21.04.202512:04
🔺درباره فستیوال کوچه
16.04.202520:03
وقتی در ماجراهای خیابانی ۱۴۰۱، شاهد بودیم که تعدادی از بچهها در دانشگاههای معتبر، در عرصه سیاسی، به ناسزاگویی و بهکار بردن الفاظ رکیک پرداختند، حتی برای ما که تحولات اجتماعی و تغییرات ارزشی را رصد میکردیم، به لحاظ اینکه این الفاظ با فرهنگ و ارزشهای سنتی ایرانی کاملا مغایرت داشت، واقعا شوکآور بود.
این روزها، به خصوص در مورد وقایع اخیر، شاهد هستیم متاسفانه برخی از افرادی که قرار است برای ساختن فرهنگ یک کشور و تربیت فرهنگی جوانان سیاستگذاری کنند، از فرهیختگی لازم برخوردار نیستند و الفاظی به کار میبرند که در شأن یک کنشگر سیاسی نبوده و آداب فرهنگی در آن رعایت نمیشود. مایه تأسف است که اینگونه افراد فاقد هرگونه تربیت گفتاری و کلامی هستند.
این نکته قابل تامل است؛ افرادی که دولت مورد نظرشان رای نیاورده، و مطابق عقایدشان رفتار نمیشود (بر سیاق برخی از خارج نشینان) استفاده از ادبیات ناپسند و ناسزاگویی را در پیش گرفتهاند.
امیدوارم رسانهها و همچنین افراد جامعه با وایرال نکردن و پیشگیری از انتشار این بیانات، از حریم اخلاقی جامعه حفاظت کنند.
@alirabiei_ir
این روزها، به خصوص در مورد وقایع اخیر، شاهد هستیم متاسفانه برخی از افرادی که قرار است برای ساختن فرهنگ یک کشور و تربیت فرهنگی جوانان سیاستگذاری کنند، از فرهیختگی لازم برخوردار نیستند و الفاظی به کار میبرند که در شأن یک کنشگر سیاسی نبوده و آداب فرهنگی در آن رعایت نمیشود. مایه تأسف است که اینگونه افراد فاقد هرگونه تربیت گفتاری و کلامی هستند.
این نکته قابل تامل است؛ افرادی که دولت مورد نظرشان رای نیاورده، و مطابق عقایدشان رفتار نمیشود (بر سیاق برخی از خارج نشینان) استفاده از ادبیات ناپسند و ناسزاگویی را در پیش گرفتهاند.
امیدوارم رسانهها و همچنین افراد جامعه با وایرال نکردن و پیشگیری از انتشار این بیانات، از حریم اخلاقی جامعه حفاظت کنند.
@alirabiei_ir
09.04.202520:10
🔻 هسته سخت نظام؛ امنیت ملی
✍️ علی ربیعی
"قسمت دوم"
۶- بر اساس تصور این افراد، در چنین مواقعی اقلیت وفادار به خیابان خواهند آمد. این جریان، عوامل سببساز حضور اعتراضی مردم در خیابانها (که خود بخشی از پدید آورندگان آن بودهاند) را به کلی نادیده میگیرند.
چنین روندی حتی در صورت وقوع، در دراز مدت آثار ضدامنیت ملی خواهد داشت.
۷- نکته قابل تامل این است که صاحبان اینگونه تفکر، اساسا خود را بینیاز از اقناع عمومی، ایجاد رضایت حداکثری و دوری از تعارض با جامعه میدانند.
سیاست ایجاد رضایت عامه، رفتن به سوی جلب اکثریت در مقابل تهدیدات حداکثری و رفتن به سمت اجرای سیاستهای رضایتبخش برای هسته سخت که میتواند تعارض با اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد، آثار ناخوشایندی را برای ثبات کشور پدید میآورد.
۸ - در چنین مواقعی نظامهای هوشمند، درست برعکس این دیدگاهها، سیاستهای زیر را در پیش میگیرند:
با بهکارگیری سیاستهای ترغیبی و اغنایی به گونهای که اکثریت جامعه از نسبت حکومت با خود احساس عدالت نمایند و بر اساس (نظریه عدالت Equity theory)، دادهها و ستادههای خود را با هر گروه و جریانی مقایسه نمایند، احساس رضایت حاصل شود. در اینصورت سیاستهای متکی بر خالص سازی جایگاهی نخواهد داشت و جامعه به خودی و غیر خودی و بیخودی! تقسیم نمیشود. امتیاز و سهمیهای خاص جامعه را پاره پاره نمیکند. اما نگاه کنید که در کشور ما، چگونه تعداد برون ایستادگان و بیرونماندگان به شکل روزافزون بیشتر و بیشتر میشود.
نظامهای سیاسی هوشمند با گسترش سیاستهای همزیستی مسالمتآمیز، به دنبال فصل مشترکی از هویتها، فرهنگها و طبقات اجتماعی حرکت میکنند؛ حتی زمینه حضور هموطنان و نخبگان مهاجر خود را در مشارکتهای اداری، اقتصادی، سیاسی و... فراهم میآورند.
بر اساس مطالعاتی که در کتاب «جامعهشناسی تحولات ارزشی» نیز منعکس کردهام، سه دسته از ارزشها در جامعه وجود دارند که پدید آورنده کنشهای اجتماعی هستند:
- ارزشهای رسمی که مورد نظر نظام سیاسی است،
- ارزشهای میان مردمی که در ترکیبی از عادات، سنن، فرهنگ دیرین و تاثیرات جهانی در میان مردم جاریست،
- ارزشهای مشترک؛ ارزشهایی که جامعه و حاکمیت در خصوص آنها اشتراک نظر دارند.
نظامهای هوشمند درصدد گسترش ارزشهای مشترک هستند. بنابر نظریه "ارزش-کنش"، هر چه بر ارزشهای خاصگرایانه تاکید شود، کنشهای تعارضی بیشتر میشود و صرفا در سایه گسترده بودن ارزشهای مشترک است که قوام جوامع بیشتر شده و امنیت ملی مستحکمتری تجربه خواهد شد.
گاهی اوقات می اندیشم اگر عدهای بنشینند، با توطئه و نقشه، با طراحیهای زیاد بخواهند یک نظام سیاسی را تهی کرده و به فروپاشی بکشانند فقط با نظریههای مبتنی بر تقسیم کردن و جداکردن جامعه و دیدگاههایی چون هسته سخت و .... میتوانند موفق شوند.
@alirabiei_ir
✍️ علی ربیعی
"قسمت دوم"
۶- بر اساس تصور این افراد، در چنین مواقعی اقلیت وفادار به خیابان خواهند آمد. این جریان، عوامل سببساز حضور اعتراضی مردم در خیابانها (که خود بخشی از پدید آورندگان آن بودهاند) را به کلی نادیده میگیرند.
چنین روندی حتی در صورت وقوع، در دراز مدت آثار ضدامنیت ملی خواهد داشت.
۷- نکته قابل تامل این است که صاحبان اینگونه تفکر، اساسا خود را بینیاز از اقناع عمومی، ایجاد رضایت حداکثری و دوری از تعارض با جامعه میدانند.
سیاست ایجاد رضایت عامه، رفتن به سوی جلب اکثریت در مقابل تهدیدات حداکثری و رفتن به سمت اجرای سیاستهای رضایتبخش برای هسته سخت که میتواند تعارض با اکثریت جامعه را به همراه داشته باشد، آثار ناخوشایندی را برای ثبات کشور پدید میآورد.
۸ - در چنین مواقعی نظامهای هوشمند، درست برعکس این دیدگاهها، سیاستهای زیر را در پیش میگیرند:
با بهکارگیری سیاستهای ترغیبی و اغنایی به گونهای که اکثریت جامعه از نسبت حکومت با خود احساس عدالت نمایند و بر اساس (نظریه عدالت Equity theory)، دادهها و ستادههای خود را با هر گروه و جریانی مقایسه نمایند، احساس رضایت حاصل شود. در اینصورت سیاستهای متکی بر خالص سازی جایگاهی نخواهد داشت و جامعه به خودی و غیر خودی و بیخودی! تقسیم نمیشود. امتیاز و سهمیهای خاص جامعه را پاره پاره نمیکند. اما نگاه کنید که در کشور ما، چگونه تعداد برون ایستادگان و بیرونماندگان به شکل روزافزون بیشتر و بیشتر میشود.
نظامهای سیاسی هوشمند با گسترش سیاستهای همزیستی مسالمتآمیز، به دنبال فصل مشترکی از هویتها، فرهنگها و طبقات اجتماعی حرکت میکنند؛ حتی زمینه حضور هموطنان و نخبگان مهاجر خود را در مشارکتهای اداری، اقتصادی، سیاسی و... فراهم میآورند.
بر اساس مطالعاتی که در کتاب «جامعهشناسی تحولات ارزشی» نیز منعکس کردهام، سه دسته از ارزشها در جامعه وجود دارند که پدید آورنده کنشهای اجتماعی هستند:
- ارزشهای رسمی که مورد نظر نظام سیاسی است،
- ارزشهای میان مردمی که در ترکیبی از عادات، سنن، فرهنگ دیرین و تاثیرات جهانی در میان مردم جاریست،
- ارزشهای مشترک؛ ارزشهایی که جامعه و حاکمیت در خصوص آنها اشتراک نظر دارند.
نظامهای هوشمند درصدد گسترش ارزشهای مشترک هستند. بنابر نظریه "ارزش-کنش"، هر چه بر ارزشهای خاصگرایانه تاکید شود، کنشهای تعارضی بیشتر میشود و صرفا در سایه گسترده بودن ارزشهای مشترک است که قوام جوامع بیشتر شده و امنیت ملی مستحکمتری تجربه خواهد شد.
گاهی اوقات می اندیشم اگر عدهای بنشینند، با توطئه و نقشه، با طراحیهای زیاد بخواهند یک نظام سیاسی را تهی کرده و به فروپاشی بکشانند فقط با نظریههای مبتنی بر تقسیم کردن و جداکردن جامعه و دیدگاههایی چون هسته سخت و .... میتوانند موفق شوند.
@alirabiei_ir
05.04.202509:11
🔻 چرایی ناکامی سیاستها و شعارهای سال
«قسمت دوم»
۱- سرمایه گذاری در صنایع بزرگ و تولیدات سرمایهبر:
حوزه نفت و گاز و معادن ایران از مهمترین حوزه های اقتصادی کشور به شمار می روند که اتفاقا سرمایه بر( از منظر مالی، تجهیزات، دانش نوین و ... ) هستند. لیکن باید توجه داشت که سرمایه گذاری در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و ... نیازمند سرمایه گذاری خارجی است. ایران تحت فشار تحریم های طولانی نتوانسته است پیشرفت لازم برای تامین تجهیزات به منظور استخراج و فراوری محصولات حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، معادن و ... را داشته باشد. در عین حال بسیاری از تجهیزات در این حوزه مستهلک شده و عدم سرمایه گذاری های جدید مانع از آن شده است که کشور بتواند از ظرفیت های خود در جهت تولید و رشد و پیشرفت استفاده نماید. بر اساس تخمین ها، بازیابی تولیدات صنعت نفت و گاز کشور نیازمند بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی است. این در حالی است که کشور تحت تحریم های شدید اقتصادی است و میزان سرمایه گذاری خارجی در سالهای اخیر به ۶ میلیارد دلار هم نرسیده است( حتی در سال ۴۰۱ به کمترین میزان در بیست سال اخیر رسید که ۶۸۷ میلیون دلار بود). به این ترتیب مهمترین چالش در سرمایه گذاری در صنایع بزرگ، تحریم های اقتصادی است. بدون رفع تحریم ها امکان جبران استهلاک فراگیر صورت گرفته در این صنایع، احیای این صنایع، و سرمایه گذاری مجدد و رشد تولید از این محل ناممکن است.
در این میان عدهای معتقدند که با وجود منابع مالی سرگردان داخلی، نیازی به سرمایهگذاری خارجی نیست. این نگاه سطحی است.اساسا علت اصلی گسترش سوداگری- کما اینکه بخش عمده رشد تولید ناخالص داخلی کشور در فصول مختلف در کشور مربوط به رشد در کالاهای واسطه ای بوده- این است که سرمایه های داخلی به سمت تولید نرفته است. باید توجه داشت که سرمایه داخلی زمانی به سمت تولید حرکت خواهد کرد که علاوه بر اعتماد به دولت ها، احساس امنیت، علایمی از بروز رونق و اطمینان کامل را فراهم کرده باشد. در این میان حضور سرمایه گذار خارجی یک شاخص اطمینان بخش برای سرمایه گذار داخلی نیز هست و فارغ از امکان سرمایه گذاری های مشترک و مکمل، سرمایه گذاری مستقل نیز از این امر تاثیر می پذیرد.
از سوی دیگر سرمایه گذاری برای تولید باید از خصوصیت داشتن مزیت رقابتی برخوردار شود. در جهان امروز یافتن مزیت رقابتی بدون دانش و تکنولوژی به ویژه در صنایع بزرگ و متوسط امکان پذیر نیست و سرمایه گذاری در این شرایط علاوه بر افزایش هزینه ها، کارایی ناچیزی را نیز حاصل می نماید. بنابراین دانش و تکنولوژی و ... عواملی هستند که در صورت بهبود روابط بین المللی و در کنار سرمایه گذاری ها در مقیاس بیرون از مرزها صورت خواهد گرفت.
