14.04.202519:03
I love 2am to 4am. The world is so quiet.
11.04.202515:05
Видалено11.04.202516:35


11.04.202512:21
حس بزکوهی دارم
Видалено11.04.202516:35
11.04.202510:01
اورا گدسم ایت اولب گلجم
10.04.202519:27
ولی اگه تصمیم بگیرم از کسی فاصله بگیرم اینقدر اروم و بی سرصدا خودمو کمرنگ میکنم و درحین حرف زدن باهاش دور میشم که نفهمه کی و کجا رابطشو با من از دست داده.
16.04.202520:55
گلوله نمیدانست،تفنگ نمیدانست،شکارچی نمیدانست پرنده داشت برای جوجه هایش غذا میبرد...
خدا که میدانست!نمیدانست؟
خدا که میدانست!نمیدانست؟
14.04.202511:29
🦋.
Видалено11.04.202516:36
11.04.202512:21
ک باید اینجا چرا کنم
Видалено11.04.202514:10
10.04.202521:40
and me🖐🏻
14.04.202520:39
من حالم خوب نیست:))🖐🏻
13.04.202517:53
ممکن
از ناممکن می پرسد:
《خانه ات کجاست؟》
پاسخ می اید:
《در رویای یک ناتوان.》
از ناممکن می پرسد:
《خانه ات کجاست؟》
پاسخ می اید:
《در رویای یک ناتوان.》
Видалено11.04.202516:36
11.04.202512:28
تفاوت منو بزکوهی الان اینه ک بز کوهی چمن میخوره من پاستیل(دکتر ممنوع کرده واس معدم)
Видалено11.04.202516:35
11.04.202511:46
14.04.202519:52
1:56
11.04.202517:33
{اکنون کجایی
ای خودِ دیگرِ من؟
آیا در این سکوتِ شب، بیداری...؟
بگذار نسیم پاک تپش و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند.
کجایی...
ای ستاره زیبای من ؟
تیرگی زندگی مرا در آغوش کشیده
و اندوه بر من چیره گشته است...
لبخندی در فضا بزن ؛ که خواهد رسید
و مرا جانی دوباره خواهد داد!
از انفاس خود عطری در فضا بپراکن که حمایتم خواهد کرد!
کجایی...
ای محبوب من؟
آه ؛ چه بزرگ است عشق!
و چه بی مقدارم من!..
ای خودِ دیگرِ من؟
آیا در این سکوتِ شب، بیداری...؟
بگذار نسیم پاک تپش و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند.
کجایی...
ای ستاره زیبای من ؟
تیرگی زندگی مرا در آغوش کشیده
و اندوه بر من چیره گشته است...
لبخندی در فضا بزن ؛ که خواهد رسید
و مرا جانی دوباره خواهد داد!
از انفاس خود عطری در فضا بپراکن که حمایتم خواهد کرد!
کجایی...
ای محبوب من؟
آه ؛ چه بزرگ است عشق!
و چه بی مقدارم من!..
Видалено11.04.202516:36
11.04.202512:21
من خونه رو میخوام اههههه
Видалено11.04.202516:35
11.04.202510:02
چرا نمیفهمن نمیخوام برم
Показано 1 - 24 із 36
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.