Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
خاطرات و خطرات avatar

خاطرات و خطرات

خاطرات رجال تاریخ معاصر؛ جسته و گریخته
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаБер 11, 2024
Добавлено на TGlist
Жовт 16, 2024

Статистика Телеграм-канала خاطرات و خطرات

Подписчиков

11 523

24 часа
100
0.9%Неделя
258
2.3%Месяц
1 586
16%

Индекс цитирования

0

Упоминаний1Репостов на каналах0Упоминаний на каналах1

Среднее охват одного поста

3 832

12 часов2 7470%24 часа3 8320%48 часов5 1310%

Вовлеченность (ER)

4.18%

Репостов53Комментариев0Реакций107

Вовлеченность по охвату (ERR)

33.55%

24 часа0%Неделя
16.23%
Месяц
2.43%

Охват одного рекламного поста

4 336

1 час00%1 – 4 часа00%4 - 24 часа00%
Подключите нашего бота к каналу и узнайте пол аудитории этого канала.
Всего постов за 24 часа
1
Динамика
9

Последние публикации в группе "خاطرات و خطرات"

ای سگ‌زاده‌ها هر که را گرفته‌اید آزاد و این ماجرا را تمامش کنید. جلوی بهانه‌هایشان را بگیرید و ما را راحت بگذارید. هر روز صدها کشته می‌دهیم. حماس به اشغالگران جنایتکار[اسرائیل] بهانه داده تا جنایاتشان را در غزه مرتکب شوند.


محمود عباس، رئیس دولت فلسطین خطاب به حماس

#متفرقه
تقی‌زاده فوت شد. بی‌اندازه خبیث و بدطینت و نوکر حلقه به گوش انگلستان بود. از سرحلقه‌های فراموسون. روزی که دکتر مصدق به قرارداد نفت‌ِ رضاشاه حمله کرد، این مرد به جای آنکه مردانه از رضاشاه دفاع کند، گفت در آن تاریخِ دیکتاتوری من چه می‌توانستم بکنم؟ آلت فعل بودم. [پس] تو پدرسگ چرا در دستگاه دیکتاتور-به قول خودت-خوش خدمتی می‌کردی؟

۵ بهمن ۱۳۴۸


#اسدالله_علم
مختاری[رئیس شهربانی] بدنفسی را از آیرم[رئیس سابق شهربانی] گذراند. یعنی از طرفی رضاشاه را از مردم می‌ترساند و بواسطه راپرت‌های دروغ، خاطر او را مشوش می‌داشت و از طرفی از ایذا و صدمه به کسانی که طرفِ توهّم شاه بودند، فروگذار نمی‌کرد. کشتن افرادی مانند سردار اسعد بختیاری و نصرت‌الدوله و مدرس و غیر آنها در زمان مختاری و به دستور او انجام شد. زمان او اخاذی و پول گرفتن از مردم، برخلاف سلف او آیرم شایع نبود ولی بدنفسی و سؤ‌نیت و شناعت اعمال او برای خوش‌آمد شاه به درجات بدتر از آیرم بود و اصرار مختاری به اینکه عدلیه تحت نفوذ او باشد و آلت اجرای اغراض او واقع شود، بیشتر بود. و مکرر به من اظهار داشت که باید راپرت مأمورین در هر امری در محاکم و ادارات عدلیه موجب ثبوت باشد، اگرچه طرفْ بطلان آن را ثابت کند.


از خاطرات محسن صدرالاشراف؛ وزیر دادگستری پهلوی اول

#صدرالاشراف
شنیدم بعضی‌ها گفتند: «تمدن بزرگ همین خاموشی‌هاست؟» ما گفتیم یازده سال دیگر تازه به دروازه‌های تمدن بزرگ می‌رسیم.