۲. سرمایه گذاری در تولیدات کاربر:
در شرایط ابرچالش های اقتصادی مزمن کشور که شامل تورم، بیکاری، رکود،کاهش قدرت خرید، فقر و نابرابری، بهره وری پایین است، نمی توان صرفا به تولیدات سرمایه بر تمرکز داشت. در شرایطی که حدود 60 درصد از جمعیت در سن کار ایران در فعالیت های اقتصادی مشارکت ندارند، بیکاری جوانان، فارغ التحصیلان دانشگاهی و زنان، به طور متوسط بالای 20 درصد است و در شرایطی که بیش از دو میلیون نفر از جمعیت جوان کشور را نیت ها( افرادی که نه شاغل هستند، نه درس می خوانند و نه هیچ آموزشی می بینند) ، تشکیل می دهند، تمرکز صرف بر سرمایه های فیزیکی و مالی کفایت نمی کند، بلکه توجه به تولیدات کاربر و استفاده از الگوهای تولید اشتغال محور حایز اهمیت است. ( هر چند اشتغال محوری در دنیای جدید می تواند تعابیر جدیدی نیز به خود بگیرد).
بخشی از ظرفیت ها و مزیت های رقابتی در کشور در حوزه هایی است که کاربری بیشتری دارند. به عبارتی امکان ایجاد اشتغال در این صنایع بیشتر است و مشارکت مردم در تولید در این صنایع بالا است. در ایران با وجود مزیتهای فراوان در حوزههای کشاورزی، صنایع دستی، گردشگری و خدمات، مشارکت مردم در تولید بسیار پایین است. سیاستگذاری های مستمر در جهت تقویت اشتغال و تولید اشتغال محور در این صنایع نیز غالبا مبتنی بر ارایه تسهیلات بوده و منجر به نتایج قابل انتظار نشده است. این در حالی است که سرمایه گذاری در این بخش ها، می بایست سرمایه گذاری های چند بعدی باشد. به عبارتی جدای از سرمایه گذاری برای تامین تجهیزات و امکانات تولید، سرمایه گذاری لازم برای افزایش قابلیت ها و مهارت های نیروی کار، کارآفرینان و صاحبان کسب و کار در شناسایی مزیت های نسبی، شناسایی زنجیره های تولید، تکمیل زنجیره های تولید و پیاده سازی مدلهایی برای گسترش کسب و وکارها در اتصال به یکدیگر و اتصال به صنایع بزرگ با هدف رشد ارزش افزوده و تولید ناخالص منطقه ای و داخلی از جمله ضروریات سرمایه گذاری در صنایعی است که کاربری بیشتری دارند.
@alirabiei_ir
«قسمت دوم»
۱- سرمایه گذاری در صنایع بزرگ و تولیدات سرمایهبر:
حوزه نفت و گاز و معادن ایران از مهمترین حوزه های اقتصادی کشور به شمار می روند که اتفاقا سرمایه بر( از منظر مالی، تجهیزات، دانش نوین و ... ) هستند. لیکن باید توجه داشت که سرمایه گذاری در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و ... نیازمند سرمایه گذاری خارجی است. ایران تحت فشار تحریم های طولانی نتوانسته است پیشرفت لازم برای تامین تجهیزات به منظور استخراج و فراوری محصولات حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، معادن و ... را داشته باشد. در عین حال بسیاری از تجهیزات در این حوزه مستهلک شده و عدم سرمایه گذاری های جدید مانع از آن شده است که کشور بتواند از ظرفیت های خود در جهت تولید و رشد و پیشرفت استفاده نماید. بر اساس تخمین ها، بازیابی تولیدات صنعت نفت و گاز کشور نیازمند بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی است. این در حالی است که کشور تحت تحریم های شدید اقتصادی است و میزان سرمایه گذاری خارجی در سالهای اخیر به ۶ میلیارد دلار هم نرسیده است( حتی در سال ۴۰۱ به کمترین میزان در بیست سال اخیر رسید که ۶۸۷ میلیون دلار بود). به این ترتیب مهمترین چالش در سرمایه گذاری در صنایع بزرگ، تحریم های اقتصادی است. بدون رفع تحریم ها امکان جبران استهلاک فراگیر صورت گرفته در این صنایع، احیای این صنایع، و سرمایه گذاری مجدد و رشد تولید از این محل ناممکن است.
در این میان عدهای معتقدند که با وجود منابع مالی سرگردان داخلی، نیازی به سرمایهگذاری خارجی نیست. این نگاه سطحی است.اساسا علت اصلی گسترش سوداگری- کما اینکه بخش عمده رشد تولید ناخالص داخلی کشور در فصول مختلف در کشور مربوط به رشد در کالاهای واسطه ای بوده- این است که سرمایه های داخلی به سمت تولید نرفته است. باید توجه داشت که سرمایه داخلی زمانی به سمت تولید حرکت خواهد کرد که علاوه بر اعتماد به دولت ها، احساس امنیت، علایمی از بروز رونق و اطمینان کامل را فراهم کرده باشد. در این میان حضور سرمایه گذار خارجی یک شاخص اطمینان بخش برای سرمایه گذار داخلی نیز هست و فارغ از امکان سرمایه گذاری های مشترک و مکمل، سرمایه گذاری مستقل نیز از این امر تاثیر می پذیرد.
از سوی دیگر سرمایه گذاری برای تولید باید از خصوصیت داشتن مزیت رقابتی برخوردار شود. در جهان امروز یافتن مزیت رقابتی بدون دانش و تکنولوژی به ویژه در صنایع بزرگ و متوسط امکان پذیر نیست و سرمایه گذاری در این شرایط علاوه بر افزایش هزینه ها، کارایی ناچیزی را نیز حاصل می نماید. بنابراین دانش و تکنولوژی و ... عواملی هستند که در صورت بهبود روابط بین المللی و در کنار سرمایه گذاری ها در مقیاس بیرون از مرزها صورت خواهد گرفت.
۲. سرمایه گذاری در تولیدات کاربر:
در شرایط ابرچالش های اقتصادی مزمن کشور که شامل تورم، بیکاری، رکود،کاهش قدرت خرید، فقر و نابرابری، بهره وری پایین است، نمی توان صرفا به تولیدات سرمایه بر تمرکز داشت. در شرایطی که حدود 60 درصد از جمعیت در سن کار ایران در فعالیت های اقتصادی مشارکت ندارند، بیکاری جوانان، فارغ التحصیلان دانشگاهی و زنان، به طور متوسط بالای 20 درصد است و در شرایطی که بیش از دو میلیون نفر از جمعیت جوان کشور را نیت ها( افرادی که نه شاغل هستند، نه درس می خوانند و نه هیچ آموزشی می بینند) ، تشکیل می دهند، تمرکز صرف بر سرمایه های فیزیکی و مالی کفایت نمی کند، بلکه توجه به تولیدات کاربر و استفاده از الگوهای تولید اشتغال محور حایز اهمیت است. ( هر چند اشتغال محوری در دنیای جدید می تواند تعابیر جدیدی نیز به خود بگیرد).
بخشی از ظرفیت ها و مزیت های رقابتی در کشور در حوزه هایی است که کاربری بیشتری دارند. به عبارتی امکان ایجاد اشتغال در این صنایع بیشتر است و مشارکت مردم در تولید در این صنایع بالا است. در ایران با وجود مزیتهای فراوان در حوزههای کشاورزی، صنایع دستی، گردشگری و خدمات، مشارکت مردم در تولید بسیار پایین است. سیاستگذاری های مستمر در جهت تقویت اشتغال و تولید اشتغال محور در این صنایع نیز غالبا مبتنی بر ارایه تسهیلات بوده و منجر به نتایج قابل انتظار نشده است. این در حالی است که سرمایه گذاری در این بخش ها، می بایست سرمایه گذاری های چند بعدی باشد. به عبارتی جدای از سرمایه گذاری برای تامین تجهیزات و امکانات تولید، سرمایه گذاری لازم برای افزایش قابلیت ها و مهارت های نیروی کار، کارآفرینان و صاحبان کسب و کار در شناسایی مزیت های نسبی، شناسایی زنجیره های تولید، تکمیل زنجیره های تولید و پیاده سازی مدلهایی برای گسترش کسب و وکارها در اتصال به یکدیگر و اتصال به صنایع بزرگ با هدف رشد ارزش افزوده و تولید ناخالص منطقه ای و داخلی از جمله ضروریات سرمایه گذاری در صنایعی است که کاربری بیشتری دارند.
@alirabiei_ir
03.04.202508:33
🔻 من و لنگه جورابم
✍️ علی ربیعی
یکی شدن نوروز و ماه رمضان، برای ما شرایط خاصی را پدید میآورد:
اولا این که نمیدانم چرا اساسا روزهداری و ماه رمضان، در کشور ایران همراه با شادی و نشاط نبوده است. برخلاف تمامی کشورهای مسلمان که ماه مبارک رمضان تداعیگر نوعی نشاط و شادی اجتماعی به خصوص در ساعات افطار است، ما در کشور خود، چنین وضعیتی را شاهد نیستیم. حتی عید فطر هم که میبایست شادی بزرگ به همراه داشته باشد در جامعه ما چندان با شور و شعف برگزار نمیشود.
در این میان، به نظر میرسد همزمانی ماه رمضان با نوروز سبب شده از ویژگی طبیعی و ذاتی حلول سال جدید برای پدید آوردن شعف روحی و نشاط تحت تاثیر ماه رمضان، کاسته شود. در صورتیکه میتوانست از دومنظر، شادی مضاعف پدید آورد.
من تصور میکنم که ما شادی کردن را به خوبی نیاموختهایم و اساسا ساختن ابزارهایی برای شادی اجتماعی را تجربه نکردهایم، همچنین با توجه به نوع سیاستگذاریهای انجام شده فرهنگی، دانش و ابزار زیادی هم در این زمینه ایجاد نشده است؛ کافی است مروری کوتاه بر سیاستهای تولید برنامه در صدا و سیما انجام شود.
در ایام پایانی نوروز که ماه رمضان هم به اتمام رسیده، قصد سفری کوتاه کردم. با خود اندیشیدم چند روزی در خلوتی دلخواسته برای تکمیل برنامهها و عوض شدن حال و هوایم به نقطهای بروم، ساک سفر را بستم؛ چند تکه لباس، مقداری وسایل بهداشتی، مسواک و قرصهایم را در آن گذاشتم.
نمیدانم که چرا نمیتوانم هیچ تصمیمی بگیرم. اساسا به کجا بروم؟ کجا سفر کنم؟ قبلا سفر به تنهایی را دوست داشتم ولی در این ایام، رفتن تنها سفر کردن چقدر میتواند حال و هوای من را عوض کند؟
همینگونه که نگاهم بر روی ساک (که انگار با دهانی باز رو به من خمیازه میکشد) مانده است، فکر میکنم چگونه میتوان شاد بود؟
البته من به خوبی رابطه بین فقر و عدم رضایت از زندگی را میدانم، اما جوامع بسیاری در آمریکای جنوبی، آفریقا، در کشورهای آسیایی حتی افرادی در حاشیهنشینهای کشورهای اروپایی توانستهاند به رغم محرومیتهای اقتصادی، شادیآفرینی کنند.
در کش و قوس این افکار، از سر بیکاری، به تمیز کردن خانه که از قبل کاملا تمیز است، میپردازم. سراغ ماشین لباسشویی رفتم؛ ناگهان جرقهای از شادی در ذهنم زده شد. لنگه جورابی که چندی پیش گم کرده بودم به سقف ماشین لباسشویی چسبیده بود و ناخودآگاه حسی از شادی، لبخند بر لبم آورد!
یاد چند روز پیش افتادم؛ که در حال تعویض لباس، شلواری را که از مدتها قبل نپوشیده بودم برداشتم و در جیب آن چند تا صدهزار تومانی یافتم و خوشحال شدم . دارم میاندیشم چقدر با سادگی و با اتفاقات کوچک انسان شاد میشود.
با طعم خوب یک غذا، دیدار و گفتگو با یک رفیق، بوی بهشتی یک سیب، خواندن یک کتاب، شنیدن یک قطعه موسیقی، حل کردن یک جدول یا حتی پیدا کردن یک لنگه جوراب گم شده و خیلی چیزهای ساده میتوان رنگ شادی به چهره زندگی زد.
هنوز هم میتوانیم شادی بسازیم. با یک نگاه مهربان، با فشردن دست یک نیازمند، با یک تلفن به کسی که مدتهاست از او بیخبریم، با هدیه یک شاخه گل به همدیگر و..... میتوان لبخند آفرید.
@alirabiei_ir
✍️ علی ربیعی
یکی شدن نوروز و ماه رمضان، برای ما شرایط خاصی را پدید میآورد:
اولا این که نمیدانم چرا اساسا روزهداری و ماه رمضان، در کشور ایران همراه با شادی و نشاط نبوده است. برخلاف تمامی کشورهای مسلمان که ماه مبارک رمضان تداعیگر نوعی نشاط و شادی اجتماعی به خصوص در ساعات افطار است، ما در کشور خود، چنین وضعیتی را شاهد نیستیم. حتی عید فطر هم که میبایست شادی بزرگ به همراه داشته باشد در جامعه ما چندان با شور و شعف برگزار نمیشود.
