Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Ekarimi_HR avatar

Ekarimi_HR

مدیریت منابع انسانی ، رهبری ، مربیگری ، توسعه فردی، تقویت عادات مثبت ، موفقیت .ورزش. کوهنوردی. موسیقی.
@Ekarimi_HR
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаКвіт 12, 2020
Добавлено на TGlist
Квіт 10, 2025

Последние публикации в группе "Ekarimi_HR"

برگ سی و یکم از ۳۶۵

گاهی
باید افکارت را
چون لباس‌های کهنه
کنار بگذاری

غرور
ردایی‌ست زمخت
که راه تنفس جان را می‌بندد
اما حقیقت
پیراهنی‌ست از نور
که بر قامت آگاهی می‌نشیند
موفقیت
نه مقصدی دور
نه قصری بر قله
که مسیری‌ست از تکه‌تکه شدن
و دوباره ساختن خود
با هر طلوع اندیشه

پس، روشن بین بمان
چابک، چون باد
صبور، چون درخت
و پذیرای آن‌چه
تو را
به بهتر بودنت نزدیک‌تر می‌کند

#اسلام_کریمی
برگ سی ام از 365

در مدیریت انسان‌ها
هوش احساسی
فراتر از هر استراتژی‌ عمل می‌کند
چرا که درک
سریع‌تر از دستور
اعتماد می‌آفریند

مهربانی
قدرتمندترین مزیت رقابتی انسان امروزی‌ست
سکه‌ای که در هر زمان
اعتباری تازه دارد

شادکامی
همیشه در فتح قله‌های بلند نیست
گاه در هم‌نفس شدن با دل‌هایی‌ست
که بی‌صدا
قهرمان میدان‌های درونی خویش‌اند

#اسلام_کریمی
برگ بیست‌و‌هفتم از ۳۶۵

شکست
نام دیگر تسلیم زودهنگام است
نه اتفاقی بیرونی
که زبانه‌ای‌ست
که از درون شعله می‌کشد

ما
با ذهنی که در قفس می‌اندیشد
هرگز
به پرواز نمی‌رسیم

خودت را
با ترس‌هایت متر نکن
با رؤیایی که در سر داری
قد بکش

جهان
همیشه به سودِ کسانی‌ست
که پیش از رسیدن
راه را
در خیال خود ساخته‌اند

#اسلام_کریمی
برگ بیستم  از 365– مراقب واژه‌ها باش
حرف‌هایی که می‌زنیم
گاه چون بذرند
در خاک جان کسی
ریشه می‌دوانند
و گاه
چون تبر
به تنه‌ی آرامش می‌افتند
و پژواک شکست‌شان
در جان می‌ماند
ما
هر روز
با کلماتی راه می‌رویم
با جملاتی نفس می‌کشیم
و با گفتارمان
می‌سازیم
یا ویران می‌کنیم
زبان، ابزار نیست
مسئولیّت است
در خانه
در سازمان
در دل یک انسان
پس مراقب باش
پیش از آن‌که دهانت وا شود
قلبت را
باز کن

# اسلام _ کریمی
زندگی، کتابی نیست که آن را ورق بزنیم تا به فصل جذاب برسیم
زندگی، خود همان واژه‌هایی‌ست که اکنون در حال نادیده گرفتن‌شان هستیم

ما، نسل به‌تعویق‌اندازان خوشبختی‌ایم
باور کرده‌ایم که شادی، مقصدی دوردست است
در حالی‌که شادکامی، شکوفه‌ای‌ست که تنها بر شاخه‌ی اکنون می‌روید

زندگی را با بهانه ها عقب می‌اندازیم
می‌گوییم: وقتی پولم بیشتر شد
وقتی وقت داشتم
وقتی همه‌چیز درست شد
غافل از آن‌که «وقتی»‌ها، جیب‌برهای زمان‌اند
و «روزی»ها، خوابگردان آرزو

زندگی را نمی‌شود اندوخت یا ذخیره کرد
مثلِ بارانی‌ست که اگر زیر آن نرقصی، دیگر خشک می‌شود
مثلِ نغمه‌ای‌ست که اگر نشنوی‌اش، در باد گم می‌شود

سعادت، خانه‌ای نیست در آینده
چراغی‌ست که درون توست، خاموش یا روشن
اگر آن را روشن کنی، حتی در تاریک‌ترین شب‌ها هم راهت را خواهی یافت
اما اگر خاموشش بگذاری
خورشید هم بر تو بتابد، نخواهی دید

