Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
پادکست | تهران پادکست avatar

پادکست | تهران پادکست

کانال رسمی پلتفرم تهران پادکست
ارتباط با ادمین یا تبلیغات :
@tehpodcast

با هم، پادکست خوب گوش کنیم.
#رادیوراه: پادکست رادیو راه با مجتبی شکوری
#کتاب‌باز: پادکست کتاب باز
پادکست رواق
پادکست احسانو
پادکست رختکن بازنده ها
پادکست رخ
و...
+ کتاب صوتی :)
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуЛют 06, 2025
Додано до TGlist
Січ 07, 2025

Останні публікації в групі "پادکست | تهران پادکست"

🎙 پادکست رادیو مرز
🎼  آرایشگر
🔸 روایت فاصله‌ای که یک آرایشگر بین خود با دیگران احساس می‌کند.



 @tehranpodcast | تهران پادکست
🎙 اخوان ثالث
🎼 مکتب دیوانگان
🔸 صدای شاعر







 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
❌️ فردا دیره

📝 برای رسیدن به جامعه ای آگاه ، متعادل و کتابخون، از کودکان شروع کنیم .👪

قصه مینوفن با بیش از ۷۰ نفر همکار افتخاری
و ۴۰ هزار نفر مخاطب فعال ، در خدمت کودکان ایران زمین
🍀


قصه مینوفن را به بچه دارها هدیه کنید 🎁


فعال در تلگرام ،ایتا ، بله ، روبیکا و سایت شنوتو

🔗@ghesseminofen 💊💜
پادکست داکس
پشت پرده‌های دیپلماسی


در این مستند داکس، به بررسی تاریخچه پنهان و آشکار مذاکرات بین ایران و آمریکا می‌پردازیم - دو کشوری که بیش از ۴۰ سال در تنش و بدون روابط دیپلماتیک رسمی بوده‌اند.
از بحران گروگانگیری و قرارداد الجزایر تا ماجرای جنجالی مک‌فارلین با کیک و کلت، از همکاری پنهانی علیه طالبان تا مذاکرات فشرده برجام و تلاش‌های اخیر برای احیای روابط - داستان‌هایی که شاید هرگز نشنیده باشید.

💼 چه کسانی در این مذاکرات نقش داشتند؟ چه منافعی پشت پرده بود؟ چرا برخی از این مذاکرات به نتیجه رسید و برخی شکست خورد؟
🌍 آیا ایران و آمریکا محکوم به دشمنی ابدی هستند یا امکان آشتی وجود دارد؟

  
شنیدن همه اپیزودهای پادکست داکس از طریق لینک زیر در تی‌پاد👇

https://tpod.app/app/i/1534375362

#پادکست
#پادکست_علمی
#پادکست_تاریخی


 @tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست ترپند
یه سال بخور نون و تره، یه عمر بخور نون و کره

ادبیات کهن ما مجموعه‌ی عظیمی از پند و حکمت اخلاقیست که بخش مهمی از آن در کلام سعدی نهفته‌ست.
در این قسمت ترپند به جایگاه اقتصاد در ادبیات فارسی و فرهنگ عامه پرداختیم و برخی از توصیه‌های اقتصادی سعدی رو بررسی کردیم، در مورد ریشه و کاربرد "تره" و "کره" گفتگو کردیم و با مفهوم قدرت قناعت از دیدگاه سعدی آشنا شدیم.

https://tpod.app/app/i/1489241432
🎙 دال بند
🎼 گذر اردیبهشت


باز تو از کوچه ی ما گذشتی باز کمی دور این خانه گشتی
تا هوا ناگهان تازه تر شد دنیا از قدم های تو با خبر شد






 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
پادکست دکتر مجتبی شکوری
اهمیت خنده
کوتاه ولی مفید

