Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
ᩘ𝑇𝒉𝑒 𝑏𝑎𝑏𝑒 𝒉𝑖𝑣𝑒 avatar

ᩘ𝑇𝒉𝑒 𝑏𝑎𝑏𝑒 𝒉𝑖𝑣𝑒

‌ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌     ۪    ✿𝆬͜ ‌ t.me/missitgirl  ‌   ۫     ۪           ‌‌ ‌ ‌‌ ‌
‌  ‌ ‌ ‌    ‌‌ ‌ ‌ ࢪویاهای م‍ ‍خملی و قصہ ه‍ایے ‌  ‌  ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌    
کہ حِس‌شـ ـ‍ون مےکنمـــ.. ‌  ‌ ‌ ‌     ‌  ‌ ‌ ‌    
TGlist reytingi
0
0
TuriOmmaviy
Tekshirish
Tekshirilmagan
Ishonchnoma
Shubhali
Joylashuv
TilBoshqa
Kanal yaratilgan sanaFeb 18, 2025
TGlist-ga qo'shildi
Mar 16, 2025

Rekordlar

20.04.202523:59
147Obunachilar
19.02.202523:59
0Iqtiboslar indeksi
25.03.202523:59
161Bitta post qamrovi
15.03.202523:59
14Reklama posti qamrovi
30.03.202523:59
11.11%ER
25.03.202523:59
153.33%ERR

Rivojlanish

Obunachilar
Iqtibos indeksi
1 ta post qamrovi
Reklama posti qamrovi
ER
ERR
MAR '25APR '25

ᩘ𝑇𝒉𝑒 𝑏𝑎𝑏𝑒 𝒉𝑖𝑣𝑒 mashhur postlari

Repost qilingan:
‌ ‌وا avatar
‌ ‌وا
🤩 ✿, 𝗃𝖺𝗋𝖽𝗂𝗆  🌟 ( 𝖽𝗈𝗅𝗅 )⠀─ 𝖻𝗈𝗇𝖾𝖼𝗈.
27.03.202521:09
او دختری بود با نگاهی شبیه جمله‌ای ناتمام، انگار کلمه‌های زیادی در ذهنش جا مانده بودند، حرف‌هایی که یا زمانشان گذشته بود یا هرگز فرصتی برای گفتن پیدا نکرده بودند.
‌ ‌                 ࿚۟⏝ྀི︶‌֯࿙⭒࿚֯︶‌ྀི⏝۟࿙
30.03.202513:14
. 。 ♡ بعضی چیزها را باید یک بار برای همیشه یاد گرفت.
مثلاً اینکه هیچ‌کس نمی‌تواند جای تو را در زندگی‌ات پر کند. نه آن آدمی که روزی برایش هر کاری می‌کردی، نه آن دوست قدیمی که فکر می‌کردی همیشه می‌ماند، نه حتی آن نسخه‌ای از خودت که دیگر وجود ندارد.

باید یاد بگیری که در دنیا هیچ ساحلی برای همیشه امن نیست. آدم‌ها می‌آیند و می‌روند، مسیرها عوض می‌شوند، و گاهی خودت را در جایی پیدا می‌کنی که حتی پنج سال پیش فکرش را هم نمی‌کردی.

اما مهم این است که تو یاد بگیری چطور روی پای خودت بایستی، چطور جای خالی‌ها را با چیزی پر کنی که از درونت می‌آید، نه از بیرون. مهم این است که بفهمی هیچ‌چیز ارزش از دست دادن خودت را ندارد.

بعضی چیزها را باید یک بار برای همیشه یاد گرفت، و بعدش دیگر هرگز فراموش نکرد.
24.03.202520:31
او هرگز اجازه نداد که دنیای بیرون، تصویر درونش را متزلزل کند. دیگران می‌گفتند که باید نرم‌تر باشد، آرام‌تر، مطابق میلشان. اما او، درست مثل ملکه‌ای در قصه‌ای کهن، تاجی از غرور و استقلال بر سر داشت. هر گامش سنجیده بود، هر نگاهش پیام‌آور صلابت. مثل نسیمی که از میان گل‌های مخملی می‌گذرد، زیبا و دلنشین بود، اما در دلش طوفانی از خواستن، از فتح کردن و از سرنوشت ساختن شعله‌ور بود.
07.04.202520:32
ㅤㅤ ㅤ
بعضی زخم‌ها را باید بی‌آنکه دیده شوند، التیام داد.
بعضی دردها را باید در سکوت بغل کرد، بی‌آنکه کسی بپرسد چرا.
همه زخم‌ها نیاز به بانداژ ندارند؛ بعضی‌هایشان را باید در عمق دل، با صبر، با مرور خاطراتی که یاد می‌گیری از کنارشان عبور کنی، درمان کرد.

