18.04.202512:31
سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش میکردند که تقصیر خودم است. تراپیستم میگفت تو مردها را اخته میکنی، نمیگذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که میخواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو بهقدر کافی زن هستی و نه میگذاری آنها مرد باشند. این بحث هربار سر از جدل درمیآورد، تا جایی که او میپرسید: آهای! چرا اینقدر عصبانی هستی؟ و من خودم را میدیدم که بهسمت او خم شدهام و دستانم را در هوا تکان میدهم و نفسم گرفته است. در همۀ سالهایی که «دوران جوانی» میخوانندش، منتظر عاشق شدن بودم. دقیقتر بخواهم بگویم، منتظر اینکه ببینم اصلاً بلدم چنین احساسی را تجربه کنم؟ دوستداشتنی هستم؟ قدرت میل ورزیدن دارم؟ چه تغییراتی خواهم کرد؟
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/نامه-به-معشوقی-که-هرگز-زاده-نشد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/نامه-به-معشوقی-که-هرگز-زاده-نشد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
04.04.202512:50
در بخش هنر شماره ۵۲ مجلهٔ زنان امروز موضوع عشق با سویههای کمتر دیدهشده دستمایه نگارش دو مقاله شده است. در مقاله اول با عنوان «عشق میاننسلی و زنان میانسال» به قلم معصومه گنجهای، نویسنده مروری بر روابط میاننسلی در سینما داشته و با مقدمهای از سینمای دهههای اخیر جهان، بر چند فیلم معروف چند سال اخیر با رویکرد روابط عاشقانۀ میاننسلی زنان با مردان جوانتر تمرکز کرده و عنوان نموده که سینمای بدنۀ غرب مسئلۀ «توان زن برای بازشناختن تمنای خود» در کانون توجه قرارداده و نسبت به لزوم آگاه شدن زنان از تمنای واقعی خودشان هشدار میدهد. در ادامه سینمای ایران نیز از همین منظر مورد بررسی قرار گرفته و به نمونههای معدود عشق میاننسلی در سینمای ایران پرداخته و نتایج قابل تاملی از مقایسه سینمای ایران و جهان در این زمینه ارائه شده است.
مقاله دوم با عنوان «طرحی نو در سینمای عاشقانۀ ایران» به قلم مهرداد بابادی، نگاهی دوباره دارد به فیلم کیک محبوب من. نویسنده مطلبش را با بررسی رئالیسم در این فیلم آغاز میکند و شجاعت فیلمسازان را در ارائۀ تصویری واقعگرایانه از تنهایی یک زن پابهسنگذاشته و میل و عاملیتش برای آشنایی با مردی به منظور برقراری رابطهای صمیمانه، میستاید. او در ادامه با مروری بر تاریخ سینمای ایران مسئله غیبت عشق و رابطه رمانتیک را بررسی می کند. به عقیده نویسنده، کلانروایت ادبیات غنایی همواره مسئلۀ فراق و جدایی و تمنای وصال بوده و همین، اساس سینمای رمانتیک ایران را هم شکل داده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
مقاله دوم با عنوان «طرحی نو در سینمای عاشقانۀ ایران» به قلم مهرداد بابادی، نگاهی دوباره دارد به فیلم کیک محبوب من. نویسنده مطلبش را با بررسی رئالیسم در این فیلم آغاز میکند و شجاعت فیلمسازان را در ارائۀ تصویری واقعگرایانه از تنهایی یک زن پابهسنگذاشته و میل و عاملیتش برای آشنایی با مردی به منظور برقراری رابطهای صمیمانه، میستاید. او در ادامه با مروری بر تاریخ سینمای ایران مسئله غیبت عشق و رابطه رمانتیک را بررسی می کند. به عقیده نویسنده، کلانروایت ادبیات غنایی همواره مسئلۀ فراق و جدایی و تمنای وصال بوده و همین، اساس سینمای رمانتیک ایران را هم شکل داده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
02.04.202513:01
من، تو نخواهم شد
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖊 مائده صدیقی
اول. آنچه در رابطهام با او تجربه کرده بودم حس غیرقابل وصفی بود که علایم ظاهریاش از سرخ شدن گونهها تا تپش قلب به نیرویی گرمابخش همراه با اضطرابی شدید در بدنم تبدیل میشد. عشق بود آن نیروی رهاییبخش، نیرویی ماورایی که بدن را بر آنچه از پیش بود میشوراند. عشقی که من میشناختم و در کتابها خوانده بودم همین بود. آنها گفته بودند زبانشان در وصفش الکن و ابتر است. و من سرخوش از اینکه بالاخره فهمیدهام این نیروی ماورایی غیرقابل وصف چیست، در ابتدای جوانی، خودم را با او تعریف و تصور میکردم. بدون او من هیچ بودم. همه آنچه داشتم او بود و همه آنچه میخواستم. اما مانند اغلب داستانهای عاشقانه در دنیای واقعی، سرانجامش خوش نبود. نشد و من همه چیز را از دست دادم. مدتها به این فکر کردم که چرا من بی او هیچکسی نیستم، و چطور نتوانستم آنچه را داشتم حفظ کنم و بیشتر به دستش بیاورم. از اینکه آنقدر شکننده و ضعیف بودم میترسیدم و بدم میآمد. سالها بعد دوست عزیزی، در روز ولنتاین، متنی از یک فمینیست مصری برایم فرستاد که در آن از تجربۀ عشق ورزیدن در ۵۰ سالگیاش میگفت و اینکه چطور دوباره توانسته عشق را بیپروای با بروز آسیبپذیری از نو معنا کند. این را تعریف کردم که بگویم آن متنی که دوستم در روز ولنتاین برایم فرستاده بود، وقتی خود را دوباره آسیبپذیر و شکننده و بیپناه میدیدم، جرقهای بود که بیش از پیش به سیطرۀ الگوهای مردسالارانه بر روابط عاشقانه فکر کنم.
دوم. کنجکاویام نسبت به موضوع «توسعه»، با معانی و تعاریف متنوعش، من را به مبحث استعمار و سپس به بخشی از مطالعات پسااستعماری رساند. جایی که میشد آنچه میتوانستیم باشیم، آنچه هستیم، و آنچه میخواهیم باشیم را در جغرافیای آشفتهمان دقیقتر جستوجو کنم. اما بیش از هرچیز، ظرایف و پویایی رابطۀ استعمارگر و مستعمره مجذوبم کرد، آنجا که در نقشهای بزرگتر میشد روابط قدرت و هنجارهای مردسالارانه را نهفقط در اشکال مرئی، که در اشکال نرم و نامرئی هم جستوجو کرد. استعمار قدرت ایدۀ توسعه و پیشرفت را به استعمارشده تحمیل میکند. این کار ازطریق ایجاد دوگانههای ایدئولوژیک (متمدن و عقبمانده) و فرافکنی خیالات و آرزوهای استعمارگر بر مستعمره انجام میشود. این نهتنها چارچوبی برای واکاوی هستیشناسانۀ استعمار در ساحت مرئی، که از نظرم یک دستگاه فکری است که در تاروپود جهان روابط عاشقانه نیز بازتاب پیدا میکند.
