16.04.202516:31
- انسان تکساحتی
▪️مارکوزه تو کتاب «انسان تک ساحتی» اشاره میکنه که چطور جوامع مدرن و صنعتی باعث شدن انسانها تکساحتی بشن، یعنی فقط به یک جنبه از زندگی محدود بشن و نتونن به بخشهای دیگهی شخصیت خودشون بپردازن، که این دقیقاً برخلاف پیچیدگی خویشتنه. یعنی هرچقدر جامعه بیشتر به سمت تکساحتی شدن بره، افراد سادهتر، قابلکنترلتر و وابستهتر میشن، درحالیکه پیچیدگی خویشتن به افراد این امکان رو میده که توانایی و قدرت بیشتری داشته باشن، کمک میکنه تفکر انتقادی داشته باشن، کمک میکنه آزادی بیشتری احساس کنن و تن به هر کار خفتبار و مبتذل و شری ندن.
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
▪️مارکوزه تو کتاب «انسان تک ساحتی» اشاره میکنه که چطور جوامع مدرن و صنعتی باعث شدن انسانها تکساحتی بشن، یعنی فقط به یک جنبه از زندگی محدود بشن و نتونن به بخشهای دیگهی شخصیت خودشون بپردازن، که این دقیقاً برخلاف پیچیدگی خویشتنه. یعنی هرچقدر جامعه بیشتر به سمت تکساحتی شدن بره، افراد سادهتر، قابلکنترلتر و وابستهتر میشن، درحالیکه پیچیدگی خویشتن به افراد این امکان رو میده که توانایی و قدرت بیشتری داشته باشن، کمک میکنه تفکر انتقادی داشته باشن، کمک میکنه آزادی بیشتری احساس کنن و تن به هر کار خفتبار و مبتذل و شری ندن.
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
04.04.202511:35
دولتی که سطح شخصیت افراد را عمدا به این منظور تقلیل دهد که از آن ها ابزارهای مطیع تری حتی برای انجام هدف های سودمند درست کند، چنین دولتی سرانجام به کشف این حقیقت تلخ نائل خواهد شد که با مردان کوچک و بی اراده حقیقتا هیچ کار بزرگ انجام شدنی نیست و آن دستگاه مطیع اجتماعی که دولت همه چیز را در راه ساختن آن فدا کرده است به علت فقدان نیروی محرک در مغز ماشین های دستگاه نیرویی که دولت آن را عمدا برای راحت شدن از غرش و سر و صدای طبیعی ماشین ها از بین برده است سرانجام بی آنکه امتیاز یا بهره ای نصیب سازندگان خود کرده باشد از کار و حرکت باز می ماند.
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
رساله درباره آزادی، جان استوارت میل
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
16.04.202516:34
- درسهایی در معرفتشناسی
بخش هشتم، توجیهِ درونگروانه و توجیهِ برونگروانه
▪️درونگروی- internalism- و برونگروی- externalism -دو دیدگاه درباب چیستیِ توجیهاند. بر مبنای درونگروی، خاستگاه توجیهِ معرفتشناختی عناصرِ ذهنیِ فاعل شناسا، و بر اساسِ برونگروی، منشأ توجیه اموری خارجی و بیرون از ذهن فاعل شناسا هستند. بهکارگیریِ این دو تعبیر در طبقهبندیِ نظریاتِ توجیهِ معرفتشناختی کاربردی نو و جدید است، اما ماهیت این دو دیدگاه دقیقاً چیست؟
ریچارد فِلدمن-- Richard Feldman، در آثارش از جمله مقالۀ «توجیه درونی است» و کتاب «دلیلگرایی: مقالاتی در معرفتشناسی»، اثر مشترکش با اِرل کانی، بهروشنی، این دوگانه را توضیح میدهد:
در محاورۀ منو Meno، سقراط میان «عقیده درست» right opinion و «معرفت» knowledge تفکیک قائل میشود و صِرفِ عقیده درست را معرفت نمیداند. «حدس صائب» این تفکیک را بهخوبی نشان میدهد. اگر در یک مسابقه شرطبندی باور داشته باشم که جایزه ارزشمندِ مسابقه در صندوق شمارۀ یک (و نه دو و نه سه) است و اتفاقاً باورم صادق باشد، تا زمانی که درِ صندوقها باز نشود نمیتوان گفت که من دارای معرفتم (به این معنا که «بدانم» جایزه ارزشمند در صندوق شماره یک است). در اینجا این سؤال مطرح میشود که تفاوت میان «باورِ صادق» و معرفت چیست؟ برخی متفکران معتقدند که معرفت، «باورِ صادق» به علاوه دلایلِ خوب یا شواهدِ خوب است. نورمن مالکم در این باره چنین مینویسد: اینکه بتوان گفت فرد [به گزارهای] معرفت دارد، بخشی مبتنی بر آن است که او برای ادعایش مبنا -ground -داشته و این مبنا قوی باشد. رودریک چیزِم Roderick M. Chisholm چنین میگوید: گزاره «فاعل شناسای S میداند که گزاره h صادق است» به معنای آن است که اولاً، فاعل شناسای S گزاره h را میپذیرد و ثانیاً، S «دلیلی کافی» به سود h دارد و ثالثاً، h صادق است. نقلقولهای یادشده معیار کلی تمایز میان «باور صادق» و «معرفت» را به دست میدهند. برخی تمایز این دو را قرائنِ کافی adequate evidence، بعضی دلایلِ خوب good reasons و گروهی زمینه قوی strong grounds میدانند. همه اینها و موارد مشابه را میتوان با تعبیر «توجیه» justification بیان کرد: باورِ صادق آنگاه معرفت است که «موجّه» باشد. در دیدگاه سنتی، معرفت را «باورِ صادق موجّه» میدانند. فِلدمن تحلیلِ سنتی از مفهومِ معرفت را «تحلیلِ دلایلِ خوب» the good reasons analysis مینامد. در فرسته بعد به بحث برونگروی میپردازم.
