Notcoin Community
Notcoin Community
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
Proxy MTProto | پروکسی
iRo Proxy | پروکسی
iRo Proxy | پروکسی
𝖣𝖤𝖲𝖲𝖨𝖱𝖤 ` avatar

𝖣𝖤𝖲𝖲𝖨𝖱𝖤 `

"اگه قراره پرستیدنت گناه باشه من حاضرم گناهکار باشم."
Napoleon:https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-f04N2hyvPz />Hi @durov
This channel does not go against the law.
And it  has no pornograph
Уважаемый @durov !!
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПублічний
Верифікація
Не верифікований
Довіреність
Не надійний
Розташування
МоваІнша
Дата створення каналуГруд 16, 2022
Додано до TGlist
Жовт 11, 2024

Популярні публікації 𝖣𝖤𝖲𝖲𝖨𝖱𝖤 `

20.01.202518:57
Dn.
07.02.202517:35
فور کنید تایپ mbti تون رو قرار بدید بگم؛
اگه xxxx نقش اصلی یه فیکشن باشه‌ چه ژانر و داستانی رو در پیش داره.

جوین نبودی فور نکن، چک میشه.
07.02.202513:20
فور کنید طبق تایپتون دارک سایدتون رو توصیف کنم.
جوین نبودی فور نکن، چک میشه.
07.02.202518:47
فور کنید پین چنلتون رو فور کنم +150 ویو بگیرید.
جوین نبودی فور نکن، چک میشه.
ـ؋ـاصله‌اے بی‌انتها از طلوع مهر و غروبِ مهتاب، بـہ وسعت اقیانوس کمے بیشتر. برخورد برـ؋ و باران چون رقصنـده‌اے از هـ؋ـت آسمان و نویسنـده‌اے با حسرت دیـدار. محو در خیالاتے رنگین از اولین دیـدار، کـدام شهر؟ در کـدام خیابان؟ کـدام روز؟ هیچ یک معلوم نبود، تنها امیـدے در وجودشان سبز گشتـہ بود. روشنایے چشم بـہ جهان گشودـہ بوـد براے آشکار حقیقتے ـ؋ـارغ از چشم عالم، نـ؋ـسے سرد اما دل‌انگیز از سطح آسمان ؋ـرومی‌ریخت، سکوتے زمین را احاطـہ کردـہ بود ناگهان نجوایے از سینه‌ے یخ بسته‌ے ابر دمیـد؛
ـ؋ـاصله‌اے طولانی، مسیرے نامعلوم، روزها، ماه‌ها و حتے سال‌ها..
آخرش برق نگاهش را می‌بینی..!
20.01.202510:12
Видалено29.01.202515:42
تکیه‌ای بر پیانوی خاک خورده‌اش و خاک رویش را کنار میزند. نگاهش را از پنجره میگیرد، مشتاقانه به سمت پیانو قدم برمیدارد و پشت آن مینشیند.
-نظرت چیه جئون هنرت رو مرور بزنی برام، هوم؟
لبخندی میزند
+خیلی وقته گذشته کیم...
-آه جئون! بنواز نوازنده‌یِ من!
+اما...
-منتظرم.
بوسه ای بر گونه اش میزند.
او نفسی را بیرون میدهد، شروع میکند و با حرکت دادن انگشتانش روی ساز چشمانش را میبندد؛ مرور میکند خاطراتش را با او...
نخ سیگار را از جیبش در می‌آورد میان لبانش قفل میکند و کامی از آن میگیرد. روی مبل کنار پنجره مینشیند به تماشای عزیز کرده...
بوی قهوه، خاک خیس خورده و پیچیدن صدای نواختن او...
باتردید چشمانش را باز میکند. نگاهش را به چشمان معشوق خود میدهد، گویی تمام نوت‌های نانوشته‌اش درچشم‌های اوست...
سکوتی بین‌شان حاکم میشود
و تمام...
+چطور هربار منِ ویرانه را آباد میکنی؟
بلند میشود قدم آهسته‌ای سمت او برمیدارد...
- افتخار همراهی شمارو دارم موسیو؟!
دستش را قفل دستان او میکند
در تاریکی اتاق، کورسویی از شبتاب‌ها و نور ماه در آسمان در میانه اتاق، و خاطراتی که مرور و ثبت میشوند.
Видалено29.01.202515:42
Переслав з:
بوسـہ‌ی‌خونیـن avatar
بوسـہ‌ی‌خونیـن
27.01.202513:58
گذر زمان، همان قطار سریع‌السیری است که مسافری به نام عمر را همراه خود می‌سازد و با توقف در ایستگاه‌های مختلف، خاطراتی را برای دوران کهن‌سالیمان می‌سازد.

بی‌رحمانه است که دیگر هیچ‌گاه مسیر برگشتی وجود ندارد. چون این سفر مانند رودی بزرگ است که همیشه در حال جاری شدن است و نمی‌توان آب‌های آن را به عقب بازگرداند.
در این میان، دلتنگی مانند بادی خنک و خاموش، بر وجودمان سایه می‌افکند.
آنگاه که دلم برای تو تنگ می‌شود، ابرهایی تاریک و غمگین در آسمان قلبم جمع می‌شوند و باران چشمانم بی‌اختیار فرو می‌ریزد. هر قطره، یاد تو را در خود دارد و در شبکه‌های خاطرات گذشته می‌چرخد، مانند پروانه‌ای که در باغی بی‌پایان، به دنبال عطر گلها پرسه می‌زند.

این اشتیاق به تو، حاصل مسافرتی است که دل را به سمت افق‌های ناشناخته پرتاب می‌کند. گاهی به یاد تو، زندگی می‌شود همچون یک قصه عاشقانه که در صفحات دل در حال ورق خوردن است.
هر ایستگاه جدید، عطر یاد تو را در خود دارد. انگار فراموشی نمی‌تواند پلک بر هم بگذارد و هرازگاهی در میانه گذر زمان، تصویری از تو را به من بازگرداند.
زمانی، بین این ایستگاه‌ها، با یاد تو، دلم پر از عشق و دلتنگی می‌شود و در سیاهچاله‌های تنهایی، صدای قلبم تو را صدا می‌زند. چشم‌هایم را می‌بندم و در پی خاطراتت آرام می‌گیرم، چراکه تو، نقشی زنده در داستان قلب و زندگی‌ام هستی.
24.01.202515:49
26.01.202511:27
فور شد، لفت بدی بن میشی. Check
26.01.202511:27
فور شد، لفت بدی بن میشی.
19.01.202507:36
عاخ نگاش کن، مفتخرم که فیوتم ماهرو.
Видалено29.01.202515:42
27.01.202513:58
با قلم بی‌نقصت، دلتنگی رو به رقصی نفس‌گیر تبدیل کردی.
09.02.202516:58
طغیانی از عشق و وابستگی، که هر واژه‌اش چون تپش تند قلبی عاشق می‌تپد و روح را در حصار خویش اسیر می‌کند.مثل همیشه نفس‌گیر و مسحورکننده.
Переслав з:
خاکستر روحِ من؛ avatar
خاکستر روحِ من؛
24.01.202516:43
Увійдіть, щоб розблокувати більше функціональності.