
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

رویای ایرانی - جوادی یگانه
نوشتههای محمدرضا جوادی یگانه
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированныйДоверенность
Не провернныйРасположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаЛист 11, 2022
Добавлено на TGlist
Січ 25, 2025Прикрепленная группа
تبادل نظر: رویای ایرانی
8
Рекорды
25.01.202523:59
1.1KПодписчиков07.02.202523:59
100Индекс цитирования10.12.202423:59
1.7KОхват одного поста31.03.202509:15
142Охват рекламного поста07.03.202509:15
21.31%ER07.02.202519:16
78.15%ERR

05.04.202506:25
آنچه مهمتر بود، صداقت و صراحت و قاطعیت رئیسجمهور در #برکناری معاون پارلمانی خود و ذکر دلایل واقعی آن بود.
پیش از این، در موارد مشابه، اجبار یا توصیه به استعفا دادن، رواج داشته. هر چند متاسفانه، در بسیاری موارد، رفاقتها و ملاحظات غیرلازم، مانع امر و توصیه به استعفا بوده است.
پیش از این، در موارد مشابه، اجبار یا توصیه به استعفا دادن، رواج داشته. هر چند متاسفانه، در بسیاری موارد، رفاقتها و ملاحظات غیرلازم، مانع امر و توصیه به استعفا بوده است.
19.04.202510:47
خانواده ایرانی، مهمترین گروه مرجع رفتارها و نگرشها در ایران است، و توانسته همزمان با اتکای به سنت، خود را با تغییرات ناشی از مدرنتیه هم هماهنگ سازد. نگاهی به بخش ارزشها و هنجارهای خانوادگی در موج چهارم ارزشها و نگرشها (۱۴۰۲) و تفاوت آن با موجهای گذشته این پیمایش, و همچنین بخش سرمایه خُرد در پیمایشهای سرمایه اجتماعی موید این تغییرات است.
اما خانواده ایرانی در حال فرسایش است، زیرا به اجبار بار زیادی را بر عهده گرفته است و مجبور است رفع کاستیهای دولت در آموزش کارآمد نوجوانان، درآمد حداقلی برای زندگی جوانان، و کمک برای تامین مسکن زوجهای جوان را خود برعهده بگیرد.
نظام سیاسی بهتر است بجای مداخلات و سیاستگذاریهای غیرضروری و گاه زیانآور در حوزه خانواده، وظایف ضروری خود را انجام دهد. و اجازه بدهد که خانواده ایرانی به عنوان موفقترین نهاد اجتماعی در ایران، مدیریت تغییرات در حوزه خانواده و جامعهپذیری را خود بر عهده بگیرد.
اما خانواده ایرانی در حال فرسایش است، زیرا به اجبار بار زیادی را بر عهده گرفته است و مجبور است رفع کاستیهای دولت در آموزش کارآمد نوجوانان، درآمد حداقلی برای زندگی جوانان، و کمک برای تامین مسکن زوجهای جوان را خود برعهده بگیرد.
نظام سیاسی بهتر است بجای مداخلات و سیاستگذاریهای غیرضروری و گاه زیانآور در حوزه خانواده، وظایف ضروری خود را انجام دهد. و اجازه بدهد که خانواده ایرانی به عنوان موفقترین نهاد اجتماعی در ایران، مدیریت تغییرات در حوزه خانواده و جامعهپذیری را خود بر عهده بگیرد.
02.04.202520:01
post.reposted:
خیابان جمهوری

02.04.202510:10
در شمارهی جدید خیابان جمهوری خواهید دید:
گفتوگوی خیابان جمهوری با دکتر محمدرضا جوادییگانه، استاد جامعهشناسی
اخلاق چیست؟ اخلاق اجتماعی جامعهی امروز ایران بر دگرخواری استوار است یا خودخواهی؟ چگونه میتوان اخلاق اجتماعی را در مسیر درست و تعالیدهنده اصلاح کرد؟
چهارشنبه ۱۳ فروردینماه
ساعت ۲۲
از کانالهای یوتیوب و آپارات
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
گفتوگوی خیابان جمهوری با دکتر محمدرضا جوادییگانه، استاد جامعهشناسی
اخلاق چیست؟ اخلاق اجتماعی جامعهی امروز ایران بر دگرخواری استوار است یا خودخواهی؟ چگونه میتوان اخلاق اجتماعی را در مسیر درست و تعالیدهنده اصلاح کرد؟
چهارشنبه ۱۳ فروردینماه
ساعت ۲۲
از کانالهای یوتیوب و آپارات
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
post.reposted:
خیابان جمهوری

05.04.202514:45
مسائل اخلاقی اجتماعی، علت عقب ماندگی جامعه ایران تعریف شده
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️ما از زمانی که درگیر غرب شدیم (میگویند از زمان جنگهای ایران و روس که عباسمیرزا متوجه عقب ماندگی ایران شد) دنبال راههایی برای گذر از این عقب ماندگی بودیم. مدرنیزاسیون دنبال شد، مدرنیته دنبال شد، تیپهایی مثل سیدجمال و بعدا مشروطه، غرب و استعمار دلیل عقب ماندگی اعلام شد و… همه اینها با هم بودند.