پینوشتها
. مقاله فلدمن (توجیه درونی است) ردّیهای است بر مقالۀ جان گرکو (John Greco) با عنوان «توجیه درونی نیست» ("Justification Is Not Internal"). مقالۀ فلدمن در اثر زیر آمده است:
Steup, Matthias; Turri, John; Sosa, Ernest; (Eds.) Contemporary Debates in Epistemology, pp 337-350.
برای مقالۀ جان گرکو، ر.ک:
ibid, pp 325-337.
2. مشخصات کتابشناختی اثر مشترک فلدمن و ارل کانی:
Conee, Earl and Feldman, Richard, “Evidentialism: Essays in Epistemology”
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
بخش هشتم، توجیهِ درونگروانه و توجیهِ برونگروانه
▪️درونگروی- internalism- و برونگروی- externalism -دو دیدگاه درباب چیستیِ توجیهاند. بر مبنای درونگروی، خاستگاه توجیهِ معرفتشناختی عناصرِ ذهنیِ فاعل شناسا، و بر اساسِ برونگروی، منشأ توجیه اموری خارجی و بیرون از ذهن فاعل شناسا هستند. بهکارگیریِ این دو تعبیر در طبقهبندیِ نظریاتِ توجیهِ معرفتشناختی کاربردی نو و جدید است، اما ماهیت این دو دیدگاه دقیقاً چیست؟
ریچارد فِلدمن-- Richard Feldman، در آثارش از جمله مقالۀ «توجیه درونی است» و کتاب «دلیلگرایی: مقالاتی در معرفتشناسی»، اثر مشترکش با اِرل کانی، بهروشنی، این دوگانه را توضیح میدهد:
در محاورۀ منو Meno، سقراط میان «عقیده درست» right opinion و «معرفت» knowledge تفکیک قائل میشود و صِرفِ عقیده درست را معرفت نمیداند. «حدس صائب» این تفکیک را بهخوبی نشان میدهد. اگر در یک مسابقه شرطبندی باور داشته باشم که جایزه ارزشمندِ مسابقه در صندوق شمارۀ یک (و نه دو و نه سه) است و اتفاقاً باورم صادق باشد، تا زمانی که درِ صندوقها باز نشود نمیتوان گفت که من دارای معرفتم (به این معنا که «بدانم» جایزه ارزشمند در صندوق شماره یک است). در اینجا این سؤال مطرح میشود که تفاوت میان «باورِ صادق» و معرفت چیست؟ برخی متفکران معتقدند که معرفت، «باورِ صادق» به علاوه دلایلِ خوب یا شواهدِ خوب است. نورمن مالکم در این باره چنین مینویسد: اینکه بتوان گفت فرد [به گزارهای] معرفت دارد، بخشی مبتنی بر آن است که او برای ادعایش مبنا -ground -داشته و این مبنا قوی باشد. رودریک چیزِم Roderick M. Chisholm چنین میگوید: گزاره «فاعل شناسای S میداند که گزاره h صادق است» به معنای آن است که اولاً، فاعل شناسای S گزاره h را میپذیرد و ثانیاً، S «دلیلی کافی» به سود h دارد و ثالثاً، h صادق است. نقلقولهای یادشده معیار کلی تمایز میان «باور صادق» و «معرفت» را به دست میدهند. برخی تمایز این دو را قرائنِ کافی adequate evidence، بعضی دلایلِ خوب good reasons و گروهی زمینه قوی strong grounds میدانند. همه اینها و موارد مشابه را میتوان با تعبیر «توجیه» justification بیان کرد: باورِ صادق آنگاه معرفت است که «موجّه» باشد. در دیدگاه سنتی، معرفت را «باورِ صادق موجّه» میدانند. فِلدمن تحلیلِ سنتی از مفهومِ معرفت را «تحلیلِ دلایلِ خوب» the good reasons analysis مینامد. در فرسته بعد به بحث برونگروی میپردازم.
