
کانال تحلیلی سیاسیون ایران
جایی برای علاقمندان به مسائل سیاسی
ارتباط با ما جهت ارسال(تحلیل، مقاله و...
👇🏻
@Siasiun_ir
تحلیل مسائل سیاسی توسط #اساتید و #دانشجویان رشته ی علوم سیاسی
ارتباط با ما جهت ارسال(تحلیل، مقاله و...
👇🏻
@Siasiun_ir
تحلیل مسائل سیاسی توسط #اساتید و #دانشجویان رشته ی علوم سیاسی
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікованийДовіреність
Не надійнийРозташування
МоваІнша
Дата створення каналуКвіт 09, 2022
Додано до TGlist
Бер 11, 2025Прикріплена група
Останні публікації в групі "کانال تحلیلی سیاسیون ایران"
19.04.202505:40
❇️✴️ ترامپ و تضمین؟!
صابر گل عنبری
خبرگزاری رویترز امروز به نقل از یک «مقام ایرانی» نوشت که تهران خواستار «دریافت تضمینهایی» شده است که ترامپ بار دیگر از توافق احتمالی خارج نشود.
نمیدانم این نقل قول تا چه اندازه صحت دارد و اگر هم درست است، صرفا ابزاری برای چانه زنی در مذاکرات است یا واقعا به عنوان یک هدف و شرط برای تحقق دنبال میشود.
اگر این گونه باشد که چنین هدفی اساسا محقق شدنی نیست؛ به ویژه وقتی که طرف توافق ترامپ باشد!
اگر منظور تضمین حقوقی است که ترامپ کلا میانهای با چنین تضمینهایی ندارد؛ نمونه آن برجام بود که متکی به بالاترین تضمین در حقوق بینالملل یعنی قطعنامه شورای امنیت بود، اما ترامپ نه به آن وقعی نهاد و نه به امضای کشورش و از برجام خارج شد. حال چه رسد به دیگر تضمینها!
تضمینهای سیاسی هم چیزی فراتر از وعده و قول نیستند.
در واقع مهمترین تضمین برای پایبندی طرفهای یک توافق به آن، ادامه منافع آن برای دو طرف است. در این میان فعلا پای منافع شخصی ـ روانی ترامپ در ثبت یک توافق به نام خود به ویژه در سایه بنبستها در پروندههای خارجی از جنگ غزه و گروگان تا اوکراین و جنگ تجاری مطرح است.
حالا اگر فرضا چنین توافقی حاصل شود، اما رفع تحریمها منافعی اقتصادی برای آمریکایِ ترامپ در پی نداشته باشد و او در آینده مشاهده کند که در نتیجه این توافق صرفا چین و اروپا و دیگر بازیگران کاسب شدهاند، ممکن است تصمیم بگیرد که به نوعی و حتی بدون خروج از توافق بازی را به هم بزند و در مسیر رفع تحریمها مانع تراشی کند و یا تحریمهای رفع شده را به شکل دیگری با فشار بر طرفهای معامله اعلام نشده اعمال کند.
نمونه چنین رفتاری پس از توافق آتش بس در ژانویه گذشته در جنگ غزه رخ داد. این توافق با فشار خود ترامپ بر نتانیاهو به دست آمد؛ اما بعدا که دید گروگانها (بر اساس خود همان توافق) قطره چکانی آزاد میشوند، عصبانی شد و ضرب الاجلی برای آزادی همه آنها تعیین کرد؛ اما حماس نپذیرفت. با این حال بعدا دست نتانیاهو را برای نقض توافق و از سرگیری حملات به غزه باز گذاشت.
فعلا شاید منافع شخصی خود ترامپ با توجه به شخصیت خاصی که دارد، پیشران و کاتالیزور یک توافق باشد، اما به تنهایی تضمین کننده بقای توافق نیست و منافع اقتصادی چنین توافقی میتواند مکمل آن و تضمین کننده باشد.
اینجا این پرسش شکل میگیرد که تهران تا چه اندازه آمادگی شروع مناسبات تجاری با آمریکا را دارد؟ که با برخورداری واشنگتن از منافع اقتصادی توافق احتمالی به نوعی بقای این توافق تضمین شود و این که چه برنامهای برای این کار دارد؟ اگر هم فرضا دولت برنامهای داشته باشد، تا چه اندازه قابلیت اجرا دارد؟
صابر گل عنبری
خبرگزاری رویترز امروز به نقل از یک «مقام ایرانی» نوشت که تهران خواستار «دریافت تضمینهایی» شده است که ترامپ بار دیگر از توافق احتمالی خارج نشود.
نمیدانم این نقل قول تا چه اندازه صحت دارد و اگر هم درست است، صرفا ابزاری برای چانه زنی در مذاکرات است یا واقعا به عنوان یک هدف و شرط برای تحقق دنبال میشود.
اگر این گونه باشد که چنین هدفی اساسا محقق شدنی نیست؛ به ویژه وقتی که طرف توافق ترامپ باشد!
اگر منظور تضمین حقوقی است که ترامپ کلا میانهای با چنین تضمینهایی ندارد؛ نمونه آن برجام بود که متکی به بالاترین تضمین در حقوق بینالملل یعنی قطعنامه شورای امنیت بود، اما ترامپ نه به آن وقعی نهاد و نه به امضای کشورش و از برجام خارج شد. حال چه رسد به دیگر تضمینها!
تضمینهای سیاسی هم چیزی فراتر از وعده و قول نیستند.
در واقع مهمترین تضمین برای پایبندی طرفهای یک توافق به آن، ادامه منافع آن برای دو طرف است. در این میان فعلا پای منافع شخصی ـ روانی ترامپ در ثبت یک توافق به نام خود به ویژه در سایه بنبستها در پروندههای خارجی از جنگ غزه و گروگان تا اوکراین و جنگ تجاری مطرح است.
حالا اگر فرضا چنین توافقی حاصل شود، اما رفع تحریمها منافعی اقتصادی برای آمریکایِ ترامپ در پی نداشته باشد و او در آینده مشاهده کند که در نتیجه این توافق صرفا چین و اروپا و دیگر بازیگران کاسب شدهاند، ممکن است تصمیم بگیرد که به نوعی و حتی بدون خروج از توافق بازی را به هم بزند و در مسیر رفع تحریمها مانع تراشی کند و یا تحریمهای رفع شده را به شکل دیگری با فشار بر طرفهای معامله اعلام نشده اعمال کند.
نمونه چنین رفتاری پس از توافق آتش بس در ژانویه گذشته در جنگ غزه رخ داد. این توافق با فشار خود ترامپ بر نتانیاهو به دست آمد؛ اما بعدا که دید گروگانها (بر اساس خود همان توافق) قطره چکانی آزاد میشوند، عصبانی شد و ضرب الاجلی برای آزادی همه آنها تعیین کرد؛ اما حماس نپذیرفت. با این حال بعدا دست نتانیاهو را برای نقض توافق و از سرگیری حملات به غزه باز گذاشت.
فعلا شاید منافع شخصی خود ترامپ با توجه به شخصیت خاصی که دارد، پیشران و کاتالیزور یک توافق باشد، اما به تنهایی تضمین کننده بقای توافق نیست و منافع اقتصادی چنین توافقی میتواند مکمل آن و تضمین کننده باشد.
اینجا این پرسش شکل میگیرد که تهران تا چه اندازه آمادگی شروع مناسبات تجاری با آمریکا را دارد؟ که با برخورداری واشنگتن از منافع اقتصادی توافق احتمالی به نوعی بقای این توافق تضمین شود و این که چه برنامهای برای این کار دارد؟ اگر هم فرضا دولت برنامهای داشته باشد، تا چه اندازه قابلیت اجرا دارد؟
Переслав з:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی

18.04.202517:30
✅ اعلام نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴
نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴ سراسری و دانشگاه آزاد از سوی سازمان سنجش اعلام شد.
لینک دریافت نتایج:
https://srv3.sanjesh.org/p_krn/index.php/krn_doctor/Krn_Doc1404_First_Result/krn/
✅کانال تخصصی مشاوره ارشد_دکتری علوم سیاسی
👇👇
@politicsman
نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴ سراسری و دانشگاه آزاد از سوی سازمان سنجش اعلام شد.
لینک دریافت نتایج:
https://srv3.sanjesh.org/p_krn/index.php/krn_doctor/Krn_Doc1404_First_Result/krn/
✅کانال تخصصی مشاوره ارشد_دکتری علوم سیاسی
👇👇
@politicsman
18.04.202508:21
🌎 مهمتر از نتایج «مذاکره با آمریکا»، فرو ریختن هیمنه ۴۶ساله "مرگ بر آمریکا" است
✍ صادق زیباکلام
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
🌿 مهمتر از حواشی و نتایج مذاکره با آمریکا، اینکه مستقیم است یا غیرمستقیم، در مسقط ادامه میابد یا در رم، فقط در برگیرنده موضوع هستهای خواهدبود یا تسلیحات و نیابتیها را هم در برخواهد گرفت یا خیر، آیا سرمایهگذاری آمریکاییها درایران یک رویاست یا واقعیتی جدی، ایضا قبض و بسط، و شل و سفت شدن مواضع آقای ترامپ، و شاید مهمتر از همه اینها، آیا مذاکرات به نتیجه خواهد رسید یا خیر. مهم تغییر بنیادی است که در ایدئولوژی "مرگ برآمریکا" بوجود آمده است.