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/من،-تو-نخواهم-شد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖊 مائده صدیقی
اول. آنچه در رابطهام با او تجربه کرده بودم حس غیرقابل وصفی بود که علایم ظاهریاش از سرخ شدن گونهها تا تپش قلب به نیرویی گرمابخش همراه با اضطرابی شدید در بدنم تبدیل میشد. عشق بود آن نیروی رهاییبخش، نیرویی ماورایی که بدن را بر آنچه از پیش بود میشوراند. عشقی که من میشناختم و در کتابها خوانده بودم همین بود. آنها گفته بودند زبانشان در وصفش الکن و ابتر است. و من سرخوش از اینکه بالاخره فهمیدهام این نیروی ماورایی غیرقابل وصف چیست، در ابتدای جوانی، خودم را با او تعریف و تصور میکردم. بدون او من هیچ بودم. همه آنچه داشتم او بود و همه آنچه میخواستم. اما مانند اغلب داستانهای عاشقانه در دنیای واقعی، سرانجامش خوش نبود. نشد و من همه چیز را از دست دادم. مدتها به این فکر کردم که چرا من بی او هیچکسی نیستم، و چطور نتوانستم آنچه را داشتم حفظ کنم و بیشتر به دستش بیاورم. از اینکه آنقدر شکننده و ضعیف بودم میترسیدم و بدم میآمد. سالها بعد دوست عزیزی، در روز ولنتاین، متنی از یک فمینیست مصری برایم فرستاد که در آن از تجربۀ عشق ورزیدن در ۵۰ سالگیاش میگفت و اینکه چطور دوباره توانسته عشق را بیپروای با بروز آسیبپذیری از نو معنا کند. این را تعریف کردم که بگویم آن متنی که دوستم در روز ولنتاین برایم فرستاده بود، وقتی خود را دوباره آسیبپذیر و شکننده و بیپناه میدیدم، جرقهای بود که بیش از پیش به سیطرۀ الگوهای مردسالارانه بر روابط عاشقانه فکر کنم.
دوم. کنجکاویام نسبت به موضوع «توسعه»، با معانی و تعاریف متنوعش، من را به مبحث استعمار و سپس به بخشی از مطالعات پسااستعماری رساند. جایی که میشد آنچه میتوانستیم باشیم، آنچه هستیم، و آنچه میخواهیم باشیم را در جغرافیای آشفتهمان دقیقتر جستوجو کنم. اما بیش از هرچیز، ظرایف و پویایی رابطۀ استعمارگر و مستعمره مجذوبم کرد، آنجا که در نقشهای بزرگتر میشد روابط قدرت و هنجارهای مردسالارانه را نهفقط در اشکال مرئی، که در اشکال نرم و نامرئی هم جستوجو کرد. استعمار قدرت ایدۀ توسعه و پیشرفت را به استعمارشده تحمیل میکند. این کار ازطریق ایجاد دوگانههای ایدئولوژیک (متمدن و عقبمانده) و فرافکنی خیالات و آرزوهای استعمارگر بر مستعمره انجام میشود. این نهتنها چارچوبی برای واکاوی هستیشناسانۀ استعمار در ساحت مرئی، که از نظرم یک دستگاه فکری است که در تاروپود جهان روابط عاشقانه نیز بازتاب پیدا میکند.
ادامهٔ این مطلب را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/من،-تو-نخواهم-شد/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
25.03.202515:34
بخش اجتماعی شماره ۵۲، چهار مقاله دارد که سه تای آنها به نقد روابط عاشقانه و تاثیر ساختارهای اجتماعی بر این روابط میپردازد. مقاله چهارم و آخر تلاش میکند به این سوال پاسخ دهد که چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟
مائده صدیقی در مقالهای با عنوان «من، تو نخواهم شد: نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک» به تاثیر پنهان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بر روابط عاشقانه میپردازد. آنچه در ابتدا تجربهای شیرین و پرشور از عشق به نظر میرسد، میتواند به سوالات و تردیدهایی درباره هویت فردی، قدرت و نابرابریها منجر شود. مائده تلاش میکند با کمک نظریات ماریا لوگونز نشان دهد عشق میتواند در قالبی مشابه استعمار، به طور تدریجی فرد را از خودش جدا کند و او را به ابژهای برای تحقق ایگوی دیگری تبدیل کند.
«مشکل عشق: تاملی درباره نسبت عشق و مردسالاری» مقالهای به قلم رها نبوتی است که تلاش میکند عشق را از دریچة فمینیستی نقد کند. او نشان میدهد عشق از ساختارهای سلطه جدا نیست، بلکه عشق، میل و سلطه در هم تنیدهاند. رها با اشاره به نظریات بل هوکس و آدری لرد، از ضرورت بارتعریف عشق مینویسد: مفهوم «اروس»، امکانی برای بازتعریف عشق بهمثابه نیرویی رهاییبخش و جمعی پیشنهاد میدهد. این نگاه به عشق، آن را از تقلیل به رابطة دگرجنسگرایانهی سلطهمحور رها کرده و مرز آن را با دوستی کمرنگ میکند.
فردوس شیخالاسلام در «نامه به معشوقی که هرگز زاده نشد» از رابطهای پر ابهام همراه با درگیریهای درونی مینویسد و نشان میدهد چطور مسائل اجتماعی بر تجربة عشق اثرگذارند: «سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش میکردند که تقصیر خودم است. تراپیستم میگفت تو مردها را اخته میکنی، نمیگذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که میخواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو بهقدر کافی زن هستی و نه میگذاری آنها مرد باشند..».
در نهایت «تهران به روایت زنان: چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟» گزارشی است به قلم سوگل دانایی و محمدکریم آسایش که در آن تلاش کردند فضاهایی که در شهر تهران به نوعی با رخدادهای مرتبط با زنان پیوند داشتهاند و در حافظة جمعی ثبت شدند را با کمک نظرسنجی از زنان فعال در حوزههای مختلف و از نسلهای متفاوت ثبت کنند. آنها در این گزارش به ده مکان اشاره میکنند؛ از گراند هتل و پارک دانشجو تا کتابخانه صدیقه دولتآبادی و قهوهخانه عموحسن.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره
مائده صدیقی در مقالهای با عنوان «من، تو نخواهم شد: نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک» به تاثیر پنهان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بر روابط عاشقانه میپردازد. آنچه در ابتدا تجربهای شیرین و پرشور از عشق به نظر میرسد، میتواند به سوالات و تردیدهایی درباره هویت فردی، قدرت و نابرابریها منجر شود. مائده تلاش میکند با کمک نظریات ماریا لوگونز نشان دهد عشق میتواند در قالبی مشابه استعمار، به طور تدریجی فرد را از خودش جدا کند و او را به ابژهای برای تحقق ایگوی دیگری تبدیل کند.
«مشکل عشق: تاملی درباره نسبت عشق و مردسالاری» مقالهای به قلم رها نبوتی است که تلاش میکند عشق را از دریچة فمینیستی نقد کند. او نشان میدهد عشق از ساختارهای سلطه جدا نیست، بلکه عشق، میل و سلطه در هم تنیدهاند. رها با اشاره به نظریات بل هوکس و آدری لرد، از ضرورت بارتعریف عشق مینویسد: مفهوم «اروس»، امکانی برای بازتعریف عشق بهمثابه نیرویی رهاییبخش و جمعی پیشنهاد میدهد. این نگاه به عشق، آن را از تقلیل به رابطة دگرجنسگرایانهی سلطهمحور رها کرده و مرز آن را با دوستی کمرنگ میکند.
فردوس شیخالاسلام در «نامه به معشوقی که هرگز زاده نشد» از رابطهای پر ابهام همراه با درگیریهای درونی مینویسد و نشان میدهد چطور مسائل اجتماعی بر تجربة عشق اثرگذارند: «سالیان طولانی مطمئن بودم قدرت عشق ورزیدن ندارم. از مشاور خانواده و تراپیست گرفته تا دوستان و نزدیکان مرا سرزنش میکردند که تقصیر خودم است. تراپیستم میگفت تو مردها را اخته میکنی، نمیگذاری نزد تو قدرت و حمایتی را که میخواهند تجربه کنند داشته باشند. نه تو بهقدر کافی زن هستی و نه میگذاری آنها مرد باشند..».
