Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лёха в Short’ах Long’ует
Лёха в Short’ах Long’ует
سَـمفونـےِ مَهتـآب avatar
سَـمفونـےِ مَهتـآب
سَـمفونـےِ مَهتـآب avatar
سَـمفونـےِ مَهتـآب
21.02.202508:37
@ixnkim
21.02.202508:21
21.02.202508:17
21.02.202508:09
عجب پوستری، بی‌صبرانه منتظرش هستیم
و باز هم به تو فکر کردم نیلوفر من! تا این عطر تو باشد که جایگزینِ اکسیژنِ خون‌هایم میشود و این من باشم که خنده‌های تو را مانند شمع‌دانی روی تاقچه‌ی حافظه‌ام می‌گذارم!
21.02.202508:03
21.02.202508:22
اگر پست یا چلنجی بود که ندیدم، بات برام بفرستین.
21.02.202508:20
21.02.202508:16
سبک نوشتنت رو دوست دارم، طوری که همچیز رو به خوبی به تصویر میکشی مخاطب رو جذب خوندن ادامه‌ی داستان میکنه، منتظر پارت بعد هستیم اوفل‌شی.
𝁈 ‌𝚻𝗁𝖾 𝐑𝖾꤯𝗇𝖼̧𝖺𝗋𝗇𝖺𝗍꤯𝗈́𝗇 𝚶𝖿 𝐋𝗈́𝗏𝖾 ‌𝀈

‌ ‌ ‌ ‌ 𝁠 𝐂𝗈𝗆꤯𝗇𝗀 𝐒𝗈𝗈𝗇 ! 𝁈
  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌𝁥 #𝖳𝖱𝖫
‌‌𝐖𝗋꤯𝗍꤯𝗇𝗀 𝚩𝗒 𝐆𝖺𝖻𝗋꤯𝖾𝗅 𝚳𝖼𝚻꤯𝗀𝖾𝗋

‌⎯⎯⎯⎯⎯⎯⎯⎯⎯⎯⎯
𝁛𝚶𝗇𝗅𝗒 𝚶𝗇 𝚻𝗀: 𝚻꤯𝗀𝖾𝗋𝚭𝗈𝗇𝖾
21.02.202508:06
این قسمت‌>
21.02.202508:02
@ixnkim
21.02.202508:21
21.02.202508:20
Переслав з:
هیـــراث؛ avatar
هیـــراث؛
༊*·˚𝑳𝒊𝒐𝒓𝒂 ·˚ ༘ 𝑷𝒂𝒓𝒕𝟑 ✧.
«تلخ شد. دور شد. درد شد. هیچ‌وقت بهم نگفت چرا، هیچ‌وقت ازم خداحافظی نکرد و حتی فرصت خداحافظی رو بهم نداد…»
21.02.202508:08
هرچند کوتاه، اما زیبا بود. خسته نباشی
21.02.202508:06
گاد.. بشدت دلنشین بود
21.02.202508:00
ιαη
21.02.202508:21
21.02.202508:18
ID | the weeknd.
21.02.202508:10
و این افکارم بودند که هر بار به سمت چشمانت کشیده میشدند، پس راهی شو برای افکارم که تماما در اختیارت است!
21.02.202508:05
دࢪخشیـدنِ پنهانـیِ مـاه از پشـت ابـࢪ ؛

__بگذار از نگاهی دوخته شده به چشمانت بگویم و از بوسیدنِ آن دو لبانِ اغشتهِ به اقبال، که گویی تمام جهان و هستیِ من شده بودند.
اخ ای پریزادی که خاطراتت‌ آغشته به عطرِ شیرینِ یاس بنفش است و وجودت چراغی برای راهِ من، به من بگو که چگونه میتوانم انهارا از یاد ببرم آن هم زمانی که رایحه‌یِ تمام خاطراتت در همین نزدیکی ها پرسه می‌زنند و مرا مسحورِ خود می‌کنند.
حال حضورِ نام محبوبت در میان تمامِ ناتمام های زندگی‌ام دربَیان است، آنگونه که رعدِ غمی شیرین و فریبنده ای را در دلم زنده میکند و قلبم را در خاکستری ترین نقطه وجودم به پرواز در می‌آورد، این عشق تنها یک عشقی مریض‌ بود که از خط به خطِ تمام این روز‌هایی که بین ما در جریان بود میتوان تجربه گرفت که درمان عاشق همان زخم خوردن است، حال بزن زخم که این مرهم مااست.
گویا در همین حوالی با زخمانی باز، چشمانم درخشش چشمانت را می‌پرستد و چه جانانه، با چشمانی که خیره به توست‌ و با دستانی آغشته به خون برایت سازِ جنون را مینوازم و در لحظه‌ای رقصیدنِ قطره‌ای سرخ را که تنیده شده از عشقت است، در قلبم احساس می‌کنم که بیدارگرِ چشمانی خفته‌ در سکوتی پراز تاریکی‌ها است.
چه اهمیتی دارد که خواستم از رنجش و درد این زخم ها دوری بگویم، اما همانجا بود که به یاد و خاطرم آمد؛
عشق با آزار‌است که زنده می‌ماند.
21.02.202508:00
Показано 1 - 24 із 26
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.