▫️به تدریج تا دوره پهلوی دوم یک رگههایی آمد که علت عقب ماندگی ما خودمان هستیم و رفتارهایمان. تا سال ۴۳ که مرحوم جمالزاده کتاب «خلقیات ما ایرانیان» را نوشت و دیگر اوجش است که مسئله عقب ماندگی جامعه ایران مسئله اخلاقی اجتماعی تعریف شد.
▫️در دهههای بعد و تا الان میدانید پرفروشترین کتابهای علوم اجتماعی، ژانر خلقیات است. ما کاری نداریم که واقعا جامعه ایران مسئله اخلاقی دارد یا ندارد اما همینکه مردم چنین کتابهایی را میخرند نشان میدهد یک جایی یک مسئلهای وجود دارد.
▫️مردم ایران معتقدند که ما از نظر وضعیت اخلاقی وضعیت خوبی نداریم. کتابهای خلقیات هم همین را میگویند.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️ما از زمانی که درگیر غرب شدیم (میگویند از زمان جنگهای ایران و روس که عباسمیرزا متوجه عقب ماندگی ایران شد) دنبال راههایی برای گذر از این عقب ماندگی بودیم. مدرنیزاسیون دنبال شد، مدرنیته دنبال شد، تیپهایی مثل سیدجمال و بعدا مشروطه، غرب و استعمار دلیل عقب ماندگی اعلام شد و… همه اینها با هم بودند.
▫️به تدریج تا دوره پهلوی دوم یک رگههایی آمد که علت عقب ماندگی ما خودمان هستیم و رفتارهایمان. تا سال ۴۳ که مرحوم جمالزاده کتاب «خلقیات ما ایرانیان» را نوشت و دیگر اوجش است که مسئله عقب ماندگی جامعه ایران مسئله اخلاقی اجتماعی تعریف شد.
▫️در دهههای بعد و تا الان میدانید پرفروشترین کتابهای علوم اجتماعی، ژانر خلقیات است. ما کاری نداریم که واقعا جامعه ایران مسئله اخلاقی دارد یا ندارد اما همینکه مردم چنین کتابهایی را میخرند نشان میدهد یک جایی یک مسئلهای وجود دارد.
▫️مردم ایران معتقدند که ما از نظر وضعیت اخلاقی وضعیت خوبی نداریم. کتابهای خلقیات هم همین را میگویند.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
13.04.202520:59
جدال بیسرانجام و بیبرنده بهتاش و نقی معمولی در قسمت اخیر پایتخت، یادآور «دویدن و نرسیدن» بود: ادراک چند نسل جامعه ایرانی از سرنوشت خود، در تراژدی تلاش همهجانبه اما بیفرجام. همه خود را بازنده حس میکنند، اما هیچیک مقصر نیستند.
19.04.202506:05
اکنون خطیر ایران و هشدار از موقعیت ادباری
مصاحبه دکتر محمدعلی اکبری با خبرآنلاین
محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین (۲۰ فروردین ۱۴۰۴، اینجا) در باره «اکنون خطیر ایران» صحبت میکند. به نظر او، مهم ترین بخش از کار مورخان بزرگ، گفتن از « تاریخ اکنون» یا «گفتنِ تاریخی وضعیت اکنون زمانهی خود» بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اکنون ایران را در کدام دسته از اکنونیات باید جای داد؛ اکنون روالمند، اکنون بی قرار، اکنون تهی و.... پاسخ میدهد که از منظر «تاریخ اکنون»، اکنون ایران را باید «اکنون خطیر» نامید.
ویژگی نخست اکنون خطیر ایران، تجمیع مخاطرات است یعنی مخاطرات به صورت انباشتی، هم افزا و پیچیده، از قله به سوی دامنه سرازیر می شوند. انواع ناترازی ها در سطوح اقتصادی ، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، بین المللی و انسجام اجتماعی، همگی سویه های مختلفی از مخاطرات ایران است، که اکنون همزمان با هم سررسیده شده اند. به بیانی دیگر بدهی های تاریخمند شامل مشکلات و بحران ها، یکجا «سررسید» شده اند. ویژگی دوم آن، لزوم اتخاذ تصمیمات سخت، دشوار، و تاریخ ساز است. در زمانه مخاطرات تجمیع شده با فرارسیدن سررسید آن ها، نمی توان تصمیمات اساسی و مهم را به فردا واگذار کرد. اکنون زمان تصمیمات بسیار سخت است. این تصمیمات سخت نه فقط ناظر به حکومت کنندگان و نظام حکمرانی که متوجه روشنفکران، نخبگان و جامعه ایران نیز هست.
«خطیر بودن به این معنا است که اگر درک نکنیم که با چه امکانات و محدودیت هایی برای مواجهه با این امر خطیر روبه روهستیم، آن زمان در موقعیتی قرار می گیریم، که قدمای ما به آن موقعیت ادباری می گویند. بیهقی به عنوان حکیم مورخ، در داستانی که در گزارش منازعه پدریان و پسریان و جانشینی محمود است، با اشاره به شکست محمد به عنوان یکی از دو طرف این منازعه، می گوید محمد خیلی تدارک و تلاش کرد تا اوضاع را با حفظ جانشینی به نفع خود تغییر بدهد، اما شکست خورد، زیرا در موقعیت ادباری قرار گرفت.