زندگی را باید با دل نوشید، نه با حساب‌گری
باید مثل بادی در گندمزار، رقصید
باید مثل قطره‌ای بر لبِ برگ، درخشان شد
باید مثل پرنده‌ای از قفس ترس‌ها پرید و به آواز خود گوش سپرد

به تأخیر نینداز
لبخندت را، سفرت را، دوست داشتنت را
زیرا اندوهناک‌ترین مرگ، آن است که آدمی در حالی بمیرد
که هنوز زندگی نکرده باشد

و تو، ای مسافر هستی
بدان که راهِ سعادت، نه در دوردست
بلکه از همین نفس آگاهِ اکنون آغاز می‌شود
همین‌جا، همین‌لحظه، همین تو
کافی‌ست بلند شوی و بدرخشی

# دکتر اسلام ـ کریمی
دکترای مدیریت منابع انسانی
برگ نوزدهم از ۳۶۵

درست آن‌گاه که گمان می‌کنی
جهان، آخرین برگش را سوزانده
و امید
چون شمعی در باد
رو به خاموشی‌ست

خدا
آهسته در گوش روحت زمزمه می‌کند
«این نه پایان
که آغاز پنهان مسیر است
پیچی‌ست، نه پرتگاه»

سقوط
گاهی فقط مکثی‌ست
پیش از پروازی بلند
و شکست
زبان خاموشِ بیداری‌ست

برخیز
که در ژرف‌ترین تاریکی
روشن‌ترین ستاره‌ها
متولد می‌شوند

# اسلام _ کریمی
برگ هجدهم  از ۳۶۵ – مهندسی خویش

زندگی، پروژه‌ای ناتمام نیست
طرحی‌ست که هر صبح، با تصمیم تو بازطراحی می‌شود

تو
یا معمار بنایی باشکوهی
یا کارگری خاموش در خانه‌ی دیگران

هر اندیشه
آجر است
هر اقدام
ملات
و هر تأخیر
ترکی در دیوار فرصت‌ها

سعادت، اتفاقی نیست
مهندسی لحظه‌هایی‌ست
که بی‌صدا ساخته می‌شوند
اما صدایشان
تا سال‌ها در آینده می‌پیچد

شادکامی
نقطه‌ای بر نقشه نیست
مسیر است
که باید آن را با آگاهی آسفالت کنی

تو
جهان را نمی‌سازی
اما نسخه‌ای از آن را
در درونت می‌توانی بنا کنی
نسخه‌ای که دیگران، از آن الهام خواهند گرفت

# اسلام _ کریمی
برگ هفدهم از ۳۶۵ – خویشتن خالق

کسی که خویش را نیافته
جهان را چگونه خواهد ساخت؟

جهان
خانه‌ای‌ست با هزار آینه
و هر آینه
انعکاسِ حال ماست

تو اگر باورت بلرزد
دیوارها هم ترک برمی‌دارند
تو اگر برخیزی
افق، خودش را تا می‌کند

رشد
فقط بالا رفتن نیست
گاهی پایین رفتن است
تا ریشه‌هایت را
در عمق خویش پیدا کنی

سعادت
نام دیگرِ شناختن خویشتن است
نه در قله‌ها
که در راه‌هایی‌ست
که از درونت عبور می‌کنند

# اسلام _ کریمی
برگ شانزدهم از 365 – سکوت، زبان آینده است

گاه باید
پاسخ جهان را
نه با فریاد
که با یک تصمیم بی‌صدا بدهی

باید بدانی
درخت، با هیاهوی باران نمی‌روید
با صبر خاک است که جان می‌گیرد

سکوت، تنها غیاب صدا نیست
گاه، ژرف‌ترین سخن یک انسان است

موفقیت
از کوچه‌هایی می‌گذرد
که نام‌شان "تمرکز"، "تأمل" و "تعهد" است

مدیریت فردا
از جایی آغاز می‌شود
که امروز، خودت را
نه قربانی، که خالق ببینی

و به جای دویدن در مسیر بادها
جهت پرواز را، خودت انتخاب کنی

# اسلام _ کریمی
برگ پانزدهم از 365 – جهان، بازتاب توست

دنیا
آیینه‌ای‌ست در دست باد
نه از آن‌رو که سبک‌سر است
بلکه چون حقیقت را بی‌وزن می‌نماید