در این میان، به نظر میرسد همزمانی ماه رمضان با نوروز سبب شده از ویژگی طبیعی و ذاتی حلول سال جدید برای پدید آوردن شعف روحی و نشاط تحت تاثیر ماه رمضان، کاسته شود. در صورتیکه میتوانست از دومنظر، شادی مضاعف پدید آورد.
من تصور میکنم که ما شادی کردن را به خوبی نیاموختهایم و اساسا ساختن ابزارهایی برای شادی اجتماعی را تجربه نکردهایم، همچنین با توجه به نوع سیاستگذاریهای انجام شده فرهنگی، دانش و ابزار زیادی هم در این زمینه ایجاد نشده است؛ کافی است مروری کوتاه بر سیاستهای تولید برنامه در صدا و سیما انجام شود.
در ایام پایانی نوروز که ماه رمضان هم به اتمام رسیده، قصد سفری کوتاه کردم. با خود اندیشیدم چند روزی در خلوتی دلخواسته برای تکمیل برنامهها و عوض شدن حال و هوایم به نقطهای بروم، ساک سفر را بستم؛ چند تکه لباس، مقداری وسایل بهداشتی، مسواک و قرصهایم را در آن گذاشتم.
نمیدانم که چرا نمیتوانم هیچ تصمیمی بگیرم. اساسا به کجا بروم؟ کجا سفر کنم؟ قبلا سفر به تنهایی را دوست داشتم ولی در این ایام، رفتن تنها سفر کردن چقدر میتواند حال و هوای من را عوض کند؟
همینگونه که نگاهم بر روی ساک (که انگار با دهانی باز رو به من خمیازه میکشد) مانده است، فکر میکنم چگونه میتوان شاد بود؟
البته من به خوبی رابطه بین فقر و عدم رضایت از زندگی را میدانم، اما جوامع بسیاری در آمریکای جنوبی، آفریقا، در کشورهای آسیایی حتی افرادی در حاشیهنشینهای کشورهای اروپایی توانستهاند به رغم محرومیتهای اقتصادی، شادیآفرینی کنند.
در کش و قوس این افکار، از سر بیکاری، به تمیز کردن خانه که از قبل کاملا تمیز است، میپردازم. سراغ ماشین لباسشویی رفتم؛ ناگهان جرقهای از شادی در ذهنم زده شد. لنگه جورابی که چندی پیش گم کرده بودم به سقف ماشین لباسشویی چسبیده بود و ناخودآگاه حسی از شادی، لبخند بر لبم آورد!
یاد چند روز پیش افتادم؛ که در حال تعویض لباس، شلواری را که از مدتها قبل نپوشیده بودم برداشتم و در جیب آن چند تا صدهزار تومانی یافتم و خوشحال شدم . دارم میاندیشم چقدر با سادگی و با اتفاقات کوچک انسان شاد میشود.
با طعم خوب یک غذا، دیدار و گفتگو با یک رفیق، بوی بهشتی یک سیب، خواندن یک کتاب، شنیدن یک قطعه موسیقی، حل کردن یک جدول یا حتی پیدا کردن یک لنگه جوراب گم شده و خیلی چیزهای ساده میتوان رنگ شادی به چهره زندگی زد.
هنوز هم میتوانیم شادی بسازیم. با یک نگاه مهربان، با فشردن دست یک نیازمند، با یک تلفن به کسی که مدتهاست از او بیخبریم، با هدیه یک شاخه گل به همدیگر و..... میتوان لبخند آفرید.
@alirabiei_ir
31.03.202517:44
🔻 نابرابری، رنجها و بحرانها
«قسمت اول»
تاریخ تحولات اقتصادی جهان همواره شرایطی را ایجاد کرده است که به دو نوع نابرابری در سطح جهان دامن زده است. جهان سومیها و به تعبیری کشورهای در حال توسعه با دو نوع نابرابری درونی و بیرونی زیست رنج آور داشته اند. موج اعتراضات و نگرانی هایی که طی دهه اخیر در سراسر کشورها شاهد هستیم نشان می دهد که با وجود تمام پیشرفتها، چیزی در جامعه جهانی درست کار نمی کند. فارغ از تمرکز بر محرک های مختلفی که مردم را به خیابان ها می کشاند، نا امیدی عمیق از رفع نابرابری ها یکی از دلایلی است که توسط متخصصان علوم اجتماعی و توسعه انسانی مطرح میشود.
جامعه ایران امروز به طور فزایندهای درگیر نابرابری است. لذا بنا به اهمیت موضوع، یادداشتی در خصوص موضوع ناترازی در عدالت، به همراه خانم ارغوان فرزین معتمد برای سالنامه اعتماد به رشته تحریر در آوردیم:
به تعبیر گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۹، درک دلایل نارضایتی های امروزی مستلزم نگاهی فراتر از درآمد، متوسط های جامعه و حتی فراتر از عصر حاضر است. هر چند به نظر می رسد دلیل اصلی این اعتراضات اقتصادی است، اما به تعبیر این گزارش، قدرت قهرمان اصلی داستان نابرابری است. قدرت معدودی از افراد؛ ناتوانی عده ای بسیار؛ و قدرت جمعی مردم برای مطالبه تغییر.
مروری بر وضعیت فقر و نابرابری در دهه اخیر درکشور نشان می دهد در دهه اخیر فقر هم گسترش و هم شدت پیدا کرده است. درصد افراد فقیر شهری و روستایی طی دهه اخیر رشد داشته و در پنج سال اخیر در مناطق شهری و روستایی به طور متوسط به ترتیب به حدود ۵۰ و ۳۵ درصد رسیده است. همچنین شدت فقر در مناطق شهری و روستایی نیز طی دهه اخیر افزایش داشته و در پنج سال اخیر به طور متوسط به ترتیب به ۳۵ و ۳۰ درصد رسیده است. ذکر این نکته ضروری است که از سال ۹۶، کشور با بحران های چندگانه ای همچون خروج ترامپ، حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله، پاندمی کوید-۱۹، مواجه شد که در این میان نزاع های سیاسی داخلی نیز تاثیرات روانی بسیاری در امید زدایی بر جای گذاشت.
می توان گفت بخشی از آنچه در سالهای اخیر و در پی اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸، عدم مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰و اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ شاهد بودیم ناشی از تحولات ارزشی، عدم تناسب سیاستهای اجتماعی با آن و بخش اعظم تر ناشی از نا امیدی از رفع نابرابری ها و سخت تر شدن بقا( به تعبیر مازلو) داشت. این نا امیدی چنان ریشه دوانده است که تقویت مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۳ را نیز با چالش جدی مواجه ساخت. در نهایت نیز مشارکت در حد انتظار نبود.
حل مسایل ایران امروز با توجه به در همتندیگی مسایل سیاست داخلی، خارجی، مسایل اجتماعی، و مشکلات اقتصادی بسیار پیچیده شده است. سرمایه اجتماعی افول داشته است. اعتمادسازی نیز بدون توجه به مطالبات اجتماعی و اقتصادی مردم، ایجاد فرصت های برابر برای همگان و بیشتر کردن زمینه های مشارکت اجتماعی و سیاسی قدرت ممکن نیست. به عبارتی نباید نگاه به ایجاد برابری صرفا معطوف به شاخص های اقتصادی نظیر درآمد و ... باشد. بلکه فراتر از ایجاد برابری در نیازهای پایه، باید به مقابله با منافع مستحکم شده بپردازد.
سیاستگذاری های معطوف به نابرابری در شرایطی که رقابت برای در دست داشتن قدرت به جای رقابت بر سر حل مسایل کشور به یک اولویت تبدیل شده، بسیار پیچیده است. در این شرایط پیچیده و در شرایطی که ترامپ در پی ایجاد فشارهای حداکثری است، بیش از آنکه به دنبال قدرت بیشتر در داخل باشیم، باید به فکر ایجاد وفاق و استفاده از قدرت به صورت هم افزا برای حل مسایل باشیم.
نمی توان صدای مردم را نشنید و به حل مسایل مردم پرداخت. نمی توان زمینه استفاده از ظرفیت سرمایه های کشور را فراهم ننمود و انتظار حل مسایل را داشت. مردم سرمایه اصلی ایران هستند.
عدم توجه به ظرفیت های مردمی و انتخابهای گزینشی در توزیع قدرت و فرصت سبب می شود نشانه هایی از امید هم که به دنبال رای صندوق ۱۴۰۳ نمایان شده بود، بی رنگ شود. در چنین شرایطی توجه به موارد زیر ضروری است:
در چنین شرایطی، نه تنها ضروری است که برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها معطوف به از بین بردن نابرابری در قابلیت های اساسی نظیر آموزش و سلامت باشد، بلکه می بایست در مسیر از بین بردن نسل جدید نابرابری ها مانند دسترسی به فناوری های پیشرفته، دسترسی به آموزش های پیشرفته اقدام نمود.
باید توجه داشت که تحریم ها به طور جدی منجر به ناتراز کردن زمین بازی اقتصاد بر علیه گروه های اجتماعی متعدد عمل کرده است. اقتصاد تحریمی زمینه ساز بزرگ نابرابری در سالهای اخیر بوده است. همچنانکه تحریم به عنوان دشمن شماره یک اقتصاد ایران باید رفع شود، حداقل در شرایط فعلی سیاست مقابله با فساد تحریم باید اتخاذ شود.
@alirabiei_ir
«قسمت اول»
تاریخ تحولات اقتصادی جهان همواره شرایطی را ایجاد کرده است که به دو نوع نابرابری در سطح جهان دامن زده است. جهان سومیها و به تعبیری کشورهای در حال توسعه با دو نوع نابرابری درونی و بیرونی زیست رنج آور داشته اند. موج اعتراضات و نگرانی هایی که طی دهه اخیر در سراسر کشورها شاهد هستیم نشان می دهد که با وجود تمام پیشرفتها، چیزی در جامعه جهانی درست کار نمی کند. فارغ از تمرکز بر محرک های مختلفی که مردم را به خیابان ها می کشاند، نا امیدی عمیق از رفع نابرابری ها یکی از دلایلی است که توسط متخصصان علوم اجتماعی و توسعه انسانی مطرح میشود.
جامعه ایران امروز به طور فزایندهای درگیر نابرابری است. لذا بنا به اهمیت موضوع، یادداشتی در خصوص موضوع ناترازی در عدالت، به همراه خانم ارغوان فرزین معتمد برای سالنامه اعتماد به رشته تحریر در آوردیم:
به تعبیر گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۹، درک دلایل نارضایتی های امروزی مستلزم نگاهی فراتر از درآمد، متوسط های جامعه و حتی فراتر از عصر حاضر است. هر چند به نظر می رسد دلیل اصلی این اعتراضات اقتصادی است، اما به تعبیر این گزارش، قدرت قهرمان اصلی داستان نابرابری است. قدرت معدودی از افراد؛ ناتوانی عده ای بسیار؛ و قدرت جمعی مردم برای مطالبه تغییر.
مروری بر وضعیت فقر و نابرابری در دهه اخیر درکشور نشان می دهد در دهه اخیر فقر هم گسترش و هم شدت پیدا کرده است. درصد افراد فقیر شهری و روستایی طی دهه اخیر رشد داشته و در پنج سال اخیر در مناطق شهری و روستایی به طور متوسط به ترتیب به حدود ۵۰ و ۳۵ درصد رسیده است. همچنین شدت فقر در مناطق شهری و روستایی نیز طی دهه اخیر افزایش داشته و در پنج سال اخیر به طور متوسط به ترتیب به ۳۵ و ۳۰ درصد رسیده است. ذکر این نکته ضروری است که از سال ۹۶، کشور با بحران های چندگانه ای همچون خروج ترامپ، حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله، پاندمی کوید-۱۹، مواجه شد که در این میان نزاع های سیاسی داخلی نیز تاثیرات روانی بسیاری در امید زدایی بر جای گذاشت.
می توان گفت بخشی از آنچه در سالهای اخیر و در پی اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸، عدم مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰و اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ شاهد بودیم ناشی از تحولات ارزشی، عدم تناسب سیاستهای اجتماعی با آن و بخش اعظم تر ناشی از نا امیدی از رفع نابرابری ها و سخت تر شدن بقا( به تعبیر مازلو) داشت. این نا امیدی چنان ریشه دوانده است که تقویت مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۳ را نیز با چالش جدی مواجه ساخت. در نهایت نیز مشارکت در حد انتظار نبود.
حل مسایل ایران امروز با توجه به در همتندیگی مسایل سیاست داخلی، خارجی، مسایل اجتماعی، و مشکلات اقتصادی بسیار پیچیده شده است. سرمایه اجتماعی افول داشته است. اعتمادسازی نیز بدون توجه به مطالبات اجتماعی و اقتصادی مردم، ایجاد فرصت های برابر برای همگان و بیشتر کردن زمینه های مشارکت اجتماعی و سیاسی قدرت ممکن نیست. به عبارتی نباید نگاه به ایجاد برابری صرفا معطوف به شاخص های اقتصادی نظیر درآمد و ... باشد. بلکه فراتر از ایجاد برابری در نیازهای پایه، باید به مقابله با منافع مستحکم شده بپردازد.
