呪い

مثلا اگه در نهایت... این آهنگ وجود نداشت
دنیا یه ذره هم اینور اونور نمیشد
اما شاید اگه فقط ما، موجودات کوچیکِ کوچیک..
میتونستیم یکم بیشتر از دیروز به امید ببندیم کافیه
تمام غم، رویاها، عشق و خنزرپنزر های دست ساز رو توی صندوق مخفی گنج قلبت دفن کن
دنیایی که نقاشی کردی دلیل زندگی من شد
و شهر رو با نسیمی آرام کرد
اگه این آهنگ می تونست روزی به دست تو برسه
در اون صورت حتما معنی ای خواهد داشت
حتی اگه یه مشت جمله ی شاعرانه‌ی خنده دار به نظر برسه...
نمی‌دونم میتونم از این مکانی که با رنج ساختی محافظت کنم یا نه
اما با این حال،  برای روزی دعا می کنم که بتونی به همینی که هستی باقی بمونی
اگه بتونم با شجاعتم از آرامش این جهان محافظت کنم با کمال میل این نقش رو میپذیرم
این ملودی فرسوده و کلماتی که آشنا به نظر میان چی به همراه داره؟ پول یا کسالت؟
"این آهنگ برای لمس کردن چه کسی خونده شده؟"
باید بگم "کی میدونه؟"
با این وجود افرادی مثل ما که نمیدونن کی باید تسلیم بشن‌ دنبال چیزی میگردن که روحشون رو به حرکت در بیاره
دارم بهش میرسم، میرسم، میرسم
اما از میان انگشتام میلغزه
احساس میکنم میتونم همینطور که هستم خوب بتونم ادامه بدم
حالا اگه منو ببینی چی فکر میکنی؟
الان داری به من می خندی نه؟
تا کی به زندگی کردن و زنده موندن ادامه میدیم...؟
باشد که این آهنگ روزی به دست تو برسه
کمی بیش از سه دقیقه ملودی خودخواهانه...
اگه این آهنگ می تونست روزی به دست تو برسه
در اون صورت حتما معنی ای خواهد داشت
حتی اگه یه مشت جمله ی شاعرانه‌ی خنده دار به نظر برسه...
نمی‌دونم میتونم از این مکانی که با رنج ساختی محافظت کنم یا نه
اما با این حال،  برای روزی دعا می کنم که بتونی به همینی که هستی باقی بمونی
مثلا حتی بعد از تمام شدن این آهنگ
زندگی که نقاشی کردی باقی خواهد ماند
مثلا حتی اگه تمام این هستی دگرگون بشه
دوباره پیدات می کنم
پس تا اون زمان ادامه بده

در خاطراتم زندگی میکنم چرا که در واقعیت جایی برام وجود نداره