در نهایت «تهران به روایت زنان: چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟» گزارشی است به قلم سوگل دانایی و محمدکریم آسایش که در آن تلاش کردند فضاهایی که در شهر تهران به نوعی با رخدادهای مرتبط با زنان پیوند داشتهاند و در حافظة جمعی ثبت شدند را با کمک نظرسنجی از زنان فعال در حوزههای مختلف و از نسلهای متفاوت ثبت کنند. آنها در این گزارش به ده مکان اشاره میکنند؛ از گراند هتل و پارک دانشجو تا کتابخانه صدیقه دولتآبادی و قهوهخانه عموحسن.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره


13.03.202512:23
زیبا میرحسینی پژوهشگری مستقل است که درزمینۀ انسانشناسی حقوقی تخصص دارد و ساکن بریتانیاست. او نویسندۀ کتابهای ازدواج در دست دادرسی (۱۹۹۳) و اسلام و جنسیت (۱۹۹۹) است. در سال ۲۰۲۲ کتاب سوم زیبا میرحسینی با عنوان سفرهایی بهسوی برابری جنسیتی در اسلام منتشر شد. او در این کتاب به این پرسشها میپردازد: اگر عدالت ارزش ذاتی در اسلام است، چرا در سنت حقوقی اسلام با زنان بهمثابۀ شهروند درجۀ دو رفتار میشود؟ و امروز که در مفاهیم معاصرِ عدالتْ برابری بهمنزلۀ اصلی اساسی تثبیت شده است، آیا میتوان از دل سنت اسلامی برای برابری زن و مرد استدلال آورد؟ کتاب این پرسشها را در گفتوگوهایی با شش اصلاحطلب مسلمان — عبداللهی النعیم، آمنه ودود، اسماء المرابط، خالد ابوالفضل، محسن کدیور و صدیقه وسمقی — برمیرسد. متنی که در ادامه میآید گزیدهای از فصل سوم این کتاب است که در آن زیبا میرحسینی با آمنه ودود، قرآنپژوه و فمینیست امریکایی، گفتوگو میکند.
این متن را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/از-سلفیگری-تا-برابریخواهی/
این متن را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/از-سلفیگری-تا-برابریخواهی/
06.03.202517:42
ماهسایه ساختۀ آزاده بیزارگیتی یک مستند پرتره است که تلاش میکند با استفاده از مواد آرشیوی شامل عکس و فیلم و دستخط، چهرۀ غبارگرفتۀ «فهیمه اکبر»، زنی فراموششده از اهالی موسیقی، را جان ببخشد و او را از کوچههای پنهان تاریخ احضار کند.
آنچه از روزگار جوانی او و نقطۀ اوج آوازخوانیاش بهجا مانده تنها یک عکس پرتره و چند عکس و فیلم خانوادگی است. سایر بهجاماندهها از او، بیش از آنکه معطوف به خودش و زندگی شخصیاش باشد، بیانگر علاقۀ مستمری است که به فعالیت در زمینههای مختلف از فرهنگ و هنر گرفته تا امور اجتماعی و خیریه داشته است. دو کتاب کوچک نیز از خود به یادگار گذاشته که نشان از شیدایی وافرش به سرزمین گیلان دارد. کتابی دربارۀ آشپزی گیلان که ثمرۀ سالها زندگی در گیلان و علاقهاش به پژوهش در فرهنگ گیلان است، و مجموعهای از ترانههای گیلکی که با نام اوخان (در گیلکی به معنی پژواک) گردآوری و منتشر کرده است.
▪️لینک ادامه مطلب:
zananemrooz.com/article/آوازهایی-در-گوش-باد/
آنچه از روزگار جوانی او و نقطۀ اوج آوازخوانیاش بهجا مانده تنها یک عکس پرتره و چند عکس و فیلم خانوادگی است. سایر بهجاماندهها از او، بیش از آنکه معطوف به خودش و زندگی شخصیاش باشد، بیانگر علاقۀ مستمری است که به فعالیت در زمینههای مختلف از فرهنگ و هنر گرفته تا امور اجتماعی و خیریه داشته است. دو کتاب کوچک نیز از خود به یادگار گذاشته که نشان از شیدایی وافرش به سرزمین گیلان دارد. کتابی دربارۀ آشپزی گیلان که ثمرۀ سالها زندگی در گیلان و علاقهاش به پژوهش در فرهنگ گیلان است، و مجموعهای از ترانههای گیلکی که با نام اوخان (در گیلکی به معنی پژواک) گردآوری و منتشر کرده است.
▪️لینک ادامه مطلب:
zananemrooz.com/article/آوازهایی-در-گوش-باد/
16.04.202516:46
🖋️مهشاد شهبازی
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، زادهی ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در پرو، یکی از برجستهترین رماننویسان، منتقدان و روشنفکران سیاسی است که آثارش تأثیری ژرف بر ادبیات جهان گذاشتهاند؛ از چهرههای شاخص «شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین» در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی که نویسندگانی چون گابریلگارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار نیز در آن نقش داشتند.
او با تلفیقی از روایتهای چندلایه، صداهای متکثر، تحلیلهای روانشناختی و موضعگیریهایفلسفی و سیاسی، به نقد ساختارهای قدرت، فساد نهادهای سیاسی و خشونت دولتها پرداخت و تقلای انسان در جستوجوی آزادی و معنا در جهانی بیثبات را به تصویر کشید. رمانهای شاخص بارگاس یوسا همچون خانهی سبز، گفتوگو در کاتدرال، سور بز و جنگ آخرالزمان، نه فقط روایاتی از دیکتاتوری و خشونت، بلکه کندوکاوهایی عمیق برای بازشناسی موقعیت انسان در برابر قدرت، وجدان در برابر سرسپردگی و واقعیت در برابر رسانهاند.
او در سال ۲۰۱۰ میلادی نوبل ادبیات را از آن خود کرد؛ نشانی که نه تنها برای قدرت قلمش، که برای تعهدش به مقاومت و دفاعش از لیبرالیسم و آزادی فردی، به او تعلق گرفت.
درگذشت خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، نه پایان یک نویسنده، بلکه پایانی بر فصلی از رماننویسی است که ادبیات را فراتر از عرصهی تخیل و فضایی برای تأملات ژرف سیاسی، اجتماعی و اخلاقی میدانست؛ فقدان نویسندهای متعهد که به قدرت رمان و روایت ایمان داشت و بر این باور بود که ادبیات، به مثابه امکانی برای نقد، بیداری و زندهماندن، میتواند جهان را تغییر دهد.
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، زادهی ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در پرو، یکی از برجستهترین رماننویسان، منتقدان و روشنفکران سیاسی است که آثارش تأثیری ژرف بر ادبیات جهان گذاشتهاند؛ از چهرههای شاخص «شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین» در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی که نویسندگانی چون گابریلگارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار نیز در آن نقش داشتند.
او با تلفیقی از روایتهای چندلایه، صداهای متکثر، تحلیلهای روانشناختی و موضعگیریهایفلسفی و سیاسی، به نقد ساختارهای قدرت، فساد نهادهای سیاسی و خشونت دولتها پرداخت و تقلای انسان در جستوجوی آزادی و معنا در جهانی بیثبات را به تصویر کشید. رمانهای شاخص بارگاس یوسا همچون خانهی سبز، گفتوگو در کاتدرال، سور بز و جنگ آخرالزمان، نه فقط روایاتی از دیکتاتوری و خشونت، بلکه کندوکاوهایی عمیق برای بازشناسی موقعیت انسان در برابر قدرت، وجدان در برابر سرسپردگی و واقعیت در برابر رسانهاند.
او در سال ۲۰۱۰ میلادی نوبل ادبیات را از آن خود کرد؛ نشانی که نه تنها برای قدرت قلمش، که برای تعهدش به مقاومت و دفاعش از لیبرالیسم و آزادی فردی، به او تعلق گرفت.