سیاستگذاری های معطوف به نابرابری در شرایطی که رقابت برای در دست داشتن قدرت به جای رقابت بر سر حل مسایل کشور به یک اولویت تبدیل شده، بسیار پیچیده است. در این شرایط پیچیده و در شرایطی که ترامپ در پی ایجاد فشارهای حداکثری است، بیش از آنکه به دنبال قدرت بیشتر در داخل باشیم، باید به فکر ایجاد وفاق و استفاده از قدرت به صورت هم افزا برای حل مسایل باشیم.
نمی توان صدای مردم را نشنید و به حل مسایل مردم پرداخت. نمی توان زمینه استفاده از ظرفیت سرمایه های کشور را فراهم ننمود و انتظار حل مسایل را داشت. مردم سرمایه اصلی ایران هستند.
عدم توجه به ظرفیت های مردمی و انتخابهای گزینشی در توزیع قدرت و فرصت سبب می شود نشانه هایی از امید هم که به دنبال رای صندوق ۱۴۰۳ نمایان شده بود، بی رنگ شود. در چنین شرایطی توجه به موارد زیر ضروری است:
در چنین شرایطی، نه تنها ضروری است که برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها معطوف به از بین بردن نابرابری در قابلیت های اساسی نظیر آموزش و سلامت باشد، بلکه می بایست در مسیر از بین بردن نسل جدید نابرابری ها مانند دسترسی به فناوری های پیشرفته، دسترسی به آموزش های پیشرفته اقدام نمود.
باید توجه داشت که تحریم ها به طور جدی منجر به ناتراز کردن زمین بازی اقتصاد بر علیه گروه های اجتماعی متعدد عمل کرده است. اقتصاد تحریمی زمینه ساز بزرگ نابرابری در سالهای اخیر بوده است. همچنانکه تحریم به عنوان دشمن شماره یک اقتصاد ایران باید رفع شود، حداقل در شرایط فعلی سیاست مقابله با فساد تحریم باید اتخاذ شود.
@alirabiei_ir


21.04.202508:52
به نظرم کمترین اهتمام و حتی دانش لازم را برای سیاست گذاری معطوف به شادی داریم.
می شد و میشود برنامه برخاسته از متن جامعه مثل «فستیوال کوچه» را مدیریت و سامان داد.
دو قطبیسازی، آفت اینگونه موارد است . باید برای داشتن جامعه ای شاد و بدون تنش، رویههای درست را به کار گرفت.
@alirabiei_ir
می شد و میشود برنامه برخاسته از متن جامعه مثل «فستیوال کوچه» را مدیریت و سامان داد.
دو قطبیسازی، آفت اینگونه موارد است . باید برای داشتن جامعه ای شاد و بدون تنش، رویههای درست را به کار گرفت.
@alirabiei_ir
16.04.202505:05
هسته سخت نظام؛ امنیت ملی
@alirabiei_ir
@alirabiei_ir
09.04.202520:09
🔻 هسته سخت نظام؛ امنیت ملی
✍️ علی ربیعی
"قسمت اول"
در روزهای اخیر، به طور مکرر در خصوص خطر بیانگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح میشود.
در این یادداشت، برآنم که به چند نکته در خصوص خطرات مغایر امنیت ملی و انسجام اجتماعی این دیدگاه اشاره کنم:
۱- این نوع تحلیل، ناشی از نوعی تفکر و رویکرد است که بیشتر از سوی جریان و گروهی مطرح میشود که موجودیت و بقایشان در سیستم سیاسی و اجتماعی منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت بسیار بالای جامعه از کنش سیاسی است. در حقیقت بقای این جریان، محصول یاس و ناامیدی مردم از بهبود وضع جامعه و در نتیجه مشارکت سیاسی است. بنابر شواهد برآمده از سنجشهای معتبر و نیز یافتههای مطالعاتیام، این افراد حتی اساسا به هیچوجه اکثریت بالای دینداران طرفدار نظام سیاسی را نمایندگی نمیکنند. نگاه کنید نتایج نگرشسنجی در مورد حجاب و تفاوت دیدگاه معتقدین به حجاب با این گروه در مورد موافقت با برخوردهای فیزیکی و نیز تفاوت میزان رای مشارکتکنندگان در دو انتخابات اخیر مجلس و میزان رای مردم به این جریان؛ در صورتیکه تعداد افراد معتقد تفاوت فاحشی با میزان رای این افراد دارد.
۲- به یاد دارم در جریان فعالیتهای کارگری، یکی از همصحبتهای سیاسی دهه پنجاه من، به گروههای مارکسیستی پیوسته بود. با هم کتاب سفید رنگ «ژرژ پولیتسر» را میخواندیم. حضور او در گروههای چپ مارکسیستی با تحولات فکری زیادی همراه بود. از حزب توده به سمت چریکها گرایش پیدا کرد. زمانی به سازمان مائویستی «طوفان» پیوست و در نهایت سر از گروه «اشرف دهقان» درآورد. هفت هشت سالی از من بزرگتر بود. در اوایل دهه شصت، زندانی شد. بعدها به رسم رفاقت به دیدارش رفتم. از او پرسیدم: مگر در مارکسیسم چقدر اختلاف نظر وجود دارد که هر روز یک انشعاب جدید با یک جزوه قطور جدید تولید و دیگران را رویزیونیست میخوانید؟
او در کشاکش این فراز و نشیبها بسیار خسته و مسئلهدار به نظر میرسید. به من گفت: ببین رفیق قدیمی، ما اول برای رده سازمانی و انتخاب همخونه در خانههای تیمی دعوایمان میشود بعدا ایدئولوژی آن را مینویسیم.
من فکر میکنم القای این نوع تفکر از سوی برخی از افراد این جریان، رابطه مستقیم با بقایشان در ساختار قدرت دارد. بیش از آنکه این اظهارات برآمده از یک دلنگرانی ناب دینی باشد، ناشی از فلسفه وجودی و ایدئولوژی ماندگاری در ساخت قدرت است بدین معنا که اینگونه مواضع، بیشتر ایدئولوژی ماندگاری سیاسی است تا دلسوزی برای جامعه.
در بسیاری موارد دیدگاه این افراد با رهبران تئوریک انقلاب و پدران قانون اساسی در تعارض است.
۳- با تسلط این جریان بر حوزههای خاص فرهنگی و رسانهای در ایران، از بیش از یک دهه قبل، نظریهای به شکل قدرتمند قوام گرفته و هرچند به شکل صریح اعلام نشده اما در عمل به مرحله اجرا گذاشته شده است.
براین اساس، یک تئوری با این باور شکل گرفته که عملیات تحکیمی (اعم از اقناعی و ترغیبی) بر روی عدهای کم و تقویت این افراد به عنوان وفاداران به سیستم و نظام، راهحل حفظ امنیت ملی و حفظ نظام سیاسی است.
به نظرم این نظریه از وقتی قدرت گرفت که آرام آرام شکاف بین روش حکمرانی و آرای اکثریت جامعه شکل گرفت که خصوصا در انتخاباتها بیشتر نمایان شد. به علاوه برخی اعتراضات خیابانی، این شکاف را بیشتر نشان داد.
پیاده شدن این رویکرد، به طور واضحی در برنامههای صدا و سیمای یک دهه اخیر، قابل مشاهده است.
۴- معتقدم این خطرناکترین رویکرد برای حفظ امنیت ملی، ثبات و آینده نظام سیاسی در کشور است. چندی پیش در مورد «پدیده اقلیت چشمگیر» و فریبایی و فریبندگی آن نوشتم. اقلیت چشمگیر در یک رابطه مناسکی و خیابانی، نوعی فریبایی و فریبندگی در درون خود دارد.
۵- به طور کلی نظامهای سیاسی زمانی میتوانند موجودیت خود را حفظ کنند که براساس یک رضایت؛ مقبولیت و پذیرش عامه حداکثری جامعه را به دست آورده باشند. این نوع نسبت مردم با نظامهای سیاسی است که در درازمدت؛ ماندگاری، ثبات و حتی توسعه را ممکن میسازد، در غیر این صورت تهدیدها و خطرات زیر در پیشرو خواهد بود:
وقتی عموم جامعه با نارضایتی همراه شدند، گسترش سیاستهای مورد تاکید جریان پیشگفته از جمله قوانینی که تعارض با جامعه ایجاد میکنند به بهانه تامین خواسته هسته سخت؛ در میان مدت، احتمال نشان دادن نارضایتیها به اشکال مختلف و در نهایت در خیابانها را افزایش میدهد. این پیامد ضد امنیت ملی،حاصل از چنین رویکردی است.
@alirabiei_ir
✍️ علی ربیعی
"قسمت اول"
در روزهای اخیر، به طور مکرر در خصوص خطر بیانگیزگی و از دست رفتن هسته سخت و ارتباط آن با نظام سیاسی به شکل مستقیم و غیرمستقیم سخنانی مطرح میشود.
در این یادداشت، برآنم که به چند نکته در خصوص خطرات مغایر امنیت ملی و انسجام اجتماعی این دیدگاه اشاره کنم:
۱- این نوع تحلیل، ناشی از نوعی تفکر و رویکرد است که بیشتر از سوی جریان و گروهی مطرح میشود که موجودیت و بقایشان در سیستم سیاسی و اجتماعی منوط به عدم رضایت و قهر اکثریت بسیار بالای جامعه از کنش سیاسی است. در حقیقت بقای این جریان، محصول یاس و ناامیدی مردم از بهبود وضع جامعه و در نتیجه مشارکت سیاسی است. بنابر شواهد برآمده از سنجشهای معتبر و نیز یافتههای مطالعاتیام، این افراد حتی اساسا به هیچوجه اکثریت بالای دینداران طرفدار نظام سیاسی را نمایندگی نمیکنند. نگاه کنید نتایج نگرشسنجی در مورد حجاب و تفاوت دیدگاه معتقدین به حجاب با این گروه در مورد موافقت با برخوردهای فیزیکی و نیز تفاوت میزان رای مشارکتکنندگان در دو انتخابات اخیر مجلس و میزان رای مردم به این جریان؛ در صورتیکه تعداد افراد معتقد تفاوت فاحشی با میزان رای این افراد دارد.
۲- به یاد دارم در جریان فعالیتهای کارگری، یکی از همصحبتهای سیاسی دهه پنجاه من، به گروههای مارکسیستی پیوسته بود. با هم کتاب سفید رنگ «ژرژ پولیتسر» را میخواندیم. حضور او در گروههای چپ مارکسیستی با تحولات فکری زیادی همراه بود. از حزب توده به سمت چریکها گرایش پیدا کرد. زمانی به سازمان مائویستی «طوفان» پیوست و در نهایت سر از گروه «اشرف دهقان» درآورد. هفت هشت سالی از من بزرگتر بود. در اوایل دهه شصت، زندانی شد. بعدها به رسم رفاقت به دیدارش رفتم. از او پرسیدم: مگر در مارکسیسم چقدر اختلاف نظر وجود دارد که هر روز یک انشعاب جدید با یک جزوه قطور جدید تولید و دیگران را رویزیونیست میخوانید؟
او در کشاکش این فراز و نشیبها بسیار خسته و مسئلهدار به نظر میرسید. به من گفت: ببین رفیق قدیمی، ما اول برای رده سازمانی و انتخاب همخونه در خانههای تیمی دعوایمان میشود بعدا ایدئولوژی آن را مینویسیم.
من فکر میکنم القای این نوع تفکر از سوی برخی از افراد این جریان، رابطه مستقیم با بقایشان در ساختار قدرت دارد. بیش از آنکه این اظهارات برآمده از یک دلنگرانی ناب دینی باشد، ناشی از فلسفه وجودی و ایدئولوژی ماندگاری در ساخت قدرت است بدین معنا که اینگونه مواضع، بیشتر ایدئولوژی ماندگاری سیاسی است تا دلسوزی برای جامعه.
در بسیاری موارد دیدگاه این افراد با رهبران تئوریک انقلاب و پدران قانون اساسی در تعارض است.
۳- با تسلط این جریان بر حوزههای خاص فرهنگی و رسانهای در ایران، از بیش از یک دهه قبل، نظریهای به شکل قدرتمند قوام گرفته و هرچند به شکل صریح اعلام نشده اما در عمل به مرحله اجرا گذاشته شده است.
براین اساس، یک تئوری با این باور شکل گرفته که عملیات تحکیمی (اعم از اقناعی و ترغیبی) بر روی عدهای کم و تقویت این افراد به عنوان وفاداران به سیستم و نظام، راهحل حفظ امنیت ملی و حفظ نظام سیاسی است.
به نظرم این نظریه از وقتی قدرت گرفت که آرام آرام شکاف بین روش حکمرانی و آرای اکثریت جامعه شکل گرفت که خصوصا در انتخاباتها بیشتر نمایان شد. به علاوه برخی اعتراضات خیابانی، این شکاف را بیشتر نشان داد.
پیاده شدن این رویکرد، به طور واضحی در برنامههای صدا و سیمای یک دهه اخیر، قابل مشاهده است.
