Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤 avatar

𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤

𝖨'𝗆 𝖼𝗈𝗅𝖽, 𝗅𝖾𝗍 𝗆𝖾 𝗂𝗇𝗍𝗈 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗁𝗈𝗆𝖾
@AlfieIfItWasABot
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаБер 03, 2025
Добавлено на TGlist
Бер 14, 2025

Последние публикации в группе "𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤"

اهنگ‌های چالش توی پیوی و بات‌تون براتون فرستاده شد.
سه‌نفری که ایدی و باتی نذاشته بودن این‌جا رو چک کنن.
post.reposted:
ㅤıcon of growthㅤ avatar
ㅤıcon of growthㅤ
۱۹ نفر بدین اینجا لطفاً ۱.۸ بشیم
- فور کنید اگه اینجارو چک میکنید
-
ଳ ay suda : Vc

.• heavenly pearl : #Felix
               .• ocean of dream : #straykids
ଳ ay suda : Ed

.• heavenly pearl : #Heeseo
               .• ocean of dream : #Atreewithoutroots #Manhwa
ଳ ay suda : Nk

.• heavenly pearl : #soyeon
               .• ocean of dream : #G_idle
post.reposted:
05:05:05 avatar
05:05:05
میشه 500 شیم دوبارهه؟😭🎀
خب شب بخیر ( تورو امام زمان صبح ۶۰۰ باشیم )
کسی دیگه نمی‌خواد؟
می‌خوام خط بزنم
I'm not going, not now! not ever!
۳ نفر میدید اینجا؟ عدد بزارید فور کنم

Рекорды

14.04.202523:59
286Подписчиков
16.03.202523:59
50Индекс цитирования
01.04.202523:59
192Охват одного поста
07.04.202516:59
61Охват рекламного поста
03.04.202511:27
13.33%ER
01.04.202523:59
110.98%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
БЕР '25БЕР '25БЕР '25КВІТ '25КВІТ '25

Популярные публикации 𝐀𝖫𝖥𝖨𝖤

26.03.202519:21
شیپ‌پارتی (الان می‌‌ذارم)
این پیام رو فوروارد کنید چنل‌تون و اگر چنل نداشتید توی
بات آیدی بدید.
14.04.202522:28
خب شب بخیر ( تورو امام زمان صبح ۶۰۰ باشیم )
13.04.202520:19
این پیام رو فوروارد کنید تا چنل‌هاتون رو باهم شیپ کنم.
جواب‌ها امشب گذاشته میشن.
post.deleted30.03.202512:23
post.reposted:
—Chaconne avatar
—Chaconne
🕊—Fading Echoes

●وانشـات هیـهون.
قرار بود یه روز عادی باشه. یه پیام، یه قرار ساده، یه کیک روی میز. هیسونگ حتی حرفاشو توی ذهنش تمرین کرده بود، دقیقاً می‌دونست چی می‌خواد بگه.
ولی زندگی هیچ‌وقت طبق برنامه پیش نمی‌ره. و اون شب، قراره بود زندگیشون برای همیشه تغییر کنه.
06.04.202518:54
میشه لطفا یک‌نفر؟
31.03.202500:27
خوب بخوابید نینی‌ها🤎
post.reposted:
OceanƁlųe🫐 avatar
OceanƁlųe🫐
03.04.202511:02
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ っ٫٫ ꜥ Memorabilia ࣪ 𒀭 ִֶָ

Last Part


می‌تونی به این پسری که از عشق، فقط اسمش رو توی کتاب‌ها شنیده اجازه عاشقی بدی؟


Comments

JOIN

#Multi_shot
#heehoon
#OceanBlue 🌊
post.reposted:
ㅤㅤhoonıst 'ş avatar
ㅤㅤhoonıst 'ş
28.03.202510:20
11.04.202509:31
میشه یه‌ نینی بیاد این‌جا؟
post.reposted:
bad thoughts avatar
bad thoughts
07.04.202521:26
#yunki
ʜɪꜱᴛᴏʀɪᴄᴀʟ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴘᴏʟɪᴛɪᴄꜱ, ꜱᴜꜱᴘᴇɴꜱᴇ

part-4
27.03.202514:59
شیپ‌پارتی (امشب می‌ذارم)
این پیام رو فوروارد کنید چنل‌تون و آیدی بذارید تا دو به دو شیپ‌تون کنم.

توی بات هم می‌تونید آیدی بدید تا ۱۲ شب.

برای شیپی که برنده بشه سناریوی کوتاه می‌نویسم.
08.04.202520:02
فقط چک نمی‌کنم، عشق هم می‌ورزم.
14.04.202519:52
فوروارد کنید یه اهنگ براساس وایبتون بهتون میدم. امشب میذارم.
می‌تونید آیدی بذارید که پیویتون بفرستم-
05.04.202517:24
✉️نامـه‌ جـی به هیـسونگـ

وقتی که برای اولین بار گفتم «فکر کنم دوستت دارم» نگاهم به پنجره بود و صورتت را نمی‌دیدم اما منقبض شدن عضلاتت و شوکه شدنت را می‌‌توانستم حس کنم. انگار وقتی که انتظارش را نداشتی از ارتفاع بلندی به پایین پرتت کرده بودم. بعد از سکوت سنگینی پرسیدی «چی؟» جوری پرسیدی که انگار بیچاره شده‌ایم و کارمان تمام است، شبیه کسی بودی که امیدوار است اشتباه شنیده باشد. تکرار کردم که «فکر کنم دوستت دارم».