زمستان ۱۳۵۶


#محمدرضا_پهلوی
ظهر برای نیم ساعتی جلسه هیئت امناء خانه‌های فرهنگ روستایی را داشتم و جای بسی تاسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چه‌قدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد یک درصد دهات ایران آب آشامیدنی تمیز دارند البته چون در ایران قنات و چاه هست اشکال زیاد در این زمینه نیست ولی چهار درصد دهات ایران برق دارند. خیلی عجیب است و جای تأسف. قطعاً شنبه به شاه عرض می‌کنم که با این پیشرفت‌های کشور این ارقام غيرقابل قبول‌اند.

۲۹ فروردین ۱۳۵۳


#اسدالله_علم
حوالی ساعت ده شب[سال ۱۳۶۵]بود و در خواب بودم که تلفن منزل به صدا درآمد. احمدآقا پشت خط بود و گفت: «امام مرا نزد خود خواستند و گفتند شنیده‌ام غرضی دارد از دولت می‌رود، همین الآن با او تماس بگیرید و بگویید که در دولت هر مسئولیتی را که می‌خواهد، بر عهده بگیرد!» گفتم: «اجازه بدهید فکر کنم، صبح به شما خبر می‌دهم که کجا می‌توانم خدمت کنم.» همان شب نشستم و وضعیت همه وزارتخانه‌ها را بررسی کردم، چون امام گفته بودند غرضی هر وزارتخانه‌ای که می‌خواهد، برود. خوب که متمرکز شدم و فکر کردم، دریافتم که وضعیت وزارت پست، تلگراف و تلفن، از همه وزارتخانه‌ها آشفته‌تر است، طوری که قیمت یک خط تلفن هم بهای یک خانه بود. صبح با احمدآقا تماس گرفتم و گفتم که برای وزارت پست آمادگی دارم. گفتند که آنجا، وضعیت خوبی ندارد، وزاتخانه بهتری را انتخاب کنید. خلاصه به وزارت پست و تلگراف و تلفن رفتم.


#محمد_غرضی
من شانزده سال در جمهوری اسلامی وزیر و استاندار بودم. من را به عنوان سرباز انقلاب قبول کنید نه شخصیت و نه سردار و نه تئوریسین و نه چیزهای دیگر. امام برای مسئولیت من در وزارتخانه‌ها فرموده بودند غرضی هر پستی که می‌خواهد بگیرد.


#محمد_غرضی
حدود چهار یا پنج ماه از جنگ گذشته بود، يك روز بنی‌صدر به اتفاق سرتیپ جواد فکوری و غرضی، به پست فرماندهی پایگاه وحدتی دزفول آمدند، من در حضور آنها به آقای غرضی گفتم: «آیا به یاد دارید که فرمانده تیپ زرهی دزفول در جلسهٔ امنیتی استان گفت، اگر عراقی‌ها حمله کنند از محور مهران شروع می‌کنند؟ دیدید که آن بندهٔ خدا راست می‌گفت؟» از همان محور هم آمدند و در يك روز شصت کیلومتر پیش آمدند و پایگاه ما را محاصره کردند و هیچ چیز جز خلبانان ما جلودارشان نبود؟ شهید فکوری با عصبانیت، مشت گره کرده‌اش را زیر چانهٔ غرضی گذاشت و در حالیکه دندان‌هایش را بهم می‌‌فشرد، گفت: امثال تو این مملکت را به عراقی‌ها واگذار کردید.


خاطرات شفاهی سرهنگ خلبان بهمن فرقانی

#متفرقه
همین غرضی که استاندار وقت خوزستان در ابتدای جنگ بود، چه‌ها با لشکر ۹۲ زرهی اهواز نکرد. این فرد بیشترین صدمه را به ارتش وارد کرد.


خاطرات شفاهی سرلشکر حسنی سعدی

#متفرقه
آن زمان مهندس غرضی، استاندار خوزستان اظهار داشته بود که تنها راه مقابله با ارتش مکانیزهٔ صدام، آن است که در دشت خوزستان، آب زیادی وارد شود تا بدین وسیله تجهیزات عراقی‌ها در گِل بنشیند. بدین منظور هم پیشنهاد کرده بود که سد کارون را منفجر کنند. مقامات وزارت نیرو نتوانسته بودند غرضی را از این کار منصرف کنند. مقامات وزارت نیرو بر اساس محاسبات هیدرولیکی چنین استدلال می‌کردند که این امر علاوه بر آنکه کار بسیار مشکلی است، به لحاظ مدت زمانی که طول می‌کشد تا آب به نقاط مورد نظر برسد، غیر عملی است و آب مزبور به دلیل گرمای دشت، تبخیر شده و مثمر ثمر نخواهد بود. ولی غرضی قانع نشده بود.


