Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Инсайдер UA
Инсайдер UA
Cinémathèque avatar

Cinémathèque

Відео
@Whohamidd | @CiinemathequeBookstore
[This Channel is not intended to violate any condition of use. Copyright Disclaimer Under Section 107 of Copyright Act 1976, allowance is made for "fair use" for purposes such as criticism, scholarship and research.]
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
РозташуванняІндія
МоваІнша
Дата створення каналуТрав 15, 2025
Додано до TGlist
Груд 27, 2024

Останні публікації в групі "Cinémathèque"

Crying Bull, Abbas Kiarostami, 2012.
نگاه‌هایی که می‌کُشند: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ موشت (۱۹۶۷) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

دوربین فکر نمی‌کند. دوربین نوعی چشم است – به قول کوکتو «چشم گاو». دوربین واقعیت فرار را ضبط می‌کند و در یک آن چیزی را فراهم می‌کند که نویسنده، نقاش و مجسمه‌ساز هرگز قادر به دستیابی به آن نیستند. دوربین چیزی را ضبط می‌کند که مغز ما قادر به نگهداری آن نیست. چیزی که در یک لحظه بوجود می‌آید و دیگر هرگز تکرار نمی‌شود.
ظلم همه‌جا هست: در جنگ، شکنجه، اردوگاه‌ها، در آدم‌های جوانی که افراد سالخورده را می‌کُشند. حقیقت دارد که فقدان تخیل منجر به قساوت می‌شود. در اوایل جنگ، در سربازخانه سربازی را دیدم که پوست خرگوشی را زنده‌زنده می‌کَند. وحشت کردم.
من شیطان را فقط یک بار، آن هم در وجود یک سگ دیدم یا درست‌تر بگویم، احساس کردم. گرچه حیوانات را دوست دارم ولی باید همان موقع از شرش خلاص می‌شدم.
اول کار می‌کنم، بعد فکر می‌کنم. من در کمین امر غیرمنتظره می‌مانم و دنبال شگفتی‌ها می‌گردم.

قلمرو سینماتوگراف، قلمرو امر نگفتنی و غیرقابل وصف است.

«صدا» حوزۀ گسترده‌ای است که مفعول مانده.


@Ciinematheque
Переслав з:
آکادمی مولیان avatar
آکادمی مولیان
🎬
نمایش و گفت‌وگو با حضور نویسنده‌ی فیلمنامه

«مغز استخوان»
با حضور مهمانان عزیز:
علی زرنگار | حسین پورمحمدی
چهارشنبه | ۳۱ اردیبهشت | ساعت ۲۰:۳۰
هماهنگی و رزرو: تلگرام | واتس‌اپ
تلفن: ۰۹۰۵۱۶۲۰۵۶۱

فیلم «مغز استخوان» به کارگردانی حمیدرضا قربانی و نویسندگی علی زرنگار، محصول سال ۱۳۹۸ است؛ اثری اجتماعی با مضمونی انسانی و چالش‌برانگیز که در زمان اکران با تغییراتی در پایان‌بندی به دلیل ممیزی مواجه شد. این فیلم، با بهره‌گیری از ساختاری ملودراماتیک، داستان زنی به نام بهار را روایت می‌کند که در تلاش برای نجات فرزند بیمارش، ناچار است تصمیم‌هایی دشوار و پرهزینه در بستر عرف، قانون و اخلاق بگیرد.
این فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم ونکوور به نمایش درآمد و در جشنواره فیلم هانوی موفق به کسب جایزه بهترین کارگردانی شد. همچنین در جشنواره‌ای در ایتالیا جوایز بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر زن را به دست آورد. «مغز استخوان» در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر نیز در میان پنج فیلم برتر از نگاه تماشاگران قرار گرفت و در بخش‌های فیلمنامه و بازیگری نامزد دریافت سیمرغ شد.