#پادکست_روانشناسی
#پادکست_انگیزشی


 @tehranpodcast | تهران پادکست
Видалено23.04.202513:18
Переслав з:
لحظه آخری02144259100 avatar
لحظه آخری02144259100
🔻برگزاری تور از تمام شهرهای ایران
✈️فروش نقد و اقساط
کلیه نرخ ها #تورهوایی
☀️کیش( 3روزه)👈6.990.000
🌱کیش( 5روزه)👈7.790.000
☀️مشهد(3روزه)👈5.990.000
🌱قشم (3روزه)👈8.660.000
☀️استانبول(4روزه)👈17.990.000
🌱استانبول (8روزه)👈21.790.000
☀️آنکارا(4روزه)👈17.190.000
🌱تفلیس(5روزه)👈16.890.000
☀️باتومی(5روزه)👈23.790.000
🌱دبی (4روزه)👈25.240.000
☀️دبی (6روزه)👈25.490.000
🌱آنتالیا3*(7روزه)👈24.890.000
☀️ازمیر(7 روزه)👈35.990.000
🌱کوش آداسی(7روزه)👈26.490.000
☀️بدروم(7روزه)👈38.790.000
🌱چين(7روزه)👈148.990.000
☀️عمان(4روزه)👈12.990.000
🌱ارمنستان ( 4روزه)👈19.990.000
☀️ارمنستان(5روزه)👈20.990.000
🌱بالی (8روزه)👈149.000.000
☀️تایلند(8روزه)👈78.000.000
🌱هند(8روزه)👈59.900.000
☀️تاجیکستان(4روزه)👈55.450.000
🌱باکو(5روزه)👈58.900.000
☀️ترکیبی روسیه(8روزه)👈70.790.000
🌱ویزای تک دبی👈6.590.000
🔻اینستاگرام نگارستان 🔻
https://www.instagram.com/negarestangasht
🔴کانال تورهای لحظه آخری🔻
🆔@negarestanparvaz
☎️ 02191001066
🎙 اخوان ثالث‌ و خسرو شکیبایی‌ وشاملو
🎼 چشم‌هایش
🔸 صدای شاعران






 @tehranpodcast | تهران پادکست
Видалено23.04.202513:18
Переслав з:
AdmLink avatar
AdmLink
🥳 لذت استفاده از شبکه های اجتماعی با ربات های ADMLink :
📱 دریافت لینک مستقیم و پرسرعت هر محتوایی در تلگرام
💠 دریافت لینک های نیم بها و پر سرعت از سرور های داخلی
📱 دریافت لینک دانلود مستقیم و پرسرعت ویدیو های یوتیوب
🏪 پشتیبانی ۲۴ ساعت
🔐 درگاه پرداخت امن زیبال
🔻 امکان پرداخت از خارج از کشور
💠 بیش از ۴ سال سابقه ی فعالیت

😍 ربات های ما برای دانلود از تلگرام :
📱

@ADMLinkbot
@ADMLink2bot
@ADMLink3_bot

😍 دانلود از سایر شبکه های اجتماعی :
📱📱📱📱📱📱

@admdownloadbot

💻 پشتیبانی :
@mrbdev98
🎙 همایون شجریان
🎼 قلاب
✨ پیشنهاد ویژه دوتامیم

مقدار یار هم‌نفس چون من نداند هیچ‌کس
ماهی که بر خشک اوفتد، قیمت بداند آب را

سعدی🍃




━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆


 @tehranpodcast | تهران پادکست
📻 پادکست طنزپردازی
🎼 گل آورد سعدی سوی بستان

اول اردیبهشت، آغاز نگارش گلستان؛ روز سعدی«استادِ سخن»، «پادشاهِ سخن»، «شیخِ اجل» شاعر و نویسنده‌ی بزرگ ایرانی

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم


شنیدن همه اپیزودهای پادکست طنزپردازی از طریق لینک زیر در تی‌پاد👇

https://tpod.app/app/i/1498795447


#پادکست
#پادکست_طنز

 @tehranpodcast | تهران پادکست
پادکست نامی
سعدی شیرازی

از رنج زندان تا گنج گلستان و بوستان
داستان زندگی پرفراز و نشیب سعدی شیرازی‌

اپیزود ویژه‌ی پادکست نامی، به مناسبت روز سعدی؛
کسی که فقط شاعر نبود، جهان‌گردی بود که چهارگوشه‌ی عالم رو زیر پا گذاشت، طعم اسارت و زندان رو چشید‌ و مرگ رو از نزدیک دید.
واعظی که عبای روحانیت رو‌ از تن درآورد و ردای شاعری پوشید.
کسی که از تلخی‌ها شیرینی ساخت و با بوستان و گلستانش، شهد و شکر در کام خوانندگانش ریخت.
اگه فکر می‌کنید سعدی فقط یه شاعر یک‌جا‌نشین بود، این اپیزود نگاه‌تون رو برای همیشه تغییر می‌ده.


