Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
مدرسه تاریخ avatar

مدرسه تاریخ

Somayeh Abbasi
Ph.D., in Contemporary History of Iran.
Master of Social Studies.
مدرسه تاریخ جایی است، برای آنکه رویدادهای تاریخی را کمی متفاوت تر،با هم بخوانیم
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaJul 17, 2023
TGlist-ga qo'shildi
Apr 10, 2025

Rekordlar

10.04.202523:59
624Obunachilar
24.03.202523:59
100Iqtiboslar indeksi
22.04.202502:30
0Bitta post qamrovi
22.04.202502:30
0Reklama posti qamrovi
22.04.202502:30
0.00%ER
22.01.202523:59
0.00%ERR

مدرسه تاریخ mashhur postlari

Repost qilingan:
خانهٔ آگاهی avatar
خانهٔ آگاهی
24.03.202514:00
عنوان:
دوران رضاشاه: انسداد یا ابتکار؟

نوشته: #سمیه_عباسی-پژوهشگر تاریخ معاصر ایران
مقدمه:
یک انگاره‌ای که در ارتباط با دوران رضاشاه وجود دارد و به‌ شدت مورد تأکید منتقدین قرار گرفته، این مسئله است که استبداد سیاسی عصر رضاشاهی باعث توقف در مسیر دموکراسی خواهی ایرانیان شد. پرسش مهم این هست که آیا این استبداد سیاسی که طبیعتاً و به ‌واقع طبق فکت‌های تاریخی وجود داشت، باعث این مسئله شده بود که ما در جنبه‌های مختلف فکری هم دچار انسداد بشویم؟ و آیا اصلاً آنچه که در عصر مشروطه به عنوان آغاز تحول فکری در ایران از آن یاد می شود، تحولی بنیادین بود؟ یا میان پرده‌ای سطحی در مسیر انحطاط فکری چند صد سالۀ ایرانیان؟
برای پاسخ به این پرسش‌های بنیادین، ابتدا باید در نظر بگیریم که دوران رضاشاهی بر چه بستری فراهم شد و چه رویدادهایی زمینه‌ساز شکل‌گیری حکومت پهلوی بود. بعد از انقلاب مشروطه و مشخصاً بعداز مجلس دوم، که با اولتیماتوم روسیه، مسیر انحلال در راه مشروطه خواهی ایرانیان وقفه ایجاد کرد و بعد از آن، رویداد جنگ جهانی اول و اشغال ایران به‌وسیله‌ی کشورهای اصلی درگیر در جنگ، برای مردم ایران از نوع عام و خاص امنیت در اولیت قرار داشت نسبت به آزادی.

متن اصلی:
روشن‌فکران عصر مشروطه آن آرمان‌هایی را که با انقلاب مشروطه دنبال تحقق آن بودند، و حتی بخشی از آن ها در قانون اساسی مشروطه جای‌گیری شده بود، نتوانسته بودند محقق سازند و به این فرضیه و به این گذاره رسیده بودند که باید به نوعی ابتدا امنیت را برقرار کنند تا بتوانند آن اصلاحات مورد انتظار را به مرحله اجرا و نتیجه گیری برسانند. همین تفکر زمینه‌ساز به قدرت‌گیری فردی قدرتمند می شود. به واقع صرفاً کودتا یا حمایت خارجی دلیل اصلی به قدرت رسیدن پهلوی به‌عنوان شاه نبود، این فضای جامعه ایران بود که زمینه ساز این مساله شده بود و قدرت خارجی از این بستر استفاده کرد.

اگر در مطبوعات و خاطرات عصر مشروطه دوم به بعد نگاه کنید، به وفور داده‌هایی خواهید دید که از قدرت گیری فردی با مشت‌های آهنین برای برپایی دوباره امنیت حمایت می‌کنند. و این آرزوی عام و خاص جامعۀ ایران آن زمان بود. حتی در روایت‌های تاریخی هم این مسئله کودتا و پیشنهادش به گزینه‌هایی مثل تیمورتاش مثل مدرس و نصرت‌الدوله فیروز به نوعی ذکر شده که گویی جامعه تنها راه را دراین گزینه می دانسته است. یعنی جامعه ایران آماده این مسئله بود. خب به قدرت رسیدن سردار سپه و امنیتی که در کشور برقرار کرده بود باعث رضایت همگانی شده بود و همین مساله زمینه ساز تغییر نرم قدرت را نیز ایجاد کرد. رضاشاه حداقل تا سال‌های هزار و سیصد و سیزده- چهارده و به نوعی تا نیمه دوم حکومتش مورد حمایت مردم بود.

رضاشاه بر خلاف شاهان قبل‌از خودش و حکومت بعد از خودش، به جای سربه نیست کردن و قتل و اعدام بازماندگان حکومت قبلی، منهای موارد معدود که آن هم در نیمه دوم سلطنتش رخ داد، آمد و از جامعه الیت دوره قاجاری، از دولت‌مردان باتجربه و باسابقه‌ی دوره‌ی قاجاری برای برای انجام و پیاده سازی برنامه‌های اصلاحی استفاده کرد. شاید هم بتوان گفت این جامعه روشنفکران قاجاری بود که برای اصلاح بن بست رخ داده از ابزاری به نام رضاشاه استفاده کرد. زیرا اصلاحاتی که در دوره رضاشاه انجام شد، همان آرمان‌ها و همان برنامه‌های انقلاب مشروطه هست. این ویژگی رضاشاه؛ یعنی بد نبودن منش و روش او در بخورد با بازماندگان قاجاری حتی مورد تاکید و تقدیر احمد شاه قاجار در تبعید نیز بوده است. شاید قدرت گیری اولیه، اولین شاه پهلوی همراه با کودتا بود، اما چه در جریان کودتا چه در جریان تغییر حکومت، کمترین خشونت نسبت به دوره های قبل و بعد صورت گرفت، و زبان شاه زبان اجرای اوامری بود که بزرگان ایران عصر مشروطه خواهان پیاده سازی آن در جامعه ایران بودند.

در غیر دموکراتیک بودن حکومت رضا شاه هیچ شبهه ای وجود ندارد. اما منهای توجه به ضرورت زمانه ایران، باید به فضای جهانی نیز توجه داشت. در عصر حکومت وحشت هیتلرها، استالین‌ها، موسولونی‌ها، انتظار شاهی دموکرات در جامعه‌ای که در ذات مستبد پرور بود کمی آرمان گرایی غیر تاریخی است و به نظر زمان رضا شاه نه زمان انسداد فکری جامعه ایران، بلکه تکامل تجربه تاریخی آن در نوعی دیگر است و در بلند مدت این فرایند حتما به نفع ایران مدرن مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.

خانهٔ آگاهی را دنبال کنید:
یادداشت‌ها
| مستند-فیلم | یوتوب | اینستاگرام | پادکست | کانال نویسنده |
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.