هر حادثه
هر لبخندِ نصفه
هر درِ بسته
برگردان پچ‌پچ‌های نشنیده‌ی درون توست

تو اگر درخت باشی
جهان، باران می‌شود
تو اگر سنگ شوی
هوا هم خاکستری‌ست

خورشید، تابع نظم پنجره‌ها نیست
تابع چشم‌هایی‌ست که دیدن را بلدند

مدیریت
یعنی چراغ را پیش از تاریکی روشن کنی
یعنی بدانی
باد، فقط باد نیست
گاهی پیام‌آور تغییر است

به درونت گوش بسپار
آنجا جویباری‌ست
که اگر بجوشد
جهان، گلخانه می‌شود

# اسلام _ کریمی
برگ چهاردهم از 365

تو به دنیا نیامده‌ای
که بایستی پشت پنجره‌ها
و رؤیاهایت را
مثل ماهی‌های قرمز
در تُنگ تماشا کنی

تو آمده‌ای
که اقیانوس بسازی
با هر قدمی که جرئتش را پیدا می‌کنی

آینده
منتظر آن‌هایی‌ست
که طرح بلندترین برج‌ها را
در دل شب می‌کشند
و صبح
آجر اول را با ایمان می‌گذارند

مدیریت یعنی
پیش از دیگران دیدن
پیش از زمین‌خوردن برخاستن
و پیش از خاموش شدن شوق
خودت را شعله‌ور کردن

تو قرار نیست رؤیاها را فقط بخوابی
قرار است آن‌ها را زندگی کنی
و جهان را به تماشای خودت دعوت کنی

# اسلام _ کریمی
برگ سیزدهم از 365

در برگ سیزدهم
تقویم را ورق نزدم
خودم را ورق زدم
زمان
همیشه دشمن نیست
گاهی آینه‌ای‌ست
که حقیقت را آهسته
به ما نشان می‌دهد
فهمیدم
شادکامی در رسیدن نیست
در دیدن است
در لمسِ نان گرم
در عطر چای صبح
در صدای کسی که آرام صدایم می‌زند

برگ سیزدهم
به من نگفت چه کنم
یادآور شد
که چگونه
باشم

# اسلام _ کریمی
برگ دوازدهم از ۳۶۵

من را از نگاه من بخوان
نه از واژه‌هایی
که در دهان دیگران
سرد شده‌اند
من آن تکه از حقیقت‌ام
که در سکوت چشم‌هایم
ایستاده به روشنی
نه سایه‌ام را قضاوت کن
نه رد پایم را
من راهی را می‌روم
که خود به آن ایمان دارم
اگر خواستی بدانی کیستم
بپرس از سکوت‌هایی
که برای حفظ حرمت خودم کرده‌ام
نه از گفته‌هایی
که از زخم حسد می‌گذرند
من نسخه‌ی اصل خویش‌ام
با شکست‌ها
با برخاستن‌ها
با دلی که هنوز
امید می‌کارد
و لبخند را
در سخت‌ترین روزها زندگی می‌کند
موفقیت
از دل صداقت می‌روید
و شادی
از با خود بودن آغاز می‌شود

# اسلام _ کریمی
برگ یازدهم از ۳۶۵

رؤیا
نقشه‌ی راهِ روح است
و هر که بی‌نقشه رود
در ازدحام عادت‌ها
گم می‌شود

جهان
میراث کسانی‌ست
که جرئت کردند
به ناممکن بیندیشند

تو نیز
وارث آینده‌ای هستی
که تنها با شهامت امروزت
می‌تواند آفریده شود

# اسلام _ کریمی
برگ هشتم از ۳۶۵
عنوان: عمق، در زمان نمی‌گنجد

دنیای مدرن
چون رودخانه‌ای تند
ما را می‌برد
پیش از آن‌که بپرسیم
به کجا

ما می‌دویم
بر مدار موفقیت
بی‌آن‌که ریشه بزنیم
در معنا

به دنبال زمان
با کفش‌های فراموشی می‌دویم
اما لحظه‌ها
چون پروانه
از لابه‌لای انگشتانمان
پر می‌کشند

سعادت، بازگشت است
به نقطه‌ای در خویش
که هنوز
سکوت، مقدس است
و شادی
بی‌نیاز از نمایش

و بهروزی
آن‌گاه است
که در میانه‌ی هیاهو
خویشتن را
گم نکرده باشی
و بدانی
گاهی ایستادن
رسیدن است

# اسلام ـ کریمی

Рекорды

18.04.202523:59
158Подписчиков
28.03.202523:59
0Индекс цитирования
29.03.202523:59
26Охват одного поста
22.04.202514:09
0Охват рекламного поста
22.04.202514:09
0.00%ER
10.04.202523:59
14.47%ERR