درگذشت خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا، نه پایان یک نویسنده، بلکه پایانی بر فصلی از رماننویسی است که ادبیات را فراتر از عرصهی تخیل و فضایی برای تأملات ژرف سیاسی، اجتماعی و اخلاقی میدانست؛ فقدان نویسندهای متعهد که به قدرت رمان و روایت ایمان داشت و بر این باور بود که ادبیات، به مثابه امکانی برای نقد، بیداری و زندهماندن، میتواند جهان را تغییر دهد.


04.04.202512:49
Переслав з:
کارزار سهشنبههای نه به اعدام



01.04.202510:12
📣 آغاز به کار کانال تلگرامی "کارزار سهشنبههای نه به اعدام" | No to Execution Tuesdays Campaign
با تبریک سال نو به تمامی مردم ستمدیده و همراهان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و با امید به برچیده شدن چوبههای دار در سال ۱۴۰۴، به آگاهی میرسانیم که کانال رسمی این کارزار از نخستین هفتهٔ سال جدید فعالیت خود را آغاز میکند.
از تمامی کسانی که تاکنون به هر شیوهای در مقابله با اعدام تلاش کردهاند، صدای کارزار و دادخواهان بودهاند، و رنج محکومان به اعدام و خانوادههای آنان را بازتاب دادهاند، صمیمانه سپاسگزاریم.
از شما دعوت میکنیم با معرفی و گسترش این کانال، ما را در تداوم این مبارزه یاری نمایید.
با سپاس و به امید آزادی
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
🔸🔸🔸
لینک کانال کارزار:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
با تبریک سال نو به تمامی مردم ستمدیده و همراهان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و با امید به برچیده شدن چوبههای دار در سال ۱۴۰۴، به آگاهی میرسانیم که کانال رسمی این کارزار از نخستین هفتهٔ سال جدید فعالیت خود را آغاز میکند.
از تمامی کسانی که تاکنون به هر شیوهای در مقابله با اعدام تلاش کردهاند، صدای کارزار و دادخواهان بودهاند، و رنج محکومان به اعدام و خانوادههای آنان را بازتاب دادهاند، صمیمانه سپاسگزاریم.
از شما دعوت میکنیم با معرفی و گسترش این کانال، ما را در تداوم این مبارزه یاری نمایید.
با سپاس و به امید آزادی
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
🔸🔸🔸
لینک کانال کارزار:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays


25.03.202515:34


09.03.202517:36
در بهمن ماه ۱۴۰۳ میزگردی به گردانندگی فاطمه علمدار و با حضور مهدی سلیمانیه، حسام سلامت و ایمان واقفی در مجله زنان برگزار شد که در آن هر یک از افراد موقعیتهایی را از تجربه زیستهشان بیرون کشیدند و سعی کردند به فهم عمیقتری از تجربیات جنسیتی در دنیای پساژینا نزدیک شوند.
🎧نسخهٔ شنیداری این میزگرد را میتوانید در پادکست هشت (پادکست مجله زنان امروز) در کست باکس و تمامی پادگیرها بشنوید.
https://castbox.fm/vd/785811016
🔗 لینک حمایت از پادکست:
store.zananemrooz.com/محصول/کمک-مالی/
🎧نسخهٔ شنیداری این میزگرد را میتوانید در پادکست هشت (پادکست مجله زنان امروز) در کست باکس و تمامی پادگیرها بشنوید.
https://castbox.fm/vd/785811016
🔗 لینک حمایت از پادکست:
store.zananemrooz.com/محصول/کمک-مالی/


25.02.202515:59
▪️منبع: پایگاه خبری دیدبان ایران
لایحه منع خشونت علیه زنان که حالا بعد از گذشت ۱۴ سال با تغییرات بسیار زیاد توسط قوه قضاییه و دولتهای قبلی، از سوی دولت جدید و تحت عنوان «پیشگیری از آسیبدیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوء رفتار» به مجلس فرستاده شده است، بازهم در صف انتظار قرار گرفته و هنوز زمان رسیدگی خارج از نوبت و به صورت یک فوریت به آن نرسیده است.
در همین راستا با شیما قوشه، وکیل پایه یک دادگستری و عضو کانون وکلای مرکز درباره علت طولانی شدن مسیر تصویب این لایحه به گفتوگو پرداختیم:
🔗 zananemrooz.com/article/مسألهٔ-زنان-هیچگاه-اولویت-حاکمیت-نبو/
لایحه منع خشونت علیه زنان که حالا بعد از گذشت ۱۴ سال با تغییرات بسیار زیاد توسط قوه قضاییه و دولتهای قبلی، از سوی دولت جدید و تحت عنوان «پیشگیری از آسیبدیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوء رفتار» به مجلس فرستاده شده است، بازهم در صف انتظار قرار گرفته و هنوز زمان رسیدگی خارج از نوبت و به صورت یک فوریت به آن نرسیده است.
در همین راستا با شیما قوشه، وکیل پایه یک دادگستری و عضو کانون وکلای مرکز درباره علت طولانی شدن مسیر تصویب این لایحه به گفتوگو پرداختیم:
🔗 zananemrooz.com/article/مسألهٔ-زنان-هیچگاه-اولویت-حاکمیت-نبو/
12.04.202514:38
فمینیسم و ناسیونالیسم: در میانه نزاع و همبستگی
💬 مناظره ستاره هاشمی و نوشین احمدی خراسانی
ظهور خیزش نا و عدم پاسخگویی حاکمیت به بحرانها و مطالبات انباشتشده درون جامعه به شکاف میان حاکمیت و مردم، وسعت بیسابقهای بخشید و آن را به تَرَکی بزرگ تبدیل کرد. اما حاکمیت، آنچنان که بهسادگی تصور میشد، صرفاً در ساختاری مجزا از «جامعه» و «مردم» وجود خارجی نداشت، بلکه بسیاری از تبعیضها و نابرابریها و زخمهایی که در جامعه وجود داشت با همدستیهای «قصدشده یا ناشده» بخشها و گروههایی از مردم در سطح جامعه شکل گرفته بود. ازاینرو، با گسترش خواست دگرگونی و «تخیل آیندهای بهتر» پس از خیزش ژینا، این ترکِ بزرگ در سطحی عمودی میان مردم و حاکمیت باقی نماند، بلکه در امتداد آن، تَرَکهای کوچکتری را در سطح افقی و میان گروههای مختلف مردم بهوجود آورد و درنتیجه، چالشهای گوناگونی را میان مردمانی که خواهان تغییرند، تشدید کرد؛ ازجمله شکافهای جنسیتی، شکاف میان اقوام/ملل مختلف، شکاف میان نسلها، شکاف میان داخل و خارج، شکاف میان طبقات مختلف اجتماعی و غیره.
رشد فزاینده چنین شکافهایی افزون بر ناهموار کردن مسیر همبستگی میان مردم، همبستگی میان فمینیستها را نیز دچار ابهام میکند. خلق همبستگی همواره موضوعی پیچیده و منازعهآمیز بوده است، بهویژه وقتی بحث تفاوتهای سیاسی، اقتصادی، اتنیکی و غیره مطرح باشد. آیا و چطور میتوان عاملیت جمعی را بهرغم اختلافات و تضادها، پرورش داد؟ در این گفتوگو میکوشیم علاوهبر مطرح کردن چالشهای پیش روی تحقق همبستگی بهطورکلی، با توجه به مسئلهمند شدن بیش از پیش رابطه مرکز-پیرامون، درک خود را بهطور خاص از شکاف اتنیکی و ارتباط آن با مسئله زنان با یکدیگر در میان بگذاریم. حفظ تکثر یکی از اصول مهم الگوی فمینیستی همبستگی بوده است که رویکردی خلاف تعبیر یکسانساز از وحدت را پیش میگیرد. ازاینروست که به رسمیت شناختن این شکافها و مورد بحث قرار دادنِ تفاوتها ازجمله پرسشهای پیش روی آن بخش از فمینیستهاست که تغییرات اجتماعی را بهطور جمعی امکانپذیر میدانند.
