Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کلوپ شعر و ادب avatar

کلوپ شعر و ادب

لینک کانالمون رو واسه دوستات بفرست.
شعرها گفتم ...
که شاید دل بسوزاند به من ...
انچنان در شعرهایم سوز بود ....
خود سوختم
دیدگاه کلوپ شعر و ادب
https://t.me/+3KOIT5pu_opkNmE0
Рейтинг TGlist
0
0
ТипПубличный
Верификация
Не верифицированный
Доверенность
Не провернный
Расположение
ЯзыкДругой
Дата создания каналаApr 15, 2024
Добавлено на TGlist
Mar 21, 2025
Прикрепленная группа

Рекорды

29.03.202523:59
11.8KПодписчиков
31.03.202523:59
500Индекс цитирования
20.03.202507:26
1.6KОхват одного поста
20.03.202523:59
2.3KОхват рекламного поста
17.04.202507:19
7.55%ER
20.03.202507:26
15.24%ERR

Популярные публикации کلوپ شعر و ادب

01.04.202505:08
تو نام توبه را بنویس ، امضا کردنش با من
دلت را خانه ما کن، مصفّا کردنش با من

به ما دردِ دل افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل، کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من

بیفشان قطره ی اشکی، که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من

اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن بازآ
در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من

به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی، مهیّا کردنش با من

بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من

چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن
غم فردا مخور، تأمین فردا کردنش با من

اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت
تو نام توبه را بنویس، امضا کردنش با من


ژولیده شیرازی

🥀
.


مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم

   منم در موج دریاهای عشقت
  مرا گویی کجایی من چه دانم

              
#مـــولانـــا



        درود صبحتـون پُر امیـــد
❤️



❣️نـفـســ مـبـهـمـــ❣️


🥀
30.03.202503:35
شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
وان سیم برم آمد وان کان زرم آمد

مستی سرم آمد نور نظرم آمد
چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد

آن راه زنم آمد توبه شکنم آمد
وان یوسف سیمین بر ناگه به برم آمد

امروز به از دینه ای مونس دیرینه
دی مست بدان بودم کز وی خبرم آمد

آن کس که همی‌جستم دی من به چراغ او را
امروز چو تنگ گل بر ره گذرم آمد

دو دست کمر کرد او بگرفت مرا در بر
زان تاج نکورویان نادر کمرم آمد

آن باغ و بهارش بین وان خمر و خمارش بین
وان هضم و گوارش بین چون گلشکرم آمد

از مرگ چرا ترسم کو آب حیات آمد
وز طعنه چرا ترسم چون او سپرم آمد

امروز سلیمانم کانگشتریم دادی
وان تاج ملوکانه بر فرق سرم آمد

از حد چو بشد دردم در عشق سفر کردم
یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد

وقتست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتست که برپرم چون بال و پرم آمد

وقتست که درتابم چون صبح در این عالم
وقتست که برغرم چون شیر نرم آمد

بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا
جایی که جهان آن جا بس مختصرم آمد




مولانا


🥀
16.04.202505:01
یار گفت از ما بکن قطع نظر، گفتم به چشم
گفت قطعاً هم مبین سوی دگر، گفتم به چشم

گفت یار از غیر ما، پوشان نظر، گفتم به چشم
وانگهی دزدیده در ما می‌نگر، گفتم به چشم

