17.04.202509:56
یکی از ویژگیهای مهم تمدن ایران باستان به ویژه پادشاهیهای پیشاساسانی، آن است که دادههای مرتبط با آنها اغلب به شکل غیرمستقیم و با گذر از صافی غیرایرانیان، مخصوصاً دشمنان ایرانیان به ما رسیدهاند و این نکتهای است که هر پژوهشگر باید همواره به یاد داشته باشد. این کمبود دادهها، در مسائل اجتماعی و به ویژه رواج و کارکرد علوم گوناگون بیشتر به چشم میخورد. با این حال میتوان به شکل غیرمستقیم به برخی دادهها دست یافت؛ ویژگی مهم پادشاهیهای بزرگ ایرانی و مخصوصاً شاهنشاهی هخامنشی، فراهم کردن بستری مناسب برای تبادل انواع دانشها و نظرات علمی در گسترهای وسیع بود که پیشتر سابقه نداشت. الگود با تکیه بر دادههای غیرمستقیم، سطح علم پزشکی در ایران و میانرودانِ هخامنشی را بیش از پیش میداند و بر آن است که این علم بر شکلگیری و بالندگی علم پزشکی یونان تاثیر فراوان نهاد.
ماخذ تصاویر: الگود، سیریل، ۱۳۵۲، تاریخ پزشکی ایران، ترجمهی محسن جاویدان، تهران: اقبال.
@IranianDDBastan
ماخذ تصاویر: الگود، سیریل، ۱۳۵۲، تاریخ پزشکی ایران، ترجمهی محسن جاویدان، تهران: اقبال.
@IranianDDBastan


15.04.202520:26
به نظر میرسد که ایرانیان با دین زردشتی بود که پادشاهیهای فراگیر خود را تاسیس کردند و بنابراین باید رابطهای میان این دین و نهاد پادشاهی جست. به دقت نمیدانیم زردشت کی و کجا میزیست، اما میدانیم که پیامش تاثیر فراوان بر ایرانیان باستان گذاشت. هرچند هنوز این تاثیر به طور جدی بر نهاد پادشاهی در ایران باستان ریشهیابی نشده است، اما از آنجایی که زندگی مادی در دین زردشتی اهمیت برابر با زندگی مینوی داشت، میتوان تاثیر این دین را بر برخی اقدامات عمرانی شاهان ایران باستان پیگیری کرد؛ به گفتهی نیولی: "شکی نیست که تفکر زردشت عظیمترین گنجینهای است که تمدن ایران باستان آن را برای بشر به ارث گذاشته است" (۱).
۱. نیولی، گراردو، ۱۳۹۳، زردشت در تاریخ، ترجمهی مهدیه چراغیان، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ص ۳۸.
ماخذ تصویر: بویس، مری، ۱۳۹۸، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمهی عسکر بهرامی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan
۱. نیولی، گراردو، ۱۳۹۳، زردشت در تاریخ، ترجمهی مهدیه چراغیان، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، ص ۳۸.
ماخذ تصویر: بویس، مری، ۱۳۹۸، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمهی عسکر بهرامی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan


08.04.202509:36
پرسش:
واژهی پارسیگ به چه معناست؟ آیا استفاده از واژهی پهلوی برای زبان فارسی میانه درست است؟
پاسخ:
در اصل واژهی پهلوی/پهلویگ به معنی "منسوب به پهلو" بود و نام "پهلو" درواقع تغییر یافتهی نام سرزمین پرثَوَه یا همان پارت باستانی بود و بنابراین، پهلوی یعنی منسوب به پارت و زبان پهلوی همان زبان پارتی بود. به همین ترتیب، پارسی/پارسیگ درواقع به معنی منسوب به پارس بود و به زبان فارسی میانه اطلاق میشد که زبان پارس در دورهی ساسانی بود. با این حال از سدههای نخست اسلامی به دلیلی نامشخص که تنها میتوان آن را حدس زد، اصطلاح پهلوی به زبان فارسی میانه/پارسیگ اطلاق شد و بنابراین، امروزه به زبان فارسی دورهی ساسانی، هم فارسی میانه و هم پهلوی گفته میشود که اگرچه هر دو درست است، اما کاربرد مورد نخست بهتر است.
ماخذ تصویر: آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، ۱۳۸۲، زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، تهران: معین.
@IranianDDBastan
واژهی پارسیگ به چه معناست؟ آیا استفاده از واژهی پهلوی برای زبان فارسی میانه درست است؟
پاسخ:
در اصل واژهی پهلوی/پهلویگ به معنی "منسوب به پهلو" بود و نام "پهلو" درواقع تغییر یافتهی نام سرزمین پرثَوَه یا همان پارت باستانی بود و بنابراین، پهلوی یعنی منسوب به پارت و زبان پهلوی همان زبان پارتی بود. به همین ترتیب، پارسی/پارسیگ درواقع به معنی منسوب به پارس بود و به زبان فارسی میانه اطلاق میشد که زبان پارس در دورهی ساسانی بود. با این حال از سدههای نخست اسلامی به دلیلی نامشخص که تنها میتوان آن را حدس زد، اصطلاح پهلوی به زبان فارسی میانه/پارسیگ اطلاق شد و بنابراین، امروزه به زبان فارسی دورهی ساسانی، هم فارسی میانه و هم پهلوی گفته میشود که اگرچه هر دو درست است، اما کاربرد مورد نخست بهتر است.
ماخذ تصویر: آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، ۱۳۸۲، زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، تهران: معین.
@IranianDDBastan


06.04.202515:14
نام دریای پارس و دریای کاسپی/گرگان در جغرافیای بطلمیوس از سدهی ۲ میلادی، مقارن شاهنشاهی اشکانی.
ماخذ تصویر:
Claudius Ptolemy, 1991, The Geography, Translated and Edited by Edward Luther Stevenson, New York: Dover Publications.
نام امروزی خلیج فارس که در ایران رایج است، در منابع گوناگون تاریخی و جغرافیایی گواهی شده است؛ همچنین شایسته است که ایرانیان برای نام دریای شمالی که معمولاً در بعد جهانی با نام درستِ دریای کاسپی نامیده میشود، همین نام را به کار برند و از کاربرد نام جدیدتر و نه چندان موجه دریای خزر خودداری کنند.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر:
Claudius Ptolemy, 1991, The Geography, Translated and Edited by Edward Luther Stevenson, New York: Dover Publications.
نام امروزی خلیج فارس که در ایران رایج است، در منابع گوناگون تاریخی و جغرافیایی گواهی شده است؛ همچنین شایسته است که ایرانیان برای نام دریای شمالی که معمولاً در بعد جهانی با نام درستِ دریای کاسپی نامیده میشود، همین نام را به کار برند و از کاربرد نام جدیدتر و نه چندان موجه دریای خزر خودداری کنند.
@IranianDDBastan


18.04.202514:34
سرزمینِ کمآب ایران، برای رقابت با دیگر سرزمینهای ثروتمند چون میانرودان، مصر و سند، نیاز داشت تا زیرساختهای اقتصادی خود را تحکیم و تقویت کند و چون اقتصاد جوامع پیشاصنعتی بیشتر بر کشاورزی متکی بود، آبرسانی به زمینهای کشاورزی از مهمترین دغدغههای ایرانیان در طول تاریخ به شمار میرفت. فناوری کاریز/قنات سازی که احتمالاُ در فلات ایران ابداع شده، روش دشوار اما کارآمدی بود تا آب نهفته در زیر زمین را بیرون بکشند. یافتههای باستانشناسی، پیشینهی کاریز در ایران را به دورهی ایلام کهن یا میانه میرسانند و دادههای مکتوب، دست کم از دورهی هخامنشی به رواج آن در ایران گواهی میدهند. امروزه تخمین زده میشود که حدود ۶۰ هزار کاریز با طول متوسط ۶ و مجموع طول ۳۶۰۰۰۰ کیلومتر در ایران وجود داشته باشند که ثمرهی چند هزاره حفر چاه توسط مهندسان و کارگران ایرانی هستند.
ماخذ تصویر:
Weisgerber, Gerd, 2004, "Mining for water, kaeriz and qanat, Iran's most important traditional method of water production", Persian Antiques Splendor, Edited by T. Stollner and Others, Bochum: Deutsches Bergbau.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر:
Weisgerber, Gerd, 2004, "Mining for water, kaeriz and qanat, Iran's most important traditional method of water production", Persian Antiques Splendor, Edited by T. Stollner and Others, Bochum: Deutsches Bergbau.
@IranianDDBastan


16.04.202516:29
به موازات گسترش افق دید سیاسی ایرانِ ساسانی و رومِ شرقی، سرزمینهای بیشتری به دایرهی رو به گسترش رقابت میان آنها کشیده میشدند و به نظر میرسد که دو قدرت، در حال دوقطبی کردن کل جهان بودند. قدرت رومیان در دورهی امپراتور یوستینین (همدورهی خسرو انوشیروان) گسترش فراوان یافت؛ در کنار گسترش سیاسی، پیشرفت اقتصادی نیز در دستور کار یوستینین قرار گرفت اما ساسانیان بازارهای خاورزمین را از آن خود کرده بودند. بنابراین یوستینین برای شکست انحصار ساسانیان بر راهها و بازار پرسود ابریشم به پادشاهی حبشه روی آورد. پروکوپیوس مورخ رومی معاصر قباد و خسرو از تلاش ابرهه (Abramus در متن اصلی) شاه یمن برای حمله به قلمرو ساسانی به تشویق رومیان سخن میگوید که به دلیل هراس از سرانجامش، نیمهکاره رها شد. برخی از پژوهشگران این تلاش ابرهه را زمینهی شکلگیری روایت اصحاب فیل در منابع اسلامی میدانند، هرچند برخی نیز باور به لشکرکشی دیگری از جانب او به سوی حجاز دارند که در این زمان به احتمال فراوان زیر نفوذ سیاسی ایران قرار داشت.