گاهی بهترین مرهم، همان آرامشی‌ست که درونت می‌سازی، همان لحظاتی که به جای فریاد زدن، آرام‌تر نفس می‌کشی و می‌گذاری زخم‌هایت، بی‌آنکه دیده شوند، بی‌آنکه قضاوت شوند، آرام آرام التیام پیدا کنند.
17.04.202520:30
‌ اون دختری که برای هر چیز کوچیکی ذوق می‌کرد،
که شب‌ها با خیال روزهای قشنگ می‌خوابید،
که فکر می‌کرد اگه کافی باشه، دنیا هم مهربون میشه.
نمی‌دونم کِی دقیقا رفت…
فقط یه روز به خودم اومدم و دیدم دیگه خیال‌پردازی نمی‌کنم
رویاهاش هنوز تو ذهنمه،
ولی انگار دیگه بهشون تعلق ندارم.
04.04.202520:33
در طلوعی که هنوز آفتاب، دل از خوابِ سنگینِ آسمان نکنده بود،
دخترک در میان سایه‌های لرزان خیابان قدم برمی‌داشت. سنگفرش‌ها، زیر گام‌هایش زمزمه‌ای خاموش داشتند؛ گویی قصه‌هایی از گذشته‌های دور در جانشان حک شده بود.

در سرش، هزار واژه ناتمام می‌چرخید. رؤیاهایی که روزگاری می‌خواست با صدای بلند به دنیا بگوید، حالا در سینه‌اش سرگردان مانده بودند. شاید اگر کمی شجاع‌تر بود، اگر کمی بی‌پروا‌تر… اما نه، سکوت هم گاهی خودش یک فریاد است.

باد، با لطافت رشته‌های مویش را به بازی گرفته بود. لحظه‌ای ایستاد، چشم بست و در دل خود نجوا کرد:
یک روز، شاید خیلی زود، خورشید از دل همین سکوت طلوع خواهد کرد.

ㅤㅤㅤㅤㅤ ྀ♡︎ ‌ຼ‌ㅤ
19.04.202520:30
19.04.202520:30
آدم باید دیگران را همان طور که هستند بپذیرد، یا همان طور که هستند به حال خودشان بگذارد.
ㅤㅤㅤنامه به فلیسه  ‌ ‌ ֶָ ͜ فرانتس کافکا
໒᪲᪲᭢᜴꤬
او از آن زن‌هایی بود که حتی غم در آغوششان زیبا به نظر می‌رسید
05.04.202520:37
او در آینه به خودش نگاه کرد. چشمانی که روزهای سخت را دیده بودند، اما هنوز برق امید در آن‌ها موج می‌زد. لب‌هایی که سکوت را بلد بودند، اما می‌توانستند دنیا را با کلماتشان فتح کنند. او فهمیده بود که هیچ طوفانی نمی‌تواند زنی را که خودش را پیدا کرده، از پا دربیاورد. او دیگر نمی‌ترسید، چون حالا می‌دانست که حتی در تاریک‌ترین شب‌ها، خودش نور خودش خواهد شد.
03.04.202520:32
𝐿𝑜𝑣𝑒 𝑖𝑠 𝑚𝑜𝑟𝑒 𝑡𝒉𝑎𝑛 𝑗𝑢𝑠𝑡 𝑎 𝑓𝑜𝑢𝑟 𝑙𝑒𝑡𝑡𝑒𝑟 𝑤𝑜𝑟𝑑
03.04.202520:32
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌       ‌ ‌.·:*¨¨*:·. ♡ .·:*¨¨*:·
Ko'proq funksiyalarni ochish uchun tizimga kiring.