#عزت‌الله_سحابی
نظم نوین جهانی

https://t.me/khateraaat/928
قشون من عالی‌ترین قشونی است که امروز در دنیا می‌توان نشان داد.

مرداد ۱۳۲۰

یک ماه قبل از اشغال کشور و از هم پاشیدن ارتش

#پهلوی_اول
می‌گویند چند مقامی که تاکنون سعی کرده‌اند درباره مظالم با [رضا]شاه صحبت کنند، غالباً از کار برکنار یا تنزل مقام یافته‌اند. بنابراین رغبت کمی برای بیان حقایق وجود دارد. مقالاتی که دیروز به مناسبت تولد شاه در مطبوعات نشر یافت، آکنده از عجیب‌ترین چاپلوسی‌ها بود.


از خاطرات ویلیام بولارد؛ سفیر انگلیس در تهران - اسفند ۱۳۱۹

#متفرقه
ایران به مرضی مبتلاست که من آن را بیماری حاد «ظاهرسازی» می‌نامم. این شیفتگی زیاد به ظاهر، مایهٔ سطحی‌نگری در سیاست شده و به تخریب ارزش‌ها انجامیده و آسیب فراوان به بار آورده است. اقدامات دولت همیشه معطوف به آراستن بیرون و جلب نظر بینندگان است. اندرون همیشه مغفول می‌ماند و ملاحظات مربوط به رفاه مردم یا عملی‌بودن و نبودن طرح‌ها به باد فراموشی سپرده می‌شود. به نظر من اگر این مملکت راه خود را عوض نکند و در مسیر سلامت عقل و ارزش‌های انسانی نیفتد امیدی به آینده آن نیست.


هرولد جی. ماینور؛ دبیر سفارت آمریکا در زمان پهلوی اول

#متفرقه
روزی محمدعلی فروغی نزد رضاخان رفت که در هزاره فردوسی اگر سوال بپرسند که ملک‌الشعرای بهار کجاست ما چه جواب دهیم؛ بگوییم در تبعید است!؟ رضاخان گفت پس بگویید برای من شعری بگوید تا آزادش کنیم. پدرم واقعاً رضاخان را دوست نداشت. ولی شعری گفت که در دیوان او موجود است و ابتدا تعریفی کرد اما عمدتاً نصیحت است که تو این چنین نباش، آن چنین نباش.


خاطرات شفاهی چهرزاد، دختر ملک‌الشعرای بهار

#متفرقه

Рекорды

23.04.202523:59
11.5KПодписчиков
15.04.202523:59
100Индекс цитирования
10.02.202514:54
16.4KОхват одного поста
21.02.202512:36
4.3KОхват рекламного поста
09.03.202522:24
14.18%ER
20.02.202523:59
174.76%ERR

Популярные публикации خاطرات و خطرات

23.04.202518:31
ای سگ‌زاده‌ها هر که را گرفته‌اید آزاد و این ماجرا را تمامش کنید. جلوی بهانه‌هایشان را بگیرید و ما را راحت بگذارید. هر روز صدها کشته می‌دهیم. حماس به اشغالگران جنایتکار[اسرائیل] بهانه داده تا جنایاتشان را در غزه مرتکب شوند.


محمود عباس، رئیس دولت فلسطین خطاب به حماس

#متفرقه
25.03.202518:34
در پی توهین‌هایی که به رخشان بنی‌اعتماد و باران کوثری در تلویزیون رخ داد می‌خواهم اعلام می‌کنم که پس از پایان تصویربرداری «پایتخت ۶» دیگر هیچ همکاری با تلویزیون نخواهم داشت و دیگر هم در هیچ سریال تلویزیونی بازی نخواهم کرد و حتی به عنوان نویسنده هم با تلویزیون همکاری نخواهم کرد.