موقعیت ادباری، یعنی عبور از لحظه طلایی فهم و تصمیم درست. در موقعیت ادباری چه می کنید؟ تدبیر می کنید، اما این تقدیر است که عمل می کند. این تعبیری را که ابوالفضل بیهقی به کار می برد و از یک شعر عربی استفاده می کند و می گوید: چون ادبار آمد، همه تدبیرها خطا شود و زمانه ی «ادبار» ظهور می کند. زمانه ادبار، یعنی دچار شدن به «لعنت و نفرین باد بی نیازی خداوند». این تعبیر، تعبیر بسیار مهم جوینی در تاریخ جهانگشا است. وقتی سپاهیان مغول بخارا را تصرف کردند، سوار بر اسب وارد مسجد جامع بخارا شدند، قرآن ها را زیر پای اسبان ریختند، چنگیز بر منبر پیامبر نشست. سپس یکی از سادات بزرگ شهر امیر امام جلال الدین علی بن الحسن الرَندی که مقتدای سادات ماوراء النهر بود، از رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود، یک سوال بسیار مهم پرسید و گفت: مولانا ! چه حالتست؟ این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب؟ گفت: «خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست».
این سخن امام زاده، بیان لحظه ی تاریخی ظهورموقعیت ادباری است که در آن، هنگام تدبیر نیست و تدبیر به خطا می رود. ما در آستانه چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. جامعه ، نخبگان ، نیروهای سیاسی ، دوستداران و نظام حکمرانی ایران، باید بدانند ما در چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. زمان سررسیدها، فرا رسیده است. این موقعیتهای ادباری چندین وجه مشترک دارند ولی شاید مهمترین آن است که شرایط زمانه تغییر کرده است ولی نیروهای اصلی در چارچوب زمانه قدیم با جهان مواجه میشوند. یعنی هم ذهنیتشان نسبت به تغییرات تاخر دارد و هم عملشان. این عدم تناسب باعث میشود عملشان شبیه تلاش کسانی باشد که در باتلاق فرو رفتهاند. هر چه بیشتر تلاش میکنند، بیشتر فرو میروند. علت آن هم روشن است چون عملشان معطوف به جهان قدیم است ولی جهان قدیم جای خود را به جهان جدید داده است.»
اکبری چهار مثال در باره موقعیت ادباری در تاریخ معاصر ایران میآورد. اول تصمیم محمدرضا پهلوی پس از ۱۳ سال نخستوزیری هویدا، دوم رویکرد احساسی پس از شکست در جنگ اول ایران و روس، سوم در پناه بردن به آلمان در جنگ جهانی اول، و چهارم در داستان ملی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد.
مصاحبه دکتر محمدعلی اکبری با خبرآنلاین
محمدعلی اکبری، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرآنلاین (۲۰ فروردین ۱۴۰۴، اینجا) در باره «اکنون خطیر ایران» صحبت میکند. به نظر او، مهم ترین بخش از کار مورخان بزرگ، گفتن از « تاریخ اکنون» یا «گفتنِ تاریخی وضعیت اکنون زمانهی خود» بوده است.
در پاسخ به این پرسش که اکنون ایران را در کدام دسته از اکنونیات باید جای داد؛ اکنون روالمند، اکنون بی قرار، اکنون تهی و.... پاسخ میدهد که از منظر «تاریخ اکنون»، اکنون ایران را باید «اکنون خطیر» نامید.
ویژگی نخست اکنون خطیر ایران، تجمیع مخاطرات است یعنی مخاطرات به صورت انباشتی، هم افزا و پیچیده، از قله به سوی دامنه سرازیر می شوند. انواع ناترازی ها در سطوح اقتصادی ، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، بین المللی و انسجام اجتماعی، همگی سویه های مختلفی از مخاطرات ایران است، که اکنون همزمان با هم سررسیده شده اند. به بیانی دیگر بدهی های تاریخمند شامل مشکلات و بحران ها، یکجا «سررسید» شده اند. ویژگی دوم آن، لزوم اتخاذ تصمیمات سخت، دشوار، و تاریخ ساز است. در زمانه مخاطرات تجمیع شده با فرارسیدن سررسید آن ها، نمی توان تصمیمات اساسی و مهم را به فردا واگذار کرد. اکنون زمان تصمیمات بسیار سخت است. این تصمیمات سخت نه فقط ناظر به حکومت کنندگان و نظام حکمرانی که متوجه روشنفکران، نخبگان و جامعه ایران نیز هست.
«خطیر بودن به این معنا است که اگر درک نکنیم که با چه امکانات و محدودیت هایی برای مواجهه با این امر خطیر روبه روهستیم، آن زمان در موقعیتی قرار می گیریم، که قدمای ما به آن موقعیت ادباری می گویند. بیهقی به عنوان حکیم مورخ، در داستانی که در گزارش منازعه پدریان و پسریان و جانشینی محمود است، با اشاره به شکست محمد به عنوان یکی از دو طرف این منازعه، می گوید محمد خیلی تدارک و تلاش کرد تا اوضاع را با حفظ جانشینی به نفع خود تغییر بدهد، اما شکست خورد، زیرا در موقعیت ادباری قرار گرفت.
