Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
اشک‌های قرمز avatar

اشک‌های قرمز

حقیقتی که در ذهن شما شکل می‌گیرد روزی تبدیل به واقعیت خواهد شد.
پس
این یک داستان واقعی است.
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуВер 11, 2021
Додано до TGlist
Бер 07, 2025

Останні публікації в групі "اشک‌های قرمز"

از کجا میفهمی خیلی گذشته؟؟؟ از اونجایی که تمام سریالایی که با هم میدیدین الان فصل دو ش اومده. تو فکر کن.
" گره‌ای که با یه بغل حل میشه رو، حلش کنیم"
Переслав з:
طوسی avatar
طوسی
یه‌چیزی باید باشه که بهش بند باشی و ادامه بدی. هیچی نیست.
من از اینکه آدم‌ها به ادبیات مسلط نیستن حالم بهم میخوره. اینکه نمیدونن چی و کجا و چطور بیان کنن حالم‌و بهم میزنه. و بدتر از اون از اینکه میگن اون چیزی که نباید بگن و نمیگن اون چیزی رو که باید بگن.
خوشبختانه تو این شهر هیچکس "گردن" نداره.
اصلی ترین زاویه من با ادماییه که فکر میکنن باید و حتما راجع به مسائل دیگران نظر بدن. خوشبختانه یا متاسفانه این کار تو فرهنگ ما زیر چتر خیرخواهی قرار میگیره ولی اصلا و ابدا کار مدرنی نیست. یعنی ما تو جامعه ای داریم زندگی میکنیم که ملت بدون درخواست ما به خودشون اجازه میدن راجع به کوچک ترین مسائل ما با کمترین سواد کارشناسی و صرفا بر اساس تجربه شخصیشون نظر بدن. " کارشناس" بودن علاقه مندی هر ایرانی ایه. مثلا من از همکار کوچکم در مورد دیتینگ لایف‌م مطلقا هیچ نظری نخواستم. صرفا داشتم میگفتم من در رابطه این نیازها رو دارم. و طفلک معصوم صغیر بلند گفت: خب من ریدم تو نیازهات. اولا ادبیاتت دخترم. دوما باز هم ادبیاتت دخترم. سوما نظری خواستم؟؟ یا مثلا اقای مدیر مالیمون داره به من یاد میده وبا دیگران چجوری حرف بزنم که پایین دست نباشم. مرد این دغدغه توعه که کسی فکر نکنه تو پایینی. من به اعضای مصطفی ست برام این چیزا. خلاصه که من خیلی حرصی میشم اگه چیزی و نخوام و آدمها به زور بخوان بهم بدن و بگن که حرفشون درسته. و امیدواردم "من" ها بتونیم همو پیدا کنیم و اعلام استقلال کنیم.
اینکه آدم خودش بخوابه با اینکه یکی بخوابونتش خیلی فرق میکنه.
واقعا معاشرت با دوست قشنگ آدم‌و جوون میکنه. هیچ‌کس جز خودم نمیتونه قدر این‌و بدونه.
بزرگسالی اینجوریه که یه وقتایی یهو یادت میاد اا من بزرگسالم.
هر کاری بخوام بکنم پول میخواد.
بعد برای اینکه پول داشته باشم باید کار کنم.
وقتی کار میکنم نمیتونم هر کاری دلم میخواد و بکنم.
بابام بهم مسیج زده: میخوام وام بگیرم.
منم براش زدم: دیگه به سنی رسیدی که خودت بتونی برای خودت تصمیمی بگیری. از نظر من موردی نداره.
=))))))
تو اینستا چرخیدم، پادکست گوش دادم، تو اینستا چرخیدم، نشستم پشت میز، دراز کشیدم، تو اینستا چرخیدم، سینک و بغل گاز و تمیز کردم، تو اینستا چرخیدم، تو یوتیوب چرخیدم، نشستم، لش کردم رو مبل و کل روز تا اینجا همین بود. همین.
هیچکس هم من‌و از این لوپ خارج نکرد. با تلفن حرف نزدم ولی با خودم که حرف زدم فهمیدم بخاطر دو شب پیش صدام گرفته و خشدار تر شده. حوصله‌ام خیلی سر رفته. خیلی. حتی یه قسمت سریال و نمیتونم تا ته ببینم. نمیدونم چم شده.
برام ویدیوهای لحظه خراب شدن پل و فرستاد و گفت یادته از اینجا پریدیم تو آب؟
اشگورات عزیزم🥲
جالبه ولی به یاد موندنی نیست. هیچ‌چیز.

