Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کانال تحلیلی سیاسیون ایران avatar

کانال تحلیلی سیاسیون ایران

جایی برای علاقمندان به مسائل سیاسی
ارتباط با ما جهت ارسال(تحلیل، مقاله و...
👇🏻
@Siasiun_ir

تحلیل مسائل سیاسی توسط #اساتید و #دانشجویان رشته ی علوم سیاسی
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуКвіт 09, 2022
Додано до TGlist
Бер 11, 2025
Прикріплена група

Останні публікації в групі "کانال تحلیلی سیاسیون ایران"

❇️✴️ ترامپ و تضمین؟!

صابر گل عنبری


خبرگزاری رویترز امروز به نقل از یک «مقام ایرانی» نوشت که تهران خواستار «دریافت تضمین‌هایی» شده است که ترامپ بار دیگر از توافق احتمالی خارج نشود.
نمی‌دانم این نقل قول تا چه اندازه صحت دارد و اگر هم درست است، صرفا ابزاری برای چانه زنی در مذاکرات است یا واقعا به عنوان یک هدف و شرط برای تحقق دنبال می‌شود.

اگر این گونه باشد که چنین هدفی اساسا محقق شدنی نیست؛ به ویژه وقتی که طرف توافق ترامپ باشد!
اگر منظور تضمین حقوقی است که ترامپ کلا میانه‌ای با چنین تضمین‌هایی ندارد؛ نمونه آن برجام بود که متکی به بالاترین تضمین در حقوق بین‌الملل یعنی قطعنامه شورای امنیت بود، اما ترامپ نه به آن وقعی نهاد و نه به امضای کشورش و از برجام خارج شد. حال چه رسد به دیگر تضمین‌ها!
تضمین‌های سیاسی هم چیزی فراتر از وعده و قول نیستند.

در واقع مهم‌ترین تضمین برای پایبندی طرف‌های یک توافق به آن، ادامه منافع آن برای دو طرف است. در این میان فعلا پای منافع شخصی ـ روانی ترامپ در ثبت یک توافق به نام خود به ویژه در سایه بن‌بست‌ها در پرونده‌های خارجی از جنگ غزه و گروگان‌ تا اوکراین و جنگ تجاری مطرح است.

حالا اگر فرضا چنین توافقی حاصل شود، اما رفع تحریم‌ها منافعی اقتصادی برای آمریکایِ ترامپ در پی نداشته باشد و او در آینده مشاهده کند که در  نتیجه این توافق صرفا چین و اروپا و دیگر بازیگران کاسب شده‌اند، ممکن است تصمیم بگیرد که به نوعی و حتی بدون خروج از توافق بازی را به هم بزند و در مسیر رفع تحریم‌ها مانع تراشی کند و یا تحریم‌های رفع شده را به شکل دیگری با فشار بر طرف‌های معامله اعلام نشده اعمال کند.

نمونه چنین رفتاری پس از توافق آتش بس در ژانویه گذشته در جنگ غزه رخ داد. این توافق با فشار خود ترامپ بر نتانیاهو به دست آمد؛ اما بعدا که دید گروگان‌ها (بر اساس خود همان توافق) قطره چکانی آزاد می‌شوند، عصبانی شد و ضرب الاجلی برای آزادی همه آنها تعیین کرد؛ اما حماس نپذیرفت. با این حال بعدا دست نتانیاهو را برای نقض توافق و از سرگیری حملات به غزه باز گذاشت.

فعلا شاید منافع شخصی خود ترامپ با توجه به شخصیت خاصی که دارد، پیشران و کاتالیزور یک توافق باشد، اما به تنهایی تضمین کننده بقای توافق نیست و منافع اقتصادی چنین توافقی می‌تواند مکمل آن و تضمین کننده باشد.

اینجا این پرسش شکل می‌گیرد که تهران تا چه اندازه آمادگی شروع مناسبات تجاری با آمریکا را دارد؟ که با برخورداری واشنگتن از منافع اقتصادی توافق احتمالی به نوعی بقای این توافق تضمین شود و این که چه برنامه‌ای برای این کار دارد؟ اگر هم فرضا دولت برنامه‌ای داشته باشد، تا چه اندازه قابلیت اجرا دارد؟
✅ اعلام نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴

نتایج اولیه کنکور دکتری ۱۴۰۴ سراسری و دانشگاه آزاد از سوی سازمان سنجش اعلام شد.

لینک دریافت نتایج:
https://srv3.sanjesh.org/p_krn/index.php/krn_doctor/Krn_Doc1404_First_Result/krn/




✅کانال تخصصی مشاوره ارشد_دکتری علوم سیاسی

👇👇

@politicsman
🌎 مهمتر از نتایج «مذاکره با آمریکا»، فرو ریختن هیمنه ۴۶ساله "مرگ بر آمریکا" است

✍ صادق زیباکلام
۲۶ فروردین ۱۴۰۴

🌿 مهم‌تر از حواشی و نتایج مذاکره با آمریکا، اینکه مستقیم است یا غیرمستقیم، در مسقط ادامه میابد یا در رم، فقط در برگیرنده موضوع هسته‌ای خواهدبود یا تسلیحات و نیابتی‌ها را هم در برخواهد گرفت یا خیر، آیا سرمایه‌گذاری آمریکاییها درایران یک رویاست یا واقعیتی جدی، ایضا قبض و بسط، و شل و سفت شدن مواضع آقای ترامپ، و شاید مهم‌تر از همه اینها، آیا مذاکرات به نتیجه خواهد رسید یا خیر. مهم تغییر بنیادی است که در ایدئولوژی "مرگ برآمریکا" بوجود آمده است.

🌿 نسلهای بعد ازانقلاب در فضایی بارآمده اند که تصور میکنند هدف انقلاب ۵۷ مبارزه با آمریکا بود. باور نمیکنند که اهداف و آرمانهای آن انقلاب تحقق آزادی در ایران بود و استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، صدروانقلاب، نابودی اسرائیل و سایر شعارهای انقلابی بعداز انقلاب بود که سوار بر قطار جمهوری اسلامی شدند و بتدریج گفتمان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده و جایگزین آنها شدند. تحول نامبارکی که تا به امروز ادامه یافته. عقب ماندگی علوم انسانی درایران از یکسو، و ۴۶ سال تبلیغات یکسره نظام، مانع از فهم این تحول تا به امروز گردیده.درعوض نوادگان دایی جان ناپلئون یکسری تئوری های توطئه قد و نیم قد و فرضیه‌های توطئه بافته‌اند.

🌿 صرفنظر از آنکه گفتمان "مرگ بر آمریکا" چرا و چگونه موفق گردید تا درجایگاه شعار اصلی جمهوری اسلامی قرارگرفته و آرمان های اصلی انقلاب ۵۷ را به حاشیه براند، این گفتمان برای نسلهای جدید افول کرده. یک زمانی بود که این گفتمان بالاخص در دانشگاهها و در میان اقشار و لایه‌های تحصیلکرده از اعتقاد و اعتبار برخوردار میبود. اما مدتهاست که شعارها و گفتمانهای انقلابی بنحو محسوسی در میان نسلهای جوان،و علیرغم همه تلاش و تقلاها و تبلیغات نظام، منظما درمسیر افول است. نسلهای جدید همچون نسلهای  گذشته‌، دیگرباوری به دشمنی با آمریکا، ضدیت با فرهنگ و تمدن غرب، نفرت از اروپایی‌ها و نابودی اسرائیل ندارند.

🌿 مهم‌تر از پی آمدهای مذاکرات «ویتکف – عراقچی» و اینکه آیا برسرباقی ماندن ۳/۵ درصد غنی‌سازی توافق صورت میگیرد یا تندروها و در راس‌شان آقای نتانیاهو، موفق به تحمیل اراده شان خواهند شد، “فروریختن هیمنه دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا در نسلهای جدید ایران است.”


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود

👇👇
👇🏼👇🏼

@R_mirfathi

09162424339
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود

👇👇
👇🏼👇🏼

@R_mirfathi

09162424339
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود

👇👇
👇🏼👇🏼

@R_mirfathi

09162424339
جهت سفارش کتاب به خانم میرفتحی مراجعه شود

👇👇
👇🏼👇🏼

@R_mirfathi

09162424339
📝📝جان مرشایمر استاد آمریکایی روابط بین الملل: هدف اسراییل سوریه سازی و تجزیه ایران است

♈️جان مرشایمر نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل در گفت‌وگویی درباره رویکرد ایالات متحده و اسرائیل نسبت به ایران: "هدف نهایی اسرائیل صرفاً از بین بردن تهدید هسته‌ای ایران نیست، بلکه تبدیل ایران به کشوری مانند سوریه است؛ یعنی تکه‌تکه کردن و فروپاشاندن ایران."

♈️"ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد؛ به‌ویژه در شرایط فعلی که اقتصاد جهانی آشفته است، جنگ با ایران می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری داشته باشد. اگر ایران تاسیسات نفتی منطقه را هدف قرار دهد و جریان صادرات نفت از خلیج فارس مختل شود، آسیب شدیدی به اقتصاد جهانی وارد خواهد شد."

♈️"در حال حاضر، فشارهای تعرفه‌ای نیز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار داده‌اند و جنگ با ایران می‌تواند این وضعیت را بحرانی‌تر کند."

♈️"ترامپ در شرایط دشواری قرار گرفته است؛ نه راهکار روشنی برای توافق با ایران دارد و نه گزینه نظامی علیه ایران به سادگی قابل اجراست."
🌎 ترامپ شود سبب خیر
حذف روسیه، اروپا و چین از مذاکرات توسط ترامپ، ناخواسته به نفع ایران است

✍ دکتر سید قائم موسوی

🌿 در بررسی پویش‌های نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، می‌توان به پدیده‌ای اشاره کرد که در فرهنگ سیاسی ما با تمثیل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» معروف است.

🌿 رفتار دولت ترامپ، به‌ویژه اصرار وی بر مذاکره دوجانبه با ایران و حذف سایر بازیگران بین‌المللی از این فرآیند، واجد نوعی پیامد ناخواسته بود که به نفع جمهوری اسلامی تمام می‌شود.

🌿 در واقع، بی‌اعتنایی به مکانیسم‌های چندجانبه‌گرایانه‌ی سنتی، نظیر نقش تروئیکای اروپا، چین و روسیه، به‌گونه‌ای پیش‌بینی‌نشده، جمهوری اسلامی را از الزام به تعامل هم‌زمان با چند قدرت و مواجهه با تضادهای درونی این گروه نجات داد.

در نتیجه، نظام سیاسی ایران با چالشی کمتر پیچیده مواجه می شود: تعامل با یک بازیگر، هرچند متخاصم، شفاف‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر از مجموعه‌ای از قدرت‌هایی است که هرکدام در بزنگاه‌های کلیدی، اولویت‌های متفاوتی را دنبال می‌کردند.

این موقعیت را می‌توان نوعی «لطف ناخواسته» تعبیر کرد؛ جایی که دشمنی آشکار، به دلیل خطای راهبردی، حذف امتیاز به دیگر بازیگران،عدم اتلاف وقت یا جاه‌طلبی شخصی، در عمل به تسهیل‌گر فرآیندهای جدید در سیاست خارجی بدل می‌شود.

نکته‌ی مهم‌تر آن‌که این نخستین‌بار نیست که کنش‌های خصمانه‌ی ایالات متحده، به‌شکل ناخواسته، در راستای منافع ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد.

🔹 تجربه‌ی حمله‌ی نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳، عملاً منجر به تضعیف دو رژیمی شد که پیش از آن، به‌مثابه دشمنان ایدیولوژیک ایران شناخته می‌شدند.

حذف طالبان و صدام حسین—دو رقیب ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی—بدون هزینه‌ی مستقیم برای تهران، خود یکی از روشن‌ترین مصادیق تحقق ناخواسته‌ی منافع استراتژیک در سایه‌ی کنش‌های خصمانه‌ی یک قدرت بزرگ بود.

میز مذاکرات چندجانبه، به‌ویژه در قالب برجام، همواره صحنه‌ی تعامل با بازیگرانی بوده که هر یک، بر مبنای منافع خاص خود، اولویت‌های متفاوتی را دنبال می‌کرده‌اند.

اتحادیه اروپا، به‌رغم تلاش برای حفظ ظاهریِ برجام و تأکید بر دیپلماسی چندجانبه، اغلب در عمل از اهرم‌های فشار جدی برخوردار نبوده و بیشتر نقشی واسطه‌گرانه و مدیریت‌گر بحران ایفا کرده است.

چین، با وجود مخالفت رسمی با تحریم‌های یک‌جانبه‌ی آمریکا، همواره نگاهی محافظه‌کارانه به تحولات منطقه‌ای داشته و منافع اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی را بر مداخله فعال ترجیح داده است.

روسیه نیز به‌عنوان بازیگری با راهبرد دوگانه، در بزنگاه‌های کلیدی کوشیده با حفظ تعادل میان رقابت با غرب و همکاری محدود با آن، بیشترین امتیاز را از وضعیت‌های پیچیده درو نماید.

در چنین بستری، سیاست فشار حداکثری و رویکرد تقلیل‌یافته‌ی ترامپ به مذاکره‌ی دوجانبه، در عمل منجر به حذف این پیچیدگی‌ها شد و جمهوری اسلامی را در برابر یک بازیگر واحد[هرچند تهاجمی]قرار داد که فهم و پیش‌بینی رفتار او، نسبت به بازیگران چندلایه‌ی میز برجام، ساده‌تر است و قدرت چانه زنی بیشتری در مصاف با او دارد.

