11.03.202519:50
عشقم سرکار بود بهش نود دادم ولی..
مشاهده اعتراف
مشاهده اعتراف
11.03.202519:23
اعتراف میکنم بچه بودم با دخترعموم رفتیم تو اتاق آمپول بازی کنیم که...
مشاهده ادامه اعتراف
مشاهده ادامه اعتراف
11.03.202518:53
🔹صفحه اینستاگرام شرکت مایلیدی که به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، ویدیویی درباره تبعیضها علیه زنان در ایران منتشر کرده بود هم بسته شد.
🔴فیلمی که پیج مای لیدی بخاطرش مسدود شد.
👇👇👇👇
🔴فیلمی که پیج مای لیدی بخاطرش مسدود شد.
❤️ @tweet_Khabari
👇👇👇👇
11.03.202518:34
10.03.202522:27
بخونید عبرت بگیرید 👆👆
10.03.202521:09
🔹 دکمه جادویی آیفون!
👇👇👇👇
❤️ @tweet_Khabari
👇👇👇👇
11.03.202519:37
دخترا وقتی میرن لیزر....
مشاهده اعتراف
مشاهده اعتراف
11.03.202519:18
😐یه شب بانامزدم تو خونه تنها بودم بهم گفت برم حموم بعد بیام شیطونی کنیم وقتی رفت توحموم من لخت شدم دراز کشیدم روتخت یدفه دیدم در اتاق باز شد و بردار شوهرم...ادامه داستان


11.03.202518:52
🔹پزشکیان خطاب به ترامپ: حالا که تهدید میکنی، من اصلا نمیآیم با تو مذاکره کنم، هر غلطی میخواهی بکنی، بکن
👇👇👇👇
❤️ @tweet_Khabari
👇👇👇👇
11.03.202518:28
10.03.202522:23
عجب حرومزاده ای بوده دوست شوهرش😐


10.03.202519:40
🔹 سنگ قبر ۶۵۰ میلیون تومنی!!
👇👇👇👇
❤️ @tweet_Khabari
👇👇👇👇
11.03.202519:34
حدودا ۱۶-۱۷ سالم بود صبح دیدم همه خوابن روز تعطیل نمیدونم چرا به فکرم رسید برم وزن آلتمو اندازه بگیرم🤦♂ ترازوی آشپزخونه مادرمو برداشتم بردم اتاقم، و مشغول اندازه گیری بودم که یکدفعه … مشاهده اعتراف 🔞
11.03.202519:14
#اعتراف
سلام دخترم ۱۸
من یه مدت باشگاه میرفتم بعد مربیمون ب من چشم داشت یه روز بهم گف فردا ساعت ۳ جلو در باشگاه باش در صورتی ک ما فرداش اصن کلاس نداشتیم منم پا شدم رفتم وقتی رسیدم در باشگاه بسته بود بعد این زنه رسید گف بیا سوار شو امروز مسابقه س تو یه باشگاه دیگ میبرمت بعد منو جلو پیش خودش نشوند شیشه هاشم دودی بود رفت پارک کرد یه گوشه گف یا میزاری دستاتو ببندم یا میکشمت منمگذاشتم هم دستم هم پامو بست لباسمو کشید بالا و ... ادامه داستان
سلام دخترم ۱۸
من یه مدت باشگاه میرفتم بعد مربیمون ب من چشم داشت یه روز بهم گف فردا ساعت ۳ جلو در باشگاه باش در صورتی ک ما فرداش اصن کلاس نداشتیم منم پا شدم رفتم وقتی رسیدم در باشگاه بسته بود بعد این زنه رسید گف بیا سوار شو امروز مسابقه س تو یه باشگاه دیگ میبرمت بعد منو جلو پیش خودش نشوند شیشه هاشم دودی بود رفت پارک کرد یه گوشه گف یا میزاری دستاتو ببندم یا میکشمت منمگذاشتم هم دستم هم پامو بست لباسمو کشید بالا و ... ادامه داستان
Repost qilingan:
اخبار فوری | توییت خبری



11.03.202518:42
+پینترست ؟؟؟
- نه مگه کسخلم؟؟؟ تو همین ربات عکس سرچ میکنم و دانلود میکنم:
@Wall_RangiBot
- نه مگه کسخلم؟؟؟ تو همین ربات عکس سرچ میکنم و دانلود میکنم:
@Wall_RangiBot
11.03.202518:18
فیلم +18 آرام زن سپهر 👄
مشاهده فیلم
مشاهده فیلم
10.03.202522:10
⛔️داستان تجاوز به ستاره
شب جمعه بود با شوهرم رفتیم دریاچه چیتگر(تهران) که براش تولد بگیرم و چند تا از دوستامم دعوت کردم.اونشب واقعا به خودم رسیده بودم.دوست شوهرم رضا که مجرد بود و شوهرم خیلی بهش اعتماد داشت از اول تا آخر نگاش به من بود نگاهش خیلی اذیتم میکرد.مراسم که تموم شد هر چی ماشینو استارت زدیم روشن نشد و شوهرم گفت آقا رضا اگه زحمتی نیست شما خانومم و شایان(پسرم)رو ببرید خونه تا ماشین درست بشه خیلی دیر میشه.تا میخواستم بگم نه منم همینجا هستم که دیدم رضا ماشینشو روشن کرده و گفت: ستاره خانوم بفرماید...چند دقیقه ای که توو مسیر بودیم یه مرتبه رضا نگه داشت و اومد در عقب و باز کرد و گفت خب حالا...😱❤️
ادامه ی داستان ➡️
شب جمعه بود با شوهرم رفتیم دریاچه چیتگر(تهران) که براش تولد بگیرم و چند تا از دوستامم دعوت کردم.اونشب واقعا به خودم رسیده بودم.دوست شوهرم رضا که مجرد بود و شوهرم خیلی بهش اعتماد داشت از اول تا آخر نگاش به من بود نگاهش خیلی اذیتم میکرد.مراسم که تموم شد هر چی ماشینو استارت زدیم روشن نشد و شوهرم گفت آقا رضا اگه زحمتی نیست شما خانومم و شایان(پسرم)رو ببرید خونه تا ماشین درست بشه خیلی دیر میشه.تا میخواستم بگم نه منم همینجا هستم که دیدم رضا ماشینشو روشن کرده و گفت: ستاره خانوم بفرماید...چند دقیقه ای که توو مسیر بودیم یه مرتبه رضا نگه داشت و اومد در عقب و باز کرد و گفت خب حالا...😱❤️
ادامه ی داستان ➡️