ماخذ تصویر: پروکوپیوس، ۱۳۶۵، جنگهای ایران و روم، ترجمهی محمد سعیدی، تهران: علمی و فرهنگی.
@IranianDDBastan
ماخذ تصویر: پروکوپیوس، ۱۳۶۵، جنگهای ایران و روم، ترجمهی محمد سعیدی، تهران: علمی و فرهنگی.
@IranianDDBastan


15.04.202518:00
این بند از گزارش مناندر نشان میدهد که در این زمان، ایرانیان غرور ملی زیادی داشتند و چنان به دستاوردهای خود غره بودند، که حتی رومیان را نیز دیگر همپای خود نمیپنداشتند. قباد یکم و پسرش خسرو یکم مشهور به انوشیروان، در مدت چند دهه با پیاده کردن برنامهای منسجم و کارآمد، مالیاتها را سامان بخشیدند، کشور را به۴ حوزهی اداری-نظامی مجزا بخش کردند، با احداث سامانههای دفاعی و آبرسانی فراوان، بر امنیت و رونق اقتصادی قلمرو خود افزودند و با کاهش تدریجی قدرت اشراف و برآوردن طبقهی دهقان، خود را به اقشار پایینتر جامعه نزدیک کردند؛ نتیجهی کار، افزایش تدریجی درآمد و پیشرفت در امور سیاسی و پیروزیهای نظامی بود که در دورهی خسروپرویز به اوج رسید. این موج رونق و رفاه خود به خود بر اعتماد به نفس و غرور ملی ایرانیان میافزود و باعث میشد تا سفیر ساسانی، اینچنین از شاه و کشور خود سخن براند.
@IranianDDBastan
@IranianDDBastan
10.04.202509:17
برخی پژوهشگران به پدیدهای موسوم به "یکتاپرستی تکاملی" (Revolutionary Monotheism) در میان برخی فرهنگها باور دارند که به تدریج و بدون آنکه یک فرایند انقلابی به وقوع بپیوندد، ایجاد میشود.
در یک مرحله از این فرایند، خدایان با یکدیگر، همسانانگاری میشوند؛ به این معنی که خدایانِ جوامع و فرهنگهای گوناگون، به دلیل داشتن برخی ویژگیهای مشترک با یکدیگر یکسان انگاشته میشوند. همچون مورد اهورهمزدا در ایران و زئوس در یونان. این تصور به تدریج، به شکلگیری باور به یک ذات برتر منجر میشود که معرف خدایان برتر جوامع گوناگون است.
در شکل تکاملی دیگر، چند خدای برجسته به تدریج در کنار هم و هماهنگ با یکدیگر به تصویر کشیده میشوند و به تدریج، گروهی از خدایان ویژگیهای یکسان مییابند.
در یکی از مراحل پیشرفت این تکامل، خدایانی که جامعه به آنها باور دارند، در وجود یک خدای برتر خلاصه شده و این خدای برتر، صاحب همهی ویژگیهای آنها میشود.
ماخذ تصاویر: اسمان، یان، ۱۳۹۴، "توحید و چندخدایی"، درآمدی بر دینهای دنیای باستان، ویراستهی سارا ایلز جانسون، ترجمهی جواد فیروزی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan
در یک مرحله از این فرایند، خدایان با یکدیگر، همسانانگاری میشوند؛ به این معنی که خدایانِ جوامع و فرهنگهای گوناگون، به دلیل داشتن برخی ویژگیهای مشترک با یکدیگر یکسان انگاشته میشوند. همچون مورد اهورهمزدا در ایران و زئوس در یونان. این تصور به تدریج، به شکلگیری باور به یک ذات برتر منجر میشود که معرف خدایان برتر جوامع گوناگون است.
در شکل تکاملی دیگر، چند خدای برجسته به تدریج در کنار هم و هماهنگ با یکدیگر به تصویر کشیده میشوند و به تدریج، گروهی از خدایان ویژگیهای یکسان مییابند.
در یکی از مراحل پیشرفت این تکامل، خدایانی که جامعه به آنها باور دارند، در وجود یک خدای برتر خلاصه شده و این خدای برتر، صاحب همهی ویژگیهای آنها میشود.
ماخذ تصاویر: اسمان، یان، ۱۳۹۴، "توحید و چندخدایی"، درآمدی بر دینهای دنیای باستان، ویراستهی سارا ایلز جانسون، ترجمهی جواد فیروزی، تهران: ققنوس.
@IranianDDBastan
07.04.202519:19
البریخت تلاش کرده است تا با تکیه بر منابع باز مانده از دورهی اشکانی و پیش و پس از آن، شمار نیروهای هر بخش از شاهنشاهی و از این راه، شمار کل سپاه زیر فرمان اشکانیان را محاسبه کند. بر اساس پژوهش او، هر بخش از شاهنشاهی اشکانی برابر با شمار زیر، نیرو زیرِ فرمان داشت:
نیروهای گارد شاهی: ۱۰ هزار تن
نیروهای پادگانهای محلی: ۱۰ هزار تن
ارمنستان ۴۶ هزار تن
اران (حدود کشور کنونی آذربایجان): حدود ۴۰ هزار تن
گرجستان: حدود ۴۰ هزار تن
ماد آذربایجان: ۵۰ هزار تن
ماد بزرگ: ۵۰ هزار تن
گرگان: ۱۰ هزار تن
پارت: ۵۰ هزار تن
مرو: ۱۰ هزار تن
هرات: ۱۰ هزار تن
سیستان: ۱۵ هزار تن
کرمان: ۱۵ هزار تن
پارس: حدود ۵۰ هزار تن
سرزمین شوشانِ خوزستان: ۱۰ هزار تن
الیمایی: حدود ۱۵ هزار تن
میانرودان: ۱۰ هزار تن
آدیابنه: حدود ۱۰ هزار تن
اوسروئنه: چند هزار تن
این اعداد در واقع پتانسیل نظامی سرزمینهای نامبرده هستند، درحالی که تابعیت و عدم تابعیت هر کدام از این سرزمینها، به ویژه دولتهای دستنشانده ممکن بود که از مجموع نیروی نظامی اشکانیان بکاهد. نقطهی ضعف اثر البریخت، اعتماد بیش از حد او به گزارش منابع یونانی-رومی است که میدانیم گاه گزارش آنها همراه با اغراق بود، با این حال در مجموع میتوان با او موافق بود که اشکانیان نیروی نظامی بسیار پرشمار و مهیبی در اختیار داشتند که توانستند بیش از ۴.۵ سده در مقابل خطرات و دشواریهای فراوان منطقه، قدرت خود را نگاه دارند و بیش از ۳.۵ سده یک قدرت جهانی باشند.
@IranianDDBastan
نیروهای گارد شاهی: ۱۰ هزار تن
نیروهای پادگانهای محلی: ۱۰ هزار تن
ارمنستان ۴۶ هزار تن
اران (حدود کشور کنونی آذربایجان): حدود ۴۰ هزار تن
گرجستان: حدود ۴۰ هزار تن
ماد آذربایجان: ۵۰ هزار تن
ماد بزرگ: ۵۰ هزار تن
گرگان: ۱۰ هزار تن
پارت: ۵۰ هزار تن
مرو: ۱۰ هزار تن
هرات: ۱۰ هزار تن
سیستان: ۱۵ هزار تن
کرمان: ۱۵ هزار تن
پارس: حدود ۵۰ هزار تن
سرزمین شوشانِ خوزستان: ۱۰ هزار تن
الیمایی: حدود ۱۵ هزار تن
میانرودان: ۱۰ هزار تن
آدیابنه: حدود ۱۰ هزار تن
اوسروئنه: چند هزار تن
این اعداد در واقع پتانسیل نظامی سرزمینهای نامبرده هستند، درحالی که تابعیت و عدم تابعیت هر کدام از این سرزمینها، به ویژه دولتهای دستنشانده ممکن بود که از مجموع نیروی نظامی اشکانیان بکاهد. نقطهی ضعف اثر البریخت، اعتماد بیش از حد او به گزارش منابع یونانی-رومی است که میدانیم گاه گزارش آنها همراه با اغراق بود، با این حال در مجموع میتوان با او موافق بود که اشکانیان نیروی نظامی بسیار پرشمار و مهیبی در اختیار داشتند که توانستند بیش از ۴.۵ سده در مقابل خطرات و دشواریهای فراوان منطقه، قدرت خود را نگاه دارند و بیش از ۳.۵ سده یک قدرت جهانی باشند.
@IranianDDBastan
06.04.202509:30
هرچند در دورههای پیش از تشکیل پادشاهی سلوکی نیز غارت پرستشگاهها سابقه داشت، اما به نظر میرسد که این عمل در دورهی سلوکی، تفاوتهای مهمی با دورههای پیشین، به ویژه دورهی هخامنشی دارد:
نخست آنکه به نظر میرسد سلوکیان به طور کلی بیش از پیش پرستشگاهها را مورد غارت قرار میدادند و گزارشهای مستقیم و قابل اتکا از این عمل در دورهی سلوکی بیشتر است.
دوم آنکه ظاهراً غارت پرستشگاهها در دورهی سلوکی با شخص شاه رابطهی نزدیک دارد و بر خلاف دورهی هخامنشی ظاهراً بخشی از سیاست اصلی شاه در درون قلمرواش محسوب میشود.
مورد سوم، ارتباط نزدیک میان غارت پرستشگاه، با عملیات نظامی گستردهی شاه سلوکی است و در مواردی که سراغ داریم، سلوکیان معمولاً پیش یا پس از لشکرکشیهای گستردهی خود به درون فلات ایران یا مصر، دست به غارت پرستشگاهها میزدند.
با در کنار هم گذاشتن نکات بالا میتوان دریافت که عامل اصلی غارت پرستشگاهها در دورهی سلوکی، نیاز اقتصادی شاه در مدیریت لشکرکشیهای بزرگ به سرزمینهای گوناگون است و ظاهراً هخامنشیان چنین نیازی را احساس نمیکردند و اگر در این دوره پرستشگاهی غارت میشد، احتمالاً باید دلایل آن را در رخدادهای سیاسی جست.