لینک پادکست نامی در کست باکس
https://castbox.fm/ch/6359823



@namipodcast
🎙 رستاک
🎼 آسمان آبی






 @tehranpodcast | تهران پادکست
📻 پادکست جافکری
🎼 امیرعلی ق
🔸 میکروبیوم دوست پنهان

شنیدن همه اپیزودهای پادکست جافکری از طریق لینک زیر در تی‌پاد👇

https://tpod.app/app/i/1532849701

#پادکست
#گفتگومحور
#پادکست_روانشناسی



 @tehranpodcast | تهران پادکست

Популярні публікації پادکست | تهران پادکست

04.04.202520:29
در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی بود به نام آلفردو.
آلفردو دکه‌ی کوچکی داشت که در آن عرق‌سگی می‌فروخت.
او هر بطری عرق‌سگی را به قیمت دو لیره می‌فروخت.
هزینه‌ی تولید عرق‌سگی چیزی حدود ۱/۸ لیره بود.

برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق‌سگی چیزی حدود ۰/۲ لیره سود می‌برد.
او در روز ۲۰۰ بطری عرق می‌فروخت و لذا درآمدش روزانه ۴۰ لیره بود و با این ۴۰ لیره با مادرش به دشواری زندگی می‌گذرانید.
روزی از روزها دولت بنیتو_موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق‌سگی ممنوع اعلام می‌شد.
این‌گونه بود که فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه‌ی او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.

آلفردو بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد.
او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست.
در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود داشت هق هق می‌زد و از زمین و زمان دل چرکین بود، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت: هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم، بد جوری تو خماری موندم رفیق، امروز تمام عرق فروشی‌های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمی‌دونم باید از کجا عرق گیر بیارم، تو چیزی تو خونه‌ات داری به من بدی؟ من حاضرم به جای دو لیره، بهت ۱۰ لیره پول بدم...

آلفردو در بهت فرو رفت.
سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست‌وجو پرداخت.
تعدادی بطری عرق‌سگی پیدا کرد.
یکی از آن‌ها را در یک کیسه‌ی مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و ده لیره را گرفت.
او در پایان به مشتری گفت:
اگه باز هم خواستی بیا همین‌جا، به دوستان قابل اعتمادت هم بگو، اسم رمز هم این باشه:
آقا ببخشید! شما دیروز بازی اینتر و یوونتوس رو دیدید؟
در روزهای بعد هم آلفردو به پارک می‌رفت.
هر روز تعداد بیشتری پیدای‌شان می‌شد.
در هفته‌ی اول مشتری‌های او به ده تن رسیده بود.
در هفته‌ی دوم مشتری‌های او سی تن شده بودند.
درآمد او کم‌کم روزانه به ۲۰۰ لیره رسیده بود.
او خانه‌ای جدید خرید.
برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند.
با ویتوریای جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید.
دوستان جدیدی پیدا کرد: لئوناردو، کارلو، الساندرو.
کم‌کم شهرت‌اش فزونی گرفت، طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به‌صورت مخفیانه دارد عرق‌سگی می‌فروشد.
این‌گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد.

مامور فردایش به اداره برگشت و گفت نه قربان، آلفردو هیچ قانون‌شکنی‌ای انجام نداده است.‌
مامور دیگری را فرستادند و او هم همین را گفت.
مامور دیگر هم همین را گفت و این‌گونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.

آن ماموران برای حق السکوت روزانه ۵ لیره از آلفردو شیتیل می‌گرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق می‌خریدند.
آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد.
کم‌کم خود رئیس‌پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.

گذشت تا این‌که بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد.
او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود.

آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آن‌ها رئیس اطلاعات موسولینی بود.
این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می‌آورد.
مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج می‌کرد.
در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه‌ی سقوط موسولینی را فراهم کرد.
بعد از روی کار آمدن نظام جدید، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل می‌شدند.
در واقع همه‌ی سیاست‌مداران فهمیده بودند که پدر خوانده کیست.

چندبار چند تن از سیاست‌مداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.

عموم تصور می‌کنند که مافیا در فقدان قانون است که رشد می‌کند، حال آن‌که دقیقا جریان برعکس است.

مافیا از قانون تغذیه می‌کند، منتهی یک قانون اضافی (نامناسب)
هر جا قانونِ اضافه باشد مافیا آن‌جاست.

مردم ایران گرفتارِ آلفردوها هستند!
آلفردو ارز رانتی!
آلفردو خودرو!
آلفردو دارو!
آلفردو نفت‌وگاز و پتروشیمی!
آلفردو ارز دیجیتال!
آلفردو آلومینیوم!
آلفردو طلا!
آلفردو پست‌های مدیریتی مادام‌العمر!
آلفردو ساختمان!
آلفردو زباله!

