МС
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
ТУ
Труха⚡️Україна
НВ
Николаевский Ванёк
МС
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
ТУ
Труха⚡️Україна
НВ
Николаевский Ванёк

𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤

𝖨'𝗆 𝖼𝗈𝗅𝖽, 𝗅𝖾𝗍 𝗆𝖾 𝗂𝗇𝗍𝗈 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗁𝗈𝗆𝖾
@AlfieIfItWasABot

@Indigostarbot
Рейтинг TGlist
0
1.55
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуБер 03, 2025
Додано до TGlist
Бер 14, 2025

Статистика Телеграм-каналу 𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤

Підписників

388

24 год.
7
1.7%Тиждень
104
36.4%Місяць
290
297.9%
22.04.2025
0-

Індекс цитування

0

Згадок0Репостів на каналах0Згадок на каналах0
22.04.2025
0-

Середнє охоплення 1 допису

20

12 год.21
19.5%
24 год.20
24.4%
48 год.26
38.7%
22.04.2025
0-

Залученість (ER)

3.85%

Репостів0Коментарів0Реакцій0
22.04.2025
0%-

Залученість за охопленням (ERR)

6.82%

24 год.0%Тиждень
2.15%
Місяць
11.52%
22.04.2025
0%-

Охоплення 1 рекл. допису

24

1 год.24100%1 – 4 год.312.5%4 - 24 год.00%
22.04.2025
0-
Під'єднайте нашого бота до каналу і дізнайтеся стать аудиторії цього каналу.
Всього дописів за 24 години
8
Динаміка
6

Останні публікації в групі "𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤"

خیلی دوستون دارم
خوش اومدین">
عه شدیم
یه نینی بهم میدین؟
۱۳ نفر تا چهارصدتایی
عذر می‌خوام سرورم
بعد سال ها گپ
این رو من هنوز پاک نکردم پینه
اون کلی کار داره
نههه این اون چالش نیستاااا
همون چالش رو نمیگی که کمکم کردی؟
تا موقعی هم که از تو چنلت پاکش نکردی پاک نکردم👈🏻👉🏻
چرا میبینید ریکت نمیدید
اخرسر سرم رو به دیوار میکوبم
مگه شرکت کرده بودی؟..

Рекорди

21.04.202523:59
388Підписників
16.03.202523:59
50Індекс цитування
01.04.202523:59
192Охоплення 1 допису
07.04.202516:59
61Охоп рекл. допису
03.04.202511:27
13.33%ER
01.04.202523:59
110.98%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
БЕР '25БЕР '25БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25

Популярні публікації 𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤

26.03.202519:21
شیپ‌پارتی (الان می‌‌ذارم)
این پیام رو فوروارد کنید چنل‌تون و اگر چنل نداشتید توی
بات آیدی بدید.
17.04.202520:48
18.04.202515:07
‌ ‌ ‌ Where your breathe leads me
‌ ‌‌ ‌ ‌ #Oneshot

☁️ : اگر قرار بود چیزی، روزی نفسش رو ازش بگیره، توپ نبود؛ چشم‌های هیسونگ بود.
-نشونم بده هیسونگ، نشونم بده چقدر من رو میپرستی.
14.04.202522:28
خب شب بخیر ( تورو امام زمان صبح ۶۰۰ باشیم )
13.04.202520:19
این پیام رو فوروارد کنید تا چنل‌هاتون رو باهم شیپ کنم.
جواب‌ها امشب گذاشته میشن.
Видалено30.03.202512:23
Переслав з:
—Chaconne `New avatar
—Chaconne `New
🕊—Fading Echoes

●وانشـات هیـهون.
قرار بود یه روز عادی باشه. یه پیام، یه قرار ساده، یه کیک روی میز. هیسونگ حتی حرفاشو توی ذهنش تمرین کرده بود، دقیقاً می‌دونست چی می‌خواد بگه.
ولی زندگی هیچ‌وقت طبق برنامه پیش نمی‌ره. و اون شب، قراره بود زندگیشون برای همیشه تغییر کنه.
06.04.202518:54
میشه لطفا یک‌نفر؟
31.03.202500:27
خوب بخوابید نینی‌ها🤎
Переслав з:
OceanƁlųe🫐 چالش avatar
OceanƁlųe🫐 چالش
03.04.202511:02
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ っ٫٫ ꜥ Memorabilia ࣪ 𒀭 ִֶָ

Last Part


می‌تونی به این پسری که از عشق، فقط اسمش رو توی کتاب‌ها شنیده اجازه عاشقی بدی؟


Comments

JOIN

#Multi_shot
#heehoon
#OceanBlue 🌊
Переслав з:
ㅤㅤhoonıst 'ş avatar
ㅤㅤhoonıst 'ş
28.03.202510:20
19.04.202520:11
📜دفـتر خاطـرات

جیکی... تو یه راه پر از پیچ و خم بودی، پر از رمز و راز و پر از آزادی و رهایی. منم یه ماشین کوچک بودم که انتهای یکی از پیچ‌های جاده‌ایِ تو گم شد و دیگه هرگز کسی برگشتنش رو ندید.