دی ۱۳۹۸


#محسن_تنابنده
15.04.202512:02
یک جمله راجب به گفتگوهای عمان عرض بکنیم. به این گفتگوها نه به صورت افراطی خوشبین باشیم نه بصورت افراطی بدبین. بالاخره یک کاری است، حرکتی است، تصمیم‌گیری شده، دارد اجرا می‌شود و در این قدم‌های اول خوب حرکت شده، خوب اجرا شده است.

۲۶ فروردین ۰۴


#آ_خامنه‌ای
17.04.202517:52
جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف پیشرفتهای بسیاری داشته و اکنون آماده است در این عرصه‌ها به عربستان سعودی کمک کند.

۲۸ فروردین ۰۴


#آ_خامنه‌ای
post.deleted24.03.202510:01
24.03.202500:11
یک جریانی را من باید اینجا بگویم در مورد نواب صفوی. در مورد اینکه اینها [که] خودشان را مجهز کرده بودند به دین اسلامِ دروغین چه جور آدم‌هائی بودند و چه می‌کردند. نظرتان هست که فاطمی وزیرامورخارجه مصدق را هم همین فدائیان اسـلام ترور کرد. یک بچهٔ نابالغی به او تیراندازی کرده و بــه شکمش اصابت کرد. بعلت صغرسن کاری نتوانستند به او بکنند و در دارالتأدیب زندانی شد. [بعد که حکم اعدام نواب آمد] یکروزی بمن گفتند، نواب صفوی می‌خواهد با شما ملاقات کند. گفتم خوب بگوئید بیاید. آمد و خیلی با هم برخورد خوبی داشتیم. بعد گفت، آمدم امروز یک تقاضائی از شما بکنم. گفتم بسیارخوب اگر بتوانم انجام می‌دهم. گفت، من محکوم به اعدام هستم و خودتان هم می‌دانید و بالاخره مرا خواهند کشت و من يــک تقاضائی از شما دارم. گفتم حالا آن تقاضایت را بگو. گفت، شما میدانید که یـــــــک زندانی دارید در دارالتأدیب. گفتم بله. گفت، من می‌خواهم این دو هفته آخر عمرم را با این شخص هم زندان باشم . من اول بدم آمد، یعنی بمن برخورد چون فوراً فهمیدم که برای چه می‌خواهد با این هم زندان باشد. همجنس‌باز بود نواب صفوی. و این هم بچه‌ای بود و خوب بچه‌ جوانی بود و خوش‌ترکیب بود، صاف و ساده و اینهم می‌خواست با این باشد. بعد گفتم خوب بمن چه مربوط است، حالا بگذار ببینیم چه می‌خواهد. من این را صحبت کردم و اجازه داده شد که این در زندان با او هم زندان بشود. منتهی هم میکروفون گذاشتیم و هم وسائل عکاسی فراهم کردیم. در این دو هفته هرکاری کردند هم ضبط شد و هم عکس برداشته شد از او. وقیحانه‌ترین و مشمئزکننده‌ترین کارها را این دو نفر با هم می‌کردند، هر شب و هر روز. البته نواب محکوم به اعدام شد و اعدامش کردند. چیز با‌مزه‌ای که می‌خواستم بگویم این بود که آن پسربچه بعداز انقلاب نماینده مجلس شد. درضمن، اسمش را باید بگویم حتما باید بگویم، اسمش را یادم رفته. در یکی از سخنرانی‌هایش در مورد عفت عمومی و حمله کردن به آنهائی که بی‌ناموسند و از این حرفها دادسخن داده بوده و مرتب راجع به مسئله عفت و عصمت زن و مرد صحبت می‌کرد.


از تاریخ شفاهی هاروارد
خاطرات تیمسار محسن مبصّر
(ریاست شهربانی کشور)

#محسن_مبصر
شما نگذارید من دهانم را باز کنم. جوانید شاید نمی‌دانید. آنقدر منم منم نکنید. اگر عیب نداشتیم، انقلاب نمیشد.