🌿 نسلهای بعد ازانقلاب در فضایی بارآمده اند که تصور میکنند هدف انقلاب ۵۷ مبارزه با آمریکا بود. باور نمیکنند که اهداف و آرمانهای آن انقلاب تحقق آزادی در ایران بود و استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، صدروانقلاب، نابودی اسرائیل و سایر شعارهای انقلابی بعداز انقلاب بود که سوار بر قطار جمهوری اسلامی شدند و بتدریج گفتمان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده و جایگزین آنها شدند. تحول نامبارکی که تا به امروز ادامه یافته. عقب ماندگی علوم انسانی درایران از یکسو، و ۴۶ سال تبلیغات یکسره نظام، مانع از فهم این تحول تا به امروز گردیده.درعوض نوادگان دایی جان ناپلئون یکسری تئوری های توطئه قد و نیم قد و فرضیههای توطئه بافتهاند.
🌿 صرفنظر از آنکه گفتمان "مرگ بر آمریکا" چرا و چگونه موفق گردید تا درجایگاه شعار اصلی جمهوری اسلامی قرارگرفته و آرمان های اصلی انقلاب ۵۷ را به حاشیه براند، این گفتمان برای نسلهای جدید افول کرده. یک زمانی بود که این گفتمان بالاخص در دانشگاهها و در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده از اعتقاد و اعتبار برخوردار میبود. اما مدتهاست که شعارها و گفتمانهای انقلابی بنحو محسوسی در میان نسلهای جوان،و علیرغم همه تلاش و تقلاها و تبلیغات نظام، منظما درمسیر افول است. نسلهای جدید همچون نسلهای گذشته، دیگرباوری به دشمنی با آمریکا، ضدیت با فرهنگ و تمدن غرب، نفرت از اروپاییها و نابودی اسرائیل ندارند.
🌿 مهمتر از پی آمدهای مذاکرات «ویتکف – عراقچی» و اینکه آیا برسرباقی ماندن ۳/۵ درصد غنیسازی توافق صورت میگیرد یا تندروها و در راسشان آقای نتانیاهو، موفق به تحمیل اراده شان خواهند شد، “فروریختن هیمنه دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا در نسلهای جدید ایران است.”
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍ صادق زیباکلام
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
🌿 مهمتر از حواشی و نتایج مذاکره با آمریکا، اینکه مستقیم است یا غیرمستقیم، در مسقط ادامه میابد یا در رم، فقط در برگیرنده موضوع هستهای خواهدبود یا تسلیحات و نیابتیها را هم در برخواهد گرفت یا خیر، آیا سرمایهگذاری آمریکاییها درایران یک رویاست یا واقعیتی جدی، ایضا قبض و بسط، و شل و سفت شدن مواضع آقای ترامپ، و شاید مهمتر از همه اینها، آیا مذاکرات به نتیجه خواهد رسید یا خیر. مهم تغییر بنیادی است که در ایدئولوژی "مرگ برآمریکا" بوجود آمده است.
🌿 نسلهای بعد ازانقلاب در فضایی بارآمده اند که تصور میکنند هدف انقلاب ۵۷ مبارزه با آمریکا بود. باور نمیکنند که اهداف و آرمانهای آن انقلاب تحقق آزادی در ایران بود و استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، صدروانقلاب، نابودی اسرائیل و سایر شعارهای انقلابی بعداز انقلاب بود که سوار بر قطار جمهوری اسلامی شدند و بتدریج گفتمان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده و جایگزین آنها شدند. تحول نامبارکی که تا به امروز ادامه یافته. عقب ماندگی علوم انسانی درایران از یکسو، و ۴۶ سال تبلیغات یکسره نظام، مانع از فهم این تحول تا به امروز گردیده.درعوض نوادگان دایی جان ناپلئون یکسری تئوری های توطئه قد و نیم قد و فرضیههای توطئه بافتهاند.
🌿 صرفنظر از آنکه گفتمان "مرگ بر آمریکا" چرا و چگونه موفق گردید تا درجایگاه شعار اصلی جمهوری اسلامی قرارگرفته و آرمان های اصلی انقلاب ۵۷ را به حاشیه براند، این گفتمان برای نسلهای جدید افول کرده. یک زمانی بود که این گفتمان بالاخص در دانشگاهها و در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده از اعتقاد و اعتبار برخوردار میبود. اما مدتهاست که شعارها و گفتمانهای انقلابی بنحو محسوسی در میان نسلهای جوان،و علیرغم همه تلاش و تقلاها و تبلیغات نظام، منظما درمسیر افول است. نسلهای جدید همچون نسلهای گذشته، دیگرباوری به دشمنی با آمریکا، ضدیت با فرهنگ و تمدن غرب، نفرت از اروپاییها و نابودی اسرائیل ندارند.
🌿 مهمتر از پی آمدهای مذاکرات «ویتکف – عراقچی» و اینکه آیا برسرباقی ماندن ۳/۵ درصد غنیسازی توافق صورت میگیرد یا تندروها و در راسشان آقای نتانیاهو، موفق به تحمیل اراده شان خواهند شد، “فروریختن هیمنه دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا در نسلهای جدید ایران است.”
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
Переслав з:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی

17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339


Переслав з:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی

17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339


Переслав з:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی

17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339


Переслав з:
مشاوره ارشد ،دکتری علوم سیاسی

17.04.202508:20
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339
👇👇
👇🏼👇🏼
@R_mirfathi
09162424339


17.04.202505:15
📝📝جان مرشایمر استاد آمریکایی روابط بین الملل: هدف اسراییل سوریه سازی و تجزیه ایران است
♈️جان مرشایمر نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل در گفتوگویی درباره رویکرد ایالات متحده و اسرائیل نسبت به ایران: "هدف نهایی اسرائیل صرفاً از بین بردن تهدید هستهای ایران نیست، بلکه تبدیل ایران به کشوری مانند سوریه است؛ یعنی تکهتکه کردن و فروپاشاندن ایران."
♈️"ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد؛ بهویژه در شرایط فعلی که اقتصاد جهانی آشفته است، جنگ با ایران میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد. اگر ایران تاسیسات نفتی منطقه را هدف قرار دهد و جریان صادرات نفت از خلیج فارس مختل شود، آسیب شدیدی به اقتصاد جهانی وارد خواهد شد."
♈️"در حال حاضر، فشارهای تعرفهای نیز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دادهاند و جنگ با ایران میتواند این وضعیت را بحرانیتر کند."
♈️"ترامپ در شرایط دشواری قرار گرفته است؛ نه راهکار روشنی برای توافق با ایران دارد و نه گزینه نظامی علیه ایران به سادگی قابل اجراست."
♈️جان مرشایمر نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل در گفتوگویی درباره رویکرد ایالات متحده و اسرائیل نسبت به ایران: "هدف نهایی اسرائیل صرفاً از بین بردن تهدید هستهای ایران نیست، بلکه تبدیل ایران به کشوری مانند سوریه است؛ یعنی تکهتکه کردن و فروپاشاندن ایران."
♈️"ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد؛ بهویژه در شرایط فعلی که اقتصاد جهانی آشفته است، جنگ با ایران میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد. اگر ایران تاسیسات نفتی منطقه را هدف قرار دهد و جریان صادرات نفت از خلیج فارس مختل شود، آسیب شدیدی به اقتصاد جهانی وارد خواهد شد."
♈️"در حال حاضر، فشارهای تعرفهای نیز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دادهاند و جنگ با ایران میتواند این وضعیت را بحرانیتر کند."
♈️"ترامپ در شرایط دشواری قرار گرفته است؛ نه راهکار روشنی برای توافق با ایران دارد و نه گزینه نظامی علیه ایران به سادگی قابل اجراست."
15.04.202513:49
🌎 ترامپ شود سبب خیر
حذف روسیه، اروپا و چین از مذاکرات توسط ترامپ، ناخواسته به نفع ایران است
✍ دکتر سید قائم موسوی
🌿 در بررسی پویشهای نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، میتوان به پدیدهای اشاره کرد که در فرهنگ سیاسی ما با تمثیل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» معروف است.
🌿 رفتار دولت ترامپ، بهویژه اصرار وی بر مذاکره دوجانبه با ایران و حذف سایر بازیگران بینالمللی از این فرآیند، واجد نوعی پیامد ناخواسته بود که به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود.
