





17.03.202513:01
17.03.202511:41


14.03.202519:27




10.03.202514:30
౾ پیمانه عمر پر می شود .
هرگاه به زمان می نگرم که همسان مسافری عجول در سفر است، آنگاه احساس خواهم کرد که فردا برای دوست داشتن خیلی دیر است.
اگر قطرات غلتان و سنگین باران، گریه غم آلود هزاران انسان را همراه داشته باشد اگر غم در جاهای تلخ و سرد زندگی می رقصد، اگر زندگی مسیر را به سخره میگیرد و اگر طلوع هر آشنایی با غروب هر جدایی پایان میپذیرد، بگذار فقط خاطره ها جاویدان بمانند
چرا که زندگی دو لحظه تولد و مرگ است و این دو پدیده آنچنان کوتاه خواهد بود که همانند برفی که در معرض نور خورشید است، نم نم تبخیر می شود و به هوا می رود
17.03.202513:01
داخلش هم پره صندلی شکسته و تابلو بود
17.03.202509:25
جواباتون هم کم کم شروع کردم بزارم میتونین چک کنید~
10.03.202514:30
17.03.202513:01
اینجا خونه متروکه بود
14.03.202519:28
If i could, I would get a house and keep a lot of cats in it
14.03.202518:37
24.01.202515:20
17.03.202511:41
« وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی
ای سرانگشت تو آغاز گل افشانیها »
ای سرانگشت تو آغاز گل افشانیها »
14.03.202519:27
Cutie girl
10.03.202517:31
Показано 1 - 15 из 15
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.