Развитие

Подписчиков
Индекс цитирования
Охват 1 поста
Охват рекламного поста
ER
ERR
30 БЕР '2506 КВІТ '2513 КВІТ '2520 КВІТ '25

Популярные публикации Ekarimi_HR

06.04.202515:02
برگ هفدهم از ۳۶۵ – خویشتن خالق

کسی که خویش را نیافته
جهان را چگونه خواهد ساخت؟

جهان
خانه‌ای‌ست با هزار آینه
و هر آینه
انعکاسِ حال ماست

تو اگر باورت بلرزد
دیوارها هم ترک برمی‌دارند
تو اگر برخیزی
افق، خودش را تا می‌کند

رشد
فقط بالا رفتن نیست
گاهی پایین رفتن است
تا ریشه‌هایت را
در عمق خویش پیدا کنی

سعادت
نام دیگرِ شناختن خویشتن است
نه در قله‌ها
که در راه‌هایی‌ست
که از درونت عبور می‌کنند

# اسلام _ کریمی
20.04.202516:32
برگ سی و یکم از ۳۶۵

گاهی
باید افکارت را
چون لباس‌های کهنه
کنار بگذاری

غرور
ردایی‌ست زمخت
که راه تنفس جان را می‌بندد
اما حقیقت
پیراهنی‌ست از نور
که بر قامت آگاهی می‌نشیند
موفقیت
نه مقصدی دور
نه قصری بر قله
که مسیری‌ست از تکه‌تکه شدن
و دوباره ساختن خود
با هر طلوع اندیشه

پس، روشن بین بمان
چابک، چون باد
صبور، چون درخت
و پذیرای آن‌چه
تو را
به بهتر بودنت نزدیک‌تر می‌کند

#اسلام_کریمی
19.04.202514:24
برگ سی ام از 365

در مدیریت انسان‌ها
هوش احساسی
فراتر از هر استراتژی‌ عمل می‌کند
چرا که درک
سریع‌تر از دستور
اعتماد می‌آفریند

مهربانی
قدرتمندترین مزیت رقابتی انسان امروزی‌ست
سکه‌ای که در هر زمان
اعتباری تازه دارد

شادکامی
همیشه در فتح قله‌های بلند نیست
گاه در هم‌نفس شدن با دل‌هایی‌ست
که بی‌صدا
قهرمان میدان‌های درونی خویش‌اند

#اسلام_کریمی
16.04.202518:53
برگ بیست‌و‌هفتم از ۳۶۵

شکست
نام دیگر تسلیم زودهنگام است
نه اتفاقی بیرونی
که زبانه‌ای‌ست
که از درون شعله می‌کشد

ما
با ذهنی که در قفس می‌اندیشد
هرگز
به پرواز نمی‌رسیم

خودت را
با ترس‌هایت متر نکن
با رؤیایی که در سر داری
قد بکش

جهان
همیشه به سودِ کسانی‌ست
که پیش از رسیدن
راه را
در خیال خود ساخته‌اند

#اسلام_کریمی
09.04.202513:39
برگ بیستم  از 365– مراقب واژه‌ها باش
حرف‌هایی که می‌زنیم
گاه چون بذرند
در خاک جان کسی
ریشه می‌دوانند
و گاه
چون تبر
به تنه‌ی آرامش می‌افتند
و پژواک شکست‌شان
در جان می‌ماند
ما
هر روز
با کلماتی راه می‌رویم
با جملاتی نفس می‌کشیم
و با گفتارمان
می‌سازیم
یا ویران می‌کنیم
زبان، ابزار نیست
مسئولیّت است
در خانه
در سازمان
در دل یک انسان
پس مراقب باش
پیش از آن‌که دهانت وا شود
قلبت را
باز کن

# اسلام _ کریمی
08.04.202518:18
زندگی، کتابی نیست که آن را ورق بزنیم تا به فصل جذاب برسیم
زندگی، خود همان واژه‌هایی‌ست که اکنون در حال نادیده گرفتن‌شان هستیم

ما، نسل به‌تعویق‌اندازان خوشبختی‌ایم
باور کرده‌ایم که شادی، مقصدی دوردست است
در حالی‌که شادکامی، شکوفه‌ای‌ست که تنها بر شاخه‌ی اکنون می‌روید

زندگی را با بهانه ها عقب می‌اندازیم
می‌گوییم: وقتی پولم بیشتر شد
وقتی وقت داشتم
وقتی همه‌چیز درست شد
غافل از آن‌که «وقتی»‌ها، جیب‌برهای زمان‌اند
و «روزی»ها، خوابگردان آرزو