موقعیت ادباری، یعنی عبور از لحظه طلایی فهم و تصمیم درست. در موقعیت ادباری چه می کنید؟ تدبیر می کنید، اما این تقدیر است که عمل می کند. این تعبیری را که ابوالفضل بیهقی به کار می برد و از یک شعر عربی استفاده می کند و می گوید: چون ادبار آمد، همه تدبیرها خطا شود و زمانه ی «ادبار» ظهور می کند. زمانه ادبار، یعنی دچار شدن به «لعنت و نفرین باد بی نیازی خداوند». این تعبیر، تعبیر بسیار مهم جوینی در تاریخ جهانگشا است. وقتی سپاهیان مغول بخارا را تصرف کردند، سوار بر اسب وارد مسجد جامع بخارا شدند، قرآن ها را زیر پای اسبان ریختند، چنگیز بر منبر پیامبر نشست. سپس یکی از سادات بزرگ شهر امیر امام جلال الدین علی بن الحسن الرَندی که مقتدای سادات ماوراء النهر بود، از رکن الدین امام زاده که از افاضل علمای عالم بود، یک سوال بسیار مهم پرسید و گفت: مولانا ! چه حالتست؟ این که می بینم به بیداریست یا رب یا به خواب؟ گفت: «خاموش باش! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست».
این سخن امام زاده، بیان لحظه ی تاریخی ظهورموقعیت ادباری است که در آن، هنگام تدبیر نیست و تدبیر به خطا می رود. ما در آستانه چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. جامعه ، نخبگان ، نیروهای سیاسی ، دوستداران و نظام حکمرانی ایران، باید بدانند ما در چنین زمانه ای قرار گرفته ایم. زمان سررسیدها، فرا رسیده است. این موقعیتهای ادباری چندین وجه مشترک دارند ولی شاید مهمترین آن است که شرایط زمانه تغییر کرده است ولی نیروهای اصلی در چارچوب زمانه قدیم با جهان مواجه میشوند. یعنی هم ذهنیتشان نسبت به تغییرات تاخر دارد و هم عملشان. این عدم تناسب باعث میشود عملشان شبیه تلاش کسانی باشد که در باتلاق فرو رفتهاند. هر چه بیشتر تلاش میکنند، بیشتر فرو میروند. علت آن هم روشن است چون عملشان معطوف به جهان قدیم است ولی جهان قدیم جای خود را به جهان جدید داده است.»
اکبری چهار مثال در باره موقعیت ادباری در تاریخ معاصر ایران میآورد. اول تصمیم محمدرضا پهلوی پس از ۱۳ سال نخستوزیری هویدا، دوم رویکرد احساسی پس از شکست در جنگ اول ایران و روس، سوم در پناه بردن به آلمان در جنگ جهانی اول، و چهارم در داستان ملی شدن صنعت نفت که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد.
16.04.202520:00
تلویزیون، اندکی، در سریال پایتخت، به زندگی مردم، همین مردم کوچه و بازار نزدیک شد و از زندگی معمولی و دغدغههای روزمرهشان گفت، و با این اقبال روبرو شد. حال تصور کنید روزی را که از تلاشِ تاکنونناموفقش برای همشکل کردن اکثریت مردم با یک اقلیت تندرو دست بردارد و به مردم بازگردد!
post.reposted:
یادداشت های حسن انصاری

25.03.202516:35
نو اندیشی دینی و غیاب مقوله " ایران "
در چند دهه اخیر اندیشه ایران به مثابه یک مسئله از گفتمان و بل بهتر بگویم گفتمان های مختلف روشنفکری دینی ما تقریبا غایب بوده است. منظورم نسبت میان دین و ملیت تنها در مقام بحثی فلسفی نیست. به طور مشخص منظورم نسبت میان ایران به عنوان یک هویت تاریخی و به عنوان یک اصطلاح و مفهوم ملی است با اسلام و تشیع در بستر تاریخی آن. به راستی چقدر روشنفکران دینی ما درباره نسبت اسلام و تشیع با هویت ملی مان کار کرده اند و اندیشه ورزی کرده اند؟ بسیار می بینیم که روشنفکران دینی ما درباره نسبت دین و سیاست قلم می زنند اما مگر می توان از این دو مفهوم در بستر تاریخی و جغرافیایی ایران سخن گفت اما درباره عناصر شکل دهنده هویت ملی مان و جایگاه دین و مذهب در آن سخن نراند؟ مگر می توان درباره قدرت های سیاسی و دینی و جایگاه حقوقی و فقهی و سیاسی و دینی شاهان و روحانیان سخن راند اما درباره نسبت میان اصحاب علم و قلم و مذهب از یک سو و اصحاب سیف و قدرت از دیگر سو در شکل دهی هویت تاریخی سرزمینی حرف نزد؟ ایران تنها یک هویت سیاسی در مفهوم جغرافیای سیاسی نیست. ایران یک هویت تاریخی و فرهنگی و تمدنی است. عناصری سازنده دارد که با وجود تغییرات تاریخی هسته اصلی و بنیادی شکل دهنده مفهوم آن دست کم دو هزار و پانصد سال است تداوم دارد. جغرافیای سیاسی آن دستخوش تغییر شده اما ایران به مثابه مفهومی تمدنی عناصر اصلی آن تغییری نکرده است. نوعی استمرار در عین تحول است. ایران و اندیشه و فرهنگ و تمدن ایرانی مهمترین عناصر اصلی اش قرن ها و بل چند هزار سال است که با وجود همه تحولات و همه ظهورات مختلف تاریخی اش همچنان باقی است. یکی از اینها نسبت میان دین و دولت و نسبت میان هویت ملی و هویت دینی است که قرن هاست از عناصر تعیین کننده ایران به مثابه هویت سرزمینی است. شکل ها و صورت ها تغییر کرده اما عناصر اصلی همچنان باقی است.