سلوکیان از آغاز قدرتگیری در قلمرو پیشین هخامنشی، به اقدامات عمرانی گسترده، تلاش برای رونقدهی به بازرگانی، ساخت کلنیهای مهاجران در بخشهای گوناگون قلمرو و ساخت شهرهای جدید دست زدند و بنابراین، به نظر میرسد که برنامههای اقتصادی دقیق و گستردهای را مد نظر داشتند. با این حال فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی، آنچه پژوهشگران "صلح پارسی" مینامند را بر هم زد و مقدونیان در تشکیل یک "صلح مقدونی" ناکام ماندند. اگرچه سلوکوس یکم، بیشتر قلمرو آسیایی اسکندر را از آن خود کرد، اما در جایجای قلمرو پیشین هخامنشی و دور تا دور قلمرو سلوکی، پادشاهیهای کوچک و بزرگ فراوانی تشکیل شدند که برخی از آنها چون بطلمیوسیان مصر و مائوریاییان هند، توان به چالش کشیدن قدرت سلوکیان را نیز داشتند.
به تدریج ناتوانی سلوکیان در ادارهی قلمرو گسترده از یک سو و فشار اقوام و دولتهای پیرامونی از دیگر سو، شمار جنگهای صورت گرفته در منطقه را افزایش داد. جنگ، پول زیادی میطلبید که در صورت شکست، قابل بازگشت نبود. همچنین ویرانی سرزمینها و از دست رفتن نیروهای انسانی از پیامدهای ناگوار جنگها بودند و با افزایش شمار درگیریها، دولت سلوکی به مرور در حوزههای یادشده با زیان فراوان مواجه شد. در نتیجهی افزایش زیان، نیاز دولت به گردآوری پول نیز افزایش مییافت؛ افزایش مالیاتها که در دورهی سلوکی در دستور کار قرار گرفت نیز دیگر چارهساز نبود و بنابراین، غارت ثروت نهفته در پرستشگاهها بهترین راه جبران کمبود بودجه مینمود. افزایش شمار غارت پرستشگاهها در طول عمر دولت سلوکی، میتواند موید ارتباط آن با افزایش درگیریها در این دوره باشد.
سلوکوس یکم در حدود ۳۰۵ ق.م پادشاهی خود را بنیان گذاشت که چند سال بعد، از سغد تا آسیای کوچک گسترده شده بود، اما حدود ۲ سده بعد، این پادشاهی به دولت کوچکی در سوریهی کنونی بدل شده بود که برای بقای خود میجنگید. تنشهای سیاسی، ناتوانی در مدیریت و مشکلات فراوان اقتصادی را باید عوامل اصلی افول دولت سلوکی دانست.
@IranianDDBastan
نخست آنکه به نظر میرسد سلوکیان به طور کلی بیش از پیش پرستشگاهها را مورد غارت قرار میدادند و گزارشهای مستقیم و قابل اتکا از این عمل در دورهی سلوکی بیشتر است.
دوم آنکه ظاهراً غارت پرستشگاهها در دورهی سلوکی با شخص شاه رابطهی نزدیک دارد و بر خلاف دورهی هخامنشی ظاهراً بخشی از سیاست اصلی شاه در درون قلمرواش محسوب میشود.
مورد سوم، ارتباط نزدیک میان غارت پرستشگاه، با عملیات نظامی گستردهی شاه سلوکی است و در مواردی که سراغ داریم، سلوکیان معمولاً پیش یا پس از لشکرکشیهای گستردهی خود به درون فلات ایران یا مصر، دست به غارت پرستشگاهها میزدند.
با در کنار هم گذاشتن نکات بالا میتوان دریافت که عامل اصلی غارت پرستشگاهها در دورهی سلوکی، نیاز اقتصادی شاه در مدیریت لشکرکشیهای بزرگ به سرزمینهای گوناگون است و ظاهراً هخامنشیان چنین نیازی را احساس نمیکردند و اگر در این دوره پرستشگاهی غارت میشد، احتمالاً باید دلایل آن را در رخدادهای سیاسی جست.
سلوکیان از آغاز قدرتگیری در قلمرو پیشین هخامنشی، به اقدامات عمرانی گسترده، تلاش برای رونقدهی به بازرگانی، ساخت کلنیهای مهاجران در بخشهای گوناگون قلمرو و ساخت شهرهای جدید دست زدند و بنابراین، به نظر میرسد که برنامههای اقتصادی دقیق و گستردهای را مد نظر داشتند. با این حال فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی، آنچه پژوهشگران "صلح پارسی" مینامند را بر هم زد و مقدونیان در تشکیل یک "صلح مقدونی" ناکام ماندند. اگرچه سلوکوس یکم، بیشتر قلمرو آسیایی اسکندر را از آن خود کرد، اما در جایجای قلمرو پیشین هخامنشی و دور تا دور قلمرو سلوکی، پادشاهیهای کوچک و بزرگ فراوانی تشکیل شدند که برخی از آنها چون بطلمیوسیان مصر و مائوریاییان هند، توان به چالش کشیدن قدرت سلوکیان را نیز داشتند.
به تدریج ناتوانی سلوکیان در ادارهی قلمرو گسترده از یک سو و فشار اقوام و دولتهای پیرامونی از دیگر سو، شمار جنگهای صورت گرفته در منطقه را افزایش داد. جنگ، پول زیادی میطلبید که در صورت شکست، قابل بازگشت نبود. همچنین ویرانی سرزمینها و از دست رفتن نیروهای انسانی از پیامدهای ناگوار جنگها بودند و با افزایش شمار درگیریها، دولت سلوکی به مرور در حوزههای یادشده با زیان فراوان مواجه شد. در نتیجهی افزایش زیان، نیاز دولت به گردآوری پول نیز افزایش مییافت؛ افزایش مالیاتها که در دورهی سلوکی در دستور کار قرار گرفت نیز دیگر چارهساز نبود و بنابراین، غارت ثروت نهفته در پرستشگاهها بهترین راه جبران کمبود بودجه مینمود. افزایش شمار غارت پرستشگاهها در طول عمر دولت سلوکی، میتواند موید ارتباط آن با افزایش درگیریها در این دوره باشد.
سلوکوس یکم در حدود ۳۰۵ ق.م پادشاهی خود را بنیان گذاشت که چند سال بعد، از سغد تا آسیای کوچک گسترده شده بود، اما حدود ۲ سده بعد، این پادشاهی به دولت کوچکی در سوریهی کنونی بدل شده بود که برای بقای خود میجنگید. تنشهای سیاسی، ناتوانی در مدیریت و مشکلات فراوان اقتصادی را باید عوامل اصلی افول دولت سلوکی دانست.
@IranianDDBastan


18.04.202508:26
نظامهای سیاسی یکی از لازمههای گسترش و پیشرفت تمدنها و رونق اقتصاد هستند. آنها در صورت کارکرد خوب، امنیت را تضمین میکنند، به دنبال راهکارهایی برای رونق اقتصادی هستند، جامعه را سازماندهی میکنند، در پی تاسیس یک نظام قضایی کارآمد هستند و برای آموزش نیروهای حرفهای به پیریزی سازمانهایی اقدام میورزند.
تصویر بالا، احتمال شمول جغرافیاهای مختلف جهان از حدفاصل ۶۰۰ ق.م تا ۴۰۰ م (تصویر a) و ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ م. (تصویر b) را نشان میدهند و هرچه پررنگتر میشود، احتمال شمول جغرافیای مربوطه در یک نظام سیاسی به مساحت بیش از ۱ میلیون کیلومتر مربع و عمر بیش از ۱۰۰ سال، افزایش مییابد. چنانکه پیداست، ایران را میتوان در حدفاصل یادشده، "دولتخیز ترین" سرزمین جهان دانست.
ماخذ تصویر:
Walter scheidel, 2021, "The Scale of Empire, Territory, Population, Distribution", The Oxford World History of Empire, Vol. 1, Edited by Peter Fibiger Bang and others, Oxford University Press.
@IranianDDBastan
تصویر بالا، احتمال شمول جغرافیاهای مختلف جهان از حدفاصل ۶۰۰ ق.م تا ۴۰۰ م (تصویر a) و ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ م. (تصویر b) را نشان میدهند و هرچه پررنگتر میشود، احتمال شمول جغرافیای مربوطه در یک نظام سیاسی به مساحت بیش از ۱ میلیون کیلومتر مربع و عمر بیش از ۱۰۰ سال، افزایش مییابد. چنانکه پیداست، ایران را میتوان در حدفاصل یادشده، "دولتخیز ترین" سرزمین جهان دانست.
ماخذ تصویر:
Walter scheidel, 2021, "The Scale of Empire, Territory, Population, Distribution", The Oxford World History of Empire, Vol. 1, Edited by Peter Fibiger Bang and others, Oxford University Press.