به عبارتی امکان تفاهم با یکی آسان تر از کنار آمدن با مجموعه ای نامتجانس، با اهداف و منافع متکثر است. اهرمی ایجاد شده در هاله ای از سخت ترین چالش، اما در عین حال بهترین فرصت ممکن
.



https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
🔺میانجیگر اصلی و عجله ترامپ!


✍صابر_گل_عنبری



سفر ویتکاف به روسیه و دیدار چهار و نيم ساعته او با پوتین و پرواز مستقیمش از این کشور به عمان در شنبه گذشته برای گفتگو با وزیر خارجه ایران، سفر آخر هفته عراقچی به مسکو و احتمال دیدار او با رئیس جمهور روسیه، آن هم قبل از شروع دور دوم گفت‌وگوها، نشانگر نقش مهمی است که کرملین در این دور مذاکرات بر خلاف گفتگوهای منتهی به برجام در سال 2015 بازی می‌کند.

به نظر می‌رسد که نقش روسیه در این مذاکرات میان دو طرف ایرانی و آمریکایی فراتر از عمان است. با این نقش پررنگی که مسکو ایفا می‌کند، بعید نیست در آینده به ایستگاهی و چه بسا مهم‌ترین آن‌ها در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا بدل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مذاکرات از حیث شکل و محتوا متفاوت‌تر از قبل آن خواهد بود.

این نقش‌آفرینی مسکو در بحبوحه مذاکرات خود با آمریکا پیرامون جنگ اوکراین بیانگر قسمی پیوند میان سرنوشت هر دو مذاکرات است. اما این لزوما بدان معنا نیست که توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن حتما تالی زمانی توافق احتمالی در جنگ اوکراین خواهد بود، بلکه ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.

در این میان، اما سفر گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در دستور کار قرار گرفتن لوایح مربوط به پیوستن ایران به «فاتف»، اعلام خرسندی گسترده در منطقه از گفتگوها به استثنای اسرائیل، رضایت بالای دو طرف ایرانی و آمریکایی از نتایج دور اول مذاکرات در مسقط، همه و همه منعکس کننده «تحولات و تحرکاتی جدی و سریع» در روند مذاکرات برای دستیابی به توافق است.

پیشران همه این تحولات هم خود ترامپ است که عجله عجیبی برای توافق با ایران دستکم در بعد اعلامی از خود نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد که او در مواجهه با بن‌بست‌ها در پرونده‌های متعدد خارجی خود از جنگ غزه و آزادی گروگان‌ها گرفته تا جنگ اوکراین و جنگ تجاری به دنبال ثبت و ترویج یک «موفقیت بزرگ» است و از این رو، معتقد است که چه بسا حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران آسان‌تر از بقیه پرونده‌ها باشد. علت هم این است که در پرونده ایران، آمریکا خود مستقیما طرف مذاکره است، اما در پرونده جنگ اوکراین و غزه اینگونه نیست و مساله در اصل میان مسکو و کی‌یف  و حماس و اسرائیل است.

در همین حال اگر واقعا موضوع مذاکرات ایران و آمریکا صرفا در این پرونده خلاصه شود و خواسته اصلی آمریکا برچیدن برنامه هسته‌ای ایران نباشد، احتمالا در  سایه وجود متن آماده برجام با اندک تغییراتی زمانی در آن توافق سریع‌تر از آن چیزی که گمان می‌رود حاصل شود.

در این راستا، فعلا در بعد اعلامی، ترامپ صرفا درباره برنامه هسته‌‎ای و نه پرونده‌های دیگر سخن می‌‎گوید و حرفی از برچیدن کل این برنامه هم نمی‌زند و هدف خود را جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی عنوان می‌‎کند.

با این دور تندی که ترامپ در مذاکره با وجود تکرار تهدیدهایش برای بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران در صورت عدم توافق برداشته است، هیچ بعید نیست که حتی به توافقی همسطح برجام هم راضی شود، ولی در مقابل در بعد روایت بر آن مانور بزرگی دهد و از موفقیت عظیم خود در منع دستیابی ایران به بمب اتم و شکست بایدن و اوباما در این باره بگوید.

این رویکرد ترامپ به شدت موجب نگرانی تصمیم‌سازان و نهادهای امنیتی اسرائیلی هم شده است؛ اما بنیامین نتانیاهو که فعلا به فکر ماندن در قدرت است و به هیچ وجه قصد ورود به چالش با ترامپ را هم ندارد و حتی اگر بتواند ما به ازای آن را با هدف حفظ قدرت در تداوم جنگ غزه و آزاد گذاشتن بیشتر دست اسرائیل در منطقه کسب کند، ممکن است حداقل در بعد اعلامی از توافقی که ممکن است ترامپ با ایران امضا ‌کند، حمایت هم بکند.

اما گویا ترامپ خواهان یک توافق جامع و سریع درباره برنامه هسته‌ای است، ولی تهران توافق مرحله به مرحله را برای راستی آزمایی درباره رفع تحریم‌ها بیشتر می‌پسندند. به هر حال، تعهدات ایران قابلیت اجرای سریع را دارد اما رفع تحریم‌ها تا حدودی زمان‌بر است.

فعلا هیچ کسی جز خود ترامپ نمی‌داند که در سر او چه می‌گذرد و این که علت واقعی این همه عجله او برای توافق با ایران چیست؟ آیا صرفا همانی است که شرحش رفت؟ یا انگیزه‌های دیگری دارد؟ فعلا که حتی توجهی به هشدارها و توصیه‌های برخی ناظران جمهوری‌خواه و اسرائیل نمی‌کند که معتقد هستند در این شرایط منطقه و در سایه تحولات لبنان و سوریه با تشدید فشارها بر ایران می‌تواند در آینده در شرایط واجد فرصت‌های بیشتری مذاکره کند و به توافق بهتری دست یابد. 

باید منتظر ماند و دید که آیا این رویکرد ترامپ در جریان مذاکرات با ورود به جزئیات فنی و پیچیده ادامه می‌یابد، یا ممکن است با پیشرفت گفتگوها درباره پرونده هسته‎‌ای در مرحله مشخصی ترامپ خواسته‌های سختگیرانه و چالشی در این حوزه و یا دیگر پرونده‌های چالشی مطرح کند.


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
❇️✴️ تعریف ساده لابی و لابی‌گری

حتما تاکنون بارها به واژه ی لابی یا لابی‌گری در امور سیاسی برخورده‌اید و کمابیش معنی آن را می‌دانید اما بد نیست که معنا و مفهوم آن را به طور دقیق‌تر بشناسیم.

🔻لابی واژه‌ای انگلیسی به معنای راهرو و سرسرا است. این واژه از آغاز سده ی 19 میلادی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.

🔻در اصطلاح سیاسی لابی به معنای فعالیت‌هایی است که برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی شخصی که این عمل را انجام می‌دهد. یعنی برخی افراد تلاش می‌کردند تا به شیوه ای بر روی افراد یا دستگاه تصمیم گیری، تاثیر بگذارند تا قانون های تدوین شده، مطابق خواسته های آنان و در جهت منافع آنان وضع شود یا اینکه دست کم، علیه منافع آنان نباشد.
تاثیر گذاشتن افراد از راه لابی بر روی تصمیم گیران دولتی، معمولا با به کارگیری شیوه های ملاقات مستقیم و غیر رسمی، مانند دیدار در راهرو و مسیر رفت و آمد سیاستمداران اتفاق می افتد.

🔻در اروپا نیز برخی دیدارها در غذاخوری های شیک و مجللی چون غذاخوری های پیرامون کمیسیون بازار مشترک اروپا در بروکسل یا دیدار در مجلس ها و مهمانی های خصوصی انجام میشود.

🔻 از دستگاه #لابی یهودیان و ایرلندی‌ها در آمریکا می‌توان به عنوان بزرگ‌ترین و قدرتمندترین سازمان‌های لابی‌گری در جهان یاد کرد.
از اواخر قرن بیستم تا به امروز کاربرد عملی و نظری واژه لابی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان نیز راه یافته است. به همراه این گسترش، شیوه ی کاربردی #لابیسم هم توسعه و تکامل یافته است.

🔻  به این شکل که امروزه تقریبا از هر حربه ای برای تاثیر گذاشتن بر روی سیاستمداران و حتی قائم مقام های وزارت خانه ها استفاده می شود. در حال حاضر یکی از مرسوم ترین شیوه های تاثیرگذاری، استفاده از رسانه های گروهی است که برای تغییر عقاید و دیدگاه های مردم نسبت به مساله یا موضوع خاص سیاسی، ااقتصادی یا اجتماعی صورت می گیرد.

🔻در علوم سیاسی، #لابی‌گری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است که  در نهایت به تامین خواست و نظر سازمان یا افراد لابی‌کننده، منجر شود.

🔺در برخی از کشورها دفترهای ویژه‌ای به نام "دفاتر لابی‌گری" وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص به‌وسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی می‌پردازند.

🔺لابی‌گرها با کمک و بکارگیری روش‌های حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.

🔺در کل #لابیست به افرادی گفته می‌شود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژه‌ای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایه‌داران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذی‌نفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن به نظر می‌رسد.

https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
🔺دور اول مذاکرات و آینده آن!

#صابر_گل_عنبری


چنان که در یادداشت قبلی پیش‌بینی شد، دو طرف ایرانی و آمریکایی مذاکرات امروز را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. فقط مانده است که ترامپ طی اظهارنظری با بالا بردن دُز خوشبینی‌ از احتمال دستیابی به توافقی «قریب الوقوع» بگوید!

پیوست رسانه‌ای تیم مذاکراتی ایرانی در این دور بر خلاف گذشته قابل توجه بود. گویا رویکرد رسانه‌ای خاص ترامپ باعث شده است که طرف ایرانی در سیاست رسانه‌ای محافظه‌کارانه خود تجدیدنظر و حتی قبل از طرف آمریکایی اطلاع‌رسانی کند.

ترامپ هر چند دشمن رسانه‌های سنتی است، اما شیفته رسانه و تصویر است و دوست دارد همه چیز را رسانه‌ای کند و اهمیت زیادی به امر تصویرسازی و روایت می‌دهد.

به نظر می‌رسد که مذاکرات در آینده شکل مستقیمی به خود گیرد و دیدار کوتاه و چند دقیقه‌ای عراقچی و ویتکاف پس از مذاکرات غیر مستقیم نوعی ریل‌گذاری و مقدمه‌سازی برای تغییر شکل گفتگوها است.

با وجود ابراز رضایت عراقچی و ویتکاف درباره دور اول گفتگوها، اما «شروع آسان» مذاکرات به معنای «پیشروی آسان» آن نیست. مذاکرات در دورهای بعدی در فضای میان خوشبینی و بدبینی در نوسان باشد و هیچ بعید نیست که در بازه زمانی خاصی هم تا مرز انفجار نیز پیش برود و حتی ترامپ خروج از آن را به عنوان اهرم فشار مطرح کند، اما فرو نمی‌پاشد و ادامه خواهد یافت.

در نهایت احتمال توافق ایران و آمریکا از عدم توافق بیشتر است؛ هر چند در این مسیر بعید نیست که خلقیات مذاکراتی او در مراحل خاصی مشکل‌ساز شود. به عنوان مثال حتی اگر گفتگوها به نقطه توافق بسیار نزدیک ‌شود، بعید نیست با طرح خواسته و مساله جدیدی شوک‌‎های جدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر وارد کند.

در واقع چهار فاکتور می‌‎تواند پیشران توافق -چه موقت و چه نهایی- باشد؛ نخست شخصیت خاص خود ترامپ، خلاصه شدن دستور کاری مذاکرات در پرونده هسته‌ای که عجله رئیس جمهور آمریکا تسهیل‌گر آن است، شرایط و وضعیت خاص ایران، فضای منطقه‌ای نسبتا مساعد و عدم امکان لابیگری مشترک اسرائیل و عربستان علیه مذاکرات.

اما در این میان متغیر تعیین‌کننده خود ترامپ است که برخلاف «دولت پنهان» آمریکا چندان خود را در گیر و دار مسائل و مشکلات تاریخی میان ایران و آمریکا نمی‌بیند و به راحتی از این موانع عبور می‌کند؛ اما دولت بایدن و اروپایی‌ها چنین نبوده و نیستند.

ترامپ بیشتر به دلایل روانشناختی شیفته توافق سریع -چه با ایران، چه روسیه و چین و غیره- غالبا با هدف نوعی تصویرسازی است و تاکنون آن را به طرق مختلف با تاکید مداوم بر تمایل خود به مذاکره و توافق با تهران، ارسال نامه و ... نشان داده است.

در این میان هر چند نباید از اهمیت تهدیدهای بی‌سابقه کنونی آمریکا علیه ایران و گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه فروکاست، اما سخنی به گزاف هم نیست اگر گفته شود که این «نظامی‌گری» قبل از این که نشانه‌ای جدی از احتمال وقوع یک جنگ و درگیری نظامی باشد، بیشتر با هدف تسریع روند دستیابی به توافق و نشانگر عجله ترامپ در این باره است.

