
ᅠᅠحࢪمانـ
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікованийДовіреність
Не надійнийРозташування
МоваІнша
Дата створення каналуБер 26, 2025
Додано до TGlist
Бер 27, 2025Останні публікації в групі "ᅠᅠحࢪمانـ"
03.04.202513:11
03.04.202513:11
خوشگله چنل
03.04.202513:10
بپرید توش
03.04.202513:10
03.04.202513:10
If day you think I haven't missed you, you should repent ; cause this suspicion is sins.
03.04.202513:10
02.04.202521:29
02.04.202520:30
چانی🌟
02.04.202517:01
خیلی قشنگه جدی
02.04.202517:01
سناریو هایی که مین مینویسه>>>>>
Переслав з:
لـندن، غریـبـہ گمشده

02.04.202517:00
🌟 " سـردمـہ غــریبـہ ڪار بـهتری ازت برنمــیاد؟ "
جی یکی از دستهاش رو از شکاف بین گودی کمرش و
دیوار رد کرد و آغوشش مهمون تن یخ زده پسر شد. | ادامه ...
02.04.202517:00
Переслав з:
ماونگہہ

02.04.202516:49
ماه بلورین من...
نامــہهــاے اࢪســال نشــده
لــے فلیڪـس - ۱ آپࢪیـل ۲۰۲٤
ماه بلورین من...
حالت چطور است؟ هنوز آن آینهی خورشید، بر روی لبهایت پا برجاست، یا که همچون من، شبِ جنگل به چشمهایت افتاده است؟ تار موهایت به تیرگی بخت من است، یا که همچون من، به سپیدی امیدِ درون سینهام باخته است؟
اکنون که این نامه را مینویسم، سپیدهی صبحگاهی در حال دمیدن است؛ اما خورشید امیدِ من، در حال غروب کردن است. خوب میدانم این واپسین روزهاییست که نگاشتن نامهها در توانم باشد و پس از آن، ورقهای این دفتر، دیگر از دلتنگی پر نمیشوند.
هر روز که میگذرد، بیشتر پی میبرم که تمام آن لحظههایی که در کنار هم بودیم، تمام آن خندهها، تمام آن بوسهها، تمام آن حرفهایی که بینمان رد و بدل میشدند، همه، ریشه در عشقی راستین داشتند. عشقی که بین ما در جریان بود، پاک و عاری از هرگونه خطایی بود. اما من، چنان گره سرنوشتمان را باز کردم که گویی خدایان، هیچگاه ما را در تقدیر یکدیگر ننوشته باشند و فقط، عابران گذرایی بر قلبهای یکدیگر باشیم.
به یاد داری که گفته بودی عاشقتر از تو، فقط فرهاد میتواند باشد؟ آن روز به لطافت حرفت خندیدم. اما اکنون پی بردم که تو به اندازهی فرهاد، عاشق بودی و شیرین، شایستهی این عشقِ پاک نبود. شیرین، آنقدر مجنونِ خسرو بود که از یاد برده بود فرهادِ عاشقی نیز هست که بهخاطر عشقش، حاضر است دل کوه را بکند.
تمام حرفهایت این روزها، مدام در ذهنم تکرار میشوند. جای خالی بوسههایت روی لبها و تن رنجورم، بیشتر از قبل حس میشوند. جای نوازشهایت بر روح خستهام، بسیار خالیست. فکر نمیکنم دیگر این خالیها، پر بشوند و این، تقاص جداییست.
میدانم دیر شده است اما، میخواهم برگردی و بار دیگر گرمای آغوشت را به من بچشانی. میخواهم فرصت دیگری به قلبهای شکستمان بدهی زیرا که این دوری، به من فهمانده است که عاشقت بودهام. اما آیا ذرهای از آن عشق، همچنان در قلب تو باقی مانده یا که ترجیح دادی آن را برای معشوق دیگری صرف کنی؟
آخرین سطر را برایت مینویسم؛ من عاشقانه دوستت دارم و منتظر بازگشت تو در سپیدهدمی از این روزها هستم. اگر امیدِ من زودتر غروب کند، در زندگی بعد یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
نامــہهــاے اࢪســال نشــده
لــے فلیڪـس - ۱ آپࢪیـل ۲۰۲٤
02.04.202516:49
Рекорди
02.04.202523:59
169Підписників26.03.202523:59
0Індекс цитування26.03.202522:47
490Охоплення 1 допису27.03.202523:59
177Охоп рекл. допису31.03.202523:59
88.00%ER26.03.202522:47
418.80%ERRРозвиток
Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
Історія змін каналу
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.