🌿 در واقع، بیاعتنایی به مکانیسمهای چندجانبهگرایانهی سنتی، نظیر نقش تروئیکای اروپا، چین و روسیه، بهگونهای پیشبینینشده، جمهوری اسلامی را از الزام به تعامل همزمان با چند قدرت و مواجهه با تضادهای درونی این گروه نجات داد.
در نتیجه، نظام سیاسی ایران با چالشی کمتر پیچیده مواجه می شود: تعامل با یک بازیگر، هرچند متخاصم، شفافتر و قابل پیشبینیتر از مجموعهای از قدرتهایی است که هرکدام در بزنگاههای کلیدی، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردند.
این موقعیت را میتوان نوعی «لطف ناخواسته» تعبیر کرد؛ جایی که دشمنی آشکار، به دلیل خطای راهبردی، حذف امتیاز به دیگر بازیگران،عدم اتلاف وقت یا جاهطلبی شخصی، در عمل به تسهیلگر فرآیندهای جدید در سیاست خارجی بدل میشود.
نکتهی مهمتر آنکه این نخستینبار نیست که کنشهای خصمانهی ایالات متحده، بهشکل ناخواسته، در راستای منافع ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی قرار میگیرد.
🔹 تجربهی حملهی نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳، عملاً منجر به تضعیف دو رژیمی شد که پیش از آن، بهمثابه دشمنان ایدیولوژیک ایران شناخته میشدند.
حذف طالبان و صدام حسین—دو رقیب ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی—بدون هزینهی مستقیم برای تهران، خود یکی از روشنترین مصادیق تحقق ناخواستهی منافع استراتژیک در سایهی کنشهای خصمانهی یک قدرت بزرگ بود.
میز مذاکرات چندجانبه، بهویژه در قالب برجام، همواره صحنهی تعامل با بازیگرانی بوده که هر یک، بر مبنای منافع خاص خود، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردهاند.
اتحادیه اروپا، بهرغم تلاش برای حفظ ظاهریِ برجام و تأکید بر دیپلماسی چندجانبه، اغلب در عمل از اهرمهای فشار جدی برخوردار نبوده و بیشتر نقشی واسطهگرانه و مدیریتگر بحران ایفا کرده است.
چین، با وجود مخالفت رسمی با تحریمهای یکجانبهی آمریکا، همواره نگاهی محافظهکارانه به تحولات منطقهای داشته و منافع اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی را بر مداخله فعال ترجیح داده است.
روسیه نیز بهعنوان بازیگری با راهبرد دوگانه، در بزنگاههای کلیدی کوشیده با حفظ تعادل میان رقابت با غرب و همکاری محدود با آن، بیشترین امتیاز را از وضعیتهای پیچیده درو نماید.
در چنین بستری، سیاست فشار حداکثری و رویکرد تقلیلیافتهی ترامپ به مذاکرهی دوجانبه، در عمل منجر به حذف این پیچیدگیها شد و جمهوری اسلامی را در برابر یک بازیگر واحد[هرچند تهاجمی]قرار داد که فهم و پیشبینی رفتار او، نسبت به بازیگران چندلایهی میز برجام، سادهتر است و قدرت چانه زنی بیشتری در مصاف با او دارد.
به عبارتی امکان تفاهم با یکی آسان تر از کنار آمدن با مجموعه ای نامتجانس، با اهداف و منافع متکثر است. اهرمی ایجاد شده در هاله ای از سخت ترین چالش، اما در عین حال بهترین فرصت ممکن.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
حذف روسیه، اروپا و چین از مذاکرات توسط ترامپ، ناخواسته به نفع ایران است
✍ دکتر سید قائم موسوی
🌿 در بررسی پویشهای نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، میتوان به پدیدهای اشاره کرد که در فرهنگ سیاسی ما با تمثیل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» معروف است.
🌿 رفتار دولت ترامپ، بهویژه اصرار وی بر مذاکره دوجانبه با ایران و حذف سایر بازیگران بینالمللی از این فرآیند، واجد نوعی پیامد ناخواسته بود که به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود.
🌿 در واقع، بیاعتنایی به مکانیسمهای چندجانبهگرایانهی سنتی، نظیر نقش تروئیکای اروپا، چین و روسیه، بهگونهای پیشبینینشده، جمهوری اسلامی را از الزام به تعامل همزمان با چند قدرت و مواجهه با تضادهای درونی این گروه نجات داد.
در نتیجه، نظام سیاسی ایران با چالشی کمتر پیچیده مواجه می شود: تعامل با یک بازیگر، هرچند متخاصم، شفافتر و قابل پیشبینیتر از مجموعهای از قدرتهایی است که هرکدام در بزنگاههای کلیدی، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردند.
این موقعیت را میتوان نوعی «لطف ناخواسته» تعبیر کرد؛ جایی که دشمنی آشکار، به دلیل خطای راهبردی، حذف امتیاز به دیگر بازیگران،عدم اتلاف وقت یا جاهطلبی شخصی، در عمل به تسهیلگر فرآیندهای جدید در سیاست خارجی بدل میشود.
نکتهی مهمتر آنکه این نخستینبار نیست که کنشهای خصمانهی ایالات متحده، بهشکل ناخواسته، در راستای منافع ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی قرار میگیرد.
🔹 تجربهی حملهی نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳، عملاً منجر به تضعیف دو رژیمی شد که پیش از آن، بهمثابه دشمنان ایدیولوژیک ایران شناخته میشدند.
حذف طالبان و صدام حسین—دو رقیب ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی—بدون هزینهی مستقیم برای تهران، خود یکی از روشنترین مصادیق تحقق ناخواستهی منافع استراتژیک در سایهی کنشهای خصمانهی یک قدرت بزرگ بود.
میز مذاکرات چندجانبه، بهویژه در قالب برجام، همواره صحنهی تعامل با بازیگرانی بوده که هر یک، بر مبنای منافع خاص خود، اولویتهای متفاوتی را دنبال میکردهاند.
اتحادیه اروپا، بهرغم تلاش برای حفظ ظاهریِ برجام و تأکید بر دیپلماسی چندجانبه، اغلب در عمل از اهرمهای فشار جدی برخوردار نبوده و بیشتر نقشی واسطهگرانه و مدیریتگر بحران ایفا کرده است.
چین، با وجود مخالفت رسمی با تحریمهای یکجانبهی آمریکا، همواره نگاهی محافظهکارانه به تحولات منطقهای داشته و منافع اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی را بر مداخله فعال ترجیح داده است.
روسیه نیز بهعنوان بازیگری با راهبرد دوگانه، در بزنگاههای کلیدی کوشیده با حفظ تعادل میان رقابت با غرب و همکاری محدود با آن، بیشترین امتیاز را از وضعیتهای پیچیده درو نماید.
در چنین بستری، سیاست فشار حداکثری و رویکرد تقلیلیافتهی ترامپ به مذاکرهی دوجانبه، در عمل منجر به حذف این پیچیدگیها شد و جمهوری اسلامی را در برابر یک بازیگر واحد[هرچند تهاجمی]قرار داد که فهم و پیشبینی رفتار او، نسبت به بازیگران چندلایهی میز برجام، سادهتر است و قدرت چانه زنی بیشتری در مصاف با او دارد.
به عبارتی امکان تفاهم با یکی آسان تر از کنار آمدن با مجموعه ای نامتجانس، با اهداف و منافع متکثر است. اهرمی ایجاد شده در هاله ای از سخت ترین چالش، اما در عین حال بهترین فرصت ممکن.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
14.04.202520:37
🔺میانجیگر اصلی و عجله ترامپ!
✍صابر_گل_عنبری
سفر ویتکاف به روسیه و دیدار چهار و نيم ساعته او با پوتین و پرواز مستقیمش از این کشور به عمان در شنبه گذشته برای گفتگو با وزیر خارجه ایران، سفر آخر هفته عراقچی به مسکو و احتمال دیدار او با رئیس جمهور روسیه، آن هم قبل از شروع دور دوم گفتوگوها، نشانگر نقش مهمی است که کرملین در این دور مذاکرات بر خلاف گفتگوهای منتهی به برجام در سال 2015 بازی میکند.
به نظر میرسد که نقش روسیه در این مذاکرات میان دو طرف ایرانی و آمریکایی فراتر از عمان است. با این نقش پررنگی که مسکو ایفا میکند، بعید نیست در آینده به ایستگاهی و چه بسا مهمترین آنها در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا بدل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مذاکرات از حیث شکل و محتوا متفاوتتر از قبل آن خواهد بود.
این نقشآفرینی مسکو در بحبوحه مذاکرات خود با آمریکا پیرامون جنگ اوکراین بیانگر قسمی پیوند میان سرنوشت هر دو مذاکرات است. اما این لزوما بدان معنا نیست که توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن حتما تالی زمانی توافق احتمالی در جنگ اوکراین خواهد بود، بلکه ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.