البته این تهدیدات انگیزه‌های دیگری هم جز فشار حداکثری بر تهران برای رسیدن به توافق دارد که به نوعی نقش کاتالیزور برای رسیدن به این غایت را ایفا می‌کند؛ از جمله تزریق حس اطمینان به دولت راستگرای اسرائیل و لابی تندروی آن در آمریکا با هدف کنترل و مهار آن و همچنین تلاشی پیشینی برای روایت‌سازی بعد از توافق و تصویر آن از موضع قدرت.

با این حال، اگر ترامپ در اثنای مذاکرات با هدف شکستن بن‌بست‌های احتمالی به این ادراک برسد که می‌تواند سطحی محدود از کاربرد زور را «بدون هر گونه هزینه خاصی» اعمال کند، به آن متوسل می‌شود.

اما در کل این نگاه که ترامپ به دنبال زمینه‌سازی برای جنگ و درگیری نظامی است، بیانگر عدم شناخت شخصیت اوست. ترامپ آدم عجولی برای دستیابی به اهدافش است و چندان خود را در گیر و دار چنین مقدمه‌سازی‌های زمان‌بری برای رسیدن به اهدافش نمی‌کند. او به علت هزینه‌های جنگ میانه‌ای با آن ندارد. مبنای تصمیماتش هم هزینه فایده اقتصادی است و به همین علت هم وقتی تعرفه‌ها بر خلاف انتظاراتش به امر زیان‌باری بدل شد، سریعا بیشتر آن‌ها را به حالت تعلیق درآورد.

اما ترامپ در کنار تلاش برای توافق با تهران در منطقه، به دنبال عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان نیز هست که بدون توقف جنگ غزه امکانپذیر نیست. در سایه عدم امکان تشکیل کشور فلسطین به عنوان ما به ازای برقراری روابط ریاض و تل آویو، ظاهرا ترامپ تلاش دارد از توقف جنگ و بازسازی غزه محملی و پلی جایگزین برای آن بسازد.

در این میان ترامپ قرار است ماه دیگر به ریاض و منطقه سفر کند که احتمالا پیش‌درآمد آن آتش بس در غزه در دو سه هفته پیش‌رو باشد. بعد از آن باید دید چه اتفاقی در دیگر پرونده‌های منطقه‌ای می‌افتد.

https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
تحلیل تحولات دیپلماتیک در پرتو اظهارات عراقچی

اظهارات عراقچی، در خصوص برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا، از خلال میانجی‌گری عمان، حاوی نشانه‌های روشنی از بازتعریف موقعیت ایران در قبال ساختار فشار غربی از یکسو و شانه خالی کردن حمایت های شرقی از سوی دیگر و ورود به فاز تازه‌ای از مدیریت بحران دیپلماتیک است.

بازخوانی دقیق این موضع‌گیری رسمی، ما را با مؤلفه‌هایی مواجه می‌سازد که در سطوح زبانی، ارتباطی، و راهبردی قابل فهم‌اند، اما مهم‌تر از آن، باید به سطح چهارمی نیز توجه داشت: تحرک دیپلماتیک نظام و مختصات نیروی محرکه‌ی آن.

در سطح زبانی، تأکید چندباره بر واژگانی چون «آرام»، «محترمانه»، و «سازنده» را نمی‌توان صرفاً توصیف وضعیت مذاکرات تلقی کرد. این‌ها بخشی از یک طراحی گفتمانی‌اند که در پی کنترل ادراک عمومی‌ است؛ گفتمانی که تلاش دارد مسیر احتمالی گفت‌وگو را با رنگ و لعاب عقلانیت و عزت ملی تزیین نماید. این در حالی‌ست که در لایه‌های زیرین، نوعی تحرک تاکتیکی در رفتار نظام سیاسی به چشم می‌خورد که به‌گونه‌ای محافظه‌کارانه در پوشش واژگان متین پنهان شده است.

در سطح ارتباطی، اشاره به «چهار نوبت تبادل پیام» از طریق عمان، بیانگر تغییر فرم مواجهه از بی ارتباطی، به تعامل واسطه‌محور است. چنین الگویی، آن‌گونه که در نظریه‌های دیپلماسی غیرمستقیم شناخته شده، نشانه‌ی تمایل طرفین به بازسازی درک متقابل و آزمون‌پذیری موقعیت یکدیگر در بستری کمتر رسمی و تنش‌زا است. در جلسات آینده و پیشروی روند مذاکرات این رفت و آمدهای واسطه‌ای حذف خواهند شد.

از منظر عمقی تر، آنچه اکنون در جریان است را می‌توان به‌مثابه پاسخ متوازن یک بازیگر تحت فشار ساختاری تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران، اگر در ظاهر همچنان بر اصول گفتمان مقاومت ایستاده باشد، در عمل و در مواجهه با تهدیدهای فزاینده‌ی دولت ترامپ[چه در قالب بازگشت تحریم‌ها، و چه در سطح تهدیدهای امنیتی]به این جمع‌بندی رسیده است که حفظ بقای راهبردی، مستلزم تحرک تاکتیکی در پهنهٔ دیپلماتیک است.

این دقیقاً همان نقطه‌ای‌ست که در نظریه‌های نئورئالیستی با عنوان «عقلانیت بقا» شناخته می‌شود: بازیگر حتی در عمق ایدئولوژی، هنگامی که تداوم وضع موجود را ناممکن یا هزینه بر می‌بیند، قواعد بازی را بازخوانی می‌کند.

اما آنچه باید در این تحلیل افزوده شود، سطح چهارم ماجراست: تحرک دیپلماتیک نظام و پویایی نیروهای محرک آن. برخلاف دوره‌های پیشین، اکنون شاهد نوعی چندلایه‌سازی در تصمیم‌سازی سیاست خارجی هستیم. از یک‌سو، عناصر اجرایی در دستگاه دیپلماسی، به‌ویژه چهره‌هایی چون عراقچی، به‌عنوان بازیگران حرفه‌ای وارد صحنه شده‌اند تا فضای گفت‌وگو را مدیریت و مهندسی کنند. اما از سوی دیگر، آنچه این تحرک را امکان‌پذیر کرده، نه صرفاً تمایل یا اراده وزارت خارجه و حتی دولت، بلکه اجماع در سطح حاکمیتی پیرامون ضرورت بازکردن گره‌های انسداد استراتژیک است[گره‌هایی که در پی تهدید به حمله، احتمال اجماع‌سازی بین‌المللی علیه ایران، و افزایش شکنندگی اقتصادی به وجود آمده‌اند.]

به عبارتی، نظام، در مواجهه با توپِ متحرکِ فشار ترامپ، از حالت ایستا خارج شده و با یک سناریوی حقیقتاً سخت اما حساب شده به دنبال جابه‌جایی از موقعیت هدف، بدون آن‌که نشانه‌ای از ضعف علنی بروز دهد، است. این دقیقاً همان لحظه‌ای‌ست که نظریه «توپ و باغچه» معنای عینی خود را می‌یابد: بازیگر سیاسی، در آستانه برخورد تهدید، نه از سر ضعف، بلکه از درک ریسک ضربات خسارت بار، مکان خود را تغییر می‌دهد؛تا هم بازی را ادامه دهد، و هم باغچه‌ای را که هنوز ریشه در زمین دارد، نجات بخشد.

در نهایت، این تحرک دیپلماتیک را باید به‌مثابه حرکت آگاهانه در بستر یک دترمینسیم بیرونی فهمید؛ حرکتی که نه با جشن زودهنگام همراه است، و نه با پیش بینیِ منفی نگرانه عجولانه، بلکه با نوعی طراحی آرام، زبان دقیق، و محاسبه‌گری سرد انجام می‌شود؛

درست همان‌گونه که ژانوس، خدای دو چهره، در آستانه‌ی هر گذار ایستاده است: یک رو به گذشته‌ی مقاومت و تلاش برای محافظت حداکثری، و دیگری رو به آینده‌ی تعامل.

این تحلیل از منظر بازیگری جمهوری اسلامی بود؛ باید دید تفسیر امریکا و بویژه شخص ترامپ چه خواهد بود؛تا بتوان روند احتمالی را بهتر درک کرد.

ژانوس سیاست


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
🔵🔴مذاکره با ترامپ: هنر مدیریت تفاهم در میان قدرت‌نمایی

اکبر اعلمی

🔦«توصیه‌ای به هیأت ایرانی در آستانه مذاکرات با نمایندگان ترامپ»

بر پایه معیارهای روان‌شناختی، ترامپ نمونه کلاسیک یک شخصیت خودشیفته (narcissistic) با ویژگی‌های زیر است: احساس برتری دائمی، نیاز مداوم به تحسین، بی‌اعتنایی به احساسات دیگران، واکنش شدید به انتقاد و فرافکنی و انکار
این ویژگی‌ها، مخصوصاً در مقام قدرت، باعث می‌شه او گاهی غیرقابل پیش‌بینی و پرخطر به‌نظر بیاد. براین اساس، در آستانه مذاکرات با نمایندگان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به‌یاد داشته باشید که با فردی معمولی مواجه نیستید؛ بلکه با یک خودشیفته مزمن روبه‌رو هستید که مذاکره را نه عرصه تفاهم، بلکه صحنه نمایش قدرت شخصی‌اش می‌داند.
با ترامپ، منطق شما نه تنها کافی نیست، بلکه اگر با تحقیر همراه شود، او را به سمت لجاجت و خروج از میز مذاکره می‌راند. رمز کار این است: به او احساس پیروزی بدهید، بدون آن‌که چیزی ببازید.
کاری کنید فکر کند «توافق جدید» را خودش ساخته، حتی اگر فقط بسته‌بندی همان توافق قبلی باشد.
برجام را جلوش علم نکنید؛ به‌جایش، بگویید: ما هم نقدهایی داریم. اما اگر شما اهل توافقی واقعاً تازه و پایدار هستید، ما حاضریم مشروط به حفظ کرامت ملت ایران.
او را از «برجام اوباما» بترسانید، اما راه را برای «توافق ترامپ» باز بگذارید؛ مشروط به آن‌که حقوق ملت ما زیر پا نرود.
با ترامپ، در رسانه دعوا نکنید؛ در سکوت، امتیاز ندهید، اما تصویر بدهید.
به او فرصت «تبلیغاتی» بدهید، نه امتیاز واقعی.
و در پایان، جمله‌ای که هر مذاکره‌کننده ایرانی باید با خود تکرار کند: با خودشیفته‌ها، فقط خرد است که پیروز می‌شود، نه فریاد.
مذاکره با ترامپ، میدان عقل است نه عصبیت. اگر عزت ایران را با ظرافت پاس بدارید، حتی یک تاجر خودبزرگ‌بین هم ممکن است به تفاهمی محترمانه رضایت دهد.
جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
گروه بحث و تبادل سیاسیون ایران 


🔆 بزرگترین گردهمایی دانشجویان علوم سیاسی  و افراد علاقمند به مباحث سیاسی

💎تحلیل مسائل سیاسی روز

💎اشتراک مقالات علوم سیاسی





https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0

Рекорди

19.04.202523:59
2.9KПідписників
28.02.202516:10
2700Індекс цитування
01.04.202513:25
1KОхоплення 1 допису
02.03.202513:25
821Охоп рекл. допису
03.04.202523:59
7.45%ER
01.04.202513:25
37.27%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
БЕР '25КВІТ '25

Популярні публікації کانال تحلیلی سیاسیون ایران

25.03.202511:11
📗📗📗📗معرفی پنجاه کتاب ترجمه ای مفید و پایه در روابط بین الملل

۱- انسان، دولت و جنگ- کنت والتز- ترجمه محمدرضا رستمی

۲- نظریه سیاست بین الملل- کنت والتز- ترجمه روح الله طالبی آرانی

۳- واقع گرایی و سیاست بین الملل- کنت والتز- ترجمه علیرضا رضایی

۴- تراژدی سیاست قدرت های بزرگ- جان مرشایمر- ترجمه غلامعلی چگنی زاده

۵- لابی یهود و رئالیسم تهاجمی- جان مرشایمر- ترجمه محسن محمودی

۶- چرا سیاستمداران دروغ میگویند؟- جان مرشایمر- ترجمه آرش فرزاد

۷- گروه فشار اسراییل و سیاست خارجی آمریکا- جان مرشایمر- ترجمه رضا کامشاد

۸- توهم بزرگ؛ رویاهای لیبرال و واقعیت های بین المللی- جان مرشایمر- ترجمه منصور براتی

۹- دولتمردان چگونه فکر می کنند؟ روانشناسی سیاست بین الملل- رابرت جرویس- ترجمه عباس ملکی

۱۰- سیاست خارجی آمریکا در عصر نوین- رابرت جرویس- ترجمه جواد علیپور


۱۱- سیاست میان ملت ها- هانس جی مورگنتاو- ترجمه حمیرا مشیرزاده

۱۲- نظریه اجتماعی سیاست بین الملل- الکساندر ونت- ترجمه حمیرا مشیرزاده

۱۳- اقتصاد سیاسی جهانی؛ درک نظم اقتصاد بین الملل- رابرت گیلپین- ترجمه یزدان میرمحمدی
۱۴- مرزهای نو در اقتصاد سیاسی بین الملل- رابرت گیلپین- ترجمه علیرضا طیب

۱۵- دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان- مارتین گریفیتس- ترجمه علیرضا طیب

۱۶- پنجاه متفکر بزرگ روابط بین الملل- مارتین گریفیتس- ترجمه علیرضا طیب

۱۷- نظریه های روابط بین الملل در قرن ۲۱- مارتین گریفیتس- ترجمه علیرضا رضایی و قاسم ترابی

