ترجمه: «از ابوهریره رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه: شخصی، نزد نبی اكرم ﷺ آمد و با لحن تندی، دَین خود را از ایشان، مطالبه كرد. صحابه رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ خواستند او را تنبیه كنند. اما رسول الله ﷺ فرمود: «او را رها كنید زیرا صاحب حق، حق سخن گفتن دارد». سپس، فرمود: «شتری مانند شترش به او بدهید». صحابه گفتند: ای رسولخدا! شتری مثل شتر او، وجود ندارد. ولی شتر بهتر، وجود دارد. رسول اكرم ﷺ فرمود: «همان را به او بدهید. زیرا بهترین شما، كسی است كه بدهیهایش را به نحو احسن، بپردازد»».
@sahyh_albukhariy
15.04.202512:32
كتاب وكالت باب (2): اگر چوپان يا وكيل گوسفندي را در حال مردن يا چيزي را در حال فاسد شدن ديد، گوسفند را ذبح نمايد و مانع فاسد شدن آن چيز شود
ترجمه: «كعب بن مالک رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت میكند كه وی تعدادی گوسفند داشت كه در منطقه سلع، مشغول چرا بودند. كنیزی، یكی از گوسفندان ما را در حال مردن، دید. سنگی را دو نیم كرد و بوسیله آن، گوسفند را ذبح نمود. كعب به مردم گفت: آنرا نخورید تا از رسول خدا ﷺ بپرسم یا كسی را نزد آنحضرت ﷺ بفرستم تا از ایشان بپرسد. سرانجام، كعب از رسول خدا ﷺ در این باره پرسید یا كسی را فرستاد تا بپرسد. رسول خدا ﷺ دستور داد تا آن را بخورند».
ترجمه: «عقبه بن عامر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: نبی اكرم ﷺ چند گوسفند به من داد تا آنها را میان صحابه، تقسیم نمایم. پس از تقسیم گوسفندان، یک بزغاله باقی ماند. من آنرا به اطلاع رسول اكرم ﷺ رسانیدم. فرمود: «این را خودت، قربانی كن»».
@sahyh_albukhariy
15.04.202504:52
کتاب قبلی احکام احواله ⏫⏫
کتاب بعدی کشت و زراعت⏬⏬
اکنون کتاب 41 وکالت👇 7باب «باب1»«باب2»«باب3»«باب4»«باب5»«باب6«»باب7»
15.04.202504:51
پایان کتاب احکام احوال⏫⏫
شروع کتاب وکالت👇👇👇
14.04.202512:33
كتاب احكام حواله باب (4): كسي كه ضامن اداي وام ميتي بشود، نمیتواند از تعهد خود بازگردد
ترجمه: «جابر بن عبد الله رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا میگوید: نبی اكرم ﷺ فرمود: «اگر مال بحرین برسد، این قدر و این قدر این قدر، به تو خواهم داد». اما مال بحرین نرسید تا اینكه رسول الله ﷺ رحلت كرد. وقتی اموال بحرین رسید، ابوبكر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ دستور داد، اعلام كنند: هركس كه رسول الله ﷺ به او وعده داده، یا از آنحضرت ﷺ قرضی میخواهد، نزد ما بیاید. جابر بن عبد الله رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: نزد ابوبكر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ رفتم و گفتم: رسول الله به من چنین فرمود: (كه اگر مال بحرین بیاید، فلان مبلغ را به تو خواهم داد). ابوبكر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ یك مشت پر، به من داد. و بعد از شمردن، دیدم كه پانصد درهم هستند. سپس، فرمود: دو برابر آنچه به تو دادم، بردار».
|⚘️🌱باطل کردن سحروجادووطلسم به اذن الله قرآن درمانی @ghoran_darmane
|⚘️🌱ملیون ها کتاب اسلامی @Library_5 .