#اردشیر_زاهدی
10.04.202522:21
بعید است به این راحتی بشار اسد سقوط کند.


جواد لاریجانی
شبِ قبل از سقوط اسد
#متفرقه
این توهم پیش آمده…!
#مرتضی_مطهری
11.04.202508:15
حضور ما در سوریه بخاطر حفظ حرم حضرت زینب نبود، بلکه یکی از منافع اساسی ما این بود که سوریه برای ما شرایطی فراهم کرده بود که ما به راحتی می‌توانستیم از حزب‌الله حمایت کنیم…نگهداشتن بشار اسد ایجاب می‌کرد که ما تا حلب هم پیش برویم و همهٔ امکانات خود را هم به کار ببریم. بشار اسد ظلم کرد و ما هم حامی او بودیم.

از خاطرات شفاهی علی جنتی
#متفرقه
حرف حساب از دکتر موسی غنی‌نژاد
#متفرقه
پنجمین سالگرد رونمایی از تولید فاخر ملّی کرونایاب «مستعان» گرامی باد

#ما_توانستیم
تئورسین نظام
#متفرقه
امپراطریس[آلمان] بسیار زنِ نمکین بود. با وجود علیلی مزاج، بسیار خوب بود. خوش‌گیس، خوش‌ترکیب، دلچسب، بسیار با قرُّ ‌و فر. ما را که دید، یک دفعه راه رفته، نگاه‌های عجیب می‌کرد و گفت بسیار افسوس دارم که این چند روز که اینجا بودی نیامدم. لبش را می‌گزید، خودش را می‌مالید به صندلی و گفت، خواهشِ یک صورت عکس شما را دارم. گفتم صبح می‌فرستم. بسیار صحبت شد، باریک! خلاصه دست امپراطریس را گرفته وارد تالار شدیم.

خاطرات سفر سوم فرنگ- برلین


#ناصرالدین_شاه
قاطی کرد
#متفرقه
17.04.202515:31
آن شب کذایی من آنجا بودم. ‌دیدم که نیروهای یگان ویژه مقابل تجمع‌کنندگان صف کشیده بودند. کاغذهایی از طبقات فوقانی سفارت به بیرون ریخته شد. با ورود هم‌صنف‌های‌شان به سفارت، جماعت روحیه گرفتند و شعار «حیدر حیدر» را شروع کردند و به راه افتادند. آنها مانند عصای موسی که نیل را شکافت، راه خود را بدون کوچک‌ترین خشونتی از میان صف نیروها ادامه دادند و جلوی درب اصلی سفارت ایستادند. من دیدم، جماعتی سنگ به دست ایستاده بودند. وقتی نیروهای آتش‌نشانی برای اطفای حریق وارد سفارت شده بودند و از پنجره‌های رو به کوچه سفارت معلوم بودند، جماعت سنگ به دست شیشه‌های راه‌پله را هدف گرفتند. هر چه گفتم آنها آتش‌نشان‌های خودمان هستند، کسی گوش نمی‌داد. من ‌دیدم یکی از مقامات وقت نیروی انتظامی در گوشه‌ای ایستاده بود به تماشای صحنه. من دیدم نیروهای امنیتی، خبرنگاران و عکاسانی که مشغول تصویربرداری بودند را بازداشت و وسایل‌شان را ضبط می‌کردند که البته پس از میانجیگری «برخی حضار در صحنه» آزاد شدند. من دیدم پس از آنکه جماعت ماموریت‌شان را انجام دادند، راهی خانه‌های‌شان شدند و چند ده نفری هم که باقی مانده بودند، پس از حضور «موتورهای سنگین» در کوچه سفارت و دور زدن آنها، به خیابان‌های اطراف رفتند و احتمالا خوشحال از انجام وظیفه‌شان راهی شدند.


روایت شاهد «عینی» محمدحسن نجمی از شب اشغال سفارت سعودی در تهران

#متفرقه
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.