در این میان، اما سفر گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در دستور کار قرار گرفتن لوایح مربوط به پیوستن ایران به «فاتف»، اعلام خرسندی گسترده در منطقه از گفتگوها به استثنای اسرائیل، رضایت بالای دو طرف ایرانی و آمریکایی از نتایج دور اول مذاکرات در مسقط، همه و همه منعکس کننده «تحولات و تحرکاتی جدی و سریع» در روند مذاکرات برای دستیابی به توافق است.
پیشران همه این تحولات هم خود ترامپ است که عجله عجیبی برای توافق با ایران دستکم در بعد اعلامی از خود نشان میدهد. به نظر میرسد که او در مواجهه با بنبستها در پروندههای متعدد خارجی خود از جنگ غزه و آزادی گروگانها گرفته تا جنگ اوکراین و جنگ تجاری به دنبال ثبت و ترویج یک «موفقیت بزرگ» است و از این رو، معتقد است که چه بسا حل و فصل پرونده هستهای ایران آسانتر از بقیه پروندهها باشد. علت هم این است که در پرونده ایران، آمریکا خود مستقیما طرف مذاکره است، اما در پرونده جنگ اوکراین و غزه اینگونه نیست و مساله در اصل میان مسکو و کییف و حماس و اسرائیل است.
در همین حال اگر واقعا موضوع مذاکرات ایران و آمریکا صرفا در این پرونده خلاصه شود و خواسته اصلی آمریکا برچیدن برنامه هستهای ایران نباشد، احتمالا در سایه وجود متن آماده برجام با اندک تغییراتی زمانی در آن توافق سریعتر از آن چیزی که گمان میرود حاصل شود.
در این راستا، فعلا در بعد اعلامی، ترامپ صرفا درباره برنامه هستهای و نه پروندههای دیگر سخن میگوید و حرفی از برچیدن کل این برنامه هم نمیزند و هدف خود را جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی عنوان میکند.
با این دور تندی که ترامپ در مذاکره با وجود تکرار تهدیدهایش برای بمباران تاسیسات هستهای ایران در صورت عدم توافق برداشته است، هیچ بعید نیست که حتی به توافقی همسطح برجام هم راضی شود، ولی در مقابل در بعد روایت بر آن مانور بزرگی دهد و از موفقیت عظیم خود در منع دستیابی ایران به بمب اتم و شکست بایدن و اوباما در این باره بگوید.
این رویکرد ترامپ به شدت موجب نگرانی تصمیمسازان و نهادهای امنیتی اسرائیلی هم شده است؛ اما بنیامین نتانیاهو که فعلا به فکر ماندن در قدرت است و به هیچ وجه قصد ورود به چالش با ترامپ را هم ندارد و حتی اگر بتواند ما به ازای آن را با هدف حفظ قدرت در تداوم جنگ غزه و آزاد گذاشتن بیشتر دست اسرائیل در منطقه کسب کند، ممکن است حداقل در بعد اعلامی از توافقی که ممکن است ترامپ با ایران امضا کند، حمایت هم بکند.
اما گویا ترامپ خواهان یک توافق جامع و سریع درباره برنامه هستهای است، ولی تهران توافق مرحله به مرحله را برای راستی آزمایی درباره رفع تحریمها بیشتر میپسندند. به هر حال، تعهدات ایران قابلیت اجرای سریع را دارد اما رفع تحریمها تا حدودی زمانبر است.
فعلا هیچ کسی جز خود ترامپ نمیداند که در سر او چه میگذرد و این که علت واقعی این همه عجله او برای توافق با ایران چیست؟ آیا صرفا همانی است که شرحش رفت؟ یا انگیزههای دیگری دارد؟ فعلا که حتی توجهی به هشدارها و توصیههای برخی ناظران جمهوریخواه و اسرائیل نمیکند که معتقد هستند در این شرایط منطقه و در سایه تحولات لبنان و سوریه با تشدید فشارها بر ایران میتواند در آینده در شرایط واجد فرصتهای بیشتری مذاکره کند و به توافق بهتری دست یابد.
باید منتظر ماند و دید که آیا این رویکرد ترامپ در جریان مذاکرات با ورود به جزئیات فنی و پیچیده ادامه مییابد، یا ممکن است با پیشرفت گفتگوها درباره پرونده هستهای در مرحله مشخصی ترامپ خواستههای سختگیرانه و چالشی در این حوزه و یا دیگر پروندههای چالشی مطرح کند.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍صابر_گل_عنبری
سفر ویتکاف به روسیه و دیدار چهار و نيم ساعته او با پوتین و پرواز مستقیمش از این کشور به عمان در شنبه گذشته برای گفتگو با وزیر خارجه ایران، سفر آخر هفته عراقچی به مسکو و احتمال دیدار او با رئیس جمهور روسیه، آن هم قبل از شروع دور دوم گفتوگوها، نشانگر نقش مهمی است که کرملین در این دور مذاکرات بر خلاف گفتگوهای منتهی به برجام در سال 2015 بازی میکند.
به نظر میرسد که نقش روسیه در این مذاکرات میان دو طرف ایرانی و آمریکایی فراتر از عمان است. با این نقش پررنگی که مسکو ایفا میکند، بعید نیست در آینده به ایستگاهی و چه بسا مهمترین آنها در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا بدل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مذاکرات از حیث شکل و محتوا متفاوتتر از قبل آن خواهد بود.
این نقشآفرینی مسکو در بحبوحه مذاکرات خود با آمریکا پیرامون جنگ اوکراین بیانگر قسمی پیوند میان سرنوشت هر دو مذاکرات است. اما این لزوما بدان معنا نیست که توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن حتما تالی زمانی توافق احتمالی در جنگ اوکراین خواهد بود، بلکه ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.
در این میان، اما سفر گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در دستور کار قرار گرفتن لوایح مربوط به پیوستن ایران به «فاتف»، اعلام خرسندی گسترده در منطقه از گفتگوها به استثنای اسرائیل، رضایت بالای دو طرف ایرانی و آمریکایی از نتایج دور اول مذاکرات در مسقط، همه و همه منعکس کننده «تحولات و تحرکاتی جدی و سریع» در روند مذاکرات برای دستیابی به توافق است.
پیشران همه این تحولات هم خود ترامپ است که عجله عجیبی برای توافق با ایران دستکم در بعد اعلامی از خود نشان میدهد. به نظر میرسد که او در مواجهه با بنبستها در پروندههای متعدد خارجی خود از جنگ غزه و آزادی گروگانها گرفته تا جنگ اوکراین و جنگ تجاری به دنبال ثبت و ترویج یک «موفقیت بزرگ» است و از این رو، معتقد است که چه بسا حل و فصل پرونده هستهای ایران آسانتر از بقیه پروندهها باشد. علت هم این است که در پرونده ایران، آمریکا خود مستقیما طرف مذاکره است، اما در پرونده جنگ اوکراین و غزه اینگونه نیست و مساله در اصل میان مسکو و کییف و حماس و اسرائیل است.
در همین حال اگر واقعا موضوع مذاکرات ایران و آمریکا صرفا در این پرونده خلاصه شود و خواسته اصلی آمریکا برچیدن برنامه هستهای ایران نباشد، احتمالا در سایه وجود متن آماده برجام با اندک تغییراتی زمانی در آن توافق سریعتر از آن چیزی که گمان میرود حاصل شود.
در این راستا، فعلا در بعد اعلامی، ترامپ صرفا درباره برنامه هستهای و نه پروندههای دیگر سخن میگوید و حرفی از برچیدن کل این برنامه هم نمیزند و هدف خود را جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی عنوان میکند.
با این دور تندی که ترامپ در مذاکره با وجود تکرار تهدیدهایش برای بمباران تاسیسات هستهای ایران در صورت عدم توافق برداشته است، هیچ بعید نیست که حتی به توافقی همسطح برجام هم راضی شود، ولی در مقابل در بعد روایت بر آن مانور بزرگی دهد و از موفقیت عظیم خود در منع دستیابی ایران به بمب اتم و شکست بایدن و اوباما در این باره بگوید.
این رویکرد ترامپ به شدت موجب نگرانی تصمیمسازان و نهادهای امنیتی اسرائیلی هم شده است؛ اما بنیامین نتانیاهو که فعلا به فکر ماندن در قدرت است و به هیچ وجه قصد ورود به چالش با ترامپ را هم ندارد و حتی اگر بتواند ما به ازای آن را با هدف حفظ قدرت در تداوم جنگ غزه و آزاد گذاشتن بیشتر دست اسرائیل در منطقه کسب کند، ممکن است حداقل در بعد اعلامی از توافقی که ممکن است ترامپ با ایران امضا کند، حمایت هم بکند.
