Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лёха в Short’ах Long’ует
Лёха в Short’ах Long’ует
‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌⑅ ‌ ‌ ‌ ‌‌雪花 ‌ ‌‌ ‌ ‌יִ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ avatar
‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌⑅ ‌ ‌ ‌ ‌‌雪花 ‌ ‌‌ ‌ ‌יִ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌⑅ ‌ ‌ ‌ ‌‌雪花 ‌ ‌‌ ‌ ‌יִ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ avatar
‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌⑅ ‌ ‌ ‌ ‌‌雪花 ‌ ‌‌ ‌ ‌יִ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌
Период
Количество просмотров

Цитирования

Посты
Скрыть репосты
19.02.202520:02
15.02.202519:59
15.02.202519:45
15.02.202519:29
10.02.202502:08
ورژن جیمینش رو به زودی درست می‌کنم 💞، چون خدایا این آهنگ برای مکنه‌لاینه (+ جین مکنه‌ی حقیقی)
09.02.202512:18
18.02.202517:34
قبلی قشنگتر بود
15.02.202519:59
15.02.202519:45
برید پیشش
15.02.202519:29
10.02.202502:08
07.02.202520:21
دوباره دارم خودم رو گم می‌کنم و این افتضاحه
18.02.202516:30
15.02.202519:53
Переслал из:
狼KŌ avatar
狼KŌ
15.02.202519:45
چهارتا شیرشکلات رندمون میکنن؟ 🥃
13.02.202511:25
کاش یکی بیاد برام کپشن کیوت بزنه :(
09.02.202521:36
07.02.202511:12
15.02.202521:17
مثلا اینجا 200 بشه؟
برای جوین‌شده‌های جدید، وایب و موزیک می‌فرستم 💓
15.02.202519:53
حسودی مغزم رو خورد
15.02.202519:29
10.02.202502:09
09.02.202521:17
06.02.202507:19
قدم به قدم به جونگ‌کوک نزدیک‌تر شد و وقتی کمر پسر قد بلندتر، به دیوار برخورد کرد، متوقف شد.
«من رو ببین، پرنسس!».

جیمین اهمیت به اختلاف قدی و اختلاف سایزشون نمی‌داد و با خجالت بامزه‌ای که جونگ‌کوک داشت، لقب 'پرنسس' رو بهش داده بود و اهمیتی به جنسیت‌زدگی اصطلاح نمی‌داد.
«هیونگ، من-...».

پسر قد کوتاه‌تر، برای جبران قدش، پای چپش رو صد و هشتاد درجه باز کرده و پاش رو کنار گوش جونگ‌کوک و به دیوار کوبید.
«چرا هی، سرخ و سفید می‌شی، جونگ‌کوک؟».

پسر بلند قدتر، فکرهایی عجیب توی سرش پدیدار شده بودن و طبق معمول، از ابرازشون عاجز بود و خجالت می‌کشید.
«مـ-... من نمی‌تو-...».

«بی‌خیال، بیبی! باهام راحت باش».

جیمین دستش رو روی گونـۂ جونگ‌کوک گذاشت و پسر رو مجبور کرد تا بهش نگاه کنه.
پسر قد بلندتر هم، برای پوشوندن صورتش و غلبه به خجالتش، سرش رو توی گردن هیونگش خم کرد و دست‌هاش رو دور کمر جیمین پیچید.
«من د-... دلم می‌خواست که پـ-... پاهای خوشگلت رو، این‌طور کامل از هم باز کنم و داخلت بکوبم».
ابروهای پسر قد کوتاه‌تر از تصور جونگ‌کوک بالا پریده و هیجان گفت‌.
«این فوق‌العاده‌ست، پرنسس!».

دو طرف صورت پسر قد بلندتر رو گفت و توی صورت سرخ‌شده از خجالتش لب زد.
«پاهای من همیشه برای تو بازه و آمادۂ انجام فانتزی‌هاتم!»‌.


*تهگی از سمت دیگه*
«اونا دارن چه‌کار می‌کنن، هیونگ؟».

تهیونگ با چشم‌هایی گرد شده پرسید و یونگی شونه‌ای بالا انداخت.
«جیمین بچه رو از راه به در کرده».
Показано 1 - 24 из 40
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.