پینوشتها
. مقاله فلدمن (توجیه درونی است) ردّیهای است بر مقالۀ جان گرکو (John Greco) با عنوان «توجیه درونی نیست» ("Justification Is Not Internal"). مقالۀ فلدمن در اثر زیر آمده است:
Steup, Matthias; Turri, John; Sosa, Ernest; (Eds.) Contemporary Debates in Epistemology, pp 337-350.
برای مقالۀ جان گرکو، ر.ک:
ibid, pp 325-337.
2. مشخصات کتابشناختی اثر مشترک فلدمن و ارل کانی:
Conee, Earl and Feldman, Richard, “Evidentialism: Essays in Epistemology”
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal


17.04.202519:48
- زبان (Language)
▪️بنا بر گواهی تاریخ بشر از دیر باز به صورت اجتماعی می زیسته و یکی از مهمترین نیازهای آدمی در زندگی اجتماعی برقراری ارتباط با همنوعان و ایجاد تفهیم و تفاهم است. بشر همواره برای برقراری ارتباط در جوامع خود از وسایل و ابزارهای مختلفی سود می جسته که در این میان «زبان¹» مهمترین ابزار و وسیله او به شمار می آید.بنابراین زبان یک نهاد اجتماعی است. بدین معنی که افراد یک اجتماع به منظور آگاهی از مقاصد و نیات یکدیگر و برای برقراری ارتباط با همدیگر عناصر آن را بر قرار کرده اند زبان نه تنها مهمترین وسیله ارتباطی بشر بلکه پایه اغلب نهادهای دیگر اجتماعی نیز میباشد و به دلیل سرشت اجتماعی خود هماهنگ با اختلاف اجتماعات مختلف است به سخن دیگر با اینکه این «نهاد²» در همه اجتماعات بشری وجود دارد و وظیفه و نقش آن در همه جا یکسان است، شکل آن الزاماً در همه جوامع یکسان نیست و نحوه عمل آن در هر اجتماع با اجتماع دیگر آشکارا تفاوت دارد به طوری که هر شکلی از زبان فقط در میان افراد جماعتی معین می تواند وظیفه برقراری ارتباط و تفاهم را به جای آورد.
¹ ˡᵃⁿᵍᵘᵃᵍᵉ
² ⁱⁿˢᵗᵗⁱᵗᵘᵗⁱᵒⁿ
————
#دانیال
#زبانشناسی
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
▪️بنا بر گواهی تاریخ بشر از دیر باز به صورت اجتماعی می زیسته و یکی از مهمترین نیازهای آدمی در زندگی اجتماعی برقراری ارتباط با همنوعان و ایجاد تفهیم و تفاهم است. بشر همواره برای برقراری ارتباط در جوامع خود از وسایل و ابزارهای مختلفی سود می جسته که در این میان «زبان¹» مهمترین ابزار و وسیله او به شمار می آید.بنابراین زبان یک نهاد اجتماعی است. بدین معنی که افراد یک اجتماع به منظور آگاهی از مقاصد و نیات یکدیگر و برای برقراری ارتباط با همدیگر عناصر آن را بر قرار کرده اند زبان نه تنها مهمترین وسیله ارتباطی بشر بلکه پایه اغلب نهادهای دیگر اجتماعی نیز میباشد و به دلیل سرشت اجتماعی خود هماهنگ با اختلاف اجتماعات مختلف است به سخن دیگر با اینکه این «نهاد²» در همه اجتماعات بشری وجود دارد و وظیفه و نقش آن در همه جا یکسان است، شکل آن الزاماً در همه جوامع یکسان نیست و نحوه عمل آن در هر اجتماع با اجتماع دیگر آشکارا تفاوت دارد به طوری که هر شکلی از زبان فقط در میان افراد جماعتی معین می تواند وظیفه برقراری ارتباط و تفاهم را به جای آورد.
¹ ˡᵃⁿᵍᵘᵃᵍᵉ
² ⁱⁿˢᵗᵗⁱᵗᵘᵗⁱᵒⁿ
————
#دانیال
#زبانشناسی
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal


27.03.202514:43
الکساندر سوژنیتسین
نویسندهای در جهنم استالینیسم
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
نویسندهای در جهنم استالینیسم
𝕿𝖍𝖊𝖔𝖗𝖊𝖆𝖑: @theoreal
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.