@IranianDDBastan
16.04.202509:54
برخی دادهها نشان میدهند که سرزمین پارس، مهد هخامنشیان، مدت چندانی فرمانروایی مقدونیان را برنتافت و در زمانی نامشخص، دودمانی موسوم به فرَتَرَکَه که از پارسیان بومی بودند و احتمالاً نسب خود را به هخامنشیان میرساندند، در پارس به قدرت رسیدند. دربارهی گاهشماری فرترکهها و موقعیت آنان نسبت به سلوکیان (که پس از اسکندر قدرت برتر آسیای غربی شدند) اختلاف نظر است؛ دیدگاه بلندمدت، آغاز برآمدن فرترکهها را در همان زمان سلوکوس یکم میداند، درحالی که دیدگاه کوتاه، آغاز آنان را به اوایل سدهی ۲ ق.م فرو میکاهد؛ همچنین پژوهشگران در استقلال یا تابعیت فرترکهها از سلوکیان نیز یکنظر نیستند. انگلس که هوادار نظریهی بلند مدت دربارهی آغاز کار فرترکهها در عین باور به تابعیت آنان از سلوکیان است، مقالاتی را به این موضوع اختصاص داده است. به عقیدهی او، فرترکهها بر سلوکیان نشوریدند، بلکه سلوکیان به دلیل افزایش مشکلات در سرزمینهای خاوری، به تدریج دریافتند که پشتیبانی از دودمانهای محلی و واگذاری اختیارات به آنان، میتوانست به میزان زیادی از مشکلات سلوکیان بکاهد و در همین چهارچوب بود که آنان از برآمدن فرترکهها پشتیبانی کردند. او تصویر سکههای بالا را به این صورت تفسیر میکند که وهبرزِ فرترکه که احتمالاً در زمان سلوکوس دوم (و بنابراین همدورهی ارشک یکم) میزیست، به نبرد با بطلمیوسیان مصر شتافت که خود به نبرد با سلوکوس دوم برخاسته بودند و در پی پیروزی در برابر آنان، نقش پیروزی بر سربازی با پوشش یونانی را ضرب کرد، هرچند این تصویر ممکن است به دیگر یونانیان شورشی علیه سلوکیان که توسط وهبرز سرکوب شدند نیز مرتبط باشد. به عقیدهی او، دادن لقب ایرانی کارن (به آرامی krny) به وهبرز که به معنی فرمانده نظامی بود، از جانب سلوکوس صورت گرفت تا او را به مقام برتر نظامی خاور قلمرو سلوکی رسانده باشد. نظرات انگلس هرچند پرطرفدار نیستند و میتوان ایراداتی جدی (همچون ماهیت لقب کارن، ماهیت استقلال فرترکهها و ...) به آنها وارد کرد، اما در درک بهتر گاهشماری بلندمدت برای فرترکهها کمک شایانی میکنند.
@IranianDDBastan
@IranianDDBastan
15.04.202509:35
پرسش:
آیا نیروهای خسروپرویز در زمان گشودن شهر اورشلیم، چنانکه منابع مسیحی گزارش میدهند، به کشتار هزاران تن از مردم و ویرانی شهر پرداختند؟
پاسخ:
۱. معمولاً تلفات جنگها محدود به نیروها و ساختارهای نظامی نیستند و به ویژه زمانی که جنگ به مناطق غیرنظامی کشیده شود، آسیب دیدن غیرنظامیان تقریباً اجتناب ناپذیر است و این قاعده را باید با استثناهای کمشمار، برای جنگها معمول دانست و بسیاری از نبردهای جنگِ بزرگ خسروپرویز با روم نیز از همین قاعده پیروی میکردند. خسرو در واکنش به شورش رومیان و کشته شدن امپراتور موریکیوس که پیشتر او را در رسیدن به تخت یاری داده بود، به قلمرو روم حملهور شد، اما حتی پس از خلع و کشته شدن فوکاس، امپراتور شورشی به دست هراکلیوس نیز از ادامه دادن جنگ چشم نپوشید و نیروهایش با به دست آوردن پیروزیهای سخت اما درخشان، در ۶۱۴ م. اورشلیم را گشودند.
۲. به نظر میرسد که باید دو مرحلهی کلی را در گشودن اورشلیم از هم تفکیک کرد؛ در مرحلهی نخست، شهروراز سردار سپاه ساسانی، با مقامات شهر به توافق رسید و نیروهای ساسانی وارد شهر شدند، اما در پی اختلاف یهودیانِ شهر، که در مقابل قدرت مسیحی روم هوادارِ ایرانیان بودند با مسیحیان، گروه دوم شماری از مقامات ایرانی درون شهر را کشتار کرده و به مقاومت پرداختند. در پی این رخداد، شهروراز شهربندان را آغاز کرده و پس از مدتی نیروهای ساسانی پیروزمندانه وارد شهر شدند (۱).
۳. نبرد درون شهر سه روز به درازا انجامید و در این مدت، ساسانیان به فرمان شهروراز به دنبال بازگرداندن سلطهی خود بر شهر بودند. سپس، به تشخیص شهروراز زمان برای پایان درگیری و امان دادن به مدافعان، البته در صورت تسلیم فرا رسید و کار نیز همینگونه پیش رفت. منابع مسیحی دربارهی تجاوز سربازان ساسانی به راهبهها و کشتار شمار زیادی از ساکنان شهر سخن گفتهاند؛ این شمار، در گزارش سبئوس ۱۷ هزار تن، در گزارش توماس آرتسترونی ۵۷ هزار تن، در گزارش استراتگیوس ۶۰ هزار تن و در گزارش برخی منابع سریانی غربی ۹۰ هزار تن آمده است (۲).
۴. اغراق از ویژگیهای رایج منابع مسیحی بود و آنها معمولاً در تیره نشان دادن اوضاع در پی جنگ با دگراندیشان، از هیچ بزرگنمایی خودداری نمیکردند و این مسئله را میتوان در گزارشهای آنها دربارهی فتوحات اسلامی نیز بازیافت (۳). با این حال، چه دربارهی کشورگشایی ایرانیان و چه مسلمانان، یافتههای باستانشناختی چنین تصویرسازیای را پشتیبانی نمیکنند. کاوشها در اورشلیم نشان دادند که نمیتوان نشان خاصی از ویرانی یا لایههای باستانشناختی سوخته و تخریب شده در اورشلیم را به زمان کشورگشایی ساسانیان نسبت داد، این به ویژه درباره خانهها و کلیساها که در منابع به ویرانی آنها تاکید شده، قابل توجه است؛ بنا به گزارش استراتگیوس، شخصی به نام توماس پیکرهای مردگان را در مکانهای خاصی دفن کرد؛ باستانشناسان ۷ نمونه از گورستانهای مرتبط با دورهی بیزانس را در خارج از شهر اورشلیم یافتهاند که احتمالاً به زمان هجوم ساسانیان مرتبط باشند؛ در یکی از آنها درون غاری نزدیک شهر، اسکلت صدها انسان یافته شده که بسیاری از آنان جوان بودند و بنابراین، باستانشناسان آنان را به زمان کشتار مردم توسط ساسانیان نسبت میدهند. با این حال چنانکه باورساک متذکر میشود، شمار آنها بسیار کمتر از شمار کشتگان گزارش شده در منابع یادشده است (۴).
۵. درواقع به نظر میرسد که گزارشهای مرتبط با کشتار مردم و ویرانگری ساسانیان، چه در رابطه با اورشلیم و چه دیگر سرزمینها، ارتباط مستقیمی با برنامهی تبلیغاتی تدارک دیده شده به دست هراکلیوس دارند که در تلاش بود تا نبرد جاری را (که برای رومیان بسیار زیانبار پیش میرفت) به عنوان نبردی دینی میان خیر و شر بشناساند و از این راه، مسیحیان را برای غلبه بر دشمنان غیرمسیحی و بنابراین از دید آنان کافر، یکدست کند (۵).
1. Howard-Johnston, James, 2021, The last great war of antiquity, Oxford university press, pp 87-96.
2. Ibid, pp 94-95.
۳. مثلاً نک.
Penn, Michael Philip, 2015, When Christians first met Muslims, University of California Press.
4.Bowersock, G. W., 2012, Empires in Collision in late antiquity, Brandeis university press, pp 32-33, 42,43.
۵. نک.
Wood, Philip, 2013, The chronicle of Seert, Oxford university press, p 215.
@IranianDDBastan
آیا نیروهای خسروپرویز در زمان گشودن شهر اورشلیم، چنانکه منابع مسیحی گزارش میدهند، به کشتار هزاران تن از مردم و ویرانی شهر پرداختند؟
پاسخ:
۱. معمولاً تلفات جنگها محدود به نیروها و ساختارهای نظامی نیستند و به ویژه زمانی که جنگ به مناطق غیرنظامی کشیده شود، آسیب دیدن غیرنظامیان تقریباً اجتناب ناپذیر است و این قاعده را باید با استثناهای کمشمار، برای جنگها معمول دانست و بسیاری از نبردهای جنگِ بزرگ خسروپرویز با روم نیز از همین قاعده پیروی میکردند. خسرو در واکنش به شورش رومیان و کشته شدن امپراتور موریکیوس که پیشتر او را در رسیدن به تخت یاری داده بود، به قلمرو روم حملهور شد، اما حتی پس از خلع و کشته شدن فوکاس، امپراتور شورشی به دست هراکلیوس نیز از ادامه دادن جنگ چشم نپوشید و نیروهایش با به دست آوردن پیروزیهای سخت اما درخشان، در ۶۱۴ م. اورشلیم را گشودند.
۲. به نظر میرسد که باید دو مرحلهی کلی را در گشودن اورشلیم از هم تفکیک کرد؛ در مرحلهی نخست، شهروراز سردار سپاه ساسانی، با مقامات شهر به توافق رسید و نیروهای ساسانی وارد شهر شدند، اما در پی اختلاف یهودیانِ شهر، که در مقابل قدرت مسیحی روم هوادارِ ایرانیان بودند با مسیحیان، گروه دوم شماری از مقامات ایرانی درون شهر را کشتار کرده و به مقاومت پرداختند. در پی این رخداد، شهروراز شهربندان را آغاز کرده و پس از مدتی نیروهای ساسانی پیروزمندانه وارد شهر شدند (۱).
۳. نبرد درون شهر سه روز به درازا انجامید و در این مدت، ساسانیان به فرمان شهروراز به دنبال بازگرداندن سلطهی خود بر شهر بودند. سپس، به تشخیص شهروراز زمان برای پایان درگیری و امان دادن به مدافعان، البته در صورت تسلیم فرا رسید و کار نیز همینگونه پیش رفت. منابع مسیحی دربارهی تجاوز سربازان ساسانی به راهبهها و کشتار شمار زیادی از ساکنان شهر سخن گفتهاند؛ این شمار، در گزارش سبئوس ۱۷ هزار تن، در گزارش توماس آرتسترونی ۵۷ هزار تن، در گزارش استراتگیوس ۶۰ هزار تن و در گزارش برخی منابع سریانی غربی ۹۰ هزار تن آمده است (۲).