۴- معتقدم این خطرناکترین رویکرد برای حفظ امنیت ملی، ثبات و آینده نظام سیاسی در کشور است. چندی پیش در مورد «پدیده اقلیت چشمگیر» و فریبایی و فریبندگی آن نوشتم. اقلیت چشمگیر در یک رابطه مناسکی و خیابانی، نوعی فریبایی و فریبندگی در درون خود دارد.
۵- به طور کلی نظامهای سیاسی زمانی میتوانند موجودیت خود را حفظ کنند که براساس یک رضایت؛ مقبولیت و پذیرش عامه حداکثری جامعه را به دست آورده باشند. این نوع نسبت مردم با نظامهای سیاسی است که در درازمدت؛ ماندگاری، ثبات و حتی توسعه را ممکن میسازد، در غیر این صورت تهدیدها و خطرات زیر در پیشرو خواهد بود:
وقتی عموم جامعه با نارضایتی همراه شدند، گسترش سیاستهای مورد تاکید جریان پیشگفته از جمله قوانینی که تعارض با جامعه ایجاد میکنند به بهانه تامین خواسته هسته سخت؛ در میان مدت، احتمال نشان دادن نارضایتیها به اشکال مختلف و در نهایت در خیابانها را افزایش میدهد. این پیامد ضد امنیت ملی،حاصل از چنین رویکردی است.
@alirabiei_ir
05.04.202509:07
🔻 چرایی ناکامی سیاستها و شعارهای سال
«قسمت اول»
معمولا در ابتدای سال جدید، نامگذاری سال به درستی بر اساس نیازها و اولویتهای کشور صورت میگیرد. اما معمولا در پایان سال نتیجه مورد انتظار از نام در نظر گرفته شده برای آن سال محقق نمی شود. امسال سال «سرمایهگذاری و تولید» نام گرفته است. بیم آن می رود که «سرمایهگذاری و تولید»، بدون توجه به الزامات آن سرنوشتی همچون چشم انداز بیست ساله را پیدا کند و به جای هدفی دور اما دست یافتنی، به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شود. در این یادداشت که با همکاری خانم ارغوان فرزین معتمد، اقتصاددان، دلایل ساختاری، ناکارامدی سیستماتیک و نارسایی دانش و تکنولوژی مناسب کار و عوامل ساختاری پیچیده دیگر را کتمان نمی کند، بلکه این یادداشت بر آنست تا الزامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای تحقق سرمایه گذاری و تولید را مورد بررسی و واکاوی قرار داده است.
بدون تردید تولید یکی از ارکان مهم در رشد اقتصادی هر جامعه ای است. تولید باید بر پایه مزیتهای واقعی کشور شکل گیرد و سرمایهگذاریها—چه داخلی و چه خارجی— متناسب با این مزیتها هدایت شوند. در فقدان زمینه های تولید، سرمایه های مالی کشور خود تبدیل به عنصری ویرانگر شده و نابرابر افزا عمل می کند. سوداگری نتیجه محتوم چنین شرایطی است. امری که نتیجه آن خروج سرمایه از چرخه مولد اقتصاد، تورم افسار گسیخته، کاهش تولید، تشدید نابرابری و بروز چالشهای اقتصادی و اجتماعی خواهد بود؛ روندی که سالهاست در اقتصاد ایران تجربه میشود. واقعیت آن است که اقتصاد ایران، بیش از آنکه تولیدمحور باشد، گرفتار سازوکارهای سوداگرانه است.
تولید و سرمایهگذاری از منظر ساختاری
دیدگاه های نظری، کلاسیک و تجارب کشورهای تازه صنعتی شده نشان می دهد که تولید علاوه بر اینکه تابع عواملی نظیر سرمایه( اعم از سرمایه فیزیکی، مالی، انسانی، اجتماعی، ..)، نیروی کار و تکنولوژی است، نیازمند داشتن سهم مناسبی از بازار برای رشد تولید، داشتن سهم در تولید جهانی و در عین حال داشتن نام و نشان تجاری مطلوب( برندینگ) و شناخته شده و در مقیاس مصرف جهانی است.
اینکه سهم سرمایه، کار و تکنولوژی در تولید محصولات چقدر است و سرمایه گذاری ها برای تولید باید به سمت کدام شکل از تولید – تولیدات با کاربری بیشتر، سرمایه بری بیشتر، تکنولوژی محور- برود، بستگی به اولویت گذاری های اقتصادی دارد که خود تابعی از مزیت های نسبی و رقابتی، و در عین حال چالش های اقتصادی و اجتماعی کشور است.
بر خلاف دیدگاه هایی که تمرکز صرف بر تولیدات با سرمایه بری بالا و یا تولیدات با کاربری بالا دارند، نویسندگان معتقدند که با توجه به مزیت های نسبی موجود در کشور در کنار چالش ها، سرمایه گذاری در صنایع با سرمایه بری بالا، کاربری بالا و تکنولوژی محوری به صورت همزمان و ترکیبی ضروری است و نادیده انگاشتن سرمایه گذاری در هر یک از حوزه های تولیدی، مسیر رشد و تولید در کشور را با اختلال مواجه می سازد.
فضای اطمینان، پیش شرط سرمایه گذاری در تولید
سرمایهگذاری برای تولید نیازمند الزامات متعددی است که مهمترین آن ایجاد فضای امن برای سرمایه گذار است. در شرایط مخاطره و عدم اطمینان تمایل به سرمایه گذاری کاهش می یابد، چراکه بازدهی سرمایه با ریسک مواجه است. اصطلاحی بین سرمایهگذاران وجود دارد که سی درصد پول را به خارج از کشور انتقال دهید، سی درصد پول را به دلار و ارز و مسکن تبدیل کنید و با مابقی آن سرمایهگذاری کنید، از عدم اطمینان و نگرانی بابت بازدهی سرمایه گذاری ها نشات می گیرد. لذا اولین شرط سرمایهگذاری ایجاد شرایط اطمینان، پیشبینی آینده باثبات و چشمانداز آیندهای بهتر است.
بیثباتی در شاخصهای اقتصاد کلان، ریسکهای سیاسی و حکمرانی، ابهام در سیاستهای تجاری، مالیاتی و سرمایهگذاری، ضعف در نهادهای حقوقی و قضایی، ریسکهای ژئوپلیتیکی و بینالمللی و ابهام در مسیر تحولات فناورانه و مقررات زیستمحیطی همگی منجر به شکلگیری فضایی مبهم و ناپایدار میشوند که هزینه فرصت سرمایهگذاری را افزایش داده و بنگاهها را به تعویق یا اجتناب از سرمایهگذاری سوق میدهد.
برای تحقق این الزام، قطعا نیاز به اقدامات سیاسی است. وقتی سخن از این امر میشود که اقتصاد ایران امروز ، یک اقتصاد سیاسی است؛ این موضوع هم یکی از ابعاد آن است.
چالش ها و الزامات سرمایه گذاری و تولید در فضای نا اطمینانی
با توجه به موارد فوق، باید توجه داشت که ایران امروز در انواع سرمایه گذاری ها اعم از سرمایه بر، کاربر، مبتنی بر تکنولوژی و دانش ، صنایع بزرگ، کوچک و .... با چالشها و در عین حال الزامات بسیاری مواجه است:
@alirabiei_ir
«قسمت اول»
معمولا در ابتدای سال جدید، نامگذاری سال به درستی بر اساس نیازها و اولویتهای کشور صورت میگیرد. اما معمولا در پایان سال نتیجه مورد انتظار از نام در نظر گرفته شده برای آن سال محقق نمی شود. امسال سال «سرمایهگذاری و تولید» نام گرفته است. بیم آن می رود که «سرمایهگذاری و تولید»، بدون توجه به الزامات آن سرنوشتی همچون چشم انداز بیست ساله را پیدا کند و به جای هدفی دور اما دست یافتنی، به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شود. در این یادداشت که با همکاری خانم ارغوان فرزین معتمد، اقتصاددان، دلایل ساختاری، ناکارامدی سیستماتیک و نارسایی دانش و تکنولوژی مناسب کار و عوامل ساختاری پیچیده دیگر را کتمان نمی کند، بلکه این یادداشت بر آنست تا الزامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای تحقق سرمایه گذاری و تولید را مورد بررسی و واکاوی قرار داده است.
بدون تردید تولید یکی از ارکان مهم در رشد اقتصادی هر جامعه ای است. تولید باید بر پایه مزیتهای واقعی کشور شکل گیرد و سرمایهگذاریها—چه داخلی و چه خارجی— متناسب با این مزیتها هدایت شوند. در فقدان زمینه های تولید، سرمایه های مالی کشور خود تبدیل به عنصری ویرانگر شده و نابرابر افزا عمل می کند. سوداگری نتیجه محتوم چنین شرایطی است. امری که نتیجه آن خروج سرمایه از چرخه مولد اقتصاد، تورم افسار گسیخته، کاهش تولید، تشدید نابرابری و بروز چالشهای اقتصادی و اجتماعی خواهد بود؛ روندی که سالهاست در اقتصاد ایران تجربه میشود. واقعیت آن است که اقتصاد ایران، بیش از آنکه تولیدمحور باشد، گرفتار سازوکارهای سوداگرانه است.
تولید و سرمایهگذاری از منظر ساختاری
دیدگاه های نظری، کلاسیک و تجارب کشورهای تازه صنعتی شده نشان می دهد که تولید علاوه بر اینکه تابع عواملی نظیر سرمایه( اعم از سرمایه فیزیکی، مالی، انسانی، اجتماعی، ..)، نیروی کار و تکنولوژی است، نیازمند داشتن سهم مناسبی از بازار برای رشد تولید، داشتن سهم در تولید جهانی و در عین حال داشتن نام و نشان تجاری مطلوب( برندینگ) و شناخته شده و در مقیاس مصرف جهانی است.
اینکه سهم سرمایه، کار و تکنولوژی در تولید محصولات چقدر است و سرمایه گذاری ها برای تولید باید به سمت کدام شکل از تولید – تولیدات با کاربری بیشتر، سرمایه بری بیشتر، تکنولوژی محور- برود، بستگی به اولویت گذاری های اقتصادی دارد که خود تابعی از مزیت های نسبی و رقابتی، و در عین حال چالش های اقتصادی و اجتماعی کشور است.
بر خلاف دیدگاه هایی که تمرکز صرف بر تولیدات با سرمایه بری بالا و یا تولیدات با کاربری بالا دارند، نویسندگان معتقدند که با توجه به مزیت های نسبی موجود در کشور در کنار چالش ها، سرمایه گذاری در صنایع با سرمایه بری بالا، کاربری بالا و تکنولوژی محوری به صورت همزمان و ترکیبی ضروری است و نادیده انگاشتن سرمایه گذاری در هر یک از حوزه های تولیدی، مسیر رشد و تولید در کشور را با اختلال مواجه می سازد.
فضای اطمینان، پیش شرط سرمایه گذاری در تولید
سرمایهگذاری برای تولید نیازمند الزامات متعددی است که مهمترین آن ایجاد فضای امن برای سرمایه گذار است. در شرایط مخاطره و عدم اطمینان تمایل به سرمایه گذاری کاهش می یابد، چراکه بازدهی سرمایه با ریسک مواجه است. اصطلاحی بین سرمایهگذاران وجود دارد که سی درصد پول را به خارج از کشور انتقال دهید، سی درصد پول را به دلار و ارز و مسکن تبدیل کنید و با مابقی آن سرمایهگذاری کنید، از عدم اطمینان و نگرانی بابت بازدهی سرمایه گذاری ها نشات می گیرد. لذا اولین شرط سرمایهگذاری ایجاد شرایط اطمینان، پیشبینی آینده باثبات و چشمانداز آیندهای بهتر است.
بیثباتی در شاخصهای اقتصاد کلان، ریسکهای سیاسی و حکمرانی، ابهام در سیاستهای تجاری، مالیاتی و سرمایهگذاری، ضعف در نهادهای حقوقی و قضایی، ریسکهای ژئوپلیتیکی و بینالمللی و ابهام در مسیر تحولات فناورانه و مقررات زیستمحیطی همگی منجر به شکلگیری فضایی مبهم و ناپایدار میشوند که هزینه فرصت سرمایهگذاری را افزایش داده و بنگاهها را به تعویق یا اجتناب از سرمایهگذاری سوق میدهد.
برای تحقق این الزام، قطعا نیاز به اقدامات سیاسی است. وقتی سخن از این امر میشود که اقتصاد ایران امروز ، یک اقتصاد سیاسی است؛ این موضوع هم یکی از ابعاد آن است.
چالش ها و الزامات سرمایه گذاری و تولید در فضای نا اطمینانی
با توجه به موارد فوق، باید توجه داشت که ایران امروز در انواع سرمایه گذاری ها اعم از سرمایه بر، کاربر، مبتنی بر تکنولوژی و دانش ، صنایع بزرگ، کوچک و .... با چالشها و در عین حال الزامات بسیاری مواجه است:
@alirabiei_ir


03.04.202508:33
🔻 من و لنگه جورابم
@alirabiei_ir
@alirabiei_ir
28.03.202514:52
♦️جمعه نامه
🔻تحویل سال جدید با مردی تنها در غبار فراموشی
نمیدانم تنهایی این مرد خودخواسته بوده یا نه؛ اما آنچه در پس تنهاییاش به دست آورده دنیایی متفاوت است که در درونش بنا نهاده.