گفت با ما دوستی می‌کن به دل، گفتم به جان
گفت راه عشق ما می‌رو به سر، گفتم به چشم

گفت با چشمت بگو تا در میان مردمان
سوی ما هر دم نیندازد نظر، گفتم به چشم

گفت اگر با ما سخن داری به چشم دل بگو
تا نگردد گوش مردم با خبر، گفتم به چشم

گفت اگر خواهی غبار فتنه بنشیند ز راه
برفشان آبی به خاک رهگذر، گفتم به چشم

گفت اگر خواهد دلت زین لعل میگون خنده‌ای
گریه‌ها می‌کن به صد خون جگر، گفتم به چشم

گفت جان من کجا لایق بود؟ گفتم به دل
گفت می‌خواهم جز این جای دگر، گفتم به چشم

گفت اگر گردی شبی از روی چون ماهم جدا
تا سحرگاهان ستاره می‌شمر، گفتم به چشم

گفت اگر دارد "هلالی" چشم گریانت غبار
کحل بینائی بکن زین خاک در، گفتم به چشم



هلالی_جغتائی


🥀
13.04.202519:27
من عاشق و اين عشق خريدار ندارد
اين قلب شكسته به خدا يار ندارد

گفتم نشوم عاشق و دلداده‌اش اينبار
اين عشق بلاييست كه اينبار ندارد

وقتی كه به دل گفتم من عاشق شدم انگار
دل گفت كه عاشق شدن انگار ندارد

در لحظه‌ای با تير نگاهش بزد و كشت
قبل از زدن تير هم اخطار ندارد. .

دل گفت كه يك لحظه‌ی كم بود نگاهش
گفتم كه نگاهش كم و بسيار ندارد

وقتی به نگاهی دلم افتاد به پايش
آنقدر پرم از عشق كه مقدار ندارد

از روی محبت به دلم كرد نگاهی
افسوس به آن لحظه كه تكرار ندارد

ديروز بپرسيدم از اين دل كه چرا او
دل عاشق او گشت و دگر كار ندارد

تنهايم و دلدار من از غصه دلم گشت
بيچاره دل عاشقم دلدار ندارد

آهنگ دلم سخت قشنگ است اگرچه
گيتار دل خسته‌ی من تار ندارد

دل گفت كه انكار مكن من همه عشقم
گفتم دل ديوانه كه انكار ندارد

امروز نه از او خبری هست و نه از دل
من عاشق و اين عشق خريدار ندارد



سهند_غیاثی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌
🥀
.

امروز سه شنبه دوازدهم فروردین از
خدا میخواهم آنچه شایسته‌ توست
به تو بدهد نه آن چیزی که آرزو
داری، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک
هستند و شایستگی های تو بسیار...

" روزتان سرشار از عشق و آرامش "


☀️صبحتون عسلی☀️



🥀
19.04.202505:29
دیدنت از دور ڪافے نیست من ڪم طاقتم
من فقط وقتے در آغوشت بمیرم راحتم

با رقیبان می‌نشینے و صداے خندہ هات
می‌شود اندوہ و مے افتد بہ جان غیرتم

عاقبت یڪ روز رسوا می‌ڪند این ڪوہ را
رود غمگینے ڪہ راہ افتادہ روے صورتم

گیرم اصلا شاعر خوبے شدم اما چہ سود
بے تو من  فرمانروایے بے سپاہ و دولتم

هیچ ڪس با نیت ماندن نیامد سمت من
مثل مسجدهاے بین راہ سردم،خلوتم

باتمام بدبیارے هاے تقدیرم هنوز
راضے ام از اینڪہ نامت بردہ شد در قسمتم

گرچہ نزدیڪے بہ من اما رهایم میڪنے
مثل فروردین و اسفند است با تو نسبتم

نہ نیازے نیست عذرم را بخواهے مدتے ست
با همہ وابستگے دنبال رفع زحمتم...



سجاد_صفرے


🥀
22.04.202513:13
واژه ای دلخسته ام ، افسانه می خواهم چکار
عندلیبی خسته ام ، شادانه می خواهم چکار

رفت عمر و خستگی ماند و کمی ، دلواپسی
در سرابِ عاشقی ، رُخسانه می خواهم چکار

چار فصلم گشته ، این گلواژه های بی ثمر
سینه ای آشفته ام ، فتانه می خواهم چکار

در مصافِ زندگی ، همواره مغبون بوده ام
در دلِ گردابِ غم ، رقصانه می خواهم چکار

ساقی ام گفتا ، میِ جانانه ام درمانِ توست
منکه مستِ ناله ام ، مستانه می خواهم چکار

شهرِ ویرانم ، که هرگز قصدِ آبادی نداشت
در پریشان حالی ام ، پندانه می خواهم چکار

ماهیِ درمانده ی ، این برکه ی ویرانه ام
در حصارِ این لجن ، سامانه می خواهم چکار

از صفِ خوبانِ عالم ، بی گمان جا مانده ام
ناصرم ؟ جامانده ی دیوانه می خواهم چکار



ناصرعرب_ناصریااا


🥀
19.04.202504:15
.