آنچه میخوانید مناظرهای است میان دو فعال حوزه زنان؛ نوشین احمدی خراسانی و ستاره هاشمی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی، درباره فمینیسم، ناسیونالیسم و اتنیک.
منتشر شده در ویژهنامه ۸ مارس «زنان امروز»
لینک مطلب: zananemrooz.com/article/فمینیسم-و-ناسیونالیسم-در-میانه-نزاع-و-ه/
💬 مناظره ستاره هاشمی و نوشین احمدی خراسانی
ظهور خیزش نا و عدم پاسخگویی حاکمیت به بحرانها و مطالبات انباشتشده درون جامعه به شکاف میان حاکمیت و مردم، وسعت بیسابقهای بخشید و آن را به تَرَکی بزرگ تبدیل کرد. اما حاکمیت، آنچنان که بهسادگی تصور میشد، صرفاً در ساختاری مجزا از «جامعه» و «مردم» وجود خارجی نداشت، بلکه بسیاری از تبعیضها و نابرابریها و زخمهایی که در جامعه وجود داشت با همدستیهای «قصدشده یا ناشده» بخشها و گروههایی از مردم در سطح جامعه شکل گرفته بود. ازاینرو، با گسترش خواست دگرگونی و «تخیل آیندهای بهتر» پس از خیزش ژینا، این ترکِ بزرگ در سطحی عمودی میان مردم و حاکمیت باقی نماند، بلکه در امتداد آن، تَرَکهای کوچکتری را در سطح افقی و میان گروههای مختلف مردم بهوجود آورد و درنتیجه، چالشهای گوناگونی را میان مردمانی که خواهان تغییرند، تشدید کرد؛ ازجمله شکافهای جنسیتی، شکاف میان اقوام/ملل مختلف، شکاف میان نسلها، شکاف میان داخل و خارج، شکاف میان طبقات مختلف اجتماعی و غیره.
رشد فزاینده چنین شکافهایی افزون بر ناهموار کردن مسیر همبستگی میان مردم، همبستگی میان فمینیستها را نیز دچار ابهام میکند. خلق همبستگی همواره موضوعی پیچیده و منازعهآمیز بوده است، بهویژه وقتی بحث تفاوتهای سیاسی، اقتصادی، اتنیکی و غیره مطرح باشد. آیا و چطور میتوان عاملیت جمعی را بهرغم اختلافات و تضادها، پرورش داد؟ در این گفتوگو میکوشیم علاوهبر مطرح کردن چالشهای پیش روی تحقق همبستگی بهطورکلی، با توجه به مسئلهمند شدن بیش از پیش رابطه مرکز-پیرامون، درک خود را بهطور خاص از شکاف اتنیکی و ارتباط آن با مسئله زنان با یکدیگر در میان بگذاریم. حفظ تکثر یکی از اصول مهم الگوی فمینیستی همبستگی بوده است که رویکردی خلاف تعبیر یکسانساز از وحدت را پیش میگیرد. ازاینروست که به رسمیت شناختن این شکافها و مورد بحث قرار دادنِ تفاوتها ازجمله پرسشهای پیش روی آن بخش از فمینیستهاست که تغییرات اجتماعی را بهطور جمعی امکانپذیر میدانند.
آنچه میخوانید مناظرهای است میان دو فعال حوزه زنان؛ نوشین احمدی خراسانی و ستاره هاشمی، دانشجوی دکتری جامعهشناسی، درباره فمینیسم، ناسیونالیسم و اتنیک.
منتشر شده در ویژهنامه ۸ مارس «زنان امروز»
لینک مطلب: zananemrooz.com/article/فمینیسم-و-ناسیونالیسم-در-میانه-نزاع-و-ه/
03.04.202515:35
در بخش ادبیات شمارهٔ ۵۲، عشق، قدرت و هویت زنانه در مواضعی تحلیل میشوند که در تجربههای زیستهٔ زنان نویسنده و روشنفکر شکل میگیرند. این بخش با گفتوگوی مفصل و خواندنیِ مهشاد شهبازی با ناصر صفاریان با عنوان همهٔ زخمهای او از عشق بود آغاز میشود؛ نگاهی به رابطهٔ فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان و تأملی بر پیوند عشق و رنج در زیست شاعرانه زنی روشنفکر.
در ادامه، سمیه آقاجانی در مقالهٔ من معشوقه نیستم با بررسی رمان کام آخر از هیفا بیطار، نویسندهٔ عرب، به روایت زنی میپردازد که تلاش میکند از نقش تثبیتشدهٔ معشوقه بودن فراتر رود و در دل رابطهای عاطفی، اقدام به بازتعریف خود کند.
در آخر، مهشاد شهبازی در گفتار عشق، اندیشه و قدرت در روابط روشنفکرانه، از جایگاه زنانی مینویسد که در پیوندهای عاطفی با مردان نویسنده و روشنفکر، همواره در سایه آنان قرار گرفتهاند؛ نگاهی انتقادی به مناسبات نابرابر قدرت در روابطی که در ظاهر بر برابری و هماندیشی بنا شدهاند، اما در ژرفا، ساختار قدرت را بازتولید میکنند.
این بخش دعوتی است به بازاندیشی در روایتهایی از عشق و قدرت و فرصتی برای شنیدن صداهایی که از مرزهای خاموشی عبور کردهاند.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
در ادامه، سمیه آقاجانی در مقالهٔ من معشوقه نیستم با بررسی رمان کام آخر از هیفا بیطار، نویسندهٔ عرب، به روایت زنی میپردازد که تلاش میکند از نقش تثبیتشدهٔ معشوقه بودن فراتر رود و در دل رابطهای عاطفی، اقدام به بازتعریف خود کند.
در آخر، مهشاد شهبازی در گفتار عشق، اندیشه و قدرت در روابط روشنفکرانه، از جایگاه زنانی مینویسد که در پیوندهای عاطفی با مردان نویسنده و روشنفکر، همواره در سایه آنان قرار گرفتهاند؛ نگاهی انتقادی به مناسبات نابرابر قدرت در روابطی که در ظاهر بر برابری و هماندیشی بنا شدهاند، اما در ژرفا، ساختار قدرت را بازتولید میکنند.
این بخش دعوتی است به بازاندیشی در روایتهایی از عشق و قدرت و فرصتی برای شنیدن صداهایی که از مرزهای خاموشی عبور کردهاند.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
30.03.202508:41
در بخش تاریخ شماره ۵۲ مجله زنان امروز، از آنجا که ارتباط بین زن و مرد یکی از عرصههای مورد مناقشه و پرچالش تاریخ معاصر ایران بوده است، تلاش کردهایم به سهم خود، به بخشی از این صورت مسألهٔ بازِ تاریخیمان بپردازیم. اینکه تغییرات اجتماعی در تاریخ معاصر چگونه باعث تغییر روابط زن و مرد و زناشویی ایرانی شده است؛ تغییری که هنوز نیز ادامه دارد. در این مسیر، برخی از محورهای رابطه زن و مرد را از منظر تغییرات فضای شهری، ادبیات، مجادلات روزنامهای و نامهها بازیابی کردیم.