اما گویا ترامپ خواهان یک توافق جامع و سریع درباره برنامه هستهای است، ولی تهران توافق مرحله به مرحله را برای راستی آزمایی درباره رفع تحریمها بیشتر میپسندند. به هر حال، تعهدات ایران قابلیت اجرای سریع را دارد اما رفع تحریمها تا حدودی زمانبر است.
فعلا هیچ کسی جز خود ترامپ نمیداند که در سر او چه میگذرد و این که علت واقعی این همه عجله او برای توافق با ایران چیست؟ آیا صرفا همانی است که شرحش رفت؟ یا انگیزههای دیگری دارد؟ فعلا که حتی توجهی به هشدارها و توصیههای برخی ناظران جمهوریخواه و اسرائیل نمیکند که معتقد هستند در این شرایط منطقه و در سایه تحولات لبنان و سوریه با تشدید فشارها بر ایران میتواند در آینده در شرایط واجد فرصتهای بیشتری مذاکره کند و به توافق بهتری دست یابد.
باید منتظر ماند و دید که آیا این رویکرد ترامپ در جریان مذاکرات با ورود به جزئیات فنی و پیچیده ادامه مییابد، یا ممکن است با پیشرفت گفتگوها درباره پرونده هستهای در مرحله مشخصی ترامپ خواستههای سختگیرانه و چالشی در این حوزه و یا دیگر پروندههای چالشی مطرح کند.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
14.04.202503:09
❇️✴️ تعریف ساده لابی و لابیگری
حتما تاکنون بارها به واژه ی لابی یا لابیگری در امور سیاسی برخوردهاید و کمابیش معنی آن را میدانید اما بد نیست که معنا و مفهوم آن را به طور دقیقتر بشناسیم.
🔻لابی واژهای انگلیسی به معنای راهرو و سرسرا است. این واژه از آغاز سده ی 19 میلادی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
🔻در اصطلاح سیاسی لابی به معنای فعالیتهایی است که برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی شخصی که این عمل را انجام میدهد. یعنی برخی افراد تلاش میکردند تا به شیوه ای بر روی افراد یا دستگاه تصمیم گیری، تاثیر بگذارند تا قانون های تدوین شده، مطابق خواسته های آنان و در جهت منافع آنان وضع شود یا اینکه دست کم، علیه منافع آنان نباشد.
تاثیر گذاشتن افراد از راه لابی بر روی تصمیم گیران دولتی، معمولا با به کارگیری شیوه های ملاقات مستقیم و غیر رسمی، مانند دیدار در راهرو و مسیر رفت و آمد سیاستمداران اتفاق می افتد.
🔻در اروپا نیز برخی دیدارها در غذاخوری های شیک و مجللی چون غذاخوری های پیرامون کمیسیون بازار مشترک اروپا در بروکسل یا دیدار در مجلس ها و مهمانی های خصوصی انجام میشود.
🔻 از دستگاه #لابی یهودیان و ایرلندیها در آمریکا میتوان به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین سازمانهای لابیگری در جهان یاد کرد.
از اواخر قرن بیستم تا به امروز کاربرد عملی و نظری واژه لابی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان نیز راه یافته است. به همراه این گسترش، شیوه ی کاربردی #لابیسم هم توسعه و تکامل یافته است.
🔻 به این شکل که امروزه تقریبا از هر حربه ای برای تاثیر گذاشتن بر روی سیاستمداران و حتی قائم مقام های وزارت خانه ها استفاده می شود. در حال حاضر یکی از مرسوم ترین شیوه های تاثیرگذاری، استفاده از رسانه های گروهی است که برای تغییر عقاید و دیدگاه های مردم نسبت به مساله یا موضوع خاص سیاسی، ااقتصادی یا اجتماعی صورت می گیرد.
🔻در علوم سیاسی، #لابیگری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است که در نهایت به تامین خواست و نظر سازمان یا افراد لابیکننده، منجر شود.
🔺در برخی از کشورها دفترهای ویژهای به نام "دفاتر لابیگری" وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
🔺لابیگرها با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.
🔺در کل #لابیست به افرادی گفته میشود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژهای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایهداران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذینفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن به نظر میرسد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
حتما تاکنون بارها به واژه ی لابی یا لابیگری در امور سیاسی برخوردهاید و کمابیش معنی آن را میدانید اما بد نیست که معنا و مفهوم آن را به طور دقیقتر بشناسیم.
🔻لابی واژهای انگلیسی به معنای راهرو و سرسرا است. این واژه از آغاز سده ی 19 میلادی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
🔻در اصطلاح سیاسی لابی به معنای فعالیتهایی است که برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی شخصی که این عمل را انجام میدهد. یعنی برخی افراد تلاش میکردند تا به شیوه ای بر روی افراد یا دستگاه تصمیم گیری، تاثیر بگذارند تا قانون های تدوین شده، مطابق خواسته های آنان و در جهت منافع آنان وضع شود یا اینکه دست کم، علیه منافع آنان نباشد.
تاثیر گذاشتن افراد از راه لابی بر روی تصمیم گیران دولتی، معمولا با به کارگیری شیوه های ملاقات مستقیم و غیر رسمی، مانند دیدار در راهرو و مسیر رفت و آمد سیاستمداران اتفاق می افتد.
🔻در اروپا نیز برخی دیدارها در غذاخوری های شیک و مجللی چون غذاخوری های پیرامون کمیسیون بازار مشترک اروپا در بروکسل یا دیدار در مجلس ها و مهمانی های خصوصی انجام میشود.
🔻 از دستگاه #لابی یهودیان و ایرلندیها در آمریکا میتوان به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین سازمانهای لابیگری در جهان یاد کرد.
از اواخر قرن بیستم تا به امروز کاربرد عملی و نظری واژه لابی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان نیز راه یافته است. به همراه این گسترش، شیوه ی کاربردی #لابیسم هم توسعه و تکامل یافته است.
🔻 به این شکل که امروزه تقریبا از هر حربه ای برای تاثیر گذاشتن بر روی سیاستمداران و حتی قائم مقام های وزارت خانه ها استفاده می شود. در حال حاضر یکی از مرسوم ترین شیوه های تاثیرگذاری، استفاده از رسانه های گروهی است که برای تغییر عقاید و دیدگاه های مردم نسبت به مساله یا موضوع خاص سیاسی، ااقتصادی یا اجتماعی صورت می گیرد.
🔻در علوم سیاسی، #لابیگری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است که در نهایت به تامین خواست و نظر سازمان یا افراد لابیکننده، منجر شود.
🔺در برخی از کشورها دفترهای ویژهای به نام "دفاتر لابیگری" وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
🔺لابیگرها با کمک و بکارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.
🔺در کل #لابیست به افرادی گفته میشود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژهای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایهداران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذینفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن به نظر میرسد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
13.04.202503:02
🔺دور اول مذاکرات و آینده آن!
#صابر_گل_عنبری
چنان که در یادداشت قبلی پیشبینی شد، دو طرف ایرانی و آمریکایی مذاکرات امروز را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. فقط مانده است که ترامپ طی اظهارنظری با بالا بردن دُز خوشبینی از احتمال دستیابی به توافقی «قریب الوقوع» بگوید!
پیوست رسانهای تیم مذاکراتی ایرانی در این دور بر خلاف گذشته قابل توجه بود. گویا رویکرد رسانهای خاص ترامپ باعث شده است که طرف ایرانی در سیاست رسانهای محافظهکارانه خود تجدیدنظر و حتی قبل از طرف آمریکایی اطلاعرسانی کند.
ترامپ هر چند دشمن رسانههای سنتی است، اما شیفته رسانه و تصویر است و دوست دارد همه چیز را رسانهای کند و اهمیت زیادی به امر تصویرسازی و روایت میدهد.
به نظر میرسد که مذاکرات در آینده شکل مستقیمی به خود گیرد و دیدار کوتاه و چند دقیقهای عراقچی و ویتکاف پس از مذاکرات غیر مستقیم نوعی ریلگذاری و مقدمهسازی برای تغییر شکل گفتگوها است.
با وجود ابراز رضایت عراقچی و ویتکاف درباره دور اول گفتگوها، اما «شروع آسان» مذاکرات به معنای «پیشروی آسان» آن نیست. مذاکرات در دورهای بعدی در فضای میان خوشبینی و بدبینی در نوسان باشد و هیچ بعید نیست که در بازه زمانی خاصی هم تا مرز انفجار نیز پیش برود و حتی ترامپ خروج از آن را به عنوان اهرم فشار مطرح کند، اما فرو نمیپاشد و ادامه خواهد یافت.
در نهایت احتمال توافق ایران و آمریکا از عدم توافق بیشتر است؛ هر چند در این مسیر بعید نیست که خلقیات مذاکراتی او در مراحل خاصی مشکلساز شود. به عنوان مثال حتی اگر گفتگوها به نقطه توافق بسیار نزدیک شود، بعید نیست با طرح خواسته و مساله جدیدی شوکهای جدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر وارد کند.
