

18.03.202511:16
18.03.202509:53
girl you just leave me speechless
18.03.202509:50
Переслав з:
It's me "چالش"



18.03.202509:49
For You ~~
Please help me and don't leave me, Park Sunghoon ...
18.03.202501:50
حقیقته!
18.03.202509:55
18.03.202509:54
همهی احساساتت رو دریافت کردم قاصدکم
18.03.202509:51
چقدر این بامزه شدههه
18.03.202509:50
@ituoix
Переслав з:
It's me "چالش"

18.03.202509:49
این پست و این تکست رو فور کنید ☃️
بگم وایب کدوم یکی از اعضای استری کیدز رو میدید ...
18.03.202501:46
برای الان
صبح/شب بخیر
صبح/شب بخیر
18.03.202509:55
18.03.202509:53
واقعا فوقالعاده بود
18.03.202509:51
18.03.202509:50
@ituoix
18.03.202509:33
فیو ترین فولدر هارو فقط تو داشته باش و از دستشون نده
18.03.202501:46
18.03.202509:53
یجوری اسلی کردی که زبونم بند اومده
Переслав з:
𝘕𝘰𝘦́𝘮𝘪𝘦 🆕

18.03.202509:51
ིྀڪودڪی در مـن بـود.
کودکی در من بود که با دیدن اشتیاق دیگران برای صحبت با من، ذوق می کرد.
کودکی در من بود که با رسیدن بوی غذای مورد علاقهاش به مشامش، درست لباس های مدرسه را در نمی اورد و پشت بشقاب می نشست.
کودکی در من بود که چه در روز های گرم تابستان و چه در روز های سرد زمستان، با خوردن بستنی شکلاتی مورد علاقهاش، بزرگ ترین لبخند ممکن بر روی لب هایش می نشست.
کودکی در من بود که با دیدن خیلی خوب ها و نمرات بالای روی کارنامه پایان ماه و سر بلند کردن خانوادهاش، به خودش افتخار می کرد.
کودکی در من بود که شوق زندگی را در خوشحال کردن دیگران می دید.
کودکی در من بود که با کوچکترین ناراحتی دیگران، سریع خودش را می رساند تا مگر آنان ناراحت بمانند.
کودکی در من بود که احساسات خودش مهم نبودند، تنها احساسات بقیه برایش مهم بودند.
کودکی در من بود که با دیدن همزمان خورشید و ماه در آسمان، به وجد می آمد.
کودکی در من بود که با دیدن لبخند دیگران، امیدی برای زندگی پیدا می کرد.
کودکی در من بود که می دانست دیگران او را نمی خواهند، ولی باز برای خوشحالی های زود گذر، پیش آنها می ماند.
کودکی در من بود که بار ها در رویش نگاه کردند و گفتند کافی نیستی.
کودکی در من بود که توسط دیگران رد می شد.
کودکی در من بود که با وجود بدی های این دنیا سعی می کرد دیگران را در اولیت بگذارد و کمتر به احساسات خودش اهمیت بدهد.
کودکی در من بود که با وجود نا کافی بودنش، سعی می کرد تمام خودش را برای همه بگذارد.
کودکی در من بود که زندگی می کرد.
کودکی در من بود که با ضربه خوردن توسط دیگران زخمی شد.
کودکی در من بود که با کشته شدن ارزو هایم خونریزی کرد.
کودکی در من بود که سعی می کرد هنوز خوبی ها را در زندگی ببیند ولی نمی توانست.
کودکی در من بود که توسط حرف های دیگران شکسته شد.
کودکی در من بود که مانند گلی پژمرده شده بود.
کودکی در من بود که جایی در این دنیا نداشت.
کودکی در من بود که دیگر نیست.
کودکی در من بود.
18.03.202509:49
18.03.202501:50
Показано 1 - 24 із 71
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.