Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
༺ حرمان༻ avatar

༺ حرمان༻

@Shabtarekbot
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуБер 04, 2025
Додано до TGlist
Бер 25, 2025

Останні публікації в групі "༺ حرمان༻"

‏خونواده کسیه که اولین زخم‌ها رو به روانت می‌زنه و آخرین کسیه که باور می‌کنه وقتی از آسیب روانت حرف می‌زنی، ادا درنمیاری. تازه اگه باور کنه.
و‌ چقدر غم‌انگیز است؛
این‌ که آدم بخواهد تمام‌ وقت مراقب خود باشد، تا آنچه را احساس می‌کند به زبان نیاورد.
باید اون انگشتی که یهو و نا خواسته join رو تو یه چنلی که نمیخوایی عضو شی،لمس میکنه
از بیخ و بن برید🙏
خدایا، آدم خلق کردی یا تخم مرغ؟
همه تو زرد از آب در میان.
-ارسطو عامل
من حسود نیستم، ولی حس می‌کنم جدیدا تمام وجودم کفری شده که چرا اینقدر زندگی برای یه عده بدون هیچ تلاش خاصی زود جفت و جور می‌شه. همه‌ی چیزای خوب سر راهشونه، به چیزایی می‌رسن که حتی کار خاصی هم براش نکردن و همه‌چی خوبه براشون! من؟ من همه‌چی برام خیلی دور و دیره. خیلی دور و دیر و مهم نیست چقدر تلاش کنم. نمی‌دونم چرا یه عده هیچ‌کاری نمی‌کنن و می‌رسن؛ من کلا زندگی باهام لجه.
چایی تو سرما
بوی قهوه، موقع ورود به قهوه فروشی
گل هندونه
تیکه ی آخر پیتزا
ته دیگای سیب زمینی
بوی خاک نم خورده لحظه ی شروع بارون
قطع کردن آلارم ساعت۷صبح و دوباره خوابیدن
قدم زدن لب دریا
نگاه کردن به آتیش توی شب...
همه اینا یه طرف
تو یه طرف:)
هر اتفاقی یک فرصته، یک فرصت برای رشد و یادگیری. اگر تورو تبدیل به ورژن بهتری از خودت می‌کنه، هرچقدر دوست داری ازش بترس ولی باهاش مواجه شو. شک نکن راه رستگاری تو توی همون مواجه‌شدنه‌. و انسان از مسیر شناخت خودش به کمال می‌رسه. زیرا که همیشه گفتن راه بهشت از وسط جهنم می‌گذره.
من خیلی وقتا غر می‌زنم چون احساس می‌کنم حقمه که غر بزنم؛ خسته می‌شم، ناامید می‌شم، مردم می‌زنن تو بال و پرم، خودم گیر میفتم تو تروماهام و تا تک و تنها دست خودمو بگیرم و ازش بیرون بیام باید قد یه نبرد رستم و سهراب انرژی صرف کنم. غر می‌زنم چون اگه غر نزنم می‌میرم! اصلا آدمی به غر زدن زنده‌ست.
ایرونی.
❤️‍🩹
اینکه مریض باشی، احساس تنهایی کنی، و هم کلی کار عقب افتاده داشته باشی اگه شکنجه نیست پس چیه؟!
[رفتی ولی اسمت رو لبها مونده
صدایی جز صدای تو نمونده...]
اگه به ازای هر دقیقه حفظ ظاهر کردن حتی فقط هزار تومن بهم پول می‌دادن الان میلیاردر بودم.
شبتون به زیبایی رویاهاتون 🤍
چون بی‌رخ دلبر است ایام بهار
عیشم به چه دل باید و شادی به چه کار
در باغ بجای سبزه، گو خار برآ
از ابر بجای قطره گو سنگ ببار

#اثیر_اخسیکتی

Рекорди

06.04.202523:59
53Підписників
24.03.202523:59
0Індекс цитування
31.03.202523:59
92Охоплення 1 допису
23.04.202506:45
0Охоп рекл. допису
25.03.202523:59
47.62%ER
04.03.202514:56
195.74%ERR

Розвиток

Підписників
Індекс цитування
Охоплення 1 допису
Охоп рекл. допису
ER
ERR
30 БЕР '2506 КВІТ '2513 КВІТ '2520 КВІТ '25

