Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
لیمو تلخ avatar

لیمو تلخ

لیموشیرین وقتی تلخ میشه یجوری تلخ میشه ک آدم باورش نمیشه تا یکم قبل تر شیرین بوده
همینطور آدم ها هم.
دندانپزشک🦷
مدرس کره ای🎐
مدرس بافتنی🧶
ناظر دقیق جزئیات زندگی✨
علاقمند به هنر🌻
هنر:
https://t.me/thelemonart
شعر:
https://t.me/ghafieoghalam
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaВер 05, 2020
TGlist-ga qo'shildi
Лют 17, 2025
Muxrlangan guruh

Rekordlar

21.04.202523:59
4.1KObunachilar
04.01.202523:59
0Iqtiboslar indeksi
17.04.202523:59
1.9KBitta post qamrovi
22.04.202514:08
0Reklama posti qamrovi
18.02.202523:59
15.59%ER
17.04.202523:59
46.12%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

لیمو تلخ mashhur postlari

20.04.202522:05
یکی بود یکی نبود
توی یه جنگل بزرگ یه خرسی بود به اسم زردک که خیلی تنها بود و زیر یه درخت کاج زندگی می‌کرد. بقیه ی خرس ها بخاطر اینکه رنگ بدنش قهوه ای نبود، مسخرش میکردن.
خونه ش از بقیه خرس ها دور بود و نمیتونست با اونا بره شکار.
یبار که تنهایی رفته بود به برکه، یدونه ماهی گرفت. همین که میخاست ماهی رو بذاره تو دهنش، ماهی گفت : تو رو خدا منو نخور. میدونم تو با بقیه خرس ها فرق داری و دوستت ندارن و مسخرت میکنن، اما اگه منو نخوری، بهت چیزی میدم که هیچ کدومشون نداشته باشن.
زردک یکم فکر کرد و گفت: چی بهم میدی؟
ماهی گفت چند شب قبل یدونه ستاره از آسمون افتاد توی برکه و من قایمش کردم. اون ستاره رو بهت میدم تا بذاری بالای سر درخت کاجت.
اونوقت دیگه شبا همیشه بالای سرت میدرخشه و نیازی نیست آتیش روشن کنی.
زردک قبول کرد و ماهی رو برگردوند توی برکه. ماهی هم رفت و ستاره رو گرفت به دهنش و داد به زردک.
زردک ستاره رو برداشت و رفت به سمت درخت کاج. بعدش ازش بالا رفت و ستاره رو روی بالا ترین شاخه گذاشت.
حالا خونه ‌ش خیلی قشنگ و پرنور شده بود و یواش یواش پرنده ها اومدن روی کاج آشیونه ساختن.
بعدش هم یه عالمه پروانه اومدن و رفتن و گرده افشانی کردن. چیزی نگذشت که خونه ی زردک شد پر از گل نرگس و پروانه و صدای پرنده.
بقیه ی خرس ها اما هنوز تو خونه های تاریکشون بودن و حسودیشون میشد.
تا اینکه یه شب خیلی هوا سرد شد و اونقدر بارون و باد بود که خرس ها نمیتونستن با آتیش خودشون رو گرم نگه دارن.
برای همین دسته جمعی رفتن پیش زردک تا ازش بخوان پیش ستاره ی اون بشینن تا گرم بشن.
زردک خیلی ازشون ناراحت بود اما چون دل خیلی مهربونی داشت بهشون گفت اگه پرنده هارو نترسونن، گلهای نرگس رو لگد نکنن و پروانه هارو له نکنن میتونن تا تموم شدن طوفان اونجا بمونن.
خرس ها هم قبول کردن و بجاش از غذاهایی که جمع کرده بودن به زردک دادن.
بعد از تموم شدن طوفان، زردک بهشون گفت که اگر میخوان میتونن کنارش بمونن. بقیه خرس ها هم قبول کردن و هر کدوم زیر یدونه کاج خونه کردن.
از اون به بعد دیگه حسابی با زردک دوست شدن و فهمیدن نباید آدما رو چون باهاشون فرق دارن مسخره و طرد کنن.

گنجیشک لالا
سنجاب لالا
شب شد دوباره
مهتاب لالا.
گیفت عروسی هم تیک خورد 👰‍♀
و شب بخیر✨

#کنج_آرزو
07.04.202510:51
یکی از غصه هام اینه که نکنه هم اتاقی/هم خونه م توی طرح بگه از بوی پارافين بدش میاد و نتونم شمع بسازم...
25.03.202511:01
پاسخ به یک سوال پرتکرار🎀

نه فقط این دوره، بلکه تمام 12 دوره ای که من آماده کردم :

1)عضویت توشون همیشگیه
2)رفع اشکالشون همیشگیه
3)هر موقع دوست داشتید میتونید شروع کنید


💌 بازم سوالی داشتید ازم بپرسید. یکم پی وی شلوغ شده اما حتما جواب میدم.
16.04.202509:47
تاریکم
فردا سراغ من بیا.
14.04.202512:18
دیگه مگه آدم از دنیا چی میخاد جز اینکه یه نفر اینو درموردش بگه؟ ✨
14.04.202511:25
خونه ت همیشه روشن و پرنور باشه✨
Repost qilingan:
مریخ avatar
مریخ
25.03.202520:22
لیموی عزیزم جوری درمورد هنر با عشق میگه و اونقدر قشنگ هنر رو توصیف میکنه که منی که از هنر فراری بودم ک هیچ علاقه ای به هنر نداشتم و همیشه برام کسل کننده بود ، در به در دنبال فرصتم تا هنر یاد بگیرم ! شاید قبل تر ها دغدغه ها و برنامه هام جور دیگه ای بود ، ولی حالا یکی از مهمترین اهدافم یادگرفتن هنر شده ! طوری که با اینکه هنوز تو مسیر هنر قدم نذاشتم ، ولی فکر بهش هم آرومم میکنه !
چند وقته چالش هنری ای نداشتم، برای همین دلم میخاد خودمو به چالش بکشم و اینبار، این خانم لیموتلخ رو ببافونم:))
25.03.202520:23
اگه ازم بپرسن وقتی احساس ناامیدی و پوچی میکنی، چی نجاتت میده، باید بگم که یکی از نجات دهنده ها شمایید و پیام هاتون :)
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.