در واقع چهار فاکتور میتواند پیشران توافق -چه موقت و چه نهایی- باشد؛ نخست شخصیت خاص خود ترامپ، خلاصه شدن دستور کاری مذاکرات در پرونده هستهای که عجله رئیس جمهور آمریکا تسهیلگر آن است، شرایط و وضعیت خاص ایران، فضای منطقهای نسبتا مساعد و عدم امکان لابیگری مشترک اسرائیل و عربستان علیه مذاکرات.
اما در این میان متغیر تعیینکننده خود ترامپ است که برخلاف «دولت پنهان» آمریکا چندان خود را در گیر و دار مسائل و مشکلات تاریخی میان ایران و آمریکا نمیبیند و به راحتی از این موانع عبور میکند؛ اما دولت بایدن و اروپاییها چنین نبوده و نیستند.
ترامپ بیشتر به دلایل روانشناختی شیفته توافق سریع -چه با ایران، چه روسیه و چین و غیره- غالبا با هدف نوعی تصویرسازی است و تاکنون آن را به طرق مختلف با تاکید مداوم بر تمایل خود به مذاکره و توافق با تهران، ارسال نامه و ... نشان داده است.
در این میان هر چند نباید از اهمیت تهدیدهای بیسابقه کنونی آمریکا علیه ایران و گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه فروکاست، اما سخنی به گزاف هم نیست اگر گفته شود که این «نظامیگری» قبل از این که نشانهای جدی از احتمال وقوع یک جنگ و درگیری نظامی باشد، بیشتر با هدف تسریع روند دستیابی به توافق و نشانگر عجله ترامپ در این باره است.
البته این تهدیدات انگیزههای دیگری هم جز فشار حداکثری بر تهران برای رسیدن به توافق دارد که به نوعی نقش کاتالیزور برای رسیدن به این غایت را ایفا میکند؛ از جمله تزریق حس اطمینان به دولت راستگرای اسرائیل و لابی تندروی آن در آمریکا با هدف کنترل و مهار آن و همچنین تلاشی پیشینی برای روایتسازی بعد از توافق و تصویر آن از موضع قدرت.
با این حال، اگر ترامپ در اثنای مذاکرات با هدف شکستن بنبستهای احتمالی به این ادراک برسد که میتواند سطحی محدود از کاربرد زور را «بدون هر گونه هزینه خاصی» اعمال کند، به آن متوسل میشود.
اما در کل این نگاه که ترامپ به دنبال زمینهسازی برای جنگ و درگیری نظامی است، بیانگر عدم شناخت شخصیت اوست. ترامپ آدم عجولی برای دستیابی به اهدافش است و چندان خود را در گیر و دار چنین مقدمهسازیهای زمانبری برای رسیدن به اهدافش نمیکند. او به علت هزینههای جنگ میانهای با آن ندارد. مبنای تصمیماتش هم هزینه فایده اقتصادی است و به همین علت هم وقتی تعرفهها بر خلاف انتظاراتش به امر زیانباری بدل شد، سریعا بیشتر آنها را به حالت تعلیق درآورد.
اما ترامپ در کنار تلاش برای توافق با تهران در منطقه، به دنبال عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان نیز هست که بدون توقف جنگ غزه امکانپذیر نیست. در سایه عدم امکان تشکیل کشور فلسطین به عنوان ما به ازای برقراری روابط ریاض و تل آویو، ظاهرا ترامپ تلاش دارد از توقف جنگ و بازسازی غزه محملی و پلی جایگزین برای آن بسازد.
در این میان ترامپ قرار است ماه دیگر به ریاض و منطقه سفر کند که احتمالا پیشدرآمد آن آتش بس در غزه در دو سه هفته پیشرو باشد. بعد از آن باید دید چه اتفاقی در دیگر پروندههای منطقهای میافتد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
#صابر_گل_عنبری
چنان که در یادداشت قبلی پیشبینی شد، دو طرف ایرانی و آمریکایی مذاکرات امروز را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. فقط مانده است که ترامپ طی اظهارنظری با بالا بردن دُز خوشبینی از احتمال دستیابی به توافقی «قریب الوقوع» بگوید!
پیوست رسانهای تیم مذاکراتی ایرانی در این دور بر خلاف گذشته قابل توجه بود. گویا رویکرد رسانهای خاص ترامپ باعث شده است که طرف ایرانی در سیاست رسانهای محافظهکارانه خود تجدیدنظر و حتی قبل از طرف آمریکایی اطلاعرسانی کند.
ترامپ هر چند دشمن رسانههای سنتی است، اما شیفته رسانه و تصویر است و دوست دارد همه چیز را رسانهای کند و اهمیت زیادی به امر تصویرسازی و روایت میدهد.
به نظر میرسد که مذاکرات در آینده شکل مستقیمی به خود گیرد و دیدار کوتاه و چند دقیقهای عراقچی و ویتکاف پس از مذاکرات غیر مستقیم نوعی ریلگذاری و مقدمهسازی برای تغییر شکل گفتگوها است.
با وجود ابراز رضایت عراقچی و ویتکاف درباره دور اول گفتگوها، اما «شروع آسان» مذاکرات به معنای «پیشروی آسان» آن نیست. مذاکرات در دورهای بعدی در فضای میان خوشبینی و بدبینی در نوسان باشد و هیچ بعید نیست که در بازه زمانی خاصی هم تا مرز انفجار نیز پیش برود و حتی ترامپ خروج از آن را به عنوان اهرم فشار مطرح کند، اما فرو نمیپاشد و ادامه خواهد یافت.
در نهایت احتمال توافق ایران و آمریکا از عدم توافق بیشتر است؛ هر چند در این مسیر بعید نیست که خلقیات مذاکراتی او در مراحل خاصی مشکلساز شود. به عنوان مثال حتی اگر گفتگوها به نقطه توافق بسیار نزدیک شود، بعید نیست با طرح خواسته و مساله جدیدی شوکهای جدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر وارد کند.
در واقع چهار فاکتور میتواند پیشران توافق -چه موقت و چه نهایی- باشد؛ نخست شخصیت خاص خود ترامپ، خلاصه شدن دستور کاری مذاکرات در پرونده هستهای که عجله رئیس جمهور آمریکا تسهیلگر آن است، شرایط و وضعیت خاص ایران، فضای منطقهای نسبتا مساعد و عدم امکان لابیگری مشترک اسرائیل و عربستان علیه مذاکرات.
اما در این میان متغیر تعیینکننده خود ترامپ است که برخلاف «دولت پنهان» آمریکا چندان خود را در گیر و دار مسائل و مشکلات تاریخی میان ایران و آمریکا نمیبیند و به راحتی از این موانع عبور میکند؛ اما دولت بایدن و اروپاییها چنین نبوده و نیستند.
ترامپ بیشتر به دلایل روانشناختی شیفته توافق سریع -چه با ایران، چه روسیه و چین و غیره- غالبا با هدف نوعی تصویرسازی است و تاکنون آن را به طرق مختلف با تاکید مداوم بر تمایل خود به مذاکره و توافق با تهران، ارسال نامه و ... نشان داده است.
در این میان هر چند نباید از اهمیت تهدیدهای بیسابقه کنونی آمریکا علیه ایران و گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه فروکاست، اما سخنی به گزاف هم نیست اگر گفته شود که این «نظامیگری» قبل از این که نشانهای جدی از احتمال وقوع یک جنگ و درگیری نظامی باشد، بیشتر با هدف تسریع روند دستیابی به توافق و نشانگر عجله ترامپ در این باره است.
البته این تهدیدات انگیزههای دیگری هم جز فشار حداکثری بر تهران برای رسیدن به توافق دارد که به نوعی نقش کاتالیزور برای رسیدن به این غایت را ایفا میکند؛ از جمله تزریق حس اطمینان به دولت راستگرای اسرائیل و لابی تندروی آن در آمریکا با هدف کنترل و مهار آن و همچنین تلاشی پیشینی برای روایتسازی بعد از توافق و تصویر آن از موضع قدرت.
با این حال، اگر ترامپ در اثنای مذاکرات با هدف شکستن بنبستهای احتمالی به این ادراک برسد که میتواند سطحی محدود از کاربرد زور را «بدون هر گونه هزینه خاصی» اعمال کند، به آن متوسل میشود.
اما در کل این نگاه که ترامپ به دنبال زمینهسازی برای جنگ و درگیری نظامی است، بیانگر عدم شناخت شخصیت اوست. ترامپ آدم عجولی برای دستیابی به اهدافش است و چندان خود را در گیر و دار چنین مقدمهسازیهای زمانبری برای رسیدن به اهدافش نمیکند. او به علت هزینههای جنگ میانهای با آن ندارد. مبنای تصمیماتش هم هزینه فایده اقتصادی است و به همین علت هم وقتی تعرفهها بر خلاف انتظاراتش به امر زیانباری بدل شد، سریعا بیشتر آنها را به حالت تعلیق درآورد.