۱۸- مفاهیم کلیدی روابط بین الملل- مارتین گریفیتس- ترجمه محمد امجد

۱۹- آینده قدرت- جوزف نای- ترجمه محمد حیدری

۲۰- آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟- جوزف نای-  ترجمه ایوب فرخنده

۲۱- قدرت نرم (ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل)- جوزف نای- ترجمه سیدمحسن روحانی

۲۲- فرسایش قدرت نرم (مردم، دولت‌ها و اعتماد)- جوزف نای- ترجمه سعید میرترابی

۲۳- مردم، دولت ها و هراس- باری بوزان- ترجمه مجتبی عطارزاده

۲۴- از جامعه بین المللی تا جامعه جهانی- باری بوزان- ترجمه محمد علی قاسمی

۲۵- چارچوبی تازه برای تحلیل امنیت- باری بوزان- ترجمه علیرضا طیب

۲۶- مناطق و قدرت؛ ساختار امنیت بین الملل- باری بوزان- ترجمه رحمان قهرمانپور

۲۷- ایالات متحده آمریکا و قدرتهای بزرگ؛ سیاست های جهانی در قرن ۲۱- باری بوزان- ترجمه عبدالمجید زواری

۲۸- مبانی تحلیل سیاست بین الملل- کی جی هالستی- ترجمه بهرام مستقیمی

۲۹- نظریه های روابط بین الملل- تیم دان و استیو اسمیت- ترجمه عبدالمجید سیفی

۳۰- نظریه های روابط بین الملل- اندرو لینک لیتر- دوره ده جلدی- وزارت امورخارجه


۳۱- نظریه های روابط ببن الملل- اسکان برچیل و اندرو لینک لیتر- ترجمه حمیرا مشیرزاده

۳۲- نظریه های متعارض در روابط بین الملل- جیمز دوئرتی- ترجمه وحید بزرگی

۳۳- نظریه انتقادی، پست مدرنیسم و نظریه مجازی در روابط بین الملل- ریچارد دیویتاک- ترجمه حسین سلیمی

۳۴- نظریه و زبرنظریه در روابط بین الملل- فرد چرنوف- ترجمه علیرضا طیب

۳۵- درآمدی بر نظریه های روابط بین الملل- گئورگ سورنسون- ترجمه مهدی ذاکریان

۳۶- نظریه های روابط بین الملل؛ رویکرهای متعارض به سیاست جهانی- استفانی لاوسون- ترجمه عبدالمجید سیفی

۳۷- جامعه آنارشیک؛ مطالعه نظم در سیاست جهانی- هدلی بول- ترجمه فاطمه سلیمانی پورلک

۳۸- مباحث اصلی در اقتصاد سیاسی جدید- آنتونی پین- ترجمه حسین پوراحمدی

۳۹- اقتصاد سیاسی بین الملل در سده بیست و یکم- اسمیت عماد الانیس- ترجمه امیرمحمد حاجی یوسفی

۴۰- جهانی شدن و سیاست؛ روابط بین الملل در عصر نوین- جان بلیس و استیو اسمیت- ترجمه ابوالقاسم راه چمنی

۴۱- جنگ و تغییر در سیاست جهانی- رابرت گیلپین- ترجمه سجاد بهرامی

۴۲- کارگزاران، ساختارها و روابط بین‌الملل: سیاست به مثابه هستی‌شناسی- کالین وایت- ترجمه سروش آریا

۴۳- آینده فرانسانی ما؛ پیامدهای انقلاب فراتکنولوژیک- فرانسیس فوکویاما- ترجمه فرزانه قطب

۴۴- هویت- فرانسیس فوکویاما- ترجمه رحمان قهرمانپور

۴۵- پایان تاریخ و واپسین انسان- فرانسیس فوکویاما- ترجمه عباس عربی

۴۶- آمریکا بر سر تقاطع- فرانسیس فوکویاما- ترجمه مجتبی امیری وحید

۴۷- تمدن ها و بازسازی نظام جهانی- ساموئل هانتینگتون- مینواحمد سرتیپ

۴۸- ناگفته های سیاست بین الملل- ساموئل هانتینگتون- ترجمه عسگر قهرمانپور

۴۹- برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی- ساموئل هانتینگتون- ترجمه محمد علی حمید رفیعی

۵۰- دیپلماسی- هنری کسینجر- ترجمه فاطمه سلطانی یکتا
14.04.202520:37
🔺میانجیگر اصلی و عجله ترامپ!


✍صابر_گل_عنبری



سفر ویتکاف به روسیه و دیدار چهار و نيم ساعته او با پوتین و پرواز مستقیمش از این کشور به عمان در شنبه گذشته برای گفتگو با وزیر خارجه ایران، سفر آخر هفته عراقچی به مسکو و احتمال دیدار او با رئیس جمهور روسیه، آن هم قبل از شروع دور دوم گفت‌وگوها، نشانگر نقش مهمی است که کرملین در این دور مذاکرات بر خلاف گفتگوهای منتهی به برجام در سال 2015 بازی می‌کند.

به نظر می‌رسد که نقش روسیه در این مذاکرات میان دو طرف ایرانی و آمریکایی فراتر از عمان است. با این نقش پررنگی که مسکو ایفا می‌کند، بعید نیست در آینده به ایستگاهی و چه بسا مهم‌ترین آن‌ها در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا بدل شود و اگر این اتفاق بیفتد، مذاکرات از حیث شکل و محتوا متفاوت‌تر از قبل آن خواهد بود.

این نقش‌آفرینی مسکو در بحبوحه مذاکرات خود با آمریکا پیرامون جنگ اوکراین بیانگر قسمی پیوند میان سرنوشت هر دو مذاکرات است. اما این لزوما بدان معنا نیست که توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن حتما تالی زمانی توافق احتمالی در جنگ اوکراین خواهد بود، بلکه ممکن است عکس آن اتفاق بیفتد.

در این میان، اما سفر گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در دستور کار قرار گرفتن لوایح مربوط به پیوستن ایران به «فاتف»، اعلام خرسندی گسترده در منطقه از گفتگوها به استثنای اسرائیل، رضایت بالای دو طرف ایرانی و آمریکایی از نتایج دور اول مذاکرات در مسقط، همه و همه منعکس کننده «تحولات و تحرکاتی جدی و سریع» در روند مذاکرات برای دستیابی به توافق است.

پیشران همه این تحولات هم خود ترامپ است که عجله عجیبی برای توافق با ایران دستکم در بعد اعلامی از خود نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد که او در مواجهه با بن‌بست‌ها در پرونده‌های متعدد خارجی خود از جنگ غزه و آزادی گروگان‌ها گرفته تا جنگ اوکراین و جنگ تجاری به دنبال ثبت و ترویج یک «موفقیت بزرگ» است و از این رو، معتقد است که چه بسا حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران آسان‌تر از بقیه پرونده‌ها باشد. علت هم این است که در پرونده ایران، آمریکا خود مستقیما طرف مذاکره است، اما در پرونده جنگ اوکراین و غزه اینگونه نیست و مساله در اصل میان مسکو و کی‌یف  و حماس و اسرائیل است.

در همین حال اگر واقعا موضوع مذاکرات ایران و آمریکا صرفا در این پرونده خلاصه شود و خواسته اصلی آمریکا برچیدن برنامه هسته‌ای ایران نباشد، احتمالا در  سایه وجود متن آماده برجام با اندک تغییراتی زمانی در آن توافق سریع‌تر از آن چیزی که گمان می‌رود حاصل شود.

در این راستا، فعلا در بعد اعلامی، ترامپ صرفا درباره برنامه هسته‌‎ای و نه پرونده‌های دیگر سخن می‌‎گوید و حرفی از برچیدن کل این برنامه هم نمی‌زند و هدف خود را جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی عنوان می‌‎کند.

با این دور تندی که ترامپ در مذاکره با وجود تکرار تهدیدهایش برای بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران در صورت عدم توافق برداشته است، هیچ بعید نیست که حتی به توافقی همسطح برجام هم راضی شود، ولی در مقابل در بعد روایت بر آن مانور بزرگی دهد و از موفقیت عظیم خود در منع دستیابی ایران به بمب اتم و شکست بایدن و اوباما در این باره بگوید.

این رویکرد ترامپ به شدت موجب نگرانی تصمیم‌سازان و نهادهای امنیتی اسرائیلی هم شده است؛ اما بنیامین نتانیاهو که فعلا به فکر ماندن در قدرت است و به هیچ وجه قصد ورود به چالش با ترامپ را هم ندارد و حتی اگر بتواند ما به ازای آن را با هدف حفظ قدرت در تداوم جنگ غزه و آزاد گذاشتن بیشتر دست اسرائیل در منطقه کسب کند، ممکن است حداقل در بعد اعلامی از توافقی که ممکن است ترامپ با ایران امضا ‌کند، حمایت هم بکند.

اما گویا ترامپ خواهان یک توافق جامع و سریع درباره برنامه هسته‌ای است، ولی تهران توافق مرحله به مرحله را برای راستی آزمایی درباره رفع تحریم‌ها بیشتر می‌پسندند. به هر حال، تعهدات ایران قابلیت اجرای سریع را دارد اما رفع تحریم‌ها تا حدودی زمان‌بر است.

فعلا هیچ کسی جز خود ترامپ نمی‌داند که در سر او چه می‌گذرد و این که علت واقعی این همه عجله او برای توافق با ایران چیست؟ آیا صرفا همانی است که شرحش رفت؟ یا انگیزه‌های دیگری دارد؟ فعلا که حتی توجهی به هشدارها و توصیه‌های برخی ناظران جمهوری‌خواه و اسرائیل نمی‌کند که معتقد هستند در این شرایط منطقه و در سایه تحولات لبنان و سوریه با تشدید فشارها بر ایران می‌تواند در آینده در شرایط واجد فرصت‌های بیشتری مذاکره کند و به توافق بهتری دست یابد. 

باید منتظر ماند و دید که آیا این رویکرد ترامپ در جریان مذاکرات با ورود به جزئیات فنی و پیچیده ادامه می‌یابد، یا ممکن است با پیشرفت گفتگوها درباره پرونده هسته‎‌ای در مرحله مشخصی ترامپ خواسته‌های سختگیرانه و چالشی در این حوزه و یا دیگر پرونده‌های چالشی مطرح کند.


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
02.04.202506:28
🌎 خلاصه کتاب در هفت دقیقه:
تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ،
نوشته جان مرشایمر

🌿 کتاب The Tragedy of Great Power Politics یکی از مهم‌ترین آثار در حوزه روابط بین‌الملل است که جان مرشایمر، نظریه‌پرداز برجسته رئالیسم تهاجمی، در آن تلاش می‌کند منطق قدرت در سیاست جهانی را توضیح دهد. این کتاب به‌ویژه به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا رقابت میان قدرت‌های بزرگ اجتناب‌ناپذیر است و چرا صلح پایدار در نظام بین‌الملل تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد. مرشایمر با ارائه یک چارچوب نظری قوی و استفاده از شواهد تاریخی، نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ همواره در جستجوی برتری نظامی و هژمونی منطقه‌ای هستند، زیرا تنها از این طریق می‌توانند امنیت خود را تضمین کنند. در دنیای امروز که رقابت آمریکا با چین و روسیه تشدید شده، نظریات این کتاب بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده‌اند.

دیگران درباره این کتاب چه گفته‌اند؟
«مرشایمر با تحلیل‌های دقیق و مستند نشان می‌دهد که آرمان‌گرایی در سیاست بین‌الملل جایگاهی ندارد و قدرت‌های بزرگ صرفاً به دنبال منافع خود هستند.»Foreign Affairs
«این کتاب یک شاهکار در تحلیل روابط بین‌الملل است که سیاست خارجی ایالات متحده را از دریچه‌ای واقع‌گرایانه بررسی می‌کند.»The New York Times
«هرکس بخواهد سیاست قدرت‌های بزرگ را درک کند، باید این کتاب را بخواند.»Henry Kissinger

جان مرشایمر کیست؟
جان مرشایمر استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو و یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان مکتب رئالیسم تهاجمی (Offensive Realism) در روابط بین‌الملل است. او علاوه بر The Tragedy of Great Power Politics، کتاب‌های مهمی مانند Why Leaders Lie و The Israel Lobby and U.S. Foreign Policy را نوشته است. دغدغه اصلی مرشایمر این است که نشان دهد قدرت‌های بزرگ چگونه در رقابتی بی‌پایان برای حفظ و گسترش نفوذ خود عمل می‌کنند. او همچنین منتقد سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه و اروپا بوده و معتقد است که آمریکا باید از جاه‌طلبی‌های بیش از حد جهانی پرهیز کند و بر حفظ قدرت خود تمرکز داشته باشد.

🔹 خلاصه کتاب
۱. اصول رئالیسم تهاجمی
مرشایمر در این کتاب نظریه رئالیسم تهاجمی را مطرح می‌کند که بر این باور است که آنارشی حاکم بر نظام بین‌الملل باعث می‌شود قدرت‌های بزرگ همواره در تلاش برای افزایش قدرت خود باشند. برخلاف رئالیسم تدافعی که ادعا می‌کند دولت‌ها فقط برای حفظ امنیت خود اقدام می‌کنند، مرشایمر معتقد است که قدرت‌های بزرگ برای تضمین امنیت خود به دنبال هژمونی منطقه‌ای و کاهش قدرت رقبای بالقوه هستند. او استدلال می‌کند که این رقابت بی‌پایان، به‌ویژه در میان قدرت‌های بزرگ، اجتناب‌ناپذیر است و باعث می‌شود که حتی در شرایطی که جنگ مستقیم رخ نمی‌دهد، تنش‌های شدید و رقابت‌های استراتژیک ادامه یابد.