14.04.202504:32
كتاب احكام حواله باب (3): خداوند میفرمايد: ﴿وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ فََٔاتُوهُمۡ نَصِيبَهُمۡ﴾ [النساء: 33]. يعني با كساني كه پيمان بسته ايد، سهميهشان را بدهيد
ترجمه: «سلمه بن اكوع رَضي اللَّه عنها میگوید: نزد رسول الله ﷺ نشسته بودیم كه جنازهای را آوردند. مردم گفتند: بر این جنازه، نماز بخوان. رسول خدا ﷺ فرمود: «آیا این میت، بدهكار است»؟ گفتند: خیر. فرمود: «آیا چیزی از خود به جا گذاشته است»؟ گفتند: خیر. آنگاه، رسول الله ﷺ بر او نماز جنازه خواند. سپس، جنازه دیگری آوردند و گفتند: ای رسول خدا! بر آن، نماز بخوان. رسول الله ﷺ فرمود: «آیا او، بدهكاری دارد»؟ گفتند: بلی. رسول الله ﷺ فرمود: «آیا چیزی از خود بجا گذاشته است»؟ گفتند: سه دینار. آنگاه، بر او نماز خواند. سپس، جنازه دیگری آوردند و گفتند: بر آن، نماز بخوان. رسول خدا ﷺ فرمود: «آیا چیزی باقی گذاشته است»؟ گفتند: خیر. پرسید: «آیا بدهكاری دارد»؟ گفتند: سه دینار بدهكار است. رسول الله ﷺ فرمود: «بر رفیقتان، نماز جنازه بخوانید». ابوقتاده رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ گفت: ای رسولخدا! بر او، نماز بخوان. پرداخت بدهی او، به عهده من است. آنگاه، رسول خدا ﷺ بر وی، نماز خواند».
@sahyh_albukhariy
13.04.202504:57
كتاب احكام حواله باب (1): اگر شخصي، نزد ثروتمندى حواله داده شود، به او مراجعه كند
ترجمه: «از ابوهریره رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه نبی اكرم ﷺ فرمود: «اگر ثروتمند، در پرداخت وام خود، تأخیر كند، مرتكب ظلم شده است. و هر كس، نزد پولداری حواله داده شود، به او مراجعه كند»».
@sahyh_albukhariy
13.04.202504:56
کتاب قبلی اجاره⏫⏫
کتاب بعدی وکالت⏬⏬
اکنون کتاب 40 احکام حواله👇
4 باب «باب1»«باب2»«باب3»«باب4»
13.04.202504:55
پایان کتاب اجاره 👆👆
شروع کتاب احکام حواله👇👇
12.04.202512:33
كتاب اجاره باب (6): دريافت مزد در برابر جفت كردن حيوان نر و ماده
ترجمه: «عبد الله بن عمر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا میگوید: از رسول الله ﷺ شنیدم كه فرمود: «سه نفر از امتهای گذشته، براه افتادند و شب را در غاری، بیبوته نمودند. ناگهان، سنگ بزرگی از قله كوه، سرازیر شد و دهانه غار را كاملاً مسدود نمود. به یكدیگر گفتند: راه نجاتی از این سنگ، وجود ندارد مگر اینكه به اعمال نیک خود، متوسل شده و از خدا بخواهیم.(تا ما را نجات دهد). یكی از آنان، دعا كرد و گفت: پروردگارا! پدر و مادرم سالخورده بودند و من قبل از زن و فرزند و غلام و كنیزان خود، به آنها غذا میدادم. روزی، بخاطر كاری، دیر به خانه برگشتم و قبل از اینكه خدمت والدینم برسم، آنها خواب رفته بودند. شیر دوشیدم و آنها را بدست گرفتم و تمام شب، در انتظار بیدار شدن آنان، روی پاهایم ایستادم و به اهل خانهام چیزی ندادم. هنگام صبح، وقتی كه آنها بیدار شدند، آن شیرها را به آنان، دادم. پروردگارا! اگر این عمل را بخاطر خوشنودی تو انجام دادهام، ما را از این مصیبتی كه گرفتار آن شدهایم، نجات ده. آنگاه، سنگ، اندكی تكان خورد. اما نه در حدی كه آنان بتوانند از غار، بیرون بیایند». رسول الله ﷺ فرمود: «سپس، نفر دوم، دست به دعا برداشت و گفت: پروردگارا! من دختر عمویی داشتم كه فریفته او شده بودم. روزی میخواستم با او زنا كنم ولی امتناع ورزید. تا اینكه در یكی از سالها، نیاز پیدا كرد و نزد من آمد. گفتم: اگر خود را در اختیار من قرار دهی، یكصد و بیست دینار به تو خواهم داد. او ناچاراً پذیرفت. وقتی كاملاً برای انجام آن عمل، آماده شدم، گفت: شكستن این گوهر عفت، برای تو حرام است. من از انجام آن عمل، منصرف شدم . و مبلغ مذكور را به او بخشیدم و از او جدا شدم در حالی كه نزد من از همه مردم، محبوبتر بود.