اما ترامپ در کنار تلاش برای توافق با تهران در منطقه، به دنبال عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان نیز هست که بدون توقف جنگ غزه امکانپذیر نیست. در سایه عدم امکان تشکیل کشور فلسطین به عنوان ما به ازای برقراری روابط ریاض و تل آویو، ظاهرا ترامپ تلاش دارد از توقف جنگ و بازسازی غزه محملی و پلی جایگزین برای آن بسازد.
در این میان ترامپ قرار است ماه دیگر به ریاض و منطقه سفر کند که احتمالا پیشدرآمد آن آتش بس در غزه در دو سه هفته پیشرو باشد. بعد از آن باید دید چه اتفاقی در دیگر پروندههای منطقهای میافتد.
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
12.04.202518:42
تحلیل تحولات دیپلماتیک در پرتو اظهارات عراقچی
اظهارات عراقچی، در خصوص برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا، از خلال میانجیگری عمان، حاوی نشانههای روشنی از بازتعریف موقعیت ایران در قبال ساختار فشار غربی از یکسو و شانه خالی کردن حمایت های شرقی از سوی دیگر و ورود به فاز تازهای از مدیریت بحران دیپلماتیک است.
بازخوانی دقیق این موضعگیری رسمی، ما را با مؤلفههایی مواجه میسازد که در سطوح زبانی، ارتباطی، و راهبردی قابل فهماند، اما مهمتر از آن، باید به سطح چهارمی نیز توجه داشت: تحرک دیپلماتیک نظام و مختصات نیروی محرکهی آن.
در سطح زبانی، تأکید چندباره بر واژگانی چون «آرام»، «محترمانه»، و «سازنده» را نمیتوان صرفاً توصیف وضعیت مذاکرات تلقی کرد. اینها بخشی از یک طراحی گفتمانیاند که در پی کنترل ادراک عمومی است؛ گفتمانی که تلاش دارد مسیر احتمالی گفتوگو را با رنگ و لعاب عقلانیت و عزت ملی تزیین نماید. این در حالیست که در لایههای زیرین، نوعی تحرک تاکتیکی در رفتار نظام سیاسی به چشم میخورد که بهگونهای محافظهکارانه در پوشش واژگان متین پنهان شده است.
در سطح ارتباطی، اشاره به «چهار نوبت تبادل پیام» از طریق عمان، بیانگر تغییر فرم مواجهه از بی ارتباطی، به تعامل واسطهمحور است. چنین الگویی، آنگونه که در نظریههای دیپلماسی غیرمستقیم شناخته شده، نشانهی تمایل طرفین به بازسازی درک متقابل و آزمونپذیری موقعیت یکدیگر در بستری کمتر رسمی و تنشزا است. در جلسات آینده و پیشروی روند مذاکرات این رفت و آمدهای واسطهای حذف خواهند شد.
از منظر عمقی تر، آنچه اکنون در جریان است را میتوان بهمثابه پاسخ متوازن یک بازیگر تحت فشار ساختاری تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران، اگر در ظاهر همچنان بر اصول گفتمان مقاومت ایستاده باشد، در عمل و در مواجهه با تهدیدهای فزایندهی دولت ترامپ[چه در قالب بازگشت تحریمها، و چه در سطح تهدیدهای امنیتی]به این جمعبندی رسیده است که حفظ بقای راهبردی، مستلزم تحرک تاکتیکی در پهنهٔ دیپلماتیک است.
این دقیقاً همان نقطهایست که در نظریههای نئورئالیستی با عنوان «عقلانیت بقا» شناخته میشود: بازیگر حتی در عمق ایدئولوژی، هنگامی که تداوم وضع موجود را ناممکن یا هزینه بر میبیند، قواعد بازی را بازخوانی میکند.
اما آنچه باید در این تحلیل افزوده شود، سطح چهارم ماجراست: تحرک دیپلماتیک نظام و پویایی نیروهای محرک آن. برخلاف دورههای پیشین، اکنون شاهد نوعی چندلایهسازی در تصمیمسازی سیاست خارجی هستیم. از یکسو، عناصر اجرایی در دستگاه دیپلماسی، بهویژه چهرههایی چون عراقچی، بهعنوان بازیگران حرفهای وارد صحنه شدهاند تا فضای گفتوگو را مدیریت و مهندسی کنند. اما از سوی دیگر، آنچه این تحرک را امکانپذیر کرده، نه صرفاً تمایل یا اراده وزارت خارجه و حتی دولت، بلکه اجماع در سطح حاکمیتی پیرامون ضرورت بازکردن گرههای انسداد استراتژیک است[گرههایی که در پی تهدید به حمله، احتمال اجماعسازی بینالمللی علیه ایران، و افزایش شکنندگی اقتصادی به وجود آمدهاند.]
به عبارتی، نظام، در مواجهه با توپِ متحرکِ فشار ترامپ، از حالت ایستا خارج شده و با یک سناریوی حقیقتاً سخت اما حساب شده به دنبال جابهجایی از موقعیت هدف، بدون آنکه نشانهای از ضعف علنی بروز دهد، است. این دقیقاً همان لحظهایست که نظریه «توپ و باغچه» معنای عینی خود را مییابد: بازیگر سیاسی، در آستانه برخورد تهدید، نه از سر ضعف، بلکه از درک ریسک ضربات خسارت بار، مکان خود را تغییر میدهد؛تا هم بازی را ادامه دهد، و هم باغچهای را که هنوز ریشه در زمین دارد، نجات بخشد.
در نهایت، این تحرک دیپلماتیک را باید بهمثابه حرکت آگاهانه در بستر یک دترمینسیم بیرونی فهمید؛ حرکتی که نه با جشن زودهنگام همراه است، و نه با پیش بینیِ منفی نگرانه عجولانه، بلکه با نوعی طراحی آرام، زبان دقیق، و محاسبهگری سرد انجام میشود؛
درست همانگونه که ژانوس، خدای دو چهره، در آستانهی هر گذار ایستاده است: یک رو به گذشتهی مقاومت و تلاش برای محافظت حداکثری، و دیگری رو به آیندهی تعامل.
این تحلیل از منظر بازیگری جمهوری اسلامی بود؛ باید دید تفسیر امریکا و بویژه شخص ترامپ چه خواهد بود؛تا بتوان روند احتمالی را بهتر درک کرد.
ژانوس سیاست
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
اظهارات عراقچی، در خصوص برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا، از خلال میانجیگری عمان، حاوی نشانههای روشنی از بازتعریف موقعیت ایران در قبال ساختار فشار غربی از یکسو و شانه خالی کردن حمایت های شرقی از سوی دیگر و ورود به فاز تازهای از مدیریت بحران دیپلماتیک است.
بازخوانی دقیق این موضعگیری رسمی، ما را با مؤلفههایی مواجه میسازد که در سطوح زبانی، ارتباطی، و راهبردی قابل فهماند، اما مهمتر از آن، باید به سطح چهارمی نیز توجه داشت: تحرک دیپلماتیک نظام و مختصات نیروی محرکهی آن.
در سطح زبانی، تأکید چندباره بر واژگانی چون «آرام»، «محترمانه»، و «سازنده» را نمیتوان صرفاً توصیف وضعیت مذاکرات تلقی کرد. اینها بخشی از یک طراحی گفتمانیاند که در پی کنترل ادراک عمومی است؛ گفتمانی که تلاش دارد مسیر احتمالی گفتوگو را با رنگ و لعاب عقلانیت و عزت ملی تزیین نماید. این در حالیست که در لایههای زیرین، نوعی تحرک تاکتیکی در رفتار نظام سیاسی به چشم میخورد که بهگونهای محافظهکارانه در پوشش واژگان متین پنهان شده است.
در سطح ارتباطی، اشاره به «چهار نوبت تبادل پیام» از طریق عمان، بیانگر تغییر فرم مواجهه از بی ارتباطی، به تعامل واسطهمحور است. چنین الگویی، آنگونه که در نظریههای دیپلماسی غیرمستقیم شناخته شده، نشانهی تمایل طرفین به بازسازی درک متقابل و آزمونپذیری موقعیت یکدیگر در بستری کمتر رسمی و تنشزا است. در جلسات آینده و پیشروی روند مذاکرات این رفت و آمدهای واسطهای حذف خواهند شد.
از منظر عمقی تر، آنچه اکنون در جریان است را میتوان بهمثابه پاسخ متوازن یک بازیگر تحت فشار ساختاری تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران، اگر در ظاهر همچنان بر اصول گفتمان مقاومت ایستاده باشد، در عمل و در مواجهه با تهدیدهای فزایندهی دولت ترامپ[چه در قالب بازگشت تحریمها، و چه در سطح تهدیدهای امنیتی]به این جمعبندی رسیده است که حفظ بقای راهبردی، مستلزم تحرک تاکتیکی در پهنهٔ دیپلماتیک است.
