Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 . avatar

𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 .

たどり着くまであきらめないから.
https://t.me/HarfinoBot?start=ephialtes

@Ch97Bc
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaMay 02, 2021
TGlist-ga qo'shildi
Sep 23, 2024

Rekordlar

26.01.202507:32
457Obunachilar
19.11.202423:59
100Iqtiboslar indeksi
06.04.202523:59
40Bitta post qamrovi
23.11.202423:59
36Reklama posti qamrovi
20.10.202423:59
33.33%ER
06.04.202523:59
10.53%ERR

𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 . mashhur postlari

29.03.202521:58
میدانستم ان فسون سرد برای این جسم به صبح نمیرسد. میدانستم جانِ صادق من با واپسين رمق هایش هم تا صبح ستاره دوام نمیاورد.
میدانستم اخرین نفس هایم، فرصت زمزمه غزل بعد را به من نمیدهد. میدانستم که دیدگان من، آن هنگام که اغوش به رسیدن پرندگان مهاجر گشوده بودم، زیر مرداب اشک هایش، تک تک پرندگان آزادی را زیر تیغ امواج خفت بار، دفن می‌کند و خود را به خون آزادی‌خواهانش آلوده میکند. میدانستم آخرین باریست که قلم مرا به تو، به تو که از نور برخاسته بودی و من در ستایش تاریکی از تو خدایی تیره خلق کرده بودم؛ وصل میکند. میدانستم وقتش است. میدانستم...
میدانستم وقت سرودن اخرین شعر است.
میدانستم در سرم، در این حجم غمناکِ پیوند خورده با اجبارِ قابل انطباق با منطق، این محدودهٔ واهی، این آورنده حزن برای جسم ناتوانم در ایستادن بر روی دو پایش مقابل اندوه، این ارمغان سپرده شده به این جسم از ابتدای پیدایش؛ روزی جان بیگناهم را خواهد گرفت.
حال به من بگویید، چگونه بر صحنه آن تئاتری بنگرم که تنها یک تماشاچی و یک هنرمند دارد. آنگاه که یگانه هنرمندش را جلوی دو چشمم از ایستادن محروم کردند، دو پایش را بریدند و با خونِ سرخش، دریایی ساختند تا بهر غرق نشدن، هنرمند کوچک من، پر پرواز گشاید و از ان مهلکه ای که ساخته بودند رخت خداحافظی بر تن کند. چگونه میتوانستم خود را در آن دریای سرخ رها سازم، هنگامه ای که میدانستم من، دیگر از مرگ به دست خودش دوری نمیکند. هنگامی که میدانستم تا اخرین نفس، خیره به من میماند و مطمئن میشود رسالتم را در تکه‌تکه کردن ایام برومندی‌مان در آن هنگام که یاد گرفته بود بایستد، خوب به فرجام رسانیدم.
همه چیز را رها کردم تا معبودم تو باشی، اما چرا حال تنها توصیفی از ابلیسِ زادهٔ تصوراتت، در صحفه آخر این کتاب‌ام؟
05.04.202520:40
06.04.202518:15
           ∩,,∩≡=-
          (˃‌‌𖥦 ˂‌  )-=-
          ⊂、⊂ヽ≡=-
           ⊂ー、_)≡=- 
06.04.202518:15
‌                  ∩,,∩
                (ˊ ᐞ ˋ‌ ๑ )
             ⊂(  ⊃     
              ⊂ーJ...
06.04.202518:15
‌‌ ‌ ‌  ‌ ݁   ⭐️   ݁     .      ݁     ݂  ݁ 🌙
‌‌  ‌ ‌   ‌ ‌ .     ∩,,∩∩,,,∩ .
‌ ‌‌ ‌  ‌ ݁   .   (。>ヮ<) ᵕ ᵔ˶ ) ݁    ݂
‌ ‌ ‌ ‌ 🌻    /⌒ づ⊂⌒ヽ   .   .
‌ ‌ ‌‌   ‌    ݂     ݁    ‌ 🤍 .     ݁    ݂
06.04.202518:15
𝛭e 𑄝ᥒ 𑜀y ᤐᥲy t𑄝 𝛨ᥙᩅᩛ 𝑌𑄝u :
30.03.202509:05
✖️ : این پست+ این پیام رو فور کنید تا بگم اولین xxx رو کجا و چند راند انجام میدید

To be join 825! 🙈
28.03.202522:10
"افسانه‌ها میگن همه توی آسمون یه ستاره دارن. ولی افسانه من فرق میکنه. سرنوشت من برام اینطور رقم‌ زد که ستاره من، پر نورترین و درخشان‌ترین ستاره، بجای آسمون روی زمین و بین بازوهام باشه."
Repost qilingan:
escape from red light. avatar
escape from red light.
05.04.202516:15
06.04.202512:36
128
29.03.202521:37
+++++++++
نوشته هاش و وایبش خیلی قشنگه
29.03.202521:36
اتفاقا الان داشتم دوباره پستاش رو نگاه میکردم و با خودم میگفتم چنل دیوید چقدر قشنگه واقعا
29.03.202521:34
میرید چنل فیوم؟
05.04.202520:33
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.