#داستانک

📻 @tehranpodcast 🌱
11.04.202507:40
کتاب صوتی
بهترين شکل ممکن
نویسنده: مصطفی مستور
راوی : سروش صحت

این کتاب از شش داستان کوتاه عاشقانه تشکیل شده که نام هر کدام از بخش‌ها به یکی از شهرهای ایران اختصاص دارد و شخصیت‌های اصلی در آن جغرافیا زندگی می‌کنند.




#کتاب_صوتی


 @tehranpodcast | تهران پادکست
16.04.202512:34
🎙 استاد شجریان،خسرو شکیبایی،شاملو
🎼 شبیخون بلا






 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
17.04.202516:32
کتاب صوتی
پسرک ،موش کور، روباه و اسب سفید
نویسنده:چارلی مکسی

پسرک، موش کور، روباه و اسب
از پرفروش ترین های نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال میباشد.





#کتاب_صوتی
#رمان
#داستان


 @tehranpodcast | تهران پادکست
13.04.202508:55
🎙 علیرضا قربانی
🎼 پرواز قوها


من اون شهر دورم که دریا نداره
که بی تو غروبم  تماشا نداره

من اون شهر دورم پر از جای خالی
پر از آرزوی یه جشن خیالی

چه قدر فکر کردم به دلبستگی هام
به یه خواب راحت واسه خستگی هام

با یه بالشِ پَر ، پُر از آرزوها
چقدر فکر کردم به پرواز قوها

خدا رو چه دیدی، شاید پر گرفتیم
شاید خنده هامونو از سر گرفتیم






 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
22.04.202505:31
🎙 اخوان ثالث‌ و خسرو شکیبایی‌ وشاملو
🎼 چشم‌هایش
🔸 صدای شاعران






 @tehranpodcast | تهران پادکست
21.04.202508:34
🎙 همایون شجریان
🎼 قلاب
✨ پیشنهاد ویژه دوتامیم

مقدار یار هم‌نفس چون من نداند هیچ‌کس
ماهی که بر خشک اوفتد، قیمت بداند آب را

سعدی🍃




━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆


 @tehranpodcast | تهران پادکست
15.04.202507:07
🎙 پادکست دکتر آذرخش مکری
🎼 چرا در لحظات حساس گند میزنیم؟

شنیدن همه اپیزودهای پادکست دکتر آذرخش مکری از طریق لینک زیر در تی‌پاد 👇

https://tpod.app/app/i/1617116535


#پادکست
#پادکست_روانشناسی

 @tehranpodcast | تهران پادکست
27.03.202518:32
گفت: اگه واقعا انقدر دلت میخواد چرا انجامش نمیدی؟

گفتم: چون فکر میکنم غیراخلاقیه.

گفت: اگه تنها دلیلت همینه، دیر یا زود انجامش خواهی داد.

گفتم: ممنون از حرفهای امیدبخشت! خب دلیلم باید چی باشه که انجامش ندم؟

گفت: کلا "دلیل" انگیزه‌ی خوبی برای انجام دادن یا ندادنِ کارها نیست. دلیل رو با اولین بهونه و توجیه میشه کنار گذاشت.

گفتم: خب انگیزه‌ام باید چی باشه یه کاری رو انجام ندم؟

گفت: باید ازش اکراه داشته باشی. باید واست مثل خوردنِ گوشت سگ باشه.

گفتم: وا! این دیگه چه مثال بی‌ربطیه آخه!؟

گفت: ربطش اینه که تو گوشت سگ نمیخوری. فارغ از گناه بودن یا نبودنش، اخلاقی بودن یا نبودنش، مورد تایید جامعه بودن یا نبودنش... تنها تضمینی که برای انجام ندادنِ یه کار هست اینه که اون کار رو در شأنِ خودت ندونی.

گفتم: خب آخه راستش شأن خودم رو انقدرا هم بالا نمیدونم!

گفت: خب پس شأنت رو ببر بالا.

| حمید باقرلو |

📻 @tehranpodcast 🌱
08.04.202508:34
پادکست دکتر مجتبی شکوری
بلوغ واقعی
کوتاه ولی مفید

#پادکست_روانشناسی
#پادکست_انگیزشی


 @tehranpodcast | تهران پادکست
16.04.202518:55
📻 محمد معتمدی
🎼 کاشکی

کاشکی من خسرُوَت بودم، نه فرهادت
کاشکی از عشق می‌مردم، نه در یادت...