۲. چرا صلح پایدار ممکن نیست؟
مرشایمر معتقد است که ساختار آنارشیک نظام بین‌الملل، نبود یک قدرت مرکزی برای حفظ نظم، و عدم اطمینان دولت‌ها از نیات یکدیگر، باعث می‌شود که حتی اگر کشوری تمایلی به تجاوز نداشته باشد، برای جلوگیری از تهدیدهای احتمالی آینده به دنبال افزایش قدرت خود باشد. این منطق به‌ویژه در مورد قدرت‌های نوظهور مانند چین مصداق دارد که با افزایش توانایی‌های اقتصادی و نظامی خود، سایر کشورها را به اقدام متقابل وادار می‌کند. در نتیجه، هرگاه کشوری به قدرتمندتر شدن نزدیک شود، سایر کشورها علیه آن ائتلاف می‌کنند تا از برتری‌جویی آن جلوگیری کنند.

۳. هژمونی منطقه‌ای و استراتژی آمریکا
یکی از مهم‌ترین مباحث این کتاب، مفهوم «هژمونی منطقه‌ای» است. مرشایمر استدلال می‌کند که در طول تاریخ، تنها یک قدرت موفق شده است هژمونی جهانی به دست آورد: ایالات متحده در نیمکره غربی. بااین‌حال، او معتقد است که واشنگتن نباید به دنبال حفظ هژمونی در سایر مناطق باشد، زیرا چنین جاه‌طلبی‌هایی پرهزینه و ناکارآمد خواهد بود. به‌جای آن، آمریکا باید از ظهور قدرت‌های رقیب در مناطق دیگر، به‌ویژه چین در آسیا، جلوگیری کند. این استراتژی، که او آن را «موازنه فراساحلی» (Offshore Balancing) می‌نامد، بر جلوگیری از ظهور یک هژمون رقیب تأکید دارد بدون اینکه ایالات متحده خود را درگیر جنگ‌های غیرضروری کند.

۴. نمونه‌های تاریخی و تحلیل جنگ‌ها
مرشایمر برای تأیید نظریه خود، نمونه‌های تاریخی متعددی ارائه می‌دهد. او به رقابت قدرت‌های اروپایی در قرن نوزدهم، ظهور آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم، و جنگ سرد میان ایالات متحده و شوروی اشاره می‌کند. او نشان می‌دهد که در تمام این موارد، تلاش برای دستیابی به برتری نظامی و جلوگیری از هژمونی رقبای بالقوه، دلیل اصلی جنگ‌ها و تنش‌های بین‌المللی بوده است. از نظر او، جنگ‌های آینده نیز بر همین منطق استوار خواهند بود و هیچ تغییری در ماهیت سیاست بین‌الملل ایجاد نخواهد..
جان مرشایمر: با مطالبات غیر منطقی و زیاده خواهانه  ترامپ از ایران، به احتمال زیاد آمریکا و اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد

🌎 جان مرشایمر: چون اسرائیل مخالف برجام بود، ترامپ برجام را پاره کرد. برآورد من این است که اگر ترامپ خواهان لغو کامل غنی سازی توسط ایران شود، جنگ در خواهد گرفت. نمی گویم قطعاً جنگ خواهد شد، می گویم با توجه به مواضع طرفین، احتمال جنگ بالاست.

🔹 اگر آمریکا حمله کند، حمله ای بسیار گسترده علیه ایران خواهد بود. اگر آمریکا به ایران حمله کند، ایران به دنبال بمب اتمی خواهد رفت، اسرائیل و کشورهای عرب را هدف قرار خواهد داد.

🔹در مورد ایران دو ترامپ داریم. ترامپِ دوران انتخابات ضد جنگ بود، ترامپ پس از انتخابات که حامی نسل کشی اسرائیل در غزه است، یمن را بمباران می کند و ایران را تهدید می کند. پس باید دید کدام ترامپ در خصوص ایران غلبه خواهد کرد.

🔹توصیه من این است که ایران باید موضع سرسختانه ای در برابر ترامپ قلدر بگیرد و بگوید که حمله به ایران یعنی جنگ همگانی تا ترامپ نتواند به ایران حمله کند. در این صورت ترامپ خواهد فهمید که به سود اوست که به جای جنگ به دیپلماسی روی بیاورد
13.04.202503:02
🔺دور اول مذاکرات و آینده آن!

#صابر_گل_عنبری


چنان که در یادداشت قبلی پیش‌بینی شد، دو طرف ایرانی و آمریکایی مذاکرات امروز را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. فقط مانده است که ترامپ طی اظهارنظری با بالا بردن دُز خوشبینی‌ از احتمال دستیابی به توافقی «قریب الوقوع» بگوید!

پیوست رسانه‌ای تیم مذاکراتی ایرانی در این دور بر خلاف گذشته قابل توجه بود. گویا رویکرد رسانه‌ای خاص ترامپ باعث شده است که طرف ایرانی در سیاست رسانه‌ای محافظه‌کارانه خود تجدیدنظر و حتی قبل از طرف آمریکایی اطلاع‌رسانی کند.

ترامپ هر چند دشمن رسانه‌های سنتی است، اما شیفته رسانه و تصویر است و دوست دارد همه چیز را رسانه‌ای کند و اهمیت زیادی به امر تصویرسازی و روایت می‌دهد.

به نظر می‌رسد که مذاکرات در آینده شکل مستقیمی به خود گیرد و دیدار کوتاه و چند دقیقه‌ای عراقچی و ویتکاف پس از مذاکرات غیر مستقیم نوعی ریل‌گذاری و مقدمه‌سازی برای تغییر شکل گفتگوها است.

با وجود ابراز رضایت عراقچی و ویتکاف درباره دور اول گفتگوها، اما «شروع آسان» مذاکرات به معنای «پیشروی آسان» آن نیست. مذاکرات در دورهای بعدی در فضای میان خوشبینی و بدبینی در نوسان باشد و هیچ بعید نیست که در بازه زمانی خاصی هم تا مرز انفجار نیز پیش برود و حتی ترامپ خروج از آن را به عنوان اهرم فشار مطرح کند، اما فرو نمی‌پاشد و ادامه خواهد یافت.

در نهایت احتمال توافق ایران و آمریکا از عدم توافق بیشتر است؛ هر چند در این مسیر بعید نیست که خلقیات مذاکراتی او در مراحل خاصی مشکل‌ساز شود. به عنوان مثال حتی اگر گفتگوها به نقطه توافق بسیار نزدیک ‌شود، بعید نیست با طرح خواسته و مساله جدیدی شوک‌‎های جدی را برای گرفتن امتیازات بیشتر وارد کند.

در واقع چهار فاکتور می‌‎تواند پیشران توافق -چه موقت و چه نهایی- باشد؛ نخست شخصیت خاص خود ترامپ، خلاصه شدن دستور کاری مذاکرات در پرونده هسته‌ای که عجله رئیس جمهور آمریکا تسهیل‌گر آن است، شرایط و وضعیت خاص ایران، فضای منطقه‌ای نسبتا مساعد و عدم امکان لابیگری مشترک اسرائیل و عربستان علیه مذاکرات.

اما در این میان متغیر تعیین‌کننده خود ترامپ است که برخلاف «دولت پنهان» آمریکا چندان خود را در گیر و دار مسائل و مشکلات تاریخی میان ایران و آمریکا نمی‌بیند و به راحتی از این موانع عبور می‌کند؛ اما دولت بایدن و اروپایی‌ها چنین نبوده و نیستند.

ترامپ بیشتر به دلایل روانشناختی شیفته توافق سریع -چه با ایران، چه روسیه و چین و غیره- غالبا با هدف نوعی تصویرسازی است و تاکنون آن را به طرق مختلف با تاکید مداوم بر تمایل خود به مذاکره و توافق با تهران، ارسال نامه و ... نشان داده است.

در این میان هر چند نباید از اهمیت تهدیدهای بی‌سابقه کنونی آمریکا علیه ایران و گسیل داشتن تجهیزات جنگی به منطقه فروکاست، اما سخنی به گزاف هم نیست اگر گفته شود که این «نظامی‌گری» قبل از این که نشانه‌ای جدی از احتمال وقوع یک جنگ و درگیری نظامی باشد، بیشتر با هدف تسریع روند دستیابی به توافق و نشانگر عجله ترامپ در این باره است.

البته این تهدیدات انگیزه‌های دیگری هم جز فشار حداکثری بر تهران برای رسیدن به توافق دارد که به نوعی نقش کاتالیزور برای رسیدن به این غایت را ایفا می‌کند؛ از جمله تزریق حس اطمینان به دولت راستگرای اسرائیل و لابی تندروی آن در آمریکا با هدف کنترل و مهار آن و همچنین تلاشی پیشینی برای روایت‌سازی بعد از توافق و تصویر آن از موضع قدرت.

با این حال، اگر ترامپ در اثنای مذاکرات با هدف شکستن بن‌بست‌های احتمالی به این ادراک برسد که می‌تواند سطحی محدود از کاربرد زور را «بدون هر گونه هزینه خاصی» اعمال کند، به آن متوسل می‌شود.

اما در کل این نگاه که ترامپ به دنبال زمینه‌سازی برای جنگ و درگیری نظامی است، بیانگر عدم شناخت شخصیت اوست. ترامپ آدم عجولی برای دستیابی به اهدافش است و چندان خود را در گیر و دار چنین مقدمه‌سازی‌های زمان‌بری برای رسیدن به اهدافش نمی‌کند. او به علت هزینه‌های جنگ میانه‌ای با آن ندارد. مبنای تصمیماتش هم هزینه فایده اقتصادی است و به همین علت هم وقتی تعرفه‌ها بر خلاف انتظاراتش به امر زیان‌باری بدل شد، سریعا بیشتر آن‌ها را به حالت تعلیق درآورد.

اما ترامپ در کنار تلاش برای توافق با تهران در منطقه، به دنبال عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان نیز هست که بدون توقف جنگ غزه امکانپذیر نیست. در سایه عدم امکان تشکیل کشور فلسطین به عنوان ما به ازای برقراری روابط ریاض و تل آویو، ظاهرا ترامپ تلاش دارد از توقف جنگ و بازسازی غزه محملی و پلی جایگزین برای آن بسازد.

در این میان ترامپ قرار است ماه دیگر به ریاض و منطقه سفر کند که احتمالا پیش‌درآمد آن آتش بس در غزه در دو سه هفته پیش‌رو باشد. بعد از آن باید دید چه اتفاقی در دیگر پرونده‌های منطقه‌ای می‌افتد.

https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
17.04.202505:15
📝📝جان مرشایمر استاد آمریکایی روابط بین الملل: هدف اسراییل سوریه سازی و تجزیه ایران است

♈️جان مرشایمر نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل در گفت‌وگویی درباره رویکرد ایالات متحده و اسرائیل نسبت به ایران: "هدف نهایی اسرائیل صرفاً از بین بردن تهدید هسته‌ای ایران نیست، بلکه تبدیل ایران به کشوری مانند سوریه است؛ یعنی تکه‌تکه کردن و فروپاشاندن ایران."

♈️"ترامپ تمایلی به جنگ با ایران ندارد؛ به‌ویژه در شرایط فعلی که اقتصاد جهانی آشفته است، جنگ با ایران می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری داشته باشد. اگر ایران تاسیسات نفتی منطقه را هدف قرار دهد و جریان صادرات نفت از خلیج فارس مختل شود، آسیب شدیدی به اقتصاد جهانی وارد خواهد شد."

♈️"در حال حاضر، فشارهای تعرفه‌ای نیز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار داده‌اند و جنگ با ایران می‌تواند این وضعیت را بحرانی‌تر کند."

♈️"ترامپ در شرایط دشواری قرار گرفته است؛ نه راهکار روشنی برای توافق با ایران دارد و نه گزینه نظامی علیه ایران به سادگی قابل اجراست."
09.04.202508:51
🌎 ترامپ، فرصتی برای بازگشت از بیراهه

✍ دکتر اسفندیار خدایی

🌿 جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیم‌گیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفته‌ایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هاله‌ای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانه‌ها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکرده‌ایم که به دنبال سازگاری با واقعیت‌ها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشت‌ساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد می‌کنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.

🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است. رمز ماندگاری آمریکا و تمدن غرب در شکست‌پذیری و انعطاف است. آمریکا وقتی توانست ویتنام را فتح کند که آرمان‌گرایی را کنار گذاشت و واقعیت ویتنام را پذیرفت و عقب نشست. امروز ویتنام یکی از مهمترین متحدان آمریکا در شرق آسیاست. آمریکا در افغانستان شکست خورد و آن را پذیرفت و با طالبان مذاکره کرد و رفت و باید زودتر می‌رفت. رمزماندگاری آمریکا در شکست‌پذیری و انعطاف است. اما داعش و القاعده هنوز شکست را نپذیرفته‌اند و اگر روزگاری بپذیرند و با دنیا کنار بیاید، طبیعت به آنها حق ادامه حیات خواهد داد.

