کجایند داعیانِ دین در برابر نسلکشیای که اکنون در غزه رخ میدهد؟!
آیا به شما خبر رسیده که همین حالا، خانوادههای فلسطینی در میان آتش سنگین از «تل السلطان» در رفح، در جنوبیترین نقطهی نوار غزه، و «بیت حانون» در شمالیترین نقطهی این منطقه، به اجبار تخلیه میشوند؟ همزمان با آغاز حملهی زمینی ارتش اسرائیل، بسیاری از خانوادهها در رفح محاصره شدهاند و دهها نفر بهصورت میدانی اعدام شدهاند، در حالی که اجساد همچنان در خیابانها و کوچهها رها شدهاند؟!
یا شما در غفلت و بیخبری بهسر میبرید؟!
مگر نه اینکه دعوتگرانِ دین، راهنمای مردم، الگوهای نیکو، مربیان و آموزگاران جامعهاند؟!
پس چرا در برابر این کشتار و نسلکشی که برادرانشان در غزه گرفتار آن شدهاند، سکوت کردهاند؟!
چرا در فضای رسانهای، مردم را از این فاجعه آگاه نمیکنند و وجدانها را بیدار نمیسازند؟!
پس این داعیان در این جنگ رسانهای کجا هستند؟ جنگی که در تأثیرگذاری بر دشمن و زنده نگه داشتن مسئله فلسطین، دستکمی از جنگ نظامی ندارد! جنگی که کشورها برای آن هزینههای هنگفت میکنند و نهادهای بزرگی راهاندازی میکنند، درست همانطور که دشمن با تمام توان از دستگاه رسانهای خود بهره میبرد!
آیا وظیفه آنان نیست که دلهای مسلمانان را به درد برادرانشان حساس کنند، نیازهایشان را ببینند، رنجهایشان را حس کنند و احساسات مردم را برای یاریرساندن به آنان در حد توانشان برانگیزند؟!
مگر نه این است که مسلمانان همچون یک پیکرند و اگر عضوی به درد آید، سایر اعضا با بیخوابی و تب با آن همدردی میکنند؟!
پس چرا بسیاری از دعوتگران – بلکه بیشترشان – که خود را به اهل سنت منتسب میکنند، مسئله فلسطین را رها کردهاند؟! تا جایی که حتی یک کلمه یا یک پست از برخی از آنان در یادآوری این فاجعه و همدردی با برادرانشان نمیبینیم، با اینکه مصیبت بسیار سهمگین، فاجعه عظیم و یاریکنندگان اندکاند!
نقش آنان در دعوت مردم به کمکرسانی به اهالی غزه، مطرح کردن مسئله فلسطین و زنده نگه داشتن آن در فضای رسانهای کجاست؟
چرا برای تشویق صاحبان قدرت، ثروت و نفوذ جهت حمایت و یاری مسلمانان در غزه گامی برنمیدارند؟
چرا بیشترشان در سکوتی مرگبار فرو رفتهاند؟!، جز اندکی که خدا بر آنان رحم کرده است
آیا این چیزی جز نشانه بیماری قلب، است؟!
از خدا بخواهید دلی زنده، قلبی سالم، احساسی لطیف و عاطفهای سرشار از مهربانی به شما عطا کند. زیرا یکی از مجازاتهای الهی این است که قلب انسان را سخت کند، تا جایی که احساسش خاموش شود، شعورش بمیرد و همچون سنگ گردد.
﴿ثُمَّ قَسَت قُلوبُكُم مِن بَعدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالحِجارَةِ أَو أَشَدُّ قَسوَةً وَإِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنهُ الأَنهارُ وَإِنَّ مِنها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخرُجُ مِنهُ الماءُ وَإِنَّ مِنها لَما يَهبِطُ مِن خَشيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعمَلونَ﴾ (بقره: ۷۴)
پس از خدا میخواهیم که ما را در یاری برادران مسلمانمان در هر جای جهان توفیق دهد، در خدمت و حمایت از آنان یاری کند، دلهایمان را سخت و احساسمان را بیتفاوت نسازد، اخلاص را نصیبمان کند و ما را از دنیاطلبی به نام دین دور نگه دارد.
از خدا میخواهیم که رنج و گرفتاری را از برادرانمان در غزه برطرف کند و آنان را بر دشمنشان پیروز گرداند.
بیشک، گشایش نزدیک است؛ چراکه صبر و سختی همیشه همراه یکدیگرند.
✍️: الشيخ فيصل بن قزار الجاسم