در بخش تاریخ این شماره میخوانیم:
▪️مقالهٔ «فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار» نوشتهٔ مریم رضایی، تغییرات نوظهور فضای شهری و حضور زنان و مردانی که برای پرسهزنی در شهر از خانه بیرون میآمدند را در سالهای پسامشروطه بررسی کرده است. در این مقاله، فضای لالهزار بهعنوان اولین خیابان مدرن شهری، شیوههای تازه پرسهزنی سوژههای شهری و تولید امکانهای نو در فضای شهر از یک طرف و مقابلههای پلیسی با حضور زنان در خیابان و تلاش پلیس شهری در بیرون راندن زنان از فضای عمومی و اشغال مردانهٔ آن با کنترل فضا و زمان، از طرف دیگر، از منظر روایتهای تاریخی، روزنامهها و اولین رمانهای عاشقانهی شهری بررسی شده است.
▪️«از تادیب نسوان تا معایب رجال: نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار» نوشتهٔ مریم دژمخوی به مقابلهٔ دو الگوی اخلاق زناشویی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است. در این مقاله میخوانید که چطور روایت تادیب النسوانها در پی تغییرات اجتماعی نوظهور پیش از مشروطه، با نقد معایبالرجالها مواجه شدند و برای اولینبار صدای زنان، حوزهٔ اخلاق زناشویی مردسالار در ایران را به چالش کشید؛ چالشی که بهمرور تمامی عرصههای زناشویی زن و مرد ایرانی را با صورت مسألههای تازهای روبرو کرد و به دنبال آن باعث تغییر شکل خانواده ایرانی شد. اینکه چطور زنان در پاسخ مردانی که اطاعتپذیری و صغارت زنان را بهعنوان تجویز اخلاقی ترویج میکردند، بر الگوهای انسانیتر و عاشقانهتر در ارتباط زن و مرد پافشاری کردند.
▪️مقالهٔ «عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟ بازخوانی یک مجادلهٔ روشنفکری» نوشته ساناز حمزهعلی به یکی از جنجالیترین موضوعات اوایل دوران پهلوی و اواخر قاجار، یعنی ترجیح مردان ایرانی تحصیلکرده در ازدواج با زن فرنگی میپردازد. موضوعی که نشان میدهد عقب نگه داشته شدن زن ایرانی، چگونه بر ترجیحات زناشویی مردان مدرن ایرانی تأثیر گذاشته است. در این میان، مجادلات بر سر درستی یا نادرستی ازدواج با زن فرنگی بین مدرنیستهای ایرانی و برخی از زنان فمینیست همچون صدیقه دولتآبادی عرصهٔ نقد شرایط زنان ایرانی میشود.
▪️«دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن» به قلم شیرین کریمی به یک صورت مسألهٔ تازه و پرداخته نشده در مورد حواشی مرگ و تنهایی دو زن هنرمند و رادیکال ایرانی؛ فروغ فرخزاد و قمرالملوک وزیری پرداخته است. خاکسپاری این دو که اتفاقاً در قبرستان ظهیرالدوله تهران صورت میگیرد، عرصهٔ تعمق در شکل زیستن، تنهایی و مرگ آنها بهعنوان دو زن آوانگارد هنرمند توسط نویسنده شده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
در بخش تاریخ این شماره میخوانیم:
▪️مقالهٔ «فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار» نوشتهٔ مریم رضایی، تغییرات نوظهور فضای شهری و حضور زنان و مردانی که برای پرسهزنی در شهر از خانه بیرون میآمدند را در سالهای پسامشروطه بررسی کرده است. در این مقاله، فضای لالهزار بهعنوان اولین خیابان مدرن شهری، شیوههای تازه پرسهزنی سوژههای شهری و تولید امکانهای نو در فضای شهر از یک طرف و مقابلههای پلیسی با حضور زنان در خیابان و تلاش پلیس شهری در بیرون راندن زنان از فضای عمومی و اشغال مردانهٔ آن با کنترل فضا و زمان، از طرف دیگر، از منظر روایتهای تاریخی، روزنامهها و اولین رمانهای عاشقانهی شهری بررسی شده است.
▪️«از تادیب نسوان تا معایب رجال: نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار» نوشتهٔ مریم دژمخوی به مقابلهٔ دو الگوی اخلاق زناشویی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است. در این مقاله میخوانید که چطور روایت تادیب النسوانها در پی تغییرات اجتماعی نوظهور پیش از مشروطه، با نقد معایبالرجالها مواجه شدند و برای اولینبار صدای زنان، حوزهٔ اخلاق زناشویی مردسالار در ایران را به چالش کشید؛ چالشی که بهمرور تمامی عرصههای زناشویی زن و مرد ایرانی را با صورت مسألههای تازهای روبرو کرد و به دنبال آن باعث تغییر شکل خانواده ایرانی شد. اینکه چطور زنان در پاسخ مردانی که اطاعتپذیری و صغارت زنان را بهعنوان تجویز اخلاقی ترویج میکردند، بر الگوهای انسانیتر و عاشقانهتر در ارتباط زن و مرد پافشاری کردند.
▪️مقالهٔ «عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟ بازخوانی یک مجادلهٔ روشنفکری» نوشته ساناز حمزهعلی به یکی از جنجالیترین موضوعات اوایل دوران پهلوی و اواخر قاجار، یعنی ترجیح مردان ایرانی تحصیلکرده در ازدواج با زن فرنگی میپردازد. موضوعی که نشان میدهد عقب نگه داشته شدن زن ایرانی، چگونه بر ترجیحات زناشویی مردان مدرن ایرانی تأثیر گذاشته است. در این میان، مجادلات بر سر درستی یا نادرستی ازدواج با زن فرنگی بین مدرنیستهای ایرانی و برخی از زنان فمینیست همچون صدیقه دولتآبادی عرصهٔ نقد شرایط زنان ایرانی میشود.
▪️«دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن» به قلم شیرین کریمی به یک صورت مسألهٔ تازه و پرداخته نشده در مورد حواشی مرگ و تنهایی دو زن هنرمند و رادیکال ایرانی؛ فروغ فرخزاد و قمرالملوک وزیری پرداخته است. خاکسپاری این دو که اتفاقاً در قبرستان ظهیرالدوله تهران صورت میگیرد، عرصهٔ تعمق در شکل زیستن، تنهایی و مرگ آنها بهعنوان دو زن آوانگارد هنرمند توسط نویسنده شده است.
