Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
گزین‌گویه‌ها avatar

گزین‌گویه‌ها

گزین‌گویه‌ها
گل‌چینِ خواندنی‌ها
به کوششِ بهروز صفرزاده @Behruz214
تأسیس: ۳۰ دیِ ۱۳۹۶
نقلِ مطالبِ کانالِ گزین‌گویه‌ها با ذکرِ مأخذ بلامانع است.
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуСіч 20, 2018
Додано до TGlist
Січ 06, 2025

Останні публікації в групі "گزین‌گویه‌ها"

Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
فاصله‌گذاری (۱)

اهمیتِ فاصله‌گذاریِ دقیق را در این جفت‌جمله‌ها می‌توان دید:

۱. پس فردا تعطیله.
۲. پس‌فردا تعطیله.

۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.

۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.

۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخست‌وزیر واردِ سالن شد.

۱. کف‌گیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کف‌گیر به ته‌دیگ خورد.

۱. هر روز نامه‌ای را می‌خواندم.
۲. هر روزنامه‌ای را می‌خواندم.

۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتاب‌فروشی نیست.

۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگه‌دار تا فردا.

۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.

۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیش‌رفت تا کجا؟

۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.

۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشت‌ِسر بگذارید.

۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوست‌دخترم زنگ زد.

۱. شباهت‌ِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.

۱. من هم‌ چنین عقیده دارم که...
۲. من هم‌چنین عقیده دارم که...

۱. میوه تازه رسیده‌است.
۲. میوۀ تازه رسیده‌است.
۳. میوۀ تازه‌رسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.

هرکه درمان کرد مر جانِ مرا/
برد گنج و دُرّ و مرجانِ مرا

مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۴۵

ترکِ خوابِ غفلتِ خرگوش کن/
غُرّۀ این شیر، ای خر، گوش کن

مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۱۱۶۳

ذاتِ نایافته از هستی بخش/
چون تواند که بُوَد هستی‌بخش؟

جامی

#فاصله‌گذاری
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
ادبیات هست چون جهان کافی نیست.

فرناندو پسوا
ادبیاتِ داستانی روزی ابداع شد که یونس به خانه آمد و به زنش گفت به این دلیل سه روز دیر کرده که نهنگی او را بلعیده‌بود.

گابریل گارسیا مارکز
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
ادبیات روزی زاده نشد که پسرکی با فریادِ «گرگ! گرگ!» از درۀ نئاندرتال بیرون دوید، در حالی‌ که گرگِ خاکستریِ بزرگی دنبالش ‌بود؛ ادبیات روزی زاده شد که پسرکی با فریادِ «گرگ! گرگ!» از راه رسید، بی‌ آن‌که گرگی پشت‌سرش باشد.

ولادیمیر ناباکوف
ادبیات یعنی خلاقیت.
داستان هم یعنی داستان.
این‌که داستانی را داستانِ حقیقی بنامند،
هم توهین به حقیقت است هم توهین به هنر.

ولادیمیر ناباکوف
ویراستار کسی است که کتاب‌های زیادی خوانده، ولی چیزی از محتوای کتاب‌ها یادش نمانده. 😄

#بهروز صفرزاده
#ویراستار
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
اگر خدا لطف کرده و ما را به شکلِ خود آفریده، ما هم این لطفش را جبران کرده‌ایم.

ولتر
ایران و آمریکا می‌خواهند به توافقی برسند که بر سرِ هیچ‌یک از اجزایش توافق ندارند. 😂

#بهروز صفرزاده
معادل‌گذاریِ چند نامِ لَنددار 😁

ایرلند (Ireland): سالارستان
ایسلند (Iceland): یخستان
پورتلند (Portland): بندرستان
تایلند (Thailand): دخترستان
گادلند (Godland): ایزدستان
گرینلند (Greenland): سبزستان
لالالند (La La Land): خوابستان
مریلند (Maryland): مریمستان
نیوزیلند (New Zealand): نوزیستان

#واژه‌بازی
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
اسکیمو: اگر چیزی دربارۀ خدا و گناه ندانم، به جهنم می‌روم؟
کشیش: نه، اگر ندانی، نمی‌روی.
اسکیمو: پس چرا این چیزها را به من گفتی؟
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
یک بطری شراب بیش از تمامِ کتاب‌های جهان فلسفه در خود دارد.

لوئی پاستور
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
می خورم تا چو نار بشکافم
می خورم تا چو خی برآماسم

ابوشَکورِ بلخی (قرنِ چهارمِ هجری)

یعنی
آن‌قدر شراب بخورم که مثلِ انار بترکم،
آن‌قدر شراب بخورم که مثلِ مَشک باد کنم.
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
وصیتِ منوچهریِ دامغانی (قرنِ پنجمِ هجری)

آزاده رفیقانِ منا، من چو بمیرم
از سرخ‌ترین باده بشویید تنِ من

وصیتِ حافظ (قرنِ هشتمِ هجری)

مَهِل که روزِ وفاتم به خاک بسپارند
مرا به می‌کده بر در خُمِ شراب انداز
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
واژۀ teetotaler در انگلیسی به معنیِ کسی است که هرگز لب به مشروب نمی‌زند.
معادلِ سادۀ فارسی‌اش می‌شود مشروب‌نخور و معادلِ ادبی‌اش هم باده‌پرهیز.
جالب است بدانید که دونالد ترامپ مشروب‌نخور است.
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
میزبازی
بعضیا پشتِ‌میزنشین‌ان.
بعضیا زیرِ میز می‌زنن.
بعضیا زیرمیزی می‌دن.
بعضیا زیرمیزی می‌گیرن.
خلاصه همۀ گزینه‌ها رو میزن.