زندگی را نمی‌شود اندوخت یا ذخیره کرد
مثلِ بارانی‌ست که اگر زیر آن نرقصی، دیگر خشک می‌شود
مثلِ نغمه‌ای‌ست که اگر نشنوی‌اش، در باد گم می‌شود

سعادت، خانه‌ای نیست در آینده
چراغی‌ست که درون توست، خاموش یا روشن
اگر آن را روشن کنی، حتی در تاریک‌ترین شب‌ها هم راهت را خواهی یافت
اما اگر خاموشش بگذاری
خورشید هم بر تو بتابد، نخواهی دید

زندگی را باید با دل نوشید، نه با حساب‌گری
باید مثل بادی در گندمزار، رقصید
باید مثل قطره‌ای بر لبِ برگ، درخشان شد
باید مثل پرنده‌ای از قفس ترس‌ها پرید و به آواز خود گوش سپرد

به تأخیر نینداز
لبخندت را، سفرت را، دوست داشتنت را
زیرا اندوهناک‌ترین مرگ، آن است که آدمی در حالی بمیرد
که هنوز زندگی نکرده باشد

و تو، ای مسافر هستی
بدان که راهِ سعادت، نه در دوردست
بلکه از همین نفس آگاهِ اکنون آغاز می‌شود
همین‌جا، همین‌لحظه، همین تو
کافی‌ست بلند شوی و بدرخشی

# دکتر اسلام ـ کریمی
دکترای مدیریت منابع انسانی
08.04.202517:10
برگ نوزدهم از ۳۶۵

درست آن‌گاه که گمان می‌کنی
جهان، آخرین برگش را سوزانده
و امید
چون شمعی در باد
رو به خاموشی‌ست

خدا
آهسته در گوش روحت زمزمه می‌کند
«این نه پایان
که آغاز پنهان مسیر است
پیچی‌ست، نه پرتگاه»

سقوط
گاهی فقط مکثی‌ست
پیش از پروازی بلند
و شکست
زبان خاموشِ بیداری‌ست

برخیز
که در ژرف‌ترین تاریکی
روشن‌ترین ستاره‌ها
متولد می‌شوند

# اسلام _ کریمی
07.04.202518:11
برگ هجدهم  از ۳۶۵ – مهندسی خویش

زندگی، پروژه‌ای ناتمام نیست
طرحی‌ست که هر صبح، با تصمیم تو بازطراحی می‌شود

تو
یا معمار بنایی باشکوهی
یا کارگری خاموش در خانه‌ی دیگران

هر اندیشه
آجر است
هر اقدام
ملات
و هر تأخیر
ترکی در دیوار فرصت‌ها

سعادت، اتفاقی نیست
مهندسی لحظه‌هایی‌ست
که بی‌صدا ساخته می‌شوند
اما صدایشان
تا سال‌ها در آینده می‌پیچد

شادکامی
نقطه‌ای بر نقشه نیست
مسیر است
که باید آن را با آگاهی آسفالت کنی

تو
جهان را نمی‌سازی
اما نسخه‌ای از آن را
در درونت می‌توانی بنا کنی
نسخه‌ای که دیگران، از آن الهام خواهند گرفت

# اسلام _ کریمی
05.04.202513:23
برگ شانزدهم از 365 – سکوت، زبان آینده است

گاه باید
پاسخ جهان را
نه با فریاد
که با یک تصمیم بی‌صدا بدهی

باید بدانی
درخت، با هیاهوی باران نمی‌روید
با صبر خاک است که جان می‌گیرد

سکوت، تنها غیاب صدا نیست
گاه، ژرف‌ترین سخن یک انسان است

موفقیت
از کوچه‌هایی می‌گذرد
که نام‌شان "تمرکز"، "تأمل" و "تعهد" است

مدیریت فردا
از جایی آغاز می‌شود
که امروز، خودت را
نه قربانی، که خالق ببینی

و به جای دویدن در مسیر بادها
جهت پرواز را، خودت انتخاب کنی

# اسلام _ کریمی
04.04.202514:48
برگ پانزدهم از 365 – جهان، بازتاب توست

دنیا
آیینه‌ای‌ست در دست باد
نه از آن‌رو که سبک‌سر است
بلکه چون حقیقت را بی‌وزن می‌نماید