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
23.03.202508:34
در شمارهٔ ۵۲ «زنان امروز» میخوانید:
▪️جامعه
من، تو نخواهم شد
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖋️ مائده صدیقی
مشکل عشق
تأملی دربارهٔ نسبت عشق و مرد سالاری
🖋️ رها نبوتی
نامه به معشوقی که هرگز
زاده نشد
🖋️ فردوس شیخالاسلام
تهران به روایت زنان
چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟
🖋️ محمد کریم آسایش، سوگل دانائی
▪️تاريخ
فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار
🖋️ مریم رضایی
از تأدیب نسوان تا معایب رجال:
نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار
🖋️ مریم دژمخوی
بازخوانی مجادلهٔ روشنفکران
عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟
🖋️ ساناز حمزهعلی
دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن
🖋️ شیرین کریمی
▪️هنر
عشق میاننسلی و زنان میانسال
مروری بر روابط میاننسلی در سینما
🖋️ مصی گنجهای
طرحی نو در سینمای عاشقانهٔ ایران
ایدئالیسم رمانتیک در «کیک محبوب من»
🖋️ مهرداد بابادی
▪️ادبیات
روایتی دیگر از رابطهٔ فروغ و ابراهیم گلستان
همهٔ زخمهای او از عشق بود
گفتوگو با ناصر صفاریان
🖋️ مهشاد شهبازی
من معشوقه نیستم
گذاری بر رمان کام آخر
🖋️ سمیه آقاجانی
عشق، اندیشه و قدرت
در روابط روشنفکرانه
🖋️ مهشاد شهبازی
▪️جامعه
من، تو نخواهم شد
نگاهی به الگوهای استعماری در عشق رمانتیک
🖋️ مائده صدیقی
مشکل عشق
تأملی دربارهٔ نسبت عشق و مرد سالاری
🖋️ رها نبوتی
نامه به معشوقی که هرگز
زاده نشد
🖋️ فردوس شیخالاسلام
تهران به روایت زنان
چگونه در شهر تهران پرسههای فمینیستی بزنیم؟
🖋️ محمد کریم آسایش، سوگل دانائی
▪️تاريخ
فلانورهای ایرانی، عشق و لالهزار
🖋️ مریم رضایی
از تأدیب نسوان تا معایب رجال:
نگاهی به توصیههای اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار
🖋️ مریم دژمخوی
بازخوانی مجادلهٔ روشنفکران
عروس فرنگی یا زوجهٔ ایرانی؟
🖋️ ساناز حمزهعلی
دو مرگ، دو خاکسپاری، دو زن
🖋️ شیرین کریمی
▪️هنر
عشق میاننسلی و زنان میانسال
مروری بر روابط میاننسلی در سینما
🖋️ مصی گنجهای
طرحی نو در سینمای عاشقانهٔ ایران
ایدئالیسم رمانتیک در «کیک محبوب من»
🖋️ مهرداد بابادی
▪️ادبیات
روایتی دیگر از رابطهٔ فروغ و ابراهیم گلستان
همهٔ زخمهای او از عشق بود
گفتوگو با ناصر صفاریان
🖋️ مهشاد شهبازی
من معشوقه نیستم
گذاری بر رمان کام آخر
🖋️ سمیه آقاجانی
عشق، اندیشه و قدرت
در روابط روشنفکرانه
🖋️ مهشاد شهبازی
07.03.202519:55
📁 ویژهنامهٔ هشت مارس
همبستگی، ضرورتی در تعلیق
پرسشهایی برای گفتوگوی جمعی
همبستگی، ضرورتی در تعلیق
پرسشهایی برای گفتوگوی جمعی
14.02.202520:17
بخش ادبیاتِ شمارهٔ ۵۱ «زنان امروز» با محوریت چگونگی بروز خودآگاهی زنانه در آثار زنان نویسنده و تحلیل ساختار هویت آنان، در پی ارائهٔ تصویری از پیچیدگیهای روند هویتیابی زنان و کشاکشهای درونی آنان در این مسیر است.
«زن، هویت و گمشدگی، با نگاهی به رمان احتمالاً گم شدهام» به قلم مهشاد شهبازی، درصدد واکاوی گمگشتگیهای زنان در فرآیند شکلگیری هویت آنان در جامعهای در حال تحول، بر آمده است: «زنـان فمینیسـت در بازگشـتهای مکررشـان به گذشـته و تداعـی و بازبینی آنچـه بر آنان رفتـه اسـت، همـواره در جسـتوجوی هویـت زنانـهای بودهاند کـه تنها از طریـق آن میتوانسـتند خود، جهان و حقیقـت حـق را بشناسـند. بیشـک، آنـان در ایـن مرحلـه از بازیابـی خودآگاهـی زنانـه، بیـش از هر چیز، نیازمنـد امـکان خوانشـی دوبارهانـد؛ خوانشـی خودمدارانـه از تاریـخ، دانـش، اعتقـاد و هرآنچـه دیرزمانـی خـارج از مرزهـای آن نـگاه داشـته شـدهاند. خوانشـی بر اسـاس بینشـی هستیشناسـانه که به آنـان مجالی بدهـد بـرای اندیشـیدن، آفریـدن و بـودن، بـهازای تمامـی دورههایی کـه نبودهاند»
رها مهرآیین در «هویتهای چندپارهٔ زنان در روایتهایی موازی»، به دو رمان احتمالاً گم شدهام اثر سارا سالار و حباب شیشهای اثر سیلویا پلات، از منظر تقابلهای درونی شخصیتهای زن داستانی و تلاش آنان برای یافتن جایگاه خویش در دو بستر فرهنگی متفاوت، نگریسته است. بنا بر باور نگارنده، «هویت، کلیدواژۀ درک و تحلیل آثار داسـتانی زنان نویسـنده، آنجا که از دریچۀ جنسـیت زنانـه بـه آن مینگریـم، اغلـب در هیأتـی تکهتکهشـده بـر مـا نمایـان میشـود. ایـن عدم انسـجام و نبـود یکپارچگـی در شـاکلۀ هویت زنـان از تعارض چارچوبهای تعریفشـده بـرای آنـان بهواسـطۀ کارکردهـای جنسـیتی بـدن زنانه و میل زنـان برای فراتـر رفتن از این فضـای محدودکننـده و تجربـۀ زیسـن بهمثابـۀ فـردی آزاد و خودآگاه، نشـئت میگیرد.»
مهشاد شهبازی همچنین در این بخش، به گفتوگو با سارا سالار مینشیند؛ نویسـندهای کـه صداقت در روایـت، آثـار او را بـه آیینـهای در برابـر خواننـده بدل کرده اسـت؛ آیینهای که تصویـرش گاه مبهم و گاه روشـن، امـا همـواره واقعی اسـت. با سارا سالار، دربـارۀ اینکـه چگونـه تجربههـای زیسـته و دغدغههـای درونـی نویسنده میتواننـد در قالـب روایتهـای ادبی جـای بگیرند و اینکـه آیـا ادبیـات میتوانـد پلـی بـرای عبـور از مرزهـای فـردی بـه جهانی گسـتردهتر باشـد، سـخن میگوییـم.
و در پایان، نگاهی میاندازیم به کتاب «لیلیت: حوای نخستین؛ وجوه تاریخی و روانشناختی سویهٔ تاریک زنانه» اثـر زیگمونـد هورویتـس که در ایـن کتاب بـا بهرهگیـری از متـون مذهبـی، فولکلـور و روانشناسـی یونگـی، بر اهمیـت دیرپـای لیلـت تأکید کرده و پژوهشـی ژرف دربـارۀ شـخصیت اسـطورهٔ ایلیلیـت در اسـاطیر باسـتانی بینالنهریـن و پـس از آن عرفـان یهـود، ارائه داده است. مهشاد شهبازی، خوانش این کتاب را، بـرای علاقهمندان به فمینیسـم، اسطورهشناسـی و روانشناسـی، دعوتی جذاب به بازشناسـی لیلیـت میداند؛ لیلیت نـه در مقام شـیطانی شرور، بلکه همچون سـمبلی نادیده گرفته شـده از خودمختـاری و قـدرت زنانـه.