هانری کوربن از اسلام ایرانی سخن می گفت. قبلا نوشته ام که این نوع تعبیر را برای تشیع و یا تصوف ایرانی و یا حتی عمومی تر برای توصیف تفکر و یا مذهب ایرانی قابل مناقشه می دانم. کما اینکه تعبیر محمد عابد جابری را که از عقل عربی در برابر عقل ایرانی سخن می راند درست نمی دانم. تفکر نمی تواند در چارچوب چنین ذات انگاری ها محدود شود. از اواخر سده نوزدهم و بعد در بیشتر سال های قرن بیستم ما ایرانیان همچون عرب ها همانند دیگران ظهور و بروز اندیشه هایی معطوف به آنچه ناسیونالیزم نام دارد تجربه کردیم. ناسیونالیزم در همه اشکال آن از فقر فهم تاریخی رنج می برد. بریده از تاریخ و تحولات تاریخی است. مقصود من از ایران به مثابه مفهومی تمدنی برداشت های سطحی و عقیم ناسیونالیستی نیست. چنین برداشت هایی اصلا خود ناقض مفهوم ثابت و در عین حال متحولی است که از ایران فرهنگی و تمدنی سراغ داریم و باید سراغ داشته باشیم. ایران نیازمند ناسیونالیزم نیست. مقصود من همچنين مقوله ایرانشهری با چارچوب های فکری جواد طباطبایی هم نیست. درباره آن قبلا مختصرا نوشته ام و گفته ام که به عقیده من و دست کم بنابر آنچه برداشت و فهم من از آن سخنان است چنان سخنانی تنها برداشتی نادرست از سیاستنامه های دوران اندیشه تغلب سلطانی است (نظام الملک).
آنچه من از هویت ایرانی مراد دارم بستر فرهنگی و تمدنی آن است که در عین جهانی بودنش و در عین تحول و گشودگی فرهنگی بر تمدن ها و فرهنگ ها و قومیت های دیگر و در عین کثرت اما وحدت خود را حفظ کرده و مایه وحدت سرزمینی مان شده است. ساسانیان یکی از پرده های این پدیده ثابت در عین حال متحولند و صفویه پرده ای دیگر.
روشنفکری دینی چند دهه است درباره دین و دولت و نسبت این دو و درباره هویت و سیاست و مردمسالاری و آزادی و حق و تکلیف سخن می گوید. کما اینکه دیری است روشنفکران دینی ما از صفویه و "تشیع صفوی" انتقاد می کنند. وقت آن است که همه این سخنان را در نسبت با مفهوم ایران فرهنگی و تمدنی بازخوانی کنند. بدون چنین نگاهی آنچه می گوییم در بهترین حالت نظریه پردازی هایی معلق در فضا و خارج از بستر تاریخی است. نسبتی با تاریخ و واقعیت تاریخی سرزمینی مان ندارد.