محبوبم، من خودم را غرق دیدم میان آشفتگی‌هایی که از آن من نبودند و به روح و جانم تحمیل شدند. هر چه بیشتر دست و پا زدم، بیشتر فرو رفتم. حلقم از آشفتگی پر شده بود، بینی‌‌ام توان فرو بردن نفس میان سینه‌‌ام را نداشت و چه ناتوان گشته بودم که انگار افسارم به دست سرنوشت به هر سویی کشیده می‌شد. در آن ورطه پر از ازدحام، نمی‌دانم کی و چه وقت اما به خواب رفتم. عمیق و چند هزارساله، بیدار هم نشدم، هرگز! چرا که تو را دیدم. تو غرق بودی میان شکوه شکوفه‌های پرعظمت بهار و غلظت خزان. تو غرق بودی میان رود‌های نقره‌ای و دریای آبی، میان قلم آفتابی و برگ‌های مخملیِ سبزرنگِ جنگل‌های دور. تو غرق بودی درون مفهوم زیبایی و من مجنون‌وار، به احترام بودنت میان رویا، خودم را هزاران سال غرق خواب کردم. تا دفن شوم در حضور تو. این‌گونه بود که آشفتگی برایم دل‌انگیز شد.

اما عزیز زیبارو، این‌روز‌ها حتی در فکر‌هایم هم آزرده‌ای، درست مثل آزردگی گلبرگ. به من بگو چرا؟! چرا دیگر از آن هزار پرستوی شاد چشم‌هایت خبری نیست؟! بگو چه کسی تو را آن سوی کوهستان غم رها کرد و رفت؟ چه کسی تو را از آن جوانه‌ی سرمست، تبدیل به شاخه‌ای بی‌جان کرد و رفت؟ مگر مقصدت آفتاب نبود؟ پس چه کسی میان تاریکی تنهایت گذاشت؟!

من دیده بودمت که آمیخته با لطافت ساحل، مورد هجوم امواج وحشیانه غم قرار می‌گرفتی. از تو دست کشیده‌ بودم اما دست‌هایم از من فرار می‌کردند تا دوباره به تو برسند. پاهایم می‌دویدند تا کنار نئش خسته‌ی تو زانو بزنند و لب‌هایم بی‌قرار تر از همیشه در جست‌و‌جوی بوسه از تو می‌گشتند. به خود که آمدم دیدم چیزی از من باقی نمانده جز منطقی که کندن از تو را می‌خواست. من همه‌ی تنم، دست‌ها، پاها، چشم‌ها و لب‌هایم برای تو بود. من دوست داشتنم به این دلیل شکل گرفت که کنار گوش‌های تو نجوا شود. من اشک‌هایم به این دلیل شکل گرفت که برای اندوه تو جاری شوند. من تمامم سمت تو پرواز می‌کرد و در آخر چیزی برای خویش نداشتم جز مغزی که می‌گفت از او بِکَن. مغزی که آن طرف ساحل رها شد و مرد، چرا که من و قلبم در آغوش تو آرام گرفته بودیم.

یک‌بار روی سنگ بزرگی نشسته بودیم و به آسمان نگاه می‌کردیم؛ به من گفتی که نمی‌دانی بی‌پناهی چیست. لبخند زده بودم، کوتاه، نرم، سبک و گذرنده. بعد هم کمی پاهایم را تکان دادم و گفتم:«بی‌پناهی شاید اصلا وجود نداشته باشه، بی‌پناهی شاید از پی همون پناهی که رو به زوال میره کشیده می‌شه جه‌یونا.» مثلا من نخستین باری که در آغوشت آرام گرفتم، پناه داشتم. اما بعد‌ها وقتی که خسته بودی و توان محکم‌تر کردن گره دستانت را به دورم نداشتی، بی‌پناهی را احساس کردم. اینطور فکر کن که من پناهنده‌ای بودم، بی‌پناه، در دنیای تو.

جه‌یونا! من تمام چیز‌هایی که مربوط به توست را می‌پرستم. گاه فکر می‌کردم هیچ عادت بدی نمی‌توانی داشته باشی و خوبِ مطلقی. اما پس از این‌که خانه، کتاب‌هایت و آن گلدان کوچک روی میز‌ت را جا گذاشتی و رفتی، از ذهنم خطور کرد که شکستن آدم‌ها را به خوبی یاد گرفته‌ای. با این حال آنچه که در تک‌تک لایه‌های روح من پیداست؛ دوست‌ داشتن توست و من حتی رفتنت را هم عزیز می‌شمارم. اشک می‌ریزم و دلتنگ می‌شوم ولی باز هم از این دید نگاه می‌کنم که قدم‌هایت به هنگام ترک کردنم چقدر زیبا و ظریف بود.

اما عزیزِ قلبم، این‌روز‌ها با من از تو سخن می‌گویند. می‌خواهند تو را سوار یک قایق کاغذی کنم و به رود فراموشی بسپارم. این‌ها نمی‌دانند که من تو را به مژه‌ها و موهایم بافته‌ام، به رگ‌هایم گره زده‌ام، به لبخندم چسبانده و روی تک تک لایه‌های پر پیچ و خم ذهنم حک کرده‌ام. این‌ها نمی‌دانند که تو زندانی در قلبی هستی که کلیدش خیلی وقت است که گم شده.


مـی 𝟮𝟬𝟭𝟳
11.04.202509:31
میشه یه‌ نینی بیاد این‌جا؟
18.04.202510:22
منم سه‌تا نینی‌ می‌خوام
Переслав з:
bad thoughts avatar
bad thoughts
07.04.202521:26
#yunki
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.
Cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.