«زن، هویت و گمشدگی، با نگاهی به رمان احتمالاً گم شدهام» به قلم مهشاد شهبازی، درصدد واکاوی گمگشتگیهای زنان در فرآیند شکلگیری هویت آنان در جامعهای در حال تحول، بر آمده است: «زنـان فمینیسـت در بازگشـتهای مکررشـان به گذشـته و تداعـی و بازبینی آنچـه بر آنان رفتـه اسـت، همـواره در جسـتوجوی هویـت زنانـهای بودهاند کـه تنها از طریـق آن میتوانسـتند خود، جهان و حقیقـت حـق را بشناسـند. بیشـک، آنـان در ایـن مرحلـه از بازیابـی خودآگاهـی زنانـه، بیـش از هر چیز، نیازمنـد امـکان خوانشـی دوبارهانـد؛ خوانشـی خودمدارانـه از تاریـخ، دانـش، اعتقـاد و هرآنچـه دیرزمانـی خـارج از مرزهـای آن نـگاه داشـته شـدهاند. خوانشـی بر اسـاس بینشـی هستیشناسـانه که به آنـان مجالی بدهـد بـرای اندیشـیدن، آفریـدن و بـودن، بـهازای تمامـی دورههایی کـه نبودهاند»
رها مهرآیین در «هویتهای چندپارهٔ زنان در روایتهایی موازی»، به دو رمان احتمالاً گم شدهام اثر سارا سالار و حباب شیشهای اثر سیلویا پلات، از منظر تقابلهای درونی شخصیتهای زن داستانی و تلاش آنان برای یافتن جایگاه خویش در دو بستر فرهنگی متفاوت، نگریسته است. بنا بر باور نگارنده، «هویت، کلیدواژۀ درک و تحلیل آثار داسـتانی زنان نویسـنده، آنجا که از دریچۀ جنسـیت زنانـه بـه آن مینگریـم، اغلـب در هیأتـی تکهتکهشـده بـر مـا نمایـان میشـود. ایـن عدم انسـجام و نبـود یکپارچگـی در شـاکلۀ هویت زنـان از تعارض چارچوبهای تعریفشـده بـرای آنـان بهواسـطۀ کارکردهـای جنسـیتی بـدن زنانه و میل زنـان برای فراتـر رفتن از این فضـای محدودکننـده و تجربـۀ زیسـن بهمثابـۀ فـردی آزاد و خودآگاه، نشـئت میگیرد.»
مهشاد شهبازی همچنین در این بخش، به گفتوگو با سارا سالار مینشیند؛ نویسـندهای کـه صداقت در روایـت، آثـار او را بـه آیینـهای در برابـر خواننـده بدل کرده اسـت؛ آیینهای که تصویـرش گاه مبهم و گاه روشـن، امـا همـواره واقعی اسـت. با سارا سالار، دربـارۀ اینکـه چگونـه تجربههـای زیسـته و دغدغههـای درونـی نویسنده میتواننـد در قالـب روایتهـای ادبی جـای بگیرند و اینکـه آیـا ادبیـات میتوانـد پلـی بـرای عبـور از مرزهـای فـردی بـه جهانی گسـتردهتر باشـد، سـخن میگوییـم.
و در پایان، نگاهی میاندازیم به کتاب «لیلیت: حوای نخستین؛ وجوه تاریخی و روانشناختی سویهٔ تاریک زنانه» اثـر زیگمونـد هورویتـس که در ایـن کتاب بـا بهرهگیـری از متـون مذهبـی، فولکلـور و روانشناسـی یونگـی، بر اهمیـت دیرپـای لیلـت تأکید کرده و پژوهشـی ژرف دربـارۀ شـخصیت اسـطورهٔ ایلیلیـت در اسـاطیر باسـتانی بینالنهریـن و پـس از آن عرفـان یهـود، ارائه داده است. مهشاد شهبازی، خوانش این کتاب را، بـرای علاقهمندان به فمینیسـم، اسطورهشناسـی و روانشناسـی، دعوتی جذاب به بازشناسـی لیلیـت میداند؛ لیلیت نـه در مقام شـیطانی شرور، بلکه همچون سـمبلی نادیده گرفته شـده از خودمختـاری و قـدرت زنانـه.


06.04.202508:30
گفتوگو با ناصر صفاریان؛ مستندساز و پژوهشگری که تحقیقات گستردۀ او دربارۀ زندگی فروغ، بهویژه مستند سهگانهاش، وی را به یکی از آگاهترین پویندگان این عرصه تبدیل کرده است. سالها پژوهش، مصاحبه و بررسی اسناد، او را در جایگاهی قرار داده است که بتواند زوایای کمتر دیدهشدۀ هنر و چالشهای زندگی شخصی فروغ را روشن کند. در این گفتوگو تلاش میکنیم از روایتهای افسانهای و دوگانههای مطلق فراتر برویم و به درکی ژرفتر از این رابطه برسیم؛ رابطهای که نهتنها بر زندگی فروغ و ابراهیم گلستان تأثیر گذاشت، بلکه ردپایش در ادبیات و
سینمای ایران نیز برجا ماند.
این گفتوگو را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/همۀ-زخمهای-او-از-عشق-بود/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.
سینمای ایران نیز برجا ماند.
این گفتوگو را در سایت زنان امروز
zananemrooz.com/article/همۀ-زخمهای-او-از-عشق-بود/
و یا در نسخه چاپی شماره ۵۲
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۵۲/
بخوانید.


03.04.202515:35


30.03.202508:40


15.03.202516:21
در طول دههها مبارزه، هنر به یکی از ابزارهای قدرتمند هنرمندان فلسطینی برای روایت رنجها و مقاومتهایشان تبدیل شده است. نویسنده در این نوشتار، با نگاهی به وقایع تاریخی و بستر تحولات فلسطین، و با نام بردن از برخی زنان هنرمند هر دوره، به معرفی چهار هنرمند زن فلسطینی پرداخته است که در سه نسل مختلف، هریک در تلاش برای روایت آنچه بر مردم فلسطین گذشته نقشی مهم ایفا کردهاند.
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/ابزار-مقاومت-در-تاریکترین-لحظات-زنان/
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/ابزار-مقاومت-در-تاریکترین-لحظات-زنان/
07.03.202517:38
ویژهنامهٔ هشت مارس مجلهٔ زنان امروز
مجموعهٔ پیشرو، بهمنظور گسترش گفتوگوهای فمینیستی، فارغ از فضاهای «دوقطبیشدۀ» رايج تهیه شده تا در حد امکان به فهم دغدغههای يكديگر و همدلیهای بيشتر دامن بزند. چراكه بدون همدلی، همقدمی و همبستگی امكانپذير نيست و بدون همبستگی، ايجاد تغيير به نفع زنان ناممكن میشود.
مقالات چندصداییاند؛ برخی دو نویسنده دارند که از منظرهای مختلف به موضوع پرداختهاند و برخی ماحصل گفتوگو دربارهٔ تجربیات زیستهٔ زنان و مردان در پساژینا است. اين گفتوگوها با اين اميد در كنار هم قرار گرفتهاند كه در آينده، ديگر گروههای خُردِ زنان بتوانند در سطحي وسيعتر، به چنين گفتوگوهایی دامن بزنند تا بتوان از دل آن به قسمی از «همبستگی» در ميان كنشگران زن با ديدگاههای گوناگون دست يافت.
لینک دانلود رایگان این مجموعه مقاله:
zananemrooz.com/article/همبستگی،-ضرورتی-در-تعلیق/
@zanan_emrooz
مجموعهٔ پیشرو، بهمنظور گسترش گفتوگوهای فمینیستی، فارغ از فضاهای «دوقطبیشدۀ» رايج تهیه شده تا در حد امکان به فهم دغدغههای يكديگر و همدلیهای بيشتر دامن بزند. چراكه بدون همدلی، همقدمی و همبستگی امكانپذير نيست و بدون همبستگی، ايجاد تغيير به نفع زنان ناممكن میشود.
مقالات چندصداییاند؛ برخی دو نویسنده دارند که از منظرهای مختلف به موضوع پرداختهاند و برخی ماحصل گفتوگو دربارهٔ تجربیات زیستهٔ زنان و مردان در پساژینا است. اين گفتوگوها با اين اميد در كنار هم قرار گرفتهاند كه در آينده، ديگر گروههای خُردِ زنان بتوانند در سطحي وسيعتر، به چنين گفتوگوهایی دامن بزنند تا بتوان از دل آن به قسمی از «همبستگی» در ميان كنشگران زن با ديدگاههای گوناگون دست يافت.
لینک دانلود رایگان این مجموعه مقاله:
zananemrooz.com/article/همبستگی،-ضرورتی-در-تعلیق/
@zanan_emrooz
Показано 1 - 23 із 23
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.