 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
07.04.202513:05
🎙 محسن نامجو
🎼 شراب چشمانش






 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
23.04.202518:36
🎙 اخوان ثالث
🎼 مکتب دیوانگان
🔸 صدای شاعر







 @tehranpodcast | تهران پادکست


━━━━━━◉──────
↻ㅤ   ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
03.04.202513:55
پادکست دکتر مجتبی شکوری
شانس یا پشتکار
کوتاه ولی مفید

#پادکست_روانشناسی
#پادکست_انگیزشی


 @tehranpodcast | تهران پادکست
11.04.202520:31
قرار بود من پزشک شوم. یعنی این قرار را با پدرم گذاشته بودیم. قرار بود درسم را خوب بخوانم، بعد در بهترین دانشگاه ایران قبول شوم و پزشکی بخوانم. این قرار مال وقتی بود که اصلا نمی دانستم دانشگاه و کنکور چیست. از برق چشمان پدرم - وقتی از پزشکی حرف میزد - فهمیده بودم باید چیز قشنگی باشد.  
اما اصلی ترین تصمیم زندگی ام را در پانزده سالگی گرفتم. پدرم گفت باید مهندس شوی. مهندسین ارشد محل کارش او را قانع کرده بودند که پول در مهندسی ست. بعد با عجله خودش را به خانه رسانده بود و گفته بود: پسرم پزشکی سخت است،‌ آخرش هم معلوم نیست تخصصی که میگیری به درد پول در آوردن بخورد یا نه. اما مهندسی خیلی بهتر است‌، چهار سال درس میخوانی،‌ می شوی مهندس. یک امضا میزنی و تمام. بعد ماشین های خوشگل و مدل بالا میخری، خانه های آنچنانی. حتی می توانی در هر شهر یک خانه داشته باشی. این ها را میگفت و لذت می برد. احساس می کرد یک لیموزین مشکی صفر کیلومتر ایستاده است جلوی خانه مان و دو بادیگارد مشکی پوش خوش تیپ من را بدرقه خانه کرده اند.

آن زمان اما من عاشق دختری شده بودم که خانه شان روبروی خانه ما بود. درست روبرو. هر شب یک ربع مانده به دوازده بدون اینکه قرار قبلی گذاشته باشیم  می آمدیم جلوی پنجره و همدیگر را نگاه میکردیم. هر شب برایش نامه می نوشتم که دوستش دارم و قرار است پزشک مشهوری شوم و برایش یک خانه زیبا و النگو بخرم. بعد که تصمیم بابا عوض شد تمام نامه ها را پاره کردم و دوباره برایش از مزایای همسر یک مهندس شدن نوشتم و توضیح دادم که مهندس ها خانه ها و النگو های بهتری برای همسرشان می خرند.
هیچوقت قسمت نشد نامه را به او بدهم، چون تا می آمدم تصمیمی بگیرم، قرار هایمان عوض می شد. یک روز راننده اتوبوس می شدم،‌ یک روز حسابدار. یک روز فوق تخصص قلب می شدم و یک روز مخترع سامانه های موشکی. فکر میکردم قبل از اینکه کسی را دوست بداری باید تکلیف قرارها با پدرت را مشخص کنی. بالاخره وقتی همسر آینده ات از تو النگو خواست،‌ باید بتوانی بگویی چشم.
یک روز هم دیدم که دست به دست پسری که حداقل پنج سال از من بزرگتر بود قدم می زند. رگ غیرت شرقی ام باد کرد و آمدم دوباره همه ی نامه ها را پاره کردم و ریختم توی چاه توالت. دیگر هیچوقت پای پنجره نرفتم،‌ هیچ وقت تلاش نکردم تا بدانم اسمش چیست و با پدرش قرار گذاشته است که چکاره شود. بعد از آن دیگر قراری با پدرم نگذاشتم. نه دکتر شدم و نه مهندس، نه نابغه ریاضیات و نه تکنسین ماهر الکترونیک. شاعر شدم ‌و تمام زندگی ام با کلمه گذشت.

یک روز کاغذی برداشتم و بزرگ روی آن نوشتم:
یادم باشد قبل از اینکه با پسرم قرار بگذارم که چکاره شود،‌ به او یاد دهم که خوب عاشق شود‌، خوب عاشقی کند و بجای النگو و خانه ی زیبا‌، برای معشوقش قشنگ بخندد ‌و جرات کند که روزی چند بار به او بگوید:‌ دوستت دارم.
مهندسی که نداند چگونه باید بگوید دوستت دارم‌، به درد لای جرز دیوار می خورد. پزشکی که نداند درد دل بی صاحاب معشوق‌اش را چگونه باید دوا کند‌، آمپول زن هم نیست. بعد نامه را تا کردم و گذاشتم توی صندوقچه ای که نامه های زیادی را از قبل در دلش جا داده بود.

| مهدی صادقی |

#داستانک

📻 @tehranpodcast 🌱
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.