باید بازگردیم به آنچه در صد سال گذشته درباره تاریخ ایران و هویت تاریخی ایران و ایرانی محققان تاریخ میهنمان نوشتند. باید از قزوینی و حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی و عباس زریاب و محمد محمدی ملايری و عبد الحسین زرین کوب و ایرج افشار آموخت. اینان تاریخ ایران را در پرتوی همین مفهوم تمدنی و فرهنگی از ایران و در استمرار در عین تحولش نوشته اند. حاصل آن پژوهش ها را امروز می توان در مقالات متعدد دانشنامه جهان اسلام و همچنین دائره المعارف بزرگ اسلامی و تاریخ جامع ایران دید و خواند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
در چند دهه اخیر اندیشه ایران به مثابه یک مسئله از گفتمان و بل بهتر بگویم گفتمان های مختلف روشنفکری دینی ما تقریبا غایب بوده است. منظورم نسبت میان دین و ملیت تنها در مقام بحثی فلسفی نیست. به طور مشخص منظورم نسبت میان ایران به عنوان یک هویت تاریخی و به عنوان یک اصطلاح و مفهوم ملی است با اسلام و تشیع در بستر تاریخی آن. به راستی چقدر روشنفکران دینی ما درباره نسبت اسلام و تشیع با هویت ملی مان کار کرده اند و اندیشه ورزی کرده اند؟ بسیار می بینیم که روشنفکران دینی ما درباره نسبت دین و سیاست قلم می زنند اما مگر می توان از این دو مفهوم در بستر تاریخی و جغرافیایی ایران سخن گفت اما درباره عناصر شکل دهنده هویت ملی مان و جایگاه دین و مذهب در آن سخن نراند؟ مگر می توان درباره قدرت های سیاسی و دینی و جایگاه حقوقی و فقهی و سیاسی و دینی شاهان و روحانیان سخن راند اما درباره نسبت میان اصحاب علم و قلم و مذهب از یک سو و اصحاب سیف و قدرت از دیگر سو در شکل دهی هویت تاریخی سرزمینی حرف نزد؟ ایران تنها یک هویت سیاسی در مفهوم جغرافیای سیاسی نیست. ایران یک هویت تاریخی و فرهنگی و تمدنی است. عناصری سازنده دارد که با وجود تغییرات تاریخی هسته اصلی و بنیادی شکل دهنده مفهوم آن دست کم دو هزار و پانصد سال است تداوم دارد. جغرافیای سیاسی آن دستخوش تغییر شده اما ایران به مثابه مفهومی تمدنی عناصر اصلی آن تغییری نکرده است. نوعی استمرار در عین تحول است. ایران و اندیشه و فرهنگ و تمدن ایرانی مهمترین عناصر اصلی اش قرن ها و بل چند هزار سال است که با وجود همه تحولات و همه ظهورات مختلف تاریخی اش همچنان باقی است. یکی از اینها نسبت میان دین و دولت و نسبت میان هویت ملی و هویت دینی است که قرن هاست از عناصر تعیین کننده ایران به مثابه هویت سرزمینی است. شکل ها و صورت ها تغییر کرده اما عناصر اصلی همچنان باقی است.
هانری کوربن از اسلام ایرانی سخن می گفت. قبلا نوشته ام که این نوع تعبیر را برای تشیع و یا تصوف ایرانی و یا حتی عمومی تر برای توصیف تفکر و یا مذهب ایرانی قابل مناقشه می دانم. کما اینکه تعبیر محمد عابد جابری را که از عقل عربی در برابر عقل ایرانی سخن می راند درست نمی دانم. تفکر نمی تواند در چارچوب چنین ذات انگاری ها محدود شود. از اواخر سده نوزدهم و بعد در بیشتر سال های قرن بیستم ما ایرانیان همچون عرب ها همانند دیگران ظهور و بروز اندیشه هایی معطوف به آنچه ناسیونالیزم نام دارد تجربه کردیم. ناسیونالیزم در همه اشکال آن از فقر فهم تاریخی رنج می برد. بریده از تاریخ و تحولات تاریخی است. مقصود من از ایران به مثابه مفهومی تمدنی برداشت های سطحی و عقیم ناسیونالیستی نیست. چنین برداشت هایی اصلا خود ناقض مفهوم ثابت و در عین حال متحولی است که از ایران فرهنگی و تمدنی سراغ داریم و باید سراغ داشته باشیم. ایران نیازمند ناسیونالیزم نیست. مقصود من همچنين مقوله ایرانشهری با چارچوب های فکری جواد طباطبایی هم نیست. درباره آن قبلا مختصرا نوشته ام و گفته ام که به عقیده من و دست کم بنابر آنچه برداشت و فهم من از آن سخنان است چنان سخنانی تنها برداشتی نادرست از سیاستنامه های دوران اندیشه تغلب سلطانی است (نظام الملک).
آنچه من از هویت ایرانی مراد دارم بستر فرهنگی و تمدنی آن است که در عین جهانی بودنش و در عین تحول و گشودگی فرهنگی بر تمدن ها و فرهنگ ها و قومیت های دیگر و در عین کثرت اما وحدت خود را حفظ کرده و مایه وحدت سرزمینی مان شده است. ساسانیان یکی از پرده های این پدیده ثابت در عین حال متحولند و صفویه پرده ای دیگر.
روشنفکری دینی چند دهه است درباره دین و دولت و نسبت این دو و درباره هویت و سیاست و مردمسالاری و آزادی و حق و تکلیف سخن می گوید. کما اینکه دیری است روشنفکران دینی ما از صفویه و "تشیع صفوی" انتقاد می کنند. وقت آن است که همه این سخنان را در نسبت با مفهوم ایران فرهنگی و تمدنی بازخوانی کنند. بدون چنین نگاهی آنچه می گوییم در بهترین حالت نظریه پردازی هایی معلق در فضا و خارج از بستر تاریخی است. نسبتی با تاریخ و واقعیت تاریخی سرزمینی مان ندارد.
