23.04.202512:07
اگر به یادم نیستی، خوش گلدین.
19.04.202520:23
18.04.202514:06
17.04.202510:00
دلم یک اتفاق پرهیجان میخواد.
14.04.202520:39
قبلتر اگر زمین میخوردم، اگر ناراحت بودم به هر طریق دست خودمو میگرفتم و بلند میشدم از هر اتفاقی، الآنها نه! همونجایی که زمین خوردم و اشکهام از روی گونههام ریخته، همونجا روی زمین میشینم و با اون روی کمشکیباتر و ناخوشم ادامه میدم.
23.04.202512:07
اگر حوصلهی غر زدنهامو نداری، خوش گلدین.
19.04.202519:50
من معتقدم «سال بیبهار» چاوشی هنوز رو دستش نیومده.
18.04.202509:17
بعضی واقعیتها خیلی تلخه ولی خب کاریش نمیشه کرد همینیه که واقعا هست.
17.04.202509:52
حاضرم برای یک دقیقه بیشتر خوابیدن، روحم رو به شیطان بفروشم.
14.04.202520:36
اون روی خوب اتفاقها رو فراموش کردم. اون روی خوب زندگی، حوصله، عشق، امیدواری، صبوری و آدمها.
23.04.202512:06
اگر از پس بیحوصلگی من برنمیای، خوش گلدین.
22.04.202520:23
به عنوان موجودی که برای زنده بودن به «یک تپش قلب» وابستهایم خیلی خیلی آدمها و داستانها رو جدی میگیریم.
18.04.202516:58
دوست دارم یه قرار دوستانه بذارم و با هاتچاکلت و شکلات شیری خودم رو خفه کنم.
18.04.202509:15
اصلا بودنمون به چه دردی میخوره؟! چشم انتظار نگهداشتن اطرافیانمون. تا کی؟! نمیدونم.
16.04.202521:22
«به جد و جهد چو کاری نمیرود از پیش، به کردگار رها کرده به مصالح خویش».
14.04.202511:10
22.04.202521:32
بیحوصله نیستم، سبک زندگیمه.
20.04.202509:37
18.04.202516:57
چقدر از بخش زنان زایمان بیمارستان خوشم میاد، پر از نینیهای گوگولی لپ سرخی.
18.04.202509:14
وقتی که دیر باشیم دیگه چه فرقی داره که کی باشیم؟!
Переслав з:
La Vie de José

15.04.202521:18
حالا شما تا هرجا دوست داری فرار کن، مگه از خودتم میتونی فرار کنی؟
13.04.202521:08
و نمیدونم موقتیه یا نه اما دیدگاه امیدوار بودن و صبر داشتن که قبلتر نسبت به زندگی داشتم رو از دست دادم و دارم از ته یک چاه عمیق و تاریک همه چیز رو سیاه میبینم و هیچ چیز دستاویز نیست.
Показано 1 - 24 із 79
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.