10.03.202519:40
🔹 برای تماشای ماه خونین آماده باشید!
👇👇👇👇
❤️ @tweet_Khabari
👇👇👇👇
11.03.202519:27
#اعتراف
خونه نامزدم بودم شب بخیر گفتیم ورفتیم
تو اتاق.نامزدم عادت داره شبا کلا لخت میخوابه..منم لباسامو دراورده بودم و زیرپتو خزیدم هنوز به دیقه نکشید…😐🔞مشاهده اعتراف
خونه نامزدم بودم شب بخیر گفتیم ورفتیم
تو اتاق.نامزدم عادت داره شبا کلا لخت میخوابه..منم لباسامو دراورده بودم و زیرپتو خزیدم هنوز به دیقه نکشید…😐🔞مشاهده اعتراف
11.03.202519:06
ناصر آقا راننده اسنپ بود و چند دفعه ای باهاش برا خریدو کارهای دیگم بیرون رفته بودم و بهش اعتماد کردم.
تا اینکه یه روز دخترم نفس که 16سالشه خواست از خونمون خیابون طبرسی(مشهد)بره موجهای آبی زنگ زدم به ناصر آقا اگه زحمتی نیست نفس رو برسونید موج های آبی،بعد نیم ساعت نفس با ناصر آقا رفت سمت موج های آبی،ساعت نه شب بود زنگ زدم به نفس گوشیش در دسترس نبود خیلی نگرانش شده بودم،ساعت دوازده شب نفس پیام داد که مامان یه چیزی بهت میگم نگران نشی و به باباهم چیزی نگی،گفتم دختر خبر مرگت معلوم هست کجایی؟گفت مامان من...... ادامه داستان
تا اینکه یه روز دخترم نفس که 16سالشه خواست از خونمون خیابون طبرسی(مشهد)بره موجهای آبی زنگ زدم به ناصر آقا اگه زحمتی نیست نفس رو برسونید موج های آبی،بعد نیم ساعت نفس با ناصر آقا رفت سمت موج های آبی،ساعت نه شب بود زنگ زدم به نفس گوشیش در دسترس نبود خیلی نگرانش شده بودم،ساعت دوازده شب نفس پیام داد که مامان یه چیزی بهت میگم نگران نشی و به باباهم چیزی نگی،گفتم دختر خبر مرگت معلوم هست کجایی؟گفت مامان من...... ادامه داستان
11.03.202518:38


10.03.202522:33
شب اولی که مرده شستم🤍🖤
رسیدم بالای سرش شکمش بالا بود و میگفتن حامله بوده و شوهرش کشتتش!!
پزشک اورژانس بودمو قرار بود این زن رو من بشورم احساس سنگینی سر تا سر غسالخانه رو گرفته بود پنجره ناگهان به هم خورد نگام برگشت سمت پنجره..
دستم که روی تن زن بود گرم و گرمتر میشد نگام که بهش افتاد با چیزی که دیدم وحشتزده شروع به ذکر گفتن کردم ، اون زن 👇👇
ادامه این داستان تکان دهنده و عبرت آموز👉👉
رسیدم بالای سرش شکمش بالا بود و میگفتن حامله بوده و شوهرش کشتتش!!
پزشک اورژانس بودمو قرار بود این زن رو من بشورم احساس سنگینی سر تا سر غسالخانه رو گرفته بود پنجره ناگهان به هم خورد نگام برگشت سمت پنجره..
دستم که روی تن زن بود گرم و گرمتر میشد نگام که بهش افتاد با چیزی که دیدم وحشتزده شروع به ذکر گفتن کردم ، اون زن 👇👇
ادامه این داستان تکان دهنده و عبرت آموز👉👉
10.03.202521:09
🔹 آقایون لطفا مواطب ناموستون باشین!
🔹بفرستید برای همه🔹
👇👇👇👇
🔹بفرستید برای همه🔹
❤️ @tweet_Khabari
👇👇👇👇
10.03.202519:35
بخونید عبرت بگیرید 👆👆
Ko'rsatilgan 1 - 24 dan 3494
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.