🌿 وقتی که جاده می‌پیچید ما هم باید بپیچیم، وگرنه به ته دره سقوط می‌کنیم. قرار نیست دنیا خود را با ما سازگار کند، بلکه ما باید با دنیا کنار بیاییم. خیلی خوب می‌شود اگر کوهها و دره‌ها را برای جمهوری اسلامی فرش کنند که خاری در پایش فرو نرود. اما واقعیت آن است که دنیا پر از سنگ و خار است و جمهوری اسلامی باید با پوشیدن کفش با دنیا کنار بیاید.

🌿 کنار آمدن با موضوع حجاب مسئله دردناکی برای نظام بود، گرچه هیچ‌وقت در این زمینه تصمیم مشخصی گرفته نشد و نخواهد شد. اما بطور کلی کنار آمدن با خواست و رای مردم یک پیروزی است نه شکست. در موضوع سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی همواره بین واقع‌گرایی و توهمات آرمانگرایی ایدئولوژیک سرگردان بوده است. اکنون به لطف ترامپ وقت آن است که تصمیمات دردناکی گرفته شود. بلکه کنار آمدن با واقعیت بین‌الملل نشانه بلوغ و ماندگاری جمهوری اسلامی است و باید جشن گرفته شود.

🌿 بابت توهمات و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک بسیار هزینه داده‌ایم و به نتیجه نرسیدیم. پس از تجاوز عراق، عاقلانه و شجاعانه جنگیدیم و دشمن را از خاک خود بیرون کردیم و دنیا ما را تحسین کرد. می‌توانستیم با تضمین سازمان ملل و عربستان، غرامت بگیریم و پیروز میدان باشیم، اما روزی که به دنبال آرمان "راه قدس از کربلا می‌گذرد" رفتیم، دنیا مقابل ما ایستاد و مجبورمان کرد جام زهر را بنوشیم. صدها هزار شهید و یک تریلیون دلار خسارت مالی، هزینه ناچیزی بود که می‌توانستیم از آن درس بزرگ واقع‌گرایی و کنار آمدن با طبیعت را بگیریم.

🌿 اگر با واقعیت و طبیعت قدرت کنار نیاییم محکوم به نابودی هستیم. امثال داعش و القاعده محکوم به نابودی هستند. حماس و حزب‌الله و جمهوری اسلامی و حشدالشعبی و یمن نباید همان راه نیستی را در پیش بگیرند. منظور این نیست که تسلیم شویم. راه سومی جز تسلیم و تقابل مستقیم وجود دارد و آن راه این است که از تجربیات خودمان و کشورهای دیگر و انبوه تجربیات تاریخی درس بگیریم. ژاپن، چین، ویتنام، آلمان، قطر، ترکیه و سایر کشورهای جهان در مقابل آمریکا تسلیم نشده‌اند اما راه کنار آمدن را آموخته‌اند.

🌿 امروز چین روزانه صدها سرباز آمریکایی را می‌کشد و هر هفته چندین کارخانه آمریکا را به آتش می‌کشد! بدون آنکه تیری شلیک کرده باشد، از طریق اقتصاد. وقتی که متخصصان آمریکایی  و اروپایی در شرکتهای چینی استخدام می‌شود مثل آن است که آنها را کشته و وقتی که شرکتها و کارخانه‌های غربی سرمایه‌های خود را به چین منتقل می‌کنند مثل آن است که چین آنها را منفجر کرده بلکه بطور مسالم‌آمیز به خدمت خود درآورده.

🌿 وقتی که صبحانه یک کودک عربستانی و قطری و اماراتی دو برابر صبحانه کودک آمریکایی است و امکانات پزشکی و آموزشی و ورزشی آنها بهتر از آمریکایی‌هاست، چگونه می‌گویید آنها برده آمریکا هستند. وقتی که عربستان با موازنه واقع‌گرایانه هم از چین امتیاز می‌گیرد و هم از آمریکا و روسیه و ایران، چرا می‌گویید عربستان گاو شیرده آمریکاست. می‌گویید این سخن ترامپ است؟ از کی سخن ترامپ برای شما حجت است؟ آیا سخنان دیگر ترامپ را هم قبول دارید یا حجاب ایدئولوژیک جلوی چشم شما را گرفته که فقط آنچه که که به نفع آرمانهای خودتان است را می‌بینید؟

🌿 امروز ترامپ فرصتی است برای بیدار شدن و بازگشت از بیراهه توهمات و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک یک اقلیت که خود را نماینده مردم می‌خوانند.
28.03.202511:37
🌎 آیا مردم ایران از حمله آمریکا استقبال می‌کنند؟

🔹 مجری ادعا می‌کنه که اگر آمریکا به ایران حمله کند مردم ایران استقبال می‌کنند.

🌿 ببینید پاسخ دکتر محمد فاضلی جامعه شناس و استاد علوم سیاسی دانشگاه. تحلیلی واقع‌بینانه و علمی.
15.04.202513:49
🌎 ترامپ شود سبب خیر
حذف روسیه، اروپا و چین از مذاکرات توسط ترامپ، ناخواسته به نفع ایران است

✍ دکتر سید قائم موسوی

🌿 در بررسی پویش‌های نوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، می‌توان به پدیده‌ای اشاره کرد که در فرهنگ سیاسی ما با تمثیل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» معروف است.

🌿 رفتار دولت ترامپ، به‌ویژه اصرار وی بر مذاکره دوجانبه با ایران و حذف سایر بازیگران بین‌المللی از این فرآیند، واجد نوعی پیامد ناخواسته بود که به نفع جمهوری اسلامی تمام می‌شود.

🌿 در واقع، بی‌اعتنایی به مکانیسم‌های چندجانبه‌گرایانه‌ی سنتی، نظیر نقش تروئیکای اروپا، چین و روسیه، به‌گونه‌ای پیش‌بینی‌نشده، جمهوری اسلامی را از الزام به تعامل هم‌زمان با چند قدرت و مواجهه با تضادهای درونی این گروه نجات داد.

در نتیجه، نظام سیاسی ایران با چالشی کمتر پیچیده مواجه می شود: تعامل با یک بازیگر، هرچند متخاصم، شفاف‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر از مجموعه‌ای از قدرت‌هایی است که هرکدام در بزنگاه‌های کلیدی، اولویت‌های متفاوتی را دنبال می‌کردند.

این موقعیت را می‌توان نوعی «لطف ناخواسته» تعبیر کرد؛ جایی که دشمنی آشکار، به دلیل خطای راهبردی، حذف امتیاز به دیگر بازیگران،عدم اتلاف وقت یا جاه‌طلبی شخصی، در عمل به تسهیل‌گر فرآیندهای جدید در سیاست خارجی بدل می‌شود.

نکته‌ی مهم‌تر آن‌که این نخستین‌بار نیست که کنش‌های خصمانه‌ی ایالات متحده، به‌شکل ناخواسته، در راستای منافع ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد.

🔹 تجربه‌ی حمله‌ی نظامی آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در ۲۰۰۳، عملاً منجر به تضعیف دو رژیمی شد که پیش از آن، به‌مثابه دشمنان ایدیولوژیک ایران شناخته می‌شدند.

حذف طالبان و صدام حسین—دو رقیب ایدئولوژیک و امنیتی جمهوری اسلامی—بدون هزینه‌ی مستقیم برای تهران، خود یکی از روشن‌ترین مصادیق تحقق ناخواسته‌ی منافع استراتژیک در سایه‌ی کنش‌های خصمانه‌ی یک قدرت بزرگ بود.

میز مذاکرات چندجانبه، به‌ویژه در قالب برجام، همواره صحنه‌ی تعامل با بازیگرانی بوده که هر یک، بر مبنای منافع خاص خود، اولویت‌های متفاوتی را دنبال می‌کرده‌اند.

اتحادیه اروپا، به‌رغم تلاش برای حفظ ظاهریِ برجام و تأکید بر دیپلماسی چندجانبه، اغلب در عمل از اهرم‌های فشار جدی برخوردار نبوده و بیشتر نقشی واسطه‌گرانه و مدیریت‌گر بحران ایفا کرده است.

چین، با وجود مخالفت رسمی با تحریم‌های یک‌جانبه‌ی آمریکا، همواره نگاهی محافظه‌کارانه به تحولات منطقه‌ای داشته و منافع اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی را بر مداخله فعال ترجیح داده است.

روسیه نیز به‌عنوان بازیگری با راهبرد دوگانه، در بزنگاه‌های کلیدی کوشیده با حفظ تعادل میان رقابت با غرب و همکاری محدود با آن، بیشترین امتیاز را از وضعیت‌های پیچیده درو نماید.

در چنین بستری، سیاست فشار حداکثری و رویکرد تقلیل‌یافته‌ی ترامپ به مذاکره‌ی دوجانبه، در عمل منجر به حذف این پیچیدگی‌ها شد و جمهوری اسلامی را در برابر یک بازیگر واحد[هرچند تهاجمی]قرار داد که فهم و پیش‌بینی رفتار او، نسبت به بازیگران چندلایه‌ی میز برجام، ساده‌تر است و قدرت چانه زنی بیشتری در مصاف با او دارد.

به عبارتی امکان تفاهم با یکی آسان تر از کنار آمدن با مجموعه ای نامتجانس، با اهداف و منافع متکثر است. اهرمی ایجاد شده در هاله ای از سخت ترین چالش، اما در عین حال بهترین فرصت ممکن
.



https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
18.04.202508:21
🌎 مهمتر از نتایج «مذاکره با آمریکا»، فرو ریختن هیمنه ۴۶ساله "مرگ بر آمریکا" است

✍ صادق زیباکلام
۲۶ فروردین ۱۴۰۴

🌿 مهم‌تر از حواشی و نتایج مذاکره با آمریکا، اینکه مستقیم است یا غیرمستقیم، در مسقط ادامه میابد یا در رم، فقط در برگیرنده موضوع هسته‌ای خواهدبود یا تسلیحات و نیابتی‌ها را هم در برخواهد گرفت یا خیر، آیا سرمایه‌گذاری آمریکاییها درایران یک رویاست یا واقعیتی جدی، ایضا قبض و بسط، و شل و سفت شدن مواضع آقای ترامپ، و شاید مهم‌تر از همه اینها، آیا مذاکرات به نتیجه خواهد رسید یا خیر. مهم تغییر بنیادی است که در ایدئولوژی "مرگ برآمریکا" بوجود آمده است.

🌿 نسلهای بعد ازانقلاب در فضایی بارآمده اند که تصور میکنند هدف انقلاب ۵۷ مبارزه با آمریکا بود. باور نمیکنند که اهداف و آرمانهای آن انقلاب تحقق آزادی در ایران بود و استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، صدروانقلاب، نابودی اسرائیل و سایر شعارهای انقلابی بعداز انقلاب بود که سوار بر قطار جمهوری اسلامی شدند و بتدریج گفتمان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده و جایگزین آنها شدند. تحول نامبارکی که تا به امروز ادامه یافته. عقب ماندگی علوم انسانی درایران از یکسو، و ۴۶ سال تبلیغات یکسره نظام، مانع از فهم این تحول تا به امروز گردیده.درعوض نوادگان دایی جان ناپلئون یکسری تئوری های توطئه قد و نیم قد و فرضیه‌های توطئه بافته‌اند.

🌿 صرفنظر از آنکه گفتمان "مرگ بر آمریکا" چرا و چگونه موفق گردید تا درجایگاه شعار اصلی جمهوری اسلامی قرارگرفته و آرمان های اصلی انقلاب ۵۷ را به حاشیه براند، این گفتمان برای نسلهای جدید افول کرده. یک زمانی بود که این گفتمان بالاخص در دانشگاهها و در میان اقشار و لایه‌های تحصیلکرده از اعتقاد و اعتبار برخوردار میبود. اما مدتهاست که شعارها و گفتمانهای انقلابی بنحو محسوسی در میان نسلهای جوان،و علیرغم همه تلاش و تقلاها و تبلیغات نظام، منظما درمسیر افول است. نسلهای جدید همچون نسلهای  گذشته‌، دیگرباوری به دشمنی با آمریکا، ضدیت با فرهنگ و تمدن غرب، نفرت از اروپایی‌ها و نابودی اسرائیل ندارند.

🌿 مهم‌تر از پی آمدهای مذاکرات «ویتکف – عراقچی» و اینکه آیا برسرباقی ماندن ۳/۵ درصد غنی‌سازی توافق صورت میگیرد یا تندروها و در راس‌شان آقای نتانیاهو، موفق به تحمیل اراده شان خواهند شد، “فروریختن هیمنه دشمنی با غرب و در راس آن آمریکا در نسلهای جدید ایران است.”


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
14.04.202503:09
❇️✴️ تعریف ساده لابی و لابی‌گری

حتما تاکنون بارها به واژه ی لابی یا لابی‌گری در امور سیاسی برخورده‌اید و کمابیش معنی آن را می‌دانید اما بد نیست که معنا و مفهوم آن را به طور دقیق‌تر بشناسیم.

🔻لابی واژه‌ای انگلیسی به معنای راهرو و سرسرا است. این واژه از آغاز سده ی 19 میلادی در بریتانیا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.

🔻در اصطلاح سیاسی لابی به معنای فعالیت‌هایی است که برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی شخصی که این عمل را انجام می‌دهد. یعنی برخی افراد تلاش می‌کردند تا به شیوه ای بر روی افراد یا دستگاه تصمیم گیری، تاثیر بگذارند تا قانون های تدوین شده، مطابق خواسته های آنان و در جهت منافع آنان وضع شود یا اینکه دست کم، علیه منافع آنان نباشد.
تاثیر گذاشتن افراد از راه لابی بر روی تصمیم گیران دولتی، معمولا با به کارگیری شیوه های ملاقات مستقیم و غیر رسمی، مانند دیدار در راهرو و مسیر رفت و آمد سیاستمداران اتفاق می افتد.