هر حادثه
هر لبخندِ نصفه
هر درِ بسته
برگردان پچ‌پچ‌های نشنیده‌ی درون توست

تو اگر درخت باشی
جهان، باران می‌شود
تو اگر سنگ شوی
هوا هم خاکستری‌ست

خورشید، تابع نظم پنجره‌ها نیست
تابع چشم‌هایی‌ست که دیدن را بلدند

مدیریت
یعنی چراغ را پیش از تاریکی روشن کنی
یعنی بدانی
باد، فقط باد نیست
گاهی پیام‌آور تغییر است

به درونت گوش بسپار
آنجا جویباری‌ست
که اگر بجوشد
جهان، گلخانه می‌شود

# اسلام _ کریمی
02.04.202520:37
برگ چهاردهم از 365

تو به دنیا نیامده‌ای
که بایستی پشت پنجره‌ها
و رؤیاهایت را
مثل ماهی‌های قرمز
در تُنگ تماشا کنی

تو آمده‌ای
که اقیانوس بسازی
با هر قدمی که جرئتش را پیدا می‌کنی

آینده
منتظر آن‌هایی‌ست
که طرح بلندترین برج‌ها را
در دل شب می‌کشند
و صبح
آجر اول را با ایمان می‌گذارند

مدیریت یعنی
پیش از دیگران دیدن
پیش از زمین‌خوردن برخاستن
و پیش از خاموش شدن شوق
خودت را شعله‌ور کردن

تو قرار نیست رؤیاها را فقط بخوابی
قرار است آن‌ها را زندگی کنی
و جهان را به تماشای خودت دعوت کنی

# اسلام _ کریمی
02.04.202514:25
برگ سیزدهم از 365

در برگ سیزدهم
تقویم را ورق نزدم
خودم را ورق زدم
زمان
همیشه دشمن نیست
گاهی آینه‌ای‌ست
که حقیقت را آهسته
به ما نشان می‌دهد
فهمیدم
شادکامی در رسیدن نیست
در دیدن است
در لمسِ نان گرم
در عطر چای صبح
در صدای کسی که آرام صدایم می‌زند

برگ سیزدهم
به من نگفت چه کنم
یادآور شد
که چگونه
باشم

# اسلام _ کریمی
01.04.202512:09
برگ دوازدهم از ۳۶۵

من را از نگاه من بخوان
نه از واژه‌هایی
که در دهان دیگران
سرد شده‌اند
من آن تکه از حقیقت‌ام
که در سکوت چشم‌هایم
ایستاده به روشنی
نه سایه‌ام را قضاوت کن
نه رد پایم را
من راهی را می‌روم
که خود به آن ایمان دارم
اگر خواستی بدانی کیستم
بپرس از سکوت‌هایی
که برای حفظ حرمت خودم کرده‌ام
نه از گفته‌هایی
که از زخم حسد می‌گذرند
من نسخه‌ی اصل خویش‌ام
با شکست‌ها
با برخاستن‌ها
با دلی که هنوز
امید می‌کارد
و لبخند را
در سخت‌ترین روزها زندگی می‌کند
موفقیت
از دل صداقت می‌روید
و شادی
از با خود بودن آغاز می‌شود

# اسلام _ کریمی
31.03.202515:45
برگ یازدهم از ۳۶۵

رؤیا
نقشه‌ی راهِ روح است
و هر که بی‌نقشه رود
در ازدحام عادت‌ها
گم می‌شود

جهان
میراث کسانی‌ست
که جرئت کردند
به ناممکن بیندیشند

تو نیز
وارث آینده‌ای هستی
که تنها با شهامت امروزت
می‌تواند آفریده شود

# اسلام _ کریمی
28.03.202514:42
برگ هشتم از ۳۶۵
عنوان: عمق، در زمان نمی‌گنجد

دنیای مدرن
چون رودخانه‌ای تند
ما را می‌برد
پیش از آن‌که بپرسیم
به کجا

ما می‌دویم
بر مدار موفقیت
بی‌آن‌که ریشه بزنیم
در معنا

به دنبال زمان
با کفش‌های فراموشی می‌دویم
اما لحظه‌ها
چون پروانه
از لابه‌لای انگشتانمان
پر می‌کشند

سعادت، بازگشت است
به نقطه‌ای در خویش
که هنوز
سکوت، مقدس است
و شادی
بی‌نیاز از نمایش

و بهروزی
آن‌گاه است
که در میانه‌ی هیاهو
خویشتن را
گم نکرده باشی
و بدانی
گاهی ایستادن
رسیدن است

# اسلام ـ کریمی
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.