باید بازگردیم به آنچه در صد سال گذشته درباره تاریخ ایران و هویت تاریخی ایران و ایرانی محققان تاریخ میهنمان نوشتند. باید از قزوینی و حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی و عباس زریاب و محمد محمدی ملايری و عبد الحسین زرین کوب و ایرج افشار آموخت. اینان تاریخ ایران را در پرتوی همین مفهوم تمدنی و فرهنگی از ایران و در استمرار در عین تحولش نوشته اند. حاصل آن پژوهش ها را امروز می توان در مقالات متعدد دانشنامه جهان اسلام و همچنین دائره المعارف بزرگ اسلامی و تاریخ جامع ایران دید و خواند.
https://t.me/azbarresihayetarikhi
06.04.202505:42
مقام دولتی یا حاکمیتی حق نیست بلکه فرصتی است که جهت خدمت به مردم به افراد واجد صلاحیت داده میشود و پذیرفتن آن مسئولیت، به معنی پذیرش عهد با صاحبان حق یعنی مردم است و افکار عمومی نسبت به آن محق، حساس و مطالبهگر است و باید هم باشد. لذا پاسخگویی به افکار عمومی و اقناع مردم و رفع شبهات، وظیفه مدیران ارشد است.
همچنان که یک مقام از مواهب و شان برخوردار است، به همان اندازه هم اگر افکار عمومی یک رفتار (یا قصورش) را برنتابیدند، باید به سرعت در باره رفتارش توضیح بدهد یا عذرخواهی کند. اگر باز هم افکار عمومی نپذیرفت، انتظار میرود که یا کنار برود یا برکنارش کنند.
این موضوع، یکی از شیوههای اعمال نظر مردم در حاکمیت است و میتواند بر سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و #رضایت_مردمی از آن بیفزاید.
پ.ن. روشن است که در باره تقصیر و تخلف سخن نمیگوییم.
همچنان که یک مقام از مواهب و شان برخوردار است، به همان اندازه هم اگر افکار عمومی یک رفتار (یا قصورش) را برنتابیدند، باید به سرعت در باره رفتارش توضیح بدهد یا عذرخواهی کند. اگر باز هم افکار عمومی نپذیرفت، انتظار میرود که یا کنار برود یا برکنارش کنند.
این موضوع، یکی از شیوههای اعمال نظر مردم در حاکمیت است و میتواند بر سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و #رضایت_مردمی از آن بیفزاید.
پ.ن. روشن است که در باره تقصیر و تخلف سخن نمیگوییم.
08.04.202505:34
سریال پایتخت نشان داد که تلویزیون هنوز رسانه اول کشور است؛ اگر نظرات و گرایشهای عموم مردم را در نظر بگیرد و از دوقطبیکردن جامعه، و نادیده گرفتن سبک زندگی نیمی از جامعه پرهیز کند.
دست مریزاد!
دست مریزاد!
27.03.202512:11
دوقطبیساز و دوقطبیسازی همیشه بوده، دوقطبیپسندی است که مساله است و مشکلساز؛ یعنی تمایل آشکار ابزارهای ترویجی حکومت به دوقطبیسازها.
نظام سیاسی، همانند عدلیه، باید به همه مردم، با هر گویش و گرایش، به یک چشم بنگرد، و در دستهبندیهای مردمان بیطرف و بینفع باشد.
نظام سیاسی، همانند عدلیه، باید به همه مردم، با هر گویش و گرایش، به یک چشم بنگرد، و در دستهبندیهای مردمان بیطرف و بینفع باشد.
post.reposted:
خیابان جمهوری

06.04.202514:39
خلقیات نویسان، خلقیات را منفی تعریف کردند
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️کلمه خلقیات عمدتا کلمه منفیای است. ما منظورمان از خلقیات مواردی است که ناپسند میشماریمش، نه به اندازهای که جرم باشد ولی ناپسند است. تاریخی هم هست، عمومیت هم دارد و اینها را در همه پهنه ایران میبینیم اما دوست نداریم ولی عمل میکنیم.
▫️کسانی که درباره خلقیات نوشتهاند معمولا مهماننوازی و تعارف و ادب را به عنوان خلقیات مثبت ذکر کردند اما بیشتر کتابهای خلقیات، خلقیات منفی است. بیشتر دروغگویی، بدعهدی، انصاف نداشتن، چاپلوسی و… گفتهاند.
▫️همانطور که ما «فیلمفارسی» را فیلمهایی است که اعتبار پایینی هم دارد، «ایرونیبازی» هم همینطور است. کلمه خلقیات همان چیزهایی است که میگوییم ایرونیبازی؛ کلمه ایرونیبازی هم از خارج آمده.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
محمدرضا جوادی یگانه در گفتوگو با خیابان جمهوری:
▫️کلمه خلقیات عمدتا کلمه منفیای است. ما منظورمان از خلقیات مواردی است که ناپسند میشماریمش، نه به اندازهای که جرم باشد ولی ناپسند است. تاریخی هم هست، عمومیت هم دارد و اینها را در همه پهنه ایران میبینیم اما دوست نداریم ولی عمل میکنیم.
▫️کسانی که درباره خلقیات نوشتهاند معمولا مهماننوازی و تعارف و ادب را به عنوان خلقیات مثبت ذکر کردند اما بیشتر کتابهای خلقیات، خلقیات منفی است. بیشتر دروغگویی، بدعهدی، انصاف نداشتن، چاپلوسی و… گفتهاند.
▫️همانطور که ما «فیلمفارسی» را فیلمهایی است که اعتبار پایینی هم دارد، «ایرونیبازی» هم همینطور است. کلمه خلقیات همان چیزهایی است که میگوییم ایرونیبازی؛ کلمه ایرونیبازی هم از خارج آمده.