صـبـح
مـے جـویـم
تـو را
در هـسـتـے و آفـاق و ݜـعـر

تـا ڪـه
جـان گــیـرد
ز تـو ایـن صـبـح بـے آغـاز مـن

#‌‌هـمـا_ڪـݜـتـگــر


روزتــــــون نـیـلـوفـرانــــه


❣️نـفـســ مـبـهـمـــ❣️

🥀
31.03.202522:41
❤️

#سیاوش_سهراب 🎙

#آهنگ_جنگل_چشمات🔴❤️

🔢🔢💜

😀😀😀 🤔❤️

❤️❤️🤩❤️❤️

🤩🤩🤩😀😀

🏁🏁🏁🏁🏁🏁🏁🏁

🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼

🎚🎚🎚🎚🎚🎚🎚🎚
🥀
https://t.me/kolopsherodeklame
🩸


خوشا رفیق
که در خانه اش خراب شوی
شبی که هیچ نداری و چشم تر داری
که بی دریغ قبولت کند چه خوب و چه بد
اگر فضاحت و ننگ ...اگر هنر داری
خوشا رفیق
🩸


بفرست برا رفیقت
❤️




🥀
18.04.202513:41
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من
 
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من
 
خیال خود به شبگردی ، به زلفش دیدم و گفتم
 
رقیب من چه می خواهی تو از جان حبیب من
 
نهیبی می زدم  با  دل  که  زلفت  را  نلرزاند
 
ندانستم  که زلفت  هم ،  بلرزد  با  نهیب  من
 
خوشم من با تب عشقت ، طبیب آمد جوابش کن
 
حبیبم ، چشم  بیمار تو  بس  باشد  طبیب  من
 
 در آن زلف چلیپایی که دلها خود صلیب اوست
 
نوازد  مریم  عذرا  به  لالایی  صلیب  خود
 
غروبی زاید از زلفت که دل باشد غریب آنجا
 
حبیبم  با غروبت  گو نیاز دارد غریب  من
 
عجب دارم که زلفت را پریشان می کنم از دور
 
به آه خود که آه  از این دل و آه  عجیب  من
 
نصیب از ظلمت هجران به جز حسرت نخواهد بود
 
حساب روشنی دارد دل حسرت نصیب من
 
من از صبر و شکیبم شهریارا شهره ی آفاق

همه آفاق هم حیران از این صبر وشکیب من...



شهریار

🥀
18.04.202505:12
دل! تو را لیلی ِ عاشق پیشه، عصیانگر نکرد
خاطری از رفتنت ماند و دلم باور نکرد

چون‌تویی خاتونِ زیبایم به قصرِ آرزو
هیچ‌کس حال بدَم را لحظه‌ای بهتر نکرد

واژه‌های خطِّ نستعلیقِ چشمت دیدنی است
کار زیبای نگاهت را دو صد اختر نکرد 

حق من جز حسرت و اندوه و دلتنگی نبود
ای‌خوشا این دل، که هرگز  بی‌حضورت سر نکرد

قهر و نازت می‌زند بر دیده و دل زخم‌ها
زخم تیغ تیز مژگان تورا خنجر نکرد

سر به روی شانه‌هایت می‌گذارم لحظه‌‌ای
خوب می‌دانم که جز اشکم در آن بستر نکرد

می‌روم‌تا اوج عشقت، بی‌نهایت تاخیال
گرچه هرگز خاطرت عشق مرا نوبر نکرد

بوی گل‌های بهاری می‌دهد موهای تو
عَنبر افشانیِ زلفت را گل قمصر نکرد



بیژن_عظیمی

🥀
❤️



عید است و زمین تـازه مسلمان شده است
از بـرکت عشـــق، دلـم گلستان شده است

گـر سیـزده عیـد گـره زنی سبــزی را
بخــت تــــو بلنــد و درد درمان شده است



🎈ݐـیـشـاݐـیـݜ سـیـزده بـدر مـبـارڪ💖🎈




🥀
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد استاد سخن،
شیخ اجل سعدی،
یادروز سعدی نام گرفته است

شیخ مصلح الدین سعدی بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را با نور خیره کننده اش روشن ساخت و آن روشنی با چنان تلألویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند.

یکم اردیبهشت روز جهانی بزرگداشت استاد سخن «سعدی»گرامی باد.💚
Войдите, чтобы разблокировать больше функциональности.