۴. اغراق از ویژگیهای رایج منابع مسیحی بود و آنها معمولاً در تیره نشان دادن اوضاع در پی جنگ با دگراندیشان، از هیچ بزرگنمایی خودداری نمیکردند و این مسئله را میتوان در گزارشهای آنها دربارهی فتوحات اسلامی نیز بازیافت (۳). با این حال، چه دربارهی کشورگشایی ایرانیان و چه مسلمانان، یافتههای باستانشناختی چنین تصویرسازیای را پشتیبانی نمیکنند. کاوشها در اورشلیم نشان دادند که نمیتوان نشان خاصی از ویرانی یا لایههای باستانشناختی سوخته و تخریب شده در اورشلیم را به زمان کشورگشایی ساسانیان نسبت داد، این به ویژه درباره خانهها و کلیساها که در منابع به ویرانی آنها تاکید شده، قابل توجه است؛ بنا به گزارش استراتگیوس، شخصی به نام توماس پیکرهای مردگان را در مکانهای خاصی دفن کرد؛ باستانشناسان ۷ نمونه از گورستانهای مرتبط با دورهی بیزانس را در خارج از شهر اورشلیم یافتهاند که احتمالاً به زمان هجوم ساسانیان مرتبط باشند؛ در یکی از آنها درون غاری نزدیک شهر، اسکلت صدها انسان یافته شده که بسیاری از آنان جوان بودند و بنابراین، باستانشناسان آنان را به زمان کشتار مردم توسط ساسانیان نسبت میدهند. با این حال چنانکه باورساک متذکر میشود، شمار آنها بسیار کمتر از شمار کشتگان گزارش شده در منابع یادشده است (۴).
۵. درواقع به نظر میرسد که گزارشهای مرتبط با کشتار مردم و ویرانگری ساسانیان، چه در رابطه با اورشلیم و چه دیگر سرزمینها، ارتباط مستقیمی با برنامهی تبلیغاتی تدارک دیده شده به دست هراکلیوس دارند که در تلاش بود تا نبرد جاری را (که برای رومیان بسیار زیانبار پیش میرفت) به عنوان نبردی دینی میان خیر و شر بشناساند و از این راه، مسیحیان را برای غلبه بر دشمنان غیرمسیحی و بنابراین از دید آنان کافر، یکدست کند (۵).
1. Howard-Johnston, James, 2021, The last great war of antiquity, Oxford university press, pp 87-96.
2. Ibid, pp 94-95.
۳. مثلاً نک.
Penn, Michael Philip, 2015, When Christians first met Muslims, University of California Press.
4.Bowersock, G. W., 2012, Empires in Collision in late antiquity, Brandeis university press, pp 32-33, 42,43.
۵. نک.
Wood, Philip, 2013, The chronicle of Seert, Oxford university press, p 215.
@IranianDDBastan
09.04.202512:56
بر مبنای دادههای مندرج در این بایگانی، حداقل حقوق کارگران حدود ۱ تا ۳ شِکِل (هر شکل تقریباً برابر با دو درهم) بود، در حالی که بهای گندم ظاهراً نوسان زیادی داشت، اما احتمالاً به طور متوسط، هر کُر (برابر با ۱۸۰ لیتر) گندم تقریباً دو شکل میارزید. همچنین به نظر میرسد که در این دوره، بهای گوسفند، حداقل ۲.۵ شکل بود. بنابراین یک کارگر بابلی، حداقل در ماه میتوانست ۹۰ تا ۲۷۰ لیتر جو خریداری کند و ظاهراً درآمد یک ماه برخی از کارگران به خرید یک گوسفند میرسیده است.
میتوان این دادهها را با دادههای پیشگفته از اواخر دورهی ساسانی سنجید و بر این مبنا، میزان تقریبی تورم و تغییر در اوضاع زندگی مردم را محاسبه کرد. چنانکه گفته شد، هر کارگر در دورهی ساسانی دست کم ماهیانه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر گندم را داشت. گندم به طور کلی در بابل از جو گرانتر بود، اما برای سهولت محاسبه، بهای آنها را به طور کلی و به عنوان غله، یکسان در نظر میگیریم. هر شکل، تقریباً برابر دو درهم بود و در نتیجه هر کارگر اشکانی، ۲ تا ۶ درهم در ماه درآمد داشت که با آن میتوانست ۹۰ تا ۲۷۰ لیتر غله خریداری کند، در حالی که هر کارگر در اواخر دورهی ساسانی دست کم ۱۶ درهم در ماه درآمد و در نتیجه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر غله را داشت.
بهای ۹۰ لیتر غله در اوایل سدهی یکم ق.م در زمان مهرداد دوم، حدود ۱ شکل یا دو درهم بود و بنابراین به طور متوسط هر درهم، ۴۵ لیتر غله میارزید، درحالی که چنانکه آمد، در اواخر دوره ساسانی (سدهی ۶ و ۷)، هر درهم، ۳۳.۶ لیتر غله ارزش داشت؛ یعنی بدون در نظر گرفتن اختلاف بهای گندم و جو و همچنین نوسان قیمتها، تقریباً از سدهی ۱ ق.م تا سدهی ۶ و ۷ میلادی، در طول ۷ یا ۸ سده، بهای غله به طور میانگین، ۳۴ درصد افزایش داشت. بهای هر گوسفند در دورهی اشکانی دست کم حدود ۲.۵ شکل یا ۵ درهم بود، درحالی که در دورهی ساسانی این قیمت به ۱۲ درهم رسید، یعنی تورم در طول ۷ یا ۸ سده، ۱۴۰ درصد بود! با این حال حداقل حقوق کارگران، از ۱ شکل یا دو درهم، به ۱۶ درهم رسید که افزایشی ۸ برابری است و در مجموع میتوان دریافت که توان خرید و در نتیجه رفاه اقتصادی مردم در طول این ۷ یا ۸ سده، به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود.
@IranianDDBastan
میتوان این دادهها را با دادههای پیشگفته از اواخر دورهی ساسانی سنجید و بر این مبنا، میزان تقریبی تورم و تغییر در اوضاع زندگی مردم را محاسبه کرد. چنانکه گفته شد، هر کارگر در دورهی ساسانی دست کم ماهیانه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر گندم را داشت. گندم به طور کلی در بابل از جو گرانتر بود، اما برای سهولت محاسبه، بهای آنها را به طور کلی و به عنوان غله، یکسان در نظر میگیریم. هر شکل، تقریباً برابر دو درهم بود و در نتیجه هر کارگر اشکانی، ۲ تا ۶ درهم در ماه درآمد داشت که با آن میتوانست ۹۰ تا ۲۷۰ لیتر غله خریداری کند، در حالی که هر کارگر در اواخر دورهی ساسانی دست کم ۱۶ درهم در ماه درآمد و در نتیجه توان خرید حدود ۵۳۷ لیتر غله را داشت.
بهای ۹۰ لیتر غله در اوایل سدهی یکم ق.م در زمان مهرداد دوم، حدود ۱ شکل یا دو درهم بود و بنابراین به طور متوسط هر درهم، ۴۵ لیتر غله میارزید، درحالی که چنانکه آمد، در اواخر دوره ساسانی (سدهی ۶ و ۷)، هر درهم، ۳۳.۶ لیتر غله ارزش داشت؛ یعنی بدون در نظر گرفتن اختلاف بهای گندم و جو و همچنین نوسان قیمتها، تقریباً از سدهی ۱ ق.م تا سدهی ۶ و ۷ میلادی، در طول ۷ یا ۸ سده، بهای غله به طور میانگین، ۳۴ درصد افزایش داشت. بهای هر گوسفند در دورهی اشکانی دست کم حدود ۲.۵ شکل یا ۵ درهم بود، درحالی که در دورهی ساسانی این قیمت به ۱۲ درهم رسید، یعنی تورم در طول ۷ یا ۸ سده، ۱۴۰ درصد بود! با این حال حداقل حقوق کارگران، از ۱ شکل یا دو درهم، به ۱۶ درهم رسید که افزایشی ۸ برابری است و در مجموع میتوان دریافت که توان خرید و در نتیجه رفاه اقتصادی مردم در طول این ۷ یا ۸ سده، به میزان قابل توجهی افزایش یافته بود.
@IranianDDBastan
07.04.202519:19
اشکانیان پادشاهی بزرگی تشکیل دادند، در حالی که مشکلاتشان نیز به همین نسبت بزرگ بودند و در نتیجه، برای مقابله با این مشکلات، به سپاهی نیرومند و پرشمار نیز نیاز داشتند. البریخت در پژوهشی مفصل، در تلاش است تا شمار کل سپاه زیر فرمان شاهنشاهی اشکانی را ارزیابی کند؛ به عقیدهی او، مجموع نیروهای دولت مرکزی اشکانی و دولتهای دستنشاندهی آن ممکن بود به بیش از ۴۰۰ هزار تن برسد، در حالی که در حالت هجومی، اشکانیان تا حدود ۱۵۰ هزار تن را میتوانستند به کار گیرند.
@IranianDDBastan
@IranianDDBastan
06.04.202509:29
مایکل تیلور نیز در پژوهشی منتشر شده به سال ۲۰۱۴، به بررسی غارت پرستشگاهها به دست سلوکیان و دلایل و پیامدهای این غارتها پرداخته است. او در نهایت دو رویکرد متفاوت شاهان سلوکی در شرایط متفاوت را از هم تفکیک میکند که بر مبنای یکی، شاهان سلوکی در زمان کاهش تنشها و بنابراین دسترسی به پول کافی، به منظور افزایش سطح رضایت عمومی و حفظ آرامش قلمرو، به بازسازی، حفظ و ادارهی امنیت پرستشگاهها میپرداختند، اما زمانی که دولت درگیر جنگهای خارجی یا شورشهای پردامنهی داخلی میشد و سلوکیان به پول زیاد نیاز داشتند، از غارت پرستشگاهها خودداری نمیکردند؛ گاه پول برداشته شده پس از رفع نیاز، به پرستشگاه باز میگشت، اما گاه این غارت به تنش منجر میشد که دست کم جان یک شاه سلوکی یعنی آنتیوخوس سوم (و همچنین شاید آنتیوخوس چهارم) را در ایران گرفت.