@sahyh_albukhariy
13.04.202512:32
كتاب احكام حواله باب (2): محول ساختن وام ميت به ديگري، جائز است
ترجمه: «سلمه بن اكوع رَضي اللَّه عنها میگوید: نزد رسول الله ﷺ نشسته بودیم كه جنازهای را آوردند. مردم گفتند: بر این جنازه، نماز بخوان. رسول خدا ﷺ فرمود: «آیا این میت، بدهكار است»؟ گفتند: خیر. فرمود: «آیا چیزی از خود به جا گذاشته است»؟ گفتند: خیر. آنگاه، رسول الله ﷺ بر او نماز جنازه خواند. سپس، جنازه دیگری آوردند و گفتند: ای رسول خدا! بر آن، نماز بخوان. رسول الله ﷺ فرمود: «آیا او، بدهكاری دارد»؟ گفتند: بلی. رسول الله ﷺ فرمود: «آیا چیزی از خود بجا گذاشته است»؟ گفتند: سه دینار. آنگاه، بر او نماز خواند. سپس، جنازه دیگری آوردند و گفتند: بر آن، نماز بخوان. رسول خدا ﷺ فرمود: «آیا چیزی باقی گذاشته است»؟ گفتند: خیر. پرسید: «آیا بدهكاری دارد»؟ گفتند: سه دینار بدهكار است. رسول الله ﷺ فرمود: «بر رفیقتان، نماز جنازه بخوانید». ابوقتاده رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ گفت: ای رسولخدا! بر او، نماز بخوان. پرداخت بدهی او، به عهده من است. آنگاه، رسول خدا ﷺ بر وی، نماز خواند».
@sahyh_albukhariy
12.04.202504:41
كتاب اجاره باب (5): مزد كسي كه براي علاج شخصي، سورۀ حمد را بخواند
ترجمه: «از ابوسعید خدری رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كـه چـند نفـر از اصحـاب رسول الله ﷺ طی سفری، نزد طایفهای از طوایف عرب، توقف كردند و درخواست پذیرایی، نمودند. اما مردم، از پذیرایی آنها، سر باز زدند. از قضا، عقربی، سردار طایفه آنها را نیش زد. آنها برای مداوای او، سعی و تلاش زیادی كردند، اما سودی نداشت. بعضی گفتند: نزد این كاروان، بروید. شاید در میان آنان، كسی باشد كه علاجی بداند. آنان، نزد قافله آمدند و گفتند: عقربی، سردار طایفه ما را نیش زده است. و ما هرچه سعی كردهایم، سودی نداشته است. آیا نزد شما راه علاجی وجود دارد؟ یكی از آنان، گفت: بلی، بخدا سوگند، من دَم كردن را یاد دارم. ولی چون از ما پذیرا یی نكردید، حاضر نیستم بدون اجر، این كار را انجام دهم. سرانجام، در مقابل پرداخت تعدادی گوسفند، توافق كردند. آنگاه، آن شخص، با آنان رفت و سوره فاتحه را خواند و بر بیمار، فوت كرد. و بیمار نیز مانند جانوری كه از قید آزاد شده باشد، بهبود یافت و خوشحال و بدون كوچكترین ناراحتی، به راه افتاد. راوی میگوید: آنگاه، آنها گوسفندان مورد توافق را به صحابه رضوان الله علیهم، تقدیم نمودند. برخی از صحابه گفتند: آنها را میان خود، تقسیم كنیم. ولی شخصی كه دم كرده بود، گفت: چنین نكنید تا نزد رسول خدا ﷺ برویم و ایشان را در جریان، قرار دهیم و ببینیم كه چه دستور میدهند. سپس، نزد رسول خدا ﷺ رفتند و ایشان را از ماجرا، آگاه ساختند. آنحضرت ﷺ فرمود: «از كجا دانستی كه سوره فاتحه، چنین تاثیری دارد»؟ و افزود: «كار خوبی كردهاید. آنها را بین خود، تقسیم كنید». و در حالی كه میخندید، فرمود: «سهم مرا نیز بگذارید»».
