08.05.202515:17
-
Переслал из:
آڪوامـاࢪیـن

24.04.202516:31
🔵آبـے تـࢪ از دࢪیـا ؛
تـاࢪیـڪ تـࢪ از اقیـانـوس🪼
تـاࢪیـڪ تـࢪ از اقیـانـوس🪼
Переслал из:
آخــرین ایسـتگاه؛ لنـدن

24.04.202516:29
صدایِ سوت قطار خواب مسافر خستهاش رو دزدید؛ شیشهها بخار گرفته بودن و هوا کمی سرد بود. با دستش تاریِ شیشه رو کنار زد و حالا بهتر میتونست زیبایی آخرین ایستگاه رو ببینه؛ ساعت شکسته، سیاهی آسمون نیمه شب و رقص نم نم بارون رویِ چمدونهایِ تلنبار شده گوشه ایستگاه... کیف دستی کوچیکش رو برداشت و کش و قوسی به بدن خستهاش داد. قصد داشت به همراه بقیهی مسافرها از پلههای آهنی قطار پایین بره که به محض گذاشتن اولین قدمش رو زمین، مردی به سرعت باد از کنارش گذشت و تنه محکمی به شونهاش زد... کلاه مرد در کسری از ثانیه از سرش به زمین سقوط کرد و چشمهایی که یک نگاه مشترک رو به دو غریبهای که باهم تصادف داشتن هدیه داد.
- متاسفم قطار داره میره...
مینهو در جواب مرد، لبخند کمرنگی زد...
Переслал из:
𝘈𝘯𝘩𝘦𝘥𝘰𝘯𝘪𝘢 .

20.04.202516:18
اگر اینجا رو دوست دارید این پیامو فور کنید
لطفا اگر واقعا از محتوای اینجا خوشتون میاد جوین بمونید/بشید
لطفا اگر واقعا از محتوای اینجا خوشتون میاد جوین بمونید/بشید
18.04.202517:45
Переслал из:
𝖤𝖼𝗌𝗍𝖺𝗌𝗒

04.05.202521:24
فـوࢪاورد ڪـنیـد چـنـل هـاے جـدیـد بـشـنـاسـم و حـمـایـت ڪـنـم .
𝚩e 𝔍oin.
24.04.202516:30
24.04.202516:29
20.04.202516:20
20.04.202516:18
18.04.202517:45
- همراه متنِ زیرش اگر میشه.
24.04.202516:32
24.04.202516:30
تصویرِ یه داستان تویِ سرم شکل گرفت، اما انگار این فقط یک ورق ازش بود.
20.04.202516:20
Переслал из:
Maпıac, هیونلیکس

18.04.202517:45
هر روز از خدا دور تر میشم هیونجین، حتی فرشته ها هم میتونن سقوط کنن.
24.04.202516:29
تم جدید>>
Переслал из:
معشـوقہ کلیسـاے وِستمینسـتر؛

20.04.202516:20
دسـتهـایم ࢪا لمـس مےڪند و بہ چهـࢪهے دࢪهـم شـڪستہام خیـࢪه مےشـود.
نگاهـش سـاده و خـوانا اسـت، نمےخـواهد دسـتهایم ࢪا ࢪهـا ڪند و مـدام آنهـاࢪا با گـونـہاش لمـس مےڪند و گـاهے انگشـتان خـودش ࢪا لابہلاے انگشـتان مـن مےپیچـد.
او مےگـوید؛ سـࢪدے قـلب مـن، به تـمام تـن و دسـتهایم ࢪسـوخ ڪرده اسـت.
نگاهـش سـاده و خـوانا اسـت، نمےخـواهد دسـتهایم ࢪا ࢪهـا ڪند و مـدام آنهـاࢪا با گـونـہاش لمـس مےڪند و گـاهے انگشـتان خـودش ࢪا لابہلاے انگشـتان مـن مےپیچـد.
او مےگـوید؛ سـࢪدے قـلب مـن، به تـمام تـن و دسـتهایم ࢪسـوخ ڪرده اسـت.
20.04.202516:18
18.04.202517:45
Переслал из:
𐌂𐊤𐌋𐌡 𐌖𐌵 𐌕

18.04.202517:44
Я увидел ее в машине, она смеялась, но не со мной. Поэтому я пообещал себе быть с ней, и вот я в своей постели и думаю о ней.
Показано 1 - 24 из 561
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.