همه ما کم و بیش تجاربی از تنهایی داریم. مهم آن است که چگونه از درون آن، زندگی را دوباره برسازیم....
ابن گفتگو، خلاصهای از گفتگوی عیدانه یکساعته من با اوست.
@alirabiei_ir
🔻تحویل سال جدید با مردی تنها در غبار فراموشی
نمیدانم تنهایی این مرد خودخواسته بوده یا نه؛ اما آنچه در پس تنهاییاش به دست آورده دنیایی متفاوت است که در درونش بنا نهاده.
همه ما کم و بیش تجاربی از تنهایی داریم. مهم آن است که چگونه از درون آن، زندگی را دوباره برسازیم....
ابن گفتگو، خلاصهای از گفتگوی عیدانه یکساعته من با اوست.
@alirabiei_ir
18.04.202514:23
♦️ جمعه نامه شماره ۱۷
⭕️ آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید....
آدمهای زیادی در اطراف ما هستند که ما نه آنها را می بینیم ونه از داستانشان چیزی میدانیم.
در مواجهه با انسانها، این موضوع
آنجا قابل تاملتر میشود که درمییابیم هر فرد خروارها خاطره، امید و رنج را یا خود حمل میکند به خصوص کودکان رهاشده به دلیل فقر مالی و یا فرهنگی و یا افراد دارای معلولیت که دنیای بیرحمتری را تجربه میکنند.
در گفتگو با افراد دارای معلولیت، این دریافت را داشتم که معلولیت یا ناشی از مسائل ژنتیکی است و یا در نتیجه بیمسئولیتی و بیتوجهی اتفاق میافتد. در این میان نقش سیاستگذاریها در زمینه سلامت، تغذیه، زیستی، ایمنی و .... بسیار اثرگذار و تعیین کننده است.
بیایید با زیستی مسئولانه، آدمها را ببینیم، حرفشان را بشنویم و داستانشان را بدانیم تا بتوانیم نه تنها رنج را به دیگران تحمیل نکنیم بلکه در کاهش آلام و دردهای جسمی و روحیشان نقشی هرچند کوچک بیافرینیم.
@alirabiei_ir
⭕️ آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید....
آدمهای زیادی در اطراف ما هستند که ما نه آنها را می بینیم ونه از داستانشان چیزی میدانیم.
در مواجهه با انسانها، این موضوع
آنجا قابل تاملتر میشود که درمییابیم هر فرد خروارها خاطره، امید و رنج را یا خود حمل میکند به خصوص کودکان رهاشده به دلیل فقر مالی و یا فرهنگی و یا افراد دارای معلولیت که دنیای بیرحمتری را تجربه میکنند.
در گفتگو با افراد دارای معلولیت، این دریافت را داشتم که معلولیت یا ناشی از مسائل ژنتیکی است و یا در نتیجه بیمسئولیتی و بیتوجهی اتفاق میافتد. در این میان نقش سیاستگذاریها در زمینه سلامت، تغذیه، زیستی، ایمنی و .... بسیار اثرگذار و تعیین کننده است.
بیایید با زیستی مسئولانه، آدمها را ببینیم، حرفشان را بشنویم و داستانشان را بدانیم تا بتوانیم نه تنها رنج را به دیگران تحمیل نکنیم بلکه در کاهش آلام و دردهای جسمی و روحیشان نقشی هرچند کوچک بیافرینیم.
@alirabiei_ir
14.04.202519:34
اخیرا با اعضای انجمن جامعهشناسی در خانه اندیشمندان دیداری نوروزی داشتیم.
در این نشست، چند تن از اعضای انجمن پیرامون مسائل اجتماعی از دیدگاههای مختلف به بحث و بررسی پرداختند که با نگاه نقادانهای که رنگ و بوی سیاسی داشت، همراه بود.
من نیز یکی از پنج سخنران این نشست بودم و دیدگاه خودم را در خصوص مسئولیت جامعهشناسان در قبال جامعه مطرح کردم.
@alirabiei_ir
در این نشست، چند تن از اعضای انجمن پیرامون مسائل اجتماعی از دیدگاههای مختلف به بحث و بررسی پرداختند که با نگاه نقادانهای که رنگ و بوی سیاسی داشت، همراه بود.
من نیز یکی از پنج سخنران این نشست بودم و دیدگاه خودم را در خصوص مسئولیت جامعهشناسان در قبال جامعه مطرح کردم.
@alirabiei_ir


09.04.202518:57
امشب بخشی از مناظره مسعود نیلی و احسان خاندوزی (وزیر اقتصاد دولت سیزدهم) را دیدم.
در بحث جامعهشناسی سازمانها آموختهام که وقتی سازمانها و نیز دولتها با بحران دستاورد روبرو شوند دست به دو اقدام میزنند؛ آمارسازی برای پنهان کردن واقعیت و مطرح کردن دشمنان موهوم؛ نگاه کنید به طرح موضوع «مسببین وضع موجود» و دستاویز قرار دادن آن در مواقع مورد نیاز.
امروز، هرچه که هست، دولت پزشکیان، نارساییها را به زیر فرش جارو و پنهان نمیکند و به دنبال مقصر در گذشته نمیگردد بلکه عذرخواهی کرده و مسئولانه برخورد میکند.
میخواهم در پاسخ به آنانکه آمدن به پای صندوقهای رای را بیهوده تلقی کنند؛ بگویم اتفاقا تفاوت در همین چیزهای کوچک است. پزشکیان جامعه را به عقب نخواهد برد. سیاستهای درگیرانه را دنبال نخواهد کرد. مسئله اصلی او «مسئله مردم» است نه موضوعات مبهم و تعارضانگیز؛ نگاه پزشکیان به سیاست خارجی با اکثریت جامعه همسوست.
فرق میکند چه کسی در جایگاه تصمیمگیری باشد.
@alirabiei_ir
در بحث جامعهشناسی سازمانها آموختهام که وقتی سازمانها و نیز دولتها با بحران دستاورد روبرو شوند دست به دو اقدام میزنند؛ آمارسازی برای پنهان کردن واقعیت و مطرح کردن دشمنان موهوم؛ نگاه کنید به طرح موضوع «مسببین وضع موجود» و دستاویز قرار دادن آن در مواقع مورد نیاز.
امروز، هرچه که هست، دولت پزشکیان، نارساییها را به زیر فرش جارو و پنهان نمیکند و به دنبال مقصر در گذشته نمیگردد بلکه عذرخواهی کرده و مسئولانه برخورد میکند.
میخواهم در پاسخ به آنانکه آمدن به پای صندوقهای رای را بیهوده تلقی کنند؛ بگویم اتفاقا تفاوت در همین چیزهای کوچک است. پزشکیان جامعه را به عقب نخواهد برد. سیاستهای درگیرانه را دنبال نخواهد کرد. مسئله اصلی او «مسئله مردم» است نه موضوعات مبهم و تعارضانگیز؛ نگاه پزشکیان به سیاست خارجی با اکثریت جامعه همسوست.
فرق میکند چه کسی در جایگاه تصمیمگیری باشد.
@alirabiei_ir
04.04.202510:39
♦️جمعه نامه شماره ۱۵
مرور لحظههایی از سال ۱۴۰۳؛ روزهایی گاه تلخ و بسیاری هم شیرین در کنار هموطنانم
@alirabiei_ir
مرور لحظههایی از سال ۱۴۰۳؛ روزهایی گاه تلخ و بسیاری هم شیرین در کنار هموطنانم
@alirabiei_ir


02.04.202519:18
در آخرین سیل منطقه دشتیاری بلوچستان (در دولت سیزدهم)، پس از آنکه سیل خروشان آرام گرفت و آبها فرو نشست، در کنار خانههای تخریب شده و زمینهای گلآلودی که باز هم رو به خشکی میرفت و بیابان دوباره قلمرو خود را بیرحمانه پس میگرفت، گیاهی کوچک دیدم که سر از زمین برآورده بود. بیاختیار از آن عکس گرفتم. این گیاه کوچک برایم نمادی از زندگی دوباره و تلاش برای باقی ماندن در برابر مشکلات بود.
بار دیگر در ذهنم مرور کردم که بیتردید، در پس هر طغیان، آشوب و مشکلی همیشه روییدن و گشایشی هست.
در پایان هر نوروز با سنت سیزده بدر، رویش دوباره زیبایی در طبیعت و به بار نشستن دانههای امید به شکل شکوفه بر درختان را به جشن مینشینیم.
امسال، در پایان روز سیزدهم نوروز، برای همه، سالی پر از نیکویی و شادی آرزو میکنم.
@alirabiei_ir
بار دیگر در ذهنم مرور کردم که بیتردید، در پس هر طغیان، آشوب و مشکلی همیشه روییدن و گشایشی هست.
در پایان هر نوروز با سنت سیزده بدر، رویش دوباره زیبایی در طبیعت و به بار نشستن دانههای امید به شکل شکوفه بر درختان را به جشن مینشینیم.
امسال، در پایان روز سیزدهم نوروز، برای همه، سالی پر از نیکویی و شادی آرزو میکنم.
@alirabiei_ir
22.03.202521:52
🔻 شنبه روز بیحوصلگی...
✍ علی ربیعی
«قسمت دوم»
در ادامه راه، پیرمردی را دیدم که در کنار پیادهرو، از چوبهای قابهای شکسته شده برای خود کرسی برپا کرده بود و فال حافظ میفروخت. قابهایی که حتما روزگاری، جایگاه و خانه عکسهای خانوادگی یا تصاویر زیبای طبیعت بودهاند و امروز دیگر اثری از آن تصاویر نیست؛ شاید پاره شده و یا در گوشهای به دور افتادهاند و حال، بقایای همان قابها، چوبهای کرسی پیرمرد فالفروش شدهاند.
فال حافظهایی که پیرمرد میفروخت، به نظرم قدیمی و کهنه آمد. فالهای حافظی که سالهاست افراد را به دنبال خوشبختی و فهم از آینده به خود مشغول کرده است
.
کمی آنسوتر، مادر و دختری را دیدم که در مقابل ویترین یک فروشگاه ایستاده و غرق تماشا و نگاه خربدارانه به یک لباس بودند. لحظهای درنگ کردند، با پرسیدن و فهمیدن قیمت لباس، با نگاهی ناامید، سرشان را پایین انداخته و رفتند. حتما آن دخترک خودش را با شوق در آن لباس تصور کرده بود...
دیگر ساعت به شش و ده دقیقه رسیده بود که به آشفروشی رسیدم. صف آش، آنقدر طولانی بود که از خریدن و بردن آش منصرف شدم. گرسنه، به سمت خانه روان شدم. میروم تا روزیم از افطار را در جایی دیگر داشته باشم.
@alirabiei_ir
✍ علی ربیعی
«قسمت دوم»
در ادامه راه، پیرمردی را دیدم که در کنار پیادهرو، از چوبهای قابهای شکسته شده برای خود کرسی برپا کرده بود و فال حافظ میفروخت. قابهایی که حتما روزگاری، جایگاه و خانه عکسهای خانوادگی یا تصاویر زیبای طبیعت بودهاند و امروز دیگر اثری از آن تصاویر نیست؛ شاید پاره شده و یا در گوشهای به دور افتادهاند و حال، بقایای همان قابها، چوبهای کرسی پیرمرد فالفروش شدهاند.
فال حافظهایی که پیرمرد میفروخت، به نظرم قدیمی و کهنه آمد. فالهای حافظی که سالهاست افراد را به دنبال خوشبختی و فهم از آینده به خود مشغول کرده است
.
کمی آنسوتر، مادر و دختری را دیدم که در مقابل ویترین یک فروشگاه ایستاده و غرق تماشا و نگاه خربدارانه به یک لباس بودند. لحظهای درنگ کردند، با پرسیدن و فهمیدن قیمت لباس، با نگاهی ناامید، سرشان را پایین انداخته و رفتند. حتما آن دخترک خودش را با شوق در آن لباس تصور کرده بود...
دیگر ساعت به شش و ده دقیقه رسیده بود که به آشفروشی رسیدم. صف آش، آنقدر طولانی بود که از خریدن و بردن آش منصرف شدم. گرسنه، به سمت خانه روان شدم. میروم تا روزیم از افطار را در جایی دیگر داشته باشم.
@alirabiei_ir
17.04.202520:19
راه سعادت جامعه در افزایش ارزشهای مشترک است
@alirabiei_ir
@alirabiei_ir
11.04.202513:29
♦️جمعه نامه ۱۶
🔻با کودکانی که به جای بازیگوشی، سخت کوشی میکنند
اینان دورهی کودکی و نوجوانی را مانند هم سن وسالان خوددرک نمیکنند و گویی به یکباره بزرگ به دنیا آمدهاند.
از کودکی با طیف های مختلفی از این نوع کودکان مانوس بودم؛ اینان ایران آیندهاند.
ما دائما نیازمند بازنگری در سیاست گذاری های معطوف به کودک هستیم؛
البته نه با نگاه ترحمی، نه به عنوان یک سوژه؛ بلکه به عنوان کنشگر آنگونه که محیط خود را فهم میکند.
با آنان ساعاتی را به گفت و گو نشستم.
@alirabiei_ir
🔻با کودکانی که به جای بازیگوشی، سخت کوشی میکنند
اینان دورهی کودکی و نوجوانی را مانند هم سن وسالان خوددرک نمیکنند و گویی به یکباره بزرگ به دنیا آمدهاند.