این دقیقاً همان نقطهایست که در نظریههای نئورئالیستی با عنوان «عقلانیت بقا» شناخته میشود: بازیگر حتی در عمق ایدئولوژی، هنگامی که تداوم وضع موجود را ناممکن یا هزینه بر میبیند، قواعد بازی را بازخوانی میکند.
اما آنچه باید در این تحلیل افزوده شود، سطح چهارم ماجراست: تحرک دیپلماتیک نظام و پویایی نیروهای محرک آن. برخلاف دورههای پیشین، اکنون شاهد نوعی چندلایهسازی در تصمیمسازی سیاست خارجی هستیم. از یکسو، عناصر اجرایی در دستگاه دیپلماسی، بهویژه چهرههایی چون عراقچی، بهعنوان بازیگران حرفهای وارد صحنه شدهاند تا فضای گفتوگو را مدیریت و مهندسی کنند. اما از سوی دیگر، آنچه این تحرک را امکانپذیر کرده، نه صرفاً تمایل یا اراده وزارت خارجه و حتی دولت، بلکه اجماع در سطح حاکمیتی پیرامون ضرورت بازکردن گرههای انسداد استراتژیک است[گرههایی که در پی تهدید به حمله، احتمال اجماعسازی بینالمللی علیه ایران، و افزایش شکنندگی اقتصادی به وجود آمدهاند.]
به عبارتی، نظام، در مواجهه با توپِ متحرکِ فشار ترامپ، از حالت ایستا خارج شده و با یک سناریوی حقیقتاً سخت اما حساب شده به دنبال جابهجایی از موقعیت هدف، بدون آنکه نشانهای از ضعف علنی بروز دهد، است. این دقیقاً همان لحظهایست که نظریه «توپ و باغچه» معنای عینی خود را مییابد: بازیگر سیاسی، در آستانه برخورد تهدید، نه از سر ضعف، بلکه از درک ریسک ضربات خسارت بار، مکان خود را تغییر میدهد؛تا هم بازی را ادامه دهد، و هم باغچهای را که هنوز ریشه در زمین دارد، نجات بخشد.
در نهایت، این تحرک دیپلماتیک را باید بهمثابه حرکت آگاهانه در بستر یک دترمینسیم بیرونی فهمید؛ حرکتی که نه با جشن زودهنگام همراه است، و نه با پیش بینیِ منفی نگرانه عجولانه، بلکه با نوعی طراحی آرام، زبان دقیق، و محاسبهگری سرد انجام میشود؛
درست همانگونه که ژانوس، خدای دو چهره، در آستانهی هر گذار ایستاده است: یک رو به گذشتهی مقاومت و تلاش برای محافظت حداکثری، و دیگری رو به آیندهی تعامل.
این تحلیل از منظر بازیگری جمهوری اسلامی بود؛ باید دید تفسیر امریکا و بویژه شخص ترامپ چه خواهد بود؛تا بتوان روند احتمالی را بهتر درک کرد.
ژانوس سیاست
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
12.04.202504:34
🔵🔴مذاکره با ترامپ: هنر مدیریت تفاهم در میان قدرتنمایی
✍اکبر اعلمی
🔦«توصیهای به هیأت ایرانی در آستانه مذاکرات با نمایندگان ترامپ»
بر پایه معیارهای روانشناختی، ترامپ نمونه کلاسیک یک شخصیت خودشیفته (narcissistic) با ویژگیهای زیر است: احساس برتری دائمی، نیاز مداوم به تحسین، بیاعتنایی به احساسات دیگران، واکنش شدید به انتقاد و فرافکنی و انکار
این ویژگیها، مخصوصاً در مقام قدرت، باعث میشه او گاهی غیرقابل پیشبینی و پرخطر بهنظر بیاد. براین اساس، در آستانه مذاکرات با نمایندگان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهیاد داشته باشید که با فردی معمولی مواجه نیستید؛ بلکه با یک خودشیفته مزمن روبهرو هستید که مذاکره را نه عرصه تفاهم، بلکه صحنه نمایش قدرت شخصیاش میداند.
با ترامپ، منطق شما نه تنها کافی نیست، بلکه اگر با تحقیر همراه شود، او را به سمت لجاجت و خروج از میز مذاکره میراند. رمز کار این است: به او احساس پیروزی بدهید، بدون آنکه چیزی ببازید.
کاری کنید فکر کند «توافق جدید» را خودش ساخته، حتی اگر فقط بستهبندی همان توافق قبلی باشد.
برجام را جلوش علم نکنید؛ بهجایش، بگویید: ما هم نقدهایی داریم. اما اگر شما اهل توافقی واقعاً تازه و پایدار هستید، ما حاضریم مشروط به حفظ کرامت ملت ایران.
او را از «برجام اوباما» بترسانید، اما راه را برای «توافق ترامپ» باز بگذارید؛ مشروط به آنکه حقوق ملت ما زیر پا نرود.
با ترامپ، در رسانه دعوا نکنید؛ در سکوت، امتیاز ندهید، اما تصویر بدهید.
به او فرصت «تبلیغاتی» بدهید، نه امتیاز واقعی.
و در پایان، جملهای که هر مذاکرهکننده ایرانی باید با خود تکرار کند: با خودشیفتهها، فقط خرد است که پیروز میشود، نه فریاد.
مذاکره با ترامپ، میدان عقل است نه عصبیت. اگر عزت ایران را با ظرافت پاس بدارید، حتی یک تاجر خودبزرگبین هم ممکن است به تفاهمی محترمانه رضایت دهد.
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
✍اکبر اعلمی
🔦«توصیهای به هیأت ایرانی در آستانه مذاکرات با نمایندگان ترامپ»
بر پایه معیارهای روانشناختی، ترامپ نمونه کلاسیک یک شخصیت خودشیفته (narcissistic) با ویژگیهای زیر است: احساس برتری دائمی، نیاز مداوم به تحسین، بیاعتنایی به احساسات دیگران، واکنش شدید به انتقاد و فرافکنی و انکار
این ویژگیها، مخصوصاً در مقام قدرت، باعث میشه او گاهی غیرقابل پیشبینی و پرخطر بهنظر بیاد. براین اساس، در آستانه مذاکرات با نمایندگان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهیاد داشته باشید که با فردی معمولی مواجه نیستید؛ بلکه با یک خودشیفته مزمن روبهرو هستید که مذاکره را نه عرصه تفاهم، بلکه صحنه نمایش قدرت شخصیاش میداند.
با ترامپ، منطق شما نه تنها کافی نیست، بلکه اگر با تحقیر همراه شود، او را به سمت لجاجت و خروج از میز مذاکره میراند. رمز کار این است: به او احساس پیروزی بدهید، بدون آنکه چیزی ببازید.
کاری کنید فکر کند «توافق جدید» را خودش ساخته، حتی اگر فقط بستهبندی همان توافق قبلی باشد.
برجام را جلوش علم نکنید؛ بهجایش، بگویید: ما هم نقدهایی داریم. اما اگر شما اهل توافقی واقعاً تازه و پایدار هستید، ما حاضریم مشروط به حفظ کرامت ملت ایران.
او را از «برجام اوباما» بترسانید، اما راه را برای «توافق ترامپ» باز بگذارید؛ مشروط به آنکه حقوق ملت ما زیر پا نرود.
با ترامپ، در رسانه دعوا نکنید؛ در سکوت، امتیاز ندهید، اما تصویر بدهید.
به او فرصت «تبلیغاتی» بدهید، نه امتیاز واقعی.
و در پایان، جملهای که هر مذاکرهکننده ایرانی باید با خود تکرار کند: با خودشیفتهها، فقط خرد است که پیروز میشود، نه فریاد.
مذاکره با ترامپ، میدان عقل است نه عصبیت. اگر عزت ایران را با ظرافت پاس بدارید، حتی یک تاجر خودبزرگبین هم ممکن است به تفاهمی محترمانه رضایت دهد.
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
Переслав з:
کانال تحلیلی سیاسیون ایران

10.04.202519:58
گروه بحث و تبادل سیاسیون ایران
🔆 بزرگترین گردهمایی دانشجویان علوم سیاسی و افراد علاقمند به مباحث سیاسی
💎تحلیل مسائل سیاسی روز
💎اشتراک مقالات علوم سیاسی
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
🔆 بزرگترین گردهمایی دانشجویان علوم سیاسی و افراد علاقمند به مباحث سیاسی
💎تحلیل مسائل سیاسی روز
💎اشتراک مقالات علوم سیاسی
https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
Рекорди
19.04.202523:59
2.9KПідписників28.02.202516:10
2700Індекс цитування01.04.202513:25
1KОхоплення 1 допису02.03.202513:25
821Охоп рекл. допису03.04.202523:59
7.45%ER01.04.202513:25
37.27%ERRРозвиток
Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.