Рекорди

23.04.202523:59
838Підписників
02.03.202523:59
0Індекс цитування
21.03.202523:06
3KОхоплення 1 допису
24.04.202513:01
0Охоп рекл. допису
23.03.202523:59
4.35%ER
07.04.202523:59
377.30%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
БЕР '25БЕР '25БЕР '25БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25КВІТ '25

Популярні публікації اشک‌های قرمز

Переслав з:
طوسی avatar
طوسی
22.04.202517:48
یه‌چیزی باید باشه که بهش بند باشی و ادامه بدی. هیچی نیست.
22.04.202506:10
اصلی ترین زاویه من با ادماییه که فکر میکنن باید و حتما راجع به مسائل دیگران نظر بدن. خوشبختانه یا متاسفانه این کار تو فرهنگ ما زیر چتر خیرخواهی قرار میگیره ولی اصلا و ابدا کار مدرنی نیست. یعنی ما تو جامعه ای داریم زندگی میکنیم که ملت بدون درخواست ما به خودشون اجازه میدن راجع به کوچک ترین مسائل ما با کمترین سواد کارشناسی و صرفا بر اساس تجربه شخصیشون نظر بدن. " کارشناس" بودن علاقه مندی هر ایرانی ایه. مثلا من از همکار کوچکم در مورد دیتینگ لایف‌م مطلقا هیچ نظری نخواستم. صرفا داشتم میگفتم من در رابطه این نیازها رو دارم. و طفلک معصوم صغیر بلند گفت: خب من ریدم تو نیازهات. اولا ادبیاتت دخترم. دوما باز هم ادبیاتت دخترم. سوما نظری خواستم؟؟ یا مثلا اقای مدیر مالیمون داره به من یاد میده وبا دیگران چجوری حرف بزنم که پایین دست نباشم. مرد این دغدغه توعه که کسی فکر نکنه تو پایینی. من به اعضای مصطفی ست برام این چیزا. خلاصه که من خیلی حرصی میشم اگه چیزی و نخوام و آدمها به زور بخوان بهم بدن و بگن که حرفشون درسته. و امیدواردم "من" ها بتونیم همو پیدا کنیم و اعلام استقلال کنیم.
22.04.202513:35
من از اینکه آدم‌ها به ادبیات مسلط نیستن حالم بهم میخوره. اینکه نمیدونن چی و کجا و چطور بیان کنن حالم‌و بهم میزنه. و بدتر از اون از اینکه میگن اون چیزی که نباید بگن و نمیگن اون چیزی رو که باید بگن.
22.04.202518:51
" گره‌ای که با یه بغل حل میشه رو، حلش کنیم"
06.04.202510:55
هر کاری بخوام بکنم پول میخواد.
بعد برای اینکه پول داشته باشم باید کار کنم.
وقتی کار میکنم نمیتونم هر کاری دلم میخواد و بکنم.
21.04.202522:01
واقعا معاشرت با دوست قشنگ آدم‌و جوون میکنه. هیچ‌کس جز خودم نمیتونه قدر این‌و بدونه.
21.04.202522:16
اینکه آدم خودش بخوابه با اینکه یکی بخوابونتش خیلی فرق میکنه.
28.03.202511:33
بابام بهم مسیج زده: میخوام وام بگیرم.
منم براش زدم: دیگه به سنی رسیدی که خودت بتونی برای خودت تصمیمی بگیری. از نظر من موردی نداره.
=))))))
21.04.202520:06
بزرگسالی اینجوریه که یه وقتایی یهو یادت میاد اا من بزرگسالم.
25.03.202518:47
تو اینستا چرخیدم، پادکست گوش دادم، تو اینستا چرخیدم، نشستم پشت میز، دراز کشیدم، تو اینستا چرخیدم، سینک و بغل گاز و تمیز کردم، تو اینستا چرخیدم، تو یوتیوب چرخیدم، نشستم، لش کردم رو مبل و کل روز تا اینجا همین بود. همین.
هیچکس هم من‌و از این لوپ خارج نکرد. با تلفن حرف نزدم ولی با خودم که حرف زدم فهمیدم بخاطر دو شب پیش صدام گرفته و خشدار تر شده. حوصله‌ام خیلی سر رفته. خیلی. حتی یه قسمت سریال و نمیتونم تا ته ببینم. نمیدونم چم شده.
23.04.202508:18
از کجا میفهمی خیلی گذشته؟؟؟ از اونجایی که تمام سریالایی که با هم میدیدین الان فصل دو ش اومده. تو فکر کن.
22.04.202507:50
خوشبختانه تو این شهر هیچکس "گردن" نداره.
24.03.202521:23
برام ویدیوهای لحظه خراب شدن پل و فرستاد و گفت یادته از اینجا پریدیم تو آب؟
24.03.202514:36
اشگورات عزیزم🥲
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.