بهزیستی انسان در سایهی گسترش هوش مصنوعی
جهان پیش رو برای انسان بهتر است یا بدتر؟ میتوان محافظهکارانه گفت «ما صرفاً شاهد تغییرات هستیم». این سخن هر چند صادق است اما کممحتواست و حدسی جسورانه نیست زیرا هیچ اطلاعی برای سازگار کردن خود با تغییرات نمیدهد. با اتخاذِ رویکردی علمی ما باید مدلهایی ابطالپذیر و اصلاحپذیر معرفی کنیم و آن مدل را مبنایی بر هدایت رفتار خود قرار دهیم. از منظر آیندهپژوهی تکاملی خواهم گفت که چرا نگاهی نقادانه به آیندهی تکنولوژی، ارجح است بر دو نگاه رقیبِ خنثی و تأییدگرایانه.
تکنولوژی و بهزیستی
مسیر بهزیستی انسان در طول تاریخ، داستانی پیچیده و چندوجهی بوده است. اگر موفقیت تکاملی را صرفاً با معیارهای زیستی بقا و تولید مثل بسنجیم، گونهی انسان به موفقیتی خیرهکننده دست یافته است. جمعیت ما به شکلی انفجاری افزایش یافته، بر سراسر کره زمین تسلط یافتهایم و به لطف پیشرفتهایی بهویژه در حوزه بهداشت و کنترل بیماریهای عفونی، میانگین طول عمرمان به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
اما هنگامی که مفهوم بهزیستی را در معنای جامع آن که شامل سلامت جسمی و روانی، شادی، رضایت از زندگی، روابط اجتماعی معنادار، احساس هدفمندی، امنیت و دسترسی به منابع است در نظر بگیریم، تصویر دیگر به این سرراستی نیست. پیشرفتهای تکنولوژیک و فرهنگی، ضمن افزایش طول عمر و کاهش برخی خطرات مانند مرگومیر ناشی از خشونت (در مقیاس تاریخی) و رفع بسیاری از سختیهای فیزیکی، مشکلات نوینی را نیز به همراه آوردهاند. بسیاری از این مشکلها ریشه در پدیدهای دارند که میتوان آن را «عدم تطابق» نامید؛ عدم تطابق میان محیط مدرنی که با سرعت توسط تکنولوژی تغییر شکل یافته و زیستشناسی و روانشناسی ما که طی میلیونها سال برای شرایطی بسیار متفاوت تکامل یافته است. ظهور بیماریهای قلبی-عروقی، دیابت و چاقی، همگی محصول سبک زندگی مدرن و رژیمهای غذایی نامتناسب با متابولیسم تکاملیافتهی ما هستند. به همین ترتیب، شیوع مشکلات سلامت روان نظیر اضطراب، افسردگی و احساس تنهایی، میتواند بازتابی از عدم تطابق اجتماعی باشد. زندگی در جوامع بزرگ و گمنام، در تضاد با نیاز تکاملی ما به تعلق به گروههای کوچک و منسجم قرار دارد. فشار ناشی از مقایسهی اجتماعی که توسط رسانهها و فرهنگ مصرفگرایی تشدید میشود، سرعت سرسامآور تغییرات و عدم قطعیت ناشی از آن، و بحرانهای زیستمحیطی که خود محصول جانبی موفقیت تکنولوژیک و جمعیتی ما هستند، همگی به این تصویر پیچیده دامن میزنند. در جوامعی که نیازهای اولیه تا حد زیادی برآورده شده، حتی یافتن معنا و هدف در زندگی میتواند به چالشی برای بهزیستی تبدیل شود. بنابراین، تاریخ بهزیستی انسان، داستان یک معاملهی مداوم است؛ رفع برخی رنجها و خطرات قدیمی به قیمت ظهور چالشها و آسیبپذیریهای جدید.
ورود هوش مصنوعی
حال، هوش مصنوعی به عنوان قدرتمندترین ابزار تکنولوژیکی که بشر تاکنون آفریده، وارد این صحنه میشود و در بطن همتکاملی جدیدی با انسان قرار میگیرد. این همتکاملی قابلیت آن را دارد که هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفی بهزیستی انسان را به شکلی بیسابقه تشدید کند. در سوی مثبت، هوش مصنوعی نویدبخش پیشرفتهای چشمگیری است. در حوزه سلامت جسمی، توانایی آن در تحلیل دقیق دادههای پزشکی، تشخیص زودهنگام و دقیقتر بیماریها، تسریع روند کشف و توسعه داروهای جدید، افزایش دقت جراحیهای رباتیک و توسعه ابزارهای توانبخشی هوشمند، میتواند به افزایش بیشتر طول عمر و کیفیت زندگی کمک کند. سیستمهای پایش سلامت مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به پیشگیری فعالانه از بیماریها یاری دهند. در قلمرو دانش و آموزش، هوش مصنوعی با فراهم آوردن امکان آموزش شخصیسازی شده متناسب با نیاز هر فرد، عمل کردن به عنوان دستیار پژوهش و یادگیری قدرتمند، و شکستن موانع زبانی از طریق ترجمههای پیشرفته، دسترسی به دانش و فرصتهای یادگیری را دموکراتیکتر و کارآمدتر میسازد. هوش مصنوعی همچنین میتواند با اتوماسیون کارهای تکراری، خستهکننده یا خطرناک، انسانها را از بار این وظایف رها کرده و زمان و انرژی آنها را برای فعالیتهای خلاقانهتر، معنادارتر یا صرفاً استراحت و روابط انسانی آزاد کند. بهینهسازی سیستمهای پیچیده در مدیریت منابع، انرژی و حملونقل نیز میتواند به رفاه عمومی کمک کند. علاوه بر این، هوش مصنوعی میتواند به عنوان ابزاری برای تقویت خلاقیت انسانی در هنر، موسیقی و طراحی عمل کند و در حل مسائل پیچیده علمی و اجتماعی، مانند مدلسازی تغییرات اقلیمی یا تحلیل روندهای اقتصادی، به انسان یاری رساند.
حتی در حوزه ارتباطات، پتانسیلهایی برای تسهیل ارتباط افراد دارای معلولیت یا فراهم آوردن نوعی همراهی برای افراد تنها وجود دارد.
اما داستان پیچیدهتر از صرفِ این وجوه خوشبینانه است!
ادامه در پست بعد...