🔻در اروپا نیز برخی دیدارها در غذاخوری های شیک و مجللی چون غذاخوری های پیرامون کمیسیون بازار مشترک اروپا در بروکسل یا دیدار در مجلس ها و مهمانی های خصوصی انجام میشود.

🔻 از دستگاه #لابی یهودیان و ایرلندی‌ها در آمریکا می‌توان به عنوان بزرگ‌ترین و قدرتمندترین سازمان‌های لابی‌گری در جهان یاد کرد.
از اواخر قرن بیستم تا به امروز کاربرد عملی و نظری واژه لابی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان نیز راه یافته است. به همراه این گسترش، شیوه ی کاربردی #لابیسم هم توسعه و تکامل یافته است.

🔻  به این شکل که امروزه تقریبا از هر حربه ای برای تاثیر گذاشتن بر روی سیاستمداران و حتی قائم مقام های وزارت خانه ها استفاده می شود. در حال حاضر یکی از مرسوم ترین شیوه های تاثیرگذاری، استفاده از رسانه های گروهی است که برای تغییر عقاید و دیدگاه های مردم نسبت به مساله یا موضوع خاص سیاسی، ااقتصادی یا اجتماعی صورت می گیرد.

🔻در علوم سیاسی، #لابی‌گری یک مشغله و حرفه ویژه است که منظور آن تلاش برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی است که  در نهایت به تامین خواست و نظر سازمان یا افراد لابی‌کننده، منجر شود.

🔺در برخی از کشورها دفترهای ویژه‌ای به نام "دفاتر لابی‌گری" وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص به‌وسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی می‌پردازند.

🔺لابی‌گرها با کمک و بکارگیری روش‌های حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی کوشش در رسیدن به اهداف خود دارند.

🔺در کل #لابیست به افرادی گفته می‌شود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژه‌ای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایه‌داران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذی‌نفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن به نظر می‌رسد.

https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
12.04.202518:42
تحلیل تحولات دیپلماتیک در پرتو اظهارات عراقچی

اظهارات عراقچی، در خصوص برگزاری دور اول مذاکرات ایران و آمریکا، از خلال میانجی‌گری عمان، حاوی نشانه‌های روشنی از بازتعریف موقعیت ایران در قبال ساختار فشار غربی از یکسو و شانه خالی کردن حمایت های شرقی از سوی دیگر و ورود به فاز تازه‌ای از مدیریت بحران دیپلماتیک است.

بازخوانی دقیق این موضع‌گیری رسمی، ما را با مؤلفه‌هایی مواجه می‌سازد که در سطوح زبانی، ارتباطی، و راهبردی قابل فهم‌اند، اما مهم‌تر از آن، باید به سطح چهارمی نیز توجه داشت: تحرک دیپلماتیک نظام و مختصات نیروی محرکه‌ی آن.

در سطح زبانی، تأکید چندباره بر واژگانی چون «آرام»، «محترمانه»، و «سازنده» را نمی‌توان صرفاً توصیف وضعیت مذاکرات تلقی کرد. این‌ها بخشی از یک طراحی گفتمانی‌اند که در پی کنترل ادراک عمومی‌ است؛ گفتمانی که تلاش دارد مسیر احتمالی گفت‌وگو را با رنگ و لعاب عقلانیت و عزت ملی تزیین نماید. این در حالی‌ست که در لایه‌های زیرین، نوعی تحرک تاکتیکی در رفتار نظام سیاسی به چشم می‌خورد که به‌گونه‌ای محافظه‌کارانه در پوشش واژگان متین پنهان شده است.

در سطح ارتباطی، اشاره به «چهار نوبت تبادل پیام» از طریق عمان، بیانگر تغییر فرم مواجهه از بی ارتباطی، به تعامل واسطه‌محور است. چنین الگویی، آن‌گونه که در نظریه‌های دیپلماسی غیرمستقیم شناخته شده، نشانه‌ی تمایل طرفین به بازسازی درک متقابل و آزمون‌پذیری موقعیت یکدیگر در بستری کمتر رسمی و تنش‌زا است. در جلسات آینده و پیشروی روند مذاکرات این رفت و آمدهای واسطه‌ای حذف خواهند شد.

از منظر عمقی تر، آنچه اکنون در جریان است را می‌توان به‌مثابه پاسخ متوازن یک بازیگر تحت فشار ساختاری تحلیل کرد. جمهوری اسلامی ایران، اگر در ظاهر همچنان بر اصول گفتمان مقاومت ایستاده باشد، در عمل و در مواجهه با تهدیدهای فزاینده‌ی دولت ترامپ[چه در قالب بازگشت تحریم‌ها، و چه در سطح تهدیدهای امنیتی]به این جمع‌بندی رسیده است که حفظ بقای راهبردی، مستلزم تحرک تاکتیکی در پهنهٔ دیپلماتیک است.

این دقیقاً همان نقطه‌ای‌ست که در نظریه‌های نئورئالیستی با عنوان «عقلانیت بقا» شناخته می‌شود: بازیگر حتی در عمق ایدئولوژی، هنگامی که تداوم وضع موجود را ناممکن یا هزینه بر می‌بیند، قواعد بازی را بازخوانی می‌کند.

اما آنچه باید در این تحلیل افزوده شود، سطح چهارم ماجراست: تحرک دیپلماتیک نظام و پویایی نیروهای محرک آن. برخلاف دوره‌های پیشین، اکنون شاهد نوعی چندلایه‌سازی در تصمیم‌سازی سیاست خارجی هستیم. از یک‌سو، عناصر اجرایی در دستگاه دیپلماسی، به‌ویژه چهره‌هایی چون عراقچی، به‌عنوان بازیگران حرفه‌ای وارد صحنه شده‌اند تا فضای گفت‌وگو را مدیریت و مهندسی کنند. اما از سوی دیگر، آنچه این تحرک را امکان‌پذیر کرده، نه صرفاً تمایل یا اراده وزارت خارجه و حتی دولت، بلکه اجماع در سطح حاکمیتی پیرامون ضرورت بازکردن گره‌های انسداد استراتژیک است[گره‌هایی که در پی تهدید به حمله، احتمال اجماع‌سازی بین‌المللی علیه ایران، و افزایش شکنندگی اقتصادی به وجود آمده‌اند.]

به عبارتی، نظام، در مواجهه با توپِ متحرکِ فشار ترامپ، از حالت ایستا خارج شده و با یک سناریوی حقیقتاً سخت اما حساب شده به دنبال جابه‌جایی از موقعیت هدف، بدون آن‌که نشانه‌ای از ضعف علنی بروز دهد، است. این دقیقاً همان لحظه‌ای‌ست که نظریه «توپ و باغچه» معنای عینی خود را می‌یابد: بازیگر سیاسی، در آستانه برخورد تهدید، نه از سر ضعف، بلکه از درک ریسک ضربات خسارت بار، مکان خود را تغییر می‌دهد؛تا هم بازی را ادامه دهد، و هم باغچه‌ای را که هنوز ریشه در زمین دارد، نجات بخشد.

در نهایت، این تحرک دیپلماتیک را باید به‌مثابه حرکت آگاهانه در بستر یک دترمینسیم بیرونی فهمید؛ حرکتی که نه با جشن زودهنگام همراه است، و نه با پیش بینیِ منفی نگرانه عجولانه، بلکه با نوعی طراحی آرام، زبان دقیق، و محاسبه‌گری سرد انجام می‌شود؛

درست همان‌گونه که ژانوس، خدای دو چهره، در آستانه‌ی هر گذار ایستاده است: یک رو به گذشته‌ی مقاومت و تلاش برای محافظت حداکثری، و دیگری رو به آینده‌ی تعامل.

این تحلیل از منظر بازیگری جمهوری اسلامی بود؛ باید دید تفسیر امریکا و بویژه شخص ترامپ چه خواهد بود؛تا بتوان روند احتمالی را بهتر درک کرد.

ژانوس سیاست


https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
08.04.202506:35
🔺مذاکرات شنبه و ریل‌گذاری ترامپ!

✍صابر_گل_عنبری

ساعاتی بعد از اظهارات دیشب ترامپ، وزیر خارجه ایران بامداد امروز در پستی، گفته او درباره مذاکرات بلندپایه روز شنبه آتی را تایید کرد، اما گفت که غیر مستقیم گفتگو خواهند کرد.

با این حال، احتمالا سخنان دونالد ترامپ درباره مستقیم بودن مذکرات میان دو طرف نیز واقعیت پیدا کند. حسین موسویان مذاکره کننده ارشد سابق ایران در این باره گفته است که احتمالا همان مدل قبلی مذاکرات قبل از برجام دنبال شود که ابتدا عراقچی وزیر خارجه ایران و ویتکاف فرستاده ترامپ مذاکراتی غیر مستقیم در مسقط داشته باشند و سپس در صورت مثبت بودن نتایج، مذاکرات مستقیم میان مذاکره‌کنندگان دو طرف شروع شود.

البته کاربرد واژه «ملاقات» (Meet) در پیام وزیر خارجه در شبکه ایکس هم جالب است. وی در این پست می‌گوید که ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان «برای گفتگوهای غیرمستقیم» در سطح مقامات عالی «ملاقات» خواهند کرد.

طرف ایرانی که معمولا در این مواقع تمایل دارد که کارها محرمانه پیش برود، اما گویا شیوه خاص ترامپ و پیوست رسانه‌ای سریعش راهی برای ادامه این رویکرد باقی نگذاشته و توئیت سریع وزیر خارجه هم موید این مدعاست.

اما حالا که قرار است مذاکراتی در سطح بالا روز شنبه کلید بخورد، بیشتر سرّ سفر غیر منتظره نتانیاهو به آمریکا نمایان می‌‎شود. چنان که در یادداشت قبلی هم گفته شد، عواملی فوریت‌دار باعث شد کاخ سفید نخست وزیر اسرائیل را به سفری غیر منتظره دعوت کند؛ یکی سفر ترامپ به عربستان و دیگری تحولات پرونده ایران.

به نظر می‌رسد که با توجه به مذاکرات پیش‌رو در عمان، ترامپ و برخی اعضای تیمش امثال ویتکاف که به دیپلماسی با ایران تمایل دارند، نگران واکنش و «اقدام خرابکارانه» احتمالی اسرائیل برای در نطفه خفه کردن این مذاکرات بوده‌اند. به همین خاطر احتمالا راه چاره را در دعوت نتانیاهو قبل از مذاکرات شنبه دیده‌اند تا خود ترامپ مستقیما با او سخن بگوید و او را بر حذر بدارد.

جالب هم اینجاست که در این مدت که تهران و واشنگتن در حال برنامه‌ریزی برای چنین دیداری بوده‌اند، هیچ اطلاعاتی از آن در رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی درز پیدا نکرد و همین نشان می‌دهد که طرف آمریکایی تا زمان اعلام خبر از جانب ترامپ و آن هم در نشست خبری با نتانیاهو مساله را محرمانه نگاه داشته است؛ دلیل آن هم احتمالا نگرانی از واکنش اسرائیل برای دست زدن به کاری و اقدامی با هدف ممانعت از برگزاری این مذاکرات بوده است.

دیشب که نشست کاخ سفید را دنبال می‌کردم، نشانه‌ای از یک اتفاق تصنعی و پیش برنامه ریزی شده ندیدم و چهره نتانیاهو متفاوت از دیدارهای قبلی بود.

او در این نشست به طرق مختلف تلاش داشت که وضعیت را آرام مدیریت کند و مانع اتفاقی غیر منتظره و از کوره در رفتن ترامپ شود. به نوعی شخصیت خودشیفته او را قلقک داد. در موضوع تعرفه‌ها، با تملق خاصی این سیاست را ستود و تلاش داشت از این طریق مدخلی برای کاهش تعرفه 17 درصدی برای کالاهای اسرائیلی پیدا کند، اما موفق نشد و ترامپ گفت که آمریکا کمک‌های زیادی به اسرائیل می‌کند و فکر نمی‌کند تعرفه‌ها را کاهش دهد. با این حال بعید نیست که در آینده آن را کاهش دهد.

درباره نقش ترکیه در سوریه هم که بخشی از دستور کار نتانیاهو برای اقناع ترامپ به اتخاذ موضع علیه آن بود، تلاش کرد دستکم در برابر دوربین‌ها از مدخل روابط خوب ترامپ و اردوغان به این مساله ورود کند. در مقابل هم رئیس جمهور آمریکا از دوستی‌اش با همتای ترک خود گفت و از نتانیاهو خواست که مشکلات را با ترکیه عقلایی حل کند.

فعلا با وجود مغازله کلامی ترامپ برای نتانیاهو، اما او دست خالی از آمریکا بازگشت. او که مخالف دیپلماسی با ایران است، انتظار نداشت ترامپ در حضورش مدام از مذاکره آن هم مستقیم سخن بگوید. همین نارضایتی شرکای اولترا راست در کابینه اسرائیل را به دنبال خواهد داشت.

در کل ادبیات دیشب ترامپ آن هم در حضور نتانیاهو نوعی ریل‌گذاری برای مذاکرات و توافق بود. اما شروع مذاکرات در عُمان به معنای در دسترس بودن توافق نیست و راه سختی در پیش است، از یک طرف ترامپ عجله و شتاب دارد و از طرف دیگر رسیدن به توافقی مرضی الطرفین در بازه زمانی کوتاه و سریع آن هم در میانه انبوه موانع و چالش‌ها بسیار سخت و دشوار است.