از کودکی با طیف های مختلفی از این نوع کودکان مانوس بودم؛ اینان ایران آیندهاند.
ما دائما نیازمند بازنگری در سیاست گذاری های معطوف به کودک هستیم؛
البته نه با نگاه ترحمی، نه به عنوان یک سوژه؛ بلکه به عنوان کنشگر آنگونه که محیط خود را فهم میکند.
با آنان ساعاتی را به گفت و گو نشستم.
@alirabiei_ir
05.04.202509:15
🔻 چرایی ناکامی سیاستها و شعارهای سال
«قسمت سوم»
به عبارتی رشد تولید در این بخش نیازمند سرمایهگذاریهای کوچک، سبز، اجتماعمحور و مبتنی بر مدلهای اقتصاد محلی است، نگاه کنید که اقتصاد کاربرها از جمله گردشگری که می تواند بزرگترین صنایع کاربر باشد، چطور گرفتار سیاست های در هم تنیده از سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داخل شده که مانع از رشد آن است. یا اقتصاد کشاورزی، صنایع دستی و خدمات مولد که آنها هم برای رشد قابل توجه نیازمند حضور در بازارهای منطقه ای و گرفتار در سیاستهای رشد زدا هستند.
عمده چالش موجود در این قسمت عدم توجه به در هم تنیدگی و ارتباط بین صنایع مختلف در حوزه های مورد اشاره و استفاده از الگوهایی برای برقراری ارتباط بین این صنایع در راستای افزایش ضریب تکاثر در رشد تولید از یک سو و سیاستهای در هم تنیده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رشد زدا است.
۳. سرمایه گذاری در تولیدات با تکنولوژی بالا
عصر حاضر به عصر تکنولوژی و هوش مصنوعی مشهور است. تحولات و رشد سریع تکنولوژی تمام حوزه های اقتصادی اعم از بازار کار، تولید و صنایع را تحت الشعاع قرار می دهد. در مواجهه با تحولات پیش رو و به عبارتی گذار به دنیای هوش مصنوعی، سرمایه گذاری در فناوری های روز و استفاده از این فناوریها در بخشهای مختلف اقتصادی کشور ضرورت اجتناب ناپذیر است. این امر نیز مستلزم برقرار ارتباط با کشورهای مختلف و تبادل دانش است. تحریم های اقتصادی و محدودیت ها در ارتباطات بین المللی، استفاده از دانش و کارشناسان بین المللی، سرمایه های انسانی کشور در سایر کشورها و ... موانع جدی در سرمایه گذاری وتولید در این حوزه است. توسعه سرمایهگذاری در فناوریهای نوین از جمله هوش مصنوعی و تکنولوژیهای هایتک مستلزم سرمایهگذاری ترکیبی (داخلی و خارجی) و برقراری ارتباط علمی و صنعتی با جهان است. در این حوزه، انزوا به معنی عقبماندگی است.
۴. تولید در مقیاس بزرگ در کنار تولید در مقیاس کوچک
تولید در دنیای امروز، نه در مقیاس کوچک و نه با تکنولوژی قدیمی، قابل رقابت و سودآور نیست. صنایعی مانند پوشاک، کفش و دیگر تولیدات مصرفی، تنها در صورتی میتوانند در بازار رقابتی دوام بیاورند که بتوانند در مقیاس صنعتی و با فناوری روز نیز فعالیت کنند.
از سوی دیگر، تولید مدرن نیازمند دسترسی به تکنولوژی، برندینگ و بازارهای بینالمللی است. واردات تکنولوژی بدون ارتباط مؤثر با جهان ممکن نیست و برندینگ نیز فراتر از طراحی یک لوگو، نیازمند ساختار قیمتگذاری دقیق، شبکه توزیع حرفهای و شناخت طبقه های مختلف مشتریان است. یکی از دلایل جذابیت برندهای خارجی حتی در میان اقشار کمدرآمد، ترکیب هوشمندانه قیمت، کیفیت و هویت برند است. بنابراین، مشارکت با برندهای معتبر جهانی و تولید مشترک (Joint Venture) و متناسب با سلیقه، و طبقه های مختلف مشتریان در کشور میتواند راهکاری هوشمندانه برای ارتقای تولید ملی باشد.
۵. سیاستهایی در مسیر تغییر رفتار اقتصادی جامعه
در کنار موارد و چالش های ساختاری اشاره شده فوق، یکی از مهمترین موانع سرمایهگذاری در تولید در کشور مربوط به جهت گیری های سوداگرانه سرمایه های مردمی در اقتصاد ایران است. بخش قابلتوجهی از سرمایههای مردم، نه به سمت تولید، بلکه به سمت سوداگری در ارز، مسکن، طلا و حتی بازارهای ثانویه بورس میرود. بخشی از این رفتار اقتصادی متاثر از شرایط بی ثبات اقتصادی در کشور است. زمانی و به دنبال یکی از تحقیقات انجام شده توسط یک کارشناس بین المللی در کشور، بخشی از بیکاری کشور، بیکاری لوکس به شمار می رفت. این بیکاری از این جهت به وجود آمده که جمعیت در سن کار، رفتار سوداگرانه برای درآمدزایی را بر رفتار اقتصادی ترجیح می دهند. این رفتار اقتصادی در هم تنیده با سیاستهای کشور است. زمانیکه فرصت های سرمایه گذاری وجود ندارد، زمینه برای رانت های اقتصادی فراهم می شود، رفتار سوداگرانه نیز تشدید می شود. اما در عین حال این پدیده نهفقط ناشی از عدم اطمینان از شرایط اقتصادی که برخاسته از نوعی فرهنگ اقتصادی نیز است که باید با سیاستهای اقتصادی و اجتماعی همزمان اصلاح شود.
اگر قرار است تولید و سرمایهگذاری محقق شود، باید از دو مسیر به آن نزدیک شد: یکی سیاستگذاری کلان و ساختارسازی برای اطمینان، ثبات و ارتباط بینالمللی؛ و دیگری اصلاح رفتارهای اقتصادی جامعه و جهتدهی هوشمندانه به سرمایههای داخلی. بدون این دو، تولید نه سودآور خواهد بود و نه پایدار. و «سرمایهگذاری و تولید»، تنها بر سر در سال باقی خواهد ماند، نه در بطن اقتصاد کشور.
@alirabiei_ir
«قسمت سوم»
به عبارتی رشد تولید در این بخش نیازمند سرمایهگذاریهای کوچک، سبز، اجتماعمحور و مبتنی بر مدلهای اقتصاد محلی است، نگاه کنید که اقتصاد کاربرها از جمله گردشگری که می تواند بزرگترین صنایع کاربر باشد، چطور گرفتار سیاست های در هم تنیده از سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داخل شده که مانع از رشد آن است. یا اقتصاد کشاورزی، صنایع دستی و خدمات مولد که آنها هم برای رشد قابل توجه نیازمند حضور در بازارهای منطقه ای و گرفتار در سیاستهای رشد زدا هستند.
عمده چالش موجود در این قسمت عدم توجه به در هم تنیدگی و ارتباط بین صنایع مختلف در حوزه های مورد اشاره و استفاده از الگوهایی برای برقراری ارتباط بین این صنایع در راستای افزایش ضریب تکاثر در رشد تولید از یک سو و سیاستهای در هم تنیده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رشد زدا است.
۳. سرمایه گذاری در تولیدات با تکنولوژی بالا
عصر حاضر به عصر تکنولوژی و هوش مصنوعی مشهور است. تحولات و رشد سریع تکنولوژی تمام حوزه های اقتصادی اعم از بازار کار، تولید و صنایع را تحت الشعاع قرار می دهد. در مواجهه با تحولات پیش رو و به عبارتی گذار به دنیای هوش مصنوعی، سرمایه گذاری در فناوری های روز و استفاده از این فناوریها در بخشهای مختلف اقتصادی کشور ضرورت اجتناب ناپذیر است. این امر نیز مستلزم برقرار ارتباط با کشورهای مختلف و تبادل دانش است. تحریم های اقتصادی و محدودیت ها در ارتباطات بین المللی، استفاده از دانش و کارشناسان بین المللی، سرمایه های انسانی کشور در سایر کشورها و ... موانع جدی در سرمایه گذاری وتولید در این حوزه است. توسعه سرمایهگذاری در فناوریهای نوین از جمله هوش مصنوعی و تکنولوژیهای هایتک مستلزم سرمایهگذاری ترکیبی (داخلی و خارجی) و برقراری ارتباط علمی و صنعتی با جهان است. در این حوزه، انزوا به معنی عقبماندگی است.
۴. تولید در مقیاس بزرگ در کنار تولید در مقیاس کوچک
تولید در دنیای امروز، نه در مقیاس کوچک و نه با تکنولوژی قدیمی، قابل رقابت و سودآور نیست. صنایعی مانند پوشاک، کفش و دیگر تولیدات مصرفی، تنها در صورتی میتوانند در بازار رقابتی دوام بیاورند که بتوانند در مقیاس صنعتی و با فناوری روز نیز فعالیت کنند.
از سوی دیگر، تولید مدرن نیازمند دسترسی به تکنولوژی، برندینگ و بازارهای بینالمللی است. واردات تکنولوژی بدون ارتباط مؤثر با جهان ممکن نیست و برندینگ نیز فراتر از طراحی یک لوگو، نیازمند ساختار قیمتگذاری دقیق، شبکه توزیع حرفهای و شناخت طبقه های مختلف مشتریان است. یکی از دلایل جذابیت برندهای خارجی حتی در میان اقشار کمدرآمد، ترکیب هوشمندانه قیمت، کیفیت و هویت برند است. بنابراین، مشارکت با برندهای معتبر جهانی و تولید مشترک (Joint Venture) و متناسب با سلیقه، و طبقه های مختلف مشتریان در کشور میتواند راهکاری هوشمندانه برای ارتقای تولید ملی باشد.
۵. سیاستهایی در مسیر تغییر رفتار اقتصادی جامعه
در کنار موارد و چالش های ساختاری اشاره شده فوق، یکی از مهمترین موانع سرمایهگذاری در تولید در کشور مربوط به جهت گیری های سوداگرانه سرمایه های مردمی در اقتصاد ایران است. بخش قابلتوجهی از سرمایههای مردم، نه به سمت تولید، بلکه به سمت سوداگری در ارز، مسکن، طلا و حتی بازارهای ثانویه بورس میرود. بخشی از این رفتار اقتصادی متاثر از شرایط بی ثبات اقتصادی در کشور است. زمانی و به دنبال یکی از تحقیقات انجام شده توسط یک کارشناس بین المللی در کشور، بخشی از بیکاری کشور، بیکاری لوکس به شمار می رفت. این بیکاری از این جهت به وجود آمده که جمعیت در سن کار، رفتار سوداگرانه برای درآمدزایی را بر رفتار اقتصادی ترجیح می دهند. این رفتار اقتصادی در هم تنیده با سیاستهای کشور است. زمانیکه فرصت های سرمایه گذاری وجود ندارد، زمینه برای رانت های اقتصادی فراهم می شود، رفتار سوداگرانه نیز تشدید می شود. اما در عین حال این پدیده نهفقط ناشی از عدم اطمینان از شرایط اقتصادی که برخاسته از نوعی فرهنگ اقتصادی نیز است که باید با سیاستهای اقتصادی و اجتماعی همزمان اصلاح شود.
اگر قرار است تولید و سرمایهگذاری محقق شود، باید از دو مسیر به آن نزدیک شد: یکی سیاستگذاری کلان و ساختارسازی برای اطمینان، ثبات و ارتباط بینالمللی؛ و دیگری اصلاح رفتارهای اقتصادی جامعه و جهتدهی هوشمندانه به سرمایههای داخلی. بدون این دو، تولید نه سودآور خواهد بود و نه پایدار. و «سرمایهگذاری و تولید»، تنها بر سر در سال باقی خواهد ماند، نه در بطن اقتصاد کشور.
@alirabiei_ir


03.04.202514:38
شادی به همین سادگی!
@alirabiei_ir
@alirabiei_ir
31.03.202517:45
🔻 نابرابری، رنجها و بحرانها
«قسمت دوم»
معتقدیم نابرابری در سه بعد فرصت های اقتصادی، اجتماعی و توزیع قدرت قابل بررسی است و رفع آن بدون توجه به در هم تنیدگی این ابعاد ناممکن است. برای از بین بردن نابرابری در ثروت که موضوعی بسیار جدی است، بدون توجه به نابرابری در کسب قدرت و نابرابری های اجتماعی نمی توان اقدام کرد. سخن از وفاق به مثابه یک روش می تواند به منظور کاستن از نابرابری های قدرت عمل کند. در گام نخست با توزیع قدرت به کنشگران سیاسی مطرح و در گام دوم با بازکردن ساخت قدرت بر نخبگان جامعه و به تعبیری بیرون رانده شدگان تاریخی از قدرت.