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
ЛЮТ '25БЕР '25КВІТ '25

Популярні публікації گزین‌گویه‌ها

Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
19.04.202507:46
فاصله‌گذاری (۱)

اهمیتِ فاصله‌گذاریِ دقیق را در این جفت‌جمله‌ها می‌توان دید:

۱. پس فردا تعطیله.
۲. پس‌فردا تعطیله.

۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.

۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.

۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخست‌وزیر واردِ سالن شد.

۱. کف‌گیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کف‌گیر به ته‌دیگ خورد.

۱. هر روز نامه‌ای را می‌خواندم.
۲. هر روزنامه‌ای را می‌خواندم.

۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتاب‌فروشی نیست.

۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگه‌دار تا فردا.

۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.

۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیش‌رفت تا کجا؟

۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.

۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشت‌ِسر بگذارید.

۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوست‌دخترم زنگ زد.

۱. شباهت‌ِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.

۱. من هم‌ چنین عقیده دارم که...
۲. من هم‌چنین عقیده دارم که...

۱. میوه تازه رسیده‌است.
۲. میوۀ تازه رسیده‌است.
۳. میوۀ تازه‌رسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.

هرکه درمان کرد مر جانِ مرا/
برد گنج و دُرّ و مرجانِ مرا

مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۴۵

ترکِ خوابِ غفلتِ خرگوش کن/
غُرّۀ این شیر، ای خر، گوش کن

مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۱۱۶۳

ذاتِ نایافته از هستی بخش/
چون تواند که بُوَد هستی‌بخش؟

جامی

#فاصله‌گذاری
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
سنِ مطلوبِ ازدواج

از لحاظِ زیست‌شناختی: ۱۵‌سالگی،
از لحاظِ اجتماعی: ۲۶سالگی،
از لحاظِ قانونی: پس از ۱۸سالگی،
از لحاظِ فرهنگی: ۲۴-۲۸سالگی،
از لحاظِ اقتصادی: پس از ۳۰سالگی،
و از لحاظِ منطقی: هرگز.
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
25.03.202510:23
برای بیانِ پرسشِ تعجب‌آمیز از نشانۀ «؟!» استفاده می‌کنیم:
واقعاً؟!
راست می‌گی؟!
جدی می‌فرمایید؟!
از کجا فهمیدی چی می‌خوام بگم؟!

در چنین مواردی نشانۀ «؟!» باید نوشت، نه «!؟»، زیرا پرسش مُقدّم بر تعجب است.

#نشانه‌گذاری
06.04.202508:03
یکی از دوستان این نام و نامِ خانوادگیِ بیست و نُه حرفی را به بنده گفتند:
رحمت‌اللهِ امینیِ شالی‌کارِ هزارجریبی

و این نام و نامِ خانوادگیِ چهارحرفی:
رُزِ لک

#نام‌شناسی
16.04.202514:50
ایران و آمریکا می‌خواهند به توافقی برسند که بر سرِ هیچ‌یک از اجزایش توافق ندارند. 😂

#بهروز صفرزاده
25.03.202508:33
شروع کردن چه آسان، ادامه دادن چه مشکل.

#بهروز صفرزاده
در انگلیسی هم‌سرِ رئیس‌جمهور را first lady می‌نامند.
من معادلِ فارسیِ نخست‌بانو (یعنی بانوی نخست) را برایش پیش‌نهاد می‌کنم.
واژۀ نخست‌بانو را به قیاسِ نخست‌وزیر ساخته‌ام.

هم‌چنین در انگلیسی خوانندۀ زنِ اصلیِ اپرا یا کنسرت را prima donna می‌نامند، که وام‌واژه‌ای ایتالیایی است و معنای تحت‌اللفظی‌اش «بانوی نخست» است.
این اصطلاحِ آوازخوانی را هم می‌توانیم نخست‌بانو ترجمه کنیم.

#واژه‌سازی
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
اگر خدا لطف کرده و ما را به شکلِ خود آفریده، ما هم این لطفش را جبران کرده‌ایم.

ولتر
ادبیات یعنی خلاقیت.
داستان هم یعنی داستان.
این‌که داستانی را داستانِ حقیقی بنامند،
هم توهین به حقیقت است هم توهین به هنر.

ولادیمیر ناباکوف
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
یکی از قوانینِ نانوشته در ایران، به‌ویژه برای محصولاتِ فرهنگی، این است:

ممنوع شو، محبوب شو.

ایرانی‌ها عاشقِ چیزهای ممنوع‌اند.
همیشه آرزو داشتم یکی از کتاب‌هایم بعد از انتشار ممنوع شود، که متأسفانه نشد. 😁
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
ترجمه مانندِ پیاز خرد کردن است؛
اولش فکر می‌کنید از پسِ آن برمی‌آیید،
اما آخرش اشکتان را در آش‌پزخانه درمی‌آورَد.

#ترجمه
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
صفحۀ اولِ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران.
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
30.03.202512:02
فارسیِ درست و طبیعی
آتش روشن نکنید.

فارسیِ غلط و مصنوعی
از روشن کردنِ آتش خودداری نمایید.

#درست‌نویسی
تهران، موزۀ هنرهای معاصر.
پنج‌شنبه ۱۴۰۴/۱/۱۴.
Переслав з:
گزین‌گویه‌ها avatar
گزین‌گویه‌ها
اگر صاحبانِ نامِ تجارتیِ چرمینه سری به فرهنگ‌های فارسی زده‌بودند، قطعاً چنین نامی را انتخاب نمی‌کردند.
چرمینه در متونِ کهنِ فارسی معادلِ واژۀ انگلیسیِ dildo است. معنیِ dildo را هم بی‌زحمت خودتان در فرهنگ‌های انگلیسی ببینید. 😁

#نام‌شناسی
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.