Drama Spoiler📢

بگین شما هم دوسش دارین😭🤌🏻

واقعیت اینه که همه ما تو زندگی ممکنه چیزی مثل اینو تجربه کنیم یه ضربه ی بزرگ از کسی که اصلا انتظار نداریم و اون آدم میتونه حتی نزدیک ترین یا مهم ترین آدم زندگیمون باشه از خانواده گرفته تا نزدیک ترین رفیقمون اما سوال اینجاست که ما میتونیم...
واقعا میتونیم اون آدم و ببخشیم؟

وقتی این سریال و شروع کردم بزرگترین سوال توی ذهنم همین بود، اما واقعیت این بود که ذهنیت شین با من یکم فرق داشت درسته سینت ضربه ی بزرگی بهش زده بود و باعث شده بود بزرگترین رویای زندگیش که رفتن به تیم ملی فوتبال هست و از دست بده اما چیزی که شین بیشتر از همه تو این ماجرا ازش متنفر بود در واقع ترک شدن بود بذارین ماجرا رو از سمت سینت براتون تعریف کنم:
سینت، شین و بخاطر اینکه ازش فاصله نگیره به خیال اینکه با رفتن به تیم ملی رهاش کنه کتک زد و باعث شد پاش به طرز فجیعی بشکنه و به تیم ملی نرسه ولی سینت نمیخواست تا این حد اتفاق بدی بی افته،‌ بعد از این کارش بخاطر عذاب وجدانی که داشت از شین فاصله گرفت و حتی ازش معذرت خواهی هم نکرد اما بعد از چند سال توی یه مدرسه دوباره شین و ملاقات کرد و حالا به ذهنش رسید که هر جوری شده باید از شین معذرت خواهی کنه و شین اون و ببخشه در واقع باید توسط شین بخشیده بشه حتی به قیمت جونش...

حالا فکر کنین شین بعد از چند سال چنین کسی رو دیده رفیقی که از نظر اون بهش از پشت خنجر زد و به راحتی رهاش کرد و الان اومده پیشش و اصرار داره که ببخشتش و دوباره رابطشون مثل قدیم صمیمی بشه به نظرتون اصلا برای شین اینکه دوباره احساسات قدیم و نسبت به سینت داشته باشه امکان پذیره؟ اونم وقتی که توی مدرسه ای هستن که به شدت با شین و بچه های مدرسه ای که شین ازش اومده مشکل دارن و تشنه به خونشونن؟
خب مشکل یکی و دوتا نیست هر دم از این باغ بری میرسد😃🤌🏻
تو این مدرسه هیچ چیز سر جاش نیست از معلمی گرفته که مجبوره بخاطر درست کردن اوضاع مدرسه از جونش مایه بذاره تا بچه هایی که به گروه های مختلف تقسیم شدن و به شدت از هم متنفرن و سینتی که این وسط باید هم هرجور شده اوضاعش با شین درست کنه هم به معلم توی درست کردن اوضاع بچه ها و مدرسه کمک کنه...
سینت اونقدر بالغ شده بود که همه ی اینا رو هندل کنه و براشون تا پای جونش تلاش کنه و شین و مجبور کنه این همه تلاشش و ببینه سینت حاضر بود مدرسه رو ول کنه، کتک بخوره، خودش و تو بدترین خطر ها بندازه یا حتی بمیره...ولی شین اون و ببخشه و بهش یه فرصت دوباره بده شین هم این و میدونست، میدونست که سینت تغییر کرده پس با تمام غمی که تو وجودش از کار سینت داشت بازم بهش یه فرصت دوباره داد فرصتی که باعث شد حتی رابطشون از گذشته هم بهتر بشه...

بنظرم یکی از اصلی ترین دلیلی که بچه های مدرسه بلاخره درست شدن و به قول خودمون آدم شدن😂 دیدن فداکاری ها و عشق خالصانه سینت به شین و البته زحمت های معلمی بود که هیچ جوره رهاشون نکرد و باعث شد همشون بخوان بهم کمک کنن و بخاطر هم فداکاری کنن اینجوری تو بدترین شرایط هم دست هم و گرفتن و هم و بالا کشیدن...