Популярні публікації ༺ حرمان༻

25.03.202517:04
ما از آنان که تسلایشان می دادیم؛
غمگین تر بودیم....
ایرونی.
24.03.202515:57
چشمانش غروب بود، آن لحظه‌ای که خورشید در آخرین تقلاهایش، آسمان را به آتش می‌کشید. رنگی میان کهربا و اندوه، میان شعله و خاموشی.
"چشمانت عجیب‌اند."
"چرا؟"
"مثل آسمان قبل از تاریکی‌اند. هم گرم، هم ناآرام."
او می‌خندد. یا شاید هم نه. نور در مردمک‌هایش می‌رقصد، درست مثل آخرین پرتوهای خورشید که بر سطح دریا می‌لغزند.
باد، بوی دریا را می‌آورد. خورشید فرو می‌رود. و در چشمان او، همان غروب نارنجی، آرام آرام محو می‌شود.

-آیهان

شماره ۱۱۰
06.04.202521:03
شبتون به زیبایی رویاهاتون 🤍
25.03.202512:25
بر سر آنکه هیچ کس نمیبیندش چه می آید؟!
"رشد میکند"
03.04.202517:33
کسی که مرا از دست خود نجاتم دهد.!
25.03.202517:02
ابر می‌بارد و من
می‌شوم از یار جدا..
24.03.202507:32
انگار هر هکتار از ذهنم، آتیش گرفته و دودش قلبم‌و سیاه کرده و از نفس انداخته.
خودم فکر می‌کنم تمومِ توانم‌و توی هر عرصه‌ای می‌ذارم وسط، و نتیجه فقط از دست رفتنِ خودمه؛ یعنی چیزی که می‌خواستم و فکر می‌کردم نمی‌شه؛ نمی‌گم هیچ موقع این‌طور نبوده، ولی این نشدنا و نرسیدنا با الگوی قطاری دارن پیش می‌آن آخه.
وقتی از چیزی حرف می‌زنم که اذیتم می‌کنه، گلوم از بغض خفه می‌شه و اتفاقاً گبه‌ی اشکم پهن می‌شه توی چشمام، اما زار نمی‌زنم و به همین منوال تأثیری حاصل نمی‌شه؛ فقط بیش‌تر از قبل سرم سنگین می‌شه.
نه، توی زندگی‌م همیشه منتظرِ زنگِ تفریح نیستم و هنوزم نمی‌دونم تفسیرِ زنگِ تفریح چه شکلیه! مثل اینه که یه نفر یه کاغذِ تماماً چروک و خط‌خطی‌شده با جوهرای مختلف، بذاره روبه‌روت، بگه خب! یه نقاشیِ تمیز و قشنگ تحویلم بده.
توی بعضی‌ ساعات، حس می‌کنم همین‌که نگاهم کنی، متوجه می‌شی از تمومِ سروریختم غم می‌چکه.
نمی‌خوام یه لحظه گذرم به آدما بیفته ولی اینم نمی‌شه، چون حرف‌زدن از افکارم خیلی وقتا یه نیازه و از طرفی، یه وقتایی‌م اصلاً فرمون دستِ من نیست و آدرس‌و هم حفظ نیستم؛ پس ناچاراً می‌پرسم
کِی می‌رسیم؟
اِ چرا از این میانبر رفتیم؟ گفتی کجا ترافیکه؟
حالا اینی که می‌گی یه اصطلاحه یا کنایه به جاده؟
مخلص کلام این‌که چیزی از این «بود» نمی‌فهمم و «نبود» رو هم ندارم.
بهم بگو چند صفحه‌ی دیگه باید غم کشید تا دفتر تموم شه‌؟ قلمِ اضافه هم ندارم.
ایرونی.
25.03.202504:01
برای یار.
25.03.202506:17
مادر بزرگ عزیزم !
آدم ها از من می‌خواهند که مراقبت کنم از خودم،قهوه را منع کرده اند،اما با خیال چه میکنند؟!
خیال چشم های ترسیده‌ی ماتم زده اش را کجا برم؟
از طبل تو خالی‌عه عشق های زمینی به کجا شکایت کنم؟
از کجا نامه بگیرم که بگویم جنونِ من از درد آدمی دیگر است؟
میگفتی غم اگر عزیز کرده بماند،روزگار مرا خواهد کشت.
غم را عزیز نکردم،او عزیزِ من بود.
و من دیر فهمیدم که او همان اصلِ غم است!
اولین بوسه با چشم ها داده میشه ...
27.03.202508:31
ای که تویی همه کَسم...
27.03.202504:15
و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم، دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی، پوسته‌ای بیش نیستند، و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند.

سال بلوا
عباس معروفی
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.