همچنین باید منتظر خروجی مذاکرات شنبه در جهت تعیین دستور کار مذاکراتی بود و همین خود خان مهمی است.

اما در کل با توجه به شخصیت خود ترامپ و فارغ از این که اطرافیان تندروی او چه می‌خواهند، احتمالا به دنبال توافقی در پرونده هسته‌ای است که در آن امتیازی را کسب کند که بتواند آن را در مقابل برجام اوباما و بایدن علم کند و بر روی آن مانور دهد. تا ببینیم چه می‌‎شود.




https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
02.04.202519:59
📘سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍🏻نویسنده: ساموئل هانتینگتون
📝 مترجم:محسن ثلاثی

📃«هانتينگتون در کتاب خويش به دنبال نشان دادن چارچوب‌های لازم برای تحقق سامان و يا همان استواری سياسی است. از اين رو در پيشگفتار کتاب بيان می‌دارد: «تجزيه و تحليل پژوهشگرانه راه‌ها و وسايل پيشبرد سامان سياسی، با وجود اختلاف‌هایی که بر سر مشروعيت و خوشايندی اين هدف وجود دارد» بايد مورد توجه يک دانشمند سياسی باشد. وی در ادامه معتقد است؛ سامان سياسی « تا اندازه‌ای به رابطه ميان توسعه نهادهای سياسی و تحرک نيروهای اجتماعی به صحنه سياست، بستگی دارد.» وی در سراسر اثر خويش به دنبال نشان دادن مسير فرايند نهادمند شدن مشارکت سياسی در کشورهای در حال نوسازی است. مسئله وی استواری و ثبات جامعه و سياست در جامعه دستخوش نوسازی می‌باشد.
➕این کتاب شامل هفت فصل به شرح زیر می‌باشد.
➖در فصل اول،سامان سياسی و تباهی سياسی: مهم‌ترين شکاف مابين کشورها را ناشی از ميزان کارایی حکومت‌های آن‌ها و ميزان برخورداری از ثبات سياسی می‌داند. وی نابسامانی سياسی را ناشی از ظهور گروه‌‌های اجتماعي جديد در عرصه سياست در نتيجه دگرگونی اجتماعی می‌داند. عدم وجود نهادهای سياسی جهت سازماندهی خواست مشارکت سياسی اين گروه‌ها منجر به نابسامانی سياسی در اين کشورها می‌شود.

➖فصل دوم، نوسازي سياسی(آمریکا در برابر اروپا): نوسازی سياسی مستلزم عقلانی شدن اقتدار، تمايز ساختارها و گسترش مشارکت سياسی است. بر اين مبنا هانتينگتون سه الگوی نوسازی سياسی را معرفی می‌کند. الگوي اروپایی و الگوی بريتانيایی که به ترتيب اقتدار آنها منشأ در سلطنت و پارلمان داشت. و الگوی آمريکایی که اقتدار آن ريشه در نهادهای سياسی تيودوریـ انگلستان سده ۱۶میلادی ـ داشت.

➖فصل سوم، دگرگون سياسی در جوامع سياسی سنتی: نوسازی مستلزم اصلاح امور اقتصادی و اجتماعی توسط دولت مقتدر است. در نتيجه نوسازی گروه‌های جديدی به عرصه سياسی وارد می‌شوند. در اينجا نوسازی سياسی با هدف گستراندن پهنه قدرت به گروه‌های اجتماعی نوظهور صورت می‌گيرد. نحوه توزيع قدرت در جامعه در ترکيب با ميزان انباشتگی قدرت نزد دولت صورت‌بندی قدرت در نظام سياسي را منعکس می‌سازد. قدرت متمرکز در ترکيب با انباشت کم قدرت منجر به امپراتوری ديوانسالار با سلطنت مطلقه می‌شود. قدرت پراکنده در ترکيب با کم بودن ميزان قدرت به فئوداليسم با ساختار هرمی منجر می‌شود. همچنين قدرت متمرکز در ترکيب با انباشت زياد قدرت به ديکتاتوری توتاليتر می‌انجامد و دموکراسی قانونی از ترکيب پراکندگی قدرت و انباشتگی قدرت به وجود می‌آيد.

➖فصل چهارم، پراتوريانيسم و تباهی سياسی پراتوريانيسم: به معنای دخالت نظاميان در سياست در نتيجه سياست‌زدگی نيروهای اجتماعی می‌باشد. ساموئل هانتينگتون ضمن اشاره به دخالت ساير نيروهای اجتماعی نظير روحانيون، ثرومتمندان و دانشجويان در سياستِ يک جامعه سياست‌زده، اصطلاح «جامعه پراتوری» را برای توصيف اين وضعيت به کار می‌برد.

➖ فصل پنجم، انقلاب و سامان سياسی: هانتنينگتون از انقلاب به مثابه شيوه‌ای برای نوسازی ياد می‌كند. از نظر وی دگرگونی عميق ساختارهای اجتماعی كه در نتيجه گسترش سريع مشاركت سياسی و خواست نيروهای اجتماعی مختلف برای دخالت در قدرت سياسی پديد می‌آيد انقلاب نام دارد. با استقرار نهادهای سياسی جديد انقلاب تكميل می‌شود. وي با طرح دو گونه انقلابات غربی و شرقی وجه تمايز آنها را زمان شكل‌گیری نهادهای سياسی جديد می‌داند.

➖فصل ششم، اصلاحات و دگرگونی اجتماعی: ساموئل هانتينگتون به يک دسته دگرگونی با سرعت و دامنه محدود و نهادها و رهبرانی با خط‌مشی ميانه‌رو اصلاحات می‌گويد. هدف اصلاحات تامين برابری اجتماعی، اقتصادی و سياسی و گسترش دامنه مشاركت سياسی در يک جامعه دستخوش نوسازي است. اصلاحگر موفق كسی است كه بتواند به طور همزمان در دو جبهه محافظه‌كاران و انقلابيون بجنگد و با توجه به اهداف اصلاحي با گروهای اجتماعی ـ سياسی مختلفی متحد شود.

➖فصل هفتم، نوسازی و احزاب: با وقوع نوسازی گروه‌های اجتماعی جديدی پديد می‌آيند كه از مشاركت«طبيعی» موجود در جامعه سنتی بی‌بهره‌اند. با گسترش آگاهی و مشاركت سياسی، يكپارچگی ملی، ادغام و استواری سياسی جامعه نيازمند مشاركت افراد از طريق نهادهای سياسی نوين كه عمده‌ترين آن‌ها احزاب و نظام حزبی است می‌باشد. حزب سازمان‌دهنده مشاركت سياسی است.

🔸از آنجایی که هانتينگتون وابسته مکتب نوسازی است کتاب وی بيشتر به تأثير نيروهای اجتماعی - داخلی در ثبات و بی‌ثباتی جامعه می‌پردازد؛ هر چند در مواردی به نقش استعمار غربی در بسيج انقلابی و انجام اصلاحات بنيادی اشاره می‌کند. »


✅کانال تحلیلی سیاسیون ایران

👇


https://t.me/Iranianpoliticianss



گروه بحث و تبادل سیاسیون ایران

👇🏼

https://t.me/+ZdIDreVjhmo0NmE0
07.04.202517:00
🌎 بنیادی‌ترین نقصانِ سیاستِ خارجی ایران

✍ دکتر محمود سریع‌القلم

 
🌿 یکی از مفاهیمی که از اقتصاد و کارآفرینی به متونِ سیاستِ خارجی و روابطِ بین‌الملل وارد شده است، Hedging است. به جز چند کشور، اکثریتِ کشورهای جهان با فکر، مشورت، محاسبه، برنامه ریزی و آینده نگری، این مفهوم را به کار گرفته‌اند. از امارات تا چین، از مکزیک تا هند، از قطر تا برزیل، از عمان تا اندونزی، عموماً مفهوم Hedging را کانونِ حکمرانی قرار داده‌اند.

🌿 به عبارت دیگر: در این جهانِ چند قطبی اقتصاد و سیاست، همه درحال افزایش آلترناتیوها، گسترش فرصت‌ها، ایجاد کثرت در منابع واردات و صادرات و سرمایه گذاری، تنوعِ منابعِ تامینِ اسلحه، کاهشِ ریسک و مخاطرات، تنوعِ استراتژی‌های تامین منافع و امنیت ملی و وسیع تر کردن دوایرِ تحرک و اثرگذاری در روابط خارجی هستند.

🌿 عربستان هم زمان با آمریکا، روسیه و چین روابطِ تودرتو ایجاد کرده است. مکزیک، هم با آمریکا روابط استراتژیک برقرار کرده و هم با چین. ویتنام هم به صورت گسترده با چین مراوده دارد و هم با آمریکا و اتحادیه اروپا. هند، هم افزایش حضور سیاسی و اقتصادی در آسیا را دنبال می‌کند و هم در غرب اروپا و آمریکای شمالی.

🌿 اندونزی با فکر و برنامه ریزی و اندیشۀ درازمدت، توازنی میان روابط غرب و شرق خود بنا کرده است. اگر مقیاسِ کوچک و بزرگ را در نظر نگیریم، و به کیفیت و عمق توجه کنیم، موفق ترین کشور غیر غربی جهان در Hedging امارات متحده عربی است. نه دیپلماسی انرژی با مسکو را فراموش کرده، و نه خرید سهام قابل توجه از صنعت باطری‌سازی چین را، نه ابتیاع یک کارخانۀ تولید تسلیحاتی برزیلی را، نه سرمایه‌گذاری مالی در غرب اروپا را و نه Silicon Valley را. مانند آنها که وقتی در بورس سرمایه گذاری می‌کنند به صورت Portfolio investment عمل می‌کنند.

🌿 اگر دانشجویی در یکی از دانشگاه‌های مهمِ دولتی، لیسانس در مهندسی یا علوم انسانی بگیرد، یک سطح از توانایی، فرصت و Hedging را به دست آورده است. اگر در رزومۀ خود بنویسد: تسلط به زبان‌های انگلیسی و چینی، سطح Hedging افزایش پیدا می‌کند. اگر در سه کنفرانس مهم بین المللی، مقاله ارائه کند، Hedging چند برابر می‌شود. ریسک بیکاری را اینگونه کاهش می‌دهد و در پیدا کردن کار در short list قرار می‌گیرد و سپس می‌تواند انتخاب کند. با افزایش توانایی، دانش و مزیت، ریسک های زندگی خود را جنبۀ نزولی می بخشد. اگر در شغلی که انتخاب می کند رضایت نداشت، فرصت‌ها برای او فراوان است. در این جهان متکثر و متنوع، چه فرد، چه بنگاه اقتصادی، چه نهادها و چه دولت‌ها عموماً در حال کاهش ریسک، حفاظتِ از خود و افزایشِ فرصت‌ها هستند.

🌿 معلوم نیست سیاست خارجی ایران در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی، Hedging دارد یا خیر؟ کدام کالا، فرآورده و یا خدماتِ ایران، در اقتصادِ منطقه‌ای یا بین‌المللی، خاص و ممتاز است و مصرف‌کنندگان خارجی به آن‌ها وابسته‌اند؟ زعفران اسپانیا، پتروشیمی عربستان، خاویار روسیه، نفت عراق، پستۀ آمریکا، فرش هند و گاز قطر به وفور یافت می شوند و سهم ایران از بازار جهانی را کاهش داده‌اند.

🌿 در جهان امروز، شرکت ها و کشورها تلاش می‌کنند دیگران را در مزیتی که در اختیار دارند به خود وابسته کنند: کارگر ارزان در ویتنام، پیچیده‌ترین تشکیلات تولید تراشه در تایوان، سوبسید انرژی و اجاره در چین، مالیات بسیار پایین شرکت‌ها در تکزاس، فضای کسب و کار مساعد در امارات نسبت به دیگر کشورهای عربی خلیج فارس، فرصت سرمایه گذاری‌های فراوان در ترکیه، همکاری های فن‌آوری در کره جنوبی و ژاپن. عموماً همه در حال ایجاد آلترناتیو و بهره برداری از فرصت‌های ممکن و افزایش Leverage و یا اهرم هستند.

🌿 اقتصادِ ایران تا کنون چنین استراتژی درازمدتی را با توجه به سرمایه ها و مزیت‌های فراوان کشور ایجاد نکرده است. اقتصادِ ایران در کورانِ راهروهای تولید، سرمایه‌گذاری و فن‌آوری جهان نیست چون به نظر می‌رسد تلقی از مدیریت اقتصادی، عمدتاً تامین ارزاق عمومی است. جدول زیر معرفِ جهت گیری سرمایه‌گذاری‌ها در دهۀ 2020 است.
پرسش کلیدی این است که ایران خود را در این شبکه بهم تنیدۀ جهانی چگونه تعریف می‌کند؟

🌿 در عرصۀ سیاسی نیز، Hedging ایران بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبۀ به‌هم تنیدۀ دراز مدتِ متقابلِ همه جانبۀ با دوامِ استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولی وفاداری و پایبندی آن‌ها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست. به نظر می‌رسد در عرصۀ سیاسی، آن‌هایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیده‌اند. Hedging و Leverage ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهتِ بازدارندگی و با پشتوانۀ مکتب امنیتی و اندیشۀ Keeping enemies at bay است...


✅کانال تحلیلی سیاسیون ایران
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.