ترجمه: «از ابوموسی اشعری رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه نبی اكرم ﷺ فرمود: «مثال مسلمانان و یهود و نصارا، مانند شخصی است كه چند نفر را در برابر مزدی معین، از صبح تا شب به كار گرفته است. آنها پس از اینكه تا نصف روز، كار كردند، گفتند: ما نیازی به مزدی كه تو قرار گذاشتهای، نداریم. و كاری را كه تاكنون انجام دادهایم، رایگان بوده است. پس كارفرما به آنها گفت: چنین نكنید. بلكه بقیه كارتان را به پایان برسانید و مزد كامل خود را دریافت نمایید. آنها نپذیرفتند و رفتند. بعد از آنان، كارفرما گروهی دیگر را به كار گرفت و به آنها گفت: بقیه روز را كار كنید و مزدی را كه با آنها قرار گذاشته بودم، دریافت نمایید. آنها، كار را تا نماز عصر ادامه دادند و گفتند: ما تا كنون، برای شما رایگان كار كردهایم و مزدی را كه قرار گذاشته بودی، از آنِ تو باشد. پس كارفرما به آنها گفت: بقیه كارتان را انجام دهید. زیرا چیزی به پایان روز، باقی نمانده است. اما آنها نپذیرفتند. آنگاه، كارفرما، گروهی دیگر را برای بقیه روز، به كار گرفت. آنها بقیه روز را تا غروب آفتاب، كاركردند و مزد كامل هر دو گروه قبلی را دریافت نمودند. پس مثال یهود و نصارا و مسلمان چنین است درباره نور هدایت و استفادهای كه از آن، بردهاند»».
@sahyh_albukhariy
12.04.202512:33
كتاب اجاره باب (6): دريافت مزد در برابر جفت كردن حيوان نر و ماده
ترجمه: «از ابن عمر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا روایت است كه فرمود: رسول الله ﷺ دریافت مزد را برای جفت كردن نر با ماده، منع فرمود».
@sahyh_albukhariy
11.04.202515:44
پروردگارا! اگر این كار، بخاطر خوشنودی تو بوده است، ما را از این گرفتاری، نجات بده. آنگاه، سنگ، اندكی از جایش تكان خورد. اما نه به اندازهای كه آنان بتوانند از غار، بیرون بیایند». رسول الله ﷺ فرمود: «سپس نفر سوم، دست به دعا برداشت و گفت: پروردگارا! چند كارگر را به كاری گماشتم و مزد آنان را پرداخت نمودم. مگر یک نفر كه بدون دریافت مزد، رفته بود. من مزد او را به كار انداختم تا اینكه ثروت زیادی بدست آمد.پس از مدتی، آن كارگر نزد من آمد و گفت: ای بنده خدا! مزد مرا پرداخت كن. گفتم: آنچه گاو، گوسفند، شتر و برده كه اینجا میبینی، از آنِ تو هستند. گفت: ای بنده خدا! مرا مسخره نكن! گفتم: تو را مسخره نمیكنم. سرانجام، او تمام آنها را در پیش گرفت و با خود برد و چیزی باقی نگذاشت. پروردگارا! اگر این كار را بخاطر رضای تو انجام دادهام، ما را از این گرفتاری نجات بده. آنگاه، سنگ، از دهانه غار، كنار رفت و آنها بیرون رفتند».