@IranianDDBastan
@IranianDDBastan
Переслав з:
تبادلاتِ فرهنگ و هنر

17.04.202518:35
👼✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر
همانگونه که در پیری به یادِ جوانی می افتیم و با شادکامی از خاطراتِ آن یاد میکنیم، به زودی بشریت نیز در رابطه ی خود با هنر به جایگاه خاطرات تکان دهنده از شادکامی هایِ جوانی خواهد رسید.
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۱۸۵
⭕️مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
🥊 t.me/addlist/RZZRvKj-NyhhMDE8
👨🦱 آیدی هماهنگی: @hume1711
همانگونه که در پیری به یادِ جوانی می افتیم و با شادکامی از خاطراتِ آن یاد میکنیم، به زودی بشریت نیز در رابطه ی خود با هنر به جایگاه خاطرات تکان دهنده از شادکامی هایِ جوانی خواهد رسید.
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۱۸۵
⭕️مجموعه ای از بهترین گروه ها و کانال های تلگرام(هنر/فلسفه/ساینس)
🥊 t.me/addlist/RZZRvKj-NyhhMDE8
👨🦱 آیدی هماهنگی: @hume1711


16.04.202509:54
تصاویر بالا مربوط به سکههای وهبرز، یکی از فرمانروایان بومی پارس در دورهی سلوکی هستند که بر یکی از آنها او درحال کشتن سربازی با پوشش یونانی نقش شده است.
معمولاً پژوهشگران این تصویر را به بندی از گزارش پولیانوس درباره اوبورزوس نامی در پارس در دورهی شاهی به نام سلوکوس (یکم یا دوم) نسبت میدهند که در پی کشتار ۳۰۰۰ مهاجرنشین یونانی، بر سلوکیان شورید.
سکههای وهبرز علاوه بر نشان دادن دیهیم بر سر او که نمادی شاهانه بود، برخی ویژگیهای آشکارا ایرانی و البته الگوگرفته از هخامنشیان، چون پوشش سر و جامهی پارسی و همچنین ساختمانی شبیه سازهی موسوم به کعبهی زردشت در پارس را نشان میدهند که حاکی از کوشش او برای انتساب خود به هخامنشیان هستند.
ماخذ تصویر:
Engels, David, 2018, "Iranian identity and Seleukid allegiance: Vahbarz the Frataraka and Early Arsakid Coinage", The Seleucid empire, 281-222 BC, war within the family, edited by Kyle Erickson, the classical press of Wales, p 175.
@IranianDDBastan
معمولاً پژوهشگران این تصویر را به بندی از گزارش پولیانوس درباره اوبورزوس نامی در پارس در دورهی شاهی به نام سلوکوس (یکم یا دوم) نسبت میدهند که در پی کشتار ۳۰۰۰ مهاجرنشین یونانی، بر سلوکیان شورید.
سکههای وهبرز علاوه بر نشان دادن دیهیم بر سر او که نمادی شاهانه بود، برخی ویژگیهای آشکارا ایرانی و البته الگوگرفته از هخامنشیان، چون پوشش سر و جامهی پارسی و همچنین ساختمانی شبیه سازهی موسوم به کعبهی زردشت در پارس را نشان میدهند که حاکی از کوشش او برای انتساب خود به هخامنشیان هستند.
ماخذ تصویر:
Engels, David, 2018, "Iranian identity and Seleukid allegiance: Vahbarz the Frataraka and Early Arsakid Coinage", The Seleucid empire, 281-222 BC, war within the family, edited by Kyle Erickson, the classical press of Wales, p 175.
@IranianDDBastan
10.04.202514:58
دکتر شروین فریدنژاد در این مقاله به طور کلی به بررسی نظرات و آرای گوناگون پژوهشگران دربارهی تاریخی بودن شخصیت زردشت و دستهبندی نظرات گوناگون دربارهی گاهان و روشهای پژوهش در دین زردشتی میپردازد.
به باور آلبرت دویونگ، در کل میتوان سه رویکرد گوناگون دربارهی مطالعات زردشتی را از هم تفکیک کرد: رویکرد نخست که به "چندپارهنگر" میشناسیم، به دنبال معرفی چند دین متفاوت با هم، از منابع بازمانده از ایران باستان هستند، در حالی رویکرد دوم موسوم به "هماهنگانگارانه"، برعکس باور به وجود خط سیری محافظهکارانه و قابل ترسیم، در گذر دین زردشتی از دورههای زمانی گوناگون هستند. باورمندان به رویکرد سوم موسوم به "چندسانساز"، با واردکردن ایرادهای روششناسانه به دو رویکرد پیش، در پی یافتن راه حلی میانی برای بررسی منابع دین زردشتی هستند.
در دهههای اخیر، برخی پژوهشگران که شاخصترین نمایندگان آنان کلنز و شروو هستند، تاریخی بودن شخصیت زردشت را رد کردهاند؛ با این حال به نظر میرسد که نظر آنان بیشتر به دلیل کمبود منابع و نه مخالفت منابع با وجود تاریخی زردشت پرداخته شده است، چرا که آنان منابع متاخر دین زردشتی را برای اثبات وجود تاریخی زردشت کامل و کافی نمیدانند. در هر صورت این تصور میان پژوهشگران، باورمندان چندانی ندارد.
@IranianDDBastan
به باور آلبرت دویونگ، در کل میتوان سه رویکرد گوناگون دربارهی مطالعات زردشتی را از هم تفکیک کرد: رویکرد نخست که به "چندپارهنگر" میشناسیم، به دنبال معرفی چند دین متفاوت با هم، از منابع بازمانده از ایران باستان هستند، در حالی رویکرد دوم موسوم به "هماهنگانگارانه"، برعکس باور به وجود خط سیری محافظهکارانه و قابل ترسیم، در گذر دین زردشتی از دورههای زمانی گوناگون هستند. باورمندان به رویکرد سوم موسوم به "چندسانساز"، با واردکردن ایرادهای روششناسانه به دو رویکرد پیش، در پی یافتن راه حلی میانی برای بررسی منابع دین زردشتی هستند.
در دهههای اخیر، برخی پژوهشگران که شاخصترین نمایندگان آنان کلنز و شروو هستند، تاریخی بودن شخصیت زردشت را رد کردهاند؛ با این حال به نظر میرسد که نظر آنان بیشتر به دلیل کمبود منابع و نه مخالفت منابع با وجود تاریخی زردشت پرداخته شده است، چرا که آنان منابع متاخر دین زردشتی را برای اثبات وجود تاریخی زردشت کامل و کافی نمیدانند. در هر صورت این تصور میان پژوهشگران، باورمندان چندانی ندارد.
@IranianDDBastan
08.04.202515:15
مایکل یورسا، در پژوهشهای خود به بررسی میزان درآمد اقشار گوناگون جامعهی بابلی و همچنین قیمتها، به ویژه قیمت غلات، در دورهی نوبابلی و هخامنشی پرداخته است. آنچه که یورسا و دیگر پژوهشگران، "قرن ششم طولانیمدت" (long sixth century) در بابل مینامند، از زمان برتخت نشینی نبوکدنذر دوم (بخت النصر) تا سرکوب شورشهای بابل به دست خشایارشا (۶۰۵ تا حدود ۴۸۴ ق.م) را در بر میگیرد که در آن، دادههای ارزندهای دربارهی قیمتها، دستمزدها و برخی دیگر ویژگیهای زندگی اقتصادی مردم بابل باز مانده است. بر این مبنا، یورسا متوسط حقوق کارگران آزاد تماموقت در قرن یادشده (دورهی نوبابلی و هخامنشیانِ نخستین) را حدوداً بیش از ۱۰ لیتر گندم در روز و بنابراین، بیشتر از دورهی هلنی (پس از کشورگشایی اسکندر) و اسلامی ارزیابی میکند (۱)، اما او از ساسانیان سخنی به میان نمیآورد.
بنا بر قیمتهای فهرست شده در بالا، در اواخر دورهی ساسانی هر درهم، ۸ قفیز گندم میارزید. با فرض هر قفیز (در مقیاس حجمی) برابر ۴.۲ لیتر، هر درهم ارزشی برابر با ۳۳.۶ لیتر گندم داشت. چنانکه آمد، حداقل دستمزد هر شخص در این زمان ۱۶ درهم در ماه بود و بنابراین، هر شخص در ماه دست کم توان خرید ۵۳۷،۶ لیتر گندم را داشت که تقریباً برابر روزانه ۱۸ لیتر است. در نتیجه به نظر میرسد که در دورهی ساسانی، توان خرید مردم دست کم در رابطه با گندم به میزان قابل توجهی نسبت به "قرن ششم طولانیمدت" افزایش یافته بود و بنابراین، از دورهی اسلامی پس از آن نیز بیشتر بود.
1. Jursa, Michael, 2014, "Factor Markets in Babylonia from the Late Seventh to the Third Century BCE", Journal of the Economic and Social History of the Orient, Vol. 57, No. 2, p 179.
