👑
👑
👑
سپاه فریدون چو آگه شدند
همه سوی آن راه بیره شدند
ز اسپان جنگی فرو ریختند
در آن جای تنگی برآویختند
همه بام و در مردم شهر بود
کسی کش ز جنگاوری بهر بود
همه در هوای فریدون بدند
که از درد ضحاک پرخون بدند
ز دیوارها خشت وز بام سنگ
به کوی اندرون تیغ و تیر و خدنگ
ببارید چون ژاله ز ابر سیاه
پئی را نبد بر زمین جایگاه
به شهر اندرون هر که برنا بدند
چه پیران که در جنگ دانا بدند
سوی لشکر آفریدون شدند
ز نیرنگ ضحاک بیرون شدند
خروشی برآمد ز آتشکده
که بر تخت اگر شاه باشد دده
همه پیر و برناش فرمان بریم
یکایک ز گفتار او نگذریم
نخواهیم بر گاه ، ضحاک را
مر آن اژدهادوش ِ ناپاک را
سپاهی و شهری به کردار کوه
سراسر به جنگ اندر آمد گروه
« یاران مهربان
روزگارتان نوروز و پیروز باد...
ما یک فهم هویتی دقیق شاهنامه سترگ عالیجناب فردوسی به ملیت خود بدهکاریم.
┄┅✿░⃟💚🤍♥️❃─═༅࿇࿇༅═─