از دوست داشتنم می‌ترسیدی، از اینکه واضح و مستقیم می‌گفتم دوستت دارم شدیدا می‌ترسیدی. می‌دیدم که شوک، ساکت و به سیگارت خیره می‌شوی و چیزی نمی‌گویی. فکر می‌کردی نباید می‌گذاشتی کار به اینجا بکشد، فکر می‌کردی مقصری اما نبودی عزیزدلم. خودت را به آن راه می‌زدی. دوست داشتنم را انکار می‌کردی و می‌گفتی که از سرم می‌پرد. می‌گفتی رها می‌شوم. چون خودت تجربه‌های مشابه‌ای داشته‌ای. می‌پرسیدی «تو چرا من رو دوستم داری؟» با خنده می‌گفتم «آدمِ امنم هستی»، می‌خندیدی و باور نمی‌کردی. قیافه‌ات را طور خاصی می‌کردی که یعنی جدی نگیر، فراموشم می‌کنی!عزیزدلم، هیچ‌وقت نتوانستی من را کامل بشناسی. هیچ‌وقت نفهمیدی تا چه حد می‌توانم پایم را از مرز دیوانه بودن فراتر بگذارم. گفتم دوستت دارم و تو بهتر از هرکسی می‌دانستی آخرین‌باری که چنین جمله‌ای را به کسی گفتم، احتمالا در خوابم بوده.

در نظر خودت یک پیرمرد هفتاد‌ساله بودی و برایم با حوصله و دقیق توضیح می‌دادی که پروندهٔ عشق برای تو بسته شده است. این‌چیزها از تو گذشته، عشق و عاشقی‌هایت را کرده‌ای، شکست‌هایت را خورده‌ای و عشق در نظرت یک مفهوم دور و بی‌‌معنی است. قربان قیافه مبهوت و غمگینت بشوم. با لبخند نگاهت می‌کردم و خوب می‌دانستم که این حرف‌ها و بهانه‌هایت برای این است که من را دوست نداری وگرنه یک روزی دوباره یک‌نفر را در قلبت جا می‌دهی و عشقی که نتوانستی به من بدهی را به او می‌دهی. در آن لحظات اما پیش چشم من بیشتر شبیه پسربچه‌ چهارساله‌ای به‌نظر می‌رسیدی که بدجور از دوست داشتن و دوست داشته شدن ترسیده بود. تنها با لبخند نگاهت می‌کردم چون نمی‌توانستم به یک پسر چهارساله با زبان منطق بفهمانم که من این‌گونه هستم. احتمالا یک‌چیز ارثی است، لابد در خونم است، با عشق از خودم و از زندگی انتقام می‌گیرم، گاهی در یک آدم دیگر غرق می‌شوم و به سختی بیرون می‌آیم، حتی گاهی هیچ‌وقت بیرون نمی‌آیم، مگر جسم بی‌جانم که بعدها روی آب شناور می‌شود. اگر این‌ها را به تو می‌گفتم قطعا با همان لحن بامزه‌ات که برایش می‌میرم می‌گفتی «جونگ‌سونگا تو دیوانه‌ای» و من هم تایید می‌کردم که «بله آقای محترم، دیوانه‌ی شما هستم».

حالا مدت‌هاست که سکوت کرده‌ای و سکوتت یک‌جورهایی کشنده است. انگار که پرت شده‌ام ته چاه و هیچ‌وقت وجود نداشته‌ام. سکوت کرده‌ای و اوایل نمی‌دانستم در سرت چه‌خبر است. نمی‌دانستم به چه چیزی فکر می‌کنی و بدجور دلم می‌خواست می‌توانستم مغزت را بین دست‌هایم بگیرم و خوب نگاهش کنم تا شاید چیزی بفهمم؛ اما دیگر نه! احتیاجی به این‌کارها ندارم. هرچقدر که روزها و شب‌های بیشتری گذشت در ترجمه کردن سکوتت، مهارت پیدا کردم و مدرکم را گرفتم. حالا سکوت کرده‌ای و می‌دانم که خیلی وقت است از من دور و به کس دیگری نزدیک شده‌ای، همان‌چیزی که همیشه انتظارش را داشتم.

سکوت کرده‌ای و دور شده‌ای، کاری که در آن مهارت داری. متاسفم دردونه، گیر آدم بدی افتاده‌ای. دور شده‌ای که فراموشت کنم و آرام بگیرم. می‌خندم، واقعی و طولانی می‌خندم. قربانت بروم که فکر می‌کنی با کمی دور شدن و بی‌توجهی به من، می‌توانی کاری کنی که فراموشت کنم. آنقدر کارهایت بامزه است که حتی نمی‌توانم از دستت عصبانی بشوم، پسر کوچولویی هستی که در مقابل عشق من تنها کاری که می‌تواند بکند محکم به‌هم کوبیدن در اتاق است.


اکتبـر 2006
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.