@IranianDDBastan
بنا بر قیمتهای فهرست شده در بالا، در اواخر دورهی ساسانی هر درهم، ۸ قفیز گندم میارزید. با فرض هر قفیز (در مقیاس حجمی) برابر ۴.۲ لیتر، هر درهم ارزشی برابر با ۳۳.۶ لیتر گندم داشت. چنانکه آمد، حداقل دستمزد هر شخص در این زمان ۱۶ درهم در ماه بود و بنابراین، هر شخص در ماه دست کم توان خرید ۵۳۷،۶ لیتر گندم را داشت که تقریباً برابر روزانه ۱۸ لیتر است. در نتیجه به نظر میرسد که در دورهی ساسانی، توان خرید مردم دست کم در رابطه با گندم به میزان قابل توجهی نسبت به "قرن ششم طولانیمدت" افزایش یافته بود و بنابراین، از دورهی اسلامی پس از آن نیز بیشتر بود.
1. Jursa, Michael, 2014, "Factor Markets in Babylonia from the Late Seventh to the Third Century BCE", Journal of the Economic and Social History of the Orient, Vol. 57, No. 2, p 179.
@IranianDDBastan
Переслав з:
ایراندل | IranDel

06.04.202520:13
🔴 هشدار بیش از ۸۰۰ نفر از اندیشمندان، دانشگاهیان، متخصصان، هنرمندان، نویسندگان و کارشناسانِ ایراندوست به ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیت از جمله قوۀ مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملّتِ ایران:
بر سرِ شاخهای نشسته و بُن نبرید!
در این بیانیه مفصل که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشارۀ کوتاهی شده و به مقامات کشور، هشدار داده شده است.
ذیل بیانیه به ترتیب حروف الفبا، امضای شخصیتهای برجستۀ دانشگاهی، دانشی، هنری، رسانهای و سیاسی چون عباس آخوندی، ژاله آموزگار، محمد آمره، اکبر ایرانی، کوروش احمدی، عبدالمجید ارفعی، حسن انوری، مجتبی برزویی، مرضیه برومند، احمد بستانی، رخشان بنیاعتماد، محمدعلی بهمنی قاجار، کاوه بیات، محمدرضا پاسبان، سعیده پراش، ناصرالدین پروین، نصرالله پورجوادی، تهمورث پورناظری، سهراب پورناظری، کیخسرو پورناظری، داریوش پیرنیاکان، مجید تفرشی، افشین جعفرزاده، محمد جعفری قنواتی، علی جنتی، منوچهر جوکار، هادی حیدری، محمد خزایی، کامروز خسروی جاوید، علیاصغر دادبه، محمد درویش، داود دشتبانی، علی دهباشی، گودرز رشتیانی، محمد جواد روح، اشکان زارع، زاگرس زند، علیاشرف صادقی، ابراهیم صحافی، پیمان عارف، حامد عامری گلستانی، مسعود عرفانیان، عقاب علیاحمدی، موسی غنینژاد، نعتالله فاضلی، حبیباله فاضلی کرمانشاهی، محمد قوچانی، حامد کاظمزاده ایرانشهر، احمد کاظمی، رضا کدخدازاده، میرجلالالدین کزازی، الهه کولایی، جمشید کیانفر، زهرا گویا، علی گنجیان خناری، علی مصفّا، محمد مطلق، حکمتالله ملاصالحی، احسان منصوری، یدالله منصوری، میر طاهر موسوی، مصطفی نصیری، علی نظری، حسین نورینیا، مهدی هداوند، ناصر همرنگ و احسان هوشمند دیده میشود.
🔴 در بیانیۀ مفصلِ دغدغهمندان ایران به موارد زیر اشاره شده است:
● فروکاستنِ نوروز از یک جشنِ بزرگِ ملّیِ ایرانی، به یک مراسمِ خُردِ قومی و طایفهای و محلّی در برخی جشنهای نوروری در استانهای غرب و شمالغرب کشور
● رخدادهای تلخ و خلاف وحدتِ ملی در شهر ارومیه و عملکرد مسئولان استانی در این رخدادها
● تبدیل نوروز - جشنِ ملّی و میهنی ایرانیان - به محلِّ منازعاتِ کاذب و مصنوعیِ قومی و قبیلهای
● برخوردهای سلیقهای و ناسنجیده و گاه همراه با تحریف، تخفیف و تقلیلِ مسنولانِ کشور نسبت به میراثِ فرهنگی، تاریخی و تمدّنی ایران بویژه نسبت به جشنِ ملّی نوروز
● تلاش برای مصادرۀ جشن ملّی نوروز توسط رئیسجمهور ترکیه و گستاخی او نسبت به تبریز - کُهنشهر ایران - و سکوتِ ناموجه و نابخشودنیِ مسئولانِ کشور در پاسخ به این ادعاهای بیاساس
● ترویج «ادبیاتِ قومگرایانه» و عدم توجه به مفهوم «شهروند ایرانی» و «حقوق شهروندی» توسط برخی از مقامات بویژه توسط عالیترین مقام اجرایی کشور
● عدم توجه به جایگاه و نقش زبان ملّی - تمدنی فارسی در وحدت و یکپارچگی ملی و تلاش برای تضعیف آن از سوی برخی از مقاماتِ کشوری و استانی
● سخنانِ خلافِ واقعیاتِ تاریخی و یکپارچگی سرزمینی و انسجامِ فرهنگیِ ایرانیان توسط استاندار آذربایجان شرقی دربارۀ پیوند آذربایجان با ایران
● تلاش تفرقهافکنِ استاندار خوزستان برای تبدیل عید فطر از یک «عیدی دینی» به «عیدی قومی»
● برخی اظهاراتِ نابههنگام و تفرقهافکن و انسجامسوز مقامات دربارۀ «آموزش زبانهای محلی»، اختیارات استاندارها، طرح بحثِ «فدرالیسم»، دیدار عالیترین مقام اجرایی کشور با برخی افرادِ افراطیِ قومگرا و سوءتدبیر استاندار آذربایجان غربی در رخدادهای هفتههای اخیر شهر ارومیه
● «قومیسازی مناسباتِ اجتماعی» به جای مواجهۀ اصولی با چالشهای کشور توسط بخشهایی از حاکمیّت و از جمله بخشهایی از قوۀ مجریه
و ...
🔴 در بند پایانی بیانیه آمده است:
«ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن هشدارِ دوباره به دولتمردان دربارۀ اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاقسوزی که در پیش گرفتهاند، یادآور میشویم که چنین روشهایی به جز تهدیدِ انسجام و امنیتِ ملّی و تقویتِ واگرایی و منازعاتِ خانمانسوزِ محلّی، آوردۀ دیگری برای کشور و ملّتِ بزرگِ ایران ندارد. با تأکید یادآور میشویم که در صورتِ تداومِ چنین رویکردهایی، سکوت را خیانت به آیندۀ ایران و بازی در برنامۀ دشمنانِ کشور برای تهدیدِ تمامیّتِ ایران ارزیابی نموده و در قبالِ مسئولیتِ ملّی و تاریخی خود نسبت به سرنوشتِ کشور و ملّتِ ایران، روشنگری و کنشگری مدنی و ملّی خود را با جدیّتِ بیشتر، ادامه میدهیم.»
🔴 متن کاملِ بیانیه و نام بیش از ۸۰۰ شخصیتِ امضاکنندۀ بیانیه (تا ظهر ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی) را در «روزنامۀ شرق» یا «خبرآنلاین» بخوانید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 هشدار بیش از ۸۰۰ نفر از اندیشمندان، دانشگاهیان، متخصصان، هنرمندان، نویسندگان و کارشناسانِ ایراندوست به ورود غیرکارشناسی بخشهایی از حاکمیت از جمله قوۀ مجریه به «مباحثِ قومی» به جای تمرکز و توجه به ابرچالشهای پیشروی کشور و ملّتِ ایران:
بر سرِ شاخهای نشسته و بُن نبرید!
در این بیانیه مفصل که خطاب به ملّتِ تاریخی و بزرگ ایران نوشته شده است، به برخی از رخدادهای تلخِ هفتههای پایانی اسفند ۱۴۰۳ و نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، اشارۀ کوتاهی شده و به مقامات کشور، هشدار داده شده است.
ذیل بیانیه به ترتیب حروف الفبا، امضای شخصیتهای برجستۀ دانشگاهی، دانشی، هنری، رسانهای و سیاسی چون عباس آخوندی، ژاله آموزگار، محمد آمره، اکبر ایرانی، کوروش احمدی، عبدالمجید ارفعی، حسن انوری، مجتبی برزویی، مرضیه برومند، احمد بستانی، رخشان بنیاعتماد، محمدعلی بهمنی قاجار، کاوه بیات، محمدرضا پاسبان، سعیده پراش، ناصرالدین پروین، نصرالله پورجوادی، تهمورث پورناظری، سهراب پورناظری، کیخسرو پورناظری، داریوش پیرنیاکان، مجید تفرشی، افشین جعفرزاده، محمد جعفری قنواتی، علی جنتی، منوچهر جوکار، هادی حیدری، محمد خزایی، کامروز خسروی جاوید، علیاصغر دادبه، محمد درویش، داود دشتبانی، علی دهباشی، گودرز رشتیانی، محمد جواد روح، اشکان زارع، زاگرس زند، علیاشرف صادقی، ابراهیم صحافی، پیمان عارف، حامد عامری گلستانی، مسعود عرفانیان، عقاب علیاحمدی، موسی غنینژاد، نعتالله فاضلی، حبیباله فاضلی کرمانشاهی، محمد قوچانی، حامد کاظمزاده ایرانشهر، احمد کاظمی، رضا کدخدازاده، میرجلالالدین کزازی، الهه کولایی، جمشید کیانفر، زهرا گویا، علی گنجیان خناری، علی مصفّا، محمد مطلق، حکمتالله ملاصالحی، احسان منصوری، یدالله منصوری، میر طاهر موسوی، مصطفی نصیری، علی نظری، حسین نورینیا، مهدی هداوند، ناصر همرنگ و احسان هوشمند دیده میشود.
