آرزوی محالی که نامیدن رویا را از ابتدا اشتباه متصور بودیم
از ابتدا تا انتهای این دیوار را کج بنا نهادیم و خود شاهد فرو ریختن آن بودیم.
همگی به لبه اخلاقیات ایستادهایم و هر چند لحظه یکبار افراد را به پایین پرتاب و بعد آن اشخاص را سرزنش و محکوم میکنیم.
به موقع تقصیر خود را پاک از هر نوع گناه و ایراد ارائه میدادیم تا دربرابر دیگری سربلند و دربرابر خود شرمنده باشیم، خود را آلوده به تظاهر و دروغ میکردیم،
همه در پشت ماسک های خود ساخته درحال اجرای نقشی مضحک همدیگر را قضاوت میکنند و جامعه یکصد نفری صد قاضی دارد و هیچ محکوم.
دربرابر انتقاد تهاجمی ترین موجود جهانیم و دربرابر تعریف خودشیفتهی مزمن،
همه در تظاهریم و به ظاهر تمام کتاب های دنیا را حفظ کردهایم و تمام موسیقی های جهان را شنیدهایم؛
با عینک غرور با اعتماد به نفس درمورد هر چیزی که تخصص نداریم صحبت میکنیم و از کنار هم قرار دادن کلمات باور میکنیم نویسندهایم و تلاش میکنیم کلمات سخت تر به کار ببریم تا خواننده فکر کند این کارهایم،
مثل این نوشته!
میشود واژه های سخت و پیچیده استفاده کرد اما این تقلا سرتاسر اشتباه و بیجا است
یا بهتر است گفته شود مثل اکثر خط خطی های امروزیِ بی اساس و بی ارزش.
- سین ر