ترجمه: «از ابوهریره رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه: شخصی، نزد نبی اكرم ﷺ آمد و با لحن تندی، دَین خود را از ایشان، مطالبه كرد. صحابه رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ خواستند او را تنبیه كنند. اما رسول الله ﷺ فرمود: «او را رها كنید زیرا صاحب حق، حق سخن گفتن دارد». سپس، فرمود: «شتری مانند شترش به او بدهید». صحابه گفتند: ای رسولخدا! شتری مثل شتر او، وجود ندارد. ولی شتر بهتر، وجود دارد. رسول اكرم ﷺ فرمود: «همان را به او بدهید. زیرا بهترین شما، كسی است كه بدهیهایش را به نحو احسن، بپردازد»».
ترجمه: «عقبه بن عامر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: نبی اكرم ﷺ چند گوسفند به من داد تا آنها را میان صحابه، تقسیم نمایم. پس از تقسیم گوسفندان، یک بزغاله باقی ماند. من آنرا به اطلاع رسول اكرم ﷺ رسانیدم. فرمود: «این را خودت، قربانی كن»».
@sahyh_albukhariy
14.04.202504:32
كتاب احكام حواله باب (3): خداوند میفرمايد: ﴿وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ فََٔاتُوهُمۡ نَصِيبَهُمۡ﴾ [النساء: 33]. يعني با كساني كه پيمان بسته ايد، سهميهشان را بدهيد
ترجمه: «جابر بن عبد الله رَضِیَ اَللهُ عَنْهُمَا میگوید: نبی اكرم ﷺ فرمود: «اگر مال بحرین برسد، این قدر و این قدر این قدر، به تو خواهم داد». اما مال بحرین نرسید تا اینكه رسول الله ﷺ رحلت كرد. وقتی اموال بحرین رسید، ابوبكر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ دستور داد، اعلام كنند: هركس كه رسول الله ﷺ به او وعده داده، یا از آنحضرت ﷺ قرضی میخواهد، نزد ما بیاید. جابر بن عبد الله رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: نزد ابوبكر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ رفتم و گفتم: رسول الله به من چنین فرمود: (كه اگر مال بحرین بیاید، فلان مبلغ را به تو خواهم داد). ابوبكر رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ یك مشت پر، به من داد. و بعد از شمردن، دیدم كه پانصد درهم هستند. سپس، فرمود: دو برابر آنچه به تو دادم، بردار».
ترجمه: «كعب بن مالک رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت میكند كه وی تعدادی گوسفند داشت كه در منطقه سلع، مشغول چرا بودند. كنیزی، یكی از گوسفندان ما را در حال مردن، دید. سنگی را دو نیم كرد و بوسیله آن، گوسفند را ذبح نمود. كعب به مردم گفت: آنرا نخورید تا از رسول خدا ﷺ بپرسم یا كسی را نزد آنحضرت ﷺ بفرستم تا از ایشان بپرسد. سرانجام، كعب از رسول خدا ﷺ در این باره پرسید یا كسی را فرستاد تا بپرسد. رسول خدا ﷺ دستور داد تا آن را بخورند».
@sahyh_albukhariy
15.04.202504:52
کتاب قبلی احکام احواله ⏫⏫
کتاب بعدی کشت و زراعت⏬⏬
اکنون کتاب 41 وکالت👇 7باب «باب1»«باب2»«باب3»«باب4»«باب5»«باب6«»باب7»