باید بپذیریم که نظریه "ریشه اصلی اعتراضات در دنیا نا امیدی ناشی از شکاف های و نابرابری در قدرت و فرصت ها است"، در ایران نیز مفهوم دارد. بنابراین اقدام فوری در مسیر استفاده از ظرفیت های داخلی به دور از تنگ نظری، خصومت، رقابت های ناسالم و در جهت منافع ملی امری ضروری است. توجه داشته باشیم که تراز خود تحریمی ها و تحریم های بین المللی نتیجه ای جز ناترازی در برابری به دنبال نخواهد داشت.
@alirabiei_ir
«قسمت دوم»
معتقدیم نابرابری در سه بعد فرصت های اقتصادی، اجتماعی و توزیع قدرت قابل بررسی است و رفع آن بدون توجه به در هم تنیدگی این ابعاد ناممکن است. برای از بین بردن نابرابری در ثروت که موضوعی بسیار جدی است، بدون توجه به نابرابری در کسب قدرت و نابرابری های اجتماعی نمی توان اقدام کرد. سخن از وفاق به مثابه یک روش می تواند به منظور کاستن از نابرابری های قدرت عمل کند. در گام نخست با توزیع قدرت به کنشگران سیاسی مطرح و در گام دوم با بازکردن ساخت قدرت بر نخبگان جامعه و به تعبیری بیرون رانده شدگان تاریخی از قدرت.
باید بپذیریم که نظریه "ریشه اصلی اعتراضات در دنیا نا امیدی ناشی از شکاف های و نابرابری در قدرت و فرصت ها است"، در ایران نیز مفهوم دارد. بنابراین اقدام فوری در مسیر استفاده از ظرفیت های داخلی به دور از تنگ نظری، خصومت، رقابت های ناسالم و در جهت منافع ملی امری ضروری است. توجه داشته باشیم که تراز خود تحریمی ها و تحریم های بین المللی نتیجه ای جز ناترازی در برابری به دنبال نخواهد داشت.
@alirabiei_ir
22.03.202521:50
🔻 شنبه روز بیحوصلگی....
✍ علی ربیعی
«قسمت اول»
بعد از شبزندهداری و احیای شب قدر، ساعت حدود نه صبح شنبه از خواب برخاستم. چشمهایم را با این فکر گشودم که وقتی قرار نباشد جامعه و فرهنگ مهندسی شود، چقدر مردم به شکل طبیعی و هنرمندانه، شب قدر را قدر دانسته و در سفره هفتسین تحویل سالشان، سنتها را به زیبایی پاس داشتند. هم در پای سفره هفتسین و هم بر سجاده دعای شب قدرشان، حال خوب آرزو کردند.
از جا برخاستم و در شنبهای که اجبارا باید در خانه ماند، بیاختیار به یاد ترانهای با شعر شهریار قنبری و ترانهای با صدای گرم و حزنآلود فرهاد افتادم: "شنبه روز بدی بود، روز بیحوصلگی، وقت خوبی که میشد، غزلی تازه بگی..."
تصمیم گرفتم به بهشت زهرا بروم. در حین لباس پوشیدن، از پنجره، نگاهی به بیرون انداختم. باران شدیدی میآمد. منتظر ماندم تا تمام شود. اما باران همچنان با شدت ادامه یافت و در نهایت، من را از رفتن باز داشت.
با دلتنگی تمام، نشستم و سعی کردم تا یکی دو یادداشت عقبمانده را سامان دهم.
ساعت چهار بعدازظهر، با بیحوصلگی تشدید شده از خانه بیرون زدم. امروز حوصله تنهایی افطار کردن در خانه را نداشتم، با خود فکر کردم چه خوب است خودم را در رستورانی به یک کاسه آش، مهمان کنم.
در پیادهرو که به تنهایی قدم میزدم، زن و شوهری جوان با شناختن من، جلو آمدند و با هم گپو گفتی داشتیم. متعجب بودند که من چگونه تنها و بیمحافظ، پیاده روی میکنم... با خود اندیشیدم که آخر مگر ما چکارهایم که تصور اینکه فردی شبیه به من، بدون محافظ در خیابان باشد برای آنها سخت و مشکل است! فکر میکنم برخی افراد با محافظین و ماشینهای در اختیار، قیمت تمام شده مدیریتیشان ببن صد الی دویست میلیون تومان در ماه است. حتی دیدهام که برخی مدیران شرکتها هم حداقل دو ماشین با تعدادی راننده و محافظ در اختیار دارند.
به قدم زدن ادامه دادم، جلوتر، دختر و پسری جوان (نمیدانم نامزد بودند یا دوست) با هم راه میرفتند. دختر، پوششی بر سر نداشت، پسر که به من نزدیک شد و باب گفتگو را باز کرد، دختر آهسته از ما دور شد و عقبتر ایستاد؛ با مهربانی، حالش را پرسیدم و باز با خود اندیشیدم چه کردهایم که چنان انگارهای از ما ساخته شده که این دختر بخاطر پوششی که دارد واهمه دارد در کنار من بایستد! پسر از آینده ایران و احتمال جنگ سوال کرد. چند دقیقهای را به صحبت با هم پرداختیم.
اندکی جلوتر، مردی را دیدم که با حزن، بر تنبک میکوبید و با صدایی خسته و غمگین، ترانهای برای لقمهای نان، میخواند.
تقریبا روبروی مرد آوازخوان، از بلندگوهای تعبیه شده بر سازههای آنسوی میدان، نوحهای با صدای بلند پخش میشد.
در این گشت و گذار عصرگاهی، دختر و پسری را دوشادوش هم دیدم که مشخص بود از اهالی افغانستان هستند. به نظرم، آنها از نسل دوم افغانستانیهای مقیم ایران بودند. آنها هم با تحمل سختی دوری از وطنشان، در جستجوی آرامش و خوشی به اینجا پناه آوردهاند.
مصائب این افراد از یکسو و مشکلات ایران از سوی دیگر، تناقضی را برای سیاستگذاری به وجود آورده است. برخی سیاستگذاریها و بازکردن مرزها، سبب دامن زدن به نوعی دوقطبی در ایران شده است.
در ادامه مسیر به مردی تنها رسیدم که انگار تمام داراییاش دو کیسه بزرگ مشکی رنگ بود. تجربه ام می گفت نباید پنجاه سال بیشتر داشته باشد اما به هفتاد ساله ها میمانست. دوست داشتم کنارش بنشینم و با او گپ بزنم اما انگار حوصلهای برای همصحبتی نداشت. شاید به شکوه آرزوهای از دست رفتهاش میاندیشید، شاید هم روزگاری عاشقی کرده بود و حالا در رویای آن فرو رفته بود.
همان طور که به قدم زدن ادامه میدادم، زن و مردی میانسال با دیدن و شناختن من ایستادند. سلام و احوال پرسی کردیم و تبریک عید... از «وفاق» پرسیدند، از نگرانیهایشان و اینکه کاری به جلو نمیرود؛ حدود ده دقیقه در مورد اینکه کدام مسیر برای پیمودن صحیح است با هم صحبت کردیم؛ در یک استدلال حداقلی گفتم همین که به عقب برنمیگردیم جای شکر دارد. در مورد اینکه دولت کاری نمیکند که به مداخله رودررو با مردم بیانجامد هم چند دقیقهای صحبت کردیم.به آنها گفتم اگر بخواهیم تغییری ایجاد شود، چه باید کرد؟ آیا خیابان راه خوبی است؟ هردو قویا با خیابان مخالف بودند و آن را نه مفید و نه عملی میدانستند. بالاخره بعد از دقایق متمادی گفتگو، با هم به این نتیجه مشترک رسیدیم که با همه موانع، تنها راه همین است که از شدت مخالفتها کاست تا بتوان در کنار هم، قدمی حتی کوتاه رو به جلو برداشت.
@alirabiei_ir
✍ علی ربیعی
«قسمت اول»
بعد از شبزندهداری و احیای شب قدر، ساعت حدود نه صبح شنبه از خواب برخاستم. چشمهایم را با این فکر گشودم که وقتی قرار نباشد جامعه و فرهنگ مهندسی شود، چقدر مردم به شکل طبیعی و هنرمندانه، شب قدر را قدر دانسته و در سفره هفتسین تحویل سالشان، سنتها را به زیبایی پاس داشتند. هم در پای سفره هفتسین و هم بر سجاده دعای شب قدرشان، حال خوب آرزو کردند.
از جا برخاستم و در شنبهای که اجبارا باید در خانه ماند، بیاختیار به یاد ترانهای با شعر شهریار قنبری و ترانهای با صدای گرم و حزنآلود فرهاد افتادم: "شنبه روز بدی بود، روز بیحوصلگی، وقت خوبی که میشد، غزلی تازه بگی..."
تصمیم گرفتم به بهشت زهرا بروم. در حین لباس پوشیدن، از پنجره، نگاهی به بیرون انداختم. باران شدیدی میآمد. منتظر ماندم تا تمام شود. اما باران همچنان با شدت ادامه یافت و در نهایت، من را از رفتن باز داشت.
با دلتنگی تمام، نشستم و سعی کردم تا یکی دو یادداشت عقبمانده را سامان دهم.
ساعت چهار بعدازظهر، با بیحوصلگی تشدید شده از خانه بیرون زدم. امروز حوصله تنهایی افطار کردن در خانه را نداشتم، با خود فکر کردم چه خوب است خودم را در رستورانی به یک کاسه آش، مهمان کنم.
در پیادهرو که به تنهایی قدم میزدم، زن و شوهری جوان با شناختن من، جلو آمدند و با هم گپو گفتی داشتیم. متعجب بودند که من چگونه تنها و بیمحافظ، پیاده روی میکنم... با خود اندیشیدم که آخر مگر ما چکارهایم که تصور اینکه فردی شبیه به من، بدون محافظ در خیابان باشد برای آنها سخت و مشکل است! فکر میکنم برخی افراد با محافظین و ماشینهای در اختیار، قیمت تمام شده مدیریتیشان ببن صد الی دویست میلیون تومان در ماه است. حتی دیدهام که برخی مدیران شرکتها هم حداقل دو ماشین با تعدادی راننده و محافظ در اختیار دارند.
به قدم زدن ادامه دادم، جلوتر، دختر و پسری جوان (نمیدانم نامزد بودند یا دوست) با هم راه میرفتند. دختر، پوششی بر سر نداشت، پسر که به من نزدیک شد و باب گفتگو را باز کرد، دختر آهسته از ما دور شد و عقبتر ایستاد؛ با مهربانی، حالش را پرسیدم و باز با خود اندیشیدم چه کردهایم که چنان انگارهای از ما ساخته شده که این دختر بخاطر پوششی که دارد واهمه دارد در کنار من بایستد! پسر از آینده ایران و احتمال جنگ سوال کرد. چند دقیقهای را به صحبت با هم پرداختیم.
اندکی جلوتر، مردی را دیدم که با حزن، بر تنبک میکوبید و با صدایی خسته و غمگین، ترانهای برای لقمهای نان، میخواند.
تقریبا روبروی مرد آوازخوان، از بلندگوهای تعبیه شده بر سازههای آنسوی میدان، نوحهای با صدای بلند پخش میشد.
در این گشت و گذار عصرگاهی، دختر و پسری را دوشادوش هم دیدم که مشخص بود از اهالی افغانستان هستند. به نظرم، آنها از نسل دوم افغانستانیهای مقیم ایران بودند. آنها هم با تحمل سختی دوری از وطنشان، در جستجوی آرامش و خوشی به اینجا پناه آوردهاند.
مصائب این افراد از یکسو و مشکلات ایران از سوی دیگر، تناقضی را برای سیاستگذاری به وجود آورده است. برخی سیاستگذاریها و بازکردن مرزها، سبب دامن زدن به نوعی دوقطبی در ایران شده است.
در ادامه مسیر به مردی تنها رسیدم که انگار تمام داراییاش دو کیسه بزرگ مشکی رنگ بود. تجربه ام می گفت نباید پنجاه سال بیشتر داشته باشد اما به هفتاد ساله ها میمانست. دوست داشتم کنارش بنشینم و با او گپ بزنم اما انگار حوصلهای برای همصحبتی نداشت. شاید به شکوه آرزوهای از دست رفتهاش میاندیشید، شاید هم روزگاری عاشقی کرده بود و حالا در رویای آن فرو رفته بود.
همان طور که به قدم زدن ادامه میدادم، زن و مردی میانسال با دیدن و شناختن من ایستادند. سلام و احوال پرسی کردیم و تبریک عید... از «وفاق» پرسیدند، از نگرانیهایشان و اینکه کاری به جلو نمیرود؛ حدود ده دقیقه در مورد اینکه کدام مسیر برای پیمودن صحیح است با هم صحبت کردیم؛ در یک استدلال حداقلی گفتم همین که به عقب برنمیگردیم جای شکر دارد. در مورد اینکه دولت کاری نمیکند که به مداخله رودررو با مردم بیانجامد هم چند دقیقهای صحبت کردیم.به آنها گفتم اگر بخواهیم تغییری ایجاد شود، چه باید کرد؟ آیا خیابان راه خوبی است؟ هردو قویا با خیابان مخالف بودند و آن را نه مفید و نه عملی میدانستند. بالاخره بعد از دقایق متمادی گفتگو، با هم به این نتیجه مشترک رسیدیم که با همه موانع، تنها راه همین است که از شدت مخالفتها کاست تا بتوان در کنار هم، قدمی حتی کوتاه رو به جلو برداشت.
@alirabiei_ir
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 45
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.