🔻گفتوگوی کامل با محمدرضا جوادی یگانه در یوتیوب
🔗 یوتیوب | آپارات | اینستاگرام | توییتر
@JomhouriStreet03
post.reposted:
روزنوشتههای سمیه توحیدلو

13.04.202513:50
برای آغاز
🔹 از روزهایی که وبلاگ مینوشتیم زمان زیادی گذشته است. روزگاری که نوشتن گیرِ شمارش کلمات نبود. کلمات به سادگی جریان مییافتند و ما تازه از وب دو، ارتباطات اجتماعی - وبلاگی را آموخته بودیم. به مرور هرچه گذشت، نوشتهها کم و کمرنگتر شد و ارتباطات پررنگتر. ارتباطات دیگر با کلمات جاری نمیشد. از طرفی کلمات هزینهزا شدند، آنقدر که تمایل به گردآوردن این تمرینهای نوشتن را به صلاح نمیدیدم. بعد از رونق کانال تلگرامی در فضای اندیشهورزی، به همان دلایل در برابر داشتن کانال تلگرامی مقاومت کردم.
🔸 بعد از چند سال چشم باز کردم و دیدم نوشتهها و کارهای خودم را هم نمیتوانم پیدا کنم. قلمم برای نوشتن از وضعیت روز و روزگار نه تنها مصلحتسنجی که کارکتر شماری هم میکند. گویی در جام دیگری مسابقهای بود که میدان مسابقه هرآنکس که عاشق کلمات است نبود.
🔹 به خودم قول داده بودم در سال جدید جایی برای جمعآوری نوشتهها و نوشتنهای بلند مدت به جز توییتر (ایکس) @smto برای خودم دست و پا کنم. جایی که قبلتر برای خودم ساخته بودم را مرتب کردم. تعداد محدودی از پراکندهگوییهای توییتر را منتقل کردم و این کانال را ساختم.
🔸 اینجا میخواهم از برنامه پژوهشیام بنویسم. درباره حساسیتهای اجتماعی و جامعه قلم بزنم. از کتابهای خوانده یا شنیده شده بنویسم. آمار و اعداد به درد بخور برای تحلیلهای اجتماعی را جمعآوری بکنم. تا حد امکان مراوده علمی و نظری با دوستان و عزیزانی داشته باشم که بسیار بیشتر و پیشتر در این فضا بودهاند.
🔹 حضور در شبکههای اجتماعی ارتباط مستقیمی دارند با تشویق و دیده و شنیده شدن. تعاملات و انتقادات و اصلاح رویهها از همین مسیر است. طبیعی است مانند هر فردی دیگر از بازنشر این پست یا معرفی این کانال به دوستداران این مباحث خوشحال
خواهم شد.
#یادداشت
🔹 از روزهایی که وبلاگ مینوشتیم زمان زیادی گذشته است. روزگاری که نوشتن گیرِ شمارش کلمات نبود. کلمات به سادگی جریان مییافتند و ما تازه از وب دو، ارتباطات اجتماعی - وبلاگی را آموخته بودیم. به مرور هرچه گذشت، نوشتهها کم و کمرنگتر شد و ارتباطات پررنگتر. ارتباطات دیگر با کلمات جاری نمیشد. از طرفی کلمات هزینهزا شدند، آنقدر که تمایل به گردآوردن این تمرینهای نوشتن را به صلاح نمیدیدم. بعد از رونق کانال تلگرامی در فضای اندیشهورزی، به همان دلایل در برابر داشتن کانال تلگرامی مقاومت کردم.
🔸 بعد از چند سال چشم باز کردم و دیدم نوشتهها و کارهای خودم را هم نمیتوانم پیدا کنم. قلمم برای نوشتن از وضعیت روز و روزگار نه تنها مصلحتسنجی که کارکتر شماری هم میکند. گویی در جام دیگری مسابقهای بود که میدان مسابقه هرآنکس که عاشق کلمات است نبود.
🔹 به خودم قول داده بودم در سال جدید جایی برای جمعآوری نوشتهها و نوشتنهای بلند مدت به جز توییتر (ایکس) @smto برای خودم دست و پا کنم. جایی که قبلتر برای خودم ساخته بودم را مرتب کردم. تعداد محدودی از پراکندهگوییهای توییتر را منتقل کردم و این کانال را ساختم.
🔸 اینجا میخواهم از برنامه پژوهشیام بنویسم. درباره حساسیتهای اجتماعی و جامعه قلم بزنم. از کتابهای خوانده یا شنیده شده بنویسم. آمار و اعداد به درد بخور برای تحلیلهای اجتماعی را جمعآوری بکنم. تا حد امکان مراوده علمی و نظری با دوستان و عزیزانی داشته باشم که بسیار بیشتر و پیشتر در این فضا بودهاند.
🔹 حضور در شبکههای اجتماعی ارتباط مستقیمی دارند با تشویق و دیده و شنیده شدن. تعاملات و انتقادات و اصلاح رویهها از همین مسیر است. طبیعی است مانند هر فردی دیگر از بازنشر این پست یا معرفی این کانال به دوستداران این مباحث خوشحال
خواهم شد.
#یادداشت
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.