🔴 در بیانیۀ مفصلِ دغدغهمندان ایران به موارد زیر اشاره شده است:
● فروکاستنِ نوروز از یک جشنِ بزرگِ ملّیِ ایرانی، به یک مراسمِ خُردِ قومی و طایفهای و محلّی در برخی جشنهای نوروری در استانهای غرب و شمالغرب کشور
● رخدادهای تلخ و خلاف وحدتِ ملی در شهر ارومیه و عملکرد مسئولان استانی در این رخدادها
● تبدیل نوروز - جشنِ ملّی و میهنی ایرانیان - به محلِّ منازعاتِ کاذب و مصنوعیِ قومی و قبیلهای
● برخوردهای سلیقهای و ناسنجیده و گاه همراه با تحریف، تخفیف و تقلیلِ مسنولانِ کشور نسبت به میراثِ فرهنگی، تاریخی و تمدّنی ایران بویژه نسبت به جشنِ ملّی نوروز
● تلاش برای مصادرۀ جشن ملّی نوروز توسط رئیسجمهور ترکیه و گستاخی او نسبت به تبریز - کُهنشهر ایران - و سکوتِ ناموجه و نابخشودنیِ مسئولانِ کشور در پاسخ به این ادعاهای بیاساس
● ترویج «ادبیاتِ قومگرایانه» و عدم توجه به مفهوم «شهروند ایرانی» و «حقوق شهروندی» توسط برخی از مقامات بویژه توسط عالیترین مقام اجرایی کشور
● عدم توجه به جایگاه و نقش زبان ملّی - تمدنی فارسی در وحدت و یکپارچگی ملی و تلاش برای تضعیف آن از سوی برخی از مقاماتِ کشوری و استانی
● سخنانِ خلافِ واقعیاتِ تاریخی و یکپارچگی سرزمینی و انسجامِ فرهنگیِ ایرانیان توسط استاندار آذربایجان شرقی دربارۀ پیوند آذربایجان با ایران
● تلاش تفرقهافکنِ استاندار خوزستان برای تبدیل عید فطر از یک «عیدی دینی» به «عیدی قومی»
● برخی اظهاراتِ نابههنگام و تفرقهافکن و انسجامسوز مقامات دربارۀ «آموزش زبانهای محلی»، اختیارات استاندارها، طرح بحثِ «فدرالیسم»، دیدار عالیترین مقام اجرایی کشور با برخی افرادِ افراطیِ قومگرا و سوءتدبیر استاندار آذربایجان غربی در رخدادهای هفتههای اخیر شهر ارومیه
● «قومیسازی مناسباتِ اجتماعی» به جای مواجهۀ اصولی با چالشهای کشور توسط بخشهایی از حاکمیّت و از جمله بخشهایی از قوۀ مجریه
و ...
🔴 در بند پایانی بیانیه آمده است:
«ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن هشدارِ دوباره به دولتمردان دربارۀ اتخاذ رویکردهای غیرکارشناسی و وفاقسوزی که در پیش گرفتهاند، یادآور میشویم که چنین روشهایی به جز تهدیدِ انسجام و امنیتِ ملّی و تقویتِ واگرایی و منازعاتِ خانمانسوزِ محلّی، آوردۀ دیگری برای کشور و ملّتِ بزرگِ ایران ندارد. با تأکید یادآور میشویم که در صورتِ تداومِ چنین رویکردهایی، سکوت را خیانت به آیندۀ ایران و بازی در برنامۀ دشمنانِ کشور برای تهدیدِ تمامیّتِ ایران ارزیابی نموده و در قبالِ مسئولیتِ ملّی و تاریخی خود نسبت به سرنوشتِ کشور و ملّتِ ایران، روشنگری و کنشگری مدنی و ملّی خود را با جدیّتِ بیشتر، ادامه میدهیم.»
🔴 متن کاملِ بیانیه و نام بیش از ۸۰۰ شخصیتِ امضاکنندۀ بیانیه (تا ظهر ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ خورشیدی) را در «روزنامۀ شرق» یا «خبرآنلاین» بخوانید.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
05.04.202516:25
یکی از مهمترین مسائل مرتبط با تاریخ شاهنشاهی ساسانی، چه برای متخصصان و چه غیرمتخصصان، برخورد آنان با دگراندیشان و به ویژه مسیحیانی است که از آنان دادههای بیشتری بازمانده است. برخی متون سریانی معاصر دورهی ساسانی که به نام "شهادتنامه" شناخته میشوند، تاکید زیادی بر آزار، سرکوب و کشتار هدفمند مسیحیان در دورهی ساسانی، از زمان حکومت شاهپور دوم به بعد دارند. هرچند پیش از این پژوهشگران، به ویژه پژوهشگران دین مسیحی اعتبار زیادی برای این متون قائل بودند، اما امروزه تاریخی بودن بسیاری از گزارشها، تاکیدها و سوگیریهای این منابع با تردید جدی مواجه شده است.
سیمچا گروس، استاد دانشگاه پنسیلوانیا در مقالهای نسبتاً مفصل، به واکاوی ارزش متون یادشده، ماهیت برخورد ساسانیان (به ویژه در دو دورهی حساس فرمانروایی شاهپور دوم و یزدگرد یکم) با مسیحیان و دلیل شکلگیری برخی سرکوبها بر علیه مسیحیان در این دوره میپردازد. به عقیدهی او، هرچند گزارشهای منابع مسیحی دربارهی سرکوبهای گستردهی مسیحیان در دورهی ساسانی با تردید جدی مواجه هستند، اما شکلگیری این گزارشها، تحت تاثیر شرایطی رخ داد که نه ماهیتی دینی، بلکه ماهیتی سیاسی داشتند. درواقع به عقیدهی او، سرکوب مسیحیان در دورههای خاص به دست ساسانیان، به دلیل هراس و ممانعت از خیانت آنان و عملکردشان به عنوان "ستون پنجم" امپراتوری روم است. درواقع با رسمی شدن دین مسیحی در روم، دولت ساسانی خود به خود به مسیحیان غرب قلمرو ساسانی با دیدهی تردید و احتیاط مینگریست و بدیهی است که این تردید، بیشتر متوجه بزرگان این دین در میان جوامع محلی میشد و سرکوب نیز اغلب متوجه همین قشر، به ویژه در سرزمینهای نزدیک به مرز قلمرو امپراتوری روم بود.
پژوهشهای اخیر دربارهی روابط ساسانیان با گروههای گوناگون دگراندیشان در قلمرو پهناور این شاهنشاهی نشان دادهاند که روابط ساسانیان با هر گروه از پیروان این ادیان، بیشتر متاثر از رخدادهای سیاسی بود و آنجا که ساسانیان از جانب دگراندیشان احساس خطر نمیکردند، دلیلی هم برای سرکوب آنان نداشتند. این واقعیت که تقریباً همهی ادیانی که در آغاز دورهی ساسانی در قلمرو این شاهنشاهی وجود داشتند، سپس در پایان عمر این شاهنشاهی، حتی با رونقی بیشتر به حیات خود ادامه میدادند، موید این ادعا است که سرکوب دگراندیشان به دلایل دینی و اجبار دین زردشتی به آنان، در دستور کار دولتمردان ساسانی نبود و برخوردهایی از این دست را باید از منظر سیاسی نگریست.
ماخذ تصویر:
Gross, Simcha, 2021, "Being Roman in the Sasanian Empire: Revisiting the Great Persecution of Christians under Shapur II", Studies in Late Antiquity, Vol. 5, N. 3.
@IranianDDBastan
سیمچا گروس، استاد دانشگاه پنسیلوانیا در مقالهای نسبتاً مفصل، به واکاوی ارزش متون یادشده، ماهیت برخورد ساسانیان (به ویژه در دو دورهی حساس فرمانروایی شاهپور دوم و یزدگرد یکم) با مسیحیان و دلیل شکلگیری برخی سرکوبها بر علیه مسیحیان در این دوره میپردازد. به عقیدهی او، هرچند گزارشهای منابع مسیحی دربارهی سرکوبهای گستردهی مسیحیان در دورهی ساسانی با تردید جدی مواجه هستند، اما شکلگیری این گزارشها، تحت تاثیر شرایطی رخ داد که نه ماهیتی دینی، بلکه ماهیتی سیاسی داشتند. درواقع به عقیدهی او، سرکوب مسیحیان در دورههای خاص به دست ساسانیان، به دلیل هراس و ممانعت از خیانت آنان و عملکردشان به عنوان "ستون پنجم" امپراتوری روم است. درواقع با رسمی شدن دین مسیحی در روم، دولت ساسانی خود به خود به مسیحیان غرب قلمرو ساسانی با دیدهی تردید و احتیاط مینگریست و بدیهی است که این تردید، بیشتر متوجه بزرگان این دین در میان جوامع محلی میشد و سرکوب نیز اغلب متوجه همین قشر، به ویژه در سرزمینهای نزدیک به مرز قلمرو امپراتوری روم بود.
پژوهشهای اخیر دربارهی روابط ساسانیان با گروههای گوناگون دگراندیشان در قلمرو پهناور این شاهنشاهی نشان دادهاند که روابط ساسانیان با هر گروه از پیروان این ادیان، بیشتر متاثر از رخدادهای سیاسی بود و آنجا که ساسانیان از جانب دگراندیشان احساس خطر نمیکردند، دلیلی هم برای سرکوب آنان نداشتند. این واقعیت که تقریباً همهی ادیانی که در آغاز دورهی ساسانی در قلمرو این شاهنشاهی وجود داشتند، سپس در پایان عمر این شاهنشاهی، حتی با رونقی بیشتر به حیات خود ادامه میدادند، موید این ادعا است که سرکوب دگراندیشان به دلایل دینی و اجبار دین زردشتی به آنان، در دستور کار دولتمردان ساسانی نبود و برخوردهایی از این دست را باید از منظر سیاسی نگریست.
ماخذ تصویر:
Gross, Simcha, 2021, "Being Roman in the Sasanian Empire: Revisiting the Great Persecution of Christians under Shapur II", Studies in Late Antiquity, Vol. 5, N. 3.
@IranianDDBastan
Показано 1 - 24 із 33
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.