«خانه‌ هنر مولیان»
نشانی: تهران. شهرآرا. پاتریس‌لومومبا. خ شادی. نبش امین. روبروی ورزشگاه چمران. پ ۲۷
Видалено21.05.202502:01
هفتۀ آینده هم ژان-پیر لئو ۸۱ ساله می‌شود. یکی دیگر از آن کودکان/نوجوانان ماندگار سینما که در میانه‌های قرن بیستم شاهانه زندگی کرد اما پس از مرگ پدرِ سینمایی‌اش، بی‌پدر شد و آنطور که شنیده‌ام هم‌اکنون در تنگ‌دستی به سر می‌برد.

شاید پاسخ این ابهام را –فارغ از بی‌رحمی سازوکارِ سینما– باید در مرگ یا کوچِ پدران سینمایی این کودکان جست: پازولینی و مرلی، تروفو و لئو، کیارستمی و احمدپور، ویسکونتی و اندرسِن.
Видалено21.05.202502:01
فرانکو مِرلی، یکی از فراموش‌نشدنی‌ترین نوجوانان تاریخ سینما، در ۶۸ سالگی از دنیا رفت. او علاوه بر حضور در فیلم‌های «سالو» و «هزارویک‌شب» پازولینی، در شاهکار اتوره اسکولا، «زشت، کثیف و بد» هم نقش‌آفرینی کرده بود. مِرلی به دلایل نامعلومی، پس از تجربۀ یک دهۀ باشکوه در سینمای دهۀ ۷۰ ایتالیا، از بازیگری کنار کشید.

Franco Merli (1956–2025)
آزادانه‌ترین فیلمی که ساختم: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ ناگهان بالتازار (۱۹۶۶) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

گدار: چرا این‌قدر مقید به نور آفتاب بودید؟

برسون: دلیل‌اش که خیلی ساده است. فیلم‌های بسیار زیادی دیده‌ام که در آن‌ها نمای بیرونی خاکستری یا تاریک است –که البته می‌تواند جلوۀ بسیار زیبایی به وجود آورد– اما نمای بعدی ناگهان به یک اتاق روشن و پرنور می‌رود. این موضوع همیشه برایم غیرقابل قبول بوده. این اتفاق اغلب زمانی رخ می‌دهد که بین فضاهای داخلی و خارجی جابه‌جا می‌شویم: همیشه در نماهای داخلی، نورپردازی اضافی و نور مصنوعی وجود دارد، ولی زمانی که بیرون می‌رویم دیگر خبری از این نور اضافی نیست. این موضوع موجب جدایی دروغین این دو حوزه می‌شود. می‌دانید –و مطمئناً شما هم در این مورد مثل من هستید– که تمام فکر و ذکر من واقعیت است. آن هم تا سرحد کوچک‌ترین جزئیات. نورپردازی ساختگی، به اندازۀ دیالوگ‌ها و ژست‌های ساختگی فریب‌آمیز است. دغدغۀ من در مورد تعادل نور از این‌جا می‌آید. مگر وقتی وارد خانه می‌شویم روشنایی نسبت به بیرون کمتر نمی‌شود؟ حرف‌هایم واضح است؟


@Ciinematheque
Видалено19.05.202523:09
«هیچ محدودیتی باعث هیچ رشدی نمی‌شود، مگر محدودیتی که در برابر ابتذال قرار گیرد.» —بهرام بیضایی
Видалено20.05.202516:15
📽 گالری رج (کانون فیلم رج) با همکاری سورنا تصویر برگزار می‌کند:
اکران فیلم‌های موج نوی سینمای رومانی، به همراه تحلیل و گفت‌وگو

🔴 اما، چرا موج نوی سینمای رومانی؟
موج نوی سینمای رومانی یک جنبش سینمایی‌ست که در دو دهه‌ی اخیر ظهور کرده است و با سبکی منحصربه‌فرد و با تمرکز بر روی تم‌ها و موضوعاتی که منعکس‌کننده‌ی چشم‌انداز اجتماعی-سیاسی رومانی، به ویژه در متن جامعه‌ی پساکمونیستی (پساچائوشسکو) است، شناخته می‌شود. موج نوی سینمای رومانی در جشنواره‌های معتبر بین‌المللی فیلم مانند کن، ونیز و برلین، جایگاه ویژه‌ای یافته و مورد تحسین منقدان و پژوهشگران سینمایی قرار گرفته است، چنان‌که پژوهش‌ها و مطالعات درخور توجه متعددی تاکنون پیرامون آن صورت گرفته است. البته این سینمای نوین با نام‌های برجسته‌ای چون کریستین مونجیو، کریستی پویو، کورنلیو پورومبوی، کالین پتر نتسر و ...، نه تنها به خاطر دستاوردهای هنری خود، بلکه به دلیل نقش خود در تغییر شکل برداشت‌ها نسبت به سینمای رومانی در صحنه‌ی بین‌المللی و نیز تأثیرگذاری خود بر سینمای جهان شایسته‌ی اعتناست.

هفته‌ی اول اکران، تحلیل و گفت‌وگو با حسین ابراهیمی (کارشناس ارشد رشته‌ی سینما از دانشگاه هنر تهران و پژوهشگر سینما):

1️⃣ چهار ماه، سه هفته و دو روز، ساخته‌ی کریستین مونجیو، برنده‌ی «نخل طلا»ی جشنواره‌ی فیلم کن در سال ۲۰۰۷
چهارشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۸

2️⃣ مرگ آقای لازارسکو، محصول ۲۰۰۵، ساخته‌ی کریستی پویو، برنده‌ی جایزه‌ی «نوعی نگاه» جشنواره‌ی فیلم کن در سال ۲۰۰۵
جمعه، ۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹

🔻 نشانی: خیابان بهشتی، خیابان پاکستان، کوچه حکیمی، پلاک ۴، واحد ۳، گالری رج (کانون فیلم رج)

💵 هزینه‌ی هر یک از فیلم‌های دوره: مبلغ ۱۷۰.۰۰۰ تومان

✅ برای کسب اطلاعات بیشتر و در صورت تمایل رزرو اکران، از طریق یکی از راه‌های ارتباطی زیر با ما در تماس باشید:
شماره تماس و واتساپ: 09198928332

@private_film_club
@rajfilmclub
Видалено20.05.202516:15
آشنایی با امر آشکارا فراطبیعی: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ محاکمۀ ژاندارک (۱۹۶۲) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

به من برچسب «ژانسنیست» زده‌اند، یعنی آدمی که آذین و افراط را دوست ندارد، کسی که بی‌آلایشی و لخت و عوری را می‌پسندد. برق‌کار اگر بخواهد برق را آزاد کند، باید سیم را لخت کند.
آن‌چه دوربین باید بگیرد بیرون نیست، درون است. در حقیقت اصلاً بیرونی وجود ندارد. به تعداد جفت‌چشم‌هایی که بیرون را نگاه می‌کنند بیرون وجود دارد. این عقیده که دنیا تنها یک منظر دارد چیز مهملی است. روش‌هایِ رایجی که در فیلم‌های تجاری به کار می‌روند این مهملات را تشویق می‌کنند. باید کارگردانان کمتر و کمتر و مؤلفان بیشتر و بیشتر شوند.
سینماتوگراف هنر نشان دادن هیچ است و فقط به نور و سایه می‌پردازد. سایه هرچه بیشتر، بهتر.

وقتی توی زندان باشی، چیزی مهم‌تر از «در» نیست.


@Ciinematheque
Видалено19.05.202519:05
Переслав з:
سینما نوستالژیا avatar
سینما نوستالژیا
🎞 «خوانش تصویر: سه شنبه های کلاسیک در مکتب تهران» ( با همکاری سینما نوستالژیا )
🎬 اکران و نقد فیلم
🎥Filmlovers! 2024 / عاشقان سینما
📽 کارگردان: آرنو دپلوشن

🎙منتقدان: یاشار یوسفی و عرفان گرگین

📆سه‌شنبه 30 اردیبهشت ساعت 19
🏢 در مکتب تهران

✅ برای خرید بلیت به شماره زیر در واتس اپ پیام دهید:
09021730693

یا به آیدی زیر در تلگرام:
@Nostalgiaadmin

آدرس:خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.

قیمت بلیت: ۵۰ ( این جلسه نیم بها است )


در این جلسه قصد داریم یکی از بهترین فیلمهای امسال را که به تازگی منتشر شده اکران و نقد کنیم و میتوانید فیلم عاشقان سینما را اولین بار در کنار ما با بالاترین کیفیت و زیرنویس فارسی ببینید.

@NostalgiaCinematheque
ریتم فیلم باید مثل تپش قلب باشد: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ جیب‌بُر (۱۹۵۹) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

لکپرس: چه خط‌وربطی میان «آنکه گریخت» و «جیب‌بر» می‌بینید؟

برسون: دست‌ها... اما مگر میان هر دو فیلمی باید خط‌وربطی باشد؟ فیلم‌ساختن من مثل کار کردن آدم‌های معمولی است. به کاری که با این ماشین قدرتمند انجام شود می‌گویند سینماتوگراف، چیزی که از تئاتر و رمان بی‌نهایت قوی‌تر است.

لکپرس: خیلی قوی‌تر از رمان؟

برسون: به‌قطع و به‌یقین. تازه سینماتوگراف تصویر هم دارد.

لکسپرس: به نظر شما یک فیلم باید اثر یک فرد خاص باشد؟

برسون: باید همین‌طور باشد‌. در آیندۀ سینما دو گونه فیلم بسیار متفاوت خواهیم داشت: اول، آن‌هایی که سینماتوگراف برای‌شان ابزار «آفرینش» است؛ دوم، آن‌هایی که سینما برای‌شان در حکم ابزار «بازتولید» است (تئاتر فیلم‌برداری‌شده). به‌نظر من اولی از تلویزیون ترسی ندارد ولی دومی، سراسر ترس است.


@Ciinematheque
Переслав з:
Cinémathèque avatar
Cinémathèque
کتاب‌فروشیِ کتاب‌های زبان اصلی سینماتک
لینک عضویت: https://t.me/CiinemathequeBookstore
Видалено19.05.202511:49
Переслав з:
آکادمی مولیان avatar
آکادمی مولیان
🎬 Love Story

«یک فصل عاشقانه»

۵. «داستان عشق»
دوشنبه | ۲۹ اردیبهشت | ساعت : ۲۰:۳۰

هماهنگی و رزرو: تلگرام | واتس‌اپ
تلفن: ۰۹۰۵۱۶۲۰۵۶۱

فیلم «داستان عشق» محصول سال ۱۹۷۰، به کارگردانی آرتور هیلر و نویسندگی اریک سیگال، یکی از اثرگذارترین و ماندگارترین آثار عاشقانه‌ی سینمای آمریکا شمرده می‌شود. این فیلم که بر پایه‌ی رمان پرفروشی با همین نام از خود سیگال ساخته شده، داستانی ساده اما عمیق از عشق، رنج و فراق را روایت می‌کند.
فیلم با بودجه‌ای کم ساخته شد اما به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های زمان خود تبدیل شد. موسیقی متن جاودانه‌ی فیلم، ساخته‌ فرانسیس لای، که قطعه‌ی اصلی آن با نام Where Do I Begin شناخته می‌شود، نقش مهمی در ماندگاری فضای احساسی فیلم ایفا کرده است.
فیلم در هفت رشته نامزد اسکار شد و جایزه‌ بهترین موسیقی متن را از آن خود کرد. در جوایز گلدن گلوب، برنده‌ پنج جایزه شد؛ بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن. همچنین، رایان اونیل و الی مک‌گرا جوایز بازیگری بین‌المللی چون دیوید دی دوناتلو را نیز دریافت کردند.

«خانه‌ هنر مولیان»
نشانی: تهران. شهرآرا. پاتریس‌لومومبا. خ شادی. نبش امین. روبروی ورزشگاه چمران. پ ۲۷
باد هرکجا بخواهد می‌وزد: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ آنکه گریخت (۱۹۵۶) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

کایه دو: دوست دارید که مرید داشته باشید؟ آیا دوست دارید چیزی بنام «مکتب برسون» داشته باشیم؟

برسون: نه. یک مکتب قطعاً نه، ولی دوست هم ندارم تنها کسی باشم که راه خروج از جنگل را پیدا کرده.

کایه دو: آیا با مؤلفان دیگر مراوده دارید؟

برسون: افسوس! باید بگویم مشکل از من است چرا که فیلم‌های آنان را نمی‌بینم. ولی واقعاً هم دیدن آن فیلم‌ها در توان من نیست؛ به جنایتی که آن‌ فیلم‌ها مرتکب می‌شوند پِی برده‌ام و احساس می‌کنم با دیدن آن فیلم‌ها شریک جرم‌شان می‌شوم. البته این بدان معنا نیست که آن فیلم‌ها بی‌فایده‌اند. اتفاقاً برعکس، در همۀ فیلم‌ها ابداع وجود دارد ولی من شخصاً نمی‌توانم تحمل‌شان کنم. می‌دانید ‌... آرزویم این نیست که آدم‌ها مثل من فیلم بسازند، آرزویم آن است که آنان خط را عوض کنند و به سینما دیگر همچون تئاترِ فیلم‌برداری شده نگاه نکنند. همه‌اش همین.

کایه دو: دربارۀ آلفرد هیچکاک چه نظری دارید؟

برسون: فیلم‌هایش را ندیده‌ام.


@Ciinematheque

Рекорди

21.05.202523:59
38.5KПідписників
20.03.202514:34
600Індекс цитування
16.05.202523:59
4.6KОхоплення 1 допису
23.03.202508:03
4.1KОхоп рекл. допису
26.03.202515:16
16.39%ER
16.05.202521:57
11.88%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
СІЧ '25ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25ТРАВ '25

Популярні публікації Cinémathèque

Видалено16.05.202515:53
15.05.202518:49
در این خصوص پیشنهاد می‌کنم که این مستند چشم‌نواز جیمز بنینگ را از دست ندهید: «ده آسمان» که ده نمای ده‌ دقیقه‌ای از ده آسمان ابریِ گوناگون است.

با ضمیمۀ قطعه‌ای بی‌نظیر از شارل بودلر:

– چه کسی را بیش از همه دوست داری، ای مرد معمّایی، بگو؟ پدرت، مادرت، خواهر یا برادرت؟
+ من نه پدری دارم، نه مادری، نه خواهری، نه برادری.
– دوستانت؟
+ تو کلمه‌ای را به‌کار می‌بری که معنایش تا به امروز برایم ناشناخته مانده است.
– وطنت؟
+ نمی‌دانم در کدام عرض جغرافیایی جای دارد.
– زیبایی؟
+ با تمام وجود دوستش می‌داشتم، اگر که الهه و نامیرا بود.
– طلا؟
+ از آن همان‌گونه بیزارم که شما از خدایان بیزارید.
– پس به چه عشق می‌ورزی، غریبۀ عجیب؟
+ به ابرها عشق می‌ورزم... ابرهایی که می‌گذرند... آن بالا... آن بالا... ابرهای شگفت‌انگیز!
26.04.202514:38
یکی از دل‌نشین‌ترین کارهای پرویز کیمیاوی، سیاه و سفید (Noir et Blanc) (۱۹۶۲) است که آن را در بیست‌وسه‌سالگی و در سال اول مدرسۀ سینمایی «وژیرار» فرانسه ساخته بود. یادآور سرخوشی‌های اریک رومر در دختر نانوای مونسو یا فیلم‌های کوتاه تروفو و کری‌یر در همان دهه‌های ۵۰ و ۶۰.

کیمیاوی –که مجموعاً ۲۱ فیلم در فرانسه کار کرد– نشان می‌دهد که می‌تواند در حد و اندازۀ موج‌نویی‌ها و حتی بیش از آن‌ها، فرانسوی باشد. همانطور که سهراب شهیدثالث آلمانی‌تر از آلمانی‌ها، منصور مدوی اتریشی‌تر از اتریشی‌ها و ژان-پیر ملویل آمریکایی‌تر از آمریکایی‌ها بود. به‌راستی که این هم‌زیستی هنرمندانۀ یک فیلم‌ساز میهمان در کشوری میزبان، پدیده‌ای کم‌یاب در تاریخ سینماست.

پ.ن: صوت فیلم مفقود شده و بی‌صداست.

@Ciinematheque
11.05.202520:34
دارم می‌فهمم | میکل‌آنجلو آنتونیونی | ترجمۀ عظیم جابری.

@Ciinematheque
Видалено19.05.202523:09
«هیچ محدودیتی باعث هیچ رشدی نمی‌شود، مگر محدودیتی که در برابر ابتذال قرار گیرد.» —بهرام بیضایی
چهار مستند از «سهراب شهید ثالث» در سلسله برنامه هفتگی «مستندهای غربت» در سینماتک خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

«مستندهای غربت» به نمایش مستندهای «سهراب شهید ثالث»‌ سینماگر فقید ایرانی اختصاص دارد که برخی از آنها تاکنون دیده نشده‌اند.

در این برنامه به ترتیب مستندهای تعطیلات طولانی لوته آیزنر (۱۹۷۹)، چخوف: یک زندگی (۱۹۸۱)، آیا... ؟ (۱۹۶۹) و برای نخستین‌بار، نامه‌ای از کابل (۱۹۸۷) روی پرده می‌رود. 

سه مستند خارجی زبان با زیرنویس فارسی و بهترین کیفیت پخش می‌شود و ورود برای عموم با رزرو قبلی در سایت تیوال رایگان است.

برنامه هفتگی «مستندهای غربت» از ساعت ۱۸ سه‌شنبه ۹ اردیبهشت در سالن ناصری خانه هنرمندان ایران آغاز خواهد شد و تا سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ادامه خواهد داشت.

@Ciinematheque
27.04.202522:15
میکل‌آنجلو آنتونیونی هم یکی دیگر از فیلمسازانِ نقاشِ تاریخ سینماست که نقاشی‌های او زیر سایۀ فیلم‌هایش گم‌شده‌اند. هم‌چون کیارستمی، پازولینی، گدار، پاراجانف، گرین‌اوی، لینچ و برسون.

در اینجا چهار مورد از نقاشی‌های آنتونیونی را که بدون تاریخ و عنوان هستند بارگذاری می‌کنم اما برای دیدن دیگر آثار او، به این لینک مراجعه کنید که گزارشی است تصویری و مکتوب از نمایشگاه نقاشی‌های او در سال ۲۰۱۵.

‍«برای ما سینماگران، «دیدن» یک الزام است. نقاش نیز خود را ملزم به دیدن می‌کند، اما چیزی که نقاش کشف می‌کند و می‌آفریند واقعیتی ایستا یا حرکتی‌ست که در یک ژست قرار گرفته است. اما درمورد سینماگر، او باید تکه‌هایی از واقعیت را که دائماً در حال تغییرند به هم مرتبط کند، واقعیتی که تحول می‌یابد و تحلیل می‌رود، او باید این حرکت را از دور و نزدیک، در زمان و مکان نشان دهد، با فرمی تازه که خاص خود او است.» —میکل‌آنجلو آنتونیونی


@Ciinematheque
Видалено16.05.202517:27
16.05.202511:05
خبر کوتاه بود و وسوسه‌انگیز: بهمن فرمان‌آرا «چشم‌هایش» بزرگ علوی را می‌سازد!
Видалено11.05.202521:37
🔵 کانون جهان ایرانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار می‌کند:

🔹️ اکران و بررسی فیلم ملودی (Melody)
نمایندهٔ رسمی تاجیکستان در اسکار ۲۰۲۵، محصول مشترک ایران و تاجیکستان.

با حضور :
_ بهروز سبط‌رسول، کارگردان اثر
_ هنرمندان سینما، موسیقی و استادان

مجری:
_ نادر گُهرسودی، صداپیشه و گویندهٔ رادیو

همراه با کارگاه فیلمسازی دانشجویی توسط کارگردان اثر

⏳️زمان: روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵ الی ۱۸
📍مکان: تالار فردوسی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران

حضور برای عموم آزاد و رایگان است.


کانون جهان ایرانی دانشگاه تهران:
@jahaneirani_ut
20.05.202520:43
نگاه‌هایی که می‌کُشند: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ موشت (۱۹۶۷) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

دوربین فکر نمی‌کند. دوربین نوعی چشم است – به قول کوکتو «چشم گاو». دوربین واقعیت فرار را ضبط می‌کند و در یک آن چیزی را فراهم می‌کند که نویسنده، نقاش و مجسمه‌ساز هرگز قادر به دستیابی به آن نیستند. دوربین چیزی را ضبط می‌کند که مغز ما قادر به نگهداری آن نیست. چیزی که در یک لحظه بوجود می‌آید و دیگر هرگز تکرار نمی‌شود.
ظلم همه‌جا هست: در جنگ، شکنجه، اردوگاه‌ها، در آدم‌های جوانی که افراد سالخورده را می‌کُشند. حقیقت دارد که فقدان تخیل منجر به قساوت می‌شود. در اوایل جنگ، در سربازخانه سربازی را دیدم که پوست خرگوشی را زنده‌زنده می‌کَند. وحشت کردم.
من شیطان را فقط یک بار، آن هم در وجود یک سگ دیدم یا درست‌تر بگویم، احساس کردم. گرچه حیوانات را دوست دارم ولی باید همان موقع از شرش خلاص می‌شدم.
اول کار می‌کنم، بعد فکر می‌کنم. من در کمین امر غیرمنتظره می‌مانم و دنبال شگفتی‌ها می‌گردم.

قلمرو سینماتوگراف، قلمرو امر نگفتنی و غیرقابل وصف است.

«صدا» حوزۀ گسترده‌ای است که مفعول مانده.


@Ciinematheque
Видалено07.05.202521:39
از اخبار و اطلاعات نفرت دارم. در روزگار ما هیچ‌چیز نگران‌کننده‌تر از خواندن یک روزنامه نیست. اگر دیکتاتور بودم همۀ نشریات را قدغن می‌کردم و تنها به یک مجله اجازۀ نشر می‌دادم؛ آن هم با سانسور شدید. البته از آزادی بیان و عقاید جلوگیری نمی‌کردم، اما نشر اخبار را به‌شدت کنترل می‌کردم. —لوئیس بونوئل، با آخرین نفس‌هایم.
Видалено09.05.202515:18
05.05.202520:13
سینما آرگو
اکران فیلم، نشست و کارگاه مطالعاتی

دیدار دوباره با آندری: وا-خوانی بوطیقای سینمای تارکفسکی
صالح نجفی

۲۷ اردیبهشت - ۲۱ تیر ۱۴۰۴

این کارگاه در طول ۸ هفته و در قالب ۱۶ جلسه برنامه‌ریزی شده است. فیلم‌ها روزهای شنبه ساعت ۱۶ به‌صورت رایگان اکران می‌شوند و نشست‌‌ها روزهای یک‌شنبه ساعت ۱۸ برگزار خواهند شد. برای اطلاعات تکمیلی و نام‌نویسی به وب‌سایت سینما آرگو مراجعه کنید.

کارخانه آرگو – خیابان فردوسی، خیابان تقوی، نبش کوچه بهداشت.
Видалено07.05.202521:39
28.04.202510:49
مراسم گرامیداشت پروانه اعتمادی هم‌زمان با انتشار کتاب گزیده‌ای از طرح‌های او (نشر نظر) با سخنانی از رضا دانشمیر، رضی میری، توکا ملکی، علی بختیاری، شروین شهامی‌پور و محمودرضا بهمن‌پور + همراه با اکران مستند پروانه ساخته‌ی بهمن کیارستمی

عصر پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه، ساعت ۱۷:۳۰ در حیات نظر (خ ایران‌شهر جنوبی، کوچه علی‌اکبر دهخدا غربی (شریف سابق)، شماره ۲)
Видалено14.05.202522:31
13.05.202522:50
به همین بهانه شاید بد نباشد که به شباهت بی‌حدوحصر جداییِ فرهادی به کریمر علیه کریمر بنتون هم اشاره‌ای کنیم ... مسئله‌ای که هیچ‌گاه پرداختن به آن را از سوی منتقدی داخلی یا خارجی مشاهده نکردم اما اگر از من باشد، از آن فرزند و پدرِ هر دو فیلم گرفته تا صحنه‌های دادگاه و گسست اجباریِ بوجود آمده بین زن‌و‌شوهری که عاشق یکدیگرند، جدایی اقتباسی آزاد از کریمر علیه کریمر است.
Видалено14.05.202522:31
رابرت بنتون، خالق «کریمر علیه کریمر» هم در ۹۲ سالگی از دنیا رفت ... یکی از محترم‌ترین فیلم‌سازانی که در دهۀ هفتاد، همگام با کاساوتیس، آلتمن، رافلسون و جارموش در مسیر سینمای نوین آمریکا قدم برداشت. بنتون پیش از شروع فیلم‌سازی، در قامت فیلم‌نامه‌نویس با استادانی چون آرتور پن (بانی و کلاید)، منکیه‌ویچ (مرد نادرستی بود) و باگدانوویچ (چه‌خبر دکتر؟) همکاری کرده بود.
18.05.202513:59
ریتم فیلم باید مثل تپش قلب باشد: گفت‌و‌گوهایی با روبر برسون دربارۀ جیب‌بُر (۱۹۵۹) | ترجمۀ رامین خلیقی و محمد نصیری.

لکپرس: چه خط‌وربطی میان «آنکه گریخت» و «جیب‌بر» می‌بینید؟

برسون: دست‌ها... اما مگر میان هر دو فیلمی باید خط‌وربطی باشد؟ فیلم‌ساختن من مثل کار کردن آدم‌های معمولی است. به کاری که با این ماشین قدرتمند انجام شود می‌گویند سینماتوگراف، چیزی که از تئاتر و رمان بی‌نهایت قوی‌تر است.

لکپرس: خیلی قوی‌تر از رمان؟

برسون: به‌قطع و به‌یقین. تازه سینماتوگراف تصویر هم دارد.

لکسپرس: به نظر شما یک فیلم باید اثر یک فرد خاص باشد؟

برسون: باید همین‌طور باشد‌. در آیندۀ سینما دو گونه فیلم بسیار متفاوت خواهیم داشت: اول، آن‌هایی که سینماتوگراف برای‌شان ابزار «آفرینش» است؛ دوم، آن‌هایی که سینما برای‌شان در حکم ابزار «بازتولید» است (تئاتر فیلم‌برداری‌شده). به‌نظر من اولی از تلویزیون ترسی